تا چند هفته پیش صدای طبل و دهل علیه جمهوری آذربایجان نه تنها از طرف پان ایرانیستها و ایرانشهریهای ورشکسته علیه جمهوری آذربایجان نواخته میشد حتی از میان سیاستمداران رسمی ایران نیز این صدا به گوش میرسید!
اخبار و حقایق قره باغ (۵ شهرستان به مرکزیت خانکندی) و ۷ شهر دیگر که نزدیک به ۳۰ سال در اشغال ارمنستان بود + تروریسم، واندالیسم ارمنی و نسلکشی و تبعید تُرکهای آذربایجانی توسط ارامنه + تاریخ آذربایجان و قفقاز + تجاوز ارمنستان به خاک آذربایجان
۱۴۰۱/۰۹/۰۸
چطور شد جمهوری آذربایجان نور چشم «علی اکبر ولایتی» و ایران شد؟!
۱۴۰۱/۰۹/۰۲
تقاضای فوری غرب از پاشینیان: «توافقنامه صلح باید امضا شود»
آمریکا باید قره باغ را به عنوان بخشی از آذربایجان به رسمیت بشناسد، زیرا در این صورت، در مرحله بعدی، نیروهای حافظ صلح روسی منطقه را ترک خواهند کرد و پس از آن وجود پایگاه نظامی روسیه در اینجا بی معنی خواهد بود.
این بود که نباید به این مسائل رسیدگی شود، باید یک توافقنامه صلح امضا شود.
۱۴۰۱/۰۷/۱۸
کارشناس ایرانی مسائل قفقاز: آمریکا از ایجاد کریدور زنگهزور حمایت میکند
یکی از کارشناسان ایرانی حوزه قفقاز و اوراسیا تاکید کرد که ایالات متحده، روسيه و ناتو از ايجاد كريدور زنگهزور حمايت میکنند.
دکتر شعیب بهمن، رئیس موسسه مطالعاتی «جهان معاصر» ایران و پژوهشگر مسائل اوراسیا و قفقاز اظهار داشت: آمريكا، روسيه و ناتو از ايجاد كريدور زنگهزور حمايت میكنند.
او در مصاحبه با روزنامه «اعتماد» همچنین گفت: نمیتوان سفر نانسی پلوسی (رئیس مجلس نمایندگان آمریکا) به ارمنستان را جدا از تحولات دو سال گذشته ارزيابی کرد؛ يعنی از زمانیكه جنگ دوم قرهباغ در سال ۲۰۲۰ رخ داد.
بهمن افزود: هدف اصلی جنگ ۲۰۲۰ قرهباغ، ايجاد كريدور موسوم به زنگه زور برای اتصال خاک آذربايجان به بخش جداافتاده از سرزمينش در نخجوان است و طرفهای غربی هم از اين هدف حمايت میكنند.
این کارشناس ایرانی ادامه داد: سفر پلوسی به ایروان، حمايت از مواضع ارمنستان محسوب نمیشود، بلكه آمريكايیها هم خواهان کشیدهشدن كريدور زنگهزور هستند. برای آنها مساله اصلی اين است كه چه كسی بر اين كريدور نظارت داشته باشد.
رئیس موسسه مطالعاتی «جهان معاصر» درباره سیاست روسیه نیز گفت: روسها به كشيدهشدن اين كريدور نگاه منفی ندارند و معتقدند كه ايجاد اين كريدور میتواند دسترسی زمينی روسيه به ارمنستان و تركيه و حتی ايران را تسهيل كند.
وی در مورد رویکرد ناتو در قبال کریدور زنگهزور نیز اظهار داشت: طرفهای غربي از اين كريدور به عنوان مسيری ياد میكنند كه میتواند ناتو را به دريای خزر و قفقاز جنوبی متصل و حضور آنها را در اين مناطق تسهيل كند.
شعیب بهمن در پایان پیرامون استراتژی تهران در حوزه قفقاز هم تصریح کرد: سياست ايران در جنگ دوم قرهباغ حكايت از يک شكست راهبردی در منطقه قفقاز داشت و ايران به هيچوجه نتوانست منافع و امنيت ملی خودش را در جريان اين جنگ تامين كند.
۱۴۰۱/۰۶/۲۷
آندرانیک ، آمریکا و نانسی پلوسی
در سالهای ۱۹۱۸، تحولات سریع حاکمیتی در ایالات آذربایجانی تحت حاکمیت روسیه تزاری شمال رود ارس مخصوصا در ایالت مسلمان نشین ایروان که اقلیت ارمنی نیز داشت درگیری ها فزاینده ای به بار داشت. اقلیت ارمنی این ایالت سعی داشت با زور و ترور تصفیه نژادی را انجام داده و راه را برای ادامه حکومت ارمنی تحت هدایت حزب ملیگرای داشناک در ایالت مسلمان نشین ایروان هموارتر نماید. زمان نشان داد که ترور و کشت و کشتار در ایروان نتیجه داد و شهر مسلمان نشین و مهد علوم اسلامی و مولد آیات اعظامی که فامیل ایروانی را داشتند تبدیل به شهر صد در صد ارمنی مسیحی گردید.
جدای از این، منطقه تحت تصرف ارامنه که جمهوری ارمنستان نامیده شد، نمی توانست عطش ارامنه متعصبی که رویای هایدات ( سرزمینهای بین دریای خزر و دریای سیاه ) را داشتند برطرف نماید. یکی از این متعصبین که دارای سلاح و چریک بود و حدود جمهوری ارمنستان را قبول نداشت، آندرانیک اوزانیان بود که یک گوش خود را در جنگ با عثمانی ها از دست داده بود و « قولاغی کسیک آندرانیک » نامیده می شد. سیاست وی همسو با انگلیس و فرانسه و علیه عثمانی و تُرکان آذربایجان بود. وی با هماهنگی متفقین برای کمک به جیلوهایی که در غرب آذربایجان به کشت و کشتار مشغول بودند در تیر ماه ۱۲۹۷ شمسی از طریق جلفا به خوی حمله کرد تا فشار اردوی اسلام عثمانی ها به جیلوها را کم کند. مقاومت شجاعانه اهالی خوی تحت فرماندهی بزرگان خویی حمله آندرانیک را ناکام گذاشت و اوزانیان خفت بارانه به زنگه زور عقب نشینی کرد. وی چندین سال در مواضع کوهستانی زنگه زور به عملیات تروریستی مشغول شد و در سالهای ۱۹۲۰ تعداد روستاهای مسلمان تُرک نشین محال زنگه زور از بیش از ۱۵۰ روستا به ۱۱۵ تنزل کرد. ۲۰ آوریل ۱۹۲۰/ اردیبهشت ۱۲۹۹ آذربایجان برای خارج کردن قوای مسلحه ارمنی از زنگه زور به دولت ارمنستان اولتیماتوم داد.
درگیری های قوای آذربایجان با دستجات پارتیزان ارمنی تا سال ۱۹۲۰ یعنی بلشویکی شدن آذربایجان و ارمنستان ادامه یافت. وی برای تصرف نخجوان حتی با بلشویکها هم همکاری نمود ولی حملات برق آسای عثمانی تمام نقشه های وی را نقش بر آب کرد. در این سالها تعویض اسامی اسلامی- تُرکی منطقه ایالت ایروان، زنگه زور و گویچه گول به اسامی ارمنی آغاز شد و منطقه زنگه زور به سییونیک، گویجه گؤل به سئوان و غیره تبدیل شدند.
آندرانیک اوزانیان پس از بلشویکی شدن حکومت ارمنستان و سقوط داشناکها به آمریکا فرار کرده و در سال ۱۹۲۷ در ۶۲ سالگی در شهر فرزنوی کالیفرنیا مرد. داشناکها خواستند جسد وی به ارمنستان منتقل شود که با مخالفت ارامنه بلشویک به فرانسه منتقل شد. در سال ۲۰۰۰ میلادی بقایای جسد وی از گورستان پرلاشز فرانسه به ایروان منتقل شده دفن گردید. وی همراه با یپرم خان ارمنی از اعضای برجسته فدراسیون انقلابی ارامنه ( داشناکسوتیون) بود.
حمایت آمریکا از مواضع ارامنه داشناک پایانی ندارد و همچون حمایت آمریکا از آندرانیک، نانسی پلوسی رئیس مجلس نمایندگان آمریکا، نیز برای حمایت از ارامنه در اشغال قره باغ و زنگه زور امروز وارد ایروان شد.
دکتر توحید ملک زاده دیلمقانی
۱۴۰۰/۰۲/۱۳
احزاب سیاسی آذربایجان طی بیانیهای مشترک اظهارات بایدن درباره وقایع ۱۹۱۵ را محکوم کردند
احزاب مختلف جمهوری آذربایجان در بیانیهای مشترک «نسلکشی» خواندن وقایع ۱۹۱۵ از سوی جو بایدن، رئیسجمهور آمریكا را محكوم كردند.
در این بیانیه که به امضای ۴۸ حزب آذربایجان رسیده، آمده است: در جریان جنگ جهانی اول، ارامنه زیادی به دلیل شرایط دشوار جنگ، درگیریهای داخلی، قحطی و بیماری جانشان را از دست دادند اما تعداد بیشتری تُرک نیز در همان دوره جان باختند اما عمدا نادیده گرفته میشوند.
در بیانیه مذکور با اشاره به اینکه حقایق تاریخی نباید برای اهداف سیاسی تحریف شود تاکید شده است که تاریخ باید به کارشناسان آن و مورخان متخصص در این موضوعات سپرده شود.
احزاب سیاسی آذربایجان در بیانیه خود تصریح کردهاند: ترکیه بارها تاکید کرده که آماده ارائه تمامی آرشیوها در این زمینه تحت نظارت یک کمیسیون مشترک است اما طرف ارمنی درخواستها و ادعاهای غیرمنطقی در خصوص سرزمینهای ترکیه و پرداخت غرامت داشته است.
در این بیانیه همچنین با یادآوری قتلعامهای ارمنستان علیه آذربایجانیها، تاکید شده است: در دستور کار قرار گرفتن این وقایع و استفاده از اصطلاح «نسل کشی» برای آن تنها زیر فشار ارامنه و لابی ارمنستان نبوده بلکه قدرتهای جهانی نیز برای منافع امپریالیستی خود در منطقه از آن استفاده میکنند. این مفهوم صرفا ابزاری برای سرکوب سیاسی و مظهر سیاستهای دوگانه آنهاست. اگر آنها به دنبال حقیقت تاریخی هستند، بهتر است درباره کشتارهای وحشیانه ارمنیها در آناتولی نیز سخن بگویند.
احزاب سیاسی آذربایجان با تاکید بر اینکه همیشه در کنار برادران خود در ترکیه خواهند بود، موضع رئيسجمهور آمریکا را به شدت محکوم کردند.
۱۳۹۹/۱۱/۲۶
ایالات مینهسوتا آمریکا، ۲۶ فوریه را روز آذربایجان اعلام کرد
تیم والز، فرماندار ایالات مینهسوتا در بیانیهای ۲۶ فوریه مصادف با نسلکشی آذربایجانیهای خوجالی توسط ارامنه را «روز آذربایجان» اعلام کرد.
وی در بیانیه خود با اشاره به اینکه بیشتر شهروندان آذربایجان این ایالت از خانواده یا نسل قربانیان قتلعام خوجالی هستند، اظهار داشت: آذربایجانیهای مینهسوتا بر میراث فرهنگی، زبانی و تاریخیشان در این ایالت افزودهاند.
والز تصریح کرد: جامعه آذربایجانیهای مینهسوتا نقش بی بدیل و افتخارآمیزی در تنوع فرهنگی این ایالت داشته و بنابراین روز ۲۶ فوریه را «روز آذربایجان» اعلام میکنیم.
گفتنی است پس از اشغال خوجالی در جنگ اول قره باغ، نسلکشی غیرنظامیان آذربایجانی در این شهر توسط ارتش ارمنستان با کمک ۳۶۶ نظامی روسیه در ۲۵ و ۲۶ فوریه ۱۹۹۲ اتفاق افتاد.
به گزارش سازمان دفاع حقوق بشر در این قتلعام ۶۱۳ غیرنظامی از جمله ۶۳ کودک وحشیانه به قتل رسیدند. بنا به اعلام سازمان دیدهبان حقوق بشر تعداد قربانیان این جنایت حدود ۱۰۰۰ نفر است.
پنجاه و سه تن بر اثر جرائمی؛ مانند سوزاندن، چهارمیخ کردن، بریدن سر، کندن پوست و بیرون آوردن حدقه کشته شدهاند. هشت خانواده کامل نابود، ۲۵ کودک بدون والدین و ۱۳۰ تن نیز یتیم شدند.
قطعنامههای مختلف شورای امنیت سازمان ملل متحد جنایات ارمنستان در طول جنگ قرهباغ ، بهویژه خوجالی را محکوم کرده و بسیاری از کشورهای جهان نیز این نسلکشی را به رسمیت شناختهاند.
۱۳۹۹/۰۷/۲۸
چرا گروه مینسک در حل بحران قره باغ به نتیجه نمیرسد؟
یکی از مهمترین سوالات مرتبط با تنش تاریخی بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان در قره باغ، این است: چرا گروه مینسک تاکنون به معضل قره باغ پایان نداده است؟ آیا نتوانسته یا نخواسته است؟
احتمالاً در روزهای گذشته، بسیاری از کسانی که پیگیر اخبار قره باغ هستند، از خود پرسیده اند: چرا این معضل حقوقی، تاریخی و جغرافیایی به یک باره حل نمی شود و هر از چندگاهی امنیت قفقاز به خاطر اختلاف قدیمی باکو – ایروان، به خطر می افتد؟ چرا سازمان ملل کاری نمی کند؟
اما از دید کسانی که با تاریخچه این اختلافات، آشنایی اولیه دارند، مساله، تا حد زیادی متفاوت است. یکی از مهم ترین سوالات مرتبط با تنش تاریخی بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان در قره باغ، این است: چرا این گروه تاکنون به معضل قره باغ پایان نداده است؟ آیا نتوانسته یا نخواسته است؟
گروه مینسک، بی اعتنا یا محتاط؟
شهر مینسک، پایتخت کشور بلاروس، یادآور نام گروهی سیاسی به نام گروه مینسک است که در آخرین دهه قرن بیستم، به منظور حل معضل قره باغ تشکیل شد.
گروه مینسک (OSCE Minsk Group) در سال 1992 توسط کنفرانس امنیت و همکاری در اروپا تاسیس شد و این کنفرانس بعدها به ساختاری به نام سازمان امنیت و همکاری اروپا تبدیل شد.
هدف از تاسیس این گروه، استفاده از ابزار مذاکره و تشویق حل و فصل صلح آمیز در جریان درگیری بر سر منطقه ناگورنو قرهباغ بود. اگر چه در آغاز، اعضای این گروه، رای همسان داشتند اما بعدها، سیستم ریاست مشترک ایجاد شد و قدرت و ابتکار عمل آن به دست سه ریاست مشترک متشکل از فرانسه، روسیه و آمریکا افتاد.
همچنین کشورهای بلاروس، آلمان، ایتالیا، پرتغال، هلند، سوئد، فنلاند، ترکیه و همچنین ارمنستان و آذربایجان، از دیگر اعضای این گروه هستند، اما واقعیت این است که موضوع ریاست مشترک، کاری کرده که غیر از سه رئیس مزبور، اعضای دیگر، چندان، خود را درگیر نکنند.
از منظر تنازع منافع و تفاوت دیدگاه های سیاسی، گروه مینسک، در نوع خود، گروه عجیب و غریبی است. چرا که دو عضو اصلی و قدرتمند این گروه یعنی آمریکا و روسیه، هر کدام یکی از دو سر دو قطب بسیار متفاوت در معادلات قدرت و روابط بین الملل است.
فرانسه نیز، یک کشور اروپایی و یک عضو قدرتمند ناتو است که همواره پس از آمریکا، به عنوان دومین کانون مهم فعالیت لابی ارامنه و دیاسپورای ارمنی شناخته شده است.
بنابراین، می توان به خوبی انتظار داشت که کل فعالیت گروه مینسک، به راحتی قربانی جوانب پیچیده و ظریف حفظ موازنات بین روابط آمریکا و روسیه و روسیه و اروپا شود و طبیعتاً وقتی پای منافع بلندمدت و امکان تنش های گسترده به میان می آید، نمی توان از چند کشور میانجی، انتظار داشت که به عنوان مثال چند کشور تابع مساله حقوقی قره باغ باشند و تماماً از جمهوری آذربایجان حمایت کنند و چند کشور دیگر نیز در صف ارمنستان و روسیه قرار بگیرند.
این معادله، نتیجه و معنای تلخی برای جمهوری آذربایجان دارد که عبارت است از تحمیل ایده ای به نام حفظ وضعیت موجود.
گروه مینسک، به دنبال این بود که با ارائه بسته یا پکیج صلح، در مرحله نخست، وضعیت موجود را تثبیت کند و در مرحله بعدی سراغ اصل مساله قره باغ برود.
اما جمهوری آذربایجان، چنین چیزی را نپذیرفت. چرا که علاوه بر قره باغ چند منطقه دیگر هم توسط ارامنه اشغال شده است. در فاز بعدی، پیشنهاد شد که اول، مناطق پیرامونی به آذربایجان پس داده شود و بعد، فکری به حال قره باغ شود. اما این طرح نیز عملاً مسکوت ماند.
یکی از مشکلات اساسی گروه مینسک، این است که نیروی بالفعل، امکان کار میدانی و نیروی نظامی صلح بان، در اختیار ندارد و فقط در حد صدور بیانیه، می تواند نظر خود را اعلام کند.
پیچیدگی های انسانی و اجتماعی
همچنان که اشاره شد، بخشی از دلایل لاینحل مانده مساله قره باغ، مربوط به منافع اعضای گروه مینسک، چیدمان ساختار ریاستی مشترک آن و ابعاد پیچیده موازنات جهانی قدرت ها است. اما واقعیت این است که این همه ماجرا نیست و خود مساله قره باغ، ماهیت اجتماعی، قومی و تاریخی نیز دارد، نمی توان همه مسئولیت را بر گردن اعضای مینسک انداخت.
بدون تردید و به شکلی شفاف و آشکار، منطقه قره باغ به جمهوری آذربایجان تعلق دارد و گروهی که خود را به شکل غیرقانونی و دفاکتو، به عنوان جمهوری قره باغ نامیده، فاقد رسمیت و مشروعیت قانونی است و بر اساس اصول حقوقی، سیاسی و قوانین مربوط به مرز کشورها، طبیعی ترین و بدیهی ترین راهکار، الزام ارمنستان به خروج از قره باغ و ملتزم کردن ساختار غیررسمی قره باغ به پذیرفتن حاکمیت سیاسی و اجرایی جمهوری آذربایجان است.
اما آیا بر روی ارض واقع هم، مساله به همین سادگی است؟ خیر. در میدان عمل، نه قدرت آمر و ناظری وجود دارد که به اعمال نفوذ ارمنستان بر قره باغ پایان دهد، نه می توان به سادگی تمام نیروهای مسلح آماده پیکار ارمنی قره باغ را از میان برد.
در همین حال، در حوزه مذاکره نیز، ارمنستان تلاش می کند تا جدایی طلبان قره باغ را نیز با خود به داخل گفتگوها بیاورد اما جمهوری آذربایجان، به شکل قاطعانه با چنین چیزی مخالف است و به خوبی می داند که اگر راضی به حضور نمایندگانی از قره باغ شوند، این در آینده به معنی مشروعیت دادن به ساختار سیاسی قره باغ، تلقی خواهد شد.
جمهوری آذربایجان، پس از درگیری های اخیر، تلاش کرد تا ترکیه را نیز به داخل مذاکرات ببرد. اما روسیه به شکلی جدی با این مساله مخالفت کرد و حتی اجازه نداد که اظهار نظر در مورد این موضوع، وارد فازی شود که آمریکا و فرانسه نیز در مورد آن نظر دهند.
در شرایطی که روسیه و فرانسه به عنوان دو رئیس مشترک مهم مینسک، تا حد زیادی پشتیبان و حامی ارمنستان هستند و آمریکای ترامپ نیز دچار بلاتکلیفی کامل شده، نمی توان انتظار داشت که جمهوری آذربایجان در شرایط فعلی، به خواسته هایش برسد.
اما در عین حال، نمی توان از بیان این واقعیت گذشت که در درگیری های اخیر، مناطق قابل توجهی آزاد شد و جمهوری آذربایجان به طور نسبی، دستاورد شایان توجهی داشته است.