‏نمایش پست‌ها با برچسب تاریخ قره باغ. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب تاریخ قره باغ. نمایش همه پست‌ها

۱۴۰۱/۰۱/۱۸

پیروزی فرخ - پاکسازی اراضی آذربایجان ادامه دارد

 پرچم ملی در یکی دیگر از نقاط آذربایجان در اهتزاز است. روستای فرخ از توابع خوجالی در کنترل کامل آذربایجان است.





آشنایی کوتاه با روستای فرخ


فرخ، روستایی واقع در کوهپایه است. تپه ای به همین نام در روستا وجود دارد. در مورد نام این آبادی نظرات مختلفی وجود دارد. اعتقاد بر این است که نام پایه گذار این روستا «فرخ» بوده است. دریاچه فرخ و اشیایی دیگر به نام فرخ نیز در نزدیکی روستا ثبت شده است. ارمنی ها نیز نام این روستا را «پاروک» تلفظ می کردند، زیرا حرف «ف» در کلمات تُرکی را «پ» تلفظ می کردند (مثلاً به قول خودشان فندق «پیندیگ»).


اعتقاد بر این است که نام فرخ به دوران آتش پرستی باز می گردد و معانی انسان موفق، مقدس، مبارک، روشن بین، دانا، شجاع، و مردی که حق را از باطل تشخیص می دهد را دارد. این روستا در ۱۶ کیلومتری عسگران و ۳۲ کیلومتری خانکندی قرار دارد.


از آغاز حوادث قره باغ در سال ۱۹۸۸، ستیزه جویان و مزدوران ارمنی که از ایروان، لبنان و سوریه به روستای فرخ آورده شده بودند، به سمت روستاهای جینلی، علیمددلی و دیگر روستاهای مجاور آغدام حمله کرده و غیرنظامیان را کشته و زخمی کردند. در سالهای اول جنگ قره باغ، ارامنه بارها از فرخ به روستای جینلی حمله کردند. در جریان درگیری، روستای فرخ و ارتفاعات نزدیک آن از اهمیت استراتژیک خاصی برخوردار بود. در ۳۱ ژانویه ۱۹۹۲، گردان به رهبری قهرمان ملی «شیرین میرزایف»، نیروهای دفاع شخصی محلی آغدام و نیروهای ویژه (OMON) عملیاتی را برای آزادسازی روستای فرخ از دست تروریست‌های ارمنی انجام دادند. این روستا از سال ۱۹۹۳ تا ۲۰۲۰ در اشغال نیروهای مسلح ارمنستان قرار داشت.


بر اساس بیانیه سه جانبه امضا شده در ۱۰ نوامبر ۲۰۲۰، روستای فرخ تحت کنترل نیروهای حافظ صلح روسیه که به طور موقت مستقر شده بودند، درآمد. با این حال، مانند ۳۰ سال پیش، گروه های تروریستی ارمنی دوباره شروع به تیراندازی از فرخ و نقض آتش بس در منطقه کردند. ارتش آذربایجان عملیات پاکسازی منطقه از وجود شبه نظامیان غیرقانونی را آغاز کرده است.



سوالات مورد علاقه عموم مردم آذربایجان


در این میان، چندین سوال مطرح می شود: چگونه ارمنی ها می توانند یک گروه مسلح غیرقانونی را در منطقه ای که نیروهای حافظ صلح روسی به طور موقت مستقر هستند، ایجاد یا نگهداری کنند؟ چرا صلحبانان روسی چشم خود را بر ظهور گروه های مسلح غیرقانونی در مناطقی که هنوز تحت کنترل خود دارند، بسته است؟ چرا بخشی از ماده ۴ بیانیه معروف "نیروهای حافظ صلح فدراسیون روسیه به موازات خروج نیروهای مسلح ارمنستان مستقر می شود" رعایت نمی شود؟ چرا هنوز نیروهای مسلح ارمنی در منطقه حضور دارند؟


روسیه هم در بیانیه و هم در اعلامیه اتحاد دو کشور تعهداتی دارد. از این رو این سوالات به این دلیل مطرح شد که روسیه به تعهدات خود در قبال آذربایجان عمل نکرده است. با این حال، وقایع زمینه را فراهم می کند که بگوییم روسیه به نقض قوانین بین المللی و توافقات دوجانبه در مورد چنین موضوعاتی عادت کرده است.


از این منظر واضح است که روسیه پس از عمل کاپیتولاسیون مسئولِ چنین رفتارهای ارمنستان و جدایی طلبان ارمنی است؛ زیرا وقایع ثابت کرد که جدایی طلبان منطقه مورد حمایت و دفاع روسیه هستند. کمک‌های میلیونرهای روسی - ارمنی به گروه های مسلح غیرقانونی ارمنی این واقعیت را ثابت می‌کند. روابط خوب فرماندهان حافظان صلح روسیه با آرائیک آروتونیان، رهبر جدایی طلبان و گروه های تروریستی غیرقانونی نیز نشان از حمایت مسکو از این نیروها دارد.


نیروهای حافظ صلح روسیه در چشم جامعه بین المللی خاکستر می دمند


موضوع بحث برانگیز دیگر؛ صلحبانان روسی بین چه کسانی آتش بس را نظارت می کنند؟ بر اساس بیانیه ۱۰ نوامبر، اگر شبه نظامیان ارمنی و گروه های مسلح غیرقانونی در منطقه نباشند، چه کسی تیراندازی خواهد کرد؟ این بدان معناست که نیروهای حافظ صلح روسیه برای ماندن در منطقه برای مدت طولانی تری باید به اصطلاح «آتش بس» را بشکنند. این باندهای غیرقانونی و تروریستی ارمنی آتش می گشایند و نیروهای روس خود را به عنوان یک میانجی منصف معرفی می کند. این امر باعث دمیدن خاکستر در چشم جامعه بین المللی می شود.


عملیات برای تحکیم مواضع و موقعیت ها در روستای فرخ صفحه جدیدی در تاریخ نظامی آذربایجان به نام «پیروزی فرخ» نوشت.

آزادسازی روستای فَرُّخ بار دیگر نشان داد که آذربایجان مصمم به احیای تمامیت ارضی خود است. تصادفی نیست که این روزها عملیات در روستا در حال انجام است. این یکی از شاخص های اقدامات الهام علی‌اف، رئیس جمهور آذربایجان است. او ثابت می کند که به قول خود به شهروندان آذربایجان برای تضمین و اِحیای تمامیت ارضی کشور عمل کرده است.


در طی جنگ ۴۴ روزه‌ی قره باغ، جمهوری آذربایجان به ارامنه و هواداران آن‌ها، جایگاهشان را نشان داد. عملیات های اخیر بار دیگر ثابت کرد که روستای فرخ همانند مناطق دیگر متعلق به آذربایجان است.


ارمنی‌ها دروغگو و غیر قابل اعتماد هستند و حامیان آنها به خوبی از ماهیت قومی آنها آگاه هستند. بنابراین از این قوم برای ایجاد ناآرامی، زیر پا گذاشتن تعهدات، تخلف از فعالیت‌ها و سایر اعمال زشت استفاده می شود. از آنها معمولاً به عنوان فرمان دستی استفاده می شوند. دولت‌های دیگر از تراژدی ها و تاریخ ساختگی ارمنیان علیه دولت های با ادعاها سوء استفاده می کنند. اطلاعات و تحریفات منتشر شده از سوی وزارت دفاع روسیه در مورد پیروزی فرخ این موضوع را تایید می کند. اینکه وزارت دفاع روسیه نام روستا را «فوروخ» معرفی می کند، خیلی نکات را روشن می کند و غیره.


صدر الدین اسماعیل اف - خبرگزاری ریپورت

۱۴۰۰/۰۳/۱۱

مصاحبه قابل تامل لون پتروسیان، اولین رئیس جمهور ارمنستان درباره‌ی جنگ دوم قره باغ

لون پتروسیان اولین رئیس جمهور ارمنستان پس از فروپاشی شوروی (۱۹۹۱-۱۹۹۹) مصاحبه ای را هفته پیش با شبکه تلویزیونی ۱ ارمنستان انجام داده است که به لحاظ مطالعات منطقه ای حاوی نکات قابل تامل و مهمی باشد. 


وی در پاسخ به سوالی درباره علت شکست ارمنستان در جنگ ۴۴ روزه گفت:

"همان چیزی که مردم ارمنستان هم اکنون از نیکول پاشینیان انتظار دارند مردم آذربایجان به مدت ۳۰ سال از حیدر و الهام علی اف انتظار داشتند، آنها به مدت ۳ دهه تحت فشار بزرگی بودند. اما بزرگترین دلیل شکست ما (ارمنستان) این بود که به خوبی نتوانستیم «مولفه زمان» را درک کنیم، زمان به نفع جمهوری آذربایجان و علیه ما بود. اگر پیشنهاداتی که درباره واگذاری بخشی از منطقه قره باغ در دهه ۹۰ به ما ارائه شده بود را قبول می‌کردیم مردم ارمنستان الان خوشبخت تر بودند. شرط اصلی ما در برگرداندن لاچین و کلبجر به آذربایجان، حق حاکمیت ارمنستان بر کریدور لاچین بود. در آن دوره پیشنهاد ما کریدوری به پهنای ۲۲ کیلومتر بود اما امروز پهنای کریدور تنها ۴ کیلومتر است و بسیار آسیب پذیر است. پیشنهاد دیگر ما خودمختاری کامل قره باغ بود. اما امروزه هیچکدام از شرایط به نفع ما نیست".

وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چرا درصورت مشاهده شکست سیاست های پاشینیان در قبال جنگ، سایر سران ارمنستان سکوت اختیار کردند گفت: 

"ارمنستان در وضعیت شکننده ای به سر می برد و هر گونه دخالت از سوی سایر احزاب و اشخاص به جنگ داخلی در ارمنستان می انجامید. "

وی همچنین در پاسخ به سوالی مبنی بر چرایی رد تمامی پیشنهادها از سوی جمهوری آذربایجان گفت: 

"جمهوری آذربایجان و به ویژه شخص علی‌اف به خوبی می دانست که زمان به نفع آنها پیش می رود. آنها با تکیه بر اندیشه و درآمدهای نفتی خود ارتش مدرنی را تشکیل دادند و بهترین تجهیزات را برای ارتش خود خریدند، اما ارتش ما به دلیل مهاجرت رفته رفته کوچک تر شد، ارتش ما هم اکنون کوچکتر از ۳۰ سال پیش است." 

وی در پاسخ به سوالی درباره چرایی عدم درک عنصر زمان و تغییر موازنه به نفع جمهوری آذربایجان گفت: 

"تغییر موازنه به صورت معمولی در سال های ۱۹۹۷ و ۱۹۹۸ صورت گرفت و با ایجاد کنسرسیوم های تجاری بین المللی برای انتقال نفت جمهوری آذربایجان، الهام علی اف تمامی مواضع خود را مورد بازبینی قرار داد. ما درباره کنسرسیوم نفتی آذربایجان نگرانی خود را به آمریکا اعلام کردیم اما آنها اهمیتی به این موضوع ندادند".

وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چرا ارمنستان نمی تواند پاسخ مناسبی از غرب بگیرد گفت: 

"کشورهای غربی بیشتر در کنار کشورهایی هستند که روسیه را به چالش می کشند و نه کشورهایی که هنوز هم تحت نفوذ روسیه می باشند، و هم اکنون تنها قدرتی که روسیه را در منطقه به چالش می‌کشد اتحاد جمهوری آذربایجان و ترکیه می باشد." 

در بخش پایانی نیز در پاسخ به سوالی مبنی بر نقش ترکیه در دو جنگ قره باغ گفت: 

"ترکیه در دهه نود و جنگ اول قره باغ نقش موازنه سازی میان آذربایجان و ارمنستان ایفا می کرد و خود را از تحولات به دور نگه می‌داشت. حتی در آن دوره سلیمان دمیرل گفت که ارامنه نیز دارای حقوقی در قره‌باغ می باشند.انها اصول سیاست خارجی و نظامی گری دوره آتاتورک را دنبال می‌کردند، آنها خواستار روابط سیاسی و تجاری با ارمنستان بودند. اما ترکیه تماما با اردوغان تغییر یافت، ترکیه اردوغان آن کشور سابق نیست و اردوغان نه تنها قدرت ملی ترکیه را تجمیع کرده بلکه در پی استفاده از پتانسیل کل جهان اسلام می باشد."

وی در پاسخ به سوال پایانی مبنی بر پند آموزی از تحولات اخیر گفت: 

"تنها چیزی که ما باید از آن یاد بگیریم این است که «واقعیت موجود» را ببینیم و دست از تخیلات خود مبنی بر ارمنستان بزرگ یعنی از دریا تا دریا ( خزر تا دریای سیاه) دست بکشیم، کشورهای بزرگ اندیشکده های بزرگ می سازند و همه چیز را به دقت مورد مطالعه قرار می دهند, اما ما فارغ از هرگونه واقعیتی بر تخیلات خود تکیه کرده ایم. آذربایجان تمامی جزئیات ما را می داند و تمامی ۱۲ هزار کیلومتر مرز ما را تحت نظر دارد، اما برای ما این امر مد نظر نبوده است. پاشینیان حتی نمی داند روسیه چه می گوید.

۱۳۹۹/۱۲/۰۹

قتل‌عام خوجالی؛ لکه ننگی بر تاریخ بشریت

 با فرا رسیدن سالگرد قتل‌عام خوجالی در آذربایجان، مردم این کشور یاد قربانیان این جنایت کم‌نظیر را گرامی می‌دارند.

با فرا رسیدن ۲۶ فوریه که مصادف با ‌نسل‌کشی مردم آذربایجان توسط ارتش ارمنستان در خوجالی در سال ۱۹۹۲ است، مردم این کشور در نقاط مختلف آذربایجان یاد صدها قربانی آن را گرامی می‌دارند.

با آنکه ۲۹ سال از آن تاریخ می‌گذرد، امروز نیز درد آن در قلب آذربایجانی‌ها تازه است و به دلیل پایان اشغال قره‌باغ، امسال مراسمات مرتبط با خوجالی رنگ دیگری به خود گرفته است.

اگرچه این قتل عام به عنوان لکه‌ای تاریک بر تاریخ بشریت حک شده، اما آزادسازی سرزمین‌های اشغالی داغ مردم آذربایجان را کمتر کرده است.

اکنون خواسته اصلی مردم آذربایجانی این است که عاملان قتل‌عام خوجالی محاکمه و عدالت اجرا شود.

در همین راستا عادل علی‌اف، معاون رئيس پارلمان آذربایجان با اشاره به اینکه کشتار خوجالی، از بزرگترین جنایت علیه بشریت بوده تاکید کرد که حقوق بین‌الملل این جنایات را "نسل‌کشی" قلمداد می‌کند.

وی در مصاحبه با خبرنگار آناتولی اظهار داشت:‌ آنچه در خوجالی اتفاق افتاد، نقض آشکار کنوانسیون‌های ۱۹۴۹ ژنو، کنوانسیون منع و مجازات نسل کشی سازمان ملل، میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، کنوانسیون حقوق کودک و چندین کنوانسیون بین‌المللی دیگر است.

علی‌اف با نام بردن از دادگاه نورنبرگ که در اثنای جنگ جهانی دوم تاسیس شده بود، دادگاه بین‌المللی کیفری برای یوگسلاوی سابق و همچنین دادگاه بین‌المللی کیفری برای روندا، اعلام کرد که روند مشابهی برای خوجالی نیز می‌تواند در پیش گرفته شود.

وی تصریح کرد: سرژ سرکیسیان، رئیس جمهور سابق ارمنستان گفته بود: "تا وقوع کشتار خوجالی، آذربایجانی‌ها فکر می‌کردند که ما غیرنظامیان را نمی‌کشیم، اما پس از خوجالی این برداشت از میان رفت." این مصاحبه شاهدی آشکار بر جنایات عامدانه نیروهای ارمنی در خوجالی است. نسل کشی، که جدی ترین جنایت علیه بشریت است، در خوجالی روی داده و تنها چیزی که مردم آذربایجان می‌خواهند، اجرای عدالت در خصوص این جنایت است.

گفتنی است پس از اشغال خوجالی در جنگ اول قره‌باغ، نسل‌کشی غیرنظامیان آذربایجانی در این شهر توسط ارتش ارمنستان با کمک ۳۶۶ نظامی روسیه در ۲۵ و ۲۶ فوریه ۱۹۹۲ اتفاق افتاد.

به گزارش سازمان دفاع حقوق بشر در این قتل‌عام ۶۱۳ غیرنظامی از جمله ۶۳ کودک وحشیانه به قتل رسیدند. بنا به اعلام سازمان دیده‌بان حقوق بشر تعداد قربانیان این جنایت حدود ۱۰۰۰ نفر است.

پنجاه و سه تن بر اثر جرائمی؛ مانند سوزاندن، چهارمیخ کردن، بریدن سر، کندن پوست و بیرون آوردن چشم از حدقه کشته شده‌اند. هشت خانواده کاملا نابود، ۲۵ کودک بدون والدین مانده و ۱۳۰ تن نیز یتیم شدند.

قطعنامه‌های مختلف شورای امنیت سازمان ملل متحد جنایات ارمنستان در طول جنگ قره‌باغ، به‌ویژه خوجالی را محکوم کرده و بسیاری از کشورهای جهان نیز این نسل‌کشی را به رسمیت شناخته‌اند.

۱۳۹۹/۱۲/۰۸

۲۹ مین سالگرد قتل عام مردم خوجالی در قره باغ

 براساس طرح هایدات که از سوی ارامنه متعصب اجرا می گردد بخش بزرگی از کشورهای ایران، آذربایجان و ترکیه جزو اراضی تاریخی ارمنستان محسوب می شود که برای احیای این امپراطوری لازم است اقدامات خشونت آمیز انجام گیرد.

اشغال منطقه قره باغ که از نظر تاریخی و فرهنگی جزو اراضی آذربایجان بود نیز در صدر اقدامات ارامنه بود تا اینکه با فروپاشی شوروی، ارامنه، فرصت اقدام یافته و با سازماندهی ارتش روسیه به قره باغ حمله کردند.

در شب ۶ اسفند/۲۵ فوریه منتهی به ۷ اسفند/۲۶ فوریه شهر خوجالی در منطقه قره باغ در معرض آتش شدید توپخانه و تجهیزات زرهی سنگین ارامنه و روسها قرار گرفت. در نتیجه آتش‌سوزی‌هایی در شهر رخ داده بود و در بامداد روز ۷ اسفند شهر تماماً به آتش کشیده شد. بیشتر اهالی به امید رسیدن به مرکز قره باغ که در آن نزدیکی قرار داشت مجبور به ترک شهر شدند. اما این هدف محقق نگردید و ساکنین که تعدادشان بیش از ۱۵۵۰ نفر بود در حین فرار در دره‌ای باریک در بین روستاهای نخجوانلی و پیرجمال مورد محاصره قرار گرفته و بیشترشان قتل‌عام شدند.

از بین محاصره‌شدگان افرادی به کوه‌ها و جنگل پناه برده و تنها عده قلیلی توانسته بودند خودشان را به مرکز برسانند.  آنهایی که هم به شهر رسیده بودند وضعیت چندان مساعدی نداشتند. از بین کسانی که در شهر مانده بودند نیز اطلاعی حاصل نشد و بنا به گزارش شاهدان عینی با توجه به حجم آتشی که روی شهر بود، به احتمال زیاد کشته شده‌اند.

از عاملان برجسته کشتار اهالی خوجالی، روبرت کوچاریان و سرکیس سرکیسیان به عالی‌ترین مقام سیاسی ارمنستان رسیده و رئیس جمهور ارمنستان شدند. اولگ یاسیان، سفیر ارمنستان در روسیه بوده که هم اکنون نیز این پست را دارد. سیران اوهانیان فرمانده قتل‌عام خوجالی، در حال حاضر مسئولیت وزارت جنگ ارمنستان را عهده‌دار می‌باشد.

قتل عام خوجالی از سوی مجمع وزرای امور خارجه کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی که در سال ۲۰۰۷ تشکیل شده بود به رسمیت شناخته شد. شورای امنیت سازمان ملل طی قطعنامه های ۸۲۲، ۸۷۹، ۸۵۸، ۸۸۴ اقدامات ارمنستان را درمورد قتل عام اهالی قره باغ آذربایجان محکوم کردند. علاوه بر این، پارلمان اروپا، مجالس کشورهای ترکیه، پاکستان (فوریه ۲۰۱۲)، اردن (ژوئن ۲۰۱۳)، مکزیک (فوریه ۲۰۱۲)، چک (فوریه ۲۰۱۳)، کلمبیا (آوریل ۲۰۱۲)، بوسنی و هرزگوین (فوریه ۲۰۱۳)، پرو (ژوئن ۲۰۱۳)، پاناما (اگوست ۲۰۱۳)، هندوراس (ژانویه ۲۰۱۴) فاجعه خوجالی را به رسمیت شناخته‌اند. همچنین در بیست و یک ایالت آمریکا این قتل‌عام به رسمیت شناخته شده ‌است.

۱۳۹۹/۱۲/۰۶

بیانیه‌ی سفارت جمهوری آذربایجان در جمهوری اسلامی ایران در رابطه با بیست و نهمین سالگرد نسل کشی خوجالی

 سفارت جمهوری آذربایجان در تهران در رابطه با بیست و نهمین سالگرد نسل‌کشی خوجالی توسط ارمنستان اشغالگر بیانیه صادر کرد:

یکی از دردناک ترین نتایج تجاوز نیروهای مسلح ارمنستان به جمهوری آذربایجان اشغال شهر خوجالی در ۲۶ فوریه سال ۱۹۹۲ است، از جنایات نسل کشی صورت گرفته بر علیه مردم غیر نظامی در آن شهر ۲۹ سال می گذرد.

قریب به ۲۵۰۰ ساکن غیرنظامی در شهر خوجالی که از جانب یگان های مسلح ارمنستان اشغالگر به محاصره درآمده بود با هدف نجات زندگی خود در حین فرار به نزدیکترین اراضی امن در حوالی روستاهای نخجوانلی و پیرجمال با به تله انداختن به طرز بیرحمانه ای به قتل رسیده اند و برخی از آنان نیز به اسارت  درآمدند.  باقی مانده اهالی که اکثریت آنان زنان و کودکان بودند در اثر یخ زدگی در کوه ها جان خود را از دست دادند. در نتیجه این جنایت نسل کشی  ۱۰۶ زن، ۷۰ کهنسال، ۶۳ کودک،  در کل ۶۱۳ نفر اتباع جمهوری آذربایجان از طرف ارمنی ها به طور وحشیانه ای کشته شدند. ۱۲۷۵ نفر گروگان گرفته شدند، در خصوص سرنوشت ۱۵۰ نفر تا به کنون اطلاعات در دسترس نیست. شهر خوجالی با خاک یکسان شده است. ۴۸۷ نفر من جمله ۴۶ کودک معلول شده اند. ۸ خانواده به کل نابود شده اند. ۱۳۰ کودک، یکی از والدین خود را و ۲۵ کودک نیز هر دو والد خود را از دست داده اند. ۵۶ نفر از ساکنین خوجالی با قساوت خاصی، با زنده زنده سوزاندن، کندن پوست سر، زدن گردنشان، با بیرون آوردن چشمانشان از حدقه و زنان باردار نیز بر اثر اصابت سرنیزه به حفره شکمشان کشته شدند.

جنایات متعدد جنگی و ضد بشر صورت گرفته بر علیه اهالی غیر نظامی آذربایجانی در خوجالی، من جمله عمل نسل کشی نقض جدی حقوق بشر و حقوق بشردوستانه بین المللی، علی الخصوص  کنوانسیون های ژنو مورخ ۱۹۴۹، "کنوانسیون منع و مجازات نسل کشی" ، " میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی"، "میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی" ، " کنوانسیون منع شکنجه و سایر رفتارهای و مجازات های ظالمانه، غیر انسانی و تحقیر آمیز " ، "کنوانسیون بین المللی رفع هرگونه تبعیض نژادی" ، "کنوانسیون حقوق کودک" و "کنوانسیون حمایت از حقوق بشر و آزادی های اساسی" می باشد.

رهبر ملی آذربایجان حیدر علی اف، ماهیت واقعی نسل کشی خوجالی را روشنگری کرده و در فوریه سال ۱۹۹۴ مجلس ملی جمهوری آذربایجان نسل کشی خوجالی را به لحاظ حقوقی – سیاسی ارزیابی نموده است.

رئیس جمهور آذربایجان جناب آقای الهام علی اف، همواره امکان حل و فصل مناقشه ارمنستان- آذربایجان قره باغ کوهستانی را تنها در چهارچوب حق حاکمیت، تمامیت ارضی و مرزهای شناخته شده بین المللی آذربایجان تاکید نموده و خروج بی قید و شرط نیروهای مسلح ارمنستان از اراضی تحت اشغال آذربایجان و ضرورت پیگرد قانونی اشخاصی که مرتکب نسل کشی شده اند را ابراز نموده است.

 کمپین بین المللی "عدالت برای خوجالی!"، صورت گرفته با ابتکار لیلا علی اوا، معاون رئیس بنیاد حیدر علی اف تبلیغ حقایق در مورد نسل کشی خوجالی در جهان، شناساندن این فاجعه به عنوان یک عمل نسل کشی علیه مردم آذربایجان نقش بسزایی ایفا می کند. در نتیجه آن در برخی از کشورهای جهان در رابطه با این نسل کشی تصمیماتی اتخاذ می شود.

نسل کشی خوجالی در پارلمان پاکستان، مکزیک، بوسنی و هرزگوین، چک، اردن، پرو، کلمبیا، پاراگوئه، هندوراس، افغانستان، اندونزی و سایر کشورها مذاکره گردیده، اسناد سیاسی محکوم کننده این جنایت به تصویب رسیده است. نسل کشی خوجالی از طرف سازمان همکاری اسلامی نیز به رسمیت شناخته شده و به عنوان حادثه قتل عام محکوم گردیده است.

دادگاه حقوق بشر اروپا در تصمیم مورخ ۲۲ آوریل سال ۲۰۱۰ به قتل رسانیدن اهالی غیرنظامی خوجالی اعم از آذربایجانی ها را "اعمال به خصوص سهمگینی که قابلیت ارزیابی به مانند جنایات جنگی و یا جنایت بر علیه بشریت را دارند" مشخص کرد.

مسئولیت جنایات نام برده شده را طرف متجاوز جمهوری ارمنستان بر عهده دارد. ارزیابی کلی دلایل و نتایج جنگ شروع شده توسط ارمنستان علیه جمهوری آذربایجان و تمامی حقایق موجود حادثه فاجعه بار در خوجالی با قاطعیت اثبات می نماید که، جنایات صورت گرفته اعمال معمول و تصادفی نیستند بلکه بخش جدایی ناپذیر سیاست سیستماتیک خشن ارمنستان هستند. کشتار مغروضانه غیرنظامیان در خوجالی نابودی دسته جمعی آنها صرفا به دلیل آذربایجانی بودنشان را هدف قرار داده است.

علی رغم توافق آتش بس، رهبران نظامی – سیاسی ارمنستان به تخریبات نظامی بر علیه آذربایجان ادامه می دهد، بیاناتی که قالب و اصول بنیادین مذاکرات صلح را نابود می کند را ارائه می دهد، جمهوری آذربایجان را با افکاری همانند "جنگ جدید، سرزمین های جدید" تهدید می کرد.

نیروهای مسلح آذربایجان با رهبری جناب آقای الهام علی اف، فرمانده پیروز کل قوا برای دفاع از زندگانی و امنیت شهروندانمان، همچنین با هدف جلوگیری از تخریبات نظامی متداوم ارمنستان با استفاده از حقوق دفاع از خود در تاریخ ۲۷ سپتامبر سال ۲۰۲۰ برای آزادی سرزمین های تحت اشغالمان شروع به عملیات های ضد حمله نمود. در حین جنگ متداوم ۴۴ روزه وطن، بخش جدایی ناپذیر آذربایجان شهرستان های جبرائیل، فضولی، زنگیلان، قوبادلی من جمله شهرک هادروت و شهر شوشا پایتخت فرهنگی آذربایجان از اشغال آزاد گردیدند. مطابق با بیانیه ی امضا گردیده توسط رئیس جمهور آذربایجان، نخست وزیر جمهوری ارمنستان و رئیس جمهور فدراسیون روسیه در خصوص توقف کامل آتش افروزی و تمامی عملیات های جنگی در منطقه مناقشه قره باغ کوهستانی مورخ ۱۰ نوامبر سال ۲۰۲۰ نیروهای مسلح ارمنستان از شهرستان های آغدام، کلبجر و لاچین خارج شدند. بدین صورت حقوق بازگشت به سرزمینهای اجدادی صدها هزار شهروند غیرنظامی مان احیا گردید.

شایان ذکر است که، جمهوری ارمنستان همانند نسل کشی خوجالی، در دوران جنگ ۴۴ روزه وطن نیز به جنایات خود بر علیه بشریت ادامه می داده است. ارمنستان به طور هدفمند شهرهای گنجه، مینگه‌چویر و نفتالان که دور از مناطق جنگی جای گرفته بودند از آن جمله در شهرستان های برده، ترتر، گورانبای و خیزی با موشک های بالستیک و بمب های خوشه ای افراد غیر نظامی و ساختمان ها را مورد هدف قرار می داد. در نتیجه، ۱۰۰ نفر غیر نظامی من جمله ۱۲ کودک و ۱۷ زن کشته شده، ۴۲۳ نفر نیز مجروح گردیده اند. سازه های اجتماعی اعم از هزاران ابنیه مسکونی و صدها بیمارستان، مهد کودک، مدرسه، مراکز تجاری و آثار دینی – فرهنگی  نابود شده اند.

در آستانه ایام بیست و نهمین سالگرد فاجعه خوجالی بار دیگر یاد و خاطره شهدا را با اندوه بسیار گرامی داشته و بیان می نماییم که، بدون جای دادن به استاندارد های دوگانه و در چهارچوب اصول و قواعد حقوق بین الملل، نسل کشی خوجالی باید از طرف کمیته ویژه بین المللی بررسی، از طرف نهاد های بین المللی به رسمیت شناخته و محکوم شده، مرتکبان جنایت باید تحت پیگرد قانونی قرار گیرند. در غیر این صورت عدم محاکمه و سکوت فجایع انسانی جدید به بار خواهد آورد.

مردم آذربایجان همه ساله در ۲۶ فوریه یاد و خاطره عزیز قربانیان نسل کشی خوجالی را گرامی داشته و در انتظار هستند تا عاملان این نسل کشی به محاکمه عدالت کشیده شوند.

خداوند تمامی شهیدان را قرین رحمت بفرماید!

۱۳۹۹/۱۱/۲۶

ایالات مینه‌سوتا آمریکا، ۲۶ فوریه را روز آذربایجان اعلام کرد

 تیم والز، فرماندار ایالات مینه‌سوتا در بیانیه‌ای ۲۶ فوریه مصادف با نسل‌کشی آذربایجانی‌های خوجالی توسط ارامنه را «روز آذربایجان» اعلام کرد.

وی در بیانیه خود با اشاره به اینکه بیشتر شهروندان آذربایجان این ایالت از خانواده یا نسل قربانیان قتل‌عام خوجالی هستند، اظهار داشت: آذربایجانی‌های مینه‌سوتا بر میراث فرهنگی، زبانی و تاریخی‌شان در این ایالت افزوده‌اند.

والز تصریح کرد: جامعه آذربایجانی‌های مینه‌سوتا نقش بی بدیل و افتخارآمیزی در تنوع فرهنگی این ایالت داشته و بنابراین روز ۲۶ فوریه را «روز آذربایجان» اعلام می‌کنیم.

گفتنی است پس از اشغال خوجالی در جنگ اول قره‌ باغ، نسل‌کشی غیرنظامیان آذربایجانی در این شهر توسط ارتش ارمنستان با کمک ۳۶۶ نظامی روسیه در ۲۵ و ۲۶ فوریه ۱۹۹۲ اتفاق افتاد.

به گزارش سازمان دفاع حقوق بشر در این قتل‌عام ۶۱۳ غیرنظامی از جمله ۶۳ کودک وحشیانه به قتل رسیدند. بنا به اعلام سازمان دیده‌بان حقوق بشر تعداد قربانیان این جنایت حدود ۱۰۰۰ نفر است.

پنجاه و سه تن بر اثر جرائمی؛ مانند سوزاندن، چهارمیخ کردن، بریدن سر، کندن پوست و بیرون آوردن حدقه کشته شده‌اند. هشت خانواده کامل نابود، ۲۵ کودک بدون والدین و ۱۳۰ تن نیز یتیم شدند.

قطعنامه‌های مختلف شورای امنیت سازمان ملل متحد جنایات ارمنستان در طول جنگ قره‌باغ ، به‌ویژه خوجالی را محکوم کرده و بسیاری از کشورهای جهان نیز این نسل‌کشی را به رسمیت شناخته‌اند.

۱۳۹۹/۰۸/۱۶

نگاهی به تاریخ شهر شوشا مرکز فرهنگی منطقه قره باغ آذربایجان

 تا چند روز آینده شهر تاریخی شوشا مرکز فرهنگ، هنر و موسیقی آذربایجان به آغوش آذربایجان باز خواهد گشت و بهتر است مروری دوباره داشته باشیم به تاریخ این شهر زیبا.

این شهر در اوایل قرن دوازدهم هجری توسط پناه علی خان، خان قره باغ دیوار کشی شده و به صورت مستحکمی درآمد. پناه خان قره باغی نخست، جارچی نادرشاه افشار بود. پناه خان پس ازقتل نادرشاه به قره باغ آمد و در آنجا ساكن شد و به تدریج قلعۀ پناه‌آباد مشهور به قلعۀ شوشا را بنا نهاد. پناه خان سپس مردم قریۀ شوشا را در داخل آن قلعه اسكان داد و سكه‌ای نقره ای نیز به نام پناه‌آباد ضرب كرد.

افراد قدیمی آذربایجان حتما پول پناباد را که ماخوذ از پناه آباد می باشد را شنیده اند. سکه های پناباد این شهر یکی از رایجترین سکه ها تا یکصد سال اهالی آذربایجان بود.

شهر شوشا دارای ۱۷ محله بود: سیدلی، جولفالار، چوخور محله، ۴ چینار، ساعاتلی، دمیرچی لر و ... از آثار مشهور شوشا می توان نام برد:

قصرهای درون قلعه، کاخ پناه علی خان، برج قارابویوک خان، دروازه گنجه ( که یکی از درازه‌های اصلی شهر بود)، خانهٔ شاعره نامی آذربایجان خورشیدبانو ناتوان، املاک کاخ مانند حاج قلی، خانه اسدبیگ، خانه مهمانداروف‌ها، خانه ظهراب‌بیگوف‌ها، مسجد جامع (یوخاری مچید (مسجد بالا) یا گوهرآغا مچیدی (مسجد گوهر آقا)، آرامگاه‌ها و چشمه‌ها (همه متعلق به سده‌های ۱۸ و ۱۹) نام برد که خود از نمونه‌های زیبای معماری شوشا به‌شمار می‌روند. کربلایی صفی خان ( تولد ۱۷۸۸ اهر- وفات۱۹۱۰ شوشا) یکی از معماران چیره‌دست آذربایجانی در نیمه سدهٔ ۱۹ به قره‌باغ آمده و کار در سبک معماری شرقی را در آنجا ادامه داد. نوسازی امامزاده بردع (۱۸۶۸)، ساخت مسجد آغ‌دام(۱۸۷۰)، ساخت آشاغی مچید (مسجد پایین) در شوشا (۵–۱۸۷۴)، ساخت مسجد گوهرآغا در شوشا و مسجد قره‌باغلیلار در عشق‌آباد (۱۸۸۰) از آثار اوست.

پس از او فرزندش ابراهیم خلیل خان، خان منطقه وسیع و آباد قره باغ شده، در استحكام قلعه شوشا و آبادانی اطراف آن كوشش كرد. در زمان وی فرهنگ و ادبیات تُرکی آذربایجانی در منطقه رشد فراوانی داشت. شاعر نامدار آذربایجان ملاپناه واقف در دربار وی بود.

بناهای برجامانده از ابراهیم خلیل خان جوانشیر در قره‌باغ به این ترتیب هستند:

الف) مسجد جامع که در سال ۱۱۸۲ ق ساخته شد و سپس به دستور دخترش گوهرآغا مرمت گردید.

ب) دیوار قلعه شوشا که در سال ۱۱۹۸ ق در عرض سه سال ساخته شد.

ج) هر دو قلعه عسکران که در ۱۲۰۳ ق ساخته شدند.

د) عمارت واقع در خزینه‌دره‌سی

و) عمارت خان باغی در یک فرسخی شوشا

ه) حصار باغ آغ‌دام و گنبدهای قبرهای پناهخان و اولادش.

استحکام دیوارهای شوشا به قدری بود که آغامحمدخان قاجار علیرغم داشتن سربازان چند ده هزار نفری به دفعات نتوانست این شهر را تصرف کند. 

در زمان فتحعلیشاه این شهر با خدعه ارامنه به تصرف روسها درآمد و برای آزاد سازی این شهر و سایر نقاط اشغالی آذربایجان کشاف الغطا، یکی از مجتهدین به نام شیعه فتوای زیر را صادر کرده بر شهید بودن این مدافعان اسلام تاکید کرد: فان المقتولین فی ثغور آذربایجان لدفع الکفر و العناد و الطغیان لحفظ الاسلام و المسلمین و اعراض المومنات و المومنین کالمقتولین طلبا لرضاء رب الارض و السماء بین یدی المظلوم الشهید فی کربلا.

با تصرف شوشا مهدی قلی خان، آخرین خان قره باغ، به تبریز عقب نشینی کرد و شمال ارس کلا به تصرف روسها درآمد. فرهنگ موثر ترکی این شهر علیرغم تلاش فراوان روسها و ارامنه تغییر پیدا نکرد و این شهر به عنوان مکتب علمی موسیقی آذربایجانی و  مخصوصا مرکز موسیقی موغام آذربایجان به حیات خود ادامه داد.

در سالهای مابین ۱۹۱۸ - ۱۹۲۰ یعنی تشکیل جمهوری آذربایجان این شهر توسط ارامنه افراطی سوزانده شد. در سال ۱۹۲۱ شوشا مرکز ولایت مختار قره باغ شد. دو سال بعد یعنی ۱۹۲۳ شهر خان کندی مرکز ولایت بزرگ و خودمختار قره باغ اعلام شد. تمام تلاشهای روسها و ارامنه از ۱۹۲۰ تا ۱۹۹۰ حذف آثار فرهنگی، اداری و اقتصادی این شهر بود تا اینک با استقلال آذربایجان از شوروی، شهر شوشا در ارديبهشت ۱۳۷۱ به اشغال قشون ارمنستان درآمد و بیش از ۱۹۵ نفر از اهالی این شهر کشته شده و بقیه اهالی شهر هم برای حفظ جان به نواحی داخلی آذربایجان کوچ کردند.


توحید ملک‌زاده

۱۳۹۹/۰۷/۱۷

برگی از تاریخ هزار ساله قره باغ

 در اینجا برآنم به درخواست دوستان، تاریخ قره باغ را به صورتی فشرده بنویسم البته در حد یک صفحه تلگرامی!


قره باغ از دو کلمه تُرکی به معنای باغِ بزرگ ترکیب یافته که به روسی به آن ناگورنو کاراباخ و به ارمنی ارتساخ گویند اما منابع بی شماری بیشتر از هزار سال پیش، نام تُرکی قره باغ را بکار برده اند. 

قره باغ پس از فتح توسط مسلمانان، بدست خزران اداره میشد. در زمان خوارزمشاهیان در دست جلال الدین بود و در حمله مغول به تصرف آنان درآمد. سپس، تیمور لنگ در حمله به گرجستان، زمستانها را در قره باغ سپری میکرد. بعد میرسیم به آق قویونلو و سپس در دوره شیروانشاه که بمدت ۳۸ سال بر آن حکم راندند.

 سرانجام بدست صفویان می افتد و این منطقه از سوی شاه صفوی به ایل قاجار داده میشود که مدت زیادی در دست خاندان زیاد اوُغلوی قاجار بود.

بعد از سقوط اصفهان به دست افغانها، نیروهاي عثمانی و روسی قسمتهایی از خاک ایران از جمله قره باغ را تصرف کرده و شهرهاي ایران را بین خود تقسیم می‌کنند و ۱۳ سال قره باغ را در تصرف خود نگه میدارند. تا اینکه در ۱۷۳۶میلادی نادرشاه قدرت را به دست گرفته و بر طبق قرارداد ۱۷۳۶میلادی با باب عالی عثمانی، این مناطق را دوباره به ایران برمی گرداند...

تمام تاریخ ایران عبارت است از بریدن و پیوستنِ دوباره این مناطق به ایران...!

اما در تمام دوران، مسلمان‌نشین و تُرک‌ نشین بوده و اکثریت مردم آن و تمام حکمرانانش مسلمانان بوده. 

وقتی سرداری بزرگ در ایران ظهور می کند قره باغ و بقیه خان نشین‌ها به ایران وصل میگردد اما با مرگش، از ایران جدا می‌گردد به عنوان مثال:

در اوج قدرت صفویه، جزو ایران است اما با زوال صفویه و حمله محمودافغان، روسیه و عثمانی هر کدام بر بخشهایی از ایران چنگ انداخته و عثمانی قسمتهایی از ایران از جمله کرمانشاه، همدان، اردبیل، تبریز، ایروان، نخجوان، گنجه و قراباغ را تصرف می‌کند و اشرف افغان بر طبق قرارداد در ۱۷۲۷ میلادی این نواحی را به عثمانی واگذار می‌کند، اما با ظهور سرداری نابغه چون نادر، دوباره جزو ایران میگردد و با کشته شدن نادرشاه در ۱۷۴۷ میلادی دوباره جدا می‌گردد و پناه خان به مدت ۱۲ سال بر قره باغِ مستقل حکومت می‌کند و قلعه تسخیرناپذیر شوشی را بر فراز صخره های آن می سازد.

در دوره کریم خان زند، پناه خان به همکاری نزدیک با کریم خان پرداخته و ابراهیم خلیل خان پسر پناه خان بجای پدر قدرت را در قره باغ بدست می گیرد.

با مرگ کریم خان، قره باغ بار دیگر مستقل می‌گردد اما وقتی آقامحمدخان ظهور کرده دوباره ایران را یکپارچه می‌کند، آقامحمدخان در ۱۷۹۷ میلادی به آنسوی ارس حرکت کرده تا قره باغ و خان نشینهای جدا شده را به ایران وصل کند اما در همین قلعه شوشا کشته می‌شود، وقتی در نیمه های شب، دو نوکر خائن برای کشتن اش وارد اتاق خوابش شدند و عباس بيگ اولين ضربه خنجر را بر قلب آقامحمدخان زد قبل از اينكه آخرين نفس را بركشد خطاب به قاتلش گفته بود:

«خدا خانه‌‏ات را ويران كند تو با كشتن من ايران را ويران كردى!»

چنین نیز شد، روسها یک دختر زیبای ارمنی(به زبان امروزی پرستویی)را به سراغ حاکمِ قره‌باغِ متمایل به فتحعلی شاه فرستادند و او را با تمام خانوده اش قتل و عام کردند و بدنبال آن، ایران با شکستهای سهمگینش از روسها، با قرارداد گلستان و سپس ترکمنچای برای همیشه چشمش را بر قره‌باغ و تمامی خانشین های آنسوی ارس بست!

یکصدسال در دست تزاری بود که با انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ میلادی و استقرار بولشویکها در مسکو، تلاشهای شخصیت پرقدرت آذربایجانی یعنی نریمان نریمانف موجب شد قره باغ جزو پیکره آذربایجان باشد اما از زمان تسلط خرس بزرگ، چه در دوران تزاری و چه در دوران بلشویکها تلاش کردند ارامنه را از نقاط مختلف کوچانده و در منطقه قره باغ اسکان دهند. آنان به مدت دویست سال تلاش کردند تا یک منطقه مسلمانِ تُرک نشین را مبدل به ارمنی نشین کنند آمارهای زیر به اندازه کافی گویاست:

بر اساس اولین سرشماری در ۱۸۰۵ جمعیت قره باغ ۱۰ هزار خانوار بود این تعداد در ۱۸۲۳ از ۲۰۰۹۵ گذشت. از سال ۱۸۹۶ تا سال۱۹۰۸ میلادی طی ۱۳ سال حدود۴۰۰ هزار ارمنی را به مناطق قفقاز کوچاندند که بخش اعظم آنها در قره باغ متوطن شدند.

هنگام فروپاشی خرس بزرگ، توازن جمعیتی که با دستهای مغرضانه روسی به نفع ارامنه تغییر یافته بود ثمر داد و در نتیجه، در ۱۹۹۴ میلادی از بیرون با کمک روسیه و ارمنستان و از درون با کمک ستون پنجم ارامنه که در طول دویست سال در قره باغ انباشته شده بودند، قره باغ را از پیکره و مادر خود جدا ساختند...

(آنچه آمد برگرفته از کتاب سالهای زخمی و همچنین منابع متعددی بود که بخاطر زیادی منابع و طولانی نشدن نوشته از آوردن منابع صرف نظر کردیم..

تصویر روی جلد کتاب که  دوستان می‌پرسند مربوط است به فتح قلعه ی خان نشین مسلمان ایروان توسط قوای روسی و شکست قوای عباس میرزا...)


علی مرادی مراغه‌ای