۱۳۹۹/۰۵/۰۲

ستیزه‌طلبی ارمنستان و پیامدهای منطقه‌ای آن

مسئله آذربایجان در ترکیه همانند مسئله قبرس یک مسئله ملی و فراحزبی است.


نیروهای نظامی ارمنستان که حدود ۲۰ درصد از خاکهای جمهوری آذربایجان از جمله قره باغ را اشغال کرده است روز دوازدهم جولای به منطقه استراتژیک تووز واقع در شمال‌غرب جمهوری آذربایجان حمله کرد. در این حمله ۱۱ تن از سربازان ارتش جمهوری آذربایجان به شهادت رسید و گفته می شود در خلال این درگیریها بیش از صد سرباز ارتش ارمنستان نیز کشته شده است. با توجه به بی ارتباط بودن این منطقه با مناطق به اصطلاح «مورد مناقشه»، موقعیت استراتژیک آن از لحاظ خطوط انتقال انرژی و نیز حمل و نقل، به علاوه دارا بودن منابع آبی غنی نشان می دهد که اقدام اخیر ارمنستان، ماهیتی متفاوت با موارد نقض آتش‌بس معمولی این کشور دارد. جایگاه ویژه اجتماعی - جغرافیایی منطقه تووز در تاریخ آذربایجان - ترکیه و نیز موضوع محبوبیت ژنرال شهید «پولاد هاشیم‌اف» یکی از شهدای حمله اخیر  در میان سربازان ارتش و آموزش دیدن وی در ترکیه، نشان می دهد که این حمله و پیامی که با خود دارد باید به شکلی جامع مورد ارزیابی قرار گیرد.

در روند فروپاشی اتحاد جماهیری شوروی، مناقشه قره‌باغ به عنوان عامل بروز درگیریها میان آذربایجان و ارمنستان، سبب شد تا ارمنستان با سوء استفاده از برخی مشکلات داخلی و خارجی که دولت باکو درگیر آن بود تا آتش بس ۱۹۹۴، کل منطقه و نواحی گسترده‌ای در اطراف آن را به اشغال خود در آورد. از این تاریخ به بعد در حالیکه باکو ترجیح می دهد تا با استفاده از دیپلماسی، راه حل صلح آمیزی برای این معضل پیدا شود، در مقابل ایروان، با تکیه بر حمایتهای سیاسی ایران، روسیه و فرانسه، هیچگونه تمایلی به مصالحه نشان نمی دهد. جمهوری آذربایجان، طی بیش از ۲۵ سال گذشته، استراتژی مدرنیزه کردن فناوری نظامی، دریافت پشتیبانی فنی از کشورهای دارای قدرت نظامی برتر همچون ترکیه و اسرائیل و نیز تلاش برای پایان دادن به حمایتهای کشورهای ذی نفوذ در منطقه چون روسیه، ایران و فرانسه از اشغال، با ایجاد روابط حسنه با این کشورها را دنبال کرد. باکو مکرراً نشان داد که چه در قراردادهای بین‌المللی امضا شده در بخش انرژی و چه در روند ایجاد معادلات قدرت در داخل کشور این عامل را مد نظر دارد.

تمامی این تحولات به وضوح نشان می دهد که استراتژی ۲۵ ساله مذکور نه تنها نتیجه‌ای در پی نداشته بلکه سبب جری‌تر شدن اشغالگران و حامیانشان شده است. در حال حاضر دولت  جمهوری آذربایجان دو گزینه در پیش رو دارد: یا با پیگیری استراتژی موجود، به موضع بیش از حد متعادل خود به ویژه در مقابل مسکو ادامه خواهد داد و حتی با دادن امتیازات بزرگتر تلاش خواهد کرد تا از حمایتهای دولت پوتین در قبال ایروان بکاهد و یا با دست کشیدن از تلاشهای معطوف به خوشنودسازی همه طرفین، آغاز به اقدامات مخاطره آمیز ولی الزامی در جهت تامین تمامیت ارضی کشور خواهد کرد.

می توان گفت که جمهوری آذربایجان هم اکنون در مقایسه با اوایل دهه نود، از برتریها و مزیتهای بسیار بیشتری برخوردار است. اولاً، در مقایسه با آن دوره، کادر مدیریتی بسیار مجربتری بر سر کار است. ثانیاً، به ویژه با در نظر گرفتن درآمد صدها میلیارد دلاری حاصل از فروش نفت طی بیست سال اخیر، در مقایسه نیروی نظامی دو کشور، معادله با نتیجه حداقل ۳ بر ۱ به نفع باکو تغییر کرده است. در این میان عامل بسیار مهم دیگری که نباید از نظر دور داشت این است که ترکیه به عنوان بزرگترین حامی جمهوری آذربایجان، به یک قدرت سیاسی و نظامی بزرگ غیر قابل مقایسه با دهه نود تبدیل شده است و همچنانکه بیانیه مشترک اخیر مجلس ترکیه نیز نشان داد مسئله آذربایجان در ترکیه همانند مسئله قبرس یک مسئله ملی فراحزبی است. از سوی دیگر پاندمی کرونا و تنش بزرگ بین آمریکا و چین، میدان تحرک قدرتهای منطقه‌ای را به شکل بی سابقه‌ای گسترش داده است. جمهوری آذربایجان با استفاده از این فرصت تاریخی، چنانچه اقدامی در جهت پایان دادن به اشغال خاکهای خود صورت ندهد، ممکن است دیگر چنین فضای مناسب جهانی را هرگز بدست نیاورد. امتیاز دیگر باکو در مقایسه با ربع قرن پیش، اوج‌گیری بیشتر ملی‌گرایی ترک در ایران است. این آگاهی قومی که در سطوح مختلف جامعه در میان لایه‌های متعدد حکومتی و مردمی قابل مشاهده است، حمایت پنهانی و ضمنی تهران از ایروان، همانند آنچه که در دهه نود در جریان بود را دشوارتر خواهد کرد. همچنین، در شرایط کنونی حاکم بر اقتصاد ایران، درآمد حاصل از پروژه‌های مشترک انرژی با آذربایجان، منبع اقتصادی با ارزشی است که این کشور حاضر به از دست دادن آن نخواهد بود.
و سخن پایانی اینکه، این حملات مذموم که سبب اعتراضات مردمی در باکو و بسیاری از شهرها در داخل و خارج از جمهوری آذربایجان شد، در صورت مدیریت صحیح روند، می تواند به فرصتی مطلوب برای باکو تبدیل شود. در غیر اینصورت ممکن است به منافع تٌرک در منطقه فوق استراتژیک بین دریای خزر و دریای سیاه واقع در دالان شمال-جنوب و شرق-غرب اوراسیا آسیب وارد شود. در این میان چنانکه مولود چاووش‌اوغلو وزیر امور خارجه ترکیه نیز بیان کرد، آنکارا، فارغ از اینکه گزینه مورد نظر آذربایجان چه خواهد بود، مانند همیشه در کنار باکو خواهد ایستاد.

نویسنده: دکتر حقی اویغور نائب رئیس مرکز مطالعات ایرانی آنکارا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر