۱۳۹۹/۰۵/۰۵

جهان عرب اطلاعات کافی در مورد مناقشه قره باغ ندارد


مصاحبه با آقای احمد طرابیک، محقق مصری


- جهان عرب تا چه حد از وحشیگریهای افراط گرایان ارمنی علیه آذرایجانی ها آگاه است؟

در مجموع، ما شاهد کمبود اطلاعات در زمینه مناقشه قره باغ هستیم. این موضوع تا بحال بازتاب مطلوبی در رسانه ها نداشته و تحقیقات لازمه در اینباره انجام نشده است. مناقشه قره باغ کوهستانی صحنه جنایات ضد بشری بوده است. مواردی چون کشتار خوجالی و اینکه یک میلیون آذربایجانی برای رهایی از وحشیگریهای ارمنی به ناچار خانه و کاشانه خویش را ترک کرده و مجبور به اسکان در شرایط اسفباری شده اند میتواند نمونه هایی از این اعمال باشند.

- دلایل فقدان اطلاعات کافی در جهان عرب در خصوص مشکل قره باغ و عدم پوشش لازمه توسط رسانه های گروهی را چگونه میشود توضیح داد؟

جهان عرب آگاهی کافی از مناقشه قره باغ ندارد و این هم دلایلی دارد. اصلی ترین علت آن، پایین بودن سطح روابط اقتصادی، تجاری، جهانگردی و سرمایه گذاری بین آذربایجان و جهان عرب میباشد. روابط دولتی به منافع متقابل اتکا دارد. وجود روابط اقتصادی قوی بین آذربایجان و جهان عرب میتواند موجبات گسترش روابط فرهنگی و رسانه ای را نیز فراهم ساخته و سطح آگاهی شهروندان عرب از مناقشه قره باغ را بالا ببرد. ذکر این نکته لازم است که آذربایجان از موضع عادلانه ای پیروی میکند که در مطابقت کامل با موازین بین المللی است. این مطالب در مورد مشکل فلسطین نیز صدق دارد. کلیه سازمانهای بین المللی و منطقه یی در قطعنامه های مصوب خود بر احیای حقوق ملتهای فلسطین و آذربایجان و عقب نشینی اسرائیل و ارمنستان از سرزمینهای اشغالی بعنوان راه حلی برای این مشکل تأکید ورزیده اند.

- شما کتاب مفصلی در خصوص قره باغ کوهستانی را تألیف کرده اید. علتی که شما را به نگارش این کتاب سوق داده چه بوده است؟

مناقشه قره باغ بمنزله یکی از صفحات دردناک در تاریخ جهان اسلام است. علیرغم وجود زخم دردناکی در قلب جمهوری آذربایجان که پاره عزیزی از پیکر جهان اسلام می باشد، سازمانهای عربی و اسلامی چه در عرصه های سیاسی و چه در عرصه رسانه های گروهای توجه کافی به این موضوع نشان نداده اند. از اینرو من علاقه دارم تا حدی که خداوند متعال برایم مقدر کرده به واکاوی مشکلی بپردازم که شهروندان معمولی و حتی نویسندگان، اسباب رسانه ها و خبرنگاران کشورهای عربی هم اطلاعات کافی از آن ندارند. مشکلی که در تهیه این کتاب مواجه شدم کمبود منابع به زبان عربی در خصوص این مناقشه بوده است.

جنایات ناشی از اشغال ارمنی که مقیاس آن فقط به اهالی آذربایجانی محدود نبوده و اماکن مقدسه دین اسلام و آثار تاریخی و فرهنگی را نیز در بر گرفته است، قرار میگیرد. هدف ارمنی ها از اشغال قره باغ نابود کردن همه چیز متعلق به ملت آذربایجان و جهان اسلام در آن منطقه است. 


توجه: این مصاحبه در سال ۲۰۱۴ میلادی انجام گرفته است و اکنون با وجود بخش‌ عربی خبرگزاری رسمی دولتی جمهوری آذربایجان «آذرتاج» و بخش عربی خبرگزاری آذویزیون، حقایق قره‌باغ و اشغالگری ارمنی و همچنین درج نوشته‌ها و حقایق قره‌باغ در مطبوعات جهان عرب به همت سفرای آذربایجان در کشورهای عربی انعکاس یافته است. همچنین درج اخبار در این خصوص در تلوزیون تی آر تی عربی رادیو تلوزیون دولتی ترکیه و بخش عربی خبرگزاری آناتولی ترکیه نیز در انعکاس حقایق قره باغ در جهان عرب تاثیر گذار بوده است.

۱۳۹۹/۰۵/۰۴

مناقشه بین آذربایجان و ارمنستان؛ آیا باید در انتظار جنگ بزرگی بود؟

سرگئی ماركدانف
عضو ارشد هیات علمی  مركز امنیت یوروآتلانتیک، انستیتوی مطالعات بین المللی مگیمو

جولای ۲۰۲۰  صحنه «جنگ چهار روزه» را بازآفرینی نمی کند


سیاستمداران و کارشناسان، دیگر به این که هر از گاهی بین آذربایجان و ارمنستان درگیری رخ دهد، هر قدر هم که چنین انتظاری وقیحانه به نظر برسد، عادت کرده اند. درگیری قومی و سیاسی بین دو جمهوری قفقاز جنوبی (بر خلاف موارد آبخازیا، اوستیای جنوبی یا دونباس) به عنوان یکی از «تقابل‌های نیابتی (پروکسی) » بین روسیه و غرب در نظر گرفته نمی شود. تا کنون، حوادث نظامی در «خط تماس» در قره باغ، مانند آنچه در اوت ۲۰۰۸ پس از «جنگ پنج روزه» روی داد، منجر به تغییر اساسی در وضع موجود منطقه نشده است.
علاوه بر این، تشدید منازعه مسلحانه معمولاً جای خود را به مذاکرات می‌داد. وضعیت پاندولی قره باغ حتی پس از وقایع آوریل ۲۰۱۶ که تا همین اواخر بزرگترین نقض آتش بس تلقی می‌شد، به خوبی کار می‌کرد و پس از چهار روز برخورد جنگی، شاهد از سرگیری روند صلح بودیم، اگرچه درباره کارایی آن می‌شود (و باید) بحث کرد.

 آیا رویارویی جولای ۲۰۲۰ صفحه جدیدی در تاریخ درگیری ارمنستان و آذربایجان باز می‌کند؟ چرا باید آن را به طور ویژه مورد توجه قرار داد؟ و اینکه افزایش تقابل فعلی باکو و ایروان چه عواقبی می‌تواند داشته باشد؟
پس از دریافت اولین اطلاعات پیرامون وخامت اوضاع در مرز ارمنستان و آذربایجان در تاریخ ۱۲ جولای و پس از آنکه معلوم شد این تشدید به یک روز محدود نمی شود، مقایسه [تنش فعلی] با «جنگ چهار روزه» سال ۲۰۱۶ شروع شد. در واقع، طبق برخی معیارها، چنین مقایسه ای امکانپذیر است. 
قبل از همه، مدت زمان درگیری‌ها جلب توجه می‌کند. در لحظه نگارش این مقاله، این درگیری‌ها، هرچند با شدت‌های مختلف، برای روز پنجم دوام داشته اند. همچنین خسارات محسوس از جمله تلفات افسران ارشد شایان توجه است. قربانیان این تنش نظامی، سرلشکر پولاد هاشم‌اف و سرهنگ ایلقار میرزایف از طرف آذربایجان، و سرگرد گاروش آمبارتسومیان و کاپیتان سوس الباکیان از طرف ارمنستان بودند.
پس از آوریل ۲۰۱۶، هیچ حادثه مسلحانه ای تا این حد موجب اقدامات گسترده چشمگیر در جمهوری آذربایجان یا ارمنستان نشده است. در منطقه قفقاز هم، «نارضایتی از کووید ۱۹» بدون هرگونه ارتباط با مناقشه وسعت زیادی داشت. اما افزایش بعدی تقابل به شکل خاصی، به چنین احساساتی مشروعیت بخشید. ساکنان باکو با برگزاری تظاهرات غیرمجاز خواستار لغو محدودیت‌های قرنطینه، بسیج و پشتیبانی از ارتش ملی شدند. اگرچه در حال حاضر چنین اقداماتی در ایروان قابل مقایسه با باکو نیست، اما این بدان معنا نیست که آرامش عمومی در ارمنستان تضمین شده است. طولانی شدن رویارویی نظامی ممکن است منجر به اقدامات اعتراضی شود. هم متهم شدن مقامات به انفعال و هم نارضایتی از مواضع سازمان پیمان امنیت جمعی به طور کلی و روسیه به طور خاص، می‌تواند به چنین اقدامات اعتراضی منجر شوند - به ویژه، به این دلیل که آنها سعی دارند از موضع بالا به نبرد نگاه کنند و خط مشی طرفدار ارمنستان را به طور جدی اتخاذ ننمایند.  
همانند سال ۲۰۱۶، ترکیه تقریباً تنها کشوری بود که حمایت آشکار و صریحی را از آذربایجان ابراز کرد. به طوری که مولود چاووش‌اوغلو وزیر امور خارجه جمهوری ترکیه از ارمنستان خواست که به خود بیاید و حواس خود را جمع کند. خلوصی آکار، وزیر دفاع این کشور، حتی واضح تر هم صحبت کرد: «ما تا حد امکان به کمک و حمایت از نیروهای مسلح آذربایجان در مقابل ارمنستان که سالهاست سیاست تجاوز را دنبال کرده و به طور غیرقانونی اراضی آذربایجان را اشغال کرده ادامه می‌دهیم». 
در عین حال، کاملا یکی شمردن وقایع سال ۲۰۱۶ و ۲۰۲۰، در درجه اول به دلیل عوامل سیاسی و جغرافیایی، اشتباه خواهد بود. در ادبیات آکادمیک و کارشناسی-تحلیلی پیرامون درگیریهای ارمنستان و آذربایجان، نام قره‌باغ کوهستانی به طور ثابت قید شده است. در واقع، قره باغ – هسته اصلی تقابل است. با این حال، مبارزه بر سر این قلمرو، وضعیت آن و همچنین امنیت و حقوق جمعیت هفت منطقه مجاور منطقه خودمختار قره باغ کوهستانی سابق، خاتمه نیافته است. درگیری همچنین در امتداد مرز دولتی ارمنستان و آذربایجان خارج از «خط تماس» در قره باغ در حال گسترش است.
به عنوان مثال، تشدید اوضاع در ماه ژوئن در خطوط تووز-تاووش در حدود ۳۰۰ کیلومتری قره باغ کوهستانی اتفاق افتاد. با این حال، به طور سنتی توجه کمتری به مرز ارمنستان و آذربایجان خارج از قره باغ جلب می‌شود، اگرچه تشدید اوضاع در اینجا علاوه بر خطوط فوق الذکر پیشتر هم رخ داده است. علاوه بر این، چنین رویارویی‌هایی گاهی اوقات موضوعات مربوط به خود قره باغ را تحت الشعاع قرار می‌دادند. 
در این رابطه می‌توان اوضاع نخجوان در ژوئن سال ۲۰۱۸ را یادآوری کرد. در آن زمان، در عملیات موسوم به «نخجوان» نیروهای مسلح جمهوری آذربایجان که به عنوان «آزادسازی ۱۱ هزار هکتار از اراضی» ارائه شد، تبادل اطلاعات گسترده ای صورت گرفت، گرچه جزئیات آن تا کنون موجب ارزیابی‌ها و تفسیرهای متناقضی شده است.
در عین حال، گره این مشکلات بعید است پیچیده تر از «خط تماس» قره باغ باشد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، مرز ارمنستان و آذربایجان علامت گذاری و تقسیم نشده بود. در همین رابطه، باکو به طور سنتی در مورد اشغال مناطق روستایی در نخجوان و منطقه قزاق آذربایجان توسط نیروهای ارمنی سخن می‌گفت و ایروان هم درباره از دست دادن قلمرو آرتسواشن، یعنی سرزمین‌هایی که هیچگونه ارتباطی با منطقه مورد بحث منطقه خودمختار قره باغ ندارند. البته در کل هم، این مرز به گونه ای تعیین شده که «اراضی بایر» [خالی از سکنه] زیادی در آن قرار دارد که طرفین می‌توانند از آن خود در نظر بگیرند. برای داوری دقیق هم هیچ امکان، اراده و  تمایلی وجود ندارد. ریشه مشکل سیستمی به خصوص در اینجاست، و اینکه «چه کسی اولین نفر باشد» مهم نیست، هر قدر هم که در باکو و ایروان آن را بزرگ کنند. بنابراین، جولای ۲۰۲۰ نباید به عنوان نوعی اتفاق غیرمنتظره تلقی شود. بحث، بیشتر، پیرامون واقعی سازی مشکلاتی است که پیشتر در ابهام  قرار داشتند (از جمله به دلیل توضیحات نه همیشه موثر کارشناسان).

منطقه مرزی خطرناک: چشم اندازهای احتمالی

در شرایطی که مرز علامتگذاری و تقسیم نشده حتی بین کشورهای دوست یعنی آذربایجان و گرجستان نیز حوادث ناخوشایندی رخ می‌دهد که مسبب مسائلی در روابط دوجانبه می‌شوند. در رابطه با ارمنستان و جمهوری آذربایجان، صحبت از کشورهای درگیر مناقشه ای است که روابط دیپلماتیک ندارند و «سیاست مبتنی بر خاطرات» بر اساس روایت‌های تقابل آمیز را می‌سازند. علاوه بر این، آنها به اتحادهای مختلف نظامی-سیاسی گرایش دارند. ایروان عضو سازمان پیمان امنیت جمعی است، و باکو اگرچه از پیوستن به اتحادهای مختلف اجتناب می‌ورزد، اما به طور جدی با ترکیه همکاری می‌کند، کشوری که خرده حساب‌های قدیمی خود را با ارمنستان دارد که دست کم در حوادث اواخر قرن نوزدهم ریشه دارند.
از آوریل ۱۹۹۳، آنکارا مرزهای زمینی با ارمنستان را بسته نگه داشته (کمی بیش از ۳۰۰ کیلومتر) و از نظر سیاسی هیچ کشوری به این صورت واضح و پی در پی از رویکردهای جمهوری آذربایجان برای احیای تمامیت ارضی پشتیبانی نمی کند. بنابراین، با توجه به وضعیت نامشخص مرزهای دولتی، مبارزه اصلی بر سر «اراضی بایر» است که هر یک از طرفین آنها را از آن خود در نظر می‌گیرد. در نتیجه، با ادبیات اقتصادی، «ارزش افزوده» مناقشه قره باغ ایجاد می‌شود، با این تفاوت که در اوضاع پیرامون قره باغ بحث یافتن امر بهینه، بین اصول بنیادینی همچون حق ملت‌ها برای خودمختاری و وحدت دولت‌ها مطرح است، در حالی که در رویارویی در طول خطوط مرزی تهدید درگیری بزرگ بین الدولی محتمل می‌شود.
 گسترش این تقابل مملو از چرخش‌های خطرناک بسیاری است که از جمله می‌توان  به فرسایش وحدت سازمان پیمان امنیت جمعی، وخیم شدن روابط روسیه و ترکیه و رشد منفی گرایی در روابط بین مسکو از یک سو، باکو و ایروان از سوی دیگر، اشاره کرد. همه این مشکلات تا سال ۲۰۲۰ وجود داشته است. اما تشدید اوضاع، اگر به موقع متوقف نشود، قادر  است آنها را بی نهایت مبرم سازد.
 به هر حال، کاهش نقش روسیه در قفقاز جنوبی که ایالات متحده و متحدان آن خواهان آن هستند، مزایای خاصی نیز برای آنها به ارمغان نخواهد آورد. ضمن آنکه برای آنها انتخاب دشواری بین دو طرف پیش می‌آید، و آنها هم درست مانند مسکو، سعی می‌کنند اتخاذ «تصمیم نهایی» را به تعویق بیاندازند. گمان نمی رود بتوان به مجاورت درگیری با خط لوله باکو - تفلیس-جیحان خوشبین بود. همچنین بعید است که افزایش جاه طلبی‌های منطقه ای ترکیه یا ایران (که همچنین سعی خواهد کرد در مهار خطرات امنیتی در قفقاز نقش خود را ایفا کند) با منافع آمریکا مطابقت داشته باشد. در نتیجه، تسامح ایالات متحده در رابطه با تلاش‌های مسالمت آمیزی که توسط مسکو انجام می‌گیرد بی همتا و در دیگر نقاط داغ و «سرد» فضای پساشوروی تکرارنشدنی است.

بزرگترین خطر تشدید تنش فعلی چیست؟ اول از همه، این که درگیری‌های مرزی به هیچ وجه در متن «اصول به روز شده مادرید» که روند صلح قره باغ پیرامون آن در حال انجام است، مورد اشاره قرار نگرفته­اند. در آنها ساز وکارهای علامت گذاری، تعیین حدود و حل و فصل مشکلات اراضی «بایر» ثبت نشده است. گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا بدین منظور ایجاد نشده است. با این حال، بدیهی است که همه اینها به خودی خود از بین نمی روند.

سناریوهای توسعه اوضاع

در حال حاضر چندین سناریو برای توسعه اوضاع قابل مشاهده است. امروز صحبت از یک جنگ تمام عیار جدید، هر قدر هم که این فرضیه منطقی باشد، فعلا نا بهنگام است. [البته] این امر نفی نمی شود، به ویژه هنگامی که فرایندهای اتخاذ تصمیم‌های خاص نه تنها به ژنرال‌ها بلکه به گروهبان‌های محلی هم بستگی دارد، اما در حال حاضر این سناریو برگشت ناپذیر نیست. هرچند به این دلیل که کانون اصلی درگیری، قره باغ باشد و نه اراضی مرزی ارمنستان و آذربایجان که در آنها قرارگاه‌ها بیشتر شده، اما مزایای آن کمتر مشهود است. برخلاف وقایع سال ۲۰۱۶، درگیری مسلحانه فعلی به نظر نمی رسد یک اقدام برنامه ریزی شده باشد. در این میان، در حقیقت، کندوکاو مواضع در همه جهات (واکنش مسکو، آنکارا، واشنگتن، سازمان پیمان امنیت جمعی) صورت می‌گیرد.
 با این حال، «جولای داغ» نه تنها ریسک‌های خطرناک، بلکه همچنین فرصتهای جدیدی را در درجه اول برای روسیه فراهم می‌کند. البته، حفظ وحدت در صفوف سازمان پیمان امنیت جمعی که در آن بسیاری از کشورها روابط با آذربایجان را که به طور رسمی عضو این سازمان نیست در اولویت قرار می‌دهند، برای روسیه دشوار خواهد بود. خود مسکو هم خواهان تبدیل باکو به چیزی شبیه تفلیس و همچنین انتقال درگیری به شکلی که [روسیه] روابط خصوصی خود با یکی از طرفین را از دست بدهد، نیست. با این حال، روسیه در «منطقه مرزی» از منابع و فرصتهای بیشتری برای تأثیرگذاری بر طرفهای درگیر برخوردار است تا مستقیماً در قره باغ که در آن تلاش‌های [روسیه] با اقدامات سایر اعضای گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا، ایالات متحده و فرانسه تکمیل می‌شود. و از این رو، بسیار مهم است که ضمن فاصله گرفتن از منافع گروه‌های لابی دو طرف به طور موثر و با دقت اقدام نماید.   
 از دست دادن ارمنستان به عنوان متحد، جمهوری آذربایجان را به عامل انتقال پیگیر منافع روسیه تبدیل نخواهد کرد. اما در عین حال، فاصله گرفتن شدید باکو از مسکو و تمرکز فوق العاده بر رویکردهای ایروان، فضای مانور را تنگ تر کرده و مواضع کسانی را که در واقع در قفقاز رقیب روسیه هستند تقویت می‌نماید.
 تنش زدایی مؤثر، همراه با از سرگیری روند مذاکره که به صورت دوفاکتو به موجب همه گیری کروناویروس متوقف شده، می‌تواند برگ برنده جدیدی حتی فراتر از روابط با جمهوری‌های قفقاز در اختیار مسکو قرار دهد. البته هنوز تا مذاکرات معنادار راه زیادی مانده است. با این حال، وظیفه حفظ کنترل اوضاع و پیشگیری کیفی از بروز حوادث (نه تنها در خود قره باغ بلکه در ورای مرزهای آن در امتداد مرز ارمنستان و آذربایجان) در اولویت قرار می‌گیرد. در این صورت، سناریوی «آونگی» پیشین (هنگامی که مذاکرات متناوبا جایگزین حوادث می‌شوند) ادامه خواهد یافت. انبوه شکایات و گلایه‌ها نسبت به آن این است که این وضعیت ایده آل نیست. همانطور که توماس دو وال قفقازشناس بریتانیایی در کتاب خود با عنوان «ارمنستان و آذربایجان در میانه جنگ و صلح» به درستی یادآور می‌شود، وضع موجود مناقشه را حل و فصل نمی کند، بلکه بسترهایی را برای از سرگیری آن ایجاد می‌نماید. با این حال، تا زمانی که طرفین، سازش معقول و منطقی پیدا نکردند، متوقف کردن خطرات ناشی از حوادث بسیار مهم است. در این خصوص، فرصتی (هرچند ناچیز) برای عبور از مدیریت مناقشه به حل و فصل آن پدیدار می‌شود.
 
ترجمه: رقیه کرامتی نیا، دانش آموخته کارشناسی ارشد مطالعات روسیه، دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران

۱۳۹۹/۰۵/۰۲

ستیزه‌طلبی ارمنستان و پیامدهای منطقه‌ای آن

مسئله آذربایجان در ترکیه همانند مسئله قبرس یک مسئله ملی و فراحزبی است.


نیروهای نظامی ارمنستان که حدود ۲۰ درصد از خاکهای جمهوری آذربایجان از جمله قره باغ را اشغال کرده است روز دوازدهم جولای به منطقه استراتژیک تووز واقع در شمال‌غرب جمهوری آذربایجان حمله کرد. در این حمله ۱۱ تن از سربازان ارتش جمهوری آذربایجان به شهادت رسید و گفته می شود در خلال این درگیریها بیش از صد سرباز ارتش ارمنستان نیز کشته شده است. با توجه به بی ارتباط بودن این منطقه با مناطق به اصطلاح «مورد مناقشه»، موقعیت استراتژیک آن از لحاظ خطوط انتقال انرژی و نیز حمل و نقل، به علاوه دارا بودن منابع آبی غنی نشان می دهد که اقدام اخیر ارمنستان، ماهیتی متفاوت با موارد نقض آتش‌بس معمولی این کشور دارد. جایگاه ویژه اجتماعی - جغرافیایی منطقه تووز در تاریخ آذربایجان - ترکیه و نیز موضوع محبوبیت ژنرال شهید «پولاد هاشیم‌اف» یکی از شهدای حمله اخیر  در میان سربازان ارتش و آموزش دیدن وی در ترکیه، نشان می دهد که این حمله و پیامی که با خود دارد باید به شکلی جامع مورد ارزیابی قرار گیرد.

در روند فروپاشی اتحاد جماهیری شوروی، مناقشه قره‌باغ به عنوان عامل بروز درگیریها میان آذربایجان و ارمنستان، سبب شد تا ارمنستان با سوء استفاده از برخی مشکلات داخلی و خارجی که دولت باکو درگیر آن بود تا آتش بس ۱۹۹۴، کل منطقه و نواحی گسترده‌ای در اطراف آن را به اشغال خود در آورد. از این تاریخ به بعد در حالیکه باکو ترجیح می دهد تا با استفاده از دیپلماسی، راه حل صلح آمیزی برای این معضل پیدا شود، در مقابل ایروان، با تکیه بر حمایتهای سیاسی ایران، روسیه و فرانسه، هیچگونه تمایلی به مصالحه نشان نمی دهد. جمهوری آذربایجان، طی بیش از ۲۵ سال گذشته، استراتژی مدرنیزه کردن فناوری نظامی، دریافت پشتیبانی فنی از کشورهای دارای قدرت نظامی برتر همچون ترکیه و اسرائیل و نیز تلاش برای پایان دادن به حمایتهای کشورهای ذی نفوذ در منطقه چون روسیه، ایران و فرانسه از اشغال، با ایجاد روابط حسنه با این کشورها را دنبال کرد. باکو مکرراً نشان داد که چه در قراردادهای بین‌المللی امضا شده در بخش انرژی و چه در روند ایجاد معادلات قدرت در داخل کشور این عامل را مد نظر دارد.

تمامی این تحولات به وضوح نشان می دهد که استراتژی ۲۵ ساله مذکور نه تنها نتیجه‌ای در پی نداشته بلکه سبب جری‌تر شدن اشغالگران و حامیانشان شده است. در حال حاضر دولت  جمهوری آذربایجان دو گزینه در پیش رو دارد: یا با پیگیری استراتژی موجود، به موضع بیش از حد متعادل خود به ویژه در مقابل مسکو ادامه خواهد داد و حتی با دادن امتیازات بزرگتر تلاش خواهد کرد تا از حمایتهای دولت پوتین در قبال ایروان بکاهد و یا با دست کشیدن از تلاشهای معطوف به خوشنودسازی همه طرفین، آغاز به اقدامات مخاطره آمیز ولی الزامی در جهت تامین تمامیت ارضی کشور خواهد کرد.

می توان گفت که جمهوری آذربایجان هم اکنون در مقایسه با اوایل دهه نود، از برتریها و مزیتهای بسیار بیشتری برخوردار است. اولاً، در مقایسه با آن دوره، کادر مدیریتی بسیار مجربتری بر سر کار است. ثانیاً، به ویژه با در نظر گرفتن درآمد صدها میلیارد دلاری حاصل از فروش نفت طی بیست سال اخیر، در مقایسه نیروی نظامی دو کشور، معادله با نتیجه حداقل ۳ بر ۱ به نفع باکو تغییر کرده است. در این میان عامل بسیار مهم دیگری که نباید از نظر دور داشت این است که ترکیه به عنوان بزرگترین حامی جمهوری آذربایجان، به یک قدرت سیاسی و نظامی بزرگ غیر قابل مقایسه با دهه نود تبدیل شده است و همچنانکه بیانیه مشترک اخیر مجلس ترکیه نیز نشان داد مسئله آذربایجان در ترکیه همانند مسئله قبرس یک مسئله ملی فراحزبی است. از سوی دیگر پاندمی کرونا و تنش بزرگ بین آمریکا و چین، میدان تحرک قدرتهای منطقه‌ای را به شکل بی سابقه‌ای گسترش داده است. جمهوری آذربایجان با استفاده از این فرصت تاریخی، چنانچه اقدامی در جهت پایان دادن به اشغال خاکهای خود صورت ندهد، ممکن است دیگر چنین فضای مناسب جهانی را هرگز بدست نیاورد. امتیاز دیگر باکو در مقایسه با ربع قرن پیش، اوج‌گیری بیشتر ملی‌گرایی ترک در ایران است. این آگاهی قومی که در سطوح مختلف جامعه در میان لایه‌های متعدد حکومتی و مردمی قابل مشاهده است، حمایت پنهانی و ضمنی تهران از ایروان، همانند آنچه که در دهه نود در جریان بود را دشوارتر خواهد کرد. همچنین، در شرایط کنونی حاکم بر اقتصاد ایران، درآمد حاصل از پروژه‌های مشترک انرژی با آذربایجان، منبع اقتصادی با ارزشی است که این کشور حاضر به از دست دادن آن نخواهد بود.
و سخن پایانی اینکه، این حملات مذموم که سبب اعتراضات مردمی در باکو و بسیاری از شهرها در داخل و خارج از جمهوری آذربایجان شد، در صورت مدیریت صحیح روند، می تواند به فرصتی مطلوب برای باکو تبدیل شود. در غیر اینصورت ممکن است به منافع تٌرک در منطقه فوق استراتژیک بین دریای خزر و دریای سیاه واقع در دالان شمال-جنوب و شرق-غرب اوراسیا آسیب وارد شود. در این میان چنانکه مولود چاووش‌اوغلو وزیر امور خارجه ترکیه نیز بیان کرد، آنکارا، فارغ از اینکه گزینه مورد نظر آذربایجان چه خواهد بود، مانند همیشه در کنار باکو خواهد ایستاد.

نویسنده: دکتر حقی اویغور نائب رئیس مرکز مطالعات ایرانی آنکارا

۱۳۹۹/۰۴/۳۱

۲۷ سال از اشغال «آغدام» توسط ارمنستان می‌گذرد

یکم مرداد ماه سال ۱۳۷۲ مطابق با ۲۳ ژوئیه ۱۹۹۳ میلادی، منطقه آغدام که قسمت بزرگی از آن در قره باغ کوهستانی واقع شده است، توسط ارمنستان اشغال گردید.


منطقه آغدام با مناطق آغجابَدی، تَرتَر، برده، کَلبَجَر، عَسگَران، خوجاوند و فضولی هم مرز است. یک هزار و پانزده کیلومتر مربع وسعت دارد. در ۱۶ مرداد ۱۳۰۹ شمسی تبدیل به شهر شد. منطقه آغدام دارای ۱ شهر، ۲ شهرک (قوزانلی و آچارلی) و ۱۲۳ روستا بود.

درباره منشأ نام آغدام نظرات مختلفی وجود دارد. به گفته برخی منابع، کلمه «آغدام» در تُرکی باستان به معنای «قلعه کوچک» است. براساس این نسخه در گذشته های دور، قبایل تُرک که در این منطقه زندگی می کردند، عمدتاً قلعه های کوچکی برای دفاع از خود ساخته بودند. با گذشت زمان، معنی نام شهر تغییر یافت. در نیمه اول قرن ۱۸ میلادی، «پناهعلی خان» بنیانگذار خانات قره باغ دستور داد تا در این شهر امارت سنگی سفید برای او بسازند. این امارت برای مدت طولانی به نوعی نقطه عطفی برای ساکنان روستاهای اطراف بدل شد. به این معنا ، «آغدام» به معنای خانه ای روشن و سفید است که در اثر تابش خورشید نورانی می شود.

شهر آغدام به عنوان مرکز منطقه آغدام در فاصله ۳۶۲ کیلومتری باکو، ۳ کیلومتری ساحل رودخانه قارقار و جنوب غربی دشت قره باغ قرار دارد.


آغدام منطقه ای با صنایع سنگین، غذایی و سبک بود و دارای کشاورزی پیشرفته‌ای بود.

ابزارآلات ماشین آلات، هوافضا و تجهیزات ارتباطی، اتصالات سازنده، تعمیرات تراکتور و ماشین، آسفالت، روغن و کنسرو، کره، پنیر، دانه های پیله، پنبه، نانوایی مکانیزه، کارخانه فرش، محصولات دانه ای، مصالح ساختمانی و کارخانه های گوشتی، دو ایستگاه راه آهن و فرودگاه، ایستگاه های خدمات اتومبیل، مجموعه خدمات خانگی، شبکه برقی، کشاورزی، مکانیزاسیون کشاورزی و ایستگاه های برق، مدرسه فنی موسیقی به نام عزیر حاجی بگ اف و تئاتر نمایشی ایالتی آغدام به نام حاق‌وئردی‌اف فعالیت می‌کرد. همچنین ۳۸ مزرعه جمعی و دولتی، ۲۴ بخش ساخت و نصب و راه اندازی، ۱۲ شرکت صنعتی، ۷۴ مدرسه، ۱۰۵ مرکز بهداشتی و درمانی، ۲۷۱ خانه فرهنگی، ۱۴ مسجد، ۶۷ بخش اداری و ۹۹ کلوپ توسط ارامنه اشغال شد.

۱۷۰۰ هکتار از اراضی منطقه آغدام جنگلی و ۲۸ هزار هکتار زمین کشاورزی بود. عمده فعالیتهای کشاورزی پنبه، زراعت انگور و دامداری بود.

ارمنستان که کشور خود را در اراضی قدیمی آذربایجان تأسیس کرد، در اواسط بهمن ماه سال ۱۳۶۶( اوایل فوریه ۱۹۸۸) به منظور الحاق قره باغ کوهستانی به ارمنستان آغازگر جنگ شد. ده ها هزار نفر از تُرک‌های آذربایجانی ها که از خانه های خود در قره باغ بیرون رانده شده بودند، به منطقه آغدام پناه بردند. ارمنستان که در سال ۱۹۹۲ قره باغ را کاملاً اشغال کرده بود، از این امر راضی نبود و به مناطق اطراف قره باغ نیز هم چشم طمع دوخته بود.


دولت اشغالگر ارمنستان پس از اشغال مناطق شوشا، لاچین و کَلبَجَر با کمک و مشارکت مستقیم برخی از کشورهای خارجی، آغدام را هدف قرار داد. ارمنی ها برای تصرف آغدام نیز عملیات تهاجمی در مقیاس گسترده انجام دادند. این حمله از ۲۱ خرداد ۱۳۷۲ (۱۱ ژوئن ۱۹۹۳) آغاز شد و در یکم مرداد ماه ۱۳۷۲ (۲۳ ژوئیه ۱۹۹۳) با اشغال آغدام پایان یافت.

در نتیجه تجاوز نظامی ارمنستان علیه آذربایجان که تا ۲۲ اردیبهشت ۱۳۷۳ (۱۲ مه ۱۹۹۴) ادامه داشت، ارامنه موفق به اشغال ۸۴۶.۷ کیلومتر مربع از منطقه آغدام یعنی ۷۷.۴ درصد از کل این منطقه شدند. شهر اشغالی آغدام و ۸۹ روستای منطقه با وحشیگری بی سابقه ارامنه در تاریخ بشریت نابود شدند. در نبردهای خونین برای دفاع از آغدام ۵۸۹۷ شهید شده، ۳۵۳۱ معلول و ۱۸۷۱ فرزند نیز یتیم شدند. هزاران نفر معلول جسمی شدند و بیش از ۱۲۶ هزار نفر از خانه و کاشانه‌ی خود آواره و پناهنده شدند. اشغال آغدام توسط ارامنه، منجر به وارد شدن خسارت ۱۳ میلیارد و ۱۳۵ میلیون دلاری به این منطقه شده است.




شهر آغدام و بناهای تاریخی و فرهنگی آن، معماری‌های بی نظیر و ‌موزه‌های آن توسط ارامنه بصورت وحشیانه تخریب شده است.

در سال ۲۰۰۸ ، مجله Lonely Planet نام آغدام را «هیروشیماى قفقاز» گذاشت. در سال ۲۰۱۰ پایگاه خبری الجزیره، آغدام را به عنوان «شهر ارواح» نامید. در سال ۲۰۱۰، با تصمیم رژیم تجزیه طلب در قره باغ، شهر آغدام به آکنا تغییر نام داد.

بنا بر آمار منتشر شده در «تقویم قفقاز» در سال ۱۹۱۲ میلادی، جمعیت شهر آغدام ۶۲۳ نفر بود. در سال ۱۹۸۹، ۲۸ هزار نفر ساکن آغدام بودند. طبق آمار سال ۲۰۱۰، ۳۶۰ نفر در آغدام زندگی می کنند.


۱۳۹۹/۰۴/۳۰

ایروان از مضافات آذربایجان است

نوشته حاجی زین العابدین شیروانی نویسنده مشهور دوره قاجار


آذربایجان در دوره قاجاریه به سبب موقعیت ژئوپولوتیکی و تاریخیش مهمترین بخش کشور بوده و تبریز، ولیعهدنشین دولت قاجاریه بوده است. در تبریز ولیعهدها علیرغم اینکه درباری کوچکتر از دربار تهران داشتند ولی رجال آینده کشور در تبریز پرورش می یافت. با وفات شاه در تهران، شاه جدید با همان اطرافیانش از تبریز رهسپار تهران می شد و زمام کل امور ممالک محروسه ایران را در دست می گرفت. بدین ترتیب جریان طبیعی از حرکت نیروی انسانی تُرک آذربایجانی به دارالخلافه طهران همیشه در جریان بود. 

در این دوره نویسندگان بسیاری از آذربایجان با خلق آثاری بی نظیر از تُرکی و فارسی به بیان اندیشه های خود پرداخته اند که یکی از این اثرها کتاب بستان السیاحه اثر حاجی زین العابدین شیروانی می باشد که در دوران فتحعلیشاه به اتمام رسید. این کتاب مشتمل بر اطلاعات بسیار و متنوع جغرافیایی، تاریخی، آرا و عقاید فرقه‌های گوناگون مذهبی و نحله‌های فکری و برخی مطالب سودمند دیگر از اوایل دوران قاجاریهبود. این کتاب را عمدتاًً مأخذی جغرافیایی و سپس تاریخی بشمار می‌آورند، اما گوناگونی و تنوع مطالب آن که تقریباً تمام اشتغالات فکری و ادبی دو قرن پیش ایران را در بر می‌گیرد، به حدی است که اثر را شبیه دایرةالمعارف کرده است؛ گرچه بسیاری از اصول و شیوه‌های دایرةالمعارف نویسی از قبیل تناسب حجم هر مطلب با اهمیت مدخل آن یا نظم و دسته بندی موضوعی مطالب یا ترتیب دقیق الفبایی در آن رعایت نشده است. نگاهی گذرا به موضوعات کتاب از جمله: بحثی درباره طبیعت انسان، اشاراتی به علم حجر و میزان، کیمیا و تاریخچه آن، اطلاعاتی درباره حروف جُمَل و حساب ابجد، کواکب سبعه نجوم و اصطلاحات آن، خواص حروف، تاریخ طب و تحول روش‌های درمان و معرفی خواص داروها، مذاهب و زبان‌های متداول در آناطولی که با مشاهدات و برآوردهای آماری نویسنده همراه است، به خوبی این گستردگی و تنوع را نمایان می‌سازد. به این ترتیب، بستان السیاحة در ترسیم سیمای بخشی از جهان در دو قرن پیش و سیر در آن بسیار سودمند است (برای نمونه: ایروان زمان نویسنده شهری شیعی مذهب با اقلیتی عیسوی است و در کمتر از دو قرن، ایروان کنونی مرکز جمهوری عیسوی نشین ارمنستان است.)
« ایروان دارالملک اران و از مضافات آذربایجان است و چخور سعد نیز او را گویند چه که در شیب و گودی واقع شده و چخور سعد در لغت شیب را گویند. بدان سبب آنجا را چخور سعد نامند. آبش روان و هوایش مختلف بنیان، از اقلیم رابع و و اطرافش واسع ، میوه اش ارزان و حبوبش فراوان و مردمش تُرک زبان و شیعی مذهب و قلیلی عیسوی¬اند. قلعه ای محکم دارد.»( بستان السیاحه ص: ۱۵۴) و در بیان اران می نویسد« اران در لغت تُرکی به معنی گرمسیر است و چون آن دیار نسبت به قرب جوار خود گرمسیر است لهذا تُرکان آنجا را اران گفته اند...» (بستان السیاحه ص:۹۴). 
تغییر جمعیتی، فرهنگی و دینی این شهر تُرک زبان شیعه نشین و موطن یکی از قطبهای حوزه های علمیه تشیع: آیات اعظام ایروانی، به شهر صد در صد ارمنی نشین بسیار قابل تامل و عبرت آموز می باشد.

دکتر توحید ملک زاده دیلمقانی

۱۳۹۹/۰۴/۲۹

‏چرا ارمنستان از جبهه‌ی تووز به آذربایجان حمله کرد؟

هدف ارمنستان اشغال ارتفاعات تووز بود؛ نقطۀ مشرف بر باریکۀ پنجاه کیلومتری که رگ حیاتی انتقال انرژی آذربایجان است.


این باریکه محل عبور راه‌ها و لوله‌هاست: راه‌آهن و شاهراه باکو - تفلیس، لوله‌های نفت باکو - سوبسا و باکو جیهان، و لولۀ گاز باکو -ارزروم. به عبارت دیگر، تمام شاهرگ‌های حیاتی جمهوری آذربایجان از طریق این باریکه به ترکیه و اروپا متصل است.

‏حمله چرا اکنون؟

احتمالا انتخاب این زمان به روابط روسیه با ترکیه مربوط است. زمستان گذشته با سفر اردوغان به کیف روابط ترکیه و اوکراین بازهم ارتقا یافت. آندو در زمینه‌هایی چون تولید هواپیما همکاری دارند و اوکراین موتورهای توربوپراپ و توربوجت موردنیاز ترکیه را تأمین می‌کند. هرچند که این موتورها اخیرا به تولید داخلی رسیده‌اند.

جواب روسیه به این سفر، حملۀ مرگبار رژیم بشار به ادلب بود. ‏اما برخلاف دفعات قبل که رژیم با چنین حملاتی امتیاز می‌گرفت، این‌بار محاسبات پوتین-اسد اشتباه از آب در آمد.

ترکیه که پیشتر به دلیل نگرانی از سقوط هواپیماهای اف‌شانزده‌ با موشک‌های روسی مماشات می‌کرد اینبار ناچار از ریسک و پاسخ شدید بود. چرا که سی‌وپنج سربازش کشته شده بودند.

پهبادهای ارتش چاره‌ی کار بودند. این پهبادها که سقوطشان ضایعه‌ی بزرگی به شمار نمی‌رفت، به دوهزار موضع نظامی سوریه حمله و سامانه‌های موشک پانتسیر روسی را نابود کردند.

‏جواب آهنین ترکیه موجب عقب‌نشینی سوریه بدون نازوغمزه‌های همیشگی شد و نوبت لیبی پیش آمد. 

با ورود جدی ترکیه به صحنه‌ی جنگ لیبی، خلیفه حفتر نصف کشور را از دست داد؛ شکست تحقیرآمیزی برای روسیه، مصر و امارات.

پوتین باید این شکست را جایی تلافی می‌کرد. در لیبی و سوریه زمینه و فرصت مناسبی برای  تلافی وجود نداشت. و سرسختی ترکیه در مسئله‌ی لیبی که موجب لغو سفر همزمان وزرای خارجه و دفاع روسیه به آنکارا شده بود، نشان داد که پوتین نمی‌تواند با مذاکره از اردوغان امتیاز بگیرد. 

پوتین جواب را در ارمنستان یافت که دولتش سرسپرده‌ی مسکو است. احتمالا حمله به تووز، هم جواب شکست لیبی است و هم تضعیف ترکیه از طریق درگیرکردنش در چند جبهه‌.


‏پی‌نوشت:
پهبادهای ترکیه را شرکت‌های دولتی توساش و شخصی بایکار می‌سازند.
پهبادهای آنکا، آک‌سونگور و بایراقدار درحال پرواز هستند و آکینجی که به اندازۀ اف‌شانزده مهمات حمل میکند آمادۀ تحویل به ارتش است. سریعترین پهباد ترکیه با عنوان گو‌ک‌سونگور نیز با دوموتور توربوجت داخلی تا آخر سال پرواز خواهد کرد. سرعت این پهباد هزاروششصد کیلومتربرساعت سریعترین پهباد خواهد بود.

ایواز طاها

۱۳۹۹/۰۴/۲۲

اشغال فرهنگی آذربايجان توسط ارمنیان

(شامل عمليات های كشف و تكثير، جعل و تخريب، حذف و هضم و عكس و تبديل)


ارامنه بعد از اينكه در جنگهای ايران و روس به مسلمانان از پشت خنجر زد، و بر اثر خيانتهای ايشان شهرها و دهات شيعه نشين آذربايجان غارت و يغما گرديده بدست روسها افتاد به پاداش و دستمزد خوش خدمتی های خود با جلب نظر و موافقت آنان در شهر شيعه نشين و تُرک ايروان جمع گرديد و بعد از كشت و كشتار ساكنان اوليه و مسلمان ايروان اولين سنگ بناب جمهوری ارمنستان را در سرزمين اشغالی مسلمانان پی نهادند.

ارمنيان در اين اشغال به جنايات بشری بسنده نكرد و در صدد محو آثار اسلامی و تُركی برآمدند و دهها تنديس بزرگان اين آب و خاک را به انحاء مختلف از بين برند. بعد از فروپاشی شوروی اين جنايات فرهنگی شدت بيشتری پيدا كرد و آنها با حمله به سرزمين قره باغ حدود ۲۰ درصد از خاک آذربايجان را اشغال نظامی كردند. آنها در اين اشغال نظامی نه تنها مرتكب جنايات فيزيكی نسبت به ساكنان مسلمان اين نواحی شدند بلكه به جنايات فرهنگی نيز بی شرمانه دست زدند و بيشتر ميراث فرهنگی را با تغيير يا بی تغيير بنام خود مصادره كرده در نمايشگاههای خود بنام ميراث فرهنگی ارامنه جا زدند. امروزه بيشتر موزه ها و گالری مختلف ارمنستان پر از قالی ها، گليم ها و صنايع دستی آذربايجان است كه متاسفانه بنام صنايع دستی ارامنه به نمايش گذارده می شود.

اشغال فرهنگی آذربايجان، دارای نمادهای مختلفی است كه گاه بصورت جعل و تخريب و گاه بصورت كشف و تكثير و زمانی بصورت حذف و هضم و عكس و تبديل انجام مي گيرد لذا براي آشنايی با شگردهای تيم های «اشغال فرهنگي» به موارد چند اشاره مى شود:

۱- عوض كردن اسامي مناطق اشغالی:

ارامنه چون در سرزمين امروزی ارمنستان دارای تاريخ و هويت ملی نيستند و بيشتر در قسمت‌های وان و دياربكر و ساير مناطق آنادولو غربی زندگي كرده اند و مهاجرت آنان به سرزمين ارمنستان ريشه تاريخی ندارد و بيشتر به زمان قاجار برمی گردد لذا درصدد هويت سازی برای خود برآمده و مناطق اشغالی را به اسامی ارمنی مي نامند بدين ترتيب است كه قره باغ ناگهان به آرتساخ و خان كندی به استپاناكرت تبديل مي شود. آنان نه تنها در قره باغ بلكه در ((آذربايجان غربی)) يعنی ((ارمنستان فعلی)) نيز دست به چنين جنايات فرهنگي زده و مناطق آغ باش را به آبويان و آغ كندی را به آشوتائان و آغ داغ را به آقدان، آلائوز را به آراقاتس و آلمالی را به هندزوروت (HNDZOROT) باشكندی را به آكونت و ... تغيير داده اند.  اين سياست اشغال فرهنگی و تعويض اسامی تُرکی آذربايجانی به زبان روسی هنوز هم بشدت و با سماجت هر چه تمامتر ادامه دارد.

۲- دزديهای فرهنگی بعنوان نمادی از اشغال در رشته موسيقی و رقص:

همانطور كه می دانيم آذربايجان از حيث ادبيات و فولكلور و موسيقی و رقص از غنی ترين فرهنگهای روی زمين بود و آثار همچون «مشدی عباد» ماهها در كشورهاي عربی و بويژه يمن با نام «شيخ عباد» ركورد فروش فيلم های خاورميانه را شكست. اپرای جاودانه «كوراوغلو»، «اصلی- كرم»، «آشيق غريب» و «شاه صنم» و همچنين «شور اميراوف» از آثار ماندگار دنياي هنر است ولص ارامنه كه در سرزمين های فعلی اشغالی فاقد هر نوع هويت تاريخی و فرهنگی هستند برای فرهنگ سازی دست به كپی برداری از ترانه‌هاي فولكلوری مثل ساری گلين، گوچری، اوزون دره زده و نيز به تقليد رقص های ملی و محلی آذربايجانی و آنادولو و اپراها و بالت‌های معروف آذربايجانی زده و تقليد كوركورانه همين محصولات فرهنگی آذربايجان را بی شرمانه به نام خود جا زده و بعنوان ميراث فرهنگی ارامنه به نمايش های همگانی می گذارند غافل از اينكه نام ساری گلين و نيز آلات و ادوات بكار رفته در اجرای آن از قبيل قره نی، زيرنا، تار و ساز به وضوح خاستگاه اين ترانه ها و موسيقی ها و بويژه خواستگاه موسيقی مقامی را به كسانی كه دارای بصيرت هنری هستند مي نمايند و از صد فرسنگي داد مي زنند كه متعلق به تُركان آذربايجان هستيم. تقليد و كپی برداری فرهنگی و بويژه در زمينه موسيقی بيشتر در آثار خاچاطوريان بيداد می كند و اگر كسی «صوت ارمنی» را از روی متن موسيقی حذف كند به راحتی حكم به آذربايجانی بودن اين آثار می دهد.

۳- دزديهای ادبی همچون نماد اشغال فرهنگی:

ارامنه گاه - گاه دست به كارهايی می زنند كه نشان می دهند در سرقت های ادبی خود حد و مرزی برای اين كار قائل نيستند. آنها با اينكه دنيا معرف است كه داستان و حماسه كوراوغلو متعلق به تُركهاست و خواستگاه تُركی دارد از مصادره اين داستان نيز خودداری نكرده و آنرا متعلق به ارامنه می دانند و جالب تر اينكه «آشيق های ارمنی» اين قصه آذربايجانی را چنان با آب و تاب نقل مي كنند كه گويی كوراوغلو يک قهرمان ارمنی مثل داويد ساسونی است.
آنان كار خود را با مصادره حماسه كوراوغلو پايان يافته تلقی نكرده و بيشتر باياتی‌ها، قوشماها، قصه‌ها، و امثال و حكم آذربايجانی را بنام خود زده و آنها را محصولات فرهنگی ملت ارمنی می دانند.
در كتاب «گزيده ای از ضرب المثل های ارمنی» دهها ضرب المثل تركی آذربايجاني بعنوان ضرب المثل ارمنی جا زده مي شود كه هر خواننده ای با مروری در آنها خواستگاه آذربايجانی آنها را تصديق می كند. براي نمونه چند ضرب المثل ارمني از همان كتاب «گزيده اي از ضرب المثل های ارمنی» نقل می شود تا خوانندگان خود واقف به مسئله گردند با اين توضيح كه برای دسترسی محققين محترم به اصل ضرب المثل مربوطه ذكر می‌‌شود: يا حسن كچل يا كچل حسن (ش ۳۱۰، ص ۲۷) ، هندونه زير بغل گذاشتن (ش ۳۰۸، ص ۲۷) ، هم به نعل مي زند هم به ميخ (ش۳۰۴، ص ۲۷) ، هيچ كس نمی گويد دوغ من ترش است (ش۳۰۹، ص ۲۷) ، هرچه كنی به خود كنی (ش۲۸۹، ص ۲۶) صورت ناقص هر نئيله سن اوزووه ائله سن، كولوگوزووه ائله سن)، هر كس خر خويش راند(ش۲۹۴، ص۲۶) صورت ناقص هر كس اوز ائششگين سورور كی منده ماماقانلی يم)، يكی بگو يكی بشنو (ش۳۱۶، ص ۲۸ صورت ناقص آدين ندي رشيد، بيرن دئدين بيرن ائشيد) و چنانچه بعينه مشاهده می شود ضرب المثل های ارمنی ترجمه و كپی ضرب المثل های تُركی آذربايجانی است و مواردی هم كه ضرب المثل های آذربايجانی موزون و منظوم بوده و ترجمه به زبان ارمنی مقدور نبوده تنها به ترجمه ساده آنها بسنده شده است و گاه در نتيجه عدم رسايی زبان ارمنی مقدور نبوده تنها به ترجمه در بين مردم شايع است چنانچه ضرب المثل موزون و منظوم سه واژه‌ای «يالانچی، ويلانچی، تالانچی» چون قابليت ترجمه نداشته و زبان ارمنی نمی توانسته در سه واژه مفاهيم بزرگی را برساند عيناً بكار برده ميی‌شود.

۴- جعل و تخريب آثار باستانی همچون نماد اشغال فرهنگی:



بعضی از ارامنه متاسفانه حتی از «دين» نيز در جهت اهداف قومی سوء استفاده كرده و درصدد تحكيم مليت خود برآمده‌اند آنها با تمسک به دين مسيحيت و دستاويز قرار دادن كليساها در صدد اثبات ظهور قومی خود در خاورميانه هستند و در اين راه آنچه را كه تعلق به مليت خود ندارند و به ملل ديگر تعلق دارند به خود می‌‌بندند.

می‌دانيم كه تُركان آلبانی آذربايجان بعد از قبول مسيحيت در صدد ساختن كليساهايی در سرزمين آذربايجان برآمدند در آن زمان هنوز ارامنه مسيحی نبودند و سرزمين امروزی جمهوری ارمنستان به ارامنه متعلق نبود. طبيعی است كه معماران تُرک آلبانی اين كليساها را ساخته و در درون آن گاه دعا و كتب انجيل را به زبان تُركی می‌خواندند. بعدها كه اين قوم آلبانی از بين رفت و تنها كليساهای ساخته شده توسط تُركان آلبانی باقی ماند. ارامنه بعد از مهاجرت به جمهوری ارمنستان امروزی خود را وارث كليساهای آلبانی قلمداد كرد و بی‌شرمانه كليساهای آلباني را كليساهای ارامنه جلوه داد و بدين طريق سابقه ظهور قومی خود را در جمهوری ارمنستان فعلی به سده‌های نخستين مسيحيت رسانيد در صورتيكه چنين استنباط و استنساخي صحيح نيست و كليساهاي آلبانی فقط می‌تواند سابقه مسيحيت را در اين سرزمين به پيش برد نه سابقه قوميت ارمنی را برای تقارن بخشی بر ذهن خوانندگان می شود از مساجد ساخته شده در آذربايجان مثال آورد. هيچ عرب سالم العقلی با تمسک به مساجد ساخته شده در زمانهای سلجوقيان و خوارزم‌شاهيان و تيموريان و آق قويونلو و قره قويونلو و صفويه و افشاريه و قاجاريه نمی تواند مدعی حضور و ظهور قوم عرب در سده‌های ياد شده در آذربايجان گردد چه مساجد آذربايجان توسط معماران ترک همان اقوام و سلسله‌های حكومت‌گر ساخته شده و ربطی به قوميت عرب ندارد. ولی هر عربی به صرف وجود مساجد در آذربايجان می‌تواند مدعی اسلام در اين مناطق گردد و آنها را به حساب تمدن اسلامی بگذارد و اگر دچار چنين مغلطه‌ای گردد تنها خود را گول زده است. چنانچه حضرات ارمنی به چنين خود فريبی و ديگر فريبی دست زده و از وجود كليساهای آلبانی عوض اينكه حكم به ظهور مسيحيت بدهند حكم به وجود ارمنيت می‌دهند. آنها در اين راه چنان به خود فريبی دچار شده‌اند كه كليساهای ساخته شده توسط «مغولان» را نيز كودكانه به حساب مدنيت ارمنی مي‌گذارند. تفصيل ماجرا چنين است كه مغولان بعلت نداشتن تعصب مذهبی و برخورد لائيک گونه با فرق و مذاهب و اديان دارای آزادی مذهبی بود و حتی همسر هلاكوخان بنام دوققوز خاتون – كه ترک و دارای دين مسيحی بود- كليساهای فراوانی در تبريز و مراغه و قره‌باغ و ارمنستان فعلی احداث كرد. مغولان در سال ۱۲۷۲ در مراغه، در سال ۱۲۸۲ در تبريز و بين سالهاي ۱۲۹۴ الي ۱۳۰۱ باز در مراغه اقدام به احداث كليساهايی براي خاتونان خود توسط معماران تُرک محلی كردند. اين آثار مغولی كه به دين مردم تُرک محلی ساخته شده امروز، در سرتاسر آذربايجان ديده می‌شود كه متاسفانه عوض اينكه بنام كليساهای مغولی محسوب شوند ارامنه با سوء استفاده از دين مسيح آنها را به نام خود و بعنوان كليساهای ارمنی جا می‌زنند.

جالب‌تر اينكه مسيحيان اوليه امپراطوری روم شرقی نيز از اين اقدام‌های بی‌شرمانه ارامنه مصون نمانده و آثار روميان نيز بنام ارمنيان امروزه از طرف ارامنه جا زده می‌شود. می‌دانيم كه مسيحيان امپراطوری روم شرقی قبل از اينكه قيصرهای روم مسيحی شوند مورد آزار و اذيت‌های حكومت‌های خود بودند و بيشتر مسيحيان به امپراطوری اشكانی و ساسانی پناه آورده و در آذربايجان اسكان داده می‌شدند و حتی اولين كليسای جهان نيز در همين آذربايجان توسط همين فراريان و بوميان به مسيحيت گرويده ساخته شده است. در اثر تبليغ همين مسيحيان روم شرقی بود كه بعدها ارامنه به دين مسيحيت گرويده و مسيحی گرديدند و برای اولين بار خود به ساختن كليساها مبادرت كردند ولی ارامنه با مصادره همين كليساهای ساخته شده توسط فراريان رومی سعی در تقويت قوميت خود دارند و تلاش می‌كنند سابقه خود را در سرزمين‌های اشغالی امروزی به جلو ببرند و در اين راه چنان افراط می‌كنند كه حتی كليساهای گرجی را نيز بنام كليساهای ارمنی جا می‌زنند.
در اوابل قرن بيستم دانشمندی بنام و.ل.وليچكو در مورد همين دزدهای فرهنگی ارامنه می‌نويسد: ارامنه تاريخ و آثار باستانی گرجی‌ها را با بی‌حيايی غارت كرده نوشته‌های گرجی را از روی آثار تاريخی پاک كرده ( و بعنوان ميراث فرهنگی ارامنه جا می‌زنند) و كليساهای قديم گرجی را بصورت كليساهای ارمنی نشان می دهند.
اين تخريبات و جعليات فرهنگی ساليان سال است كه ادامه دارد و نه تنها كليساها بلكه پای مساجد آذربايجان را نيز گرفته است بدين ترتيب كه آنها ارامنه با تشكيل تيم‌های جعل و تخريب و با آموزش هاي لازم دولتی به دهات آذربايجان می‌روند و بعد از شناسايی مساجد و آثار و بناهای تاريخی تكنسين‌هاب جعل و تخريب را در زير استتار دستفروشی و چوبداری و چوپانی به منطقه اعزام كرده و آنها چند روزی را در منطقه برای خريد و فروش بسر برده و شبانه با كندن پی‌های مساجد يا مقابر و پيرهای مختلف در سنگ بنای آنها كلمات و جملات ارمنی و شكل صليب ترسيم می‌كنند بعد از اين مرحله «جعل و تخريب» نوبت تيم‌های «كشف و تكثير» می‌رسد. آنها بعد از چند سال كه از عمليات جعل و تخريب گذشته است اين بار هم هين تكنسين‌ها و كارشناسان به منطقه اعزام و آنها در لباس چوپان و سياح و تاجر به گشت و گذار پرداخته و بر طبق نقشه‌ای كه در دست دارند ناگهان بر اثر يک حادثه ساختگی مدعی می‌شوند كه در زير پی فلان مسجد قديمی نشانی از صليب و نوشته‌هايی حاكی از فلان موضوع ديده است و اين بار نوبت رسانه‌های دست نشانده است كه خبر پشت خبر از همين كشف آثار باستانی ارامنه می‌دهد و در حقيقت موضوع را با ارسال فيلم‌ها و عكس ها به مراجع مختلف تكثير مي‌كنند و خود را قومي مظلوم قلمداد می كنند كه روز و روزگاری بدان آنها مثلاً‌ در فلان دهكده – كه كليسای آن به مسجد تبديل شده است - توسط مسلمانان قتل عام شده و جای آنها را مسلمانان و بويژه تُركان گرفته‌اند و بدين ترتيب اذهان را برای تصاحب اراضی مسلمانان آذربايجان فراهم می‌كنند.

۵- انهدام آثار فرهنگی آذربايجان بسان آخرين مرحله در اشغال فرهنگی:


به همراه ساير تيم‌هايی كه در مراحل اشغال فرهنگی آذربايجان شركت دارند تيم كشف و انهدام از همه آنها خطرناک‌تر است. اين تيم‌ها در ساليان دور حتی قبل از تشكيل جمهوری ارمنستان در سالهای جنگ جهانی اول به بعد مشغول به كار بودند و افراد اين تيم در لباسهای فروشنده دوره‌گرد و خريدار آثار باستانی و كتب خطی در روستاهای آذربايجان فعاليت داشتند.
كارشناسان اين تيم‌ها سعی در خريد كليه لوازم قديمی مسلمانان را داشتند و سعی می‌كردند مخصوصاً كتب و هنرهای دستی را از دست روستائيان آذربايجان بدر آورده و به مراكز خود بفرستند. اشياء رسيده به چند قسمت تقسيم می‌شد و كار بر روی آنها انجام می گرفت. نخست بسراغ اشيايی می‌رفتند كه هيچگونه نشانه و مارک مشخص و قابل شناسايی نداشتند و به آسانی می‌شد آنها را به نفع البسه‌ها و اشيای زينتی و هنرهای دستی ارامنه جا زد. و در نمايشگاههای بزرگ بر روی آنها مانور داد.
در مرحله بعدی به سراغ اشياءای می رفتند كه نشانه‌های كوچكی داشتند و می‌شد آنها را با رفو و انواع و اقسام كارهای تعميری تغيير داد و بعنوان ميراث فرهنگی ارامنه جا زد. در مرحله بعدی سراغ اشيايی می‌رفتند كه در روی آنها آياتی از قرآن يا احاديث حک شده بود و به هيچ وجه قابل تبديل به ميراث فرهنگی ارامنه نبود. لذا دستور انهدام آنها صادر می‌شد و صدها و هزاران كتب دينی و حديث و شعر و ادبيات و تاريخ و تنديس و تابلو و هر آنچه نشان اسلامی و آذربايجانی و تُرکی در خود داشت منهدم می‌شد. كار اين تيم‌های انهدام بعد از اشغال قره‌باغ سرعت و شدت بيشتری بخود گرفته است.

۶- برعكس جلوه دادن جای قاتل و مقتول:

با توجه به اينكه بعد از جنگ دوم جهانی و تبليغ بر روی كوره‌های آدم سوزی كه گفته می‌شد نازی‌ها در اردوگاههای خود يهوديان را سوزانده و از آنها صابون درست كرده‌اند. ارامنه نيز از حُسن حاصل از ترحم جهان نسبت به يهوديان استفاده كرده و در رسانه‌های گروهی خود چنان جلوه داده‌اند كه ارامنه نيز بسان يهوديان –منتهی بدست تُركان - قتل عام گرديده‌اند و متاسفانه در اين راه به قدری افراط گرديدند كه حتی از كارهاي غير مشروع نيز ابا نكردند. براي نمونه آنها با توسل به عكس‌های اعدام‌هاي جمعی و عمومی كه توسط عكاسان قديمی برداشته شده بود در دو راستا بشدت كار می‌كردند.

الف: هر فرد فاسق و دزد و چاقوكش و شكم‌در و راهزن را كه دولت عثمانی در ملاء عام اعدام كرده بود مدعی می‌شدند كه آنها مبارزان ارمنی بودند كه بدست جلادان تُرک به دار آويخته شده‌اند و بدين ترتيب هر فاسق و دزد و راهزن و زناكار مسلمان حيات بعد از مرگش را در كتب و پوستر و نقاشيهای ارمنی بسر می‌برند و مبارز ارمنی خوانده می‌شوند.

ب: جنايتكاران ارمنی در حمله به دهات و شهرهای كوچک و تصرف آنها و به دار زدن مسلمانان، همين مسلمانان بدار آويخته شده را «ارمنی مبارز» خوانده و مدعی شدند كه تُركان مبارزان ارمنی را چنين اعدام می‌كردند و در اين رابطه چنان راه افراط پيمودند كه در سالهای انقلاب داد يكی از روزنامه‌های بين‌المللي (كيهان تركی) در آمد و آنها با اشاره به وضعيت ظاهری اعدام شدگان من‌جمله داشتن تسبيح و كفش خاص مسلمانان (نعلين) و انگشترهای دست ثابت كردند آنچه بعنوان اعدام مبارزان ارمنب توسط جنايتكاران تُرک در رسانه‌های ارمنی چاپ و نشر می‌شود در حقيقت قتل عام مسلمانان توسط ارامنه در تعرض شهرک‌های مسلمان نشين بوده است.
امروزه «اشغال فرهنگی» و به همراه آن «جنايات فرهنگی» از قبيل خرد كردن تنديس‌های خورشيد بانو ناتوان، ميرزا علی اكبر صابر و اماكن مقدسه در شهرهای شوشا و خان كندی بطور كلي در ۲۰% خاک اشغالی آذربايجان با وقاهت و بي‌شرمی تمام ادامه دارد ولی دير نخواهد گذشت كه دست «يد الهی» از آستين لشكر قهر و غضب الهی درآمده و اين بار نه تنها خاک قره‌باغ بلكه جمهوری غاصب ارمنستان را بر باد خواهد داد. آن روز، روز وعده داده شده از سوی امامان شيعه خواهد بود كه فرموده‌اند «آتش بزرگی در آذربايجان زبانه خواهد كشيد» و بسياري از اهل عناد را هلاک خواهد كرد. پس بهتر است كه ارامنه هر چه زودتر به «اشغال نظامی» آذربايجان خاتمه داده و هيزم بيار معركه‌ای نباشند كه خود در آن خواهند سوخت.

دكتر حسين فيض‌الهی وحيد

ارامنه جنگل های قره باغ را به طور گسترده نابود می کنند

جنگل زدایی در مناطق اشغالی قره باغ کوهستانی آذربایجان ادامه دارد.


به گزارش قره باغ سسی به نقل از خبرگزاری مدرن، روز گذشته راننده یک کامیون در کیلومتر ۲ جاده کلبجر - وردنیس بازداشت شد. راننده ای از منطقه تاووش ارمنستان هنگام انتقال ۱۳ متر مکعب هیزم قطع شده از جنگلی در نزدیکی روستای چَرَکتر در کلبجر اشغالی به ایروان برای فروش بازداشت شد.

 در حال حاضر مناطق جنگلی در مناطق اشغالی به طور غیرقابل کنترل قطع می شوند و هیزم جنگلی خشک به ارمنستان و از آنجا برای فروش ‫به‬ ایران و جاهای دیگر ارسال می شود.

۱۳۹۹/۰۴/۲۱

جنگ چهار روزه آوریل بین جمهوری آذربایجان و ‌ارمنستان

از بامداد روز شنبه ۱۴ فروردین سال ۱۳۹۵ در خط مقدم جبهه بر اثر نقض آتش بس‌های مکرر از طرف ارمنستان و گلوله باران مواضع نیروهای مسلح جمهوری آذربایجان و مناطق روستایی این کشور، طرفین درگیر شاهد بزرگترین درگیری از زمان امضای آتس‌بس ۱۹۹۴ بوده‌اند نیروهای مسلح ارمنستان از تاریخ ۱۴ فروردین ۱۳۹۵ الی ۱۷ فروردین ۱۳۹۵ اقدام به نقض گسترده آتش‌بس و حتی حمله به غیر نظامی‌ها نمودند که در اثر این حملات چند نظامی ارتش جمهوری آذربایجان به شهادت رسیدند. همچنین تعدادی غیر نظامی ساکن در روستاهای اطراف خط جبهه نیز کشته و زخمی شدند. نیروهای مسلح جمهوری آذربایجان در پاسخ به این حملات و نقض آتش بس های گسترده ارمنستان اشغالگر، وارد عملیات شده و توانست ۲ هزار هکتار از اراضی خود را از اشغال ارمنستان آزاد کند.


 جنگ آوریل معروف به جنگ چهار روزه با پیروزی نسبی جمهوری آذربایجان همراه بوده است. در این جنگ نیروهای مسلح جمهوری آذربایجان توانستند بلندی‌های اطراف روستای تالش واقع در منطقه ترتر، روستای سِیسولان، بلندی‌های له‌له تپه واقع در منطقه جبرائیل و جوجوق مرجانلی، روستای گلستان در منطقه گورانبای، روستای قازاخ‌لار در منطقه ترتر و راه‌های ارتباطی روستای ماداقیز واقع در منطقه ترتر را از اشغال ارمنستان آزاد کنند.


طرفین درگیر در این جنگ از یک طرف ارتش جمهوری آذربایجان و در طرف دیگر ارتش ارمنستان، ارتش جمهوری خودخوانده قره‌باغ و گروه تروریستی پ ک ک بوده است.

 
در اراضی آزاد شده از اشغال ارمنستان، به ویژه در روستای جوجوق مرجانلی واقع در منطقه جبرائیل، عملیات ساخت و ساز بعد از اتمام جنگ آغاز گردید و با ساخت شهرکی جدید، اهالی این روستا پس از سال‌ها به سرزمین آبا و اجداد خود بازگشته و این منطقه پس از سال‌ها به آغوش جهان اسلام و تشیع بازگشت.


آمار تلفات کشته‌شدگان جنگ آوریل

 

ارمنستان

بر اساس اعلام ارمنستان، تعداد کشته شدگان نیروهای ارمنی در جنگ چهار روزه آوریل ۹۱ نفر بوده است و ۱۲۳ نفر نیز زخمی شده است. ۹ غیرنظامی کشته شده و ۶ غیرنظامی نیز زخمی شده‌اند و ۱۴ تانک ارمنستان نیر نابود شده است.

اما منابع آذربایجانی تعداد کشته‌های ارمنستان در این جنگ را ۳۲۰ نفر و زخمی شدگان را ۵۰۰ نفر ذکر کرده‌اند. همچنین ۳۰ تانک و خودروی زرهی ارمنستان و ۲۵ قطعه توپخانه این کشور در این جنگ نابود شده‌اند.

 

جمهوری آذربایجان

بر اساس اعلام جمهوری آذربایجان، تعداد تلفات جانی این کشور در جنگ چهار روزه آوریل ۹۴ کشته، ۲ مفقودالاثر و ۳۹ زخمی بوده است. همچنین ۶ غیرنظامی کشته و ۲۶ غیرنظامی نیز زخمی شده‌اند. همچنین یک هلی‌کوپتر میل ۲۴ آذربایجان ساقط شده و یک هواپیمای بدون سرنشین نیز منهدم گردیده است. یک تانک نیز نابود شده است.

اما منابع ارمنستان تعداد تلفات و کشته‌های طرف آذربایجانی را ۵۰۰ الی ۱۵۰۰ کشته و ۲۰۰۰ الی ۲۷۰۰ زخمی اعلام نموده است. همچنین ۲ هلی‌کوپتر آذربایجان ساقط، ۱۴ هواپیمای بدون سرنشین ساقط، ۲۶ تانک محو، ۴ خودروی زرهی و یک اتومبیل نظامی و بیش از یک راکت انداز نابود شده است.

 
امضای توافقنامه آتش بس

 

در روز سه شنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۵شمسی، با رضایت طرفین درگیر و ‌با حضور نهاد‌های بین المللی، توافقنامه آتش‌بس بین دو کشور در مسکو پایتخت روسیه امضا شد. با این وجود، تجزیه‌طلبان ارمنی جمهوری خودخوانده قره‌باغ پس از چند ساعت از امضای توافقنامه آتش‌بس میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان، اقدام به نقض مکرر آن نموده بودند.  بنابر اعلام دپارتمان دولتی ایالات متحده آمریکا، در این جنگ چهار روزه ۳۵۰ نفر اعم از نظامی و غیرنظامی جان خود را از دست داده اند.

 

بامداد روز ۱۶ فروردین ۱۳۹۵، گلوله توپ شلیک شده از سوی ارمنستان موجب آسیب دیدن خانه‌ای در روستایی از اطراف خداآفرین آذربایجان شرقی شد که باعث شکسته شدن شیشه‌های خانه‌های مجاور شد، اما تلفات جانی در بر نداشت که با واکنش مسئولین ایرانی مواجه شد. (منبع)


نتایج

 
بعد از این جنگ سیران اوهانیان، وزیر دفاع ارمنستان عزل گردید و بسیاری از فرماندهان نظامی این کشور برکنار شدند. 

 بعد از این جنگ، باور مردم جمهوری آذربایجان به آزادسازی اراضی اشغالی خود از طریق جنگ  بیشتر گردید.

 در زمان جنگ، موضع حاکمیت و‌ اپوزیسیون در هر دو کشور یکسان بود.

در طی جنگ چهار روزه آوریل، بیش از ۲ هزار نفر از ساکنان جمهوری خودخوانده قره باغ از این منطقه مهاجرت کرده و به ارمنستان رفته‌اند‌.

 

واکنش‌ آذربایجانی‌های ایران

 
همزمان با آغاز جنگ آوریل، مردم ایران نیز به حمایت از برادران خود در آذربایجان پرداختند. در بازی تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز و پاختاکور ازبکستان در تاریخ ۱۸ فروردین ۱۳۹۵، طرفداران تراکتور با سردادن شعار و پارچه نوشته‌هایی حمایت خود از تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان اعلام کردند.


واکنش‌های بین المللی


بان کی مون، دبیرکل وقت سازمان ملل متحد هر دو طرف درگیر را به پایان دادن به عملیات نظامی، عمل به مفاد آتش‌بس و اقدام عملی به عادی شدن وضیت دعوت کرد.

 
فدریگا موگرینی، مسئول وقت سیاست خارجه اتحادیه اروپا از ایجاد وضعیت بغرنج بین طرفین ابراز ناراحتی کرد. وی گفت"می خواهیم مطمئن شویم که طرفین مناقشه از مسئولیت‌های خود آگاه هستند و به ناراحتی سازمان‌های بین‌المللی پاسخ خواهند داد. ما خواهان حل مناقشه قره باغ از طریق صلح و‌ پشت میز مذاکره هستیم.

 
پدرو آرگامونت رئیس‌ وقت شورای اروپا نیز طرفین درگیر را دعوت به رعایت آتش‌بس مذاکره نمود و همچنین از ارمنستان خواست مطابق قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد، نیروهای مسلح خود را از اراضی اشغالی آذربایجان خارج کند.

 
فرانک والتر، وزیر امور خارجه آلمان از طرفین درگیر خواست هر چه سریعتر جنگ را متوقف کنند و به مفاد آتش‌بس عمل کنند.

 
رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه ضمن تماس تلفنی با الهام علی اف، رئیس جمهور آذربایجان شهادت سربازان آذربایجانی را تسلیت گفت. اردوغان طی بیانیه‌ای اعلام کرد:" متاسفانه طی سال‌ها عملکرد نادرست و بی‌ثمر میانجیگران گروه مینسک شاهد این حوادث ناگوار هستیم‌.

 
احمد فرخ، رئیس دفتر ریاست جمهوری پاکستان اعلام کرد که پاکستان برای همیشه در کنار آذربایجان است و پاکستان برای آذربایجان کشوری دوست و برادر است.

 
تیناتین خادِشِلی، وزیر دفاع گرجستان ضمن حمایت از تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان خواستار حل مناقشه قره‌باغ بر اساس صلح و اصول حقوق بین‌الملل شد.

 
قزاقستان با اعلام ناراحتی از نقض ‌آتش‌بس میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان و کشته‌شدگان، طرفین را دعوت به خویشتن‌داری و عمل به مفاد آتش بس نمود.

 
ژنرال حسین دهقان، وزیر دفاع وقت ایران نیز در تماس تلفنی با ذاکر حسن‌اف همتای آذربایجانی خود ضمن بحث و تبادل نظر در این خصوص اعلام کرد که جمهوری اسلامی ایران تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان را به رسمیت می‌شناسد‌ و‌ امیدوار است مناقشه قره باغ در مدت کوتاه طبق حقوق بین‌الملل حل و فصل شود. وی همچنین پیشنهاد کمک به حل مناقشه قره‌باغ از طرف ایران را به همتای آذربایجانی خود پیشنهاد کرده است.

 
پترو پوروشنکو، رئیس جمهور اوکراین از تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان اعلام حمایت نمود.

 
وزیر خارجه بلاروس در یک بیانیه‌ای اعلام کرد که این کشور تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان را به رسمیت می شناسد.

 
واکنش ها مردم کشورهای مختلف نسبت به مناقشه قره‌باغ و جنگ چهار روزه آوریل

 

در طی جنگ آوریل، آردا توران کاپیتان تیم ملی فوتبال ترکیه، هیدایت تورک‌اوغلو بسکتبالیست ترکیه‌ای، آجون ایلیجالی مجری تلوزیونی ترکیه، مصطفی صندل و دِمِت آکالین خواننده‌های تُرک از جمهوری آذربایجان حمایت کردند. کیم کارداشیان و صلاح‌الدین دمیرتاش نیز از ارمنستان حمایت کردند.


جنگ آوریل روشن کردن چراغ سبزی بود نسبت به آزادسازی اراضی اشغال شده جمهوری آذربایجان توسط ارمنستان که با استقبال جامعه آذربایجان همراه بود. جنگ آوریل ثابت کرد که جمهوری آذربایجان، ارمنستان را به خاطر بی اعتنایی نسبت به قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل از راه نظامی تنبیه کرد.

لازم به ذکر است که مناقشه بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان در سال ۱۹۸۸ بعلت ادعای ارضی ارمنستان به خاک آذربایجان آغاز شده است. در پی حملات ارمنستان اشغالگر به آذربایجان از سال ۱۹۹۳ بیست درصد از سرزمینهای متعلق به آذربایجان، یعنی قره باغ کوهستانی همراه با ۷ شهر و ناحیه دیگر اطراف آن همچنان تحت اشغال ارتش ارمنستان می باشد. در سال ۱۹۹۴ طرفین به پیمان آتش بس دست یافتند. از آن زمان نیز گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا با ریاست مشترک روسیه، فرانسه و ایالات متحده آمریکا در مسئله حل صلح آمیز مناقشه قره باغ کوهستانی میانجیگری می کنند که تاکنون فعالیتهای آنها هیچ نتیجه ای نداشته است. تابحال به چهار قطعنامه صادر شده از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد آزادی اراضی اشغالی جمهوری آذربایجان نیز عمل نشده است.

از زمان اشغال قره باغ تاکنون، شورای امنیت سازمان ملل چهار قطعنامه صادر کرده است. قطعنامه ۸۲۲ شورای امنیت سازمان ملل متحد که در تاریخ ۳۰ آوریل ۱۹۹۳ طی نشست ۳۲ام با ۱۵ رای موافق، ۰ مخالف و ۰ رای ممتنع تصویب شد. در این قطعنامه بر غیر قابل قبول بودن تغییر مرزهای بین المللی و ممنوعیت توسل به زور در تصرف سرزمین های دیگر کشورها تاکیده شده و در بند یک آن خواستار توقف هرچه فوری همه مخاصمات و فعالیت های خصمانه و بر قراری آتش بس دائم و همچنین خروج فوری نیروهای اشغالگر از کلبجر و سایر نقاط اشغالی جمهوری آذربایجان شده است.

تلوزیون آذ تیوی جمهوری آذربایجان انیمیشنی در خصوص جنگ چهار روزه آوریل و عملیات آزادسازی بلندی های له له تپه حاضر نموده است که تقدیم مخاطبان عزیز می شود که می توانید در ادامه آن را تماشا نمایید:


۱۳۹۹/۰۴/۲۰

چه کسی مانع از آزادسازی اراضی اشغالی جمهوری آذربایجان می شود؟ - تحلیل

همه به خوبی می دانیم که جمهوری آذربایجان توانایی آزادسازی اراضی اشغال شده‌ی خود توسط ارمنستان را دارد. پس «چرا آذربایجان برای آزادسازی اراضی اشغالی خود اقدامی نمی‌کند»؟ - این یک سوال طبیعی و به حق اَذهان عمومی تُرک‌های آذربایجانی است.


جمهوری آذربایجان برای آزادسازی و بازپس گیری اراضی اشغالی خود تمامی امکانات لازم را در اختیار دارد. قره باغ کوهستانی و شهرستان های مجاور آن، جزو اراضی تاریخی سرزمین آذربایجان محسوب می شود. حقوق بین الملل نیز در این خصوص به نفع جمهوری آذربایجان است. اجماع جهانی، بخصوص ایالات متحده آمریکا و دیگر قدرت‌های جهانی نیز تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان را به رسمیت می‌شناسند. مردم آذربایجان نیز جهت پایان دادن به اشغالگری‌های ارمنستان قادر و حاضرند. جنگ چهار روزه آوریل در سال ۲۰۱۶ (فروردین سال ۱۳۹۵) نیز گواهی بر درستی این ادعاست. علاوه بر این، حدود یک میلیون نفر از آوارگان و ‌پناهندگان آذربایجانی جنگ قره باغ خواهان بازگشت به سرزمین های خود هستند. ارامنه آذربایجانی ساکن قره باغ، گروگان حکومت ارمنستان و کسانی هستند که خواهان ادامه یافتن این مناقشه اند.

این شرایط، باعث خواست آزادی اراضی اشغالی آذربایجان به هر نحو ممکن می شود.

پس چه کسی مانع می شود؟ همانگونه که از زمان اشغال مشخص است، در این جنایت بین‌المللی علاوه بر ارمنستان، نیروهای دیگری نیز مشارکت داشته اند. به بیانی واضح‌تر، اراضی آذربایجان در سایه نیروهای کناری دیگری تحت اشغال قرار گرفته است. این وضعیت به موضوع نزاع بین منافع قدرتهای بین المللی تبدیل شده است.

کمک به تجزیه طلبان ارمنی قره باغ نیز این را به اثبات می‌رساند.


در جلسه آنلاین کمیسیون بورس و اوراق بهادار ایالات متحده آمریکا در مورد مسائل مالی برای سال ۲۰۲۱، برد شرمن نماینده کنگره، ۱.۵ میلیون دلار برای قره باغ خواست.

وی گفت: "ما عملیات خنثی سازی را اعم از برنامه های پاکسازی مین، بهداشت و آموزش و پرورش را تأمین کرده ایم - بسیار مهم است که این پروژه ۱.۵ میلیون دلار برای مردم قره باغ تأمین شود."

قابل ذکر است که چند ماه پیش اعضای مجلس نمایندگان آمریکا جودی چو، دیوید سیسیللین، جیم کاستا، تیکای کاکس، جان گارامندی، جیم جیمز، کارولین مالونی، آدام شیف، برد شرمن و رشیدا طایب از کاخ سفید خواستند که جهت حمایت از رژیم تجزیه طلب در منطقه قره باغ و دولت ارمنستان، ۱۰۰ میلیون دلار کمک هزینه کنند.

سرژ سرکیسیان، رئیس جمهور پیشین ارمنستان گفته است كه ایالات متحده آمریکا از زمان استقلال این کشور ۲ میلیارد دلار به ارمنستان کمک كرده است. این روزها اخباری در خصوص کمک ۲۶ میلیون دلاری دولت ایروان به رژیم تجزیه طلب در قره باغ به گوش می رسد. این یک بار دیگر تأیید می کند که بخشی از کمک های مالی که توسط ایالات متحده و سایر کشورها و سازمان‌های پولی بین المللی به ارمنستان ارائه شده است، به تجزیه طلبان قره باغ منتقل می شوند. روسای گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا به خوبی از این ارتباط دولت ارمنستان با تجزیه طلبان قره باغ آگاه هستند.

آنها این اقدامشان را تحت نام های مختلف می پوشانند و وانمود می کنند که عادلانه رفتار می کنند. مبلغ ۱.۵ میلیون دلاری که در مورد آن صحبت می کنیم صرف پاکسازی مین های اراضی اشغالی آذربایجان نیز می شود.

تاکنون بیشترین پشتیبانی مالی ایالات متحده آمریکا در قالب کمک مستقیم به رژیم تجزیه طلب قره باغ کوهستانی به طور سالانه به HALO Trust منتقل شده است. این موسسه خیریه اعلام کرده است که این پول برای خنثی سازی مین های قره باغ هزینه شده است. اما به دلیل اشغال اراضی آذربایجان، توانایی کنترل فعالیت چنین «سازمانهای غیر دولتی بین المللی» محدود است و شفافیت فعالیت های چنین سازمان های غیردولتی جای سوال دارد و شبهه برانگیز است. بنابراین، جمهوری آذربایجان مبنای قانونی و حقوقی دارد تا خواستار تعلیق فعالیتهای ایالات متحده آمریکا و سایر کشورها در سرزمین های اشغالی خود شود .


لازم به ذکر است که امانوئل ماکرون، رئیس جمهور فرانسه اذعان کرده است که تعدادی از سازمان های بشردوستانه خارجی از تجزیه طلبان قره باغ به نام کمک های بشردوستانه حمایت کرده اند. از جمله آنها، سازمان بریتانیایی HALO Trust است. این سازمان برای پاکسازی مین های منطقه قره باغ فعالیت می کند. SPFA فرانسه ، KASA سوئیس و سازمانهای دیگر پشتیبانی‌های مختلفی را از رژیم تجزیه طلب در قره باغ تحت پوشش کمکهای بشردوستانه ارائه می دهند.

مجلس نمایندگان کنگره ایالات متحده آمریکا سال گذشته ۱.۵ میلیون دلار جهت پاکسازی مین‌های منطقه قره باغ و سایر فعالیت های عمرانی در مناطق اشغالی آذربایجان تصویب کرد.

سال گذشته، ایالات متحده آمریکا ۴ میلیارد دلار کمک خارجی متوقف شده را دوباره فعال کرد. در سال ۲۰۲۰ ، ۴۰ میلیون دلار از این مبلغ به رژیم های ارمنستان و قره باغ اختصاص خواهد یافت.

یکی از هنجارهای پذیرفته شده در جهان، اِعمال تحریم و مجازات علیه اشغالگران و جدایی طلبان است. اما این فشار برای ارمنستان و جدایی طلبان در قره باغ اشغالی اِعمال نمی شود. برعکس، آنها تقریباً حمایت می شوند و همه نوع کمک دریافت می کنند.

نه تنها ایالات متحده آمریکا و فرانسه، بلکه تاجران ارمنی که در روسیه فعالیت می کنند، از جمله شرکت «تاشیر»، پشتیبانی مالی برای جدایی طلبان ارمنی در قره باغ ارائه می دهند.

به موضوع دیگری نیز توجه کنیم. حوادث اخیر ثابت می کند که دولت ارمنستان ضعف خود را در مبارزه با ویروس کرونا مخفی نمی کند. مقامات ایروان از جامعه جهانی خواسته اند تا در مبارزه با این بیماری همه گیر به آنها کمک کنند.

ایالات متحده آمریکا، روسیه، فرانسه، چین، انگلیس و دیگر کشورها شروع به کمک به ارمنستان کرده اند. ایالات متحده آمریکا برای این منظور ۲۵ میلیون دلار به ایروان کمک کرده است.


دولت ارمنستان برای اطمینان از منافع اهدا کنندگان خود و کمک کنندگان خارجی، بخشی از این وجوه را به تجزیه طلبان در قره باغ منتقل می کند.

مبارزه با ویروس کرونا بهانه ای برای ارمنستان اشغالگر جهت درخواست کمک از سایر کشورها شده است. این امکان وجود دارد که در این مسیر کمک‌های مالی، تجهیزات پزشکی و متخصصان در این امر فراهم شود. می توان تصور نمود که متخصصان در زمینه‌های مختلف دیگر نیز با این نام به ارمنستان اعزام می شوند.

به دلایلی، این ایده ما را به یاد آنچه که در مورد سرنگونی دولت محمد مصدق که از ۲۸ آوریل ۱۹۵۱ تا ۱۹ اوت ۱۹۵۳ نخست وزیر ایران بود، می اندازد. بنا به روایت‌ها، ایالات متحده ۱۰۰ «کارمند سازمان غیر دولتی» را که در زمینه انسان دوستانه مشغول کار بودند به ایران اعزام می کند. آن "متخصصان" دولت مصدق را سرنگون کردند. کاخ سفید بعداً اعتراف كرد كه سرنگون کردن دولت مصدق اشتباه بوده است.

در گذشته جمله ای رایج وجود داشت: "هر جا که سبز (دلار) و کوکاکولا وجود دارد ، ایالات متحده وجود دارد." به نظر می رسد این پایان نامه هنوز معتبر است. آمریکا با پنهان کردن کمک مستقیم خود به جدایی طلبان در قره باغ، به لطف لابی ارمنی به متحد خود در منطقه، یعنی جمهوری آذربایجان و همچنین منافع ملی خودش آسیب می رساند.

به نظر می رسد در حالی که برخی محافل در ایالات متحده در رابطه با جدایی طلبان در قره باغ به منافع لابی ارمنستان توجه می کنند، فراموش می کنند که جمهوری آذربایجان برای آمریکا از اهمیت بیشتری برخوردار است. هم محافل حاکم در ایالات متحده و هم جبهه غربی عوامل جمهوری آذربایجان در مورد ایران را نادیده می گیرند. در غیر این صورت، آنها خیلی با نازی های ارمنستان و جدایی طلبان ارمنی بازی نمی کردند.

کمک به تجزیه طلبان در قره باغ به آن‌ها اطمینان می دهد. این مانع حل مسالمت آمیز مناقشه قره باغ می شود. به همین دلیل، آنها به راحتی نام مکانهای تاریخی قره باغ را به طور غیرقانونی تغییر می دهند.


ناظم مصطفی، رئیس گروه کتابخانه ریاست جمهوری آذربایجان و متخصص فلسفه تاریخ در این خصوص می گوید: در سال ۲۰۰۶ آکادمی علوم ملی آذربایجان کتاب من با عنوان «واندالیسم: نسل کشی علیه نامهای تاریخی» را به زبان های تُرکی و انگلیسی منتشر کرد. در کتاب اسامی جغرافیایی ۶۶۸ منطقه را با اسناد آورده ایم. حتی نام ۲۵۴ روستای ویران شده را ارائه کرده ایم که ارامنه هنوز در آن زندگی نمی کنند. در سال ۲۰۱۴ نسخه جدیدی از این کتاب را منتشر کردیم که در آن نام مکان های جغرافیایی به ۷۰۲ منطقه افزایش یافته است.

به گفته وی، ارامنه در حال حاضر این روند را در قره باغ کوهستانی و مناطق اطراف اشغال شده ادامه می دهند: «پس از اسکان ارامنه به شهرک های آذربایجان در آن مناطق، ۱۲۰ مکان جغرافیایی تغییر نام داده شده است».

بدین وسیله، سعی کرده ایم تا حداقل یک مرور مختصر در مورد یکی از عوامل جلوگیری از بازگرداندن حقوق حاکمیت جمهوری آذربایجان بر سرزمین های تاریخی و بین المللی خود ارائه دهیم.

در ضمن می خواهیم یک موضوع را یاد آوری کنیم. ژنرال سرلشکر ذاکر حسن‌اف، وزیر دفاع جمهوری آذربایجان جزئیات گفتگوی تلفنی خود با سرگئی شویگو وزیر دفاع روسیه در جریان جنگ چهار روزه‌ی آوریل را فاش کرد: «در سه روز اول جنگ آوریل، ارتش جمهوری آذربایجان ارتش ارمنستان را با نیروی کمی نابود کرد.»

... «بعد از آنکه بخشی از ارتش ارمنستان در طی عملیات نظامی در فروردین ماه سال ۱۳۹۵ نابود شد، ما «له‌له تپه» را از اشغال ارمنستان آزاد کرده و شروع به پیشروی در جبهه تالش کردیم. در آن زمان، آنها (دولت ارمنستان) با سرگئی شویگو، وزیر دفاع روسیه تماس گرفته و التماس می کردند که با من تماس بگیرند و پیشروی ارتش آذربایجان را متوقف کند. ما یک مکالمه تلفنی داشتیم و من به وزیر دفاع روسیه توضیح دادم که این یک ضد حمله و پاسخی به تحریکات آنها بود و هدف ما این بود که ارامنه را با تعداد پرسنل کم،‌ از مناطق مسکونی خود دور کنیم».

به نظر ما، عوامل مانع آزادسازی اراضی اشغالی جمهوری آذربایجان واضح و مشخص است.

صدرالدین اسماعیل‌اف

۱۳۹۹/۰۴/۱۹

وزیر خارجه پیشین جمهوری آذربایجان خواستار جنگ با ارمنستان شد

توفیق ذوالفقاروف، وزیر خارجه پیشین جمهوری آذربایجان گفت برای حل مساله قره باغ از طریق گفتگو هیچ گونه ظرفیتی باقی نمانده است.

به گزارش قره باغ سسی به نقل پایگاه اینترنتی پوبلیکا، توفیق ذوالفقاروف با اشاره به اینکه روسای گروه مینسک تمایل ندارند هیچ گونه فشاری به ارمنستان برای آزاد کردن اراضی جمهوری آذربایجان وارد کنند، افزود: « بعضا گفته می شود که توفیق ذوالفقاروف با آنکه دیپلمات است، از جنگ سخن می گوید. اما، این صرفا منطق است. تحلیل من نشان می دهد که هیچ ظرفیتی برای گفتگوی واقعی برای صلح وجود ندارد.»

ذوالفقاروف گفت : « در شرایط کنونی، تنها راه موجود برای جمهوری آذربایجان این است که با استفاده از حق حاکمیت خود، اشغالگران را از خاک خود براند.»


انتقاد علی‌اف از فعالیت گروه میانجی مینسک برای حل مناقشه قره باغ

«الهام علی اف» رییس جمهوری آذربایجان فعالیت «گروه میانجی مینسک» وابسته به سازمان امنیت و همکاری اروپا برای حل «مناقشه قره باغ» را مورد انتقاد قرار داد.


به گزارش قره باغ سسی، علی اف در مصاحبه با چند شبکه تلویزیونی جمهوری آذربایجان، گروه میانجی مینسک را به ناتوانی متهم کرد و گفت که این  گروه به بیانیه نخست‌وزیر ارمنستان مبنی بر این که قره باغ جزو خاک ارمنستان است، واکنشی نشان نداده، چرا که این‌چنین بیانیه‌هایی مانعی برای روند مذاکرات بوده و آن را بی‌معنی می‌کند.  

وی افزود که گروه میینسک همچنین تا به حال به تلاش‌های ارمنستان برای تغییر شکل مذاکرات و تاکید این کشور بر این که جمهوری آذربایجان باید مذاکرات مستقیم با تجزیه‌طلبان منطقه «قره باغ کوهستانی» داشته باشد، پاسخ مناسبی نداده است .

علی اف با اشاره به این‌که هم اکنون هیچ مذاکراتی برای حل مناقشه قره باغ انجام نمی‌شود، نشست آنلاین اخیر وزیران امور خارجه جمهوری آذربایجان و ارمنستان با میانجیگری روسای گروه مینسک را نیز بی‌نتیجه عنوان کرد و گفت که این چیزی به غیر از یک نمایش فعالیت از سوی گروه میانجی مینسک نبوده است.

وی افزود: تا زمانیکه مذاکرات اساسی و نتیجه‌بخش برای حل مناقشه قره باغ انجام نشود، ما دیگر در هیچ نشستی حضور نخواهیم یافت.

رییس جمهوری آذربایجان اضافه کرد: موضع ما در رابطه با حل مناقشه قره باغ عادلانه و مبتنی بر عدالت تاریخی و قوانین بین‌المللی است و در آن تجدیدنظر نخواهیم کرد.

علی‌اف تصریح کرد: مناقشه قره باغ باید در قالب تامین تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان حل و فصل شود. ما اجازه تاسیس دومین دولت ارمنی در خاک جمهوری آذربایجان را نخواهیم داد.

مناقشه میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه قره باغ کوهستانی در سال ۱۹۸۸ میلادی آغاز و در سال ۱۹۹۲ به درگیری نظامی به دو کشور منجر شد. در نتیجه این مناقشه، منطقه قره باغ کوهستانی و هفت شهرستان همجوار آن به اشغال نیروهای ارمنستان درآمد. 

در ماه می سال ۱۹۹۴ میلادی میان طرفین مناقشه، آتش‌بس برقرار شده، ولی میانجیگری بین‌المللی گروه مینسک که از سوی سازمان امنیت و همکاری اروپا به ریاست مشترک روسیه، فرانسه و آمریکا تشکیل شده، برای حل مسالمت‌آمیز این مناقشه تا به حال نتیجه‌ای نداشته است.

شیوع سرطان در پارساباد مغان به دلیل پساب کارخانجات ارمنستان

نماینده اردبیل در شورای عالی استان‌ها اعلام کرد به دلیل پساب کارخانه‌های صنعتی ارمنستان که وارد آب مصرفی این منطقه می‌شود اکثر مردم به بیماری سرطان مبتلا شده اند.


به گزارش ایلنا، پویا مجرد، نماینده اردبیل در شورای عالی استان‌ها گفت سرطان ناشی از فاضلاب کارخانجات صنعتی ارمنستان «بلای جان مردم پارس‌آباد شده و آمار سرطان گوارش را در استان اردبیل به رتبه اول رسانده است.»

این در حالیست که طرف ارمنی در نشست کارگروه مشترک ایران - ارمنستان پیرامون پالایش و جلوگیری از آلودگی رودخانه ارس که در تاریخ ۲۸ تا ۳۰ آبان سال گذشته در تبریز برگزار شده بود، ضمن قبول مسئولیت، متعهد به اصلاح و ترمیم تاسیسات به هدف حذف کامل تخلیه‌ها تا سال ۲۰۲۱ شده بود.

همچنین مقام‌های ارمنستان در سال ۲۰۱۵ نیز طی توافقی متعهد شده بودند که تا سال ۲۰۱۷ برنامه پاكسازی رود ارس را به اتمام برسانند.

فعالان محیط زیست به دفعات نسبت به تخلیه پساب‌های نیروگاه هسته‌ای «متسامور» ارمنستان در رود ارس هشدار داده‌اند.

افشار سلیمانی، سفیر پیشین ایران در آذربایجان نیز در سال ۲۰۱۷ به خبرگزاری آناتولی گفته بود «کهنگی قطعات و احتمال خطرآفرینی فراوان جانی و محیط زیستی نیروگاه هسته‌ای متسامور ارمنستان توسط کارشناسان منطقه و بين‌المللی و اتحادیه اروپا تایید شده است. بنابراین قطعی و مبرهن است که این نیروگاه باید هرچه زودتر تعطیل شود.»

عباس یزدانبد، عضو انجمن گوارش و کبد ایران نیز ۲۱  آبان سال گذشته در گفتگو با ایرنا اعلام کرده بود که ««سرطان معده در استان‌های اردبیل، آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی شیوع بسیار بالایی دارد و میزان بروز سرطان معده در این استان ها در مردان ۵۰ در هر ۱۰۰ هزار نفر و در زنان ۲۵ در هر ۱۰۰ هزار نفر در هرسال است.»

آقا مجرد همچنین گفته بود «هیچ خانوده‌ای را در پارس آباد نمی بینید که یکی از عزیزانش را در تصادفات جاده‌ای یا بیماری سرطان از دست نداده باشد.»

نماینده اردبیل در شورای عالی استان‌ها در مورد وضغیت جاده‌های مواصلاتی پارساباد مغان همچنین گفت «تصادفات بیشتر در جاده پارس آباد – اردبیل که به «جاده مرگ» مشهور است، روزانه قربانیان زیادی می‌گیرد.»

وی در پایان تأکید کرده که «به عنوان نماینده مردم اردبیل در شورای عالی استان‌ها برای برطرف شدن این دو معضل اساسی از مسئولان می خواهم که برای این مشکلات که با جان مردم بازی می کند هر چه زودتر چاره ای بیندیشند.»

رودخانه ارس که در زبان تُرکی “آراز” خوانده می‌شود از کوه‌های بینگؤل منطقه آناتولی ترکیه سرچشمه می‌گیرد، در مرز ترکیه و ارمنستان به رود آرپا‌چایی می پیوندد، سپس مرز مشترک نخجوان را به طول ۱۱ کیلومتر تشکیل می‌دهد.

این رودخانه پس از عبور از مرز ایران و نخجوان، از مرز میان ایران و ارمنستان عبور می کند و دوباره مرز مشترک میان ایران و جمهوری آذربایجان را شکل داده و در منتهی ‌الیه شمالی استان اردبیل (شهرستان پارس‌آباد) وارد جمهوری آذربایجان شده و به رودخانه کورا (کور) و در نهایت به دریای خزر می‌ ریزد.

این رود ۱۰۷۲ کیلومتر طول دارد و از طولانی‌ترین رودهای ایران بوده و از کارون در استان خوزستان نیز طولانی‌تر است.