‏نمایش پست‌ها با برچسب فرانسه. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب فرانسه. نمایش همه پست‌ها

۱۴۰۱/۰۹/۱۱

واکنش باکو به طرح پیشنهادی مجمع ملی فرانسه علیه آذربایجان

 وزارت امور خارجه آذربایجان به طرح پیشنهادی مجمع ملی فرانسه برای «پایان حملات آذربایجان علیه ارمنستان» واکنش نشان داد.




وزارت امور خارجه آذربایجان با انتشار بیانیه‌ای به طرح پیشنهادی مجمع ملی فرانسه برای «پایان حملات آذربایجان علیه ارمنستان» و برقراری صلح در قفقاز جنوبی واکنش نشان داده و تاکید کرد: «طرح مجمع ملی فرانسه علیه آذربایجان که در ۳۰ نوامبر ۲۰۲۲ اتخاذ شد، حاوی مفاد نادرست و افتراست. این طرح مانند تصمیمی که مدتی پیش توسط سنای فرانسه اتخاذ شد، یک اقدام تحریک‌آمیز علیه آذربایجان است.

در این بیانیه تاکید شد که این طرح به تضعیف تلاش‌ها برای تضمین صلح و آرامش در منطقه و روند عادی‌سازی روابط میان آذربایجان و ارمنستان کمک می‌کند.

وزارت خارجه آذربایجان خاطرنشان کرد: «۲۵ سال است که فرانسه با بهانه میانجیگری در قبال تجاوزگری و سیاست اشغال‌گرایانه ارمنستان سکوت اختیار کرده و هیچ تلاشی در راستای حل اختلافات انجام نداده است. کمپین سیاه‌نمایی و اتهام‌زنی فرانسه علیه کشورمان که پس از پایان اشغال و حل مسئله در نتیجه تلاش‌های آذربایجان آغاز شد، رویکرد جانبدارانه فرانسه را بازتاب می‌کند. اقدامات تحریک‌آمیز فرانسه از جمله این طرح و تصمیم قبلی سنای این کشور را به شدت رد می‌کنیم».

گفتنی است مجمع ملی فرانسه دیروز طی جلسه‌ای طرحی را به رای گذاشته و خواستار «پایان حملات آذربایجان علیه ارمنستان» و برقراری صلح در قفقاز جنوبی شد. این طرح پیشنهادی توسط تمام ۲۵۶ نماینده مجمع ملی فرانسه مورد تصویب قرار گرفت.

طرح مذکور غیرالزام‌آور بوده و پیشنهاد می‌کند نیروهای آذربایجان و متحدانش از سرزمین‌هایی که ادعا می‌شود متعلق به ارمنستان هستند، عقب‌نشینی کنند. نمایندگان مجمع ملی فرانسه با این طرح از دولت این کشور دعوت کردند در صورت ادامه «اشغالگری و حملات» باکو علیه ارمنستان، گزینه اعمال تحریم‌های انفرادی اقتصادی علیه آذربایجان را در نظر بگیرد. این نمایندگان همچنین خواستار افزایش حمایت فرانسه از ارمنستان شدند.

۱۴۰۱/۰۷/۲۲

واکنش علی‌اف به اظهارات مکرون علیه آذربایجان

 رئیس جمهور آذربایجان در انتقاد از امانوئل ماکرون بابت متهم کردن این کشور اظهارات وی را «توهین آمیز و غیرقابل قبول» دانست.



الهام علی‌اف، رئیس جمهور آذربایجان در سخنرانی خود در نشست سران کشورهای مشترک المنافع (CIS) در آستانه اظهار داشت: در زمان اشغال اراضی آذربایجان توسط ارتش ارمنستان، هرگز این موضوع را برای بحث در کشورهای مستقل مشترک المنافع مطرح نکردیم.

وی در ادامه تاکید کرد: از آنجایی که روند راه حل را گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا انجام می‌داد، این کار را ضروری نمی‌دانستیم. گروه مینسک در ۲۸ سال گذشته هیچ دستاوردی نداشته است.

علی‌اف با بیان اینکه به نشانه حسن نیت به امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه اجازه داده شد تا در دیدار با نیکول پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان شرکت کند، گفت: یک هفته پس از این دیدار، مکرون اظهاراتی توهین آمیز، غیرقابل قبول، دروغ و تحریک آمیز بیان کرد.

رئیس جمهور آذربایجان افزود: وی در اظهارات خود آذربایجان را متهم به آغاز جنگ کرد. با دستکاری واقعیت سعی کرد افکار عمومی فرانسه و جهان را منحرف کند.

وی تصریح کرد: بگذارید جامعه فرانسه تصمیم بگیرد که استفاده از زبان کوچه بازاری برای رئیس جمهور یک کشور بزرگ چقدر از نظر سیاسی مودبانه است. ما چنین اظهاراتی را شدیدا محکوم و رد می‌کنیم. در راستای این رویکرد دولت فرانسه، از این پس برای ایفای نقش پاریس در عادی سازی روابط آذربایجان و ارمنستان امکانی مطرح نیست.

۱۳۹۹/۰۹/۰۶

واکنش مجلس آذربایجان به مصوبه سنای فرانسه درباره قره ‌باغ

 مجلس شورای ملی آذربایجان در بیانیه‌ای با واکنش به مصوبه روز گذشته سنای فرانسه در خصوص قره‌باغ از دولت این کشور خواست تا به سازمان امنیت و همکاری اروپا درخواست خروج فرانسه از ریاست مشترک گروه مینسک را بدهد.

در این بیانیه اعلام شده است: توافقنامه میان آذربایجان، ارمنستان و روسیه که روز ۱۰ نوامبر، برای پایان مناقشه قره‌باغ امضا شده و این توافقنامه به معنای اجرای قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد است که فرانسه نیز از آنها پشتیبانی می کند. این قطعنامه‌ها بر عقب نشینی ارتش ارمنستان از خاک آذربایجان تاکید می‌کنند.

این بیانیه همچنین با تاکید بر اینکه واقعیتهای جدید باید از طرف همه طرفها پذیرفته شود، آمده است: فرانسه با نگرش و اظهارات اخیر خود بی طرفی را رعایت نکرده، به همین دلیل باید از سازمان امنیت و همکاری اروپا خواسته شود تا این کشور را از ریاست مشترک گروه مینسک خارج کند.

همچنین از دولت باکو خواسته شده تا در خصوص روابط سیاسی و تجاری با فرانسه تجدید نظر شده و اقدامات لازم در این خصوص صورت گیرد.

آیدین میرزازاده، نماینده مجلس آذربایجان در گفتگو با خبرنگار آناتولی با اشاره به اینکه فرانسه درصدد است تا اهمیت پیروزی آذربایجان را کاهش داده و فشار سیاسی به کشور وارد کند، اظهار داشت: چنین فشارهایی نمی توانند آذربایجان را بازدارند. این تصمیم فرانسه بیش از هر چیز ضربه‌ای به چهره خود این کشور است چرا که از جدایی طلبی حمایت می کند. با چنین اقدامی فرانسه در آينده نیز باید از جدایی طلبی در اسکاتلند و کاتالونیا نیز حمایت کند. تصمیم سنای فرانسه دولت فرانسه را در معرض سوظن قرار داده و غیر قابل قبول است.

گفتنی است سنای فرانسه دیروز با تصویب قطعنامه ای از دولت خواست منطقه به اصطلاح «جمهوری خودخوانده قره باغ» را به رسمیت بشناسد. این قطعنامه با انتقاد زیادی در داخل فرانسه نیز روبه رو شده است.

مناقشه میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه قره باغ، در سال ۱۹۸۸ میلادی آغاز و در سال ۱۹۹۱ به درگیری نظامی تبدیل شد. در نتیجه این درگیری‌ها، منطقه قره‌باغ کوهستانی جمهوری آذربایجان و هفت شهرستان همجوار آن به اشغال نیروهای ارمنی درآمد.

در ماه مه سال ۱۹۹۴ میلادی میان طرفین درگیر، آتش‌بس برقرار شد. اما این توافق صرفا بر روی کاغذ ماند و ارمنستان مکررا این آتش بس را نقض می‌کند.

لازم به ذکر است، قره باغ همواره منطقه‌ای تُرک‌نشین بوده و جزو اراضی تاریخی آذربایجان محسوب می‌شود. در دوره شوروی سابق نیز این منطقه جزو جمهوری سوسیالیستی آذربایجان بود اما رفته رفته بافت جمعیتی آن به نفع ارامنه تغییر یافته و پس از انحلال شوروی، با حمایت روسیه به اشغال ارمنستان درآمد.

فرانسه و آمریکا به همراه روسیه، اعضای گروه مینسک را تشکیل می‌دهند که در سال ۱۹۹۲ توسط کنفرانس امنیت و همکاری در اروپا برای حل و فصل صلح آمیز برای درگیری میان آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه قره‌باغ ایجاد شد. اما این گروه نیز پس از ۲۸ سال عملا نتوانست نقشی در پایان دادن به اشغال حدود بیست درصد از خاک آذربایجان توسط ارمنستان ایفا کند.

شورای امنیت سازمان ملل نیز در چهار قطعنامه بر لزوم خروج نیروهای ارمنستان تاکید کرده بود اما عملا اجرا نشده بود.

ارتش آذربایجان در نتیجه عملیاتی که روز ۲۷ سپتامبر و به دنبال حملات ارمنستان آغاز کرد، توانست بیشتر اراضی اشغالی را آزاد و مقرر شد بقیه مناطق اشغال شده نیز طبق توافقنامه ده نوامبر میان آذربایجان، ارمنستان و روسیه به آذربایجان بازگردانده شود.

 طرف ارمنی می‌بایست روز ۱۵ نوامبر از کلبجر، بیستم نوامبر از منطقه آغدام و اول دسامبر نیز از لاچین خارج شود. بیشتر مناطقی که اکنون به آذربایجان پس داده می‌شود توسط ارامنه کاملا تخریب و خانه‌ها و درختان باقیمانده نیز به آتش کشیده شده است.

۱۳۹۹/۰۷/۲۸

چرا گروه مینسک در حل بحران قره باغ به نتیجه نمی‌رسد؟

 یکی از مهمترین سوالات مرتبط با تنش تاریخی بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان در قره باغ، این است: چرا گروه مینسک تاکنون به معضل قره باغ پایان نداده است؟ آیا نتوانسته یا نخواسته است؟

احتمالاً در روزهای گذشته، بسیاری از کسانی که پیگیر اخبار قره باغ هستند، از خود پرسیده اند:  چرا این معضل حقوقی، تاریخی و جغرافیایی به یک باره حل نمی شود و هر از چندگاهی امنیت قفقاز به خاطر اختلاف قدیمی باکو – ایروان، به خطر می افتد؟ چرا سازمان ملل کاری نمی کند؟

اما از دید کسانی که با تاریخچه این اختلافات، آشنایی اولیه دارند، مساله، تا حد زیادی متفاوت است. یکی از مهم ترین سوالات مرتبط با تنش تاریخی بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان در قره باغ، این است: چرا این گروه تاکنون به معضل قره باغ پایان نداده است؟ آیا نتوانسته یا نخواسته است؟

گروه مینسک، بی اعتنا یا محتاط؟

شهر مینسک، پایتخت کشور بلاروس، یادآور نام گروهی سیاسی به نام گروه مینسک است که در آخرین دهه قرن بیستم، به منظور حل معضل قره باغ تشکیل شد.

گروه مینسک (OSCE Minsk Group) در سال 1992 توسط کنفرانس امنیت و همکاری در اروپا تاسیس شد و این کنفرانس بعدها به ساختاری به نام سازمان امنیت و همکاری اروپا تبدیل شد.

هدف از تاسیس این گروه، استفاده از ابزار مذاکره و تشویق حل و فصل صلح آمیز در جریان درگیری بر سر منطقه ناگورنو قره‌باغ بود. اگر چه در آغاز، اعضای این گروه، رای همسان داشتند اما بعدها، سیستم ریاست مشترک ایجاد شد و قدرت و ابتکار عمل آن به دست سه ریاست مشترک متشکل از فرانسه، روسیه و آمریکا افتاد.

همچنین کشورهای بلاروس، آلمان، ایتالیا، پرتغال، هلند، سوئد، فنلاند، ترکیه و همچنین ارمنستان و آذربایجان، از دیگر اعضای این گروه هستند، اما واقعیت این است که موضوع ریاست مشترک، کاری کرده که غیر از سه رئیس مزبور، اعضای دیگر، چندان، خود را درگیر نکنند.

از منظر تنازع منافع و تفاوت دیدگاه های سیاسی، گروه مینسک، در نوع خود، گروه عجیب و غریبی است. چرا که دو عضو اصلی و قدرتمند این گروه یعنی آمریکا و روسیه، هر کدام یکی از دو سر دو قطب بسیار متفاوت در معادلات قدرت و روابط بین الملل است.

فرانسه نیز، یک کشور اروپایی و یک عضو قدرتمند ناتو است که همواره پس از آمریکا، به عنوان دومین کانون مهم فعالیت لابی ارامنه و دیاسپورای ارمنی شناخته شده است.

بنابراین، می توان به خوبی انتظار داشت که کل فعالیت گروه مینسک، به راحتی قربانی جوانب پیچیده و ظریف حفظ موازنات بین روابط آمریکا و روسیه و روسیه و اروپا شود و طبیعتاً وقتی پای منافع بلندمدت و امکان تنش های گسترده به میان می آید، نمی توان از چند کشور میانجی، انتظار داشت که به عنوان مثال چند کشور تابع مساله حقوقی قره باغ باشند و تماماً از جمهوری آذربایجان حمایت کنند و چند کشور دیگر نیز در صف ارمنستان و روسیه قرار بگیرند.

این معادله، نتیجه و معنای تلخی برای جمهوری آذربایجان دارد که عبارت است از تحمیل ایده ای به نام حفظ وضعیت موجود.

گروه مینسک، به دنبال این بود که با ارائه بسته یا پکیج صلح، در مرحله نخست، وضعیت موجود را تثبیت کند و در مرحله بعدی سراغ اصل مساله قره باغ برود.

اما جمهوری آذربایجان، چنین چیزی را نپذیرفت. چرا که علاوه بر قره باغ چند منطقه دیگر هم توسط ارامنه اشغال شده است. در فاز بعدی، پیشنهاد شد که اول، مناطق پیرامونی به آذربایجان پس داده شود و بعد، فکری به حال قره باغ شود. اما این طرح نیز عملاً مسکوت ماند.

یکی از مشکلات اساسی گروه مینسک، این است که نیروی بالفعل، امکان کار میدانی و نیروی نظامی صلح بان، در اختیار ندارد و فقط در حد صدور بیانیه، می تواند نظر خود را اعلام کند.

پیچیدگی های انسانی و اجتماعی

همچنان که اشاره شد، بخشی از دلایل لاینحل مانده مساله قره باغ، مربوط به منافع اعضای گروه مینسک، چیدمان ساختار ریاستی مشترک آن و ابعاد پیچیده موازنات جهانی قدرت ها است. اما واقعیت این است که این همه ماجرا نیست و خود مساله قره باغ، ماهیت اجتماعی، قومی و تاریخی نیز دارد، نمی توان همه مسئولیت را بر گردن اعضای مینسک انداخت.

بدون تردید و به شکلی شفاف و آشکار، منطقه قره باغ به جمهوری آذربایجان تعلق دارد و گروهی که خود را به شکل غیرقانونی و دفاکتو، به عنوان جمهوری قره باغ نامیده، فاقد رسمیت و مشروعیت قانونی است و بر اساس اصول حقوقی، سیاسی و قوانین مربوط به مرز کشورها، طبیعی ترین و بدیهی ترین راهکار، الزام ارمنستان به خروج از قره باغ و ملتزم کردن ساختار غیررسمی قره باغ به پذیرفتن حاکمیت سیاسی و اجرایی جمهوری آذربایجان است.

اما آیا بر روی ارض واقع هم، مساله به همین سادگی است؟ خیر. در میدان عمل، نه قدرت آمر و ناظری وجود دارد که به اعمال نفوذ ارمنستان بر قره باغ پایان دهد، نه می توان به سادگی تمام نیروهای مسلح  آماده پیکار ارمنی قره باغ را از میان برد.

در همین حال، در حوزه مذاکره نیز، ارمنستان تلاش می کند تا جدایی طلبان قره باغ را نیز با خود به داخل گفتگوها بیاورد اما جمهوری آذربایجان، به شکل قاطعانه با چنین چیزی مخالف است و به خوبی می داند که اگر راضی به حضور نمایندگانی از قره باغ شوند، این در آینده به معنی مشروعیت دادن به ساختار سیاسی قره باغ، تلقی خواهد شد.

جمهوری آذربایجان، پس از درگیری های اخیر، تلاش کرد تا ترکیه را نیز به داخل مذاکرات ببرد. اما روسیه به شکلی جدی با این مساله مخالفت کرد و حتی اجازه نداد که اظهار نظر در مورد این موضوع، وارد فازی شود که آمریکا و فرانسه نیز در مورد آن نظر دهند.

در شرایطی که روسیه و فرانسه به عنوان دو رئیس مشترک مهم مینسک، تا حد زیادی پشتیبان و حامی ارمنستان هستند و آمریکای ترامپ نیز دچار بلاتکلیفی کامل شده، نمی توان انتظار داشت که جمهوری آذربایجان در شرایط فعلی، به خواسته هایش برسد.

اما در عین حال، نمی توان از بیان این واقعیت گذشت که در درگیری های اخیر، مناطق قابل توجهی آزاد شد و جمهوری آذربایجان به طور نسبی، دستاورد شایان توجهی داشته است.

۱۳۹۹/۰۷/۱۴

سیاست یک بام و دو هوای برخی کشورها درباره قره‌باغ اشغالی

 مردم جمهوری آذربایجان ضمن اعتراض به سیاست سی ساله برخی کشورها در قبال قره‌باغ اشغالی و عدم تعهد آنها به چهار قطعنامه شورای امنیت در این زمینه، عزم خود را برای آزادسازی خاک وطن شان جزم کرده‌اند.

علی آردی، کارشناس مسائل فرهنگی و حوزه قفقاز، طی یک مقاله اختصاصی برای خبرگزاری آناتولی به بررسی سیاست‌های روسیه، آمریکا، فرانسه و ایران در قبال بحران قره‌باغ و عزم دولت و ملت جمهوری آذربایجان برای آزادسازی این قطعه از وطن خود پرداخته که مشروح آن در ادامه می‌آید.

- سیاست مشروع و منطبق با حقوق بین الملل آنکارا در لیبی، اهداف مسکو در این کشور را عقیم گذاشت و نیز حضور ترکیه در سوریه و عراق برای مقابله به گروه‌های تروریستی، همچون سدی در برابر جاه‌طلبی‌های روسیه در این مناطق بود. روسیه طی سال‌های اخیر حمایت‌های آشکار و پنهان زیادی از گروه تروریستی پ.‌ک‌.ک و ایجاد و سازماندهی شاخه سوری آن یعنی ی‌.پ.‌گ و غیره داشته است .لذا به قول مقامات روسی باید به نحوی، ترمز ترکیه را می‌کشیدند و چه بهانه‌ای بهتر از مناقشه ارمنستان و آذربایجان.

کشاندن درگیری به منطقه‌ بسیار حساس «تووز»؛ یعنی ۳۰۰ کیلومتر دورتر از محل اصلی مناقشه و به‌عبارتی شاهرگ انتقال اصلی انرژی به بازارهای اروپایی از طریق ترکیه در دو ماه پیش، نتوانست موفقیتی برای روس‌ها در پی داشته باشد. نیکول پاشینیان نخست‌وزیر ارمنستان نتوانسته به وعده‌های اقتصادی خود عمل کند و فشارهای داخلی بر وی رو به افزایش است. حمایت عمومی از پاشینیان رو به کاهش بوده و او برای ایجاد جو جدید در داخل و نوشتن یک داستان قهرمانانه در دام افتاد و با چراغ سبز مسکو حمله دیگری از سمت قره‌باغ اشغالی آغاز کرد. روسیه قصد داشت با اینکار خود، ترکیه را در جبهه دیگری مشغول کند.

بدین‌ترتیب، قره‌باغ مظلوم بار دیگر دستاویز روسیه و برخی از دولت‌ها برای پیشبرد اهداف‌شان شده است. دولت جمهوری آذربایجان بیش از 30 سال برای آزادسازی قره‌باغ از اشغال ارمنستان مذاکره کرده است. درگیری اخیر و حمایت بی‌سابقه مردم این کشور نشان داد که آنها از مذاکره خسته شده‌اند و حتی اگر دولت هم ناچار به این امر شود، خود مردم برای آزادسازی خاک آبا و اجدادی‌شان اقدام خواهند کرد.

تمام مجامع بین‌المللی، از جمله شورای امنیت، سازمان ملل، اتحادیه اروپا، سازمان کنفرانس اسلامی و غیره، قره‌باغ را متعلق به جمهوری آذربایجان دانسته‌اند. علی‌رغم اینکه سازمان ملل با صدور چهار قطعنامه شفاف بر لزوم خروج بدون قید و شرط نیروهای ارمنستان از اراضی اشغالی آذربایجان تاکید کرده است، فرانسه، آمریکا، آلمان و روسیه وضعیت را خلاف میل و انتظار خود دیده و خواهان آتش‌بس و مذاکره شده‌اند.

این کشورها سی سال برای اجرای آنچه که زیر آن امضا کرده‌اند، فرصت داشته‌اند. بنابراین می‌دانند که دیگر درخواست مذاکره معنی ندارد و تنها با خروج ارمنستان از قره‌باغ اشغالی، امکان حل مشکل وجود دارد. قطعا قدرت نظامی و اقتصادی جمهوری آذربایجان به مراتب بیشتر از ارمنستان است و از طرفی مردم به هر طریقی حمایت خویش را از حاکمیت جهت باز پس‌گیری خاک کشورشان اعلام کرده‌اند.

چرا باید بعد از سی سال بدون مشاهده هیچ اقدام مثبتی از طرف سران گروه مینسک؛ یعنی روسیه، فرانسه و آمریکا، باز به دام دور باطل مذاکره مورد خواست این کشورها افتاد؟ چه تضمینی وجود دارد که مذاکرات بار دیگر به خاطر منافع این سه کشور سی سال دیگر بی نتیجه نماند؟ سازمان ملل خواهان اجبار ارمنستان به خروج از سرزمین‌های اشغالی قره‌باغ است، اما کشورهای مذکور با انواع حیله در مقابل این خواسته مانع‌تراشی می‌کنند. هنوز که هنوز است، آنها در برابر نسل‌کشی ارامنه در خوجالی سکوت اختیار کرده‌اند. جنایتی که در طول تاریخ بسیار کم شاهد چنین توحشی بوده ایم.

Add caption

کسانی که در قلب جهان اسلام کشوری به‌نام اسرائیل را به وجود آوردند، در قلب منطقه‌ای مسلمان و شیعه‌نشین نیز ارمنستان را ساختند تا یهودیان را صاحبان اصلی آن منطقه و ارامنه را صاحبان اصلی این منطقه معرفی کنند. شاهد این مدعا اینکه؛ در همه ارمنستان و قره‌باغ حتی یک اثر تاریخی قدیمی‌تر از 70 سال متعلق به ارمنی‌ها، یافت نمی‌شود، ولی درمقابل آثار بیش از هزار سال متعلق به ترکان آذربایجانی به وفور موجود است.


به این حد هم کفایت نکردند و قصد دارند در راستای سیاست‌های استعماری خود در آینده، دولت نفاق دیگری هم در منطقه‌ بسیار استراتژیک قره‌باغ در قلب جمهوری آذربایجان تاسیس کنند. روسیه و حتی فرانسه طی سه دهه گذشته هر بار در برابر سیاست‌ها و نفوذ ترکیه کم ‌آورده‌اند، به ارمنستان دستور داده‌اند درگیری جدیدی را در منطقه علیه آذربایجان به راه اندازد.

آنچه که در این میان قابل درک نیست، بی‌تفاوتی و سکوت سنگین و عجیب برخی مسلمانان، از جمله جمهوری اسلامی ایران در قبال اشغال قره‌باغ است. آیا شنیده نشدن صدای اذان از مناره‌های مساجد منطقه قره‌باغ برای مقامات جمهوری اسلامی اهمیتی ندارد؟ مگر ارامنه در کمال وقاحت، برخی مساجد این منطقه از جمله مسجدی در آغدام را به طویله‌ خوک تبدیل نکرده‌اند؟! دریغ از یک اعتراض، از طرف مدعیان اسلام!

آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران می‌گوید "قره‌باغ خاک اسلام است"، اما زمانی که جوانان آذربایجانی در تهران و دیگر شهرهای ترک‌نشین ایران علیه ارمنستان اشغالگر به پا می‌خیزند، با دستگیری و ضرب‌وشتم و زندان توسط ماموران جمهوری اسلامی مواجه می‌شوند. ادعای حاکمان ایران مبنی بر مخالفت اسلام با هرگونه تبعیض، گوش‌ها را کر کرده، اما گویی در مناطق مسلمان‌نشین چنین سیاستی رواست. از نظر برخی، فلسطین پاره تن اسلام و قره‌باغ فرزند ناتنی محسوب می‌شود! بنابراین همانطور که سیاست‌بازی را نوعی حقه و کلک می‌نامند، به این نوع دیپلماسی نیز نامی دیگر نمی‌توان داد.

۱۳۹۹/۰۶/۲۸

"نیروهای ویژه" گروه تروریستی پ ک‌ ک در قره باغ

 در ادامه‌ی اسکان ارامنه‌ی لبنان توسط حکومت ارمنستان در اراضی اشغالی قره باغ جمهوری آذربایجان، اکنون گفته می‌شود که نیروهای به اصطلاح ویژه گروه تروریستی پ ک ک نیز به قره باغ منتقل شده‌اند.

حکومت ارمنستان اشغالگر همچنان سیاست‌های تغییر بافت جمعیتی اراضی اشغالی جمهوری آذربایجان که بیش از ۲۹ سال اشغال کرده را ادامه می‌دهد.

دولت نیکول پاشینیان بدنبال انفجار در شهر بیروت پایتخت لبنان، صدها ارمنی اهل لبنان را در قره باغ و دیگر مناطق اشغالی آذربایجان اسکان داده است. نخست وزیر دولت اشغالگر ارمنستان شخصا به استقبال ارامنه لبنان در فرودگاه رفته، از ارامنه‌ی لبنان استقبال کرده و به آن‌ها وعده داده است که به زودی شهروندی و تابعیت ارمنستان را دریافت خواهند کرد.‌ این اتفاق مشابه در قره باغ در سال ۲۰۰۹ و‌ در جنگ سوریه نیز بر ارامنه سوریه اتفاق افتاده بود.

از اتهامات نیکول پاشینیان علاوه بر تلاش برای تغییر ترکیب قومی قره باغ، ایجاد گروهک‌های تروریستی نظامی و شرکت دادن آن‌ها در جنگ‌های نیابتی است. بنابر اخبار منابع امنیتی و نظامی، نیروهای ویژه گروه تروریستی پ ک ک جهت آموزش نظامی به ارامنه در قره باغ اشغالی مستقر شده‌اند. قابل توجه است که در حین اسکان ارامنه سوریه در قره باغ، حدود ۲۵۰ ارمنی نیز به صفوف گروه تروریستی پ ی د/ی پ گ پیوسته بودند.

گفته شده که فرانسه مجری این همکاری بین سربازان ارمنی و پ.ک.ک است و سربازان ارمنی با سازمان تروریستی پ.ک.ک با هماهنگی فرانسه گفتگو کردند. افشار سلیمانی، سفیر پیشین ایران در آذربایجان اخیرا در مصاحبه‌ای گفته است که مهاجرت ارامنه لبنان به قره باغ «جنبه قابل مشاهده» است و اظهار داشت که صدها تروریست پ.ک.ک از عراق و سوریه در دو ماه گذشته در قره باغ کوهستانی مستقر شده اند.


سنا یاشار - روزنامه جمهوریت ترکیه

۱۳۹۹/۰۶/۱۷

نقش فرانسه در فجایع جیلولوق در غرب آذربایجان

در تاریخ ایران آنقدر از مظالم روس و انگلیس گفته اند که مظالم و خوی استعماری و استکباری فرانسه در تاریخ آذربایجان و سپس ایران مغفول مانده است. شاید بتوان گفت گرچه با تقسیم ایران بین روس و انگلیس در سال ۱۹۰۷ دیگر مجالی برای ورود فرانسه به مناطق تحت نفوذ این دو دولت باقی نماند ولی اقدامات به اصطلاح مسیونری این دولت برای آموزش مسیحیان غرب آذربایجان و تحریک آنها برای فجایعی که در تاریخ «فجایع جیلولوق» نامیده می شود به صورت کاملا نرمی ادامه داشت.

سالهای ورود اولیه میسیون فرانسوی به اوایل قرن نوزدهم می رسد. در سال ۱۸۴۰ میسیون لازاريستهای فرانسه به مسیحیان  كلدانی كه قبلا ً‌به كليساي رم پيوسته بودند روی آوردند. لازاريست ها كمتر از پروتستانها توانايی مالی داشتند و در قرن بيستم، مسیونرهای فرانسوی در آذربايجان در خسروآباد سلماس، اورميه و تبريز مقر گزيده بودند. فرانسوی ها دردهه‌ی ۱۸۶۰ (۱۲۴۰ش.) فعالیت های آموزشی خود را، در منطقۀ اورمیه و همچنین در تبریز و تهران و اصفهان، گسترش دادند. اقدامات آنان گرچه در اورميه نتيجه نداد ولی انها از اعتبار نمايندة آپوستوليک که از سال ۱۸۷۵ - مقر او در اورميه بود بهره می‌جستند. روستاهای ارومیه به خصوص روستاهای مسیحی نشین آن که تا آن زمان انواع مسیحی و مسلمانش به آرامی در کنار هم روزگار می گذراندند، در سراسر دوران قاجار و با ورود میسیونرهای کاتولیک و پروتستان فرانسوی و آمریکایی به ایران دیگر روی آرامش ندید.

از سال ۱۹۱۰ آذربایجان به اشغال روسها درآمد و تاسال ۱۹۱۷ یعنی تنها یکسال مانده به پایان جنگ، آذربایجان در اشغال روسها بود. در سال ۱۹۱۵ در حالیکه تنها چند ماه از آغاز جنگ جهانی اول می گذشت مسیحیان عثمانی به دولت این کشور اعلان جنگ کرده و بر له روسیه وارد نبرد با دولت خود شدند. طبیعتا در این جنگ شکست خورده با هدایت روسها از مرزهای اورمیه و سلماس وارد آذربایجان شدند. این گروه حداقل دویست هزار نفری به عنوان میهمانان ناخوانده حسب وظیفه انسانی از سوی مردم آذربایجان پذیرقته شده و نان و غذا و مسکن خود را با این گروه کوه نشین که با آداب شهرنشینی آشنایی نداشتند تقسیم کردند. ولی چه سود که اینان در سال ۱۲۹۶ شمسی در اورمیه، با سرکردگی مارشیمون و آقا پتروس و دیگر سران آسوری و مسیحی، به همدستی مستر شئد مسیونر آمریکایی که نایب کنسول آمریکا هم بود و به همداستانی مسیو نیکیتین و فرانسوی‌ها یک واحد نظامی در سرای حاجی مستشار اورمیه دایر نموده و شروع به سربازگیری از اطراف نمودند.  

با پشتیبانی روسها، انگلیسی‌ها و فرانسویان، جیلوها یا همان مسیحیان فراری از عثمانی تشکیلات نظامی به وجود آورده بودند و افراد بیگناه آذربایجانی را غارت و کشتار می‌نمودند. فرانسه در سپتامبر ۱۹۱۷، برای درمان روس‌هایی که در نبرد با عثمانی‌ها زخمی می‌شدند، یک واحد سیار بیمارستانی (به فرانسوی: l’Ambulance) به روسیه فرستاد که ستاد آن در تفلیس بود؛ این واحد از تفلیس به ارومیه اعزام شد و بعد از خروج روسها، هم کمک‌های پزشکی و هم کمک نظامی به واحدهای شبه‌نظامی مسیحی محلی ارائه کرد. باوجود غیردینی بودن حکومت، دولت فرانسه میسیون کاتولیک را ابزار نفوذ مهمی در ایران می‌دید.

با پایان جنگ جهانی و حملات عثمانی به اردوی جیلوها در غرب آذربایجان تشکیلات این گروه بهم خورده و کل مسیحیان سلماس و اورمیه به طرف مقر انگلیسی ها در همدان فرار کردند. این گروه تا سالها در حال تبعید در بعقوبه عراق بودند تا اینکه عده ای که در کشت و کشتار دستی نداشتند با عفو به سر خانه هایشان برگشتند.

امروزه فرانسه دوباره از خوی استعماریش دست برنداشته و تحرکات امروزین فرانسه در شمال عراق (سفر مستقیم وزیر خارجه به اربیل)، منطقه قره باغ آذربایجان تحت اشغال ارمنستان (سفر هیئت رسمی نمایندگان مجلس فرانسوی و شهرداران دو شهر فرانسه به قره باغ) و شمال سوریه علیرغم داشتن ژست فرهنگی و متمدنی بسیار سوال برانگیز می باشد.

دکتر توحید ملک زاده