رئیس جمهور آذربایجان گفت که آنها آماده هستند تا با شهروندان ارمنستان مقیم قرهباغ درباره تامین حقوق و امنیتشان گفتوگو کنند.
اخبار و حقایق قره باغ (۵ شهرستان به مرکزیت خانکندی) و ۷ شهر دیگر که نزدیک به ۳۰ سال در اشغال ارمنستان بود + تروریسم، واندالیسم ارمنی و نسلکشی و تبعید تُرکهای آذربایجانی توسط ارامنه + تاریخ آذربایجان و قفقاز + تجاوز ارمنستان به خاک آذربایجان
۱۴۰۱/۰۸/۲۷
علیاف: آماده مذاکره با ارمنیهای ساکن قرهباغ و تامین حقوق و امنیت آنها هستیم
۱۴۰۱/۰۱/۱۶
جنگ چهار روزه آوریل؛ پایه گذار پیروزی های جنگی آذربایجان
همانگونه که آذربایجان در راه استقلال و حفظ آن متحمل هزینههای زیادی گشت، در راه حفظ تمامیت ارضی و حاکمیت خود نیز در حال مبارزه است و در این راه شهید میدهد. خوشبختانه بسیاری از این وقایع دیگر جزو تاریخ محسوب میشوند. یکی از این روزهای باشکوه نیز به نام «جنگ آوریل» وارد تاریخ آذربایجان شده است.
جنگ چهار روزهی آوریل ۲۰۱۶، از بامداد روز شنبه ۱۴ فروردین سال ۱۳۹۵ شمسی آغاز گردید. این اولین نبرد شدید از زمان آتشبس سال ۱۹۹۴ میان آذربایجان و ارمنستان بود. جنگ آوریل معروف به جنگ چهار روزه با پیروزی نسبی جمهوری آذربایجان همراه بوده است. در این جنگ نیروهای مسلح جمهوری آذربایجان توانستند بلندیهای اطراف روستای تالش واقع در منطقه ترتر، روستای سِیسولان، بلندیهای له له تپه واقع در منطقه جبرائیل و جوجوق مرجانلی، روستای گلستان در منطقه گورانبای، روستای قازاخلار در منطقه ترتر و راههای ارتباطی روستای ماداقیز واقع در منطقه ترتر را از اشغال ارمنستان آزاد کنند.
جنگ آوریل، بنیان و اساس جنگ ۴۴ روزه قره باغ در سال ۲۰۲۰ و انهدام ارتش ارمنستان را پایه گذاری کرد. این نبردها همچنین بزرگنماییهایی را که در مورد ارتش ارمنستان منتشر و توسط هواداران آن تبلیغ می شد، از بین برد. معلوم شد که ارتش و اطلاعات ارمنستان در سطحی نیست که منابع مختلف تبلیغ می کنند. پس از جنگ آوریل، تعدادی از مقامات نیروهای مسلح ارمنستان استعفا دادند و بسیاری از مقامات عالی رتبه دستگیر شدند. مقامات ایروان گیج شده بودند. حاکمیت ارمنستان جستجو برای یافتن مقصران را آغاز کرد. این وقایع همچنین شالوده تغییر حکومت را در ارمنستان ایجاد کرد. درست دو سال بعد، در آوریل ۲۰۱۸، نیروهای سیاسی جدید در ارمنستان به قدرت رسیدند. اتهامات مختلفی علیه رئیس جمهور وقت سرژ سارکیسیان مطرح شد و تحقیقات در این زمینه ادامه دارد. سرژ سارکیسیان به عنوان مقصر اصلی شکست جنگ آوریل شناخته و محکوم شد. سرژ سارکیسیان نتوانست شکست خود را در آوریل توجیه کند. قاتل اهالی خوجالی برای اولین بار در دوران تصدی مسئولیت خود توسط سربازان آذربایجانی ضربهی کوبندهای خورد. در آن روزها مذاکرات ایروان و مسکو شدت گرفت. به خواست ارمنستان و میانجیگری و درخواست روسیه، طرفین در ۵ آوریل ۲۰۱۶ بر سر آتش بس توافق کردند.
جنگ آوریل را نیز می توان تمرینی عمومی برای بررسی آمادگی رزمی نظامیان آذربایجانی در نظر گرفت. در آن روزها برخی تجهیزات نظامی موجود در زرادخانه نیروهای مسلح آذربایجان مورد آزمایش قرار گرفت. بر اساس گزارش ها، نیروهای آذربایجانی از پهپادهای کنترلی هاروپ کامیکادزک و ThunderB و سامانه های موشکی ترموباریک 24 لول (شعله دوربرد) Spike، TOS-1A استفاده کردند. بر اساس اطلاعات، قبل از شروع جنگ چهار روزه، نیروهای ارتش آذربایجان به عمق جبهه نفوذ کرده و عملیات هایی را انجام دادند. یکی از این عملیات ها دو هفته قبل از جنگ آوریل انجام شد. همزمان ارتش آذربایجان با نفوذ به عمق پشت جبهه دشمن، رادار مجتمع پدافند هوایی در منطقه عسگران را منهدم کرده بودند.
رئیس جمهور علیاف از مهارت های رزمی و موفقیت های بالای نظامیان آذربایجانی قدردانی کرده بود. در ۱۹ آوریل ۲۰۱۶ (۳۱ فروردین ۱۳۹۵)، به دستور رئیس جمهور الهام علی اف، سه نفر از نیروهای مسلح آذربایجان نشان «قهرمان ملی آذربایجان»، ۷ عضو نشان «پرچم آذربایجان»، ۱ عضو موفق به دریافت نشان درجه ۲ و به ۴ نفر مدال درجه ۳ «خدمت به وطن» و به ۱۹ نفر نیز نشان «در راه وطن»، به ۴۳ نفر نشان «شجاعت» و به ۴۵ نفر مدال «خدمت نظامی» و به ۲ نفر نیز بالاترین درجه نظامی یعنی «سرلشکری» اعطا شد.
در همان روزهای جنگ آوریل ۲۰۱۶، جامعه آذربایجان نیز صبور و مبارز بود. ملت آذربایجان در ماه آوریل نیز اتحاد خود را برای بازگرداندن استقلال و تمامیت ارضی کشور نشان داد. جنگ آوریل آزمونی برای وحدت جامعه آذربایجان بود. در آن روزها نمایندگان جامعه جهانی - سازمان ملل، آمریکا، اتحادیه اروپا و کشورهای مختلف آذربایجان را محکوم و متهم کردند. آنها هنوز هم اظهاراتی را که سالها گفته بودند تکرار می کردند. جان کری، وزیر امور خارجه وقت آمریکا، یکی از نویسندگان متمم ۹۰ علیه آذربایجان و ویکتوریا نولند، معاون او علنا آذربایجان را تهدید کردند.
در عین حال دوست و دشمن آذربایجان در آن روزها یکبار دیگر مشخص گردید. رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه در گفتگوی تلفنی با الهام علی اف، ضمن تسلیت شهادت نظامیان آذربایجانی در درگیری مسلحانه گفته بود: مایه تاسف است که درطول سالیان اخیر ما با برخورد ناکارآمد روسای گروه مینسک وابسته به سازمان امنیت و همکاری اروپا شاهد این اتفاقات هستیم.
احمد فرخ، دبیر رئیس جمهور پاکستان نیز گفته بود: پاکستان همیشه در کنار آذربایجان است. آذربایجان کشوری برادر و دوست است».
متأسفانه ایران در جنگ ۴۴ روزه سال ۲۰۲۰ ، پشت مواضع اتخاذی خود در آوریل ۲۰۱۶ نماند. سرلشکر حسین دهقانی وزیر دفاع وقت جمهوری اسلامی ایران در گفت و گوی تلفنی با سرلشکر ذاکر حسن اف، وزیر دفاع جمهوری آذربایجان، ضمن تاکید بر به رسمیت شناختن تمامیت ارضی آذربایجان از سوی کشورش ابراز امیدواری کرد که مناقشه به زودی بر اساس قوانین بین المللی حل و فصل شود. او به آذربایجان در حل مناقشه پیشنهاد کمک و حمایت داد.
پترو پروشنکو، رئیس جمهور اوکراین تاکید کرد که تمامیت ارضی آذربایجان را به رسمیت می شناسد.
جنگ آوریل ۲۰۱۶ چندین موضوع را روشن ساخت: مصمم بودن آذربایجان در احیای تمامیت ارضی خود؛ اتحاد جامعه آذربایجان؛ توانایی رزمی ارتش آذربایجان؛ اظهارات رئیس جمهور الهام علی اف قبل از جنگ ۴ روزه برای بازگرداندن تمامیت ارضی توسط این نبردها تأیید شد؛ برای جهانیان روشن شد که ارمنستان در همه زمینه ها به خصوص نظامی بسیار ضعیف است؛ به هواداران ارمنستان ضربه زده شد؛ بی تفاوتی و انفعال گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا بار دیگر ثابت شد؛ دلیلی شد بر بیهودگی خیال پردازی های سیاسی و ایدئولوژیک ارمنستان؛ و اینکه جنگ های آوریل نشان داد که ارمنستان یک دولت نیست، بلکه یک تشکیلات در منطقه است که دستورات دیگران را اجرا می کند؛ و مجدداً تأکید شد که ترکیه، پاکستان، اوکراین و دیگران دوستان و متحدان واقعی آذربایجان هستند.
آذربایجان با جنگ ۴ روزه آوریل ۲۰۱۶ به حامیان و هواداران ارامنه ثابت کرد که امنیت منطقه بیشتر به آذربایجان بستگی دارد. ارمنستان یک عامل درون منطقه ای است که امنیت و همکاری در قفقاز جنوبی را تهدید می کند و مانع آن می شود. باکو همچنین به نیروهای بینالمللی، لابی ارمنی و حامیان آن پیام داد که با توجه به حوادث آوریل توانسته است مناطق خود را با ابزار نظامی آزاد کند. جنگ چهار روزه، چهار سال بعد با جنگ ۴۴ روزه میهنی ادامه یافت و با رژه پیروزی به پایان رسید.
اتفاقا ماه آوریل قبلا جامعه آذربایجان را ناامید هم کرده بود؛ زیرا در ۲۸ آوریل ۱۹۲۰ جمهوری دموکراتیک آذربایجان توسط ارامنه و بلشویک ها اشغال و فروپاشید. اما دلاوران ما، ماه آوریل را به عنوان تقویم ارجمند به آذربایجان تقدیم کردند.
صدرالدین اسماعیل اف - خبرگزاری ریپورت
جهت مطالعه بیشتر: جنگ چهار روزه آوریل بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان
۱۴۰۰/۰۴/۰۸
سرلشکر ذاکر حسناف: به علت مخفی بودن نقشه عملیات آزادسازی شوشا، نمی توانم جزییات آن را بیان کنم
۱۴۰۰/۰۳/۱۱
مصاحبه قابل تامل لون پتروسیان، اولین رئیس جمهور ارمنستان دربارهی جنگ دوم قره باغ
لون پتروسیان اولین رئیس جمهور ارمنستان پس از فروپاشی شوروی (۱۹۹۱-۱۹۹۹) مصاحبه ای را هفته پیش با شبکه تلویزیونی ۱ ارمنستان انجام داده است که به لحاظ مطالعات منطقه ای حاوی نکات قابل تامل و مهمی باشد.
وی در پاسخ به سوالی درباره علت شکست ارمنستان در جنگ ۴۴ روزه گفت:
"همان چیزی که مردم ارمنستان هم اکنون از نیکول پاشینیان انتظار دارند مردم آذربایجان به مدت ۳۰ سال از حیدر و الهام علی اف انتظار داشتند، آنها به مدت ۳ دهه تحت فشار بزرگی بودند. اما بزرگترین دلیل شکست ما (ارمنستان) این بود که به خوبی نتوانستیم «مولفه زمان» را درک کنیم، زمان به نفع جمهوری آذربایجان و علیه ما بود. اگر پیشنهاداتی که درباره واگذاری بخشی از منطقه قره باغ در دهه ۹۰ به ما ارائه شده بود را قبول میکردیم مردم ارمنستان الان خوشبخت تر بودند. شرط اصلی ما در برگرداندن لاچین و کلبجر به آذربایجان، حق حاکمیت ارمنستان بر کریدور لاچین بود. در آن دوره پیشنهاد ما کریدوری به پهنای ۲۲ کیلومتر بود اما امروز پهنای کریدور تنها ۴ کیلومتر است و بسیار آسیب پذیر است. پیشنهاد دیگر ما خودمختاری کامل قره باغ بود. اما امروزه هیچکدام از شرایط به نفع ما نیست".
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چرا درصورت مشاهده شکست سیاست های پاشینیان در قبال جنگ، سایر سران ارمنستان سکوت اختیار کردند گفت:
"ارمنستان در وضعیت شکننده ای به سر می برد و هر گونه دخالت از سوی سایر احزاب و اشخاص به جنگ داخلی در ارمنستان می انجامید. "
وی همچنین در پاسخ به سوالی مبنی بر چرایی رد تمامی پیشنهادها از سوی جمهوری آذربایجان گفت:
"جمهوری آذربایجان و به ویژه شخص علیاف به خوبی می دانست که زمان به نفع آنها پیش می رود. آنها با تکیه بر اندیشه و درآمدهای نفتی خود ارتش مدرنی را تشکیل دادند و بهترین تجهیزات را برای ارتش خود خریدند، اما ارتش ما به دلیل مهاجرت رفته رفته کوچک تر شد، ارتش ما هم اکنون کوچکتر از ۳۰ سال پیش است."
وی در پاسخ به سوالی درباره چرایی عدم درک عنصر زمان و تغییر موازنه به نفع جمهوری آذربایجان گفت:
"تغییر موازنه به صورت معمولی در سال های ۱۹۹۷ و ۱۹۹۸ صورت گرفت و با ایجاد کنسرسیوم های تجاری بین المللی برای انتقال نفت جمهوری آذربایجان، الهام علی اف تمامی مواضع خود را مورد بازبینی قرار داد. ما درباره کنسرسیوم نفتی آذربایجان نگرانی خود را به آمریکا اعلام کردیم اما آنها اهمیتی به این موضوع ندادند".
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چرا ارمنستان نمی تواند پاسخ مناسبی از غرب بگیرد گفت:
"کشورهای غربی بیشتر در کنار کشورهایی هستند که روسیه را به چالش می کشند و نه کشورهایی که هنوز هم تحت نفوذ روسیه می باشند، و هم اکنون تنها قدرتی که روسیه را در منطقه به چالش میکشد اتحاد جمهوری آذربایجان و ترکیه می باشد."
در بخش پایانی نیز در پاسخ به سوالی مبنی بر نقش ترکیه در دو جنگ قره باغ گفت:
"ترکیه در دهه نود و جنگ اول قره باغ نقش موازنه سازی میان آذربایجان و ارمنستان ایفا می کرد و خود را از تحولات به دور نگه میداشت. حتی در آن دوره سلیمان دمیرل گفت که ارامنه نیز دارای حقوقی در قرهباغ می باشند.انها اصول سیاست خارجی و نظامی گری دوره آتاتورک را دنبال میکردند، آنها خواستار روابط سیاسی و تجاری با ارمنستان بودند. اما ترکیه تماما با اردوغان تغییر یافت، ترکیه اردوغان آن کشور سابق نیست و اردوغان نه تنها قدرت ملی ترکیه را تجمیع کرده بلکه در پی استفاده از پتانسیل کل جهان اسلام می باشد."
وی در پاسخ به سوال پایانی مبنی بر پند آموزی از تحولات اخیر گفت:
"تنها چیزی که ما باید از آن یاد بگیریم این است که «واقعیت موجود» را ببینیم و دست از تخیلات خود مبنی بر ارمنستان بزرگ یعنی از دریا تا دریا ( خزر تا دریای سیاه) دست بکشیم، کشورهای بزرگ اندیشکده های بزرگ می سازند و همه چیز را به دقت مورد مطالعه قرار می دهند, اما ما فارغ از هرگونه واقعیتی بر تخیلات خود تکیه کرده ایم. آذربایجان تمامی جزئیات ما را می داند و تمامی ۱۲ هزار کیلومتر مرز ما را تحت نظر دارد، اما برای ما این امر مد نظر نبوده است. پاشینیان حتی نمی داند روسیه چه می گوید.
۱۴۰۰/۰۳/۰۹
تقابل دو گفتمان «مارش مهتر» و «نارداران» در جمهوری آذربایجان
مروری بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و ترکیه در قفقاز
فرایند تاریخی و جغرافیای سیاسی کشورها باعث پدید آمدن گفتمان های (Discourse) مختلف در دوره های متفاوتی در صحنه تاریخ می شود که بنا بر مقتضیات زمانه، این گفتمان ها حالت غالب یا مغلوب به خود می گیرند. این گفتمان ها ابزار بسیار مناسبی برای و شناسایی سیاست خارجی کشورها می باشند، چرا که کشورها مطابق «گفتمان های موجود خود» وارد عرصه سیاسی و بین المللی شده و اقدام به سیاست گذاری می کنند.
برای مثال، برآیند تاریخی تشکیل جمهوری ترکیه و تعامل آن با غرب سه گفتمان عمده «اسلام گرایی، تُرک گرایی، و غرب گرایی (در قالب سکولاریسم) را پدید آورده است. در مقابل نیز مطابق فرایند تاریخی معادلات داخلی و سیاست بین الملل، شاهد پیدایش و بسط گفتمانهای اسلام گرایی (نسخه تشیع گرایی) و ملی گرایی ایرانی در قالب هویت ایرانی (ایرانشهری) در ایران هستیم.
چنین گفتمان هایی چه در حالت غالب چه در حالت مغلوب با گفتمان های دیگر در تعامل بوده، گاهی به تفاهم میرسند و گاهی به شدت متعارض میشوند.
در این راستا، بدون شک ژئوپلیتیک قفقاز را می توان یکی از مهمترین مکانهای تصادم و تلاقی گفتمان های اخیر نامید.
ایران با هر دو گفتمان مطرح خود یعنی تشیع گرایی و ایرانشهری وارد معادلات قفقاز شده است. از یک سو خود را حامی شیعیان در جمهوری آذربایجان به عنوان دومین کشور جهان با تراکم بالای شیعه دانسته و به تقویت گروه های شیعی در جمهوری آذربایجان (عموما به عنوان یک آنتی تز در برابر دولت سکولار علیاف) می پردازد. از سوی دیگر گروههای ایرانشهری نیز با پیش کشیدن ادعای ایرانی تبار بودن مردمان آنسوی ارس و یا نامیدن آذربایجان به عنوان بخشی از ایران باستان، مسایل مربوط به قفقاز را مورد بررسی قرار میدهند.
ترکیه نیز با حذف واژه «آذری و همچنین تفاوت مذهبی» (تسنن حنفی در برابر اکثریت شیعه) و با تاکید بر گفتمان یکسانی فرهنگی «دو دولت یک ملت» برپایه زبان مشترک تُرکی اعلام کرده است که تحت هر گونه شرایطی در کنار آذربایجان خواهد بود.
تحولات جنگ ۴۴ قفقاز نشان داد که ترکیه در «گفتار و کردار خود» صادق تر عمل کرده و علیرغم تهدید و تحریم از سوی کشورهای عمده غربی و حتی به بهای متشنج شدن اوضاع با روسیه، در پروسه بازگرداندن مناطق از دست رفته آذربایجان در قره باغ حضور فعال نظامی، استخباراتی و دیپلماتیک نقش فعال داشت. در مقابل نیز، بنا بر دیدگاه بسیاری از تحلیلگران، گفتمان ایرانشهری ایران «متناقض» با گفتمان تشیع عمل کرده و حتی به بهای متشنج کردن مناطق تُرک نشین شمال غرب، خواهان کمک به ارمنستان و تنبیه آذربایجان بوده است، امری که حاکی از ناهمخوانی و بی برنامگی در نهاد تصمیم گیری مسایل ژعوپلتیک منطقه دارد.
بهره سخن:
تحولات جنگ اخیر قفقاز و بسط گفتمانی تحولات پس از آن نشان می دهد که «یکپارچگی و مصمم بودن» ترکیه در سیاست خارجی خود در قبال مسائل قرهباغ، باعث پیروزی مطلق گفتمان «مارش مهتر» به عنوان نماد ملی گرایی تُرکی در برابر گفتمان های موجود ایران از جمله «نارداران» به عنوان نماد همکاری در قالب تشیع شده است. نتایج ملموس این معادله در قرارداد های میلیارد دلاری میان ترکیه و آذربایجان در تمامی زمینهها و حذف معنادار ایران از تمامی جوانب از دیپلماسی گرفته تا پروژه های مشترک اقتصادی مشهود است.
۱۳۹۹/۱۲/۱۹
جمهوری آذربایجان خود را برای یک جنگ احتمالی تازه در قرهباغ آماده میکند؟
بی بی سی: جنگ دوم قرهباغ میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان که ۴۴ روز به طول انجامید، در نوامبر ۲۰۲۰ به پایان رسید. به دنبال این آتشبس جمهوری آذربایجان بخشهایی از منطقه مورد مناقشه قرهباغ و همه ۷ منطقه اطراف آن که از زمان جنگ اول در اوایل دهه ۱۹۹۰ تحت کنترل نیروهای ارمنی بود را پس گرفت. در پی این توافق که با میانجیگیری روسیه صورت گرفت، نیروهای حافظ صلح روسیه برای دورهای ۵ ساله در منطقه کوهستانی قرهباغ که هنوز ارامنه در آن ساکن هستند، مستقر شدهاند.
الهام علیاف، رییسجمهور آذربایجان گفته مناقشه قرهباغ پایان یافته و به " تاریخ " پیوسته است.
اما کارشناسان مستقل بر این باورند که مناقشه به هیچ وجه حل نشده و احتمال درگیریهای بیشتر در آینده نزدیک وجود دارد. در حالی که فریاد انتقام هر روز بیشتر در ارمنستان اوج میگیرد، جمهوری آذربایجان در حال تقویت ارتش خود و آمادهسازی استراتژیهای تازه است.
نگرانیهای باکو
دولت باکو به وضوح نگران این است که در نتیجه بحران سیاسی حال حاضر در ارمنستان، نیروهایی قدرت را در این کشور در دست بگیرند که به دنبال انتقامجویی باشند.
طی ماه گذشته، علیاف بارها به حلقههای سیاسی در ارمنستان به ویژه سرژ سرکیسیان و روبرت کوچاریان، روسای جمهور پیشین این کشور نسبت به برنامههایشان برای گرفتن انتقام هشدار داده و آنها را به " مجازات سخت" تهدید کرده است.
در این میان مخالفان نیکول پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان هم از نگرانیهای باکو استفاده کرده و مدعی شدهاند که او از حمایت جمهوری آذربایجان و ترکیه برخوردار است. رسانههای مخالف دولت در ارمنستان پاشینیان را " نیکول ترک" و تیمش را "نیروهای حامی ترکیه" خطاب میکنند و میکوشند با طرح این ادعا که در صورت ادامه کار او احتمال حمله قریبالوقوع ترکیه و جمهوری آذربایجان وجود دارد، مردم را بترسانند.
از سوی دیگر برخی گزارشها از تلاشهای روسیه برای بازسازی ارتش ارمنستان بعد از شکست در جنگ اخیر خبر میدهند، موضوعی که یکی دیگر از نگرانیهای باکو محسوب میشود.
علیاف روز ۲۵ فوریه گفت: "کار ارتش ارمنستان تمام است. چنین ارتشی دیگر وجود دارد و نباید هم وجود داشته باشد. یک کشور فاشیست مثل این نباید ارتش داشته باشد. دیگر هرگز اجازه نخواهیم داد که کشورمان را تهدید کنند."
رهبران گروههای مخالف دولت در ارمنستان تا کنون از تهدید مستقیم جمهوری آذربایجان به یک جنگ تازه خودداری کردهاند.
اما جلال هاروتونیان، وزیر دفاع پیشین دولت خودخوانده قرهباغ که به تازگی به ریاست سرویس کنترل نظامی وزارت دفاع ارمنستان منصوب شده، روز ۵ فوریه گفت ارمنستان به دنبال پس گرفتن سرزمینهایی خواهد بود که در جنگ اخیر در فاصله سپتامبر تا نوامبر ۲۰۲۰ در اختیار جمهوری آذربایجان قرار گرفت.
او گفت: "اقدامات امروز و فردای ما متوجه جمهوری آذربایجان خواهد بود. برای بازپسگیری آنچه از دست دادهایم هر کاری میکنیم. هدف اصلی ما تقویت نیروی نظامی و دستیابی به سلاحهای جدید و فناوریهای مدرن است."
استراتژی تازه
کارشناسان نظامی منطقه معتقدند جمهوری آذربایجان باید از پیروزی در جنگ اخیر درس بگیرد و برای پاسخ به چالشهای تازه یک استراتژی جدید آماده کند.
این افراد میگویند از حالا به بعد تمرکز اصلی جمهوری آذربایجان باید روی امنیت مرزهای خود، "مبارزه با ماموران دشمن"، جمعآوری اطلاعات از خاک ارمنستان و منطقه قرهباغ و همینطور تضمین امنیت ساختارهای حیاتی در مناطقی باشد که به دنبال پیروزی در مناقشه اخیر بازپس گرفته است. به گفته کارشناسان جنگ متعارفی وجود نخواهد داشت بلکه عملیاتهای سریع ضدتروریستی در یک منطقه محدود با انبوه جمعیت غیرنظامی انجام خواهد شد و این مسألهایست که نقش نیروهای داخلی و یگانهای ضدتروریستی را پررنگتر میکند.
توفیق شاهمرادف، وبلاگنویس امور نظامی می گوید ارمنستان بعد از شکست در جنگ اخیر دست کم در پنج سال آینده قادر به مقاومت نظامی نخواهد بود و به همین دلیل به جنگ شدید روانی علیه جمهوری آذربایجان از طریق رسانهها روی آورده است. این وبلاگنویس میگوید در این میان جمهوری آذربایجان هم باید نیروهای ویژه خود را برای "جنگ نهایی" که ممکن است طی ۵ تا ۱۰ سال آینده اتفاق بیفتد، آماده کند. نیروهایی که در پیروزی اخیر باکو نقشی سرنوشتساز ایفا کردند.
آذربایجان نیروی نظامیاش را تقویت میکند
در سال ۲۰۲۰ آذربایجان ۲.۶ میلیارد دلار، یعنی ۳۷۶.۲ میلیون دلار بیشتر از هزینه برنامهریزی شده، بودجه به نیروی نظامیاش اختصاص داد. این پول اضافی صرف خرید تجهیزات نظامی جدید و پرداخت دستمزد سربازان و نظامیانی شد که در طول جنگ اخیر به منطقه اعزام شده بودند. دولت جمهوری آذربایجان قصد دارد در ۲۰۲۱ حتی بیش از این و چیزی حدود ۲.۷ میلیارد دلار بودجه برای دفاع و امنیت ملی اختصاص دهد.
الهام علیاف در یکی از سخنرانی های خود گفت که ارتش باید از جدیدترین فنآوریها و پیشرفتهترین تجهیزات استفاده کند تا به گفته خودش هیچ کس هرگز جرات دست زدن به اقدامات تحریکآمیز علیه این کشور را نداشته باشد.
جمهوری آذربایجان دومین واردکننده بزرگ محصولات صنایع دفاعی و هوایی ترکیه است. تنها در ژانویه ۲۰۲۱ این کشور ۳۹.۷ میلیون دلار تجهیزات از ترکیه خریداری کرده است. در ماه فوریه، ترکیه با فروش موشکهای کروز بسیار دقیق " اساوام" خود به ارتش آذربایجان موافقت کرد. این موشکها ساخت موسسه تحقیق و توسعه دفاعی ترکیه هستند.
علاوه بر آن، طبق گزارشها باکو قصد دارد در تابستان برای خرید سلاحهای با دقت بالا و سایر تجهیزات نظامی تا حدود ۲ میلیارد دلار با اسرائیل قرارداد امضا کند. تجهیزاتی که قرار است طی ۵ تا ۷ سال آینده به این کشور تحویل داده شوند.
ترکیه و جمهوری آذربایجان از زمان امضای توافقنامه همکاری استراتژیک و حمایت متقابل در سال ۲۰۱۰، به طور مرتب رزمایشهای مشترک نظامی برگزار میکنند. اخیرا هم تکاورهایی از ارتش جمهوری خودمختار نخجوان (که بخشی از جمهوری آذربایجان است) در رزمایشهای زمستانی ترکیه و جمهوری آذربایجان که از یک تا ۱۲ فوریه به طول انجامید، شرکت کردند. محل برگزاری این رزمایشها استان قارص در ترکیه بود که فقط ۶ کیلومتر با مرز ارمنستان فاصله دارد.
در ماه فوریه ۷۷ نفر از کادر نیروی هوایی جمهوری آذربایجان برای یادگیری نحوه کار با پهپادهای بایراکتار تیبی۲ یک دوره آموزشی ۴ماهه در شرکت ترکیهای بایکار گذراندند.
نیروهای نظامی ویژه جمهوری آذربایجان، ترکیه و پاکستان قرار است در سال جاری رزمایشهای مشترک بیشتری برگزار کنند.
۱۳۹۹/۱۲/۱۲
بنیاد حسین اف: مردم و دولت جمهوری آذربایجان کمک ایران را فراموش نمیکنند
سفیر جمهوری آذربایجان با بیان این که ایران همواره در کنار مردم این کشور بوده، گفت: مردم و دولت جمهوری آذربایجان هیچوقت کمکهای مردم و دولت ایران را فراموش نکرده و نمیکنند.
به گزارش قره باغ سسی به نقل از آوا دیپلماتیک، بنیاد حسین اف، در «همایش ۱۷ ربیع گفتمان برتر» در سالن همایش امین قم، خاطرنشان کرد: در جنگ اول قرهباغ، شهر فضولی اشغال شد و برخی شهرستانها به محاصره افتادند که کمکهای نظامی و بشردوستانه ایران موجب شد تا بیش از ۳۰۰ هزار نفر از مردم در محاصره بهسلامت به سرزمین اصلی جمهوری آذربایجان برگشتند.
وی اضافه کرد: از سال ۱۹۸۸، هزاران نفر از مناطق اشغال شده آواره شدند که ایران برای اسکان مردم جنگزده اقدام به ایجاد شهرکهایی کرد.
سفیر جمهوری آذربایجان در ادامه افزود: اگرچه ما مردم جمهوری آذربایجان برای آزادسازی این مناطق بسیار جنگیدهایم، ولی به دلیل نبود رهبریت در کشورمان موفق به آزادی این مناطق نشدیم.
حسین اف گفت: در دوران ریاست جمهوری حیدر علیاف، روابط جمهوری آذربایجان و جمهوری اسلامی تقویت و روابط میان این دو کشور در تمام ابعاد نظامی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی میان دو کشور همواره در این سالها تقویت شدهاست.
وی با اشاره به حوادث جنگ ۴۴ روزه اخیر در این منطقه، خاطرنشان کرد: با وحدت مردم و رهبری ریاست جمهوری و افسران و سربازان جمهوری آذربایجان، از ۱۲ هزار کیلومترمربع سرزمینهای اشغالی، پنج هزار کیلومترمربع آزاد، پنج هزار کیلومترمربع با بیانیه صلح آزاد و در۲ هزار کیلومتر باقیمانده نیز اتباع ارامنه و آذربایجانی در کنار هم زندگی خواهند کرد.
وی با بیان اینکه همکاری کشورهای منطقه با فرمول سه بهعلاوه سه و با حضور ایران، مسائل باقیمانده نیز حل میشود، گفت: در نتیجه جنگ قرهباغ، خط راهآهن جلفا که درسال ۱۹۸۸ هر روز ۳۰۰ واگن وارد جمهوری اسلامی میشد و با آن جنگ بسته شده بود، پس از بازسازی، این راهآهن مجدد احیا میشود.
سفیر جمهوری آذربایجان در ایران یادآور شد: جمهوری اسلامی از طریق راهآهن آذربایجان به نخجوان و سپس به روسیه متصل خواهد شد.
وی افزود: هدف از بیانیه صلح این بود که جمهوری آذربایجان تنها برنده جنگ نباشد و با این بیانیه، برنده صلح هم باشیم و صلح را برای منطقه به ارمغان بیاوریم.
حسین اف گفت: بیانیه مشترک ائمه جمعه استانهای آذربایجانیزبان ایران از نظر معنوی کمک بسیار زیادی در همان روزهای ابتدایی جنگ بود که در تماسهای جداگانه از این علما تقدیر کردیم.
وی ادامه داد: بیانیه مراجع تقلید و مدیر حوزههای علمیه ایران در حمایت از حق مردم جمهوری آذربایجان، ارزش معنوی بسیار زیادی برای ما داشت.
وی با اشاره به سخنرانی رهبر معظم انقلاب در ۱۷ ربیع، گفت: سخنان گهربار رهبر معظم انقلاب در ۱۷ ربیع عیدی خوبی به مردم جمهوری آذربایجان بود که این موضوع بهصورت گسترده در این کشور بازتاب داشت.
سفیر جمهوری آذربایجان در ایران با اشاره به امضای سند ساخت سد خداآفرین میان ایران و جمهوری آذربایجان، گفت: جمهوری اسلامی با امضای سند احداث سد خداآفرین در منطقه مورد مناقشه جمهوری آذربایجان اولین اقدام در شناخت حق حاکمیت جمهوری آذربایجان بر این مناطق را بهصورت رسمی اعلام کرد.
در این همایش شخصیتهای برجسته علمی و دینی ایران، جمهوری آذربایجان و منطقه قفقاز، ترکیه، اوکراین، روسیه و بلاروس حضور داشتند.
۱۳۹۹/۱۲/۱۱
الهام علی اف: می توانیم با ارامنه همزیستی داشته باشیم
رییس جمهور آذربایجان، جنگ دوم قره باغ را نشانه ای از وجود امکان همزیستی میان جمهوری آذربایجان و ارامنه و سایر اقوام این کشور دانست.
به گزارش قره باغ سسی به نقل از آذرتاج، الهام علیاف در پاسخ به سوال خبرنگار خبرگزاری «JİJİ PRESS» ژاپن مبنی بر این که آذربایجانی ها پس از سی سال از واقعه خوجالی می گویند «ما می خواهیم به آنجا بازگردیم، اما نمی خواهیم در آنجا ارمنی ببینیم»، آیا به نظر شما امکان همزیستی ارامنه و آذربایجانی ها وجود دارد؟، گفت: « من فکر می کنم که امکان دارد. در اصل، سیاست و موضع آذربایجان و افکار ملت مان نیز این فکر را تایید می کند. ما کشوری هستیم که برای همکاری باز هستیم و نمایندگان خلق های مختلف در آذربایجان در یکجا مانند یک خانواده زندگی می کنند.»
وی افزود: «در آذربایجان هیچ گاه هیچ رویا رویی در زمینه دینی و قومی و سوء تفاهم وجود نداشته است. جنگ دوم قره باغ یک بار دیگر این را نشان داد. یعنی نمایندگان تمامی خلق ها زیر یک پرچم و مانند یک مشت متحد شدند و در این پیروزی هر ملتی سهم ارزشمند و پرقیمت خود را داشت. درباره همزیستی با ارامنه در آینده نیز یک بار دیگر می خواهم بگویم که در کشورهای مختلف، این وجود دارد. از جمله در آذربایجان.»
علی اف ادامه داد: «براساس گزارشی که اخیرا به من داده شده است، روزنامه نگاران ما خواهر وزیر دفاع پیشین ارمنستان را که در آذربایجان زندگی می کند، یافته اند. ببینید وزیر دفاع سال های ۱۹۹۰ ارمنستان در ارتکاب نسل کشی ضد آذربایجانی ها شرکت داشته است. خواهر او در آذربایجان زندگی می کند. آیا کسی وجود دارد که به او حرفی بزند؟ نیست. ببینید ملت آذربایجان اینگونه است، وضعیت معنوی اش اینطور است. ما بعد از این هم برای این کارها آماده ایم. من کاملا اطمینان دارم که آذربایجانی ها به اراضی تحت نظارت نیروهای صلح بان (روسی) نیز، باید بازگردند و باز خواهند گشت.»
الهام علی اف در بخش دیگری از این مصاحبه مطبوعاتی، کاربرد نام «قره باغ کوهستانی» را نادرست خواند و گفت: «ما دیگر نباید اصطلاح «قره باغ کوهستانی» را بکار ببریم، زیرا، بخش کوهستانی و مسطح قره باغ همگی متعلق به جمهوری آذربایجان است.»
علی اف همچنین تاکید کرد نمی خواهد درباره «وضعیت حقوقی» قره باغ صحبت کند و قبلا در این باره موضعش را بیان کرده است.
یادآور می شود رئیس جمهور آذربایجان قبلا تاکید کرده بود که «وضعیت حقوقی» قره باغ گور به گور شده و جمهوری آذربایجان هیچ گونه وضعیت حقوقی برای قره باغ به رسمیت نخواهد شناخت و شهروندان ارمنی قره باغ نیز باید خود را شهروند جمهوری آذربایجان بدانند یا از این کشور خارج شوند.
۱۳۹۹/۱۲/۱۰
تبعات امنیتی جنگ قفقاز بر سه گانه ایران، ترکیه و روسیه
بدون شک میتوان جنگ ۴۴ روزه قفقاز را یکی از بزرگترین تغییرات در موازنه ژئوپلیتیک قدرت در هارتلند آسیا و اروپا دانست. این جنگ که با مداخله مستقیم پوتین و آتش بس سه گانه به پایان رسید تبعات امنیتی قابل ذکری برای منطقه داشته است. در تحلیل امروز به موازنه امنیت در منطقه خواهیم پرداخت.
روسیه:
اگر چه مداخله مستقیم روسیه در جنگ ۴۴ روزه مانع از آزادسازی تمامی مناطق قره باغ و پیرامون آن شد و روسیه توانست تحت سیاست آشتی دادن دو رقیب، جای پای خود را پس از نزدیک به ۳۰ سال در قفقاز بازیابد، اما روسیه با مسئله امنیتی فزایندهای روبرو شده است. ناگفته پیداست که پیروزی آذربایجان در جنگ مذکور بدون حضور مستشاری و عملیاتی مستقیم ترکیه ناممکن بود و ترکیه مدرن ترین سلاح ها از جمله سیستم های راداری جنگ الکترونیک و پهپادهای مسلح خود را وارد میدان جنگ کرد که حاصل آن متلاشی شدن بخش اعظم تجهیزات روسی ارتش ارمنستان بود. روسیه با تحریک ارمنستان به جنگ علیه جمهوری آذربایجان در ماه آگوست ۲۰۲۰، در پی کنترل خطوط انرژی مابین ترکیه و آذربایجان بود، اما نتایج جنگ معادلات را به گونه دیگری رقم زد. بدون شک روسیه از حضور فزاینده ترکیه در جمهوری آذربایجان ناخرسند می باشد. برآیند تحولات به گونهای رقم خورده است که هم در صورت سکوت و هم در صورت کنشگری روسیه در منطقه قفقاز جنوبی، نقش ترکیه و ناتو در منطقه پر رنگ تر خواهد شد.
ترکیه:
بدون شک بزرگترین برنده تحولات جنگ قفقاز ترکیه می باشد. این کشور پس از چندین دهه توانست آرزوی خود مبنی بر حضور در قفقاز و ایجاد موازنه ژئوپلیتیک علیه روسیه را جامه عمل بپوشاند. اما این رقابت استراتژیک با کشوری دارای سابقه ابرقدرتی برای ترکیه بدون هزینه نخواهد بود. تاکنون ترکیه و روسیه توانستهاند تنش های خود را با دو مقوله همکاریهای اقتصادی در زمینه های مختلف و همچنین اتحادی نانوشته علیه هژمونی سیاسی و اقتصادی غرب مهار کنند اما این به معنای پایان تنش نخواهد بود. ترکیه پس از پیروزی در جنگ ۴۴ روزه قره باغ به دنبال ایجاد اتحادی بزرگتر با سایر جمهوری های تُرک قفقاز و آسیای مرکزی می باشد، اتحادی که از هم اکنون توانسته است دشمنان منطقهای روسیه از جمله گرجستان و اوکراین را نیز دور خود گرد آورد. ناگفته پیداست که چنین حرکاتی رقابت پنهان ترکیه و روسیه را علنی تر و پرهزینه تر خواهد کرد.
ایران:
پس از شروع جنگ دوم قره باغ، ایران محاسبات خود را بر اساس این امر مبنا قرار داد که دیر یا زود اتحاد روسیه و ارمنستان مانع از شکل گیری تحولی ژئوپلیتیک در قفقاز شده و جمهوری آذربایجان مجبور به خویشتن داری خواهد شد. اما با تداوم جنگ به نفع جمهوری آذربایجان، ایران وارد دوگانه امنیتی فزاینده ای شد؛ از یک سو با فشار گروههای ایرانشهری مبنی بر ضرورت مهار ترکیه در قفقاز، ایران شروع به حمایت مستقیم و غیر مستقیم از ارمنستان کرد، امری که واکنش جدی آذربایجانی های شمال غرب و پایتخت ایران را در پی داشت. با توجه به اینکه تُرک های آذربایجان و سایر مناطق ایران بخش قابل توجهی از جمعیت کل ایران را تشکیل می دهند، هرگونه حساسیت زایی در چنین امری می توانست گروههای مردمی بیشتری را به سمت گرایش های رادیکال تر و گریز از مرکز سوق دهد. برای اولین بار پس از فروپاشی حکومت قاجار و تشکیل ایران نوین، مردم آذربایجان توانستند مسیر سیاست خارجی ایران را عوض کنند. در این راستا ایران به سیاست آلترناتیو خود یعنی اسلام گرایی بازگشته و با ابراز خرسندی از آزادسازی مناطق آذربایجان به عنوان خاک جهان اسلام، از وضعیت جدید منطقه استقبال کرد. اما این امر به معنای عدم نگرانی از حضور فزاینده ترکیه و به حاشیه رانده شدن ایران از تحولات قفقاز نبوده و رقابت دو کشور در سطوح مختلف ادامه خواهد داشت.
بهره سخن:
ترتیبات امنیتی رقابتی میان ایران ترکیه و روسیه پس از جنگ ۴۴ روزه قره باغ وارد مرحله نوینی شده است و علاوه بر قفقاز جنوبی، رقابت میان کشورهای مذکور به میدان های دیگری مانند سوریه و عراق نیز سرایت خواهد کرد. در این میان با توجه به ملاحظات امنیتی روسیه و اولویت این کشور به شرق اروپا و مقابله با ناتو، انتظار می رود سطح رقابت ایران و ترکیه افزایش یافته و حتی ابعاد خطرناکی نیز به خود بگیرد.
۱۳۹۹/۱۲/۰۹
قتلعام خوجالی؛ لکه ننگی بر تاریخ بشریت
با فرا رسیدن سالگرد قتلعام خوجالی در آذربایجان، مردم این کشور یاد قربانیان این جنایت کمنظیر را گرامی میدارند.
با فرا رسیدن ۲۶ فوریه که مصادف با نسلکشی مردم آذربایجان توسط ارتش ارمنستان در خوجالی در سال ۱۹۹۲ است، مردم این کشور در نقاط مختلف آذربایجان یاد صدها قربانی آن را گرامی میدارند.
با آنکه ۲۹ سال از آن تاریخ میگذرد، امروز نیز درد آن در قلب آذربایجانیها تازه است و به دلیل پایان اشغال قرهباغ، امسال مراسمات مرتبط با خوجالی رنگ دیگری به خود گرفته است.
اگرچه این قتل عام به عنوان لکهای تاریک بر تاریخ بشریت حک شده، اما آزادسازی سرزمینهای اشغالی داغ مردم آذربایجان را کمتر کرده است.
اکنون خواسته اصلی مردم آذربایجانی این است که عاملان قتلعام خوجالی محاکمه و عدالت اجرا شود.
در همین راستا عادل علیاف، معاون رئيس پارلمان آذربایجان با اشاره به اینکه کشتار خوجالی، از بزرگترین جنایت علیه بشریت بوده تاکید کرد که حقوق بینالملل این جنایات را "نسلکشی" قلمداد میکند.
وی در مصاحبه با خبرنگار آناتولی اظهار داشت: آنچه در خوجالی اتفاق افتاد، نقض آشکار کنوانسیونهای ۱۹۴۹ ژنو، کنوانسیون منع و مجازات نسل کشی سازمان ملل، میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، کنوانسیون حقوق کودک و چندین کنوانسیون بینالمللی دیگر است.
علیاف با نام بردن از دادگاه نورنبرگ که در اثنای جنگ جهانی دوم تاسیس شده بود، دادگاه بینالمللی کیفری برای یوگسلاوی سابق و همچنین دادگاه بینالمللی کیفری برای روندا، اعلام کرد که روند مشابهی برای خوجالی نیز میتواند در پیش گرفته شود.
وی تصریح کرد: سرژ سرکیسیان، رئیس جمهور سابق ارمنستان گفته بود: "تا وقوع کشتار خوجالی، آذربایجانیها فکر میکردند که ما غیرنظامیان را نمیکشیم، اما پس از خوجالی این برداشت از میان رفت." این مصاحبه شاهدی آشکار بر جنایات عامدانه نیروهای ارمنی در خوجالی است. نسل کشی، که جدی ترین جنایت علیه بشریت است، در خوجالی روی داده و تنها چیزی که مردم آذربایجان میخواهند، اجرای عدالت در خصوص این جنایت است.
گفتنی است پس از اشغال خوجالی در جنگ اول قرهباغ، نسلکشی غیرنظامیان آذربایجانی در این شهر توسط ارتش ارمنستان با کمک ۳۶۶ نظامی روسیه در ۲۵ و ۲۶ فوریه ۱۹۹۲ اتفاق افتاد.
به گزارش سازمان دفاع حقوق بشر در این قتلعام ۶۱۳ غیرنظامی از جمله ۶۳ کودک وحشیانه به قتل رسیدند. بنا به اعلام سازمان دیدهبان حقوق بشر تعداد قربانیان این جنایت حدود ۱۰۰۰ نفر است.
پنجاه و سه تن بر اثر جرائمی؛ مانند سوزاندن، چهارمیخ کردن، بریدن سر، کندن پوست و بیرون آوردن چشم از حدقه کشته شدهاند. هشت خانواده کاملا نابود، ۲۵ کودک بدون والدین مانده و ۱۳۰ تن نیز یتیم شدند.
قطعنامههای مختلف شورای امنیت سازمان ملل متحد جنایات ارمنستان در طول جنگ قرهباغ، بهویژه خوجالی را محکوم کرده و بسیاری از کشورهای جهان نیز این نسلکشی را به رسمیت شناختهاند.
۱۳۹۹/۱۲/۰۸
۲۹ مین سالگرد قتل عام مردم خوجالی در قره باغ
براساس طرح هایدات که از سوی ارامنه متعصب اجرا می گردد بخش بزرگی از کشورهای ایران، آذربایجان و ترکیه جزو اراضی تاریخی ارمنستان محسوب می شود که برای احیای این امپراطوری لازم است اقدامات خشونت آمیز انجام گیرد.
اشغال منطقه قره باغ که از نظر تاریخی و فرهنگی جزو اراضی آذربایجان بود نیز در صدر اقدامات ارامنه بود تا اینکه با فروپاشی شوروی، ارامنه، فرصت اقدام یافته و با سازماندهی ارتش روسیه به قره باغ حمله کردند.
در شب ۶ اسفند/۲۵ فوریه منتهی به ۷ اسفند/۲۶ فوریه شهر خوجالی در منطقه قره باغ در معرض آتش شدید توپخانه و تجهیزات زرهی سنگین ارامنه و روسها قرار گرفت. در نتیجه آتشسوزیهایی در شهر رخ داده بود و در بامداد روز ۷ اسفند شهر تماماً به آتش کشیده شد. بیشتر اهالی به امید رسیدن به مرکز قره باغ که در آن نزدیکی قرار داشت مجبور به ترک شهر شدند. اما این هدف محقق نگردید و ساکنین که تعدادشان بیش از ۱۵۵۰ نفر بود در حین فرار در درهای باریک در بین روستاهای نخجوانلی و پیرجمال مورد محاصره قرار گرفته و بیشترشان قتلعام شدند.
از بین محاصرهشدگان افرادی به کوهها و جنگل پناه برده و تنها عده قلیلی توانسته بودند خودشان را به مرکز برسانند. آنهایی که هم به شهر رسیده بودند وضعیت چندان مساعدی نداشتند. از بین کسانی که در شهر مانده بودند نیز اطلاعی حاصل نشد و بنا به گزارش شاهدان عینی با توجه به حجم آتشی که روی شهر بود، به احتمال زیاد کشته شدهاند.
از عاملان برجسته کشتار اهالی خوجالی، روبرت کوچاریان و سرکیس سرکیسیان به عالیترین مقام سیاسی ارمنستان رسیده و رئیس جمهور ارمنستان شدند. اولگ یاسیان، سفیر ارمنستان در روسیه بوده که هم اکنون نیز این پست را دارد. سیران اوهانیان فرمانده قتلعام خوجالی، در حال حاضر مسئولیت وزارت جنگ ارمنستان را عهدهدار میباشد.
قتل عام خوجالی از سوی مجمع وزرای امور خارجه کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی که در سال ۲۰۰۷ تشکیل شده بود به رسمیت شناخته شد. شورای امنیت سازمان ملل طی قطعنامه های ۸۲۲، ۸۷۹، ۸۵۸، ۸۸۴ اقدامات ارمنستان را درمورد قتل عام اهالی قره باغ آذربایجان محکوم کردند. علاوه بر این، پارلمان اروپا، مجالس کشورهای ترکیه، پاکستان (فوریه ۲۰۱۲)، اردن (ژوئن ۲۰۱۳)، مکزیک (فوریه ۲۰۱۲)، چک (فوریه ۲۰۱۳)، کلمبیا (آوریل ۲۰۱۲)، بوسنی و هرزگوین (فوریه ۲۰۱۳)، پرو (ژوئن ۲۰۱۳)، پاناما (اگوست ۲۰۱۳)، هندوراس (ژانویه ۲۰۱۴) فاجعه خوجالی را به رسمیت شناختهاند. همچنین در بیست و یک ایالت آمریکا این قتلعام به رسمیت شناخته شده است.
۱۳۹۹/۱۲/۰۵
پزشکان تُرک به کمک جانبازان قرهباغ شتافتند
پزشکان ترکیهای بنابه دعوت جمهوری آذربایجان برای مداوای جانبازانی که در جریان جنگ قرهباغ کوهستانی مجروح شدهاند، وارد این کشور شدند.
بر اساس بیانیه منتشر شده از سوی «صندوق یاشات» که توسط دولت آذربایجان برای حل مشکلات جانبازان و خانوادههای شهدا تشکیل شده است، تیم پزشکان ترکیهای که متشکل از متخصصانی مانند ارتوپدی، جراحی مغز و جراحی عمومی است، برای مداوای جانبازان مجروح شده وارد آذربایجان شدهاند.
در این بیانیه با اشاره به اینکه پزشکان ترکیهای به مدت سه روز بیش از ۱۵۰ مجروح که حال آنها وخیم است را مداوا خواهند کرد، آمده است برخی از جانبازان نیز برای ادامه مداوای آنها به ترکیه منتقل خواهند شد.
پرفسور سامی سوکوجو، یکی از این پزشکان نیز در این بیانیه اظهار داشت جانبازان مجروح شده را معاینه و درباره عاقبت مداوای آنها نیز با همکاران آذربایجانی خود مذاکره کردهاند.
۱۳۹۹/۱۱/۲۶
ایالات مینهسوتا آمریکا، ۲۶ فوریه را روز آذربایجان اعلام کرد
تیم والز، فرماندار ایالات مینهسوتا در بیانیهای ۲۶ فوریه مصادف با نسلکشی آذربایجانیهای خوجالی توسط ارامنه را «روز آذربایجان» اعلام کرد.
وی در بیانیه خود با اشاره به اینکه بیشتر شهروندان آذربایجان این ایالت از خانواده یا نسل قربانیان قتلعام خوجالی هستند، اظهار داشت: آذربایجانیهای مینهسوتا بر میراث فرهنگی، زبانی و تاریخیشان در این ایالت افزودهاند.
والز تصریح کرد: جامعه آذربایجانیهای مینهسوتا نقش بی بدیل و افتخارآمیزی در تنوع فرهنگی این ایالت داشته و بنابراین روز ۲۶ فوریه را «روز آذربایجان» اعلام میکنیم.
گفتنی است پس از اشغال خوجالی در جنگ اول قره باغ، نسلکشی غیرنظامیان آذربایجانی در این شهر توسط ارتش ارمنستان با کمک ۳۶۶ نظامی روسیه در ۲۵ و ۲۶ فوریه ۱۹۹۲ اتفاق افتاد.
به گزارش سازمان دفاع حقوق بشر در این قتلعام ۶۱۳ غیرنظامی از جمله ۶۳ کودک وحشیانه به قتل رسیدند. بنا به اعلام سازمان دیدهبان حقوق بشر تعداد قربانیان این جنایت حدود ۱۰۰۰ نفر است.
پنجاه و سه تن بر اثر جرائمی؛ مانند سوزاندن، چهارمیخ کردن، بریدن سر، کندن پوست و بیرون آوردن حدقه کشته شدهاند. هشت خانواده کامل نابود، ۲۵ کودک بدون والدین و ۱۳۰ تن نیز یتیم شدند.
قطعنامههای مختلف شورای امنیت سازمان ملل متحد جنایات ارمنستان در طول جنگ قرهباغ ، بهویژه خوجالی را محکوم کرده و بسیاری از کشورهای جهان نیز این نسلکشی را به رسمیت شناختهاند.
۱۳۹۹/۱۱/۲۳
آغاز فعالیتهای شهرسازی مدرن و هوشمند در قرهباغ
آذربایجان فعالیتهای بازسازی در سرزمینهای آزاد شده از اشغال ارمنستان را بر اساس اصول شهرسازی مدرن و هوشمند آغاز میکند.
آذربایجان قصد دارد فعالیتهای بازسازی در سرزمینهای آزاد شده از اشغال ارمنستان را بر اساس اصول شهرسازی مدرن آغاز کند.
آذربایجان سال گذشته با آغاز عملیات نظامی توانست سرزمینهای خود در قره باغ را پس از ۳۰ سال اشغال٬ آزاد کند و اکنون در این مناطق اقدام به ساخت شهرکهای مسکونی مدرن میکند.
حکمت حاجیاف، دستیار رئیس جمهوری آذربایجان اعلام کرد که مفاهیم «شهر هوشمند» و «دهکده هوشمند» در بازسازی قره باغ مورد توجه قرار خواهد گرفت و قره باغ بر اساس مدرن ترین روشهای مدیریت شهری باسازی میشود.
همچنین از منابع غنی آب، انرژی خورشیدی و بادی قره باغ کوهستانی استفاده و به منطقه «انرژی سبز» تبدیل خواهد شد.
اولین پروژه احداث راه و فرودگاه بینالمللی در شهر فضولی است.
بیشتر مناطق مسکونی در سرزمینهای آزاد شده آذربایجان، شبیه «شهر ارواح» بوده که فقط سنگها بهجا مانده است.
شهرهایی مانند آغدام، فضولی، جبراییل و زنگیلان در دوران اشغال خسارت زیادی دیدهاند.
نیروهای ارمنی پس از اشغال این مناطق با غارت تمام خانهها تقریبا همه چیز را از بین بردند. در استانهای لاچین و کلبجر نیز وضعیت مشابهی وجود دارد.
اگرچه شوشا به عنوان شهر نمادین قره باغ، مانند شهرهای دیگر زیاد تخریب نشده است، اما آثار مذهبی و فرهنگی آذربایجانیها در این شهر نیز به طور کامل یا جزئی تخریب شده است.
اولویت آذربایجان ایمنسازی منطقه با پاکسازی مینهای کار گذاشته شده توسط ارتش ارمنستان هنگام عقب نشینی از قره باغ است. انجام پروژه های بازسازی و ارزیابی خسارت از دیگر موضوعات اولویت دار برای آذربایجان است.
دولت با کمک سازمانها و شرکتهای بینالمللی قصد دارد خسارات وارد شده توسط ارمنستان در دوران اشغال را محاسبه و سپس موضوع را در دادگاههای بین المللی پیگیری کند.
۱۳۹۹/۱۱/۱۸
رسوایی دولت ارمنستان با انتشار آمار جمعیت «ارامنه قرهباغ»
دولت ارمنستان با انتشار آماری از جمعیت «ارامنه قره باغ» ادعاهای قبلی خود در مورد سکونت ۱۵۰ هزار نفری ارمنی در قره باغ را تکذیب کرد.
مسروپ آراکلیان، وزیر کار و امور اجتماعی ارمنستان چهارشنبه (۱۵ بهمن) ادعای نخست وزیر این کشور و مقامات عالی رتبه ایروان درخصوص ادعای جمعیت ۱۵۰ هزار نفری ارامنه در قره باغ را رد کرد.
وزیر کار و امور اجتماعی ارمنستان اعلام کرد درحال حاضر حدود ۲۰ هزار ارمنی اهل قره باغ به طور موقت در ارمنستان اسکان داده شده اند.
انتشار این آمار در ارمنستان جنجال ساز و واکنش فعالین سیاسی ارمنی را به دنبال داشته است.
چرا که طبق آخرین آماری که وزارت دفاع روسیه منتشر کرده از روز ۱۴ نوامبر تاکنون (حدود سه ماه) حدود ۵۲ هزار ارمنی به ۵ شهر قره باغ بازگشته اند. به عبارت دیگر، جمعیت کل ارامنه قره باغ رقمی در حدود ۷۰ هزار نفر است.
ارمنستان بارها مدعی جمعیت ۵۵ هزار نفری ارامنه در خانکندی و ۱۵۰ هزار نفری در کل قره باغ بوده است.
پرزیدنت علی اف در این باره تاکید دارد جمعیت ارامنه ساکن در قره باغ تا قبل از آغاز جنگ بین ۶۲ تا ۶۵ هزار نفر تخمین زده می شود که ۲۰ هزار نفر آنها به صورت غیرقانونی در ۷ شهرستان اطراف قره باغ اسکان داده شده بودند.
۱۳۹۹/۱۱/۱۵
اندیشکده آمریکایی کوئینزی: ایران به دنبال نقشی تازه در قفقاز پساجنگ است
تبریک وزیر خارجه ایران در باکو درباره پیروزی جمهوری آذربایجان چرخشی در بیانیههای قبلی تهران محسوب میشود. او گفت: خوشحالیم که آذربایجان سرزمینهای خود را بازگرداند، حالا که یکپارچگی ارضی محقق شد و اشغال پایان یافت، ما در موقعیتی عادی به سر میبریم.
به گزارش قره باغ سسی و به نقل از خبرگزاری تسنیم، اندیشکده آمریکایی کوئینزی در تحلیلی به بررسی سفر منطقه ای ظریف به کشورهای جمهوری آذربایجان، ارمنستان، گرجستان، روسیه و ترکیه پرداخت.
در این تحلیل آمده است:
۱- دیپلمات ارشد ایران تور قفقاز جنوبی را با دیدار با هر ۳ رئیس دولت به پایان رساند در حالی که روشن نشد تهران قرار است در نظم منطقه ای نوظهور چه جایگاهی داشته باشد.
۲- سفر محمد جواد ظریف که از ۲۵ ژانویه آغاز شد در بردارنده سفرهایی به باکو، ایروان، تفلیس، مسکو و آنکارا بود. پیروزی آذربایجان در جنگ قفقاز یک دگرش ژئوپلتیکی را سبب شده و حالا روسیه، ترکیه و ایران می خواهند جای پای خود را محکم کنند.
۳- ظریف در اولین دیدارش در باکو گفت که سفرش با الهام از فرمول "۳+۳" انجام گرفته و می تواند پلتفرم یکپارچه منطقه ای پسا جنگ باشد- سه کشور قفقاز به علاوه ایران، روسیه و ترکیه. ظریف به الهام علی اف گفت: من پیشنهاد ۳+۳ شما را قبول کرده و از هر ۶ کشور دیدار خواهم کرد. ما امیدواریم که این دیدار آغازی برای روابط صلح آمیز و عادی بین کشورهای منطقه باشد.
۴- تبریک ظریف در باکو پیرامون پیروزی جمهوری آذربایجان چرخشی در بیانیه های قبلی تهران محسوب می شود. او گفت: ما خوشحالیم که آذربایجان سرزمین های خود را بازگرداند، حالا که یکپارچگی ارضی محقق شد و اشغال پایان یافت، ما در موقعیتی عادی به سر می بریم. مردم آذربایجان می توانند به سرزمین های مادری خود برگردند و ایران می خواهد در این کار به آنها کمک کند. صحبت های ظریف در نظر باکو و ایروان به معنای چرخش تهران بود که تا پیش از این سعی می کرد جایگاه بی طرفی خود بین دو همسایه شمالی را حفظ کند.
۵- وب سایت خبری آذربایجان (minval.az) نوشت: پیروزی قاطع نظامی آذربایجان، تهران را مجبور به پذیرش باکو کرده است: با آرایش تازه، اکنون ظریف امیدوار به روابط تازه با آذربایجان است. پیروزی آذربایجان واقعیت سیاست های منطقه را بازگو می کند.
۶- اظهارات ظریف در باکو به پیروی از یک رویکرد ایرانی کاملاً منفعلانه است که در طول جنگ تلاش می کرد بین ملاحظات پیرامون دلجویی از جمعیت قوم بزرگ آذربایجان ایران و بی اعتمادی تهران از افزایش نفوذ ترکیه در قفقاز تعادل برقرار کند. تنها یک تلاش در نزدیکی های پایان جنگ توسط وزیر امور خارجه ایران در راستای پیشنهاد توافق صلح ایرانی در بدو ورود با شکست روبرو شد.
۷- از نظر ارامنه این پیشنهاد نشان می داد که ایران به سمت آذربایجان متمایل شده بود. گاریک کریان (Garik Keryan)، یک تحلیل گر سیاسی، می گوید که ایران قبلاً رویکردی طرفدار ارامنه داشت اما در جنگ قره باغ منفعلانه عمل کرد. ایران نتیجه جنگ- کنترل آذربایجان بر مناطق مورد مناقشه- را مثبت ارزیابی کرد و همین توضیح می دهد که چرا وزیر امور خارجه ایران پیروزی آذربایجان را تبریک گفت.
۸- محتوای پیشنهاد ایران علنی نشد اما تهران همواره در گذشته مایل بود که بین قره باغ- منطقه ای که قبل از جنگ اول و در دهه ۱۹۹۰ اکثریت ارمنی داشت- و مناطق اطراف آن که ارمنی ها در طول جنگ تصرف کرده بودند، تمایز گذاشته شود.
۹- ظریف در ایروان نسبت به رویکرد ایران نسبت به تقسیم سرزمینی در قفقاز گفت: خط قرمز ما تمامیت ارضی جمهوری ارمنستان است که ما به روشنی پیرامون آن صحبت کرده ایم. از یک سو این به معنی اطمینان خاطر به ارمنیان است که از تجاوز آذربایجان به خاک ارمنستان در سایه اظهارات نامعقول از سوی مقامات آذربایجان و برخی سردرگمی ها در سرزمین های مرزی ارمنستان- آذربایجان، به ستوه آمده اند. از سوی دیگر خاطر نشان می کند سرزمینی که هنور ارمنستان در ناگورنو قره باغ در کنترل دارد، از جمله پایتخت منطقه ای Stepanakert، زیر سوال است.
۱۰- الئدار ممداف، تحلیل گر مسائل ایران می گوید: صحبت های عمومی پیرامون ادغام منطقه ای نشان دهنده منافع واقعی تهران نیست. آذربایجانیها تمایل دارند که بر تمامی ارتباطات حمل و نقلی تاکید کنند، اما برای ایران مسائل مربوط به تمامیت ارضی، اقلیت آذربایجانی ایران و نفوذ اسرائیل در درجه اول اهمیت است.
۱۱- در کمال تعجب، ظریف در ایروان از اقلیت ارمنی ایران یاد کرد و از رابطه دیرینه با آنها گفت. با این حال، ظریف در باکو یادی از جمعیت قومی بسیار بزرگ تر آذربایجانی نکرد که چه بسا نشانه ای از حساسیت گروه دوم است.
۱۳۹۹/۱۱/۱۲
آیا ایران بازنده جنگ قره باغ است؟
جنگ دوم قره باغ فرصتی برای نزدیکی تهران به باکو فراهم آورد، اما فهم نادرست وزارت خارجه ایران از تحولات میدانی باعث تضعیف تهران در قفقاز گشت.
بعد از حمله ارمنستان به مواضع نظامی در مرز با آذربایجان در ٦ مهر ١٣٩٩، جنگی تمام عیار میان آذربایجان و ارمنستان در گرفت. در حالی که گروه مینسک وابسته به سازمان امنیت و همکاری اروپا بعد از گذشت ٣٠ سال نتوانسته بود راه حلی برای این بحران ارائه کند، دولت آذربایجان برای بازپس گیری اراضی خود شروع به پیشروی به سوی قره باغ کرد. بعد از آنکه ارتش ارمنستان در نتیجه عدم مداخله طرفهای ثالث در جنگ، در هفته ششم نبردها، شهر شوشا را از دست داد و به عبارت بهتر، در حالی که در آستانه فروپاشی بود، در ١٩ آبان فیمابین روسیه، آذربایجان و ارمنستان تفاهم نامه ای به امضا رسید.
بر اساس این تفاهم نامه مقرر شد تا ارمنستان سه منطقه اشغالی همجوار قره باغ را به تدریج تخلیه کند. بدین ترتیب آذربایجان موفق شد تا ضمن آزادسازی اراضی تحت اشغال خود، توازن ژئوپلتیک جدیدی را در قفقاز ایجاد کند. بی تردید روسیه نیز در میان طرفهای پیروز جنگ قرار گرفت. کما اینکه در پایان نبرد و با حل مسئله، آن هم بدون حضور دو عضو دیگر گروه مینسک یعنی ایالات متحده امریکا و فرانسه، قفقاز جنوبی را به منطقه ای امن برای خویش مبدل ساخت. بدین ترتیب، از یک سو ایالات متحده امریکا و فرانسه، یعنی دو عضو ناتو را از منطقه قفقاز بیرون ساخت و از سوی دیگر، رابطه هم پیمانی خود با آذربایجان را قطع نساخت. همچنین نیکول پاشینیان، نخست وزیر طرفدار غرب را هم به طور ضمنی تنبیه کرد. حضور مستقیم و بی واسطه ترکیه در منطقه در روزهای بعد از پایان جنگ نیز به عنوان موفقیتی در سیاست خارجی این کشور به شمار می رود.
مدیریت روند از سوی ایران
در رابطه با مسئله قره باغ، انتظار آن بود که جمهوری اسلامی ایران به طور طبیعی از آذربایجان که دارای جمعیتی با اکثریت مسلمان و شیعه است، آشکارا حمایت کند. منتهی موضع گیری دولت تهران که با هدف مهار آذربایجان و ترکیه و تداوم وضعیت قبل از آغاز نبرد صورت می گرفت، از همان ابتدا و به طور غیرمستقیم به کار ارمنستان می آمد. به محض آغاز درگیری ها ایران در صدد برآمد تا در وهله اول، همان تأکید منفعلانه در حمایت از تمامیت ارضی آذربایجان را تداوم بخشد. چراکه تداوم وضعیت موجود، آذربایجان را مجبور می کرد تا برای رسیدن به نخجوان از اراضی ایران عبور کند و بدین ترتیب وابستگی آذربایجان به ایران ادامه پیدا می کرد. به همین شکل، وضعیت موجود، سرمایه گذاران تُرک را نیز مجبور می کرد تا برای دستیابی زمینی به آسیای میانه از خاک ایران استفاده کنند. ایران سعی می کرد تا این برگ برنده را از دست ندهد. از طرفی دیگر، تهران از این بابت نگران بود که پیروزی آذربایجان در قره باغ می تواند تأثیرات روانی بر تُرکهای ایران داشته باشد و باعث تقویت جنبشهای تجزیه طلبانه گردد؛ زیرا از دعوت وزارت امور خارجه ایران در همان روزهای ابتدایی جنگ مبنی بر «توقف فوری درگیری ها» در منطقه، نمی توان برداشت دیگری کرد. بی شک در صورت توقف درگیری ها آذربایجان نمی توانست دستاوردهای امروزین را به دست آورد.
تهران نه تنها از «اشغالگر» نامیدن ارمنستان خودداری کرد، بلکه موضوع ورود گروه های جهادی از سوریه به جنگ و به نفع آذربایجان را بدون ارائه دلیل و مدرک از زبان عالی ترین مقامات کشور نیز مطرح ساخت. علاوه بر این و به ویژه در بسیاری از رسانه ها ضمن آنکه ترکیه در مظان اتهام قرار گرفت، فعالیتهای حق طلبانه آذربایجان به عنوان طرح ترکیه برای بی ثبات ساختن منطقه مطرح گردید. تعداد تجزیه و تحلیلهای منتشر شده در رسانه ها و مراکز تحقیقاتی و مبتنی بر این ادعا غیرقابل شمارش هستند. در حقیقت هدف عملی این ادعاها از نگاه ایران آن بود که افکار عمومی خود و به ویژه تُرکهای ایران درباره قره باغ را مدیریت کند. بدین ترتیب نبرد گروه های تندروی سوری در کنار آذربایجانی ها می توانست باعث زیر سؤال رفتن مشروعیت جنگ نزد تُرکان ایران گردد.
با این انگیزه ها ایران تلاش کرد تا این روند را با تکرار موضعگیری خود در جنگ اول قره باغ در سالهای ١٩٩٢-١٩٩٤ پشت سر بگذارد. اما از یک سو تُرکهای ایران دیگر به مانند سال ١٩٩٢ از نظر اجتماعی-سیاسی خسته از جنگ نبودند و از سوی دیگر، آذربایجان نیز در طی سالهای گذشته ضمن استفاده از کانالهای دیپلماتیک، از توانمند ساختن ارتش خود نیز غفلت نورزیده بود.
در چنین اوضاعی در برخی رسانه ها این موضوع مطرح شد که امارات متحده عربی و ایران از سوریه تعدادی از عناصر پ.ک.ک. را به قره باغ منتقل کرده اند؛ هرچند درستی این خبر مورد بحث است. مقامات ذیربط از ادعاهای مبنی بر وجود ارتباط ارگانیک مبتنی بر رابطه «برد-برد» میان ایران و پ.ک.ک. آگاه هستند. از این رو اگر در روزهای پیش رو از اسیران ارمنی اعترافاتی مبنی بر شرکت عناصر پ.ک.ک. در جنگ شنیده شود، نباید شگفت زده شد. همچنین اگر بخواهیم از ادعاهای منتشر شده در ایران مبنی بر ارسال گروه های تندرو به قره باغ، برداشتی روانی-سیاسی داشته باشیم، می توان گفت که تهران با استفاده از مکانیسم دفاعی فرافکنی، امیال و تفکرات نامقبول خود را به ترکیه نسبت می دهد. چراکه جا دارد یادی از منصور حقیقت پور، استاندار سابق اردبیل بکنیم که به علیاف پیشنهاد داده بود برای آزادسازی قره باغ، شبه نظامیان مسلح و متکی به توان مردم به مانند حشد شعبی، انصارالله و حزب الله در آذربایجان ایجاد کند.
اگرچه به دنبال تغییر موازنه نظامی به نفع آذربایجان، تأکیدها بر تمامیت ارضی آذربایجان از سوی ایران افزایش یافت، اما رویکرد «منتظر باش و ببین» که این کشور در آغاز روند آن را پی گرفت، به همراه ورود خودروهای نظامی از مرز ایران به ارمنستان که در فضای مجازی انعکاس یافت، باعث شد تا این دیدگاه که ایران طرفدار ارمنستان است، در افکار عمومی آذربایجان و ترکیه تقویت شود. هر چقدر امامان جمعه که در جایگاه نمایندگی رهبر انقلاب هستند، برای کاهش واکنش مردم در آذربایجان ایران، اظهاراتی به نفع آذربایجان بیان داشتند، اما این ناکافی بود. علاوه بر این، علی ربیعی، سخنگوی دولت، در واکنش به این اظهارات و گویی که امامان جمعه برای اولین بار درباره موضوعی دائر بر سیاست خارجی اظهار نظر می کنند، بیان کرد که موضع گیری رسمی کشور در این موضوع، اظهارات وزارت امور خارجه است.
محاسبات نادرست ایران درباره قره باغ
بدون شک ایران دچار یک خطای محاسباتی شده است. قبل از هر چیز ایران به دلیل آنکه گمان نمی کرد جنگ در کوتاه مدت به نتیجه برسد، به دفعات این مسئله را مطرح می کرد که جنگ باعث بی ثباتی منطقه خواهد شد. ثانیاً پیش بینی نمی کرد که تُرکهای ایران به این سرعت بسیج شوند؛ حال آنکه ملیت گرایی تُرک در ایران گاهی در ابعاد واکنشی و گاهی کنشی آشکارا در حال اوج گرفتن است. در کنار این، مسئله قره باغ فقط مسئله نسل جوان ملیت گرا نیست، بلکه موضوع حساسی است در بین تمامی نسلها. در چنین موضوعی، حمایت کم سو و دیرهنگام از آذربایجان، باعث آسیب دیدن روابط عاطفی میان تُرکان ایران با مرکز می شود. اعتراضات صورت گرفته در شهرهایی با اکثریت تُرک به رغم اتخاذ تمامی تدابیر، برای تأیید این دیدگاه کافی است.
عدم حمایت روسیه از ارمنستان به محض شروع جنگ نیز احتمالاً حرکتی بود که ایران انتظار آن را نداشت. کما اینکه گفتمان ایران مبنی بر اینکه در ابتدا طرفین را به «آتش بس» دعوت کرد و بعداً بر «تمامیت ارضی آذربایجان» تأکید نمود و هنگامی که نتیجه جنگ مشخص شد، به «بازپس گیری اراضی آذربایجان از تصرف ارمنستان» تغییر یافت، به همراه روند نبرد با توجه به موضع گیری روسیه شکل گرفت. باز مشاهده شد که به مانند بحران سوریه، روسیه در مسائل منطقه ای، اولویتهای ایران را در نظر نمی گیرد و این کشور نمی تواند هم پیمان استراتژیکی برای ایران باشد. در حالی که نبرد ادامه داشت، دیدار عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه ایران، با طرفهای درگیر برای ارائه طرح ایران درباره قره باغ نیز نتیجه ای در بر نداشت. در نهایت نیز روسیه، ایران را که همسایه هر دو طرف درگیر بود، به عبارتی از بازی خارج کرد.
از سوی دیگر، در حالی که فضای سیاسی بین المللی در مورد آذربایجان مناسب بود، دولت باکو بدون آنکه اجازه دهد تا هر نوع برخوردی با تهران صورت پذیرد، قبل از هر چیز و با ثبات تمام، مناطق هم مرز با ایران را بازپس گرفت. در حالی که ایران منتظر مشخص شدن اوضاع بود، آذربایجان در پی اجرای استراتژی جنگی ای بود که مشخص است از قبل بر روی آن کار شده بود. در کنار انتقال فناوری از سوی ترکیه به آذربایجان قبل از آغاز نبرد، سرمایه گذاری های نظامی آذربایجان نیز باعث شده بود تا کفه ترازو به نفع باکو سنگینی کند. حمایت آشکار ترکیه از آذربایجان از همان نخستین روزهای آغاز درگیری، برتری روانی را از آن آذربایجان ساخت.
در میان همه این موارد، آن هنگام که اخبار مربوط به حمایت لجستیکی ایران از ارمنستان در رسانه ها منتشر می شد، ارسال پیامهای تشکر از سوی مقامات رسمی باکو به تهران بابت موضع گیری رسمی ایران در جنگ را باید به عنوان تلاش آذربایجان برای به خطر نینداختن دستاوردهای نظامی خود تعبیر کرد. دولت باکو بدون تقابل با مسکو و تهران و مطابق حقوق بین الملل (همانطور که تهران اراضی اشغال شده در جنگ ایران و عراق را با عملیات نظامی آزاد ساخت)، موفق به آزادسازی قره باغ گشت.
نتیجه
ایران در مسئله قره باغ دیگر دارای توان تغییر معادلات نیست. اینکه این کشور به دلیل نزاکت سیاسی، خود را حامی آذربایجان نشان داد، اما هیچ گام بازدارنده ای علیه ارمنستان نیز برنداشت، باعث شد تا ناظران بین المللی این کشور را در کنار ارمنستان قرار دهند. به همین دلیل مقامات دیپلماتیک ایران در برهه ای که نبرد ادامه داشت، تلاش فراوانی کردند تا نشان دهند که از آذربایجان حمایت می کنند. اما به رغم این تلاشها نمی توان گفت که تهران توانسته باشد افکار عمومی آذربایجان و تُرک را راضی گرداند. دولت تهران همانطور که نتوانست روند جنگ را با رویکردی انحرافی از قبیل «انتقال گروه های جهادی به قفقاز» به شکل مطلوب مدیریت کند، در معادلات جدید ژئوپلتیک ایجاد شده در دوران پس از جنگ نیز به همراه ارمنستان در «باشگاه بازندگان» قرار گرفت. در حالی که جنگ دوم قره باغ که در روابط ایران با آذربایجان دارای کارکرد کاغذ تورنسل بود، فرصتی برای نزدیکی تهران به باکو فراهم آورده بود، اما فهم نادرست وزارت خارجه ایران از تحولات میدانی باعث تضعیف تهران در قفقاز گشت. در حالی که اساساً ارمنستان کشوری نیست که بتواند به اندازه آذربایجان برای ایران سود داشته باشد، نگاه امنیتی و محدود باعث شد تا ایران قادر به ابتکار عمل در قبال وضع جدید نباشد. هرچند از نگاه ایران تأسیس پستهای دیدبانی از سوی روسیه در کنار ترکیه در قره باغ می تواند کمی تسکین دهنده باشد، اما با یک محاسبه ساده سود و زیان می توان دانست که در میان مدت و بلندمدت به نفع ایران خواهد بود که با تغییر پارادایم در سیاست قفقاز، به آذربایجان و ترکیه نزدیک گردد. در غیر این صورت تأثیرگذاری ایران در قفقاز بیش از پیش کاهش خواهد یافت.
نویسنده: اومود باشار - وبسایت ایرام؛ مرکز مطالعات ایرانی آنکارا
۱۳۹۹/۱۱/۱۱
وبسایت "Where is Karabakh" در دسترس عموم قرار گرفت
اداره گردشگری آذربایجان وب سایت "WhereisKarabakh.com" ("قره باغ در کجا واقع شده است") را راه اندازی کرده است. هدف از این پلتفرم نشان دادن موقعیت جغرافیایی قره باغ و همچنین تاریخ، فرهنگ و مناظر و طبیعت منطقه قره باغ آذربایجان به جهانیان است.
مدیرعامل اداره گردشگری آذربایجان در مورد این وب سایت گفت: قبل هر چیز، مهم است که تاریخ غنی، بناهای فرهنگی و طبیعت این منطقه با شکوه را به اطلاع جهانیان برسانیم. ایجاد وب سایت "WhereisKarabakh.com" این ماموریت را دارد.
پس از ورود به وب سایت که دارای یک رابط کاربری ساده است، کاربران می توانند هر کشوری را بر روی نقشه جهان انتخاب کنند و فاصله آنجا تا قره باغ را دانسته و همچنین در خصوص منشا اصلی نام «قره باغ»، تاریخ، بناهای تاریخی، مشاهیر، موسیقی موغام و قالی بافی، اسب های قره باغ و طبیعت آگاه شوند.
از بازدید کنندگان وب سایت دعوت می شود برای کسب اطلاعات بیشتر به وبسایت Azerbaijan.travel مراجعه کنند.
۱۳۹۹/۱۱/۱۰
ارامنه و سناریوی جنگ سوم قره باغ
با توجه به امضای توافق آتش بس میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان و قبول شکست از سوی ارمنستان، نیروهای آذربایجان کنترل بخش عمده خاک های اشغال شده از سوی ارامنه را در دست گرفتند. اما در این میان حدود ۳۲۰۰ کیلومتر مربع از اراضی در قره باغ مرکزی وضعیت مبهمی دارد. در این اثنا، آراییک هاتوریان رییس جمهوری خودخوانده قره باغ سابق از ادامه تلاشهای خود و ارامنه برای بازپس گیری مناطق از دست رفته سخن گفته است. در این نوشته به سناریو احتمالی و آرایش جدید نیروها خواهیم پرداخت.
با توجه به ضربه شدید وارد شده به زیرساخت های اقتصادی، اجتماعی و نظامی ارمنستان، تداوم جنگ و یا شروع جنگ جدیدی دور از انتظار می باشد اما ارامنه حاضر در قفقاز تحت حمایت و تشویق روسها در پی ایجاد تنش های منظم و نامنظم خواهند بود. در این راستا ارامنه بر این باور و امید هستند که پس از جابجایی نزدیک به ۱۲ هزار و ۴۰۰ کیلومتر از مناطق مختلف قره باغ، ارامنه با تکیه بر مباحث دینی بتوانند حمایت بیشتری از اروپا و آمریکا کسب کنند. در این باره، کابینه جدید بایدن در آمریکا نیز میتواند قابل بررسی باشد چرا که چینش کابینه بایدن نشان می دهد که وی برخلاف ترامپ، علاقه بیشتری به کُنِشگَری در خاورمیانه و قفقاز دارد. از سوی دیگر، هندوستان نیز به صف متحدان ارمنستان پیوسته و سیستم های راداری پیشرفته ای را در اختیار این کشور قرار داده است. شایان ذکر است که نزدیکی دیپلماتیک و نظامی پاکستان و ترکیه، هند را در این معادله قرار داده است.
از سوی دیگر نیز حمایت نظامی و حضور ملموس و غیر ملموس ترکیه در تحولات قفقاز و قره باغ شدت بیشتری گرفته است. به طور متوسط در هر هفته بیش از ۱۰ هواپیمای نظامی باری ترکیه از شهرهای مختلف این کشور راهی جمهوری آذربایجان می شود. همچنین نقش آفرینی گروه های کُردی در قالب ارسال جنگجو به قفقاز نیز به حداقل رسیده است و با توجه به وضعیت نظامی منطقه، حضور پ ک ک در قفقاز از بُعد تهدید خارج خواهد شد. همچنین پاکستان نیز نقش روز افزون و پررنگی در تحولات قره باغ نشان میدهد، به گونه ای که ارسال تجهیزات نظامی مانند موشکهای تاکتیکی و حتی فروش جنگنده نسل ۴ ساخت مشترک پاکستان و چین به آذربایجان نیز در دستور کار است.
۱۳۹۹/۱۱/۰۸
تحلیل اندیشکده آمریکایی از جنگ قرهباغ: اشتباهات محاسباتی ارمنستان در ورود به جنگ با آذربایجان چه بود؟
ارمنستان در این جنگ غافلگیر شد. ارمنستان طی سالهای اخیر به شدت به لفاظیهای خصمانه و جسورانه علیه آذربایجان میپرداخت. اما چرا درگیری آنچنان که رهبران ارمنی تصور میکردند پیش نرفت؟
اندیشکده شورای سیاست خارجی آمریکا در مقالهای به قلم سوانته کورنل، مدیر حوزه آسیا و قفقاز در این اندیشکده و یکی از بنیانگذاران نهاد سیاست امنیتی در اندیشکده مرکز راهبردی جینسا نوشت: از زمان جنگ ارمنستان و آذربایجان، ارمنستان متحمل عقبنشینیهای نظامی سنگین در مواجهه با نیروهای آذربایجان شد.
ارمنستان در همه جنبههای این درگیری دچار خطا شد
در این گزارش آمده است: به نظر میرسد که ارمنستان در این جنگ غافلگیر شد و این اتفاقی عجیب است زیرا ارمنستان طی سالهای اخیر به شدت به لفاظیهای خصمانه و جسورانه علیه آذربایجان میپرداخت. اما چرا درگیری آنچنان که رهبران ارمنی تصور میکردند پیش نرفت؟ دلیل این امر در شماری از محاسبات شدیداً اشتباه نهفته است، به طوری که رهبری ارمنستان تقریباً در مورد همه جنبههای این درگیری دچار خطا شدند: فضای بینالمللی، پاسخ روسیه، نقش ترکیه در این درگیری، و نیز پویاییهای داخلی دشمنش یعنی آذربایجان.
درگیری ارمنستان-آذربایجان همواره مؤید یک تناقض عمیق بوده است. جمعیت ارمنستان، یکسوم جمعیت آذربایجان است، و ارمنستان فاقد منابع طبیعی و امتیاز و برتری ژئوپلیتیکی کلیدی آذربایجان است. اما ارمنستان در اوایل دهه ۱۹۹۰، پیروز جنگ شد، که دلیل آن عمدتاً دو عامل زیر بود: آشوب داخلی در آذربایجان و پشتیبانی روسیه از ایروان. این عوامل به ارمنستان کمک کرد تا بر منطقه قره باغ و نیز بر قلمروهای بزرگتر اطراف آن که محل اقامت حدود ۷۵۰ هزار آذربایجانی بود که مجبور به فرار شدند، مسلط شود.
آذربایجان به دنبال انتقام از اشغال خاک خود
در ارمنستان، این پیروزی به مبنایی برای احساس برتری نظامی بدل شد که تا ماه اخیر دوام آورد. اما به لحاظ دیپلماتیک، به زودی آشکار شد که ارمنستان پا را از گلیمش درازتر کرده است. عمدتاً به دلیل تاریخ تراژیک ارمنستان، این کشور از حمایت چشمگیر بینالمللی برخوردار شده بود. اما پیشرویهای ارضی ایروان و پاکسازی قومی آذربایجانیها در بازه زمانی ۹۴-۱۹۹۳، تصور مذکور را تغییر داد. در سال ۱۹۹۶، قطعنامههای سازمانهای بینالمللی نظیر سازمان ملل و سازمان امنیت و همکاری در اروپا آشکار ساخته بود که دیگر کشورهای جهان موافق بازگرداندن کلیه قلمروهای اشغالی به آذربایجان هستند و راهحلی را برای درگیری میپذیرند که بنا به آن اجازه خودگردانی به ارمنیهای منطقه قرهباغ داده میشود اما استقلال کامل آنها پذیرفته نمیشود.
به علاوه، با توجه به وسعت قلمروهایی که ارمنستان اشغال کرد، بدیهی بود که نه رهبری آذربایجان و نه جامعه آن با وضعیتِ پیشآمده کنار نخواهند آمد. در عوض، یک احساس قدرتمند انتقام در آذربایجان ایجاد شد و آذربایجان بخش چشمگیری از درآمدهای نفتیاش را روی بخش نظامی این کشور سرمایهگذاری کرد. عدم توازن فزاینده بین دو کشور، پیش از پیش تحملناپذیر شد. واکنش ارمنستان عبارت بود از تعمیق وابستگی نظامی به روسیه، که آن را تضمینی برای پیشرفتهای نظامی خود تلقی میکرد.
امیدواری روزافزون ارمنیها به روسیه
برای مدتی، ارمنستان خود را قانع کرده بود که زمان بهواقع به نفعش است. پس از دو رویداد شوکهکننده در سال ۲۰۰۸ – جنگ در گرجستان و بحران مالی جهانی – ظاهراً اطمینان ارمنستان به مسکو حتی بیشتر هم شد. اینکه غرب از جلوگیری از شکست نظامی عزیزکردهاش در منطقه قفقاز یعنی گرجستان ناتوان است آشکار شده بود، و بحران مالی سبب کاهش تدریجی نقشآفرینی کشورهای غربی در این منطقه شد. استقلال کوزوو در همان سال باعث یک دولت آلبانیایی دیگر در منطقه بالکان شد، که ارمنیها آن را به عنوان مدلی برای سرنوشت آتی منطقه قرهباغ تلقی کردند. پس از اشغال کریمه توسط روسیه در سال ۲۰۱۴، که شباهتهایی با تسخیر قرهباغ توسط ارمنستان در دو دهه قبل داشت، امیدهای ارمنیها بیش از پیش فزونی گرفت. در نتیجه، ارمنستان مذاکرات به رهبری سازمان امنیت و همکاری در اروپا پیرامون درگیری ارمنستان-آذربایجان را عمدتاً به عنوان تاکتیکی برای وقتکشی قلمداد کرد و به نظر نمیرسید که دستیابی به توافقات جدی در ازای صلح را ضروری تلقی کند.
امتناع روسیه از متوقف کردن آذربایجان
در آوریل ۲۰۱۶، تشدید تنشها منجر به جنگی چهار روزه شد که در آن آذربایجان، برای نخستین بار از سال ۱۹۹۴، بار دیگر بر بخشهایی از قلمروهای اشغالی مسلط شد. نکته مهم اینکه در حالی که مسکو متعاقباً در صدد مذاکره بر سر یک توافق آتشبس برآمد، اما از مداخله در راستای متوقف ساختن پیشروی آذربایجان امتناع کرد. این اتفاق باید زنگ خطر را در ایروان به صدا درمیآورد. اما عجیب است که این رویداد، در عوض باعث موضعگیری سختتر ارمنستان شد.
نخستین تغییر، تغییری زبانی بود. ارمنیها به تدریج قلمروهای اشغالی پیرامون قرهباغ را «قلمروهای آزادشده» نامیدند – و این تغییر بزرگی بود، زیرا این نواحی سابقاً به عنوان یک حفاظ امنیتی و یک کارت مذاکره به منظور تضمین موافقت آذربایجان با وضعیت قرهباغ محسوب میشدند. اما اکنون موضع ارمنستان تغییر کرده بود: ارمنیها اکنون خاطرنشان میکردند که شاید اصلاً تمایلی به بازگرداندنانی قلمروها نداشته باشند، و به این ترتیب، چهار قطعنامه سازمان ملل را که خواهان بازگشت «فوری و بدون قید و شرط» این قلمروها به آذربایجان میشد نادیده گرفتند.
پاشینیان: قرهباغ از آنِ ارمنستان است، تمام
زمانی که نیکول پاشینیان در بهار ۲۰۱۸ و در پی یک «انقلاب مخملی» به قدرت رسید، در ابتدا ظاهراً مایل به ازسرگیری فرایند صلح بود. نخبگان آذربایجانی از به قدرت رسیدن وی استقبال کردند: باکو از فرصت شروع عملیاتهای نظامی در جریان آشوب داخلی در ارمنستان استفاده نکرد. باکو به امید دستیابی به شریکی برای صلح، ظاهراً تمایل داشت که به پاشینیان فرصت دهد تا قدرتش را تحکیم کند. زمانی که علیاف و پاشینیان در اکتبر ۲۰۱۸ در دوشنبه با هم ملاقات کردند، بر سر کاهش تنشها به توافق رسیدند. اکنون چشمانداز برقراری صلح، بهتر از گذشته بود.
اما سپس تغییری روی داد. در ماه مه ۲۰۱۹، پاشینیان از پذیرش «اصول مادرید» که توسط سازمان امنیت و همکاری در اروپا تعیین شده و مبنای مذاکرات از سال ۲۰۰۷ بود، امتناع کرد. وی همچنین در صدد تغییر شکل مذاکرات برآمد، و خواهان حضور رهبری محلی منطقه قرهباغ در گفتگوها شد. اما وی سپس در جریان سخنرانی در اوت ۲۰۱۹ در پایتخت قرهباغ، عنوان کرد که «قرهباغ از آنِ ارمنستان است، تمام»، و بار دیگر از یکپارچگی ارمنستان و قرهباغ سخن گفت که در اواخر دهه ۱۹۸۰ موجب شعلهور شدن آتش جنگ شده بود. این گفتههای وی نهتنها متناقض بودند – اگر قرهباغ از آنِ ارمنستان است، چرا باید دارای کرسی مجزایی در پای میز مذاکره باشد – بلکه ظاهراً جایی برای مذاکرات پیرامون وضعیت این قلمرو باقی نگذاشت. نشانههای دیگری هم دال بر چرخش موضع ارمنستان وجود داشت. آنا هاکوبیان همسر پاشینیان، که جنبش «زنان برای صلح» را در سال ۲۰۱۸ به راه انداخته بود، در خلال این تابستان لباس نظامی به تن کرد و با دست گرفتن یک اسلحه، تلاش کرد تا از آموزش نظامی برای زنان حمایت کند. پسر وی نیز داوطلب خدمت در قلمروهای اشغالی شد.
جنگهای جدید برای قلمروهای جدید
راهبرد نظامی ارمنستان نیز تغییر کرد: در همان سال، دیوید تونویان وزیر دفاع – که قدرت و نفوذ وی به تدریج در دولت افزایش یافت – عنوان کرد که ارمنستان اکنون منکر منطق زمین برای صلح میشود که مبنای مذاکرات بود، و در عوض راهبردی مبنی بر «جنگهای جدید برای قلمروهای جدید» را دنبال خواهد کرد. همراه با این دعاوی، تحرکات جسورانهای نیز صورت گرفت که وضعیت میدانی را تغییر داد: ارمنستان تقریباً به صورت علنی، انتقال ارمنیهای سوریه و لبنان به قلمروهای اشغالی و اسکان آنها در این نواحی را کلید زد، و واقعیتهای جدیدی را در عرصه میدانی ایجاد کرد و سبب تحریک بیش از پیش باکو شد. موضع ایروان به بهترین نحو در مصاحبه پاشینیان با برنامه هارد تاک بیبیسی در اوت ۲۰۲۰ خلاصه شد، که استیون ساکور مجری خشمگین برنامه را بر آن داشت که به پاشینیان بگوید «واضح است که شما یک حافظ صلح نیستید».
اما رهبران ارمنستان سپس پا را از این هم فراتر نهادند: آنها، احتمالاً سهواً، اقداماتی را صورت دادند که نقش ترکیه در این مشاجره را پررنگتر کرد. زمانی در ماه ژوئیه سال جاری، جنگ در مرز نواحی غیرمناقشهبرانگیز ارمنستان-آذربایجان در شمال منطقه درگیری شروع شد، ترکیه نگران آن شد که ارمنستان به تهدیدی برای زیرساختهای انرژی در مجاورت تأسیسات انتقال نفت و گاز آذربایجان شود. متعاقباً، در اوایل ماه اوت، رئیسجمهور و نخستوزیر ارمنستان، هر دو در مراسم صدمین سالگرد پیمان سور سخنرانی کردند؛ توافقی که موجب تشکیل یک دولت ارمنی در شرق ترکیه شد – و برای یک قرن موضوع اعتراضات ملیگرایان ترکیه بوده است.
چهار محاسبه شدیداً اشتباه از جانب رهبران ارمنستان
این رویدادها مؤید حداقل چهار محاسبه شدیداً اشتباه از جانب رهبران ارمنستان است. نخست اینکه سخن گفتن از «قلمروهای آزادشده»، بازتاب تلاشی عامدانه در راستای بهرهبرداری از ضعف نهادها و قوانین بینالمللی بود. برای دو دهه، آذربایجان تلاشهایش را روی استفاده از دیپلماسی و فشار بینالمللی بر ارمنستان جهت بازداشتن ارمنستان از تلاش برای تغییر مرزهای بینالمللی از طریق نیروی نظامی، متمرکز کرده بود. ظاهراً ضعف تضعیف نظم بینالمللی، دست ارمنستان را باز گذاشت تا کنترلش بر این سرزمینها را برای مدتی نامعلوم حفظ کند. آنچه رهبری ارمنستان نادیده گرفت این است که همین نظم بینالمللی بود که آذربایجان را از کنار گذاشتن دیپلماسی و پیگیری راهحل نظامی بازداشته بود.
در سال ۲۰۱۹، رئیسجمهور الهام علیاف اشاره کرد که وضعیتی در جهان پیش آمده که در آن «قدرت، حق است»، و تلویحاً گفت که اگر آذربایجان نتواند از طریق دیپلماسی به اهدافش دست یابد، مطابق قاعده مذکور وارد عمل خواهد شد. به طور مشابه، ارمنستان متوجه الزامات شکستش در به رسمیت شناخته شدن قلمرو اشغالی توسط جامعه بینالمللی نشد. چنانکه رویدادهای اخیر آشکار ساخته است، تا زمانی که جنگ بر سر قلمرو به رسمیت شناختهشده آذربایجان توسط جامعه بینالمللی باشد، قدرتهای غربی و دیگر قدرتها کاری نمیتوانند بکنند جز صدور فراخوانهای تکراری برای توقف درگیری و آغاز مذاکرات.
دوم و شاید مهمتر اینکه ارمنستان نتوانست این واقعیت را درک کند که نمیتواند حمایت روسیه را قطعی تلقی کند. نفوذ روسیه بر ارمنستان به حدی شدید شده بود که ولادیمیر پوتین ابراز تمایل به برقراری رابطه نزدیک با الهام علیاف را چندان خطر بزرگی احساس نکرد و تلاش کرد تا آذربایجان را وارد مدار روسیه کند. دانشجویان حوزه راهبرد روسیه از دیرباز متوجه شده بودند که کرملین نفوذش بر ارمنستان را به عنوان اهرم فشاری برای دستیابی به نفوذ بر گرجستان و آذربایجان بهکار میگیرد، که هر دوی آنها دارای اهمیت ژئوپلیتیک بسیار بیشتری هستند. چندین سال قبل، مسکو فروش مقادیر زیادی تسلیحات به آذربایجان را آغاز کرد. مسلماً باکو قیمتی بالاتر از ایروان پرداخت میکرد، اما این اقدام احتمالاً سبب شده است که رهبران ارمنستان، راهبردشان مبنی بر وابستگی به روسیه را اساساً به پرسش بکشند، چرا که روسیه همچنین تلاش زیادی کرد تا باکو را راضی کند که به سازمانهای تحت رهبری روسیه نظیر اتحادیه اقتصادی اوراسیا بپیوندد. اما علیرغم این که روسیه از مداخله در تنشهایی که در خلال سال ۲۰۱۶ بروز کرد اجتناب ورزید، دولت ارمنستان باز هم به بازاندیشی جدی در مورد رابطهاش با روسیه نپرداخت.
بیاعتمادی پوتین به پاشینیان و شیوه به قدرت رسیدن وی
در عوض، ایروان مانند بازیگری که گزینههای بدی در دست دارد، به وضوح شروع به بلوفزدن کرد تا جایی که باکو نهایتاً تصمیم گرفت واکنش نشان دهد. پوتین عمیقاً به پاشینیان و شیوه به قدرت رسیدن وی بیاعتماد است، و به نظر میرسد که از ناکامی وی خرسند شود – احتمالاً به امید اینکه رژیم سابق بار دیگر در ایروان به قدرت برسد. جالب توجه است که الهام علیاف در ماه اوت سال جاری در صدد حذف نیروهای طرفدار روسیه در دولتش برآمد و علناً از فروشهای نظامی روسیه به ارمنستان گلایه کرد. رویکرد محتاطانه پوتین ممکن است بازتاب نیاز به جلب رضایت آذربایجان در راستای کسب نفوذ بیشتر بر مهمترین کشور راهبردی در منطقه قفقاز باشد. اگرچه امکان تغییر روندها وجود دارد، اما فعلاً به نظر میرسد که روسیه مداخله قاطع در این جنگ را چندان برای خود سودمند تلقی نمیکند، و حتی به نظر میرسد که میخواهد از این فرصت تشدید تنشها استفاده کند و نیروهای حافظ صلح روس را به منطقه درگیری بفرستد. در هر صورت، ارمنستان منزویتر از آن بود که از لفاظیهایش برمیآمد.
ناتوانی مقامات ارمنی در تحلیل شرایط منطقهای
سوم اینکه رهبران ارمنستان نتوانستند پیوندهای رو به رشد میان قفقاز جنوبی و خاورمیانه را به درستی تحلیل کنند، به خصوص نقش ترکیه در منطقه را. از سال ۲۰۱۵ به بعد، یک نیروی ملیگرای قوی درون دولت ترکیه ریشه دوانده، و بیش از پیش به عامل تعیینکننده سیاست خارجی ترکیه بدل شده است. رئیسجمهور رجب طیب اردوغان – که یک اسلامگراست و نه یک ملیگرا – به سمت و سویی ملیگرایانهتر سوق داده شده، به طوری که آنکارا در صدد به چالش کشیدن روسیه در سوریه و لیبی برآمده است. برای ارمنستان، این واقعیت که پهپادهای ترکیه توانستند از سد سامانههای دفاع هوایی روسیه عبور کنند، حداقل در مورد لیبی، باید مایه نگرانی جدی شده و نیاز به احتیاط بیشتر را برجسته ساخته باشد. علیرغم نشانههای هشداردهنده آشکار، مثلاً اظهارات اردوغان در فوریه ۲۰۲۰ مبنی بر این که قرهباغ به همان اندازه که برای آذربایجان اهمیت دارد برای ترکیه هم مهم است، رهبران ارمنستان اما بههیچوجه نتوانستند چرخش در موضع ترکیه در قبال درگیری فعلی را پیشبینی کنند. در واقع، آنها از طریق اقداماتی نظیر استقبال از پیمان سور در تابستان سال جاری، چرخش مزبور را تسریع کردند.
نهایتاً، رهبران ارمنستان نتوانستند دگرگونی داخلی اخیر در آذربایجان را درک کنند. ظاهراً رهبران ارمنستان متوجه نشدند که رویکرد جسورانهتر علیاف بر جدیترین مشکل آذربایجان یعنی درگیری بر سر قلمروهای آذربایجانی اشغالشده تأثیر خواهد گذاشت، گرچه علیاف بارها از این وضعیت ابراز ناخرسندی کرده بود.
ارمنستان نتوانست ژئوپلیتیک کشورش و منطقه را درک کند
پس چرا رهبران ارمنستان دچار چنین اشتباه محاسباتی عمیقی شدند؟ چندین دلیل برای این امر به ذهن میرسد. جهان طی سالهای اخیر سریعاً تغییر کرده است، و ارزیابی الزامات تأثیرات متقابل فرایندهای جهانی و منطقهای نیازمند انعطافپذیری چشمگیر و مهارتهای تحلیلی است. ظاهراً رهبران ارمنستان دچار خودشیفتگی شده و تبلیغات سیاسی خودشان را باور کردند. اما این امر هم نمیتواند توضیحی برای شکست بزرگ آنها باشد؛ شکستی که تنها از طریق یک تحلیل عمیقتر پیرامون سیاست داخلی ارمنستان میتوان آن را توضیح داد.
اکنون آشکار شده است که نخستوزیر نیکول پاشینیان – که قبل از به قدرت رسیدنش به عنوان رهبر اعتراضات خیابانی در سال ۲۰۱۸، فاقد تجربه سیاسی بود – نتوانسته است ژئوپلیتیک کشورش و منطقه را درک کند. اما وی همواره از جانب رهبری قبلی ارمنستان دست کم گرفته شد، و در مقابل به سمت رهبری قرهباغ متمایل شد، و روابط حسنهای با مسکو برقرار کرد. این امر باعث یک وضعیت شدیداً ناپایدار شد، به طوری که پاشینیان تصمیم گرفت با اتخاذ موضعی بیش از پیش ملیگرایانه و تحکیم قدرت خود، از رقبایش پیشی بگیرد. در واقع، فراخوان وی برای یکپارچگی احتمالاً بیشتر معطوف به رهبری قرهباغ بود و قصد داشت محبوبیت خود میان ارمنیهای قرهباغ را نیز افزایش دهد. در این صورت، وی شدیداً تأثیر این لفاظیها بر باکو را دست کم گرفته است.
دو طرف درگیری یک توافق آتشبس را به امضا رساندهاند که پیروزی نظامی آذربایجان را تحکیم میکند و در عین حال مؤید سطحی از کنترل ارمنستان بر بخشهایی از قرهباغ است. خسارت بلندمدت ناشی از اشتباهات محاسباتی ارمنستان که در اینجا به آنها پرداخته شد، کاملاً مشهودند. اگرچه بخشی از خسارت وارده فیزیکی است، اما مهمتر از آن، آسیبی است که به تصورات ارمنیها وارد شد: احساس برتری نظامی ارمنستان اکنون به باد رفته، و احساس انزوایش ملموس شده است. اکنون باید آشکار شده باشد که ارمنستان تنها در صورتی میتواند امن باشد که به صلح پایدار دست یابد. با توجه به ناتوانی پاشینیان، به دشواری میتوان حدس زد که وی چگونه از این برهه حساس عبور میکند، در حالی که درخواستها برای استعفای وی نیز بیشتر خواهد شد.
این اندیشکده در پایان خاطرنشان کرد: خواه پاشینیان در قدرت بماند با برکنار شود، همچنان باید منتظر ماند و دید که آیا ارمنستان از این ماجراجویی مخاطرهآمیز درس میگیرد و تلاشی جدی برای رسیدن به صلح را آغاز میکند یا نه.