‏نمایش پست‌ها با برچسب روسیه. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب روسیه. نمایش همه پست‌ها

۱۴۰۱/۰۸/۰۷

تکرار فریبکاری پوتین در قبال آذربایجان‌

 ولادیمیر پوتین که در حال جنگ تجاوزکارانه در اوکراین است، در سخنان خود در باشگاه والدای (۲۸ اکتبر)، سرزمین های آذربایجان را که از سوی  قوانین بین المللی به رسمیت شناخته شده است بعنوان موضوع «معامله سیاسی» با ارمنستان انتخاب و بازی مکارانه جدیدی را آغاز کرد.


 

رقابت آمریکا و غرب با روسیه در قفقاز جنوبی در شرایطی که پوتین در باتلاق اوکراین‌ فرو رفته در حال تشدید است و نتایج واقعی این امر با مداخلات خارجی در روند صلح منطقه ای آشکار می شود. از آنجا که روسیه در حال حاضر در وضعیت ضعیف قرار دارد و برای اولین بار با خطر از دست دادن قفقاز جنوبی مواجه است‌ در تلاش است تا اوضاع را به نفع خود تغییر دهد و در این‌ راستا تلاش می کند تا از همه ابزارهای ممکن استفاده کند.
نظر به اینکه ارمنستان نقش «ابزار ژئوپلیتیکی» را در طرح ایالات متحده و غرب برای بیرون راندن روسیه از قفقاز جنوبی بازی می‌کند، کرملین آشکارا در تلاش است تا ایروان را به سمت خود بازگرداند و در اظهارات اخیر ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، به وضوح قابل مشاهده است که کرملین در مقابل ایروان چقدر ناتوان است.

واقعیت این است که ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه که تاکید کرد روسیه از امضای توافقنامه صلح بین آذربایجان و ارمنستان حمایت می کند، گفت پذیرش هیچ گزینه ای را به ایروان پیشنهاد نخواهد کرد. پوتین گفت روسیه بارها پیشنهاد حل و فصل مسئله قره باغ کوهستانی  از جمله در یک مقطع زمانی پیشنهاد داده  که از ۷ منطقه آذربایجان که تحت کنترل ارمنستان است، ۵ منطقه بازگردانده شود، ۲ منطقه بزرگ برای ارتباط ارمنستان با قره باغ کافیست و ممکن بود در مرحله ای با آذربایجان بر سر این موضوع به توافق برسد. اما رهبری ارمنستان راه دیگری را در پیش گرفت و وضعیت فعلی به وجود آمد.

پوتین آشکارا اعتراف کرد که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، موضعی اتخاذ کرده است که در راستای منافع ارمنستان بوده است. بدیهی است که روسیه از سیاست اشغالگری ارمنستان در سرزمین های به رسمیت شناخته شده آذربایجان توسط قوانین بین المللی حمایت می‌کند. این رسماً نشان می دهد که روسیه در ۳۰ سال گذشته چگونه بازی های خطرناکی را در مقابل آذربایجان انجام داده است.

ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه آشکارا پنهان‌ نمی کند که روسیه به طور سنتی همیشه از ارمنستان حمایت می کند و تمام اقدامات لازم را برای امنیت کشور به اصطلاح ارمنی ایجاد شده در سرزمین های آذربایجان انجام می دهد. در واقع او حتی نمی تواند آن را پنهان کند. زیرا همه در آذربایجان به خوبی می دانند که «مشکل قره باغ کوهستانی» توسط روسیه ابداع و ایجاد شده است. در زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق، اراضی آذربایجان با مشارکت ارتش روسیه اشغال و به کنترل ارمنستان واگذار شد. در سال های بعد روسیه مقدار زیادی سلاح و تجهیزات نظامی به ارمنستان «هدیه» داد. 

حتی اگر رئیس جمهور ولادیمیر پوتین اعتراف نکند، اکنون برای همه شناخته شده است که روسیه در حال جنگ با آذربایجان است و پشت ارمنستان پنهان شده است. البته در جنگ ۴۴ روزه ارتش آذربایجان ارمنستان را شکست داد.
روسیه در ۳۰ سال گذشته موفق شد پیامدهای جنگ پشت پرده علیه آذربایجان را از بین ببرد. بنابراین علاوه بر اقدامات روسیه علیه آذربایجان، موضع کنونی کرملین از اهمیت بالایی برخوردار است و از اظهارات رئیس جمهور ولادیمیر پوتین می توان فهمید که در این زمینه تغییر چندانی نکرده است، روسیه همچنان با ارمنستان است. نکته اینجاست که مالک کرملین به طور مشخص تاکید کرد که «سند واشنگتن» در مورد توافقنامه صلح، حاکمیت آذربایجان بر «قره باغ» را به طور کامل تضمین می کند. وی با اشاره به اینکه امضای رسمی آن سند توسط ایروان غیرقابل قبول است، گفت: اگر رهبری ارمنستان تشخیص دهد حاکمیت آذربایجان بر قره باغ ضروری است، ما نیز از آن حمایت می کنیم ولی اگر پیشنهادات دیگری دارد و حتی مایل است در سند صلح در این رابطه بندی گنجانده شود آماده مشارکت‌ در مذاکره در این خصوص با دو طرف هستیم‌، البته باید آذربایجان‌ هم بپذیرد. البته این موضوع بسیار دشواری است، اما ارمنستان متحد استراتژیک روسیه است. ما سعی می‌کنیم تا حد زیادی با در نظر گرفتن منافع آذربایجان روی هر چیزی که ارمنستان ارائه دهد، بایستیم. 

روشن است‌ که نیکول پاشینیان، نخست وزیر که به روسیه خیانت کرد و تلاش کرد ارمنستان را به غرب نزدیک کند، توانست ولادیمیر پوتین، مالک کرملین را به سوی ارمنستان‌ جذب کند تا بتواند از تاثیرات آمریکا در قفقاز جنوبی بکاهد و دست کم ابزاری برای چانه زنی با غرب در رابطه با حل  مسئله اوکراین در دست داشته باشد.

ولادیمیر پوتین ظاهراً فراموش کرده است که پس از جنگ ۴۴ روزه، شخصاً اعلام کرد که طبق موازین حقوقی بین المللی «قره باغ» بخشی جدایی ناپذیر از آذربایجان است‌. او فراموش می کند که حق تصمیم گیری یا «معامله سیاسی» روی سرزمین های آذربایجان را ندارد. دولت آذربایجان اجازه نخواهد داد که سرزمین هایش  برای منافع خصوصی روسیه یا هر کشور طرفدار ارمنستان به موضوع «چانه زنی سیاسی» تبدیل شود. و شکی نیست که به زودی دولت آذربایجان به اظهارات رئیس جمهور روسیه که از «خط قرمزها» عبور می کند، پاسخ مناسبی خواهد داد.

اگرچه‌ علی اسدوف، نخست وزیر آذربایجان در نشست سران مجالس  کشورهای مستقل مشترک المنافع در سمر قند ازبکستان واکنش اولیه ای را نشان داد و با بیان اینکه باکو آماده امضای توافقنامه صلح با ارمنستان است، گفت: سرزمین های مستقل آذربایجان نمی تواند موضوع بحث باشد.
در خاک آذربایجان «قره باغ کوهستانی» وجود ندارد. ما یک اینچ هم از خاک آذربایجان به هیچ کس نمی دهیم.»

اما بنظر میرسد دولت وافکار‌ عمومی و رسانه های گروهی و احزاب سیاسی آذربایجان‌ موضع قاطعانه تری را نشان خواهند داد. ظاهرا روسیه در تلاش است تا «مسئله قره باغ» را دوباره به دستور کار بازگرداند تا ارمنستان را در مدار خود نگه دارد. کرملین با درک اینکه در صورت تسلط آمریکا و غرب بر ارمنستان روسیه قفقاز جنوبی را از دست خواهد داد مجبور شد به دولت پاشینیان 
وعده های این چنینی بدهد.

سازوکارهای فشار کرملین بر آذربایجان دیگر موثر نیست و اهمیت خود را تا حد زیادی از دست داده است. اولین واکنش رسمی باکو به اظهارات مالک کرملین قاطع و اصولی بود. محافل رسمی آذربایجان در تلاش هستند تا به صراحت توضیح دهند که اگر «معامله سیاسی» بین روسیه و ارمنستان وجود دارد، باید روی متعلقات دو کشور انجام شود. اراضی آذربایجان غیرقابل تعرض است و نمی تواند موضوع بحث «چانه زنی سیاسی» دیگران باشد. باکو رسما محدودیت خود را برای عبور از «خط قرمز» با کرملین مشخص کرده است و‌ بنظر می‌رسد در صورت ادامه بازی فریبکارانه‌‌ در آینده نزدیک واکنش تندتری نشان خواهد داد.

در این میان باید در انتظار واکنش ترکیه به اظهارات پوتین در رابطه با قره باغ و ماهیت سند صلح بود. با توجه با نیاز روسیه تحت تحریم به ترکیه از جهات اقتصادی امکان تاثیر گذاری اردوغان بر پوتین به نفع آذربایجان کم نیست.

در خاتمه باین نکته هم باید اشاره کنم که یکی دیگر از اهداف پوتین از زدن زیر میز مذاکرات صلح احتمالا به درازا کشاندن این مذاکرات تا زمان‌ تعیین تکلیف اوضاع جنگ در اوکراین باشد که از آینده روشنی برخوردار نیست.


افشار سلیمانی، سفیر پیشین ایران‌ در جمهوری آذربایجان‌


 

۱۴۰۰/۰۳/۰۷

یکصد و سومین سالگرد تاسیس جمهوری آذربایجان

یکصد و سومین سالگرد اعلام جمهوری در آذربایجان که ۲۸ مه ۱۹۱۸ تشکیل شد، در سراسر این کشور گرامی داشته می‌شود. استقلال آذربایجان در تاریخ مذکور در تفلیس، پایتخت گرجستان توسط شورای ملی جمهوری آذربایجان به ریاست محمد امین رسول‌زاده اعلام شد. در "اعلامیه استقلال" مورد قبول شورای ملی تاکید شد که سیستم سیاسی این کشور «جمهوری» خواهد بود.


 جمهوری آذربایجان که در موجودیت ۲۳ ماهه خود در زمینه‌های اقتصادی‌، آموزشی، مذهبی و آزادی عقیدتی با اعطای حقوق برابر به همه شهروندان و حق انتخاب برای زنان اصلاحات بزرگی را انجام داد به عنوان اولین جمهوری دموکراتیک در دنیای شرق و مسلمان شناخته می‌شود. آذربایجانی‌ها بلافاصله پس از اعلام استقلال یک دولت موقت تشکیل دادند. از آنجا که باکو تحت اشغال باندهای ارمنی و بلشویکی بود دولت برای مدتی در گنجه، دومین شهر بزرگ این کشور فعالیت کرد. اولین کشوری که استقلال آذربایجان را به رسمیت شناخت، دولت عثمانی بود و توافق نامه ای در ۴ ژوئن ۱۹۱۸ بین دو کشور امضا شد. در چارچوب این توافق نامه انور پاشا، وزیر جنگ آن زمان، ارتشی را به فرماندهی برادرش نوری پاشا تشکیل و برای کمک به آذربایجان فرستاد. ارتش موسوم به "ارتش اسلامی قفقاز" با تقدیم ۱۱۳۰ شهید در ۱۵ سپتامبر ۱۹۱۸ باکو را آزاد کرده و مرکز دولت به این شهر منتقل شد. 

 آذربایجان در مدتی کوتاه اصلاحات بزرگی در زمینه‌های اقتصادی، آموزشی و آزادی مذهب انجام داده و برای همه شهروندان صرف نظر از نژاد، مذهب، فرقه یا جنسیت حقوق برابر اعطا کرد. آذربایجان اولین کشور میان مسلمانان در شرق بود که به زنان حق رأی داد. واحد پولی برای خود چاپ و بانک و دانشگاه دولتی باکو را تاسیس کرد. اولین ارتش جمهوری آذربایجان نیز در تاریخ ۲۶ ژوئن تأسیس شده و افسران عثمانی نقش مهمی در تشکیل آن ایفا کردند. با تصمیم دولت در ۲۷ ژوئن ۱۹۱۸ زبان تُرکی به عنوان زبان دولتی اعلام و زبان تحصیل کودکان که پیشتر به روسی انجام می‌شد به زبان تُرکی تغییر یافت. پارلمان آذربایجان در ۷ دسامبر ۱۹۱۸ با ۱۲۰ کرسی فعالیت خود را آغاز کرد. پارلمانی که شامل نماینده احزاب سیاسی و گروه‌های مختلف قومی بود طی ۱۷ ماه فعالیت خود ۲۳۰ پیش نویس قانون را تصویب کرد.

 محمد امین رسول‌زاده، بنیانگذار جمهوری آذربایجان 

 جمهوری آذربایجان با حمله ارتش شوروی سابق به این کشور در ۲۸ آوریل ۱۹۲۰ پایان یافت. بیشتر رهبران و روشنفکران به اجبار کشور را ترک کرده اما همه آنان تا پایان عمر با مساله آذربایجان زندگی کردند. محمد امین رسول زاده، بنیانگذار آذربایجان آخرین سالهای زندگی خود را در ترکیه گذراند. وی انجمن فرهنگی آذربایجان را در سال ۱۹۴۹ در آنکارا تأسیس کرده و به نوشتن کتاب و برگزاری کنفرانس درباره کشورش پرداخت. جمله "بیرقی که یکبار برافراشته شود، دیگر هیچگاه پایین نمی‌‌آید" پس از گذشت سالها هنوز هم شعار آذربایجانی‌های جهان است.

 مردم آذربایجان پس از فروپاشی شوروی مجددا استقلال خود را اعلام کردند. در اعلامیه استقلال اعلام شد که این کشور جانشین جمهوری آذربایجان محسوب می‌شود که در سالهای ۱۹۱۸-۲۰ تشکیل شده بود. آذربایجان اکنون یکی از مهمترین تعطیلات خود یعنی روز جمهوریت را در شرایطی جشن میگیرد که دیگر نه به عنوان یک کشور شکست خورده، بلکه به عنوان کشوری که قره باغ را پس از حدود ۳۰ سال اشغال آزاد کرده، شناخته می‌شود.

۱۳۹۹/۱۲/۱۵

موشک‌های اسکندر روسی و جنگ ۴۴ روزه قره باغ


بازتاب‌ها و بازخوردهای جنگ ۴۴ روزه میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان و قبول شکست از سوی ارمنستان همچنان در این کشور ادامه دارد. در یک مشاجره سیاسی میان نیکول پاشینیان و سارکسیان، گروه های مخالف نخست وزیر پاشینیان با طعنه از او پرسیدند که چرا در جنگ قره باغ و در حالتی که ارمنستان شکست خود را به چشم می دید از موشک‌های اسکندر روسی استفاده نکرد. پاشینیان نیز در پاسخ گفته بود که در واقع استفاده شد اما تنها ۱۰ درصد از این موشک ها عمل کرد. این مشاجره سیاسی بازتاب گسترده ای در روسیه داشت به گونه‌ای که پس از فشار فزاینده بر روی پاشینیان، وی مجبور به عقب نشینی از مواضع خود شد. 

تحلیل: 

بدون شک موشک‌های اسکندر یکی از مهمترین عناصر تهاجمی و در عین حال بازدارنده دکترین نظامی روسیه می باشد. به گونه‌ای که در بحبوحه بحران پدافند موشکی ناتو در لهستان، روسیه نیز تهدید کرده بود که موشک‌های اسکندر را در مرزهای ناتو مستقر می کند. این موشک ها که تحقیق و توسعه آنها به سال ۱۹۹۹ باز می‌گردد به طور رسمی در سال ۲۰۰۶ وارد ارتش روسیه شد و در سال ۲۰۰۸ به صورت موفقیت آمیز در جنگ گرجستان به کار گرفته شد.

بدون شک حضور چنین موشک‌های راهبردی می تواند (می توانست) موازنه قدرت را علیه هر رقیبی برهم بزند. نسخه صادراتی این موشک که ارمنستان نیز از آن بهره می‌برد دارای بُرد بیش از ۲۸۰ کیلومتر، کلاهک جنگی ۴۸۰ کیلوگرمی و سرعت ۶ ماخ ( ۶ برابر سرعت صوت) می باشد و برای اولین بار در رژه نظامی سال ۲۰۱۶ در پایتخت ارمنستان به نمایش گذاشته شد.

درباره بکارگیری و یا عدم به کارگیری این موشک ها در جنگ دوم قره باغ، دو سناریو وجود دارد که هنوز هیچکدام به قطعیت نرسیده است اما نکات مهمی برای مطالعه دارد.

الف: 

عمر نگهداری مخزنی این موشک ها بسیار کوتاه بوده و کمی بیش از ۱۰ سال می باشد. مطابق سناریو اول این موشک ها که ادعا می شود از سوی روسیه به ارمنستان اعطا شده بودند عمر غیر فعال خود (حضور در انبار) را طی کرده و قابلیت انفجاری خود را از دست داده بودند. طرح چنین ادعایی واکنش سخت مقامات نظامی و سیاسی روسیه را در پی داشت. همچنین مطابق این سناریو، ارمنستان از این موشک ها استفاده کرده اما موفق عمل نکرده اند. 

ب: 

مطابق سناریوی دوم که محتمل تر نیز به نظر می رسد، ارتش ارمنستان به تعداد زیاد از این موشک ها استفاده کرده و نقاط استراتژیک را در عمق خاک جمهوری آذربایجان هدف قرار داده است، اما سیستم پدافند موشکی باراک ۸ ساخت اسرائیل توانسته است همگی را به راحتی مهار کند. این سیستم در سال ۲۰۱۶ طی قراردادی میان جمهوری آذربایجان و اسرائیل به ارتش آذربایجان تحویل داده شده است و کارایی بسیار چشمگیری در عرصه عملیاتی دارد. گفته می‌شود جمهوری آذربایجان در حال مذاکره با اسرائیل برای خرید پدافند پیشرفته گنبد آهنین نیز می‌باشد. همچنین سامانه پدافندی برد متوسط حصار نیز گفته میشود که به صورت فعال در آذربایجان حضور دارد.

۱۳۹۹/۱۲/۱۰

تبعات امنیتی جنگ قفقاز بر سه گانه ایران، ترکیه و روسیه

 بدون شک می‌توان جنگ ۴۴ روزه قفقاز را یکی از بزرگترین تغییرات در موازنه ژئوپلیتیک قدرت در هارتلند آسیا و اروپا دانست. این جنگ که با مداخله مستقیم پوتین و آتش بس سه گانه به پایان رسید تبعات امنیتی قابل ذکری برای منطقه داشته است. در تحلیل امروز به موازنه امنیت در منطقه خواهیم پرداخت. 


روسیه: 

اگر چه مداخله مستقیم روسیه در جنگ ۴۴ روزه مانع از آزادسازی تمامی مناطق قره باغ و پیرامون آن شد و روسیه توانست تحت سیاست آشتی دادن دو رقیب، جای پای خود را پس از نزدیک به ۳۰ سال در قفقاز بازیابد، اما روسیه با مسئله امنیتی فزاینده‌ای روبرو شده است. ناگفته پیداست که پیروزی آذربایجان در جنگ مذکور بدون حضور مستشاری و عملیاتی مستقیم ترکیه ناممکن بود و ترکیه مدرن ترین سلاح ها از جمله سیستم های راداری جنگ الکترونیک و پهپادهای مسلح خود را وارد میدان جنگ کرد که حاصل آن متلاشی شدن بخش اعظم تجهیزات روسی ارتش ارمنستان بود. روسیه با تحریک ارمنستان به جنگ علیه جمهوری آذربایجان در ماه آگوست ۲۰۲۰، در پی کنترل خطوط انرژی مابین ترکیه و آذربایجان بود، اما نتایج جنگ معادلات را به گونه دیگری رقم زد. بدون شک روسیه از حضور فزاینده ترکیه در جمهوری آذربایجان ناخرسند می باشد. برآیند تحولات به گونه‌ای رقم خورده است که هم در صورت سکوت و هم در صورت کنشگری روسیه در منطقه قفقاز جنوبی، نقش ترکیه و ناتو در منطقه پر رنگ تر خواهد شد. 

ترکیه: 

بدون شک بزرگترین برنده تحولات جنگ قفقاز ترکیه می باشد. این کشور پس از چندین دهه توانست آرزوی خود مبنی بر حضور در قفقاز و ایجاد موازنه ژئوپلیتیک علیه روسیه را جامه عمل بپوشاند. اما این رقابت استراتژیک با کشوری دارای سابقه ابرقدرتی برای ترکیه بدون هزینه نخواهد بود. تاکنون ترکیه و روسیه توانسته‌اند تنش های خود را با دو مقوله همکاری‌های اقتصادی در زمینه های مختلف و همچنین اتحادی نانوشته علیه هژمونی سیاسی و اقتصادی غرب مهار کنند اما این به معنای پایان تنش نخواهد بود. ترکیه پس از پیروزی در جنگ ۴۴ روزه قره باغ به دنبال ایجاد اتحادی بزرگتر با سایر جمهوری های تُرک قفقاز و آسیای مرکزی می باشد، اتحادی که از هم اکنون توانسته است دشمنان منطقه‌ای روسیه از جمله گرجستان و اوکراین را نیز دور خود گرد آورد. ناگفته پیداست که چنین حرکاتی رقابت پنهان ترکیه و روسیه را علنی تر و پرهزینه تر خواهد کرد. 

ایران

پس از شروع جنگ دوم قره باغ، ایران محاسبات خود را بر اساس این امر مبنا قرار داد که دیر یا زود اتحاد روسیه و ارمنستان مانع از شکل گیری تحولی ژئوپلیتیک در قفقاز شده و جمهوری آذربایجان مجبور به خویشتن داری خواهد شد. اما با تداوم جنگ به نفع جمهوری آذربایجان، ایران وارد دوگانه امنیتی فزاینده ای شد؛ از یک سو با فشار گروه‌های ایرانشهری مبنی بر ضرورت مهار ترکیه در قفقاز، ایران شروع به حمایت مستقیم و غیر مستقیم از ارمنستان کرد، امری که واکنش جدی آذربایجانی های شمال غرب و پایتخت ایران را در پی داشت. با توجه به اینکه تُرک های آذربایجان و سایر مناطق ایران بخش قابل توجهی از جمعیت کل ایران را تشکیل می دهند، هرگونه حساسیت زایی در چنین امری می توانست گروه‌های مردمی بیشتری را به سمت گرایش های رادیکال تر و گریز از مرکز سوق دهد. برای اولین بار پس از فروپاشی حکومت قاجار و تشکیل ایران نوین، مردم آذربایجان توانستند مسیر سیاست خارجی ایران را عوض کنند. در این راستا ایران به سیاست آلترناتیو خود یعنی اسلام گرایی بازگشته و با ابراز خرسندی از آزادسازی مناطق آذربایجان به عنوان خاک جهان اسلام، از وضعیت جدید منطقه استقبال کرد. اما این امر به معنای عدم نگرانی از حضور فزاینده ترکیه و به حاشیه رانده شدن ایران از تحولات قفقاز نبوده و رقابت دو کشور در سطوح مختلف ادامه خواهد داشت. 

بهره سخن: 

ترتیبات امنیتی رقابتی میان ایران ترکیه و روسیه پس از جنگ ۴۴ روزه قره باغ وارد مرحله نوینی شده است و علاوه بر قفقاز جنوبی، رقابت میان کشورهای مذکور به میدان های دیگری مانند سوریه و عراق نیز سرایت خواهد کرد. در این میان با توجه به ملاحظات امنیتی روسیه و اولویت این کشور به شرق اروپا و مقابله با ناتو، انتظار می رود سطح رقابت ایران و ترکیه افزایش یافته و حتی ابعاد خطرناکی نیز به خود بگیرد.

۱۳۹۹/۱۱/۲۶

ایالات مینه‌سوتا آمریکا، ۲۶ فوریه را روز آذربایجان اعلام کرد

 تیم والز، فرماندار ایالات مینه‌سوتا در بیانیه‌ای ۲۶ فوریه مصادف با نسل‌کشی آذربایجانی‌های خوجالی توسط ارامنه را «روز آذربایجان» اعلام کرد.

وی در بیانیه خود با اشاره به اینکه بیشتر شهروندان آذربایجان این ایالت از خانواده یا نسل قربانیان قتل‌عام خوجالی هستند، اظهار داشت: آذربایجانی‌های مینه‌سوتا بر میراث فرهنگی، زبانی و تاریخی‌شان در این ایالت افزوده‌اند.

والز تصریح کرد: جامعه آذربایجانی‌های مینه‌سوتا نقش بی بدیل و افتخارآمیزی در تنوع فرهنگی این ایالت داشته و بنابراین روز ۲۶ فوریه را «روز آذربایجان» اعلام می‌کنیم.

گفتنی است پس از اشغال خوجالی در جنگ اول قره‌ باغ، نسل‌کشی غیرنظامیان آذربایجانی در این شهر توسط ارتش ارمنستان با کمک ۳۶۶ نظامی روسیه در ۲۵ و ۲۶ فوریه ۱۹۹۲ اتفاق افتاد.

به گزارش سازمان دفاع حقوق بشر در این قتل‌عام ۶۱۳ غیرنظامی از جمله ۶۳ کودک وحشیانه به قتل رسیدند. بنا به اعلام سازمان دیده‌بان حقوق بشر تعداد قربانیان این جنایت حدود ۱۰۰۰ نفر است.

پنجاه و سه تن بر اثر جرائمی؛ مانند سوزاندن، چهارمیخ کردن، بریدن سر، کندن پوست و بیرون آوردن حدقه کشته شده‌اند. هشت خانواده کامل نابود، ۲۵ کودک بدون والدین و ۱۳۰ تن نیز یتیم شدند.

قطعنامه‌های مختلف شورای امنیت سازمان ملل متحد جنایات ارمنستان در طول جنگ قره‌باغ ، به‌ویژه خوجالی را محکوم کرده و بسیاری از کشورهای جهان نیز این نسل‌کشی را به رسمیت شناخته‌اند.

۱۳۹۹/۱۱/۱۲

آیا ایران بازنده جنگ قره باغ است؟

 جنگ دوم قره باغ فرصتی برای نزدیکی تهران به باکو فراهم آورد، اما فهم نادرست وزارت خارجه ایران از تحولات میدانی باعث تضعیف تهران در قفقاز گشت.

بعد از حمله ارمنستان به مواضع نظامی در مرز با آذربایجان در ٦ مهر ١٣٩٩، جنگی تمام عیار میان آذربایجان و ارمنستان در گرفت. در حالی که گروه مینسک وابسته به سازمان امنیت و همکاری اروپا بعد از گذشت ٣٠ سال نتوانسته بود راه حلی برای این بحران ارائه کند، دولت آذربایجان برای بازپس گیری اراضی خود شروع به پیشروی به سوی قره باغ کرد. بعد از آنکه ارتش ارمنستان در نتیجه عدم مداخله طرفهای ثالث در جنگ، در هفته ششم نبردها، شهر شوشا را از دست داد و به عبارت بهتر، در حالی که در آستانه فروپاشی بود، در ١٩ آبان فیمابین روسیه، آذربایجان و ارمنستان تفاهم نامه ای به امضا رسید.

بر اساس این تفاهم نامه مقرر شد تا ارمنستان سه منطقه اشغالی همجوار قره باغ را به تدریج تخلیه کند. بدین ترتیب آذربایجان موفق شد تا ضمن آزادسازی اراضی تحت اشغال خود، توازن ژئوپلتیک جدیدی را در قفقاز ایجاد کند. بی تردید روسیه نیز در میان طرفهای پیروز جنگ قرار گرفت. کما اینکه در پایان نبرد و با حل مسئله، آن هم بدون حضور دو عضو دیگر گروه مینسک یعنی ایالات متحده امریکا و فرانسه، قفقاز جنوبی را به منطقه ای امن برای خویش مبدل ساخت. بدین ترتیب، از یک سو ایالات متحده امریکا و فرانسه، یعنی دو عضو ناتو را از منطقه قفقاز بیرون ساخت و از سوی دیگر، رابطه هم پیمانی خود با آذربایجان را قطع نساخت. همچنین نیکول پاشینیان، نخست وزیر طرفدار غرب را هم به طور ضمنی تنبیه کرد. حضور مستقیم و بی واسطه ترکیه در منطقه در روزهای بعد از پایان جنگ نیز به عنوان موفقیتی در سیاست خارجی این کشور به شمار می رود.

مدیریت روند از سوی ایران

در رابطه با مسئله قره باغ، انتظار آن بود که جمهوری اسلامی ایران به طور طبیعی از آذربایجان که دارای جمعیتی با اکثریت مسلمان و شیعه است، آشکارا حمایت کند. منتهی موضع گیری دولت تهران که با هدف مهار آذربایجان و ترکیه و تداوم وضعیت قبل از آغاز نبرد صورت می گرفت، از همان ابتدا و به طور غیرمستقیم به کار ارمنستان می آمد. به محض آغاز درگیری ها ایران در صدد برآمد تا در وهله اول، همان تأکید منفعلانه در حمایت از تمامیت ارضی آذربایجان را تداوم بخشد. چراکه تداوم وضعیت موجود، آذربایجان را مجبور می کرد تا برای رسیدن به نخجوان از اراضی ایران عبور کند و بدین ترتیب وابستگی آذربایجان به ایران ادامه پیدا می کرد. به همین شکل، وضعیت موجود، سرمایه گذاران تُرک را نیز مجبور می کرد تا برای دستیابی زمینی به آسیای میانه از خاک ایران استفاده کنند. ایران سعی می کرد تا این برگ برنده را از دست ندهد. از طرفی دیگر، تهران از این بابت نگران بود که پیروزی آذربایجان در قره باغ می تواند تأثیرات روانی بر تُرکهای ایران داشته باشد و باعث تقویت جنبشهای تجزیه طلبانه گردد؛ زیرا از دعوت وزارت امور خارجه ایران در همان روزهای ابتدایی جنگ مبنی بر «توقف فوری درگیری ها» در منطقه، نمی توان برداشت دیگری کرد. بی شک در صورت توقف درگیری ها آذربایجان نمی توانست دستاوردهای امروزین را به دست آورد.

تهران نه تنها از «اشغالگر» نامیدن ارمنستان خودداری کرد، بلکه موضوع ورود گروه های جهادی از سوریه به جنگ و به نفع آذربایجان را بدون ارائه دلیل و مدرک از زبان عالی ترین مقامات کشور نیز مطرح ساخت. علاوه بر این و به ویژه در بسیاری از رسانه ها ضمن آنکه ترکیه در مظان اتهام قرار گرفت، فعالیتهای حق طلبانه آذربایجان به عنوان طرح ترکیه برای بی ثبات ساختن منطقه مطرح گردید. تعداد تجزیه و تحلیلهای منتشر  شده در رسانه ها و مراکز تحقیقاتی و مبتنی بر این ادعا غیرقابل شمارش هستند. در حقیقت هدف عملی این ادعاها از نگاه ایران آن بود که افکار عمومی خود و به ویژه تُرکهای ایران درباره قره باغ را مدیریت کند. بدین ترتیب نبرد گروه های تندروی سوری در کنار آذربایجانی ها می توانست باعث زیر سؤال رفتن مشروعیت جنگ نزد تُرکان ایران گردد.

با این انگیزه ها ایران تلاش کرد تا این روند را با تکرار موضعگیری خود در جنگ اول قره باغ در سالهای ١٩٩٢-١٩٩٤ پشت سر بگذارد. اما از یک سو تُرکهای ایران دیگر به مانند سال ١٩٩٢ از نظر اجتماعی-سیاسی خسته از جنگ نبودند و از سوی دیگر، آذربایجان نیز در طی سالهای گذشته ضمن استفاده از کانالهای دیپلماتیک، از توانمند ساختن ارتش خود نیز غفلت نورزیده بود.

در چنین اوضاعی در برخی رسانه ها این موضوع مطرح شد که امارات متحده عربی و ایران از سوریه تعدادی از عناصر پ.ک.ک. را به قره باغ منتقل کرده اند؛ هرچند درستی این خبر مورد بحث است. مقامات ذیربط از ادعاهای مبنی بر وجود ارتباط ارگانیک مبتنی بر رابطه «برد-برد» میان ایران و پ.ک.ک. آگاه هستند. از این رو اگر در روزهای پیش رو از اسیران ارمنی اعترافاتی مبنی بر شرکت عناصر پ.ک.ک. در جنگ شنیده شود، نباید شگفت زده شد. همچنین اگر بخواهیم از ادعاهای منتشر شده در ایران مبنی بر ارسال گروه های تندرو به قره باغ، برداشتی روانی-سیاسی داشته باشیم، می توان گفت که تهران با استفاده از مکانیسم دفاعی فرافکنی، امیال و تفکرات نامقبول خود را به ترکیه نسبت می دهد. چراکه جا دارد یادی از منصور حقیقت پور، استاندار سابق اردبیل بکنیم که به علی‌اف پیشنهاد داده بود برای آزادسازی قره باغ، شبه نظامیان مسلح و متکی به توان مردم به مانند حشد شعبی، انصارالله و حزب الله در آذربایجان ایجاد کند. 

اگرچه به دنبال تغییر موازنه نظامی به نفع آذربایجان، تأکیدها بر تمامیت ارضی آذربایجان از سوی ایران افزایش یافت، اما رویکرد «منتظر باش و ببین» که این کشور در آغاز روند آن را پی گرفت، به همراه ورود خودروهای نظامی از مرز ایران به ارمنستان که در فضای مجازی انعکاس یافت، باعث شد تا این دیدگاه که ایران طرفدار ارمنستان است، در افکار عمومی آذربایجان و ترکیه تقویت شود. هر چقدر امامان جمعه که در جایگاه نمایندگی رهبر انقلاب هستند، برای کاهش واکنش مردم در آذربایجان ایران، اظهاراتی به نفع آذربایجان بیان داشتند، اما این ناکافی بود. علاوه بر این، علی ربیعی، سخنگوی دولت، در واکنش به این اظهارات و گویی که امامان جمعه برای اولین بار درباره موضوعی دائر بر سیاست خارجی اظهار نظر می کنند، بیان کرد که موضع گیری رسمی کشور در این موضوع، اظهارات وزارت امور خارجه است.

محاسبات نادرست ایران درباره قره باغ

بدون شک ایران دچار یک خطای محاسباتی شده است. قبل از هر چیز ایران به دلیل آنکه گمان نمی کرد جنگ در کوتاه مدت به نتیجه برسد، به دفعات این مسئله را مطرح می کرد که جنگ باعث بی ثباتی منطقه خواهد شد. ثانیاً پیش بینی نمی کرد که تُرکهای ایران به این سرعت بسیج شوند؛ حال آنکه ملیت گرایی تُرک در ایران گاهی در ابعاد واکنشی و گاهی کنشی آشکارا در حال اوج گرفتن است. در کنار این، مسئله قره باغ فقط مسئله نسل جوان ملیت گرا نیست، بلکه موضوع حساسی است در بین تمامی نسلها. در چنین موضوعی، حمایت کم سو و دیرهنگام از آذربایجان، باعث آسیب دیدن روابط عاطفی میان تُرکان ایران با مرکز می شود. اعتراضات صورت گرفته در شهرهایی با اکثریت تُرک به رغم اتخاذ تمامی تدابیر، برای تأیید این دیدگاه کافی است.

عدم حمایت روسیه از ارمنستان به محض شروع جنگ نیز احتمالاً حرکتی بود که ایران انتظار آن را نداشت. کما اینکه گفتمان ایران مبنی بر اینکه در ابتدا طرفین را به «آتش بس» دعوت کرد و بعداً بر «تمامیت ارضی آذربایجان» تأکید نمود و هنگامی که نتیجه جنگ مشخص شد، به «بازپس گیری اراضی آذربایجان از تصرف ارمنستان» تغییر یافت، به همراه روند نبرد با توجه به موضع گیری روسیه شکل گرفت. باز مشاهده شد که به مانند بحران سوریه، روسیه در مسائل منطقه ای، اولویتهای ایران را در نظر نمی گیرد و این کشور نمی تواند هم پیمان استراتژیکی برای ایران باشد. در حالی که نبرد ادامه داشت، دیدار عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه ایران، با طرفهای درگیر برای ارائه طرح ایران درباره قره باغ نیز نتیجه ای در بر نداشت. در نهایت نیز روسیه، ایران را که همسایه هر دو طرف درگیر بود، به عبارتی از بازی خارج کرد.

از سوی دیگر، در حالی که فضای سیاسی بین المللی در مورد آذربایجان مناسب بود، دولت باکو بدون آنکه اجازه دهد تا هر نوع برخوردی با تهران صورت پذیرد، قبل از هر چیز و با ثبات تمام، مناطق هم مرز با ایران را بازپس گرفت. در حالی که ایران منتظر مشخص شدن اوضاع بود، آذربایجان در پی اجرای استراتژی جنگی ای بود که مشخص است از قبل بر روی آن کار شده بود. در کنار انتقال فناوری از سوی ترکیه به آذربایجان قبل از آغاز نبرد، سرمایه گذاری های نظامی آذربایجان نیز باعث شده بود تا کفه ترازو به نفع باکو سنگینی کند. حمایت آشکار ترکیه از آذربایجان از همان نخستین روزهای آغاز درگیری، برتری روانی را از آن آذربایجان ساخت.

در میان همه این موارد، آن هنگام که اخبار مربوط به حمایت لجستیکی ایران از ارمنستان در رسانه ها منتشر می شد، ارسال پیامهای تشکر از سوی مقامات رسمی باکو به تهران بابت موضع گیری رسمی ایران در جنگ را باید به عنوان تلاش آذربایجان برای به خطر نینداختن دستاوردهای نظامی خود تعبیر کرد. دولت باکو بدون تقابل با مسکو و تهران و مطابق حقوق بین الملل (همانطور که تهران اراضی اشغال شده در جنگ ایران و عراق را با عملیات نظامی آزاد ساخت)، موفق به آزادسازی قره باغ گشت.

نتیجه

ایران در مسئله قره باغ دیگر دارای توان تغییر معادلات نیست. اینکه این کشور به دلیل نزاکت سیاسی، خود را حامی آذربایجان نشان داد، اما هیچ گام بازدارنده ای علیه ارمنستان نیز برنداشت، باعث شد تا ناظران بین المللی این کشور را در کنار ارمنستان قرار دهند. به همین دلیل مقامات دیپلماتیک ایران در برهه ای که نبرد ادامه داشت، تلاش فراوانی کردند تا نشان دهند که از آذربایجان حمایت می کنند. اما به رغم این تلاشها نمی توان گفت که تهران توانسته باشد افکار عمومی آذربایجان و تُرک را راضی گرداند. دولت تهران همانطور که نتوانست روند جنگ را با رویکردی انحرافی از قبیل «انتقال گروه های جهادی به قفقاز» به شکل مطلوب مدیریت کند، در معادلات جدید ژئوپلتیک ایجاد شده در دوران پس از جنگ نیز به همراه ارمنستان در «باشگاه بازندگان» قرار گرفت. در حالی که جنگ دوم قره باغ که در روابط ایران با آذربایجان دارای کارکرد کاغذ تورنسل بود، فرصتی برای نزدیکی تهران به باکو فراهم آورده بود، اما فهم نادرست وزارت خارجه ایران از تحولات میدانی باعث تضعیف تهران در قفقاز گشت. در حالی که اساساً ارمنستان کشوری نیست که بتواند به اندازه آذربایجان برای ایران سود داشته باشد، نگاه امنیتی و محدود باعث شد تا ایران قادر به ابتکار عمل در قبال وضع جدید نباشد. هرچند از نگاه ایران تأسیس پستهای دیدبانی از سوی روسیه در کنار ترکیه در قره باغ می تواند کمی تسکین دهنده باشد، اما با یک محاسبه ساده سود و زیان می توان دانست که در میان مدت و بلندمدت به نفع ایران خواهد بود که با تغییر پارادایم در سیاست قفقاز، به آذربایجان و ترکیه نزدیک گردد. در غیر این صورت تأثیرگذاری ایران در قفقاز بیش از پیش کاهش خواهد یافت.


نویسنده: اومود باشار - وبسایت ایرام؛ مرکز مطالعات ایرانی آنکارا

۱۳۹۹/۱۱/۱۱

مرکز دیده‌بانی مشترک ترکیه و روسیه برای نظارت در قره‌باغ آغاز به کار کرد

 فعالیت مرکز دیده‌بانی مشترک نیروهای ترکیه و روسیه در چارچوب نظارت بر آتش‌بس در منطقه قره‌باغ آذربایجان که از اشغال ارامنه آزاد شده است٬ امروز شنبه رسما آغاز شد.

ذاکر حسن‌اف وزیر دفاع آذربایجان، یونس امره کاراعثمان‌اوغلو معاون وزیر دفاع ملی ترکیه٬ الكساندر فومین معاون وزیر دفاع روسیه و سایر مقامات کشوری و لشکری در مراسم افتتاح این مرکز حضور یافتند.

وزیر دفاع آذربایجان طی سخنانی پس از نواخته شدن سرود ملی آذربایجان٬ ترکیه و روسیه٬ ضمن آرزوی موفقیت برای سربازان تُرک و روس که در این مرکز خمت خواهند کرد٬ اظهار داشت: «مطمئنیم كه روابط دوستانه‌ای بين سربازان تُرک و روس ایجاد خواهد شد».

امره کاراعثمان‌اوغلو معاون وزیر دفاع ملی ترکیه نیز تاکید کرد که «صلح و ثبات در منطقه در نتیجه تلاش‌های مصمم رجب طیب اردوغان٬ ولادیمیر پوتین و الهام علی‌اف روسای جمهور ترکیه٬ روسیه و آذربایجان حاصل شده است».

وی همچنین گفت: «این مرکز دیده‌بانی مشترک به منظور نظارت بر آتش بس، ثبت تخلفات، بررسی شکایات و مشکلات طرفین و اقدامات پیشگیرانه از بروز تخلفات فعالیت خواهد کرد».

همچنین الكساندر فومین، معاون وزیر دفاع روسیه نیز ضمن آرزوی موفقیت برای سربازان اظهار داشت كه این مركز در خدمت برقراری صلح و آرامش در منطقه خواهد بود.

لازم به ذکر است بامداد دهم نوامبر سال گذشته الهام علی‌اف، رئیس جمهور آذربایجان، نیکول پاشینیان نخست‌وزیر ارمنستان و ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه توافق‌نامه‌ای را برای برقراری آتش‌بس در قره‌باغ در مسکو امضا کردند.

براساس این توافق‌نامه٬ ارمنستان از اراضی اشغالی خارج شده و نیروهای حافظ صلح روسیه در منطقه قره‌باغ و کریدور لاچین که مرکز این منطقه را به ارمنستان وصل می‌کند٬‌ مستقر شدند.

سربازان تُرک نیز با تصویب پارلمان ترکیه و توافق با آذربایجان و روسیه برای نظارت بر روند آتش‌بس به مناطق آزادشده آذربایجان اعزام شدند.

تفاهم نامه مربوط به تاسیس مرکز دیده‌بانی مشترک ترکیه و روسیه بین خلوصی آکار و سرگئی شویگو وزرای دفاع ترکیه و روسیه در ۱۱ نوامبر ۲۰۲۰ امضا شد.

این مرکز در زمینی به مساحت ۴ هکتار در حوالی روستای مرزیلی در آغدام مستقر و ۶۰ سرباز تُرک و ۶۰ سرباز روس در آن خدمت می‌کنند. امنیت مرکز مشترک که شامل یک مسجد و یک کلیسا نیز می‌شود توسط سربازان آذربایجانی تامین می‌شود.

۱۳۹۹/۱۱/۰۸

تحلیل اندیشکده آمریکایی از جنگ قره‌باغ: اشتباهات محاسباتی ارمنستان در ورود به جنگ با آذربایجان چه بود؟

 ارمنستان در این جنگ غافلگیر شد. ارمنستان طی سال‌های اخیر به شدت به لفاظی‌های خصمانه و جسورانه علیه آذربایجان می‌پرداخت. اما چرا درگیری آنچنان‌ که رهبران ارمنی تصور می‌کردند پیش نرفت؟

اندیشکده شورای سیاست خارجی آمریکا در مقاله‌ای به قلم سوانته کورنل، مدیر حوزه آسیا و قفقاز در این اندیشکده و یکی از بنیان‌گذاران نهاد سیاست امنیتی در اندیشکده مرکز راهبردی جینسا نوشت: از زمان جنگ ارمنستان و آذربایجان، ارمنستان متحمل عقب‌نشینی‌های نظامی سنگین در مواجهه با نیروهای آذربایجان شد.


ارمنستان در همه جنبه‌های این درگیری دچار خطا شد


در این گزارش آمده است: به نظر می‌رسد که ارمنستان در این جنگ غافل‌گیر شد و این اتفاقی عجیب است زیرا ارمنستان طی سال‌های اخیر به شدت به لفاظی‌های خصمانه و جسورانه علیه آذربایجان می‌پرداخت. اما چرا درگیری آنچنان‌ که رهبران ارمنی تصور می‌کردند پیش نرفت؟ دلیل این امر در شماری از محاسبات شدیداً اشتباه نهفته است، به طوری که رهبری ارمنستان تقریباً در مورد همه جنبه‌های این درگیری دچار خطا شدند: فضای بین‌المللی، پاسخ روسیه، نقش ترکیه در این درگیری، و نیز پویایی‌های داخلی دشمنش یعنی آذربایجان.

درگیری ارمنستان-آذربایجان همواره مؤید یک تناقض عمیق بوده است. جمعیت ارمنستان، یک‌سوم جمعیت آذربایجان است، و ارمنستان فاقد منابع طبیعی و امتیاز و برتری ژئوپلیتیکی کلیدی آذربایجان است. اما ارمنستان در اوایل دهه ۱۹۹۰، پیروز جنگ شد، که دلیل آن عمدتاً دو عامل زیر بود: آشوب داخلی در آذربایجان و پشتیبانی روسیه از ایروان. این عوامل به ارمنستان کمک کرد تا بر منطقه قره ‌باغ و نیز بر قلمروهای بزرگ‌تر اطراف آن که محل اقامت حدود ۷۵۰ هزار آذربایجانی بود که مجبور به فرار شدند، مسلط شود.


آذربایجان به دنبال انتقام از اشغال خاک خود


در ارمنستان، این پیروزی به مبنایی برای احساس برتری نظامی بدل شد که تا ماه اخیر دوام آورد. اما به لحاظ دیپلماتیک، به زودی آشکار شد که ارمنستان پا را از گلیمش درازتر کرده است. عمدتاً به دلیل تاریخ تراژیک ارمنستان، این کشور از حمایت چشمگیر بین‌المللی برخوردار شده بود. اما پیشروی‌های ارضی ایروان و پاک‌سازی قومی آذربایجانی‌ها در بازه زمانی ۹۴-۱۹۹۳، تصور مذکور را تغییر داد. در سال ۱۹۹۶، قطعنامه‌های سازمان‌های بین‌المللی نظیر سازمان ملل و سازمان امنیت و همکاری در اروپا آشکار ساخته بود که دیگر کشورهای جهان موافق بازگرداندن کلیه قلمروهای اشغالی به آذربایجان هستند و راه‌حلی را برای درگیری می‌پذیرند که بنا به آن اجازه خودگردانی به ارمنی‌های منطقه قره‌باغ داده می‌شود اما استقلال کامل آن‌ها پذیرفته نمی‌شود.

به علاوه، با توجه به وسعت قلمروهایی که ارمنستان اشغال کرد، بدیهی بود که نه رهبری آذربایجان و نه جامعه آن با وضعیتِ پیش‌آمده کنار نخواهند آمد. در عوض، یک احساس قدرتمند انتقام در آذربایجان ایجاد شد و آذربایجان بخش چشمگیری از درآمدهای نفتی‌اش را روی بخش نظامی این کشور سرمایه‌گذاری کرد. عدم توازن فزاینده بین دو کشور، پیش از پیش تحمل‌ناپذیر شد. واکنش ارمنستان عبارت بود از تعمیق وابستگی نظامی به روسیه، که آن را تضمینی برای پیشرفت‌های نظامی خود تلقی می‌کرد.


امیدواری روزافزون ارمنی‌ها به روسیه


برای مدتی، ارمنستان خود را قانع کرده بود که زمان به‌واقع به نفعش است. پس از دو رویداد شوکه‌کننده در سال ۲۰۰۸ – جنگ در گرجستان و بحران مالی جهانی – ظاهراً اطمینان ارمنستان به مسکو حتی بیشتر هم شد. اینکه غرب از جلوگیری از شکست نظامی عزیزکرده‌اش در منطقه قفقاز یعنی گرجستان ناتوان است آشکار شده بود، و بحران مالی سبب کاهش تدریجی نقش‌آفرینی کشورهای غربی در این منطقه شد. استقلال کوزوو در همان سال باعث یک دولت آلبانیایی دیگر در منطقه بالکان شد، که ارمنی‌ها آن را به عنوان مدلی برای سرنوشت آتی منطقه قره‌باغ تلقی کردند. پس از اشغال کریمه توسط روسیه در سال ۲۰۱۴، که شباهت‌هایی با تسخیر قره‌باغ توسط ارمنستان در دو دهه قبل داشت، امیدهای ارمنی‌ها بیش از پیش فزونی گرفت. در نتیجه، ارمنستان مذاکرات به رهبری سازمان امنیت و همکاری در اروپا پیرامون درگیری ارمنستان-آذربایجان را عمدتاً به عنوان تاکتیکی برای وقت‌کشی قلمداد کرد و به نظر نمی‌رسید که دستیابی به توافقات جدی در ازای صلح را ضروری تلقی کند.


امتناع روسیه از متوقف کردن آذربایجان


در آوریل ۲۰۱۶، تشدید تنش‌ها منجر به جنگی چهار روزه شد که در آن آذربایجان، برای نخستین بار از سال ۱۹۹۴، بار دیگر بر بخش‌هایی از قلمروهای اشغالی مسلط شد. نکته مهم این‌که در حالی که مسکو متعاقباً در صدد مذاکره بر سر یک توافق آتش‌بس برآمد، اما از مداخله در راستای متوقف ساختن پیشروی آذربایجان امتناع کرد. این اتفاق باید زنگ خطر را در ایروان به صدا درمی‌آورد. اما عجیب است که این رویداد، در عوض باعث موضع‌گیری سخت‌تر ارمنستان شد.

نخستین تغییر، تغییری زبانی بود. ارمنی‌ها به تدریج قلمروهای اشغالی پیرامون قره‌باغ را «قلمروهای آزادشده» نامیدند – و این تغییر بزرگی بود، زیرا این نواحی سابقاً به عنوان یک حفاظ امنیتی و یک کارت مذاکره به منظور تضمین موافقت آذربایجان با وضعیت قره‌باغ محسوب می‌شدند. اما اکنون موضع ارمنستان تغییر کرده بود: ارمنی‌ها اکنون خاطرنشان می‌کردند که شاید اصلاً تمایلی به بازگرداندنانی قلمروها نداشته باشند، و به این ترتیب، چهار قطعنامه سازمان ملل را که خواهان بازگشت «فوری و بدون قید و شرط» این قلمروها به آذربایجان می‌شد نادیده گرفتند.


پاشینیان: قره‌باغ از آنِ ارمنستان است، تمام


زمانی که نیکول پاشینیان در بهار ۲۰۱۸ و در پی یک «انقلاب مخملی» به قدرت رسید، در ابتدا ظاهراً مایل به ازسرگیری فرایند صلح بود. نخبگان آذربایجانی از به قدرت رسیدن وی استقبال کردند: باکو از فرصت شروع عملیات‌های نظامی در جریان آشوب داخلی در ارمنستان استفاده نکرد. باکو به امید دستیابی به شریکی برای صلح، ظاهراً تمایل داشت که به پاشینیان فرصت دهد تا قدرتش را تحکیم کند. زمانی که علی‌اف و پاشینیان در اکتبر ۲۰۱۸ در دوشنبه با هم ملاقات کردند، بر سر کاهش تنش‌ها به توافق رسیدند. اکنون چشم‌انداز برقراری صلح، بهتر از گذشته بود.

اما سپس تغییری روی داد. در ماه مه ۲۰۱۹، پاشینیان از پذیرش «اصول مادرید» که توسط سازمان امنیت و همکاری در اروپا تعیین شده و مبنای مذاکرات از سال ۲۰۰۷ بود، امتناع کرد. وی همچنین در صدد تغییر شکل مذاکرات برآمد، و خواهان حضور رهبری محلی منطقه قره‌باغ در گفتگوها شد. اما وی سپس در جریان سخنرانی در اوت ۲۰۱۹ در پایتخت قره‌باغ، عنوان کرد که «قره‌باغ از آنِ ارمنستان است، تمام»، و بار دیگر از یکپارچگی ارمنستان و قره‌باغ سخن گفت که در اواخر دهه ۱۹۸۰ موجب شعله‌ور شدن آتش جنگ شده بود. این گفته‌های وی نه‌تنها متناقض بودند – اگر قره‌باغ از آنِ ارمنستان است، چرا باید دارای کرسی مجزایی در پای میز مذاکره باشد – بلکه ظاهراً جایی برای مذاکرات پیرامون وضعیت این قلمرو باقی نگذاشت. نشانه‌های دیگری هم دال بر چرخش موضع ارمنستان وجود داشت. آنا هاکوبیان همسر پاشینیان، که جنبش «زنان برای صلح» را در سال ۲۰۱۸ به راه انداخته بود، در خلال این تابستان لباس نظامی به تن کرد و با دست گرفتن یک اسلحه، تلاش کرد تا از آموزش نظامی برای زنان حمایت کند. پسر وی نیز داوطلب خدمت در قلمروهای اشغالی شد.


جنگ‌های جدید برای قلمروهای جدید


راهبرد نظامی ارمنستان نیز تغییر کرد: در همان سال، دیوید تونویان وزیر دفاع – که قدرت و نفوذ وی به تدریج در دولت افزایش یافت – عنوان کرد که ارمنستان اکنون منکر منطق زمین برای صلح می‌شود که مبنای مذاکرات بود، و در عوض راهبردی مبنی بر «جنگ‌های جدید برای قلمروهای جدید» را دنبال خواهد کرد. همراه با این دعاوی، تحرکات جسورانه‌ای نیز صورت گرفت که وضعیت میدانی را تغییر داد: ارمنستان تقریباً به صورت علنی، انتقال ارمنی‌های سوریه و لبنان به قلمروهای اشغالی و اسکان آن‌ها در این نواحی را کلید زد، و واقعیت‌های جدیدی را در عرصه میدانی ایجاد کرد و سبب تحریک بیش از پیش باکو شد. موضع ایروان به بهترین نحو در مصاحبه پاشینیان با برنامه هارد تاک بی‌بی‌سی در اوت ۲۰۲۰ خلاصه شد، که استیون ساکور مجری خشمگین برنامه را بر آن داشت که به پاشینیان بگوید «واضح است که شما یک حافظ صلح نیستید».

اما رهبران ارمنستان سپس پا را از این هم فراتر نهادند: آن‌ها، احتمالاً سهواً، اقداماتی را صورت دادند که نقش ترکیه در این مشاجره را پررنگ‌تر کرد. زمانی در ماه ژوئیه سال جاری، جنگ در مرز نواحی غیرمناقشه‌برانگیز ارمنستان-آذربایجان در شمال منطقه درگیری شروع شد، ترکیه نگران آن شد که ارمنستان به تهدیدی برای زیرساخت‌های انرژی در مجاورت تأسیسات انتقال نفت و گاز آذربایجان شود. متعاقباً، در اوایل ماه اوت، رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر ارمنستان، هر دو در مراسم صدمین سالگرد پیمان سور سخنرانی کردند؛ توافقی که موجب تشکیل یک دولت ارمنی در شرق ترکیه شد – و برای یک قرن موضوع اعتراضات ملی‌گرایان ترکیه بوده است.


چهار محاسبه شدیداً اشتباه از جانب رهبران ارمنستان


این رویدادها مؤید حداقل چهار محاسبه شدیداً اشتباه از جانب رهبران ارمنستان است. نخست این‌که سخن گفتن از «قلمروهای آزادشده»، بازتاب تلاشی عامدانه در راستای بهره‌برداری از ضعف نهادها و قوانین بین‌المللی بود. برای دو دهه، آذربایجان تلاش‌هایش را روی استفاده از دیپلماسی و فشار بین‌المللی بر ارمنستان جهت بازداشتن ارمنستان از تلاش برای تغییر مرزهای بین‌المللی از طریق نیروی نظامی، متمرکز کرده بود. ظاهراً ضعف تضعیف نظم بین‌المللی، دست ارمنستان را باز گذاشت تا کنترلش بر این سرزمین‌ها را برای مدتی نامعلوم حفظ کند. آنچه رهبری ارمنستان نادیده گرفت این است که همین نظم بین‌المللی بود که آذربایجان را از کنار گذاشتن دیپلماسی و پیگیری راه‌حل نظامی بازداشته بود.

در سال ۲۰۱۹، رئیس‌جمهور الهام علی‌اف اشاره کرد که وضعیتی در جهان پیش آمده که در آن «قدرت، حق است»، و تلویحاً گفت که اگر آذربایجان نتواند از طریق دیپلماسی به اهدافش دست یابد، مطابق قاعده مذکور وارد عمل خواهد شد. به طور مشابه، ارمنستان متوجه الزامات شکستش در به رسمیت شناخته شدن قلمرو اشغالی توسط جامعه بین‌المللی نشد. چنان‌که رویدادهای اخیر آشکار ساخته است، تا زمانی که جنگ بر سر قلمرو به رسمیت شناخته‌شده آذربایجان توسط جامعه بین‌المللی باشد، قدرت‌های غربی و دیگر قدرت‌ها کاری نمی‌توانند بکنند جز صدور فراخوان‌های تکراری برای توقف درگیری و آغاز مذاکرات.

دوم و شاید مهم‌تر این‌که ارمنستان نتوانست این واقعیت را درک کند که نمی‌تواند حمایت روسیه را قطعی تلقی کند. نفوذ روسیه بر ارمنستان به حدی شدید شده بود که ولادیمیر پوتین ابراز تمایل به برقراری رابطه نزدیک با الهام علی‌اف را چندان خطر بزرگی احساس نکرد و تلاش کرد تا آذربایجان را وارد مدار روسیه کند. دانشجویان حوزه راهبرد روسیه از دیرباز متوجه شده بودند که کرملین نفوذش بر ارمنستان را به عنوان اهرم فشاری برای دستیابی به نفوذ بر گرجستان و آذربایجان به‌کار می‌گیرد، که هر دوی آن‌ها دارای اهمیت ژئوپلیتیک بسیار بیشتری هستند. چندین سال قبل، مسکو فروش مقادیر زیادی تسلیحات به آذربایجان را آغاز کرد. مسلماً باکو قیمتی بالاتر از ایروان پرداخت می‌کرد، اما این اقدام احتمالاً سبب شده است که رهبران ارمنستان، راهبردشان مبنی بر وابستگی به روسیه را اساساً به پرسش بکشند، چرا که روسیه همچنین تلاش زیادی کرد تا باکو را راضی کند که به سازمان‌های تحت رهبری روسیه نظیر اتحادیه اقتصادی اوراسیا بپیوندد. اما علی‌رغم این ‌که روسیه از مداخله در تنش‌هایی که در خلال سال ۲۰۱۶ بروز کرد اجتناب ورزید، دولت ارمنستان باز هم به بازاندیشی جدی در مورد رابطه‌اش با روسیه نپرداخت.


بی‌اعتمادی پوتین به پاشینیان و شیوه به قدرت رسیدن وی


در عوض، ایروان مانند بازیگری که گزینه‌های بدی در دست دارد، به وضوح شروع به بلوف‌زدن کرد تا جایی که باکو نهایتاً تصمیم گرفت واکنش نشان دهد. پوتین عمیقاً به پاشینیان و شیوه به قدرت رسیدن وی بی‌اعتماد است، و به نظر می‌رسد که از ناکامی وی خرسند شود – احتمالاً به امید این‌که رژیم سابق بار دیگر در ایروان به قدرت برسد. جالب ‌توجه است که الهام علی‌اف در ماه اوت سال جاری در صدد حذف نیروهای طرفدار روسیه در دولتش برآمد و علناً از فروش‌های نظامی روسیه به ارمنستان گلایه کرد. رویکرد محتاطانه پوتین ممکن است بازتاب نیاز به جلب رضایت آذربایجان در راستای کسب نفوذ بیشتر بر مهم‌ترین کشور راهبردی در منطقه قفقاز باشد. اگرچه امکان تغییر روندها وجود دارد، اما فعلاً به نظر می‌رسد که روسیه مداخله قاطع در این جنگ را چندان برای خود سودمند تلقی نمی‌کند، و حتی به نظر می‌رسد که می‌خواهد از این فرصت تشدید تنش‌ها استفاده کند و نیروهای حافظ صلح روس را به منطقه درگیری بفرستد. در هر صورت، ارمنستان منزوی‌تر از آن بود که از لفاظی‌هایش برمی‌آمد.


ناتوانی مقامات ارمنی در تحلیل شرایط منطقه‌ای


سوم این‌که رهبران ارمنستان نتوانستند پیوندهای رو به رشد میان قفقاز جنوبی و خاورمیانه را به درستی تحلیل کنند، به خصوص نقش ترکیه در منطقه را. از سال ۲۰۱۵ به بعد، یک نیروی ملی‌گرای قوی درون دولت ترکیه ریشه دوانده، و بیش از پیش به عامل تعیین‌کننده سیاست خارجی ترکیه بدل شده است. رئیس‌جمهور رجب طیب اردوغان – که یک اسلام‌گراست و نه یک ملی‌گرا – به سمت و سویی ملی‌گرایانه‌تر سوق داده شده، به طوری که آنکارا در صدد به چالش کشیدن روسیه در سوریه و لیبی برآمده است. برای ارمنستان، این واقعیت که پهپادهای ترکیه توانستند از سد سامانه‌های دفاع هوایی روسیه عبور کنند، حداقل در مورد لیبی، باید مایه نگرانی جدی شده و نیاز به احتیاط بیشتر را برجسته ساخته باشد. علی‌رغم نشانه‌های هشداردهنده آشکار، مثلاً اظهارات اردوغان در فوریه ۲۰۲۰ مبنی بر این که قره‌باغ به همان اندازه که برای آذربایجان اهمیت دارد برای ترکیه هم مهم است، رهبران ارمنستان اما به‌هیچ‌وجه نتوانستند چرخش در موضع ترکیه در قبال درگیری فعلی را پیش‌بینی کنند. در واقع، آن‌ها از طریق اقداماتی نظیر استقبال از پیمان سور در تابستان سال جاری، چرخش مزبور را تسریع کردند.

نهایتاً، رهبران ارمنستان نتوانستند دگرگونی داخلی اخیر در آذربایجان را درک کنند. ظاهراً رهبران ارمنستان متوجه نشدند که رویکرد جسورانه‌تر علی‌اف بر جدی‌ترین مشکل آذربایجان یعنی درگیری بر سر قلمروهای آذربایجانی اشغال‌شده تأثیر خواهد گذاشت، گرچه علی‌اف بارها از این وضعیت ابراز ناخرسندی کرده بود.


ارمنستان نتوانست ژئوپلیتیک کشورش و منطقه را درک کند


پس چرا رهبران ارمنستان دچار چنین اشتباه محاسباتی عمیقی شدند؟ چندین دلیل برای این امر به ذهن می‌رسد. جهان طی سال‌های اخیر سریعاً تغییر کرده است، و ارزیابی الزامات تأثیرات متقابل فرایندهای جهانی و منطقه‌ای نیازمند انعطاف‌پذیری چشمگیر و مهارت‌های تحلیلی است. ظاهراً رهبران ارمنستان دچار خودشیفتگی شده و تبلیغات سیاسی خودشان را باور کردند. اما این امر هم نمی‌تواند توضیحی برای شکست بزرگ آن‌ها باشد؛ شکستی که تنها از طریق یک تحلیل عمیق‌تر پیرامون سیاست داخلی ارمنستان می‌توان آن را توضیح داد.

اکنون آشکار شده است که نخست‌وزیر نیکول پاشینیان – که قبل از به قدرت رسیدنش به عنوان رهبر اعتراضات خیابانی در سال ۲۰۱۸، فاقد تجربه سیاسی بود – نتوانسته است ژئوپلیتیک کشورش و منطقه را درک کند. اما وی همواره از جانب رهبری قبلی ارمنستان دست کم گرفته شد، و در مقابل به سمت رهبری قره‌باغ متمایل شد، و روابط حسنه‌ای با مسکو برقرار کرد. این امر باعث یک وضعیت شدیداً ناپایدار شد، به طوری که پاشینیان تصمیم گرفت با اتخاذ موضعی بیش از پیش ملی‌گرایانه و تحکیم قدرت خود، از رقبایش پیشی بگیرد. در واقع، فراخوان وی برای یکپارچگی احتمالاً بیشتر معطوف به رهبری قره‌باغ بود و قصد داشت محبوبیت خود میان ارمنی‌های قره‌باغ را نیز افزایش دهد. در این صورت، وی شدیداً تأثیر این لفاظی‌ها بر باکو را دست کم گرفته است.

دو طرف درگیری یک توافق آتش‌بس را به امضا رسانده‌اند که پیروزی نظامی آذربایجان را تحکیم می‌کند و در عین حال مؤید سطحی از کنترل ارمنستان بر بخش‌هایی از قره‌باغ است. خسارت بلندمدت ناشی از اشتباهات محاسباتی ارمنستان که در اینجا به آن‌ها پرداخته شد، کاملاً مشهودند. اگرچه بخشی از خسارت وارده فیزیکی است، اما مهم‌تر از آن، آسیبی است که به تصورات ارمنی‌ها وارد شد: احساس برتری نظامی ارمنستان اکنون به باد رفته، و احساس انزوایش ملموس شده است. اکنون باید آشکار شده باشد که ارمنستان تنها در صورتی می‌تواند امن باشد که به صلح پایدار دست یابد. با توجه به ناتوانی پاشینیان، به دشواری می‌توان حدس زد که وی چگونه از این برهه حساس عبور می‌کند، در حالی که درخواست‌ها برای استعفای وی نیز بیشتر خواهد شد.

این اندیشکده در پایان خاطرنشان کرد: خواه پاشینیان در قدرت بماند با برکنار شود، همچنان باید منتظر ماند و دید که آیا ارمنستان از این ماجراجویی مخاطره‌آمیز درس می‌گیرد و تلاشی جدی برای رسیدن به صلح را آغاز می‌کند یا نه.

۱۳۹۹/۱۱/۰۶

كنفرانس صلح پاريس ۱۹۱۹ و رد ادعای ارامنه و جیلوها درباره غرب آذربایجان

 پس از پایان جنگ جهانی اول موضوع اداره امپراطوری های شکست خورده آلمان و عثمانی در صدر اولویت های دول فاتح قرار گرفت. تخليه آذربايجان ايران نيز يكی از موضوعات متاركه صلح بود. ایران گرچه بصورت رسمی وارد جنگ جهانی نشده بود و حتی اعلان بی طرفی هم کرده بود ولی سعی فراوان در شرکت در کنفرانس صلح داشت. با اينحال عليرغم قبول ظاهری انگليسيها در باب شركت ايران در كنفرانس صلح، انگلیسی ها مخالف اين امر بودند.

براساس تصميمات اتخاذ شده هیئت نمایندگی ایران به قرار زير بود: مشاور الممالک وزیر خارجه – معین الوزراء علا فرزند دوم علاء السلطنه وزیر امور خارجه که انگلستان وی را شخصيتی ملی و افراطی قلمداد میکرد و ذکاء الملک فروغی معلم سرخانه سابق شاه و از اعتدالیون.

از ديگر سو ارامنه و آشوری های آذربايجان كه در جنگ جهانی اول هم‌پيمان متفقين بودند نيز برای بدست آوردن آنچه كه حقوق از دست رفته شان می دانستند تصميم به شركت در كنفرانس صلح گرفتند. در نامه وزير مختار ايران در فرانسه از اينكه ارامنه با اقداماتشان دنيا را مشتبه كرده اند به دولت هشدار می دهد. 

در اين كنفرانس دو هيئت نسطوری – آشوری با درخواستهایی شركت كردند. دسته‌ای از آذربايجان ايران به سركردگی پطروس و ماجراجويان فراری از آذربايجان و هيئت ديگر از آشوری هايی كه برای تحصيل از آذربايجان به آمريكا رفته بودند. آشوری ها در اين درخواستها فعلا مختاريت و سپس استقلال كامل دولت آشوری در حدود موصل، غرب آذربايجان، دياربكر تا شمال درياچه وان و كوههای شرق تركيه تقاضا شده بود  كه از سوی هم دولت تركيه شديدا و هم از سوی ايران نسبتا رد شد.

در یادداشت ادعاهای ایران در قسمت حفظ استقلال سیاسی، بازگرداندن سرزمین هایی از عثمانی و روس که طی جنگها ایران از دست داده بود و قسمت سوم تقاضای جبران خسارت. در اين حين وزارت خارجه طی دستورالعملی رمزی به كارگزاری آذربايجان می نويسد: « برای آنكه دولت بهتر به مقصود خود در اراضی و نقاطی كه جبرا مطابق عهود قديم از ايران انتزاع شده مستولی گردد لازم است اهالی آن نقاط تمايل خودشان‌ را به اعاده در تحت حكومت ايران علنا اظهار نمايند. اهالب نخجوان به همین ترتيب رفتار و به تبريز نيز تعليمات لازمه داده شده است.» و همچنين آنها را «تشويق و ترغيب نمايند كه آنها هم يا به توسط وزير مختار فرانسه در طهران و يا مستقيما تمايلات خود را به اعاده در تحت حكومت ايران صريحا به كنفرانس صلح تلگراف نمايند تا كمک بزرگی به عمليات ميسيون ايران و دولت عليه بشود. »

درباره ادعاهای ارضی ایران روزنامه تایمز لندن نوشت: « ایران نه لیاقت، نه پول و نه اسلحه برای اداره کردن اراضی وسیع مورد ادعای خود دارد.» و بدین ترتیب در این کنفرانس نه تنها ایران شرکت داده نشد بلکه خسارات ایران در جنگ نیز پرداخت نشد. در عوض با اقدامات عصمت پاشا صدر هیئتb نمایندگی ترکیه، ادعاهای ارامنه و آشوری ها درباره مناطق غربی آذربایجان نیز بی اثر ماند. پس از امضای قرارداد ۱۹۱۹ وثوق الدوله با انگلیس مبنی بر تحت الحمایه کردن ایران، هیئت نمایندگی ایران نیز با دست خالی به تهران بازگشت.

دکتر توحید ملک‌زاده دیلمقانی

۱۳۹۹/۱۱/۰۱

ژانویه سیاه روز آزادگی برای مردم جمهوری آذربایجان و روز ننگ برای ارتش شوروی

 در ۲۰ ژانویه سال ۱۹۹۰ به دنبال جریانات استقلال‌طلبانه مردم جمهوری آذربایجان، تاریخ قفقاز شاهد صفحه جنایتی شد که هرگز با مشابه آن روبه‌رو نشده بود.

به گزارش قره باغ سسی به نقل تسنیم، امروز ۳۱ اُمین سالگرد فاجعه ۲۰ ژانویه ۱۹۹۰ باکو است که از آن به عنوان ژانویه سیاه (قارا یانوار) یاد می‌شود.

شب ۱۹ تا ۲۰ ژانویه ۱۹۹۰ با فرمان میخائیل گورباچف رهبر اتحاد جماهیر شوروی زخم بزرگی بر پیکره جمهوری آذربایجان وارد آمد و ارتش شوروی در یک اقدام وحشتناک دست به قتل‌عام مردم این جمهوری زدند.

در سال ۱۹۹۰ به دنبال جریانات استقلال‌طلبانه مردم جمهوری آذربایجان، تاریخ قفقاز شاهد صفحه جنایتی شد که هرگز با مشابه آن روبه‌رو نشده بود. شبی که در آن ارتش شوروی در مقابل آزادی و آزادگی ایستاد و دست به چنان قتل‌عام هولناکی زد که کوچه و میدان‌های باکو از شدت فاجعه لباس خون به تن کرد. در این روز مردم جمهوری آذربایجان در برابر ظلم و استبداد ایستادند و با خون خود صفحه زرینی در تاریخ این کشور خلق کردند.

هرچند که در این روز زنان و مردان و کودکان بی‌گناه زیادی جانشان را از دست دادند اما این مردم جمهوری آذربایجان بودند که با استقامت و رشادت پیروز میدان شدند چرا که آزاد مردان پیر و جوان این کشور جان بر کف نهاده، آزادی را برای هم‌وطنان خود به ارمغان آوردند.

در این فاجعه بیش از ۶۰ هزار سرباز شوروی برای فرونشاندن جریان استقلال‌طلبی مردم جمهوری آذربایجان شرکت کرده بودند و در این روز نیروهای سرکوبگر حتی آمبولانس‌ها و امدادرسانانی که برای کمک به مجروحان آمده بودند مورد هجوم قرار دادند.

طبق آمار رسمی وزارت خارجه شوروی سابق، در جریان سرکوب مردم باکو ۱۳۷ نفر کشته و ۷۴۴ نفر زخمی و ۸۴۱ نفر نیز توسط نیروهای دولتی دستگیر شدند.

همچنین طبق آمار اعلامی از طرف وزارت کشور آن زمان، بیش از ۲۰۰ منزل مسکونی در همان روز تخریب و بیش از ۸۰ خودرو نیز به آتش کشیده شد.

مردم جمهوری آذربایجان جنایات و فاجعه ۲۰ ژانویه را هیچ‌گاه فراموش نکرده‌‌اند و در سال ۲۰۰۰ بنای یادبود و خیابان شهدای این فاجعه را به نام «شهیدلر خیابانی» افتتاح کردند.

مردم این کشور همه‌ساله در روز بیستم ژانویه، این رویداد را با احترام یاد می‌کنند و این فاجعه را تا ابد در صفحات خونین حافظه کشور خود ثبت کرده و به عنوان روز ماتم گرامی می‌دارند.

امسال نیز همانند سال های گذشته اقشار و گروه‌های مختلفی از جامعه جمهوری آذربایجان حضور پرشوری در مزار شهدای ژانویه سیاه داشتند.

۱۳۹۹/۰۷/۲۹

ارمنستان؛ منزوی مطلق در قفقاز جنوبی

 استراتژی، تاکتیک و ترفندهای مختلف ارمنستان؛ مانند اشاعه تبلیغات دروغین علیه ترکیه و آذربایجان، استمداد سیاسی و نظامی، حملات موشکی به مناطق مسکونی مانند گنجه، اردوباد و غیره با ناکامی مواجه شده و روند آزادسازی قره‌باغ اشغالی ادامه دارد.

ارمنستان برای توجیه و ادامه اشغال قره‌باغ تاکنون، به‌ویژه در نبرد اخیر، تاکتیک‌ها و ترفندهای مختلفی مانند استمداد رسانه‌ای، سیاسی و نظامی از متحدان شرقی و غربی خود، کمپین اشاعه دروغ علیه ترکیه و جمهوری آذربایجان، حمله مذبوحانه موشکی به شهروندان و غیرنظامیان مناطق دور و نزدیک محل نزاع مانند گنجه، اردوباد و غیره به کار برده، اما شواهد دال بر موفقیت نیروهای ارتش آذربایجان در آزادسازی خاک وطن‌شان است.

گنجه، «اولین پایتخت جمهوری خلق آذربایجان» بوده و دارای موقعیت استراتژیک و بسیار مهمی است. گنجه کنونی، دومین شهر بزرگ و مهم آذربایجان و تداعی‌گر مهستی گنجوی، نظامی و جوادخان است. این شهر علی‌رغم مسافت بسیار زیاد آن با مناطق اشغالی در قره‌باغ، به علت اهمیت و نزدیکی آن به خطوط انتقال هیدروکربن آذربایجان به ترکیه و اروپا مورد هدف موشک‌های ارمنستان قرار گرفته است.

موشک «البروس» و یا «اسکاد» که زمانی برای بمباران شهرهای ایران توسط صدام حسین نیز استفاده می‌شد، با بهینه‌سازی کلاهک آن می‌تواند اهداف بسیار دور را نیز نشانه گرفت و منهدم کرد. نظامیان ارمنستان با کاربرد این سلاح روسی و حمله به مناطق مسکونی و غیرنظامیان آذربایجان قصد ترساندن مردم این کشور را دارد. ارمنستان همچنین می‌خواهد با کشاندن جنگ به داخل مناطق غیراشغالی آذربایجان، نیروهای ارتش این کشور را تحریک کند تا مواضع ارمنستان در خارج از قره‌باغ را نیز هدف قرار دهند.

علی‌رغم این تلاش مذبوحانه و غیرانسانی، ارتش جمهوری آذربایجان با اتخاذ یک استراتژی حقانیت‌محور به انهدام مواضع پدافندی-آفندی اشغالگران در قره‌باغ پرداخت. پهپادهای فوق پیشرفته «بایراکتار» پاسخی کوبنده به کشتار غیرانسانی شهروندان توسط ارامنه دادند. براساس اخبار رسانه‌های معتبر بین‌المللی، ارتش آذربایجان هرگز غیرنظامیان را هدف قرار نداده و علی‌رغم اقدام تحریک‌آمیز ارمنستان از واکنش از هرگونه اقدام غیرانسانی اجتناب کرده و تنها به پیشروی در مناطق اشغالی پرداخته است.

نظامیان ارمنستان، علاوه بر گنجه، شهر اردوباد جمهوری خودمختار نخجوان را نیز هدف قرار داده‌اند. هدف از این حمله، کشاندن پای ترکیه به میدان نبرد است، زیرا این کشور طبق عهدنامه‌های مسکو، قارص و قمری دولت «گارانتور یا ضامن» است. بنابراین، هرگونه تجاوز کشور ثالثی به نخجوان می‌تواند با واکنش و مداخله ترکیه همراه خواهد شود. این تحرک کورکورانه نیز نتوانست بهانه‌ای موثر برای ایروان به‌منظور استمداد از متحدین روس و فرانسوی خود جهت کشاندن آنها به میدان جنگ منجر شود.

از دیگر ترفندهای نخ‌نما و تکراری ارمنستان و متحدانش انتشار خبر حضور جنگجویان سوری در قره‌باغ و ایجاد جنگ روانی علیه ترکیه بوده است. هیچ سند و مدرک معتبر و بین‌المللی، جز تبلیغات کاذب رسانه‌های ارمنی، ایرانی و روسی دال بر حضور این جنگجویان برای حمایت از نیروهای مسلح آذربایجان در قره‌باغ وجود ندارد. مقامات ارمنستان در پاسخ به سوال خبرنگاران راجع به این مسئله تنها گفتند که اجساد این جنگجویان طعمه گرازهای وحشی شده است!

شاخه‌ای به اصطلاح علمی به‌نام «آقنوتولوژی» وجود دارد که وظیفه آن تولید دروغ است. امروزه در فرانسه به‌عنوان کشور مدعی آزادی و دموکراسی، آقناتولوژیست‌ها اخباری را مبنی بر حضور "نیروهای جهادی" در قره‌باغ اشغالی می‌پراکنند. این اقدام، تداعی‌گر سیاست فرانسوا میتران، رئیس‌جمهور اسبق فرانسه در قبال عناصر تروریستی پ.ک.ک است. این روش سالهاست که برای تغذیه نیروهای نیابتی در میدان استفاده می‌شود.

این بحث انحرافی درحالی مطرح شده است که خود ارمنستان با دعوت از پارتیزان‌های تروریستی «آسالا»، و «ای.پی. جی» و «پ.ک.ک» برای انجام یک نبرد نامنظم و گریلایی در قره‌باغ اشغالی تلاش می‌کند. این منطقه به علت کوه‌های صعب‌العبور و مناطق مین‌گذاری شده، بستری آماده برای فعالیت سه گروه تروریستی مذکور به شمار می‌رود.

هدف ارمنستان، فرسایشی‌کردن جنگ، تضعیف توان ارتش آذربایجان و سوریه‌سازی قره‌باغ جهت ممانعت از آزادسازی این منطقه بوده و است. با این وجود، نیروهای ویژه ارتش آذربایجان موفق شده‌اند نظامیان پیر و خسته دولت خودخوانده قره‌باغ و قوای پارتیزانی-تروریستی آسالا را شکست دهند. آزادسازی شهر «جبرائیل» از دست تروریست‌های آسالا، گواهی بر این ماجراست. حمایت متحدان شرقی و غربی ارمنستان نیز مانع شکست‌های این کشور در قره‌باغ اشغالی نشده است. با این حال، برخی رسانه‌های مشخص به تحریف رخدادهای قره‌باغ می‌پردازند.

رسانه‌های فارسی زبان در داخل و خارج از ایران نیز با تصویرسازی از این مناقشه به‌عنوان جنگ ارمنستان-ترکیه، می‌کوشند حقانیت جمهوری آذربایجان در دفاع از تمامیت ارضی کشور خود را نادیده بگیرند. گزارش‌های متعددی درباره ارسال سلاح‌های روسی از طریق خط دریایی ماخاچ قلعه و انزلی و سپس گمرک نوردوز به ارمنستان وجود دارد.

حکومت ایران علی‌رغم تاکید قانون اساسی و آرمان‌های نظام «جمهوری اسلامی» بر لزوم حمایت از مسلمانان به‌ویژه شیعیان، در قبال مسئله قره‌باغ دچار پارادوکس و چه بسا تغییر رویه شده است. این پارادوکس در مورد مسلمان تُرک اویغور در ترکستان چین نیز مشاهده می‌شود. ارمنستان علی‌رغم جمعیت کم و بازاری بسیار ضعیف، به علت واقع‌بودن در مسیر ترکیه به قفقاز جنوبی همیشه در مرکز توجه ایران بوده است. اظهارات مقامات دولت ایران و حتی ائمه‌جمعه استان‌های تُرک‌نشین مصرف داخلی داشته و جهت کنترل احساسات شهروندان تُرک‌ این کشور بوده است.

البته سکوت روسیه و تنهایی ایران تضعیف‌شده در قفقاز به علت سیاست‌های اشتباه تهران، سبب ملایمت در لحن مقامات دیپلماتیک این کشور شده است. اعتراض شهروندان تُرک‌ ایران، از جمله در تبریز، تهران و دیگر شهرهای این کشور از دیگر عوامل عقب‌نشینی کلامی مقامات ایرانی به شمار می‌رود. شورای خلیفه‌گری ارامنه ایران نیز علی‌رغم بیانات بسیار تند خود در گذشته، در پی موضع اخیر مقامات این کشور، هنوز واکنش شدیدی نسبت به آزادسازی قره‌باغ نداشته است.

فرصتی که پس از قریب به سی سال توسط نیروهای ارتش آذربایجان حاصل شده، بسیار مغتنم است. نارضایتی مسکو از دولت نیکول پاشینیان، تضعیف اقتصادی ایران، همه‌گیری کرونا و همچنین مشکلات عدیده روسیه در قبال روسیه سفید، قرقیزستان و لیتوانی (سبقه تاریخی حمله به کریمه و آبخازیا) و عاملی به‌نام ناوالنی و افت شدید روبل سبب شده است که ارتش آذربایجان بتواند با حمایت ترکیه بخش قابل توجهی از قره‌باغ اشغالی را آزاد کند. علی‌رغم دفاع برخی کشورها مانند فرانسه و غیره از ارمنستان، جمهوری آذربایجان برتری نظامی خود را به رخ همسایه ماجراجویش کشیده است.

هم‌اکنون نیز با برقراری آتش‌بس موقت جهت مبادله جنازه‌ها و اسرا، جمهوری آذربایجان می‌کوشد برخلاف دولت پاشینیان مسئله را بدون اقدام علیه غیرنظامیان حل کند. موضع رادیکال و ایدئولوژیک نخست‌وزیر ارمنستان و موشک‌باران مناطق مسکونی در گنجه با پاسخ کوبنده ارتش آذربایجان مواجه شده است.

 بنابراین می‌توان انتظار داشت در آینده نزدیک با توجه به کشته‌شدن حدود پانصد نفر از نظامیان ارمنی و ضربات مهلک نیروی هوایی آذربایجان به آنها در قره‌باغ اشغالی و افزایش فشار روسیه و فرانسه، شاهد تغییراتی در رویکرد ایروان به مساله قره‌باغ اشغالی باشیم.


رضا طالبی، روزنامه و تحلیلگر حوزه قفقاز، خبرگزاری آناتولی



۱۳۹۹/۰۷/۲۸

چرا گروه مینسک در حل بحران قره باغ به نتیجه نمی‌رسد؟

 یکی از مهمترین سوالات مرتبط با تنش تاریخی بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان در قره باغ، این است: چرا گروه مینسک تاکنون به معضل قره باغ پایان نداده است؟ آیا نتوانسته یا نخواسته است؟

احتمالاً در روزهای گذشته، بسیاری از کسانی که پیگیر اخبار قره باغ هستند، از خود پرسیده اند:  چرا این معضل حقوقی، تاریخی و جغرافیایی به یک باره حل نمی شود و هر از چندگاهی امنیت قفقاز به خاطر اختلاف قدیمی باکو – ایروان، به خطر می افتد؟ چرا سازمان ملل کاری نمی کند؟

اما از دید کسانی که با تاریخچه این اختلافات، آشنایی اولیه دارند، مساله، تا حد زیادی متفاوت است. یکی از مهم ترین سوالات مرتبط با تنش تاریخی بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان در قره باغ، این است: چرا این گروه تاکنون به معضل قره باغ پایان نداده است؟ آیا نتوانسته یا نخواسته است؟

گروه مینسک، بی اعتنا یا محتاط؟

شهر مینسک، پایتخت کشور بلاروس، یادآور نام گروهی سیاسی به نام گروه مینسک است که در آخرین دهه قرن بیستم، به منظور حل معضل قره باغ تشکیل شد.

گروه مینسک (OSCE Minsk Group) در سال 1992 توسط کنفرانس امنیت و همکاری در اروپا تاسیس شد و این کنفرانس بعدها به ساختاری به نام سازمان امنیت و همکاری اروپا تبدیل شد.

هدف از تاسیس این گروه، استفاده از ابزار مذاکره و تشویق حل و فصل صلح آمیز در جریان درگیری بر سر منطقه ناگورنو قره‌باغ بود. اگر چه در آغاز، اعضای این گروه، رای همسان داشتند اما بعدها، سیستم ریاست مشترک ایجاد شد و قدرت و ابتکار عمل آن به دست سه ریاست مشترک متشکل از فرانسه، روسیه و آمریکا افتاد.

همچنین کشورهای بلاروس، آلمان، ایتالیا، پرتغال، هلند، سوئد، فنلاند، ترکیه و همچنین ارمنستان و آذربایجان، از دیگر اعضای این گروه هستند، اما واقعیت این است که موضوع ریاست مشترک، کاری کرده که غیر از سه رئیس مزبور، اعضای دیگر، چندان، خود را درگیر نکنند.

از منظر تنازع منافع و تفاوت دیدگاه های سیاسی، گروه مینسک، در نوع خود، گروه عجیب و غریبی است. چرا که دو عضو اصلی و قدرتمند این گروه یعنی آمریکا و روسیه، هر کدام یکی از دو سر دو قطب بسیار متفاوت در معادلات قدرت و روابط بین الملل است.

فرانسه نیز، یک کشور اروپایی و یک عضو قدرتمند ناتو است که همواره پس از آمریکا، به عنوان دومین کانون مهم فعالیت لابی ارامنه و دیاسپورای ارمنی شناخته شده است.

بنابراین، می توان به خوبی انتظار داشت که کل فعالیت گروه مینسک، به راحتی قربانی جوانب پیچیده و ظریف حفظ موازنات بین روابط آمریکا و روسیه و روسیه و اروپا شود و طبیعتاً وقتی پای منافع بلندمدت و امکان تنش های گسترده به میان می آید، نمی توان از چند کشور میانجی، انتظار داشت که به عنوان مثال چند کشور تابع مساله حقوقی قره باغ باشند و تماماً از جمهوری آذربایجان حمایت کنند و چند کشور دیگر نیز در صف ارمنستان و روسیه قرار بگیرند.

این معادله، نتیجه و معنای تلخی برای جمهوری آذربایجان دارد که عبارت است از تحمیل ایده ای به نام حفظ وضعیت موجود.

گروه مینسک، به دنبال این بود که با ارائه بسته یا پکیج صلح، در مرحله نخست، وضعیت موجود را تثبیت کند و در مرحله بعدی سراغ اصل مساله قره باغ برود.

اما جمهوری آذربایجان، چنین چیزی را نپذیرفت. چرا که علاوه بر قره باغ چند منطقه دیگر هم توسط ارامنه اشغال شده است. در فاز بعدی، پیشنهاد شد که اول، مناطق پیرامونی به آذربایجان پس داده شود و بعد، فکری به حال قره باغ شود. اما این طرح نیز عملاً مسکوت ماند.

یکی از مشکلات اساسی گروه مینسک، این است که نیروی بالفعل، امکان کار میدانی و نیروی نظامی صلح بان، در اختیار ندارد و فقط در حد صدور بیانیه، می تواند نظر خود را اعلام کند.

پیچیدگی های انسانی و اجتماعی

همچنان که اشاره شد، بخشی از دلایل لاینحل مانده مساله قره باغ، مربوط به منافع اعضای گروه مینسک، چیدمان ساختار ریاستی مشترک آن و ابعاد پیچیده موازنات جهانی قدرت ها است. اما واقعیت این است که این همه ماجرا نیست و خود مساله قره باغ، ماهیت اجتماعی، قومی و تاریخی نیز دارد، نمی توان همه مسئولیت را بر گردن اعضای مینسک انداخت.

بدون تردید و به شکلی شفاف و آشکار، منطقه قره باغ به جمهوری آذربایجان تعلق دارد و گروهی که خود را به شکل غیرقانونی و دفاکتو، به عنوان جمهوری قره باغ نامیده، فاقد رسمیت و مشروعیت قانونی است و بر اساس اصول حقوقی، سیاسی و قوانین مربوط به مرز کشورها، طبیعی ترین و بدیهی ترین راهکار، الزام ارمنستان به خروج از قره باغ و ملتزم کردن ساختار غیررسمی قره باغ به پذیرفتن حاکمیت سیاسی و اجرایی جمهوری آذربایجان است.

اما آیا بر روی ارض واقع هم، مساله به همین سادگی است؟ خیر. در میدان عمل، نه قدرت آمر و ناظری وجود دارد که به اعمال نفوذ ارمنستان بر قره باغ پایان دهد، نه می توان به سادگی تمام نیروهای مسلح  آماده پیکار ارمنی قره باغ را از میان برد.

در همین حال، در حوزه مذاکره نیز، ارمنستان تلاش می کند تا جدایی طلبان قره باغ را نیز با خود به داخل گفتگوها بیاورد اما جمهوری آذربایجان، به شکل قاطعانه با چنین چیزی مخالف است و به خوبی می داند که اگر راضی به حضور نمایندگانی از قره باغ شوند، این در آینده به معنی مشروعیت دادن به ساختار سیاسی قره باغ، تلقی خواهد شد.

جمهوری آذربایجان، پس از درگیری های اخیر، تلاش کرد تا ترکیه را نیز به داخل مذاکرات ببرد. اما روسیه به شکلی جدی با این مساله مخالفت کرد و حتی اجازه نداد که اظهار نظر در مورد این موضوع، وارد فازی شود که آمریکا و فرانسه نیز در مورد آن نظر دهند.

در شرایطی که روسیه و فرانسه به عنوان دو رئیس مشترک مهم مینسک، تا حد زیادی پشتیبان و حامی ارمنستان هستند و آمریکای ترامپ نیز دچار بلاتکلیفی کامل شده، نمی توان انتظار داشت که جمهوری آذربایجان در شرایط فعلی، به خواسته هایش برسد.

اما در عین حال، نمی توان از بیان این واقعیت گذشت که در درگیری های اخیر، مناطق قابل توجهی آزاد شد و جمهوری آذربایجان به طور نسبی، دستاورد شایان توجهی داشته است.

۱۳۹۹/۰۷/۲۷

مصاحبه اختصاصی با رئیس جمهور آذربایجان درمورد قره‌ باغ

 دیمیتری کیسلف،‌ مدیرکل آژانس خبری بین المللی روسیه مصاحبه‌ای با الهام علی‌اف انجام داده است.

جناب آقای رئیس جمهور، من صمیمانه از شما برای این فرصت سپاسگزارم که در چنین شرایط سختی برای آذربایجان و برای همه جهان از شما سوالاتی می پرسم.

- نتایج درگیری ها از ۲۷ سپتامبر را چگونه ارزیابی می کنید؟ بر اساس برآوردهای شما، ضرر طرفین چقدر است و آیا در این بین زندانیان زیادی وجود دارد؟

الهام علی‌اف: در ۲۷ سپتامبر، آذربایجان مورد حمله دیگری از سوی نیروهای مسلح ارمنستان قرار گرفت، این اولین حمله در سه ماه گذشته نبود. چیزی مشابه، اما در مقیاس کوچکتر، در ماه ژوئیه در مرز کشوری رخ داد، سپس این حمله دفع شد، سپس در ماه آگوست، هنگامی که یک گروه خرابکار از طرف ارمنستان به منظور انجام حملات تروریستی علیه مردم غیرنظامی و علیه ارتش و رئیس این گروه اعزام شد بازداشت شد، گروه در حال ارائه شهادت است.

در پایان ماه سپتامبر، شهرک های ما نیز مورد حملات توپخانه ای قرار گرفتند و در همان ساعات اولیه هم در بین غیر نظامیان و هم در ارتش تلفات داشتیم. تا به امروز، ما ۴۳ کشته در میان جمعیت غیرنظامی داریم و بیش از ۲۰۰ زخمی، حدود دو هزار خانه در روستاها و شهرهای مجاور خط تماس یا به طور کامل تخریب شده یا آسیب دیده اند.

متأسفانه، پس از توافق در مورد پارامترهای آتش بس، از جمله بمباران وحشیانه شهر گنجه، که در نتیجه آن ۱۰ غیرنظامی کشته و حدود چهل نفر زخمی شدند، حملات توپخانه ای از ارمنستان ادامه دارد. در مورد تلفات در میدان جنگ، طبق داده های ما، تلفات طرف ارمنی بسیار بیشتر از تلفات ما است. ما پس از مرحله داغ درگیری، خسارات خود را در میان نیروهای نظامی اعلام خواهیم کرد.

در مورد نتایج درگیری ها، که برای ارتش آذربایجان بسیار موفق هستند، ما توانستیم دیوار دفاعی عمیق دشمن را بشکنیم. در بعضی مناطق، حتی چهار خط دفاعی وجود داشت. البته زمین کوهستانی، دفاع را بسیار راحت تر از ضد حمله می کند.

تاکنون دهها سکونتگاه از اشغال آزاد شده است، از جمله شهر جبرائیل و بیشتر روستاهای منطقه جبرائیل، اکثریت قریب به اتفاق روستاهای منطقه فیضولی و روستای سوگووشان که از اهمیت استراتژیک برخوردار است.

ما اشغالگران را از ارتفاعات استراتژیک رشته کوه مورُوداغ بیرون راندیم و همچنان با موفقیت تمامیت ارضی کشور خود را بازیابی می کنیم.

- ما از طرف های مختلف در مورد مشارکت مزدوران سوریه یا لیبی در کنار ارتش آذربایجان می شنویم، تا چه حد می توانیم این موضوع را باور کنیم؟

الهام علی‌اف: من قبلاً بارها در مورد این موضوع صحبت کردم. دیگر نیازی به مشارکت نظامی خارجی در آذربایجان نیست. ارتش ما متشکل از بیش از صد هزار رزمنده است و در صورت لزوم با بسیج می توان این رقم را چندین برابر کرد.

امروز، تشکیلات مسلحی که در اختیار داریم کاملاً قادر به انجام هر وظیفه محوله هستند. فیلم تخریب تجهیزات نظامی ارمنستان در اینترنت موجود است. البته هیچ مزدوری از چنین شرایط و توانایی های فنی بالایی برخوردار نیست. ما فقط با استفاده از هواپیماهای تهاجمی بدون سرنشین و بدون احتساب سایر ابزارهای موجود، تجهیزات نظامی دشمن را به ارزش بیش از ۱ میلیارد دلار منهدم کرده ایم.

پتانسیل ارتش آذربایجان مشخص است و بر کسی مخفی نیست. بنابراین، ما نیازی به نیروهای نظامی اضافی نداریم. آذربایجان همیشه یک مبارز ثابت علیه تروریسم بین المللی بوده است، ما هرگز به هیچ سازمان تروریستی اجازه نخواهیم داد که در خاک ما لانه بسازد، حتی بیشتر اینکه آنها تهدیدی برای مردم و همسایگان ما باشند.

ما هرگز اجازه این کار را نخواهیم داد. هیچ کس مدرکی مبنی بر حضور تشکیلات مسلح خارجی در خاک آذربایجان، که در درگیری های فعلی شرکت می کنند، به ما ارائه نداده است. موضع رسمی ما این است که هیچ مزدور خارجی نداریم.

- در توافق نامه های مسکو در ۱۰ اکتبر، اصول اساسی حل و فصل ذکر شده است، لطفاً این اصول را واضح بیان کنید، شما این اصول را چطور درک می کنید؟

الهام علی‌اف: این اصول طی سالها تدوین شده است. می گویم بیش از ۱۰ سال. در روند کار من با رهبری قبلی ارمنستان، ما بسیار فعال در روند هماهنگی مواضع پیش رفتیم. خیلی سخت بود.

مذاکرات در هر صورت فرآیند دشواری است و حتی بیشتر در مورد چنین مسئله مهمی. با این وجود، هر دو طرف تمایل داشتند که مسیر حل و فصل سیاسی را دنبال کنند. اما متأسفانه پس از روی کار آمدن دولت فعلی ارمنستان، هر آنچه قبلاً انباشته شده بود توسط طرف ارمنی به زباله انداخته شد. همچنین تلاش برای تغییر قالب مذاکرات، مشارکت دادن مقامات به اصطلاح جمهوری قره باغ در مذاکرات بود که هم توسط ما و هم توسط روسای مشترک گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا رد شد.

در مورد اصول اساسی، همه چیز در آنجا به وضوح بیان شده است. آزادسازی مناطق اشغالی آذربایجان در یک برنامه مرحله ای برنامه ریزی شده است. در مرحله اول، این قسمت جنوب شرقی مناطق اشغالی است، که شامل پنج منطقه می شود. در مرحله دوم، این مناطق واقع در بین قره باغ و ارمنستان - مناطق لاچین و کلبجر است. افتتاح کلیه ارتباطات، از جمله ارتباطاتی که در سایر قسمتهای مرز ارمنستان و آذربایجان واقع شده است. بازگشت پناهندگان و آوارگان داخلی به محل تولد خود، که به معنای بازگشت پناهندگان آذربایجانی به خاک شوشا و دیگر مناطق منطقه خودمختار قره باغ کوهستانی سابق است و مذاکرات در مورد وضعیت نهایی قره باغ کوهستانی، که باید با توافق طرفین انجام شود.

اساساً، به طور خلاصه، این اصول اساسی است که آذربایجان همیشه به آنها احترام گذاشته و آنها را توسعه داده ایم. اما دولت جدید ارمنستان بارها اظهار داشت که غیر قابل قبول است، آنها حتی یک سانتی متر زمین را پس نخواهند داد. نخست وزیر این حرف را زد. وزیر دفاع ارمنستان گفت، که ارمنستان در حال آماده سازی برای جنگی جدید برای سرزمین های جدید است. تهدیدها و توهین های مداوم متوجه ما بود که منجر به چنین رویارویی شد. من فکر می کنم طرف ارمنی باید هوشیارانه شرایط جدید را ارزیابی کند و به آتش بس متعهد شود، که چند ساعت بعد به صورت وحشیانه ای آتش بس را با بمباران شهر آرام گنجه نقض کرد.

- آقای رئيس جمهور، اگر درمورد سازش بگوییم، شما تا چه حد برای سازش آماده اید؟ و آیا خطی وجود دارد که شما در هیچ شرایطی از آن عبور نخواهید کرد؟

الهام علی‌اف: موضع ما همیشه بسیار سازنده و سازگار بوده است. موضع ما از نظر اجرای چهار قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل، که خواستار خروج کامل، فوری و بدون قید و شرط نیروهای ارمنستان از سرزمین‌های ما بود، به هنجارهای حقوق بین الملل متکی بوده است. موضع ما همیشه مبتنی بر رویکرد عملی است و من فکر می‌کنم تحولاتی که در میز مذاکره وجود دارد به وضاحت این را نشان می‌دهد. آنچه مربوط به خط‌های قرمز می‌شود، ما آنرا بسیار واضح اعلام کردیم و روسای مشترک گروه مینسک آنرا به خوبی می‌دانند: در هیچ شرایطی نباید تمامیت ارضی آذربایجان نقض شود، آذربایجان تحت هیچ شرایطی با استقلال قره‌باغ کوهستانی، موافقت نمی‌کند. اما در عین حال، پیشنهاد ما از این واقعیت ناشی شد که در آینده، جامعه ارمنستان و جامعه آذربایجان باید در خاک قره‌ باغ کوهستانی به صورت مسالمت آمیز زندگی کنند. مثل مناطق دیگر آذربایجان منجمله باکو که در آنجا جامعه چندین هزاری ارمنستانی‌ ها زندگی می ‌کنند، در روسیه، در گرجستان، در کشورهای دیگر که ارمنستانی‌ها و آذربایجانی‌ها در یک روستا باهم زندگی و کار می ‌کنند و بین شان هیچ اختلافی وجود ندارد. چرا ما نتوانیم به این دست یابیم؟ ما خواستار این می ‌باشیم، اما البته که باید پیامدهای پاکسازی قومی باید از بین برود و همه آوارگان داخلی ما باید به خانه ‌های خود بازگردند. در واقع من کمی بیشتر از اصول اساسی، رویکرد ما به سازش‌ های احتمالی را برای شما توضیح دادم.

- آقای رئيس جمهور، خشونت این جنگ در تاریخ ثبت شده است و شما بخشی از این جنگ هستید. شما می ‌خواهید چگونه ثبت تاریخ شوید؟

الهام علی‌اف: می‌دانید، هر جنگ – خشونت، قربانی، رنج مردم است، از دست دادن عزیزان است، اما تفاوت در این است که برای مردم آذربایجان این یک جنگ آزادسازی اما برای ارمنستان یک جنگ اشغالگرانه است. این برای کسی راز نیست و یک واقعیت است، که میانجی ‌گرهای بین‌المللی از قبل می‌دانند که ارتش موسوم به قره باغ کوهستانی وجود ندارد. امروز در انجمنی که جناح ارمنستانی آنرا چنین می‌نامد، ۹۰ درصد نظامیان – شهروندان ارمنستان اند، آنها توسط دفاتر ثبت نام ارتش ارمنستان به خدمت سربازی می ‌روند و به مناطق اشغالی آذربایجان فرستاده می‌شوند: به آغدام، فضولی، جبراییل، کلبجر، قوبادلی، لاچین، زنگیلان. سوال اینست که آنها در آنجا چه می‌کنند؟ امروز در قلمرو آذربایجان که توسط جامعه جهانی به رسمیت شناخته شده اند، نیروهای اشغالگر ارمنستان قرار دارند و هیچ چیز نمی‌تواند این را توجیه کند: نه از نظر حقوق بین ‌الملل و نه از نظر اخلاق انسانی. غیرممکن است که در طول ۳۰ سال سیاست جلوگیری از ورود آذربایجانی ‌ها به سرزمین ‌های اجدادی خود را دنبال کنید. اینها همان سرزمین‌هایی هستند که جمعیت ارمنستانی هرگز در آنها زندگی نکرده اند.

سوال دیگر این است که همه چیز در آنجا نابود شده است و برای بازگشت به آنجا، نیاز به صرف وقت و تلاش زیاد است، اما چنین موضع به هیچ وجه قابل توجیه نیست. بنابراین، ما و سربازهای ما در خاک آذربایجان می ‌جنگیم و می ‌میریم و سربازان ارمنستان، آنها در سرزمینی می‌میرند که دولت آنها می‌خواهد آنها را تحت اشغال خود حفظ کند. آنچه مربوط به تاریخ می ‌شود، شما بدانید که من قبلا هم درمورد آن فکر نکرده ام، حالا که هیچ. ماموریت اصلی من تحقق اعتماد مردم آذربایجان و عمل‌ کردن به وعده‌ هایی است که من در طول سال‌هایی که در این مقام قرار دارم داده ام، می‌ باشد و کشور را در مسیر توسعه هدایت کرده و تمامیت ارضی آنرا تامین کنم، و اینکه چگونه نقش من در آینده ارزیابی خواهد شد به اراده ملت آذربایجان بستگی دارد، به آنچه که ما به دست خواهیم آورد. لذا من فکر می‌ کنم که این موضوع باید به آنهایی واگذار شود که دیدگاه شان در تصمیم های من در موارد مختلف منجمله قره ‌باغ کوهستانی، غالب بوده است.

- تشکر آقای رئيس جمهور، من تمام سوالاتی را که می‌خواستم پرسیدم، شاید شما بخواهید چیزی از خود اضافه کنید؟

الهام علی‌اف: من می‌خواهم از این فرصت استفاده کنم، ضمناً، من از این فرصت قدردانی می‌کنم و سخنان خود را به مخاطبان چند میلیون روسی خطاب می‌کنم، فقط می‌خواهم درک بیشتری از موضع آذربایجان داشته باشند. زیرا گاهی اوقات نظرات متفاوتی در رابطه با درگیری، با تاریخ آن و وضعیت امروزی وجود دارد. بر اساس حقایق، می‌خواهم آنچه را که واقعاً اتفاق افتاده و اتفاق می‌افتد، مورد توجه بینندگان قرار دهم. در آغاز قرن نوزدهم، خان قره ‌باغ و ​​شوشا ابراهیم خلیل با روسیه تزاری به نمایندگی ژنرال تسسیانوف توافقنامه ‌ای در مورد ورود خانات قره ‌باغ به روسیه را امضا کردند. متن این توافقنامه که توافقنامه کیورکچایسکی نامیده می ‌شود در اینترنت است و هر کسی می ‌تواند آنرا مطالعه کند. در این توافقنامه هیچ کلمه ‌ای درمورد جمعیت ارمنستانی در خانات قره‌ باغ، وجود ندارد. جابجایی گسترده مردم ارمنستان به این منطقه پس از دو جنگ روسیه و ایران در سال‌ های ۱۸۱۳ و ۱۸۲۸ آغاز شد و از آن زمان، اسکان مجدد گسترده ارمنستانی ‌ها به منطقه قره ‌باغ از خاک ایران کنونی و تا حدودی آناتولی شرقی آغاز شده است. این درمورد تاریخ اینکه این سرزمین متعلق به چه کسی است.

پس از فروپاشی امپراتوری روسیه در سال ۱۹۱۸، جمهوری دموکراتیک آذربایجان و دولت مستقل ارمنستان تاسیس شدند. جمهوری دموکراتیک آذربایجان در تمام این مناطق ایجاد شد و علاوه بر این، روز بعد پس از اعلام تاسیس جمهوری دموکراتیک آذربایجان، تصمیم گرفته شد تا شهر ایروان به ارمنستان به عنوان پایتخت در نظر گرفته شود. این نیز یک واقعیت تاریخی است.

در سال ۱۹۲۱، دفتر قفقاز تصمیم گرفت قره ‌باغ کوهستانی به عنوان بخشی از آذربایجان بماند و آن را انتقال ندهد، در حالیکه برخی مورخان آنرا نادرست حکایت می ‌کنند. این تاریخ این منطقه است. خوب، فکر می ‌کنم اتفاقاتی که در اواخر فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی رخ داده است، بر همگان معلوم است. از این گذشته، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی نیز با جدایی طلبی در قره‌ باغ کوهستانی آغاز شد. این به عنوان یک ماشه بود. بسیاری از مردم این تجمعات را فراموش کرده اند، کسانی که آنها را سازماندهی کرده اند، چه کسی پشت آنها بوده است. من اغلب می ‌گویم پاشینیان محصول سوروس است و فکر می‌کنم همه با من موافق خواهند بود.

اما سوروس دیگر حتی یک شخص نیست، او یک مفهوم است. من به هیچ وجه استثنا نمی‌دانم که حتی در آن زمان، برای از بین بردن کشور بزرگ، از چنین ابزارها استفاده صورت گرفت. منفجر کردن از درون، ایجاد کردن اختلافات، بازی ‌دادن مردم و نابودی دولت و در واقع چنین اتفاق افتاد. بنابراین، من فقط می‌ خواهم این واقعیت ‌های تاریخی را به گوش افکار عمومی روسیه برسانم و بگویم که آذربایجان و روسیه با پیوندهای دوستی، همکاری و درک متقابل قرن ‌ها پیوند دارند و من مطمئن هستم که هیچ نیرویی نمی‌ تواند روی این مسئله تأثیر بگذارد. اگرچه شاهد تلاش ‌هایی از جهات مختلف برای ایجاد اختلاف و بی ‌اعتمادی هستیم. اما به لطف سیاست مداوم رهبری روسیه و آذربایجان، ما نه تنها به عقب نمی‌ رویم، بلکه به جلو حرکت می‌ کنیم.

امروز روسیه و آذربایجان یکدیگر را شرکای استراتژیک می ‌نامند. سطح تعامل بین کشورهای ما می ‌تواند مثالی برای همسایگان باشد و من مطمئن هستم که پس از پایان مرحله نظامی درگیری و رفتن به یک توافق سیاسی که ما آماده ایم حتی فردا این کار را انجام دهیم، در صورتی که ارمنستان تلاش خود را برای بازگرداندن آنچه از دست داده است و آنچه متعلق به آن نیست با زور را کنار بگذارد، پس من اطمینان دارم که روسیه به نقش اصلی در ثبات منطقه ما ادامه خواهد داد.

۱۳۹۹/۰۷/۲۲

توازن استراتژیک در قفقاز پس از دو قرن به هم خورده است (؟)

 اواخر قرن هجدهم میلادی شاهد برپایی توازن جدید در منطقه قفقاز بود. روسها با تثبیت موقعیت خود و حضور در عرصه جهانی به عنوان یک قدرت اروپایی نوین برای گسترش مناطق تحت نفوذ خود و دسترسی به آبهای گرم از کوه های صعب العبور قفقاز شمالی گذشته و وارد خانات مسلمان نشین در قفقاز شدند. پس از شروع انحطاط نسبی در حکومت قاجاریه پس از مرگ آقا محمد خان قاجار نیروهای روسی پس از از یک جنگ طولانی مدت و مشقت بار توانستند طی تعهد نامه های گلستان و ترکمنچای مناطق شمالی رود ارس را به بخشی از خاک خود ضمیمه کنند. 

با وجود این که بیش از دویست سال از عهدنامه گلستان میگذرد هنوز هم توازن استراتژیک به نفع روس ها در منطقه رقم خورده است. در پی خلع قدرت ایجاد شده پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷، سه جمهوری آذربایجان ارمنستان و گرجستان توانستند استقلال نسبی خود را در سال ۱۹۱۸ اعلام کنند. اما با تاسیس اتحاد جماهیر شوروی نظامیان روسها بار دیگر قفقاز را تحت اشغال خود درآورده و جمهوری های تازه تاسیس را تبدیل به بخشی از اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی کردند. در این راستا و در طول عمر ۷۰ ساله اتحاد جماهیر شوروی جابجایی های قومیتی و سرزمینی زیادی در داخل خاک امپراتوری سرخ صورت گرفت و یکی از مهمترین آنها جدا شدن کریدور زنگیلان در جنوب ارمنستان و جداسازی جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان بود.

روسها در طی حاکمیت دو قرن اخیر خود صرفاً بر فراسوی ارس حاکم نبوده و برای مدتی بر مناطق شمالی ایران و آذربایجان نیز حاکمیت خود را اعمال کردند. در این دوره آذربایجان ایران به مرکزیت تبریز صحنه مجاهدت مردمی علیه اشغالگری روس بود که صد البته روزهای خونین برای منطقه رقم زد. در تداوم این حاکمیت و پس از شعله ور شدن جنگ اول قره باغ در سال ۱۹۸۸ نیروهای روسیه با حضور در میادین جنگ و کمک تسلیحاتی و مستشاری توانستند نقاط استراتژیکی از جمهوری آذربایجان را جدا کرده و در اختیار ارامنه قرار دهند. پس از اعلام آتش بس در سال ۱۹۹۴ روسها در قالب تشکیلاتی موسوم به گروه مینسک سیاست‌های ضد آذربایجانی خود را ادامه داده و سی سال حالت «عدم راه حل» را به منطقه تحمیل کردند.

اما جنگ ۱۳ روزه قفقاز که با آزاد سازی نزدیک به ۱۵ درصد مناطق اشغال شده در طی جنگ اول قره باغ همراه بود معادلات استراتژیک را گویا توانسته است جابجا کند. در این جنگ نسبتاً کوتاه مدت پیشروی نیروهای آذربایجانی با کمک مستشاری و نظامی ترکیه نسبتاً چشمگیر بود اما آنچه که آن را به لحاظ ژئوپلیتیک حائز اهمیت می کند حضور نیروهای روسی در قالب مستشاری و نیروهای شرکت خصوصی واگنر در جنگ قره باغ بود. 

پس از ۲۰۰ سال آذربایجانی ها برای اولین بار به توسعه ارضی پرداختند. اگرچه که مناطق آزاد شده طبق قرارداد ها و موازین سازمان ملل بخشی از خاک جمهوری آذربایجان می‌ باشد اما در مدت یاد شده تمام آن در اختیار ارامنه بوده و منابع زیرزمینی و رو زمینی آن توسط ارامنه مورد استفاده قرار گرفته است. هم اکنون منطقه‌ای به وسعت ۲۵۰۰ کیلومتر جابجا شده است. اهمیت استراتژیک این پیشروی ها بدین معناست که نیروهای جمهوری آذربایجان نه تنها توانسته اند نیروهای ارمنستان را به عقب برانند بلکه توانستند آن را علیرغم فشارها و حضور روسیه در منطقه انجام دهند. بنابر تحلیل کارشناسان روسی پس از فروپاشی خط اول دفاعی ارمنستان و ضربات جدی به خط دوم، در صورت عدم اعلان آتش بس در طی ۳ روز مناطق آزاد شده به دست ارتش جمهوری آذربایجان می‌توانست به بیش از ۵ هزار کیلومتر مربع برسد و راه را برای ورود به عمق قره باغ هموار سازد.


بهره سخن:

هر چند که آتش بس اعمال شده در نشست مسکو تامین کننده منافع جمهوری آذربایجان نمی باشد اما مطالعه آنچه که گذشت نشان می دهد که برای اولین بار پس از دویست سال توازن استراتژیک در قفقاز «علیه روسها» رقم خورده است. مطلبی که برداشت های بسیار مهمی برای استراتژیست های منطقه ای و فرامنطقه ای خواهد داشت.....