‏نمایش پست‌ها با برچسب جنگ تووز ۲۰۲۰. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب جنگ تووز ۲۰۲۰. نمایش همه پست‌ها

۱۴۰۰/۰۳/۱۱

مصاحبه قابل تامل لون پتروسیان، اولین رئیس جمهور ارمنستان درباره‌ی جنگ دوم قره باغ

لون پتروسیان اولین رئیس جمهور ارمنستان پس از فروپاشی شوروی (۱۹۹۱-۱۹۹۹) مصاحبه ای را هفته پیش با شبکه تلویزیونی ۱ ارمنستان انجام داده است که به لحاظ مطالعات منطقه ای حاوی نکات قابل تامل و مهمی باشد. 


وی در پاسخ به سوالی درباره علت شکست ارمنستان در جنگ ۴۴ روزه گفت:

"همان چیزی که مردم ارمنستان هم اکنون از نیکول پاشینیان انتظار دارند مردم آذربایجان به مدت ۳۰ سال از حیدر و الهام علی اف انتظار داشتند، آنها به مدت ۳ دهه تحت فشار بزرگی بودند. اما بزرگترین دلیل شکست ما (ارمنستان) این بود که به خوبی نتوانستیم «مولفه زمان» را درک کنیم، زمان به نفع جمهوری آذربایجان و علیه ما بود. اگر پیشنهاداتی که درباره واگذاری بخشی از منطقه قره باغ در دهه ۹۰ به ما ارائه شده بود را قبول می‌کردیم مردم ارمنستان الان خوشبخت تر بودند. شرط اصلی ما در برگرداندن لاچین و کلبجر به آذربایجان، حق حاکمیت ارمنستان بر کریدور لاچین بود. در آن دوره پیشنهاد ما کریدوری به پهنای ۲۲ کیلومتر بود اما امروز پهنای کریدور تنها ۴ کیلومتر است و بسیار آسیب پذیر است. پیشنهاد دیگر ما خودمختاری کامل قره باغ بود. اما امروزه هیچکدام از شرایط به نفع ما نیست".

وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چرا درصورت مشاهده شکست سیاست های پاشینیان در قبال جنگ، سایر سران ارمنستان سکوت اختیار کردند گفت: 

"ارمنستان در وضعیت شکننده ای به سر می برد و هر گونه دخالت از سوی سایر احزاب و اشخاص به جنگ داخلی در ارمنستان می انجامید. "

وی همچنین در پاسخ به سوالی مبنی بر چرایی رد تمامی پیشنهادها از سوی جمهوری آذربایجان گفت: 

"جمهوری آذربایجان و به ویژه شخص علی‌اف به خوبی می دانست که زمان به نفع آنها پیش می رود. آنها با تکیه بر اندیشه و درآمدهای نفتی خود ارتش مدرنی را تشکیل دادند و بهترین تجهیزات را برای ارتش خود خریدند، اما ارتش ما به دلیل مهاجرت رفته رفته کوچک تر شد، ارتش ما هم اکنون کوچکتر از ۳۰ سال پیش است." 

وی در پاسخ به سوالی درباره چرایی عدم درک عنصر زمان و تغییر موازنه به نفع جمهوری آذربایجان گفت: 

"تغییر موازنه به صورت معمولی در سال های ۱۹۹۷ و ۱۹۹۸ صورت گرفت و با ایجاد کنسرسیوم های تجاری بین المللی برای انتقال نفت جمهوری آذربایجان، الهام علی اف تمامی مواضع خود را مورد بازبینی قرار داد. ما درباره کنسرسیوم نفتی آذربایجان نگرانی خود را به آمریکا اعلام کردیم اما آنها اهمیتی به این موضوع ندادند".

وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چرا ارمنستان نمی تواند پاسخ مناسبی از غرب بگیرد گفت: 

"کشورهای غربی بیشتر در کنار کشورهایی هستند که روسیه را به چالش می کشند و نه کشورهایی که هنوز هم تحت نفوذ روسیه می باشند، و هم اکنون تنها قدرتی که روسیه را در منطقه به چالش می‌کشد اتحاد جمهوری آذربایجان و ترکیه می باشد." 

در بخش پایانی نیز در پاسخ به سوالی مبنی بر نقش ترکیه در دو جنگ قره باغ گفت: 

"ترکیه در دهه نود و جنگ اول قره باغ نقش موازنه سازی میان آذربایجان و ارمنستان ایفا می کرد و خود را از تحولات به دور نگه می‌داشت. حتی در آن دوره سلیمان دمیرل گفت که ارامنه نیز دارای حقوقی در قره‌باغ می باشند.انها اصول سیاست خارجی و نظامی گری دوره آتاتورک را دنبال می‌کردند، آنها خواستار روابط سیاسی و تجاری با ارمنستان بودند. اما ترکیه تماما با اردوغان تغییر یافت، ترکیه اردوغان آن کشور سابق نیست و اردوغان نه تنها قدرت ملی ترکیه را تجمیع کرده بلکه در پی استفاده از پتانسیل کل جهان اسلام می باشد."

وی در پاسخ به سوال پایانی مبنی بر پند آموزی از تحولات اخیر گفت: 

"تنها چیزی که ما باید از آن یاد بگیریم این است که «واقعیت موجود» را ببینیم و دست از تخیلات خود مبنی بر ارمنستان بزرگ یعنی از دریا تا دریا ( خزر تا دریای سیاه) دست بکشیم، کشورهای بزرگ اندیشکده های بزرگ می سازند و همه چیز را به دقت مورد مطالعه قرار می دهند, اما ما فارغ از هرگونه واقعیتی بر تخیلات خود تکیه کرده ایم. آذربایجان تمامی جزئیات ما را می داند و تمامی ۱۲ هزار کیلومتر مرز ما را تحت نظر دارد، اما برای ما این امر مد نظر نبوده است. پاشینیان حتی نمی داند روسیه چه می گوید.

۱۳۹۹/۰۷/۰۵

ترکیه به دنبال معامله با روسیه در قفقاز است

 آندری آرِشف، مدیر مسئول انجمن علمی مطالعات قفقاز روسیه 

ترکیه خود را به عنوان یک رهبر منطقه ای در خاورمیانه، شمال آفریقا، تا حدی در بالکان و قفقاز معرفی می کند، و در این ضمن قبل از هر چیز منافع خود را دنبال می کند، از جمله منافع اقتصادی. احتمالاً هدف از فعال سازی سیاست خارجی ترکیه، آنهم نه تنها در قفقاز جنوبی، ایجاد بستری جدید برای معامله در سیاست خارجی با مسکو در مورد موضوعات مورد علاقه آنکاراست.

۱۵ سپتامبر سال ۲۰۲۰ در صد و دومین سالگرد تصرف باکو توسط ارتش اسلامی قفقاز نوری پاشا، هواپیماها و هلی کوپترهای نیروهای هوایی آذربایجان و ترکیه پروازهای نمایشی را در فضای هوایی این جمهوری حاشیه خزر، و بر فراز دومین شهر بزرگ آذربایجان یعنی گنجه انجام دادند. الهام علی‌اف، رئیس جمهور آذربایجان در همان روز با ارسال نامه تبریکی به همتای تُرک خود رجب طیب اردوغان، گفت: "برادری و دوستی" بین آذربایجان و ترکیه نمونه ای برای کل جهان است. در این نامه علاوه بر تبریک و اشاره به رویداد تاریخی، از رهبری ترکیه بخاطر حمایت از باکو در درگیری های ماه ژوئیه در مرزهای آذربایجان و ارمنستان قدردانی شده است.

در سفر رسمی رئیس جمهور ترکیه به باکو در اواخر ماه فوریه، توافق نامه های مهمی، و از جمله اختصاص ۲۰۰ میلیون لیره ترکیه (حدود ۳۰ میلیون دلار) برای خرید کالاها و خدمات نظامی از شرکت های صنایع دفاع ترکیه که اخیراً پیشرفتهای خود را در حوزههای مختلف نشان داده اند، منعقد شد. آنکارا همکاری های فنی و نظامی با باکو را به عنوان مبنایی برای همکاری های تجاری و اقتصادی در نظر گرفته است. لیست قراردادهای همکاری های دوجانبه در حوزههای انرژی و معدن با مشارکت شرکت های دولتی و خصوصی در حال گسترش است. در سال ۲۰۱۹ حجم تجارت بین ترکیه و آذربایجان تقریباً ۴.۵ میلیارد دلار بوده است. بر طبق هدف‌گذاری‌های بلند پروازانه قرار است تا سال ۲۰۲۳ آن را به ۱۵ میلیارد دلار برسانند.

بطوریکه الهام علی‌اف گفت آذربایجان تاکنون ۱۷ میلیارد دلار در اقتصاد ترکیه سرمایه گذاری کرده است و سرمایه‌گذاری‌های ترکیه در آذربایجان ۱۲ میلیارد دلار بوده است. شرکت ملی نفت آذربایجان (SOCAR) برنامه ها و پروژه های سرمایه‌گذاری جدیدی دارد. در نتیجه اجرای آنها، حجم سرمایه‌گذاری های آذربایجان در ترکیه به ۲۰ میلیارد دلار خواهد رسید. در سال ۲۰۱۹ ساخت خط لوله گاز سراسری آناتولی به پایان رسید که باعث شد آذربایجان بتواند موقعیت خود را در بازار گاز ترکیه به طور قابل توجهی تقویت کند. بر اساس نتایج نیمه اول سال ۲۰۲۰ این آذربایجان بود که در عرضه «سوخت آبی» به ترکیه بالاترین جایگاه را بدست آورد (تقریبا ۵.۵ میلیارد متر مکعب، ۲۳.۴ درصد افزایش نسبت به مدت مشابه سال قبل). یک اتحادیه مشترک رسانه‌ای بین دو کشور در حال شکل‌گیری است که بدنبال همگرایی عمیق و مقابله با آنچه که باکو و آنکارا آن را «تبلیغات سیاه» می دانند است.

باکو اطمینان دارد که اتحاد استراتژیک و مشارکت دو جانبه آذربایجان و ترکیه، مطابق با اصل «یک ملت - دو کشور» که توسط حیدر علی‌اف پایه‌گذاری شده است، یک عامل مهم در تأمین صلح و امنیت است که به توسعه همکاری های منطقه کمک می کند. برعکس، ایروان نگرانی خود را از تقویت کیفی همکاری‌های نظامی سیاسی بین دو کشور همسایه در شرایطی که مناقشه قره باغ حل نشده است و هر لحظه بیم درگیری جدیدی می رود، پنهان نمی کند. علی رغم این که درگیریهای ژوئیه از نظر شدت درگیری و تعداد قربانیان از جنگ «چهار روزه» آوریل ۲۰۱۶ ضعیفتر بود اما «انعکاس» آنها در سیاست خارجی بسیار بلندتر بود.

اسماعیل دمیر، رئیس دپارتمان صنایع دفاعی ترکیه، در ملاقات با یک هیئت عالی رتبه نظامی باکو در ۱۶ ژوئیه گفت: صنایع نظامی ما، اعم از هواپیماهای بدون سرنشین، موشک، سیستم های الکترونیکی و سایر فن آوری ها همه در اختیار آذربایجان است. علاوه بر انتقال سیستم های تسلیحاتی جدید به آذربایجان، ما آماده مدرن سازی مدل های موجود و تولید مشترک آنها هستیم. و تقریباً بلافاصله پس از آن تعدادی از سرویس های نظارت بر حریم هوایی، پروازهای هواپیماهای ترابری A400 ارتش ترکیه را به آذربایجان ثبت کردند. احتمالاً این هواپیماها محموله های نظامی داشته اند.

باكو با تكيه بر پشتيباني تركيه، بيش از پيش از بالا گرفتن مناقشه صحبت مي كند. همزمان با استعفای المار مامدیارف (وزیر امور خارجه آذربایجان تا ژوئیه ۲۰۲۰)، آذربایجان ادبیات تهاجمی تر در تماسهای سیاسی و دیپلماتیک با طرف روسی اتخاذ کرد، به ویژه در خصوص همکاری های نظامی سیاسی روسیه و ارمنستان. کار آنقدر بالا گرفته است که مسکو را متهم می نمایند تلاش دارد با کمک دیگران، خطوط لوله صادراتی آذربایجان را از کار بیندازد تا این کشور را از بازار انرژی ترکیه بیرون نماید.

در اینجا لازم به ذکر است که یکی از قالبهای همکاری که ترکیه فعالانه با جمهوری آذربایجان و گرجستان به پیش می برد حفاظت از تاسیسات زیرساختهای انرژی است. در مفاد یادداشت تفاهمی که در سال ۲۰۱۸ بین دولت جمهوری آذربایجان، دولت گرجستان و دولت جمهوری ترکیه در زمینه همکاریهای دفاعی امضا شد طیف گسترده ای از اقدامات پیش بینی شده است و از جمله تبادل اطلاعات محرمانه.

برخی از رویدادها و روندهای اخیر نشان می دهند که کانون بعدی تنشها می تواند خط تماس بین ارمنستان و برون بوم (Exclave) نخجوان باشد که توسط استان زنگزور ارمنستان و مناطق جنوبی جمهوری قره باغ (که به رسمیت شناخته نشده و در مجاورت رود ارس قرار دارند)، از قلمرو اصلی آذربایجان جدا شده است.

این واقعیت که این سرزمین دارای مرز مشترکی با ترکیه است تعامل دو جانبه را بسیار ساده می کند و در مجموعه تمرینات مشترک اخیر که با مشارکت حجم قابل توجهی از نیروهای انسانی و تجهیزات، و از جمله تانک، وسایل نقلیه زرهی سنگین، سیستم های موشکی و توپخانه ای، هواپیماهای بدون سرنشین و هواپیماهای جنگی انجام شد توجه به این واقعیت بوضوح دیده شد. به عنوان مثال، هواپیماهای ترابری نظامی بالگردهای تهاجمی T-129 ATAK را برای شرکت در این تمرینات، به نخجوان رساندند.

رسانه های ترکیه به صراحت از موضوع استقرار یک پایگاه نظامی کامل در نخجوان و شبه جزیره آب شوران صحبت می‌کنند چرا که حضور آنها در این منطقه از یک سو با عضویت ترکیه در ناتو مغایرتی ندارد و از سوی دیگر برنامه های بلندپروازانه آنها در سیاست خارجی (یعنی "جهان عثمانی") این مناطق را در بر می گیرد و حتی به خارج از آنها هم گسترش می یابد (به عنوان مثال، در آفریقا). دلایلی وجود دارد که باور کنیم پس از تمرینات فوق، ترکیه برخی از نیروهای خود، و از جمله جنگنده های چندمنظوره F-16 با خدمه، و همچنین تعدادی از هواپیماهای بدون سرنشین تهاجمی Bayraktar TB2 خود را که امتحان خود را در سوریه و لیبی پس داده اند در آذربایجان گذاشته است.

ایروان با برگزاری تمرینات و بهبود خطوط دفاعی خط مقدم خود و فعال نمودن سیاست خارجی خود در محور "خاورمیانه" به این اقدامات واکنش نشان داد. علاوه بر تشدید تماس های دیپلماتیک با یونان و جمهوری قبرس می توان به سفر کاری اخیر وزیر امور خارجه ارمنستان زهراب مناتسکانیان به مصر اشاره کرد که رهبرانش از رشد جاه طلبی های منطقه ای آنکارا نگران هستند.

فعال شدن سياست خارجي تركيه (که به هيچ وجه فقط به قفقاز جنوبي محدود نمی شود) احتمالاً به منظور ايجاد بستری جدید براي چانه زنی در سياست خارجي با مسكو در مورد موضوعات مورد علاقه آنكارا صورت می گیرد. علاوه بر تعامل دو جانبه با آذربایجان و کشورهای آسیای میانه، همکاری های سیاسی، اقتصادی و انسانی در چارچوب «شورای تُرک» تقویت می شود. در این ضمن، ترکیه خود را به عنوان یک رهبر منطقه ای در خاورمیانه، شمال آفریقا، تا حدی در بالکان و قفقاز مطرح می کند و منافع خود را دنبال می کند، از جمله منافع اقتصادی.

منبع مقاله

این نوشته بیان‌کننده‌ی دیدگاه وبلاگ قره باغ سسی نیست و صرفا انتشار تحلیل یک موسسه تحقیقاتی در روسیه می‌باشد که از سایت ایراس باز نشر می‌شود.

چرایی ایجاد کشور ارمنستان در میان سه کشور مسلمان از دیدگاه معاون حزب آذربایجان نوین

 علی حسن اف، معاون حزب آذربایجان نوین گفت: ارمنستان به دلیل وجود سه کشور مسلمان (ایران، ترکیه و جمهوری آذربایجان) در منطقه ایجاد شده است.

به گزارش قره باغ سسی به نقل از پایگاه خبری شبکه تلویزیونی رئال.تی وی، علی حسن اف، معاون حزب حاکم آذربایجان نوین در مصاحبه با مجری این شبکه در خصوص تحرکات اخیر ارمنستان در منطقه تووز و چرایی تشکیل دولت ارمنستان در جغرافیای کنونی این چنین اظهار نظر کرده است:

«طبیعتاً این دومین تحریک نیروهای مسلح ارمنستان در منطقه تووز طی دو ماه اخیراست. این تحریکات تحت رهبری مستقیم پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان و وزیر دفاع ارمنستان در حال انجام است. از دو ماه قبل این سوال برای من پیش آمده است. چرا تووز؟ چرا جای دیگری نه! یقینا به این دلیل که دو خط استراتژیک ما از آنجا عبور می کند. خط لوله نفت باکو- تفلیس – جیهان و راه آهن باکو- تفلیس – قارص. ظاهراً آنها نقشه های حیله گرانه ای دارند.

از طرف دیگر، همه تحریکات اخیر آنها با هدف وادار کردن آذربایجان به جنگ است. این هم با منظور و هدف خاصی صورت می گیرد و نمی تواند اتفاقی باشد. آنها می دانند که اگر جمهوری آذربایجان جنگی را آغاز کند، ممکن است با ارتش روسیه مواجه شود و احتمال درگیری با روسیه وجود دارد. به نظر من، هدف آنها همین است.

وی افزود: یک سوال همیشه در ذهنم بوده و فکر می کنم شخصا طی ۵۰ سال گذشته بحثی درباره این موضوع نشنیده ام. چرا ارمنستان در این منطقه ایجاد شده است؟ ارمنستان می توانست در مناطق دیگر ایجاد شود. برخی از ارامنه به صورت کاملا فشرده در جنوب روسیه و در چندین شهر منطقه کراسنادار زندگی می کنند. آنها به طور فشرده در فرانسه، خاورمیانه، لبنان، کالیفرنیا و سایر ایالت های آمریکا زندگی می کنند. اما چرا این کشور در این منطقه ایجاد شده است؟ جواب سوال این است: چون سه کشور مسلمان در این منطقه وجود دارد. یعنی کشورهای ترکیه، ایران و جمهوری آذربایجان. دولت ارمنستان به همین منظور در نزدیکی سه دولت مسلمان ایجاد شده است.»

۱۳۹۹/۰۶/۱۱

آذربایجان روسیه را به تسلیح ارمنستان پس از جنگ تووز متهم کرد

 مشاور ارشد رئیس جمهوری آذربایجان، روسیه را به تسلیح ارمنستان در درگیری‌های مرزی میان آذربایجان و ارمنستان متهم کرد.

تصویری از بازدید ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه از پایگاه نظامی این کشور در ارمنستان در دسامبر ۲۰۱۳ – سرژ سرگسیان، رئیس جمهوری ارمنستان نیز در تصویر دیده می‌شود. روسیه به تجهیز نظامی ارمنستان در مناقشه اخیر این کشور با آذربایجان متهم شده است. (عکس از ALEXEI NIKOLSKY / RIA-NOVOSTI / AFP))

به گزارش خبرگزاری رویترز، حکمت حاجی‌اف، از مشاوران ارشد الهام علی‌اف، رئیس جمهوری آذربایجان روز شنبه ۲۹ اوت/ ۸ شهریور اعلام کرد روسیه بلافاصله پس از بروز مناقشات مرزی آذربایجان و ارمنستان در ژوئیه سال جاری، «به‌شدت» مشغول تسلیح ارمنستان بوده و از ۱۷ ژوئیه/ ۲۷ تیر به بعد، هواپیماهای باری Il-76 روسیه که به انتقال مهمات و تجهیزات راهبردی اختصاص دارند، به سمت ارمنستان پرواز کرده‌اند.

روسیه در ارمنستان پایگاه نظامی دارد و به این کشور که از سوی مسکو متحدی راهبردی در منطقه قفقاز محسوب می‌شود، کمک‌های تسلیحاتی می‌کند. حاجی‌اف گفت روسیه ادعا کرده که با این هواپیماها مشغول انتقال مصالح ساختمانی بوده است اما باکو این ادعا را نپذیرفته است.

آذربایجان و ارمنستان دهه‌هاست بر سر منطقه قره‌باغ مناقشه ارضی دارند اما تلاش‌ها برای میانجیگری و حل اختلاف میان دو طرف به نتیجه نرسیده است. این در حالی‌ست که مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۲۰۰۷ قطعنامه‌ای را با ۳۵ رأی موافق، ۷ رأی مخالف و ۱۰۰ رأی ممتنع تصویب کرد که در آن حاکمیت آذربایجان بر منطقه قره‌باغ کوهستانی به رسمیت شناخته شده است.

درگیری‌های اخیر میان این دو کشور اما در فاصله ۳۰۰ کیلومتری منطقه مورد مناقشه قره‌باغ در منطقه‌ تووز رخ داد و جان ده‌ها سرباز ارمنی و آذربایجانی را گرفت.

مسکو این مناقشه را «یک مسأله بسیار حساس» خوانده بود.  

علاوه بر روسیه، ایران و ترکیه نیز به مداخله در تنش میان ارمنستان و آذربایجان متهم شده‌اند.

۱۳۹۹/۰۶/۰۳

گرامیداشت چهلم شهدای جنگ تووز جمهوری آذربایجان با ارمنستان اشغالگر در تهران

 گروهی از مردم با حضور در مقابل سفارت جمهوری آذربایجان در تهران، چهملین روز شهدای سربازان این کشور در جنگ اخیر با ارمنستان را گرامی داشتند.

به گزارش قره باغ سسی به نقل از خبرگزاری تسنیم، امروز دوشنبه گروهی از مردم کشورمان به منظور گرامیداشت چهلمین روز شهادت سربازان جمهوری آذربایجان در درگیری اخیر با نیروهای ارمنستان اشغالگر‌ در مقابل سفارت باکو در ایران تجمع و اقدام به روشن کردن شمع کردند.

در بیانیه ای که به این مناسبت از سوی تجمع کنندگان قرائت شد آمده است: اکنون که چهل روز از شهادت جمعی از بهترین نیروهای ارتش کشور دوست و برادر جمهوری آذربایجان در درگیری های منطقه تووز می گذرد، لازم دانستیم با حضور در مقابل سفارت این کشور در تهران ضمن ادای احترام به مقام شامخ شهیدان راه حق، یکبار دیگر بر تعلق قره باغ عزیز به جهان اسلام و جمهوری آذربایجان تاکید کرده و آمادگی همه جانبه خود به نمایندگی از ملت بزرگ ایران را برای هرگونه حمایت از مردم مسلمان و غیرتمند آذربایجان را اعلام داریم.

یقین داریم با شکست همه اشغالگران اراضی اسلامی، قدس شریف و قره باغ عزیز به دامان امت اسلامی باز خواهند گشت.

از خداوند متعال علو درجات شهدای اخیر جمهوری آذربایجان را مسالت و یکبار دیگر برای مردم آذربایجان مخصوصاً خانواده های این شهیدان سرافراز صبر جزیل مسالت می کنیم.


۱۳۹۹/۰۵/۰۴

مناقشه بین آذربایجان و ارمنستان؛ آیا باید در انتظار جنگ بزرگی بود؟

سرگئی ماركدانف
عضو ارشد هیات علمی  مركز امنیت یوروآتلانتیک، انستیتوی مطالعات بین المللی مگیمو

جولای ۲۰۲۰  صحنه «جنگ چهار روزه» را بازآفرینی نمی کند


سیاستمداران و کارشناسان، دیگر به این که هر از گاهی بین آذربایجان و ارمنستان درگیری رخ دهد، هر قدر هم که چنین انتظاری وقیحانه به نظر برسد، عادت کرده اند. درگیری قومی و سیاسی بین دو جمهوری قفقاز جنوبی (بر خلاف موارد آبخازیا، اوستیای جنوبی یا دونباس) به عنوان یکی از «تقابل‌های نیابتی (پروکسی) » بین روسیه و غرب در نظر گرفته نمی شود. تا کنون، حوادث نظامی در «خط تماس» در قره باغ، مانند آنچه در اوت ۲۰۰۸ پس از «جنگ پنج روزه» روی داد، منجر به تغییر اساسی در وضع موجود منطقه نشده است.
علاوه بر این، تشدید منازعه مسلحانه معمولاً جای خود را به مذاکرات می‌داد. وضعیت پاندولی قره باغ حتی پس از وقایع آوریل ۲۰۱۶ که تا همین اواخر بزرگترین نقض آتش بس تلقی می‌شد، به خوبی کار می‌کرد و پس از چهار روز برخورد جنگی، شاهد از سرگیری روند صلح بودیم، اگرچه درباره کارایی آن می‌شود (و باید) بحث کرد.

 آیا رویارویی جولای ۲۰۲۰ صفحه جدیدی در تاریخ درگیری ارمنستان و آذربایجان باز می‌کند؟ چرا باید آن را به طور ویژه مورد توجه قرار داد؟ و اینکه افزایش تقابل فعلی باکو و ایروان چه عواقبی می‌تواند داشته باشد؟
پس از دریافت اولین اطلاعات پیرامون وخامت اوضاع در مرز ارمنستان و آذربایجان در تاریخ ۱۲ جولای و پس از آنکه معلوم شد این تشدید به یک روز محدود نمی شود، مقایسه [تنش فعلی] با «جنگ چهار روزه» سال ۲۰۱۶ شروع شد. در واقع، طبق برخی معیارها، چنین مقایسه ای امکانپذیر است. 
قبل از همه، مدت زمان درگیری‌ها جلب توجه می‌کند. در لحظه نگارش این مقاله، این درگیری‌ها، هرچند با شدت‌های مختلف، برای روز پنجم دوام داشته اند. همچنین خسارات محسوس از جمله تلفات افسران ارشد شایان توجه است. قربانیان این تنش نظامی، سرلشکر پولاد هاشم‌اف و سرهنگ ایلقار میرزایف از طرف آذربایجان، و سرگرد گاروش آمبارتسومیان و کاپیتان سوس الباکیان از طرف ارمنستان بودند.
پس از آوریل ۲۰۱۶، هیچ حادثه مسلحانه ای تا این حد موجب اقدامات گسترده چشمگیر در جمهوری آذربایجان یا ارمنستان نشده است. در منطقه قفقاز هم، «نارضایتی از کووید ۱۹» بدون هرگونه ارتباط با مناقشه وسعت زیادی داشت. اما افزایش بعدی تقابل به شکل خاصی، به چنین احساساتی مشروعیت بخشید. ساکنان باکو با برگزاری تظاهرات غیرمجاز خواستار لغو محدودیت‌های قرنطینه، بسیج و پشتیبانی از ارتش ملی شدند. اگرچه در حال حاضر چنین اقداماتی در ایروان قابل مقایسه با باکو نیست، اما این بدان معنا نیست که آرامش عمومی در ارمنستان تضمین شده است. طولانی شدن رویارویی نظامی ممکن است منجر به اقدامات اعتراضی شود. هم متهم شدن مقامات به انفعال و هم نارضایتی از مواضع سازمان پیمان امنیت جمعی به طور کلی و روسیه به طور خاص، می‌تواند به چنین اقدامات اعتراضی منجر شوند - به ویژه، به این دلیل که آنها سعی دارند از موضع بالا به نبرد نگاه کنند و خط مشی طرفدار ارمنستان را به طور جدی اتخاذ ننمایند.  
همانند سال ۲۰۱۶، ترکیه تقریباً تنها کشوری بود که حمایت آشکار و صریحی را از آذربایجان ابراز کرد. به طوری که مولود چاووش‌اوغلو وزیر امور خارجه جمهوری ترکیه از ارمنستان خواست که به خود بیاید و حواس خود را جمع کند. خلوصی آکار، وزیر دفاع این کشور، حتی واضح تر هم صحبت کرد: «ما تا حد امکان به کمک و حمایت از نیروهای مسلح آذربایجان در مقابل ارمنستان که سالهاست سیاست تجاوز را دنبال کرده و به طور غیرقانونی اراضی آذربایجان را اشغال کرده ادامه می‌دهیم». 
در عین حال، کاملا یکی شمردن وقایع سال ۲۰۱۶ و ۲۰۲۰، در درجه اول به دلیل عوامل سیاسی و جغرافیایی، اشتباه خواهد بود. در ادبیات آکادمیک و کارشناسی-تحلیلی پیرامون درگیریهای ارمنستان و آذربایجان، نام قره‌باغ کوهستانی به طور ثابت قید شده است. در واقع، قره باغ – هسته اصلی تقابل است. با این حال، مبارزه بر سر این قلمرو، وضعیت آن و همچنین امنیت و حقوق جمعیت هفت منطقه مجاور منطقه خودمختار قره باغ کوهستانی سابق، خاتمه نیافته است. درگیری همچنین در امتداد مرز دولتی ارمنستان و آذربایجان خارج از «خط تماس» در قره باغ در حال گسترش است.
به عنوان مثال، تشدید اوضاع در ماه ژوئن در خطوط تووز-تاووش در حدود ۳۰۰ کیلومتری قره باغ کوهستانی اتفاق افتاد. با این حال، به طور سنتی توجه کمتری به مرز ارمنستان و آذربایجان خارج از قره باغ جلب می‌شود، اگرچه تشدید اوضاع در اینجا علاوه بر خطوط فوق الذکر پیشتر هم رخ داده است. علاوه بر این، چنین رویارویی‌هایی گاهی اوقات موضوعات مربوط به خود قره باغ را تحت الشعاع قرار می‌دادند. 
در این رابطه می‌توان اوضاع نخجوان در ژوئن سال ۲۰۱۸ را یادآوری کرد. در آن زمان، در عملیات موسوم به «نخجوان» نیروهای مسلح جمهوری آذربایجان که به عنوان «آزادسازی ۱۱ هزار هکتار از اراضی» ارائه شد، تبادل اطلاعات گسترده ای صورت گرفت، گرچه جزئیات آن تا کنون موجب ارزیابی‌ها و تفسیرهای متناقضی شده است.
در عین حال، گره این مشکلات بعید است پیچیده تر از «خط تماس» قره باغ باشد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، مرز ارمنستان و آذربایجان علامت گذاری و تقسیم نشده بود. در همین رابطه، باکو به طور سنتی در مورد اشغال مناطق روستایی در نخجوان و منطقه قزاق آذربایجان توسط نیروهای ارمنی سخن می‌گفت و ایروان هم درباره از دست دادن قلمرو آرتسواشن، یعنی سرزمین‌هایی که هیچگونه ارتباطی با منطقه مورد بحث منطقه خودمختار قره باغ ندارند. البته در کل هم، این مرز به گونه ای تعیین شده که «اراضی بایر» [خالی از سکنه] زیادی در آن قرار دارد که طرفین می‌توانند از آن خود در نظر بگیرند. برای داوری دقیق هم هیچ امکان، اراده و  تمایلی وجود ندارد. ریشه مشکل سیستمی به خصوص در اینجاست، و اینکه «چه کسی اولین نفر باشد» مهم نیست، هر قدر هم که در باکو و ایروان آن را بزرگ کنند. بنابراین، جولای ۲۰۲۰ نباید به عنوان نوعی اتفاق غیرمنتظره تلقی شود. بحث، بیشتر، پیرامون واقعی سازی مشکلاتی است که پیشتر در ابهام  قرار داشتند (از جمله به دلیل توضیحات نه همیشه موثر کارشناسان).

منطقه مرزی خطرناک: چشم اندازهای احتمالی

در شرایطی که مرز علامتگذاری و تقسیم نشده حتی بین کشورهای دوست یعنی آذربایجان و گرجستان نیز حوادث ناخوشایندی رخ می‌دهد که مسبب مسائلی در روابط دوجانبه می‌شوند. در رابطه با ارمنستان و جمهوری آذربایجان، صحبت از کشورهای درگیر مناقشه ای است که روابط دیپلماتیک ندارند و «سیاست مبتنی بر خاطرات» بر اساس روایت‌های تقابل آمیز را می‌سازند. علاوه بر این، آنها به اتحادهای مختلف نظامی-سیاسی گرایش دارند. ایروان عضو سازمان پیمان امنیت جمعی است، و باکو اگرچه از پیوستن به اتحادهای مختلف اجتناب می‌ورزد، اما به طور جدی با ترکیه همکاری می‌کند، کشوری که خرده حساب‌های قدیمی خود را با ارمنستان دارد که دست کم در حوادث اواخر قرن نوزدهم ریشه دارند.
از آوریل ۱۹۹۳، آنکارا مرزهای زمینی با ارمنستان را بسته نگه داشته (کمی بیش از ۳۰۰ کیلومتر) و از نظر سیاسی هیچ کشوری به این صورت واضح و پی در پی از رویکردهای جمهوری آذربایجان برای احیای تمامیت ارضی پشتیبانی نمی کند. بنابراین، با توجه به وضعیت نامشخص مرزهای دولتی، مبارزه اصلی بر سر «اراضی بایر» است که هر یک از طرفین آنها را از آن خود در نظر می‌گیرد. در نتیجه، با ادبیات اقتصادی، «ارزش افزوده» مناقشه قره باغ ایجاد می‌شود، با این تفاوت که در اوضاع پیرامون قره باغ بحث یافتن امر بهینه، بین اصول بنیادینی همچون حق ملت‌ها برای خودمختاری و وحدت دولت‌ها مطرح است، در حالی که در رویارویی در طول خطوط مرزی تهدید درگیری بزرگ بین الدولی محتمل می‌شود.
 گسترش این تقابل مملو از چرخش‌های خطرناک بسیاری است که از جمله می‌توان  به فرسایش وحدت سازمان پیمان امنیت جمعی، وخیم شدن روابط روسیه و ترکیه و رشد منفی گرایی در روابط بین مسکو از یک سو، باکو و ایروان از سوی دیگر، اشاره کرد. همه این مشکلات تا سال ۲۰۲۰ وجود داشته است. اما تشدید اوضاع، اگر به موقع متوقف نشود، قادر  است آنها را بی نهایت مبرم سازد.
 به هر حال، کاهش نقش روسیه در قفقاز جنوبی که ایالات متحده و متحدان آن خواهان آن هستند، مزایای خاصی نیز برای آنها به ارمغان نخواهد آورد. ضمن آنکه برای آنها انتخاب دشواری بین دو طرف پیش می‌آید، و آنها هم درست مانند مسکو، سعی می‌کنند اتخاذ «تصمیم نهایی» را به تعویق بیاندازند. گمان نمی رود بتوان به مجاورت درگیری با خط لوله باکو - تفلیس-جیحان خوشبین بود. همچنین بعید است که افزایش جاه طلبی‌های منطقه ای ترکیه یا ایران (که همچنین سعی خواهد کرد در مهار خطرات امنیتی در قفقاز نقش خود را ایفا کند) با منافع آمریکا مطابقت داشته باشد. در نتیجه، تسامح ایالات متحده در رابطه با تلاش‌های مسالمت آمیزی که توسط مسکو انجام می‌گیرد بی همتا و در دیگر نقاط داغ و «سرد» فضای پساشوروی تکرارنشدنی است.

بزرگترین خطر تشدید تنش فعلی چیست؟ اول از همه، این که درگیری‌های مرزی به هیچ وجه در متن «اصول به روز شده مادرید» که روند صلح قره باغ پیرامون آن در حال انجام است، مورد اشاره قرار نگرفته­اند. در آنها ساز وکارهای علامت گذاری، تعیین حدود و حل و فصل مشکلات اراضی «بایر» ثبت نشده است. گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا بدین منظور ایجاد نشده است. با این حال، بدیهی است که همه اینها به خودی خود از بین نمی روند.

سناریوهای توسعه اوضاع

در حال حاضر چندین سناریو برای توسعه اوضاع قابل مشاهده است. امروز صحبت از یک جنگ تمام عیار جدید، هر قدر هم که این فرضیه منطقی باشد، فعلا نا بهنگام است. [البته] این امر نفی نمی شود، به ویژه هنگامی که فرایندهای اتخاذ تصمیم‌های خاص نه تنها به ژنرال‌ها بلکه به گروهبان‌های محلی هم بستگی دارد، اما در حال حاضر این سناریو برگشت ناپذیر نیست. هرچند به این دلیل که کانون اصلی درگیری، قره باغ باشد و نه اراضی مرزی ارمنستان و آذربایجان که در آنها قرارگاه‌ها بیشتر شده، اما مزایای آن کمتر مشهود است. برخلاف وقایع سال ۲۰۱۶، درگیری مسلحانه فعلی به نظر نمی رسد یک اقدام برنامه ریزی شده باشد. در این میان، در حقیقت، کندوکاو مواضع در همه جهات (واکنش مسکو، آنکارا، واشنگتن، سازمان پیمان امنیت جمعی) صورت می‌گیرد.
 با این حال، «جولای داغ» نه تنها ریسک‌های خطرناک، بلکه همچنین فرصتهای جدیدی را در درجه اول برای روسیه فراهم می‌کند. البته، حفظ وحدت در صفوف سازمان پیمان امنیت جمعی که در آن بسیاری از کشورها روابط با آذربایجان را که به طور رسمی عضو این سازمان نیست در اولویت قرار می‌دهند، برای روسیه دشوار خواهد بود. خود مسکو هم خواهان تبدیل باکو به چیزی شبیه تفلیس و همچنین انتقال درگیری به شکلی که [روسیه] روابط خصوصی خود با یکی از طرفین را از دست بدهد، نیست. با این حال، روسیه در «منطقه مرزی» از منابع و فرصتهای بیشتری برای تأثیرگذاری بر طرفهای درگیر برخوردار است تا مستقیماً در قره باغ که در آن تلاش‌های [روسیه] با اقدامات سایر اعضای گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا، ایالات متحده و فرانسه تکمیل می‌شود. و از این رو، بسیار مهم است که ضمن فاصله گرفتن از منافع گروه‌های لابی دو طرف به طور موثر و با دقت اقدام نماید.   
 از دست دادن ارمنستان به عنوان متحد، جمهوری آذربایجان را به عامل انتقال پیگیر منافع روسیه تبدیل نخواهد کرد. اما در عین حال، فاصله گرفتن شدید باکو از مسکو و تمرکز فوق العاده بر رویکردهای ایروان، فضای مانور را تنگ تر کرده و مواضع کسانی را که در واقع در قفقاز رقیب روسیه هستند تقویت می‌نماید.
 تنش زدایی مؤثر، همراه با از سرگیری روند مذاکره که به صورت دوفاکتو به موجب همه گیری کروناویروس متوقف شده، می‌تواند برگ برنده جدیدی حتی فراتر از روابط با جمهوری‌های قفقاز در اختیار مسکو قرار دهد. البته هنوز تا مذاکرات معنادار راه زیادی مانده است. با این حال، وظیفه حفظ کنترل اوضاع و پیشگیری کیفی از بروز حوادث (نه تنها در خود قره باغ بلکه در ورای مرزهای آن در امتداد مرز ارمنستان و آذربایجان) در اولویت قرار می‌گیرد. در این صورت، سناریوی «آونگی» پیشین (هنگامی که مذاکرات متناوبا جایگزین حوادث می‌شوند) ادامه خواهد یافت. انبوه شکایات و گلایه‌ها نسبت به آن این است که این وضعیت ایده آل نیست. همانطور که توماس دو وال قفقازشناس بریتانیایی در کتاب خود با عنوان «ارمنستان و آذربایجان در میانه جنگ و صلح» به درستی یادآور می‌شود، وضع موجود مناقشه را حل و فصل نمی کند، بلکه بسترهایی را برای از سرگیری آن ایجاد می‌نماید. با این حال، تا زمانی که طرفین، سازش معقول و منطقی پیدا نکردند، متوقف کردن خطرات ناشی از حوادث بسیار مهم است. در این خصوص، فرصتی (هرچند ناچیز) برای عبور از مدیریت مناقشه به حل و فصل آن پدیدار می‌شود.
 
ترجمه: رقیه کرامتی نیا، دانش آموخته کارشناسی ارشد مطالعات روسیه، دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران

۱۳۹۹/۰۴/۲۹

‏چرا ارمنستان از جبهه‌ی تووز به آذربایجان حمله کرد؟

هدف ارمنستان اشغال ارتفاعات تووز بود؛ نقطۀ مشرف بر باریکۀ پنجاه کیلومتری که رگ حیاتی انتقال انرژی آذربایجان است.


این باریکه محل عبور راه‌ها و لوله‌هاست: راه‌آهن و شاهراه باکو - تفلیس، لوله‌های نفت باکو - سوبسا و باکو جیهان، و لولۀ گاز باکو -ارزروم. به عبارت دیگر، تمام شاهرگ‌های حیاتی جمهوری آذربایجان از طریق این باریکه به ترکیه و اروپا متصل است.

‏حمله چرا اکنون؟

احتمالا انتخاب این زمان به روابط روسیه با ترکیه مربوط است. زمستان گذشته با سفر اردوغان به کیف روابط ترکیه و اوکراین بازهم ارتقا یافت. آندو در زمینه‌هایی چون تولید هواپیما همکاری دارند و اوکراین موتورهای توربوپراپ و توربوجت موردنیاز ترکیه را تأمین می‌کند. هرچند که این موتورها اخیرا به تولید داخلی رسیده‌اند.

جواب روسیه به این سفر، حملۀ مرگبار رژیم بشار به ادلب بود. ‏اما برخلاف دفعات قبل که رژیم با چنین حملاتی امتیاز می‌گرفت، این‌بار محاسبات پوتین-اسد اشتباه از آب در آمد.

ترکیه که پیشتر به دلیل نگرانی از سقوط هواپیماهای اف‌شانزده‌ با موشک‌های روسی مماشات می‌کرد اینبار ناچار از ریسک و پاسخ شدید بود. چرا که سی‌وپنج سربازش کشته شده بودند.

پهبادهای ارتش چاره‌ی کار بودند. این پهبادها که سقوطشان ضایعه‌ی بزرگی به شمار نمی‌رفت، به دوهزار موضع نظامی سوریه حمله و سامانه‌های موشک پانتسیر روسی را نابود کردند.

‏جواب آهنین ترکیه موجب عقب‌نشینی سوریه بدون نازوغمزه‌های همیشگی شد و نوبت لیبی پیش آمد. 

با ورود جدی ترکیه به صحنه‌ی جنگ لیبی، خلیفه حفتر نصف کشور را از دست داد؛ شکست تحقیرآمیزی برای روسیه، مصر و امارات.

پوتین باید این شکست را جایی تلافی می‌کرد. در لیبی و سوریه زمینه و فرصت مناسبی برای  تلافی وجود نداشت. و سرسختی ترکیه در مسئله‌ی لیبی که موجب لغو سفر همزمان وزرای خارجه و دفاع روسیه به آنکارا شده بود، نشان داد که پوتین نمی‌تواند با مذاکره از اردوغان امتیاز بگیرد. 

پوتین جواب را در ارمنستان یافت که دولتش سرسپرده‌ی مسکو است. احتمالا حمله به تووز، هم جواب شکست لیبی است و هم تضعیف ترکیه از طریق درگیرکردنش در چند جبهه‌.


‏پی‌نوشت:
پهبادهای ترکیه را شرکت‌های دولتی توساش و شخصی بایکار می‌سازند.
پهبادهای آنکا، آک‌سونگور و بایراقدار درحال پرواز هستند و آکینجی که به اندازۀ اف‌شانزده مهمات حمل میکند آمادۀ تحویل به ارتش است. سریعترین پهباد ترکیه با عنوان گو‌ک‌سونگور نیز با دوموتور توربوجت داخلی تا آخر سال پرواز خواهد کرد. سرعت این پهباد هزاروششصد کیلومتربرساعت سریعترین پهباد خواهد بود.

ایواز طاها