۱۴۰۱/۰۱/۰۷

وحشی‌گری ارامنه در کشتار مردم خوجالی آذربایجان قابل فراموشی نیست

یکی از فرماندهان ارتش آذربایجان در زمان کشتار مردم خوجالی قره‌باغ به دست ارامنه در سال ۱۹۹۱، که به همراه ۵۰۰ سرباز خود کوشید به داد غیرنظامیان برسد اعلام کرد پس از گذشت سال‌ها هنوز نتوانسته آن جنایت را از یاد ببرد.


سرهنگ طاهره مسیم‌زاده که در زمان کشتار مردم خوجالی قره‌باغ به دست ارامنه در سال ۱۹۹۲ به همراه ۵۰۰ سرباز خود کوشید غیرنظامیان را نجات دهد در گفتگو با خبرگزاری آناتولی گفت: این فاجعه بزرگ را به رغم گذشت سال‌ها نتوانسته‌ام از یاد ببرم.

او که اکنون ساکن شهر ازمیر ترکیه است همراه با سربازان آذربایجانی در اواخر سال ۱۹۸۰ برای استقلال جمهوری آذربایجان تلاش کرده و برای مبارزه با روس‌ها یک تیم ۵۰۰ نفره تشکیل داده است.

مسیمزاده با بیان اینکه "پیش از اتمام مبارزه مردم آذربایجان برای استقلال، بلای ارامنه شروع شد"، اظهار داشت: "آنها یواش یواش شروع به اذیت و آزار مردم قره‌باغ کردند. سپس کنترل فرودگاه خوجالی را به دست گرفتند. آن شب نخوابیدم و سربازان خود را جمع کردم و خطاب به آنها گفتم من و پسرم که آن موقع ۱۸ ساله‌ بود، می رویم. شما تصمیم خود را بگیرید".

او افزود: آنها نیز با ما آمدند. وقتی که به شهر آغدام رسیدیم. گفته شد به سوی جنگل خوجالی برویم چون در آنجا تعداد زیادی منتظر کمک ما هستند. هر زمان که این‌ها را تعریف می‌کنم انگار این چیز‌ها را دوباره تجربه می‌کنم . زمین پر از اجساد هموطنان مان شده بود؛ پوست برخی‌ها کنده و چشما‌های برخی‌ها نیز از جا کنده شده بود. انگار همه جا تبدیل به استخر خون شده بود".

به گفته وی "ارامنه غیرنظامیان را فریب داده‌ و به آنها پیشنهاد دادند که از طریق جنگل به شهر آغدام بروند و در آنجا تمام افراد آسیب‌پذیر، مریض‌، پیر ‌و کودک را به هلاکت رساندند".

سرهنگ طاهره بخشی از این فاجعه را چنین بازگو کرد: "در هنگام کمک به مجروحان نزد یک جوان زخمی رفتم. وی به من گفت "که کمی جلوتر یک کلبه است. در آنجا یک زن باردار و شوهرش هستند. حمله کنندگان به شوهر آن زن گفتند حالا جنین این زن را در آورده و در آتش می‌اندازیم. بدین ترتیب اجاق تُرک‌ها را کور خواهیم کرد". سریع به سوی کلبه رفتم و دیدم که تمام آنچه آن جوان گفته بود رخ داده است".

وی در ادامه‌ای سخنانش اظهار کرد: "این فقط یکی از وحشیگری‌های است که من دیده‌ام، ولی کسی صدای ما را نشنید. اگر دنیا امروز کشتار خوجالی را بررسی و محکوم نکند، حوادثی از قبیل فاجعه خوجالی تکرار خواهد شد."

در اثر حمله نيروهای نظامی ارمنستان در شب ۲۶ فوريه سال ۱۹۹۲ به شهر خوجالی جمهوری آذربايجان واقع در منطقه قره باغ، بيش از ۶۰۰ تن از ساکنان غيرنظامی اين شهر به دست ارامنه کشته شدند.​ 

خاچاتور آبویان: “دست کم ۵۰ درصد زبان ارمنی از واژه های ترکی تشکیل شده است…”



 خاچاتور آبویان، نویسنده، استاد زبان و بنیانگذار ادبیات معاصر ارمنی می‌گوید: “ملت ما در زبان محاوره‌ای خود نه فقط برخی واژه های ترکی بلکه کل جملات را به زبان ترکی به کار می‌برد.” (خاچاتور آبویان، مجموعه آثار، مجلد به ۵ جلد، ایروان، انتشارات فرهنگستان علوم ارمنستان، سال ۱۹۵۰، به زبان ارمنی)


خاچاتور آبویان: “ملت (ارمنی) تعداد زیاد الفاظ ترکی را یاد گرفته و تا به امروز آنها را به کار میبرد.” (خاچاتور آبویان، کلیات آثار، مجلد به ۵ جلد، ایروان، انتشارات فرهنگستان علوم ارمنستان، سال ۱۹۵۰، به زبان ارمنی)


خاچاتور آبویان: “لعنت بر این زبان ترکی باد، ولی این زبان دعای خیر خدا را گرفته است…. ما در همه مراسم های شادی و عروسی ها به این زبان ترانه میخوانیم.” (خاچاتور آبویان، زخم های ارمنستان، ایروان، سال ۱۹۳۹، به زبان ارمنی)


خاچاتور آبویان: “حداقل ۵۰ در صد زبان ارمنی را واژه های ترکی تشکیل میدهد…” (خاچاتور آبویان، زخم های ارمنستان، ایروان، سال ۱۹۳۹، صفحات ۸۰-۸۱، به زبان ارمنی)


خاچاتور آبویان: “از حیث گویش، بیان و سخنوری، آهنگ و صرف و نحو، زبان تاتاری (آذربایجانی) بهترین در میان سایر زبانها است” (خاچاتور آبویان، مجموعه آثار، مجلد به ۵ جلد، ایروان، انتشارات فرهنگستان علوم ارمنستان، سال ۱۹۵۰، صفحه ۱۷۴، به زبان ارمنی)


خاچاتور آبویان: “زبان ترکی آنقدر در زبان ما نفوذ کرده که ترانه ها، اشعار، ضرب المثل ها به ترکی (آذربایجانی) گفته میشود.” (خاچاتور آبویان، زخم های ارمنستان، ایروان، سال ۱۹۳۹، صفحات ۴۱-۴۲، به زبان ارمنی)


خاچاتور آبویان: “فرق اصلی زبانهای قدیم و جدید (ارمنی) در طرز تکلم و نحو است. از این لحاظ زبان قدیم ارمنی (گرابار) شبیه زبانهای اروپایی است. ولی زبان جدید ارمنی (آشخارابار) به زبان ترکی (آذربایجانی) شباهت دارد.” (خاچاتور آبویان، “ناخاشاویک”، ایروان، سال ۱۹۴۰، به زبان ارمنی)


خاچاتور آبویان: “زبان ترکی (آذربایجانی) بقدری در میان ما رایج شده است که حتی زنان و کودکان ما نیز آنرا می‌فهمند. از اینرو سرودن و قرائت شعر به زبان ترکی در میان قشرهای پر استعدادی که از میان مردم برخاسته اند، معمول بوده است. “(خاچاتور آبویان، “ناخاشاویک”، ایروان، سال ۱۹۴۰، صفحه ۴۸،  به زبان ارمنی)


در تهیه این مطلب از کتابهای “قصه های غیر (برون) ملی ارمنی” (شهر باکو، سال ۲۰۰۸، به زبان روسی) به قلم کامران ایمان اف، و کتاب “حقایق آذربایجان در منابع ارمنی” به قلم اسرافیل عباس اف (شهر باکو، سال ۲۰۰۸) استفاده شده است.