نیروهای ارتش جمهوری آذربایجان در جنگ ۴۴ روزه قرهباغ با آزادسازی مناطق اشغالی از دست ارمنیها حماسه آفریدند.
اخبار و حقایق قره باغ (۵ شهرستان به مرکزیت خانکندی) و ۷ شهر دیگر که نزدیک به ۳۰ سال در اشغال ارمنستان بود + تروریسم، واندالیسم ارمنی و نسلکشی و تبعید تُرکهای آذربایجانی توسط ارامنه + تاریخ آذربایجان و قفقاز + تجاوز ارمنستان به خاک آذربایجان
۱۴۰۱/۰۸/۲۲
سربازان ارتش آذربایجان با فداکاری خود در جنگ دوم قرهباغ حماسه آفریدند
۱۴۰۱/۰۸/۲۱
دومین سالگرد پیروزی آذربایجان در قره باغ
دو سال پیش در چنین روزی ارتش آذربایجان، قرهباغ و شهرهای اطراف آن را از اشغال سی ساله ارمنستان آزاد کرد.
۱۴۰۱/۰۸/۱۸
حاجیاف: توافق صلح با ارمنستان منوط به رسمیت شناختن تمامیت ارضی آذربایجان است
مشاور رئیس جمهور آذربایجان اعلام کرد که در صورتی که ارمنستان تمامیت ارضی آذربایجان را بپذیرد، آماده امضای توافقنامه صلح هستند.
۱۴۰۱/۰۸/۱۷
علیاف: هیچ کس نمی تواند ما را بترساند
۱۴۰۱/۰۷/۰۷
دو سال از جنگ دوم قرهباغ و آزادسازی اراضی اشغالی آذربایجان گذشت
جمهوری آذربایجان دو سال پیش در واکنش به حملات نیروهای ارمنستان به مناطق مسکونی غیرنظامی، عملیاتی را در این زمینه آغاز کرد که در نهایت به آزادی اراضی اشغال شده این کشور توسط ارمنستان منجر شد.
این عملیات که «جنگ دوم قرهباغ» نام گرفت، با عملیات «مشت آهنین» به دستور الهام علیاف، رئیس جمهور آذربایجان آغاز و در ادامه به «نبرد وطن» تبدیل شد و پس از ۴۴ روز با پیروزی آذربایجان و آزادی اراضی تحت اشغال این کشور پس از حدود ۳۰ سال پایان یافت.
اقدام آذربایجان برای باز پسگیری اراضی خود پس از مذاکرات فرسایشی و بی نتیجه با ارمنستان و تشدید حملات بیپایان و اظهارات تحریک آمیز مقامات این کشور آغاز شد.
از سوی دیگر فعالیتهای گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا به رهبری مشترک روسیه، آمریکا و فرانسه در ۲۸ سال گذشته بیحاصل مانده بود.
رئیس جمهور آذربایجان با تاکید بر ضرورت به کارگیری راهکارهای مسالمت آمیز برای حل این مسئله در تمامی پلتفرمها و مجاری، همواره به این نکته اشاره میکرد که در صورت عدم موفقیت این مذاکرات، دارای بازپسگیری اراضی خود از طریق جنگ هستند. با توجه به عدم موفقیت این مذاکرات، آذربایجان از حق خود بر اساس حقوق بینالمللی استفاده کرد.
ارمنستان در دوره فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی ضمن ادعای حق بر اراضی آذربایجان در دهه ۹۰ به این کشور حمله و ۷ استان در قرهباغ و اطراف آن را اشغال کرد.
در این راستا، ارمنستان قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد خروج «بی قید و شرط» از این اراضی را مورد توجه قرار نداد.
با ادامه موضع مشابه توسط نیکول پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان در سال ۲۰۱۸ مذاکرات گروه مینسک به توقف نزدیک شد. اظهارات تحریک آمیز توسط داوید تونویان، وزیر دفاع وقت ارمنستان مبنی بر «جنگ جدید برای اراضی جدید» و همچنین اظهارات پاشینیان در مورد این که «قرهباغ متعلق به ارمنستان است» واکنش آذربایجان را به همراه داشت.
ارمنستان در کنار این اظهارات تحریک آمیز، برای اشغال نقاط استراتژیک در نزدیکی استان تووز آذربایجان را در ۱۲ ژوئیه ۲۰۲۰ مورد حمله قرار داد.
ارتش آذربایجان حملات ارمنستان را خنثی کرد. اما در ادامه این درگیریهای شدید ژنرل پولاد هاشماف به شهادت رسید. این رویداد موجب تجمع مردم آذربایجان در مراکز شهر شد. بدین ترتیب این تجمعات زمینه آزادسازی اراضی اشغالی آذربایجان را فراهم کرد.
در چارچوب این تحولات رزمایشهای فشرده آذربایجان آغاز و دو رزمایش جداگانه با نیروهای مسلح ترکیه در سال ۲۰۲۰ برگزار شد.
نیروهای ارمنی ساعت ۶ صبح ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۰ مواضع نظامی و غیرنظامی در خط مرزی آذربایجان را با خمپاره، توپ و گلوله که تلفات جانی بسیار و خسارات مالی جدی در پی داشت، مورد حمله قرار دادند.
پس از این رخداد، نیروهای آذربایجان حملهای گسترده را به دستور علیاف در امتداد خط مقدم آغاز کردند. در نخستین روز از این عملیات ۶ روستا و برخی از ارتفاعات راهبردی آزاد شد.
این درگیریها ۴۴ روز طول کشید و در روزهای بعدی نیز خبرهای مسرت بخش از جبهه برای مردم آذربایجان رسید.
جنگ دوم قره باغ که مردم از آن به عنوان «نبرد وطن» یاد میکنند، ۴۴ روز ادامه پیدا کرده و با پذیرش شکست توسط ارمنستان در دهم نوامبر به پایان رسید.
ارتش آذربایجان در نبرد ۴۴ روزه ۵ شهر، ۴ منطقه و ۲۸۷ روستا را آزاد کرد و ارمنستان نیز طبق توافق امضا شده در دهم نوامبر از کلبجر، لاچین و آغدام خارج شد.
۱۴۰۰/۰۴/۰۸
سرلشکر ذاکر حسناف: به علت مخفی بودن نقشه عملیات آزادسازی شوشا، نمی توانم جزییات آن را بیان کنم
۱۴۰۰/۰۳/۱۱
مصاحبه قابل تامل لون پتروسیان، اولین رئیس جمهور ارمنستان دربارهی جنگ دوم قره باغ
لون پتروسیان اولین رئیس جمهور ارمنستان پس از فروپاشی شوروی (۱۹۹۱-۱۹۹۹) مصاحبه ای را هفته پیش با شبکه تلویزیونی ۱ ارمنستان انجام داده است که به لحاظ مطالعات منطقه ای حاوی نکات قابل تامل و مهمی باشد.
وی در پاسخ به سوالی درباره علت شکست ارمنستان در جنگ ۴۴ روزه گفت:
"همان چیزی که مردم ارمنستان هم اکنون از نیکول پاشینیان انتظار دارند مردم آذربایجان به مدت ۳۰ سال از حیدر و الهام علی اف انتظار داشتند، آنها به مدت ۳ دهه تحت فشار بزرگی بودند. اما بزرگترین دلیل شکست ما (ارمنستان) این بود که به خوبی نتوانستیم «مولفه زمان» را درک کنیم، زمان به نفع جمهوری آذربایجان و علیه ما بود. اگر پیشنهاداتی که درباره واگذاری بخشی از منطقه قره باغ در دهه ۹۰ به ما ارائه شده بود را قبول میکردیم مردم ارمنستان الان خوشبخت تر بودند. شرط اصلی ما در برگرداندن لاچین و کلبجر به آذربایجان، حق حاکمیت ارمنستان بر کریدور لاچین بود. در آن دوره پیشنهاد ما کریدوری به پهنای ۲۲ کیلومتر بود اما امروز پهنای کریدور تنها ۴ کیلومتر است و بسیار آسیب پذیر است. پیشنهاد دیگر ما خودمختاری کامل قره باغ بود. اما امروزه هیچکدام از شرایط به نفع ما نیست".
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چرا درصورت مشاهده شکست سیاست های پاشینیان در قبال جنگ، سایر سران ارمنستان سکوت اختیار کردند گفت:
"ارمنستان در وضعیت شکننده ای به سر می برد و هر گونه دخالت از سوی سایر احزاب و اشخاص به جنگ داخلی در ارمنستان می انجامید. "
وی همچنین در پاسخ به سوالی مبنی بر چرایی رد تمامی پیشنهادها از سوی جمهوری آذربایجان گفت:
"جمهوری آذربایجان و به ویژه شخص علیاف به خوبی می دانست که زمان به نفع آنها پیش می رود. آنها با تکیه بر اندیشه و درآمدهای نفتی خود ارتش مدرنی را تشکیل دادند و بهترین تجهیزات را برای ارتش خود خریدند، اما ارتش ما به دلیل مهاجرت رفته رفته کوچک تر شد، ارتش ما هم اکنون کوچکتر از ۳۰ سال پیش است."
وی در پاسخ به سوالی درباره چرایی عدم درک عنصر زمان و تغییر موازنه به نفع جمهوری آذربایجان گفت:
"تغییر موازنه به صورت معمولی در سال های ۱۹۹۷ و ۱۹۹۸ صورت گرفت و با ایجاد کنسرسیوم های تجاری بین المللی برای انتقال نفت جمهوری آذربایجان، الهام علی اف تمامی مواضع خود را مورد بازبینی قرار داد. ما درباره کنسرسیوم نفتی آذربایجان نگرانی خود را به آمریکا اعلام کردیم اما آنها اهمیتی به این موضوع ندادند".
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چرا ارمنستان نمی تواند پاسخ مناسبی از غرب بگیرد گفت:
"کشورهای غربی بیشتر در کنار کشورهایی هستند که روسیه را به چالش می کشند و نه کشورهایی که هنوز هم تحت نفوذ روسیه می باشند، و هم اکنون تنها قدرتی که روسیه را در منطقه به چالش میکشد اتحاد جمهوری آذربایجان و ترکیه می باشد."
در بخش پایانی نیز در پاسخ به سوالی مبنی بر نقش ترکیه در دو جنگ قره باغ گفت:
"ترکیه در دهه نود و جنگ اول قره باغ نقش موازنه سازی میان آذربایجان و ارمنستان ایفا می کرد و خود را از تحولات به دور نگه میداشت. حتی در آن دوره سلیمان دمیرل گفت که ارامنه نیز دارای حقوقی در قرهباغ می باشند.انها اصول سیاست خارجی و نظامی گری دوره آتاتورک را دنبال میکردند، آنها خواستار روابط سیاسی و تجاری با ارمنستان بودند. اما ترکیه تماما با اردوغان تغییر یافت، ترکیه اردوغان آن کشور سابق نیست و اردوغان نه تنها قدرت ملی ترکیه را تجمیع کرده بلکه در پی استفاده از پتانسیل کل جهان اسلام می باشد."
وی در پاسخ به سوال پایانی مبنی بر پند آموزی از تحولات اخیر گفت:
"تنها چیزی که ما باید از آن یاد بگیریم این است که «واقعیت موجود» را ببینیم و دست از تخیلات خود مبنی بر ارمنستان بزرگ یعنی از دریا تا دریا ( خزر تا دریای سیاه) دست بکشیم، کشورهای بزرگ اندیشکده های بزرگ می سازند و همه چیز را به دقت مورد مطالعه قرار می دهند, اما ما فارغ از هرگونه واقعیتی بر تخیلات خود تکیه کرده ایم. آذربایجان تمامی جزئیات ما را می داند و تمامی ۱۲ هزار کیلومتر مرز ما را تحت نظر دارد، اما برای ما این امر مد نظر نبوده است. پاشینیان حتی نمی داند روسیه چه می گوید.
۱۴۰۰/۰۳/۰۹
تقابل دو گفتمان «مارش مهتر» و «نارداران» در جمهوری آذربایجان
مروری بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و ترکیه در قفقاز
فرایند تاریخی و جغرافیای سیاسی کشورها باعث پدید آمدن گفتمان های (Discourse) مختلف در دوره های متفاوتی در صحنه تاریخ می شود که بنا بر مقتضیات زمانه، این گفتمان ها حالت غالب یا مغلوب به خود می گیرند. این گفتمان ها ابزار بسیار مناسبی برای و شناسایی سیاست خارجی کشورها می باشند، چرا که کشورها مطابق «گفتمان های موجود خود» وارد عرصه سیاسی و بین المللی شده و اقدام به سیاست گذاری می کنند.
برای مثال، برآیند تاریخی تشکیل جمهوری ترکیه و تعامل آن با غرب سه گفتمان عمده «اسلام گرایی، تُرک گرایی، و غرب گرایی (در قالب سکولاریسم) را پدید آورده است. در مقابل نیز مطابق فرایند تاریخی معادلات داخلی و سیاست بین الملل، شاهد پیدایش و بسط گفتمانهای اسلام گرایی (نسخه تشیع گرایی) و ملی گرایی ایرانی در قالب هویت ایرانی (ایرانشهری) در ایران هستیم.
چنین گفتمان هایی چه در حالت غالب چه در حالت مغلوب با گفتمان های دیگر در تعامل بوده، گاهی به تفاهم میرسند و گاهی به شدت متعارض میشوند.
در این راستا، بدون شک ژئوپلیتیک قفقاز را می توان یکی از مهمترین مکانهای تصادم و تلاقی گفتمان های اخیر نامید.
ایران با هر دو گفتمان مطرح خود یعنی تشیع گرایی و ایرانشهری وارد معادلات قفقاز شده است. از یک سو خود را حامی شیعیان در جمهوری آذربایجان به عنوان دومین کشور جهان با تراکم بالای شیعه دانسته و به تقویت گروه های شیعی در جمهوری آذربایجان (عموما به عنوان یک آنتی تز در برابر دولت سکولار علیاف) می پردازد. از سوی دیگر گروههای ایرانشهری نیز با پیش کشیدن ادعای ایرانی تبار بودن مردمان آنسوی ارس و یا نامیدن آذربایجان به عنوان بخشی از ایران باستان، مسایل مربوط به قفقاز را مورد بررسی قرار میدهند.
ترکیه نیز با حذف واژه «آذری و همچنین تفاوت مذهبی» (تسنن حنفی در برابر اکثریت شیعه) و با تاکید بر گفتمان یکسانی فرهنگی «دو دولت یک ملت» برپایه زبان مشترک تُرکی اعلام کرده است که تحت هر گونه شرایطی در کنار آذربایجان خواهد بود.
تحولات جنگ ۴۴ قفقاز نشان داد که ترکیه در «گفتار و کردار خود» صادق تر عمل کرده و علیرغم تهدید و تحریم از سوی کشورهای عمده غربی و حتی به بهای متشنج شدن اوضاع با روسیه، در پروسه بازگرداندن مناطق از دست رفته آذربایجان در قره باغ حضور فعال نظامی، استخباراتی و دیپلماتیک نقش فعال داشت. در مقابل نیز، بنا بر دیدگاه بسیاری از تحلیلگران، گفتمان ایرانشهری ایران «متناقض» با گفتمان تشیع عمل کرده و حتی به بهای متشنج کردن مناطق تُرک نشین شمال غرب، خواهان کمک به ارمنستان و تنبیه آذربایجان بوده است، امری که حاکی از ناهمخوانی و بی برنامگی در نهاد تصمیم گیری مسایل ژعوپلتیک منطقه دارد.
بهره سخن:
تحولات جنگ اخیر قفقاز و بسط گفتمانی تحولات پس از آن نشان می دهد که «یکپارچگی و مصمم بودن» ترکیه در سیاست خارجی خود در قبال مسائل قرهباغ، باعث پیروزی مطلق گفتمان «مارش مهتر» به عنوان نماد ملی گرایی تُرکی در برابر گفتمان های موجود ایران از جمله «نارداران» به عنوان نماد همکاری در قالب تشیع شده است. نتایج ملموس این معادله در قرارداد های میلیارد دلاری میان ترکیه و آذربایجان در تمامی زمینهها و حذف معنادار ایران از تمامی جوانب از دیپلماسی گرفته تا پروژه های مشترک اقتصادی مشهود است.
۱۳۹۹/۱۲/۱۹
جمهوری آذربایجان خود را برای یک جنگ احتمالی تازه در قرهباغ آماده میکند؟
بی بی سی: جنگ دوم قرهباغ میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان که ۴۴ روز به طول انجامید، در نوامبر ۲۰۲۰ به پایان رسید. به دنبال این آتشبس جمهوری آذربایجان بخشهایی از منطقه مورد مناقشه قرهباغ و همه ۷ منطقه اطراف آن که از زمان جنگ اول در اوایل دهه ۱۹۹۰ تحت کنترل نیروهای ارمنی بود را پس گرفت. در پی این توافق که با میانجیگیری روسیه صورت گرفت، نیروهای حافظ صلح روسیه برای دورهای ۵ ساله در منطقه کوهستانی قرهباغ که هنوز ارامنه در آن ساکن هستند، مستقر شدهاند.
الهام علیاف، رییسجمهور آذربایجان گفته مناقشه قرهباغ پایان یافته و به " تاریخ " پیوسته است.
اما کارشناسان مستقل بر این باورند که مناقشه به هیچ وجه حل نشده و احتمال درگیریهای بیشتر در آینده نزدیک وجود دارد. در حالی که فریاد انتقام هر روز بیشتر در ارمنستان اوج میگیرد، جمهوری آذربایجان در حال تقویت ارتش خود و آمادهسازی استراتژیهای تازه است.
نگرانیهای باکو
دولت باکو به وضوح نگران این است که در نتیجه بحران سیاسی حال حاضر در ارمنستان، نیروهایی قدرت را در این کشور در دست بگیرند که به دنبال انتقامجویی باشند.
طی ماه گذشته، علیاف بارها به حلقههای سیاسی در ارمنستان به ویژه سرژ سرکیسیان و روبرت کوچاریان، روسای جمهور پیشین این کشور نسبت به برنامههایشان برای گرفتن انتقام هشدار داده و آنها را به " مجازات سخت" تهدید کرده است.
در این میان مخالفان نیکول پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان هم از نگرانیهای باکو استفاده کرده و مدعی شدهاند که او از حمایت جمهوری آذربایجان و ترکیه برخوردار است. رسانههای مخالف دولت در ارمنستان پاشینیان را " نیکول ترک" و تیمش را "نیروهای حامی ترکیه" خطاب میکنند و میکوشند با طرح این ادعا که در صورت ادامه کار او احتمال حمله قریبالوقوع ترکیه و جمهوری آذربایجان وجود دارد، مردم را بترسانند.
از سوی دیگر برخی گزارشها از تلاشهای روسیه برای بازسازی ارتش ارمنستان بعد از شکست در جنگ اخیر خبر میدهند، موضوعی که یکی دیگر از نگرانیهای باکو محسوب میشود.
علیاف روز ۲۵ فوریه گفت: "کار ارتش ارمنستان تمام است. چنین ارتشی دیگر وجود دارد و نباید هم وجود داشته باشد. یک کشور فاشیست مثل این نباید ارتش داشته باشد. دیگر هرگز اجازه نخواهیم داد که کشورمان را تهدید کنند."
رهبران گروههای مخالف دولت در ارمنستان تا کنون از تهدید مستقیم جمهوری آذربایجان به یک جنگ تازه خودداری کردهاند.
اما جلال هاروتونیان، وزیر دفاع پیشین دولت خودخوانده قرهباغ که به تازگی به ریاست سرویس کنترل نظامی وزارت دفاع ارمنستان منصوب شده، روز ۵ فوریه گفت ارمنستان به دنبال پس گرفتن سرزمینهایی خواهد بود که در جنگ اخیر در فاصله سپتامبر تا نوامبر ۲۰۲۰ در اختیار جمهوری آذربایجان قرار گرفت.
او گفت: "اقدامات امروز و فردای ما متوجه جمهوری آذربایجان خواهد بود. برای بازپسگیری آنچه از دست دادهایم هر کاری میکنیم. هدف اصلی ما تقویت نیروی نظامی و دستیابی به سلاحهای جدید و فناوریهای مدرن است."
استراتژی تازه
کارشناسان نظامی منطقه معتقدند جمهوری آذربایجان باید از پیروزی در جنگ اخیر درس بگیرد و برای پاسخ به چالشهای تازه یک استراتژی جدید آماده کند.
این افراد میگویند از حالا به بعد تمرکز اصلی جمهوری آذربایجان باید روی امنیت مرزهای خود، "مبارزه با ماموران دشمن"، جمعآوری اطلاعات از خاک ارمنستان و منطقه قرهباغ و همینطور تضمین امنیت ساختارهای حیاتی در مناطقی باشد که به دنبال پیروزی در مناقشه اخیر بازپس گرفته است. به گفته کارشناسان جنگ متعارفی وجود نخواهد داشت بلکه عملیاتهای سریع ضدتروریستی در یک منطقه محدود با انبوه جمعیت غیرنظامی انجام خواهد شد و این مسألهایست که نقش نیروهای داخلی و یگانهای ضدتروریستی را پررنگتر میکند.
توفیق شاهمرادف، وبلاگنویس امور نظامی می گوید ارمنستان بعد از شکست در جنگ اخیر دست کم در پنج سال آینده قادر به مقاومت نظامی نخواهد بود و به همین دلیل به جنگ شدید روانی علیه جمهوری آذربایجان از طریق رسانهها روی آورده است. این وبلاگنویس میگوید در این میان جمهوری آذربایجان هم باید نیروهای ویژه خود را برای "جنگ نهایی" که ممکن است طی ۵ تا ۱۰ سال آینده اتفاق بیفتد، آماده کند. نیروهایی که در پیروزی اخیر باکو نقشی سرنوشتساز ایفا کردند.
آذربایجان نیروی نظامیاش را تقویت میکند
در سال ۲۰۲۰ آذربایجان ۲.۶ میلیارد دلار، یعنی ۳۷۶.۲ میلیون دلار بیشتر از هزینه برنامهریزی شده، بودجه به نیروی نظامیاش اختصاص داد. این پول اضافی صرف خرید تجهیزات نظامی جدید و پرداخت دستمزد سربازان و نظامیانی شد که در طول جنگ اخیر به منطقه اعزام شده بودند. دولت جمهوری آذربایجان قصد دارد در ۲۰۲۱ حتی بیش از این و چیزی حدود ۲.۷ میلیارد دلار بودجه برای دفاع و امنیت ملی اختصاص دهد.
الهام علیاف در یکی از سخنرانی های خود گفت که ارتش باید از جدیدترین فنآوریها و پیشرفتهترین تجهیزات استفاده کند تا به گفته خودش هیچ کس هرگز جرات دست زدن به اقدامات تحریکآمیز علیه این کشور را نداشته باشد.
جمهوری آذربایجان دومین واردکننده بزرگ محصولات صنایع دفاعی و هوایی ترکیه است. تنها در ژانویه ۲۰۲۱ این کشور ۳۹.۷ میلیون دلار تجهیزات از ترکیه خریداری کرده است. در ماه فوریه، ترکیه با فروش موشکهای کروز بسیار دقیق " اساوام" خود به ارتش آذربایجان موافقت کرد. این موشکها ساخت موسسه تحقیق و توسعه دفاعی ترکیه هستند.
علاوه بر آن، طبق گزارشها باکو قصد دارد در تابستان برای خرید سلاحهای با دقت بالا و سایر تجهیزات نظامی تا حدود ۲ میلیارد دلار با اسرائیل قرارداد امضا کند. تجهیزاتی که قرار است طی ۵ تا ۷ سال آینده به این کشور تحویل داده شوند.
ترکیه و جمهوری آذربایجان از زمان امضای توافقنامه همکاری استراتژیک و حمایت متقابل در سال ۲۰۱۰، به طور مرتب رزمایشهای مشترک نظامی برگزار میکنند. اخیرا هم تکاورهایی از ارتش جمهوری خودمختار نخجوان (که بخشی از جمهوری آذربایجان است) در رزمایشهای زمستانی ترکیه و جمهوری آذربایجان که از یک تا ۱۲ فوریه به طول انجامید، شرکت کردند. محل برگزاری این رزمایشها استان قارص در ترکیه بود که فقط ۶ کیلومتر با مرز ارمنستان فاصله دارد.
در ماه فوریه ۷۷ نفر از کادر نیروی هوایی جمهوری آذربایجان برای یادگیری نحوه کار با پهپادهای بایراکتار تیبی۲ یک دوره آموزشی ۴ماهه در شرکت ترکیهای بایکار گذراندند.
نیروهای نظامی ویژه جمهوری آذربایجان، ترکیه و پاکستان قرار است در سال جاری رزمایشهای مشترک بیشتری برگزار کنند.
۱۳۹۹/۱۲/۱۷
در جنگ قرهباغ ۲۸۸۱ سرباز آذربایجانی شهید شدند
در اطلاعیه منتشر از سوی وزارت دفاع آذربایجن آمده است که اطلاعات مربوط به تلفات جنگ که از ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۰ آغاز شد و با امضای توافقنامه پذیرش شکست توسط ارمنستان در ۱۰ نوامبر سال ۲۰۲۰ پایان یافت، به روز شد.
در این اطلاعیه عنوان شد که تعداد شهدا که قبلاً ۲ هزار و ۸۵۵ نفر اعلام شده بود، با کشف اجساد دیگر و شناسایی هویت آنها به ۲ هزار و ۸۸۱ نفر رسید.
همچنین در این اطلاعیه ضمن اشاره به مفقود شدن ۲۸ سرباز از ارتش آذربایجان، نام سربازان شهید دفن شده گزارش شده است.
در عملیاتی که ارتش آذربایجان در ۲۷ سپتامبر سال ۲۰۲۰ آغاز کرد، ۵ مرکز شهر، ۴ شهرک و ۲۸۶ روستا از اشفال ارمنستان آزاد شدند. پس از آن ارمنستان شکست را پذیرفت و توافقنامهای را برای تخلیه استانهای آغدام، لاچین و کلبجر امضا کرد.
ارتش ارمنستان در ۲۰ نوامبر ۲۰۲۰ از آغدم، در ۲۵ نوامبر ۲۰۲۰ از کلبجر و در ۱ دسامبر ۲۰۲۰ از لاچین خارج شده بود.
۱۳۹۹/۱۲/۱۶
تضاد منافع و سیاست خارجی (مطالعه موردی سیاست خارجی ایران در تحولات قفقاز)
درباره ماهیت و نحوه مدیریت سیاست خارجی رویکردهای متفاوتی وجود دارد. برخی از اندیشمندان سیاست خارجی را دنباله و برآیند تحولات سیاست داخلی کشورها میدانند، برخی دیگر از اندیشمندان نیز سیاست خارجی را مستقل از تحولات داخلی کشورها و برآیند تحولات بین المللی می دانند.
نحوه کنشگری و تدوین سیاست خارجی ایران در تنازع قفقاز با تردیدها و بحرانهای عدیده ای روبه رو بود، به گونه ای که نحوه مداخله یا عدم مداخله ایران در جنگ دو همسایه شمالی مباحث فراوانی را به میان آورد. در تدوین سیاست خارجی ایران علیرغم حضور گروههای ذینفع متفاوت، با کمی جرح و تعدیل می توان ۲ رویکرد متفاوت را نام برد: ایران گرایی و اسلام گرایی. در این نوشته به مواضع رویکرد ایرانگرایی خواهیم پرداخت.
رویکرد ایران گرایی و تحولات قفقاز
رویکرد ایران گرایی که با نامهای مختلف باستان گرایی و ایرانشهری نیز شناخته میشود، یکی از پیوستگی های سیاست خارجی و منافع ملی ایران در دوران گذر از حکومت پهلوی به حکومت جمهوری اسلامی می باشد. مطابق این رویکرد، اسلام گرایی به عنوان یک آنتی تز برای پروسه ملت سازی در ایران و همچنین عاملی تعیین کننده در عدم مدرن شدن ایران معرفی می شود. این تفکر در دوره پهلوی اول شالوده ریزی شد در دوره پهلوی دوم به اوج رسید و بر اساس این رویکرد اقوام غیر ایرانیک مانند تُرکها و اعراب به عنوان "دیگری" و در قالب اقوام تهاجم و ناهمخوان با ایده ایرانگرایی شناخته می شوند. این دیدگاه در جنگ قره باغ نیز یکی از مهمترین عناصر گفتمان ساز بود. مطابق این دیدگاه، برای جلوگیری از گسترش نفوذ تُرک گرایی در قفقاز و اتحاد جمهوری آذربایجان و ترکیه، حمایت ایران از ارمنستان در قالب اتحاد با روسیه از ملزومات سیاست خارجی تلقی می شد.
در این راستا، گفتمان ایرانشهری با به میان آوردن مفاهیمی مانند «حضور تکفیریها و تروریستها در قفقاز، نفوذ گفتمان سنی گرایی و غلبه بر تشیع در قفقاز و همچنین برجسته کردن همکاری جمهوری آذربایجان با اسرائیل» در پی به حاشیه راندن گفتمان اسلامی و همچنین حس ناسیونالیستی مردم شمال غرب ایران بود. به دلیل عدم جابجایی توازن استراتژیک قدرت در قفقاز و حضور گفتمان هژمونی روسی در منطقه، سیاست خارجی ایران تابع ایده ایرانشهری ها بود، چرا که مطابق این دیدگاه دیر یا زود روسیه وارد میدان شده و مانع از ایجاد هرگونه تحول جدی در وضعیت حقوقی و ژئوپلیتیک منطقه می شد و حمایت ترکیه نیز به حمایت های معنوی و رسانهای محدود می شد.
همچنین هر گونه قدرت گیری جمهوری آذربایجان در منطقه و غلبه بر حس سرخوردگی چند دهه اخیر با شالوده گفتمان ایرانشهری در تضاد می باشد چراکه مدافعان این گفتمان حتی از آوردن نام آذربایجان نیز اکراه داشته و با کلماتی مانند جمهوری باکو و جمهوری آران از آن یاد میکنند.
اما در هفتههای متعاقب جنگ ۴۴ روزه و با گسترش پیشرویهای ارتش جمهوری آذربایجان، گفتمان ایرانشهری به ناچار به حاشیه رانده شد. در این راستا میتوان به سه دلیل اصلی اشاره کرد:
الف: ایجاد موازنه وحشت بین روسیه و اتحاد ترکیه و پاکستان و متعاقب آن عدم تمایل روسیه به مداخله مستقیم در جنگ
ب: حساسیت مردمی آذربایجانی های ایران در سایه گسترش تکنولوژی های رسانه ای و شروع اعتراضات مردمی علیه حمایت ایران از ارمنستان
ج: القای حمایت ایران از یک دولت غیر مسلمان و همراهی با آن در اشغال سرزمینی خاک جهان اسلام ( تقریباً تمامی کشورهای جهان اسلام به صورت رسمی و غیر رسمی حمایت خود را از جمهوری آذربایجان اعلام کردند)
۱۳۹۹/۱۲/۱۵
موشکهای اسکندر روسی و جنگ ۴۴ روزه قره باغ
بازتابها و بازخوردهای جنگ ۴۴ روزه میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان و قبول شکست از سوی ارمنستان همچنان در این کشور ادامه دارد. در یک مشاجره سیاسی میان نیکول پاشینیان و سارکسیان، گروه های مخالف نخست وزیر پاشینیان با طعنه از او پرسیدند که چرا در جنگ قره باغ و در حالتی که ارمنستان شکست خود را به چشم می دید از موشکهای اسکندر روسی استفاده نکرد. پاشینیان نیز در پاسخ گفته بود که در واقع استفاده شد اما تنها ۱۰ درصد از این موشک ها عمل کرد. این مشاجره سیاسی بازتاب گسترده ای در روسیه داشت به گونهای که پس از فشار فزاینده بر روی پاشینیان، وی مجبور به عقب نشینی از مواضع خود شد.
تحلیل:
بدون شک موشکهای اسکندر یکی از مهمترین عناصر تهاجمی و در عین حال بازدارنده دکترین نظامی روسیه می باشد. به گونهای که در بحبوحه بحران پدافند موشکی ناتو در لهستان، روسیه نیز تهدید کرده بود که موشکهای اسکندر را در مرزهای ناتو مستقر می کند. این موشک ها که تحقیق و توسعه آنها به سال ۱۹۹۹ باز میگردد به طور رسمی در سال ۲۰۰۶ وارد ارتش روسیه شد و در سال ۲۰۰۸ به صورت موفقیت آمیز در جنگ گرجستان به کار گرفته شد.
بدون شک حضور چنین موشکهای راهبردی می تواند (می توانست) موازنه قدرت را علیه هر رقیبی برهم بزند. نسخه صادراتی این موشک که ارمنستان نیز از آن بهره میبرد دارای بُرد بیش از ۲۸۰ کیلومتر، کلاهک جنگی ۴۸۰ کیلوگرمی و سرعت ۶ ماخ ( ۶ برابر سرعت صوت) می باشد و برای اولین بار در رژه نظامی سال ۲۰۱۶ در پایتخت ارمنستان به نمایش گذاشته شد.
درباره بکارگیری و یا عدم به کارگیری این موشک ها در جنگ دوم قره باغ، دو سناریو وجود دارد که هنوز هیچکدام به قطعیت نرسیده است اما نکات مهمی برای مطالعه دارد.
الف:
عمر نگهداری مخزنی این موشک ها بسیار کوتاه بوده و کمی بیش از ۱۰ سال می باشد. مطابق سناریو اول این موشک ها که ادعا می شود از سوی روسیه به ارمنستان اعطا شده بودند عمر غیر فعال خود (حضور در انبار) را طی کرده و قابلیت انفجاری خود را از دست داده بودند. طرح چنین ادعایی واکنش سخت مقامات نظامی و سیاسی روسیه را در پی داشت. همچنین مطابق این سناریو، ارمنستان از این موشک ها استفاده کرده اما موفق عمل نکرده اند.
ب:
مطابق سناریوی دوم که محتمل تر نیز به نظر می رسد، ارتش ارمنستان به تعداد زیاد از این موشک ها استفاده کرده و نقاط استراتژیک را در عمق خاک جمهوری آذربایجان هدف قرار داده است، اما سیستم پدافند موشکی باراک ۸ ساخت اسرائیل توانسته است همگی را به راحتی مهار کند. این سیستم در سال ۲۰۱۶ طی قراردادی میان جمهوری آذربایجان و اسرائیل به ارتش آذربایجان تحویل داده شده است و کارایی بسیار چشمگیری در عرصه عملیاتی دارد. گفته میشود جمهوری آذربایجان در حال مذاکره با اسرائیل برای خرید پدافند پیشرفته گنبد آهنین نیز میباشد. همچنین سامانه پدافندی برد متوسط حصار نیز گفته میشود که به صورت فعال در آذربایجان حضور دارد.
۱۳۹۹/۱۲/۱۲
بنیاد حسین اف: مردم و دولت جمهوری آذربایجان کمک ایران را فراموش نمیکنند
سفیر جمهوری آذربایجان با بیان این که ایران همواره در کنار مردم این کشور بوده، گفت: مردم و دولت جمهوری آذربایجان هیچوقت کمکهای مردم و دولت ایران را فراموش نکرده و نمیکنند.
به گزارش قره باغ سسی به نقل از آوا دیپلماتیک، بنیاد حسین اف، در «همایش ۱۷ ربیع گفتمان برتر» در سالن همایش امین قم، خاطرنشان کرد: در جنگ اول قرهباغ، شهر فضولی اشغال شد و برخی شهرستانها به محاصره افتادند که کمکهای نظامی و بشردوستانه ایران موجب شد تا بیش از ۳۰۰ هزار نفر از مردم در محاصره بهسلامت به سرزمین اصلی جمهوری آذربایجان برگشتند.
وی اضافه کرد: از سال ۱۹۸۸، هزاران نفر از مناطق اشغال شده آواره شدند که ایران برای اسکان مردم جنگزده اقدام به ایجاد شهرکهایی کرد.
سفیر جمهوری آذربایجان در ادامه افزود: اگرچه ما مردم جمهوری آذربایجان برای آزادسازی این مناطق بسیار جنگیدهایم، ولی به دلیل نبود رهبریت در کشورمان موفق به آزادی این مناطق نشدیم.
حسین اف گفت: در دوران ریاست جمهوری حیدر علیاف، روابط جمهوری آذربایجان و جمهوری اسلامی تقویت و روابط میان این دو کشور در تمام ابعاد نظامی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی میان دو کشور همواره در این سالها تقویت شدهاست.
وی با اشاره به حوادث جنگ ۴۴ روزه اخیر در این منطقه، خاطرنشان کرد: با وحدت مردم و رهبری ریاست جمهوری و افسران و سربازان جمهوری آذربایجان، از ۱۲ هزار کیلومترمربع سرزمینهای اشغالی، پنج هزار کیلومترمربع آزاد، پنج هزار کیلومترمربع با بیانیه صلح آزاد و در۲ هزار کیلومتر باقیمانده نیز اتباع ارامنه و آذربایجانی در کنار هم زندگی خواهند کرد.
وی با بیان اینکه همکاری کشورهای منطقه با فرمول سه بهعلاوه سه و با حضور ایران، مسائل باقیمانده نیز حل میشود، گفت: در نتیجه جنگ قرهباغ، خط راهآهن جلفا که درسال ۱۹۸۸ هر روز ۳۰۰ واگن وارد جمهوری اسلامی میشد و با آن جنگ بسته شده بود، پس از بازسازی، این راهآهن مجدد احیا میشود.
سفیر جمهوری آذربایجان در ایران یادآور شد: جمهوری اسلامی از طریق راهآهن آذربایجان به نخجوان و سپس به روسیه متصل خواهد شد.
وی افزود: هدف از بیانیه صلح این بود که جمهوری آذربایجان تنها برنده جنگ نباشد و با این بیانیه، برنده صلح هم باشیم و صلح را برای منطقه به ارمغان بیاوریم.
حسین اف گفت: بیانیه مشترک ائمه جمعه استانهای آذربایجانیزبان ایران از نظر معنوی کمک بسیار زیادی در همان روزهای ابتدایی جنگ بود که در تماسهای جداگانه از این علما تقدیر کردیم.
وی ادامه داد: بیانیه مراجع تقلید و مدیر حوزههای علمیه ایران در حمایت از حق مردم جمهوری آذربایجان، ارزش معنوی بسیار زیادی برای ما داشت.
وی با اشاره به سخنرانی رهبر معظم انقلاب در ۱۷ ربیع، گفت: سخنان گهربار رهبر معظم انقلاب در ۱۷ ربیع عیدی خوبی به مردم جمهوری آذربایجان بود که این موضوع بهصورت گسترده در این کشور بازتاب داشت.
سفیر جمهوری آذربایجان در ایران با اشاره به امضای سند ساخت سد خداآفرین میان ایران و جمهوری آذربایجان، گفت: جمهوری اسلامی با امضای سند احداث سد خداآفرین در منطقه مورد مناقشه جمهوری آذربایجان اولین اقدام در شناخت حق حاکمیت جمهوری آذربایجان بر این مناطق را بهصورت رسمی اعلام کرد.
در این همایش شخصیتهای برجسته علمی و دینی ایران، جمهوری آذربایجان و منطقه قفقاز، ترکیه، اوکراین، روسیه و بلاروس حضور داشتند.
۱۳۹۹/۱۲/۱۱
الهام علی اف: می توانیم با ارامنه همزیستی داشته باشیم
رییس جمهور آذربایجان، جنگ دوم قره باغ را نشانه ای از وجود امکان همزیستی میان جمهوری آذربایجان و ارامنه و سایر اقوام این کشور دانست.
به گزارش قره باغ سسی به نقل از آذرتاج، الهام علیاف در پاسخ به سوال خبرنگار خبرگزاری «JİJİ PRESS» ژاپن مبنی بر این که آذربایجانی ها پس از سی سال از واقعه خوجالی می گویند «ما می خواهیم به آنجا بازگردیم، اما نمی خواهیم در آنجا ارمنی ببینیم»، آیا به نظر شما امکان همزیستی ارامنه و آذربایجانی ها وجود دارد؟، گفت: « من فکر می کنم که امکان دارد. در اصل، سیاست و موضع آذربایجان و افکار ملت مان نیز این فکر را تایید می کند. ما کشوری هستیم که برای همکاری باز هستیم و نمایندگان خلق های مختلف در آذربایجان در یکجا مانند یک خانواده زندگی می کنند.»
وی افزود: «در آذربایجان هیچ گاه هیچ رویا رویی در زمینه دینی و قومی و سوء تفاهم وجود نداشته است. جنگ دوم قره باغ یک بار دیگر این را نشان داد. یعنی نمایندگان تمامی خلق ها زیر یک پرچم و مانند یک مشت متحد شدند و در این پیروزی هر ملتی سهم ارزشمند و پرقیمت خود را داشت. درباره همزیستی با ارامنه در آینده نیز یک بار دیگر می خواهم بگویم که در کشورهای مختلف، این وجود دارد. از جمله در آذربایجان.»
علی اف ادامه داد: «براساس گزارشی که اخیرا به من داده شده است، روزنامه نگاران ما خواهر وزیر دفاع پیشین ارمنستان را که در آذربایجان زندگی می کند، یافته اند. ببینید وزیر دفاع سال های ۱۹۹۰ ارمنستان در ارتکاب نسل کشی ضد آذربایجانی ها شرکت داشته است. خواهر او در آذربایجان زندگی می کند. آیا کسی وجود دارد که به او حرفی بزند؟ نیست. ببینید ملت آذربایجان اینگونه است، وضعیت معنوی اش اینطور است. ما بعد از این هم برای این کارها آماده ایم. من کاملا اطمینان دارم که آذربایجانی ها به اراضی تحت نظارت نیروهای صلح بان (روسی) نیز، باید بازگردند و باز خواهند گشت.»
الهام علی اف در بخش دیگری از این مصاحبه مطبوعاتی، کاربرد نام «قره باغ کوهستانی» را نادرست خواند و گفت: «ما دیگر نباید اصطلاح «قره باغ کوهستانی» را بکار ببریم، زیرا، بخش کوهستانی و مسطح قره باغ همگی متعلق به جمهوری آذربایجان است.»
علی اف همچنین تاکید کرد نمی خواهد درباره «وضعیت حقوقی» قره باغ صحبت کند و قبلا در این باره موضعش را بیان کرده است.
یادآور می شود رئیس جمهور آذربایجان قبلا تاکید کرده بود که «وضعیت حقوقی» قره باغ گور به گور شده و جمهوری آذربایجان هیچ گونه وضعیت حقوقی برای قره باغ به رسمیت نخواهد شناخت و شهروندان ارمنی قره باغ نیز باید خود را شهروند جمهوری آذربایجان بدانند یا از این کشور خارج شوند.
۱۳۹۹/۱۲/۱۰
تبعات امنیتی جنگ قفقاز بر سه گانه ایران، ترکیه و روسیه
بدون شک میتوان جنگ ۴۴ روزه قفقاز را یکی از بزرگترین تغییرات در موازنه ژئوپلیتیک قدرت در هارتلند آسیا و اروپا دانست. این جنگ که با مداخله مستقیم پوتین و آتش بس سه گانه به پایان رسید تبعات امنیتی قابل ذکری برای منطقه داشته است. در تحلیل امروز به موازنه امنیت در منطقه خواهیم پرداخت.
روسیه:
اگر چه مداخله مستقیم روسیه در جنگ ۴۴ روزه مانع از آزادسازی تمامی مناطق قره باغ و پیرامون آن شد و روسیه توانست تحت سیاست آشتی دادن دو رقیب، جای پای خود را پس از نزدیک به ۳۰ سال در قفقاز بازیابد، اما روسیه با مسئله امنیتی فزایندهای روبرو شده است. ناگفته پیداست که پیروزی آذربایجان در جنگ مذکور بدون حضور مستشاری و عملیاتی مستقیم ترکیه ناممکن بود و ترکیه مدرن ترین سلاح ها از جمله سیستم های راداری جنگ الکترونیک و پهپادهای مسلح خود را وارد میدان جنگ کرد که حاصل آن متلاشی شدن بخش اعظم تجهیزات روسی ارتش ارمنستان بود. روسیه با تحریک ارمنستان به جنگ علیه جمهوری آذربایجان در ماه آگوست ۲۰۲۰، در پی کنترل خطوط انرژی مابین ترکیه و آذربایجان بود، اما نتایج جنگ معادلات را به گونه دیگری رقم زد. بدون شک روسیه از حضور فزاینده ترکیه در جمهوری آذربایجان ناخرسند می باشد. برآیند تحولات به گونهای رقم خورده است که هم در صورت سکوت و هم در صورت کنشگری روسیه در منطقه قفقاز جنوبی، نقش ترکیه و ناتو در منطقه پر رنگ تر خواهد شد.
ترکیه:
بدون شک بزرگترین برنده تحولات جنگ قفقاز ترکیه می باشد. این کشور پس از چندین دهه توانست آرزوی خود مبنی بر حضور در قفقاز و ایجاد موازنه ژئوپلیتیک علیه روسیه را جامه عمل بپوشاند. اما این رقابت استراتژیک با کشوری دارای سابقه ابرقدرتی برای ترکیه بدون هزینه نخواهد بود. تاکنون ترکیه و روسیه توانستهاند تنش های خود را با دو مقوله همکاریهای اقتصادی در زمینه های مختلف و همچنین اتحادی نانوشته علیه هژمونی سیاسی و اقتصادی غرب مهار کنند اما این به معنای پایان تنش نخواهد بود. ترکیه پس از پیروزی در جنگ ۴۴ روزه قره باغ به دنبال ایجاد اتحادی بزرگتر با سایر جمهوری های تُرک قفقاز و آسیای مرکزی می باشد، اتحادی که از هم اکنون توانسته است دشمنان منطقهای روسیه از جمله گرجستان و اوکراین را نیز دور خود گرد آورد. ناگفته پیداست که چنین حرکاتی رقابت پنهان ترکیه و روسیه را علنی تر و پرهزینه تر خواهد کرد.
ایران:
پس از شروع جنگ دوم قره باغ، ایران محاسبات خود را بر اساس این امر مبنا قرار داد که دیر یا زود اتحاد روسیه و ارمنستان مانع از شکل گیری تحولی ژئوپلیتیک در قفقاز شده و جمهوری آذربایجان مجبور به خویشتن داری خواهد شد. اما با تداوم جنگ به نفع جمهوری آذربایجان، ایران وارد دوگانه امنیتی فزاینده ای شد؛ از یک سو با فشار گروههای ایرانشهری مبنی بر ضرورت مهار ترکیه در قفقاز، ایران شروع به حمایت مستقیم و غیر مستقیم از ارمنستان کرد، امری که واکنش جدی آذربایجانی های شمال غرب و پایتخت ایران را در پی داشت. با توجه به اینکه تُرک های آذربایجان و سایر مناطق ایران بخش قابل توجهی از جمعیت کل ایران را تشکیل می دهند، هرگونه حساسیت زایی در چنین امری می توانست گروههای مردمی بیشتری را به سمت گرایش های رادیکال تر و گریز از مرکز سوق دهد. برای اولین بار پس از فروپاشی حکومت قاجار و تشکیل ایران نوین، مردم آذربایجان توانستند مسیر سیاست خارجی ایران را عوض کنند. در این راستا ایران به سیاست آلترناتیو خود یعنی اسلام گرایی بازگشته و با ابراز خرسندی از آزادسازی مناطق آذربایجان به عنوان خاک جهان اسلام، از وضعیت جدید منطقه استقبال کرد. اما این امر به معنای عدم نگرانی از حضور فزاینده ترکیه و به حاشیه رانده شدن ایران از تحولات قفقاز نبوده و رقابت دو کشور در سطوح مختلف ادامه خواهد داشت.
بهره سخن:
ترتیبات امنیتی رقابتی میان ایران ترکیه و روسیه پس از جنگ ۴۴ روزه قره باغ وارد مرحله نوینی شده است و علاوه بر قفقاز جنوبی، رقابت میان کشورهای مذکور به میدان های دیگری مانند سوریه و عراق نیز سرایت خواهد کرد. در این میان با توجه به ملاحظات امنیتی روسیه و اولویت این کشور به شرق اروپا و مقابله با ناتو، انتظار می رود سطح رقابت ایران و ترکیه افزایش یافته و حتی ابعاد خطرناکی نیز به خود بگیرد.
۱۳۹۹/۱۲/۰۵
پزشکان تُرک به کمک جانبازان قرهباغ شتافتند
پزشکان ترکیهای بنابه دعوت جمهوری آذربایجان برای مداوای جانبازانی که در جریان جنگ قرهباغ کوهستانی مجروح شدهاند، وارد این کشور شدند.
بر اساس بیانیه منتشر شده از سوی «صندوق یاشات» که توسط دولت آذربایجان برای حل مشکلات جانبازان و خانوادههای شهدا تشکیل شده است، تیم پزشکان ترکیهای که متشکل از متخصصانی مانند ارتوپدی، جراحی مغز و جراحی عمومی است، برای مداوای جانبازان مجروح شده وارد آذربایجان شدهاند.
در این بیانیه با اشاره به اینکه پزشکان ترکیهای به مدت سه روز بیش از ۱۵۰ مجروح که حال آنها وخیم است را مداوا خواهند کرد، آمده است برخی از جانبازان نیز برای ادامه مداوای آنها به ترکیه منتقل خواهند شد.
پرفسور سامی سوکوجو، یکی از این پزشکان نیز در این بیانیه اظهار داشت جانبازان مجروح شده را معاینه و درباره عاقبت مداوای آنها نیز با همکاران آذربایجانی خود مذاکره کردهاند.
۱۳۹۹/۱۱/۲۳
آغاز فعالیتهای شهرسازی مدرن و هوشمند در قرهباغ
آذربایجان فعالیتهای بازسازی در سرزمینهای آزاد شده از اشغال ارمنستان را بر اساس اصول شهرسازی مدرن و هوشمند آغاز میکند.
آذربایجان قصد دارد فعالیتهای بازسازی در سرزمینهای آزاد شده از اشغال ارمنستان را بر اساس اصول شهرسازی مدرن آغاز کند.
آذربایجان سال گذشته با آغاز عملیات نظامی توانست سرزمینهای خود در قره باغ را پس از ۳۰ سال اشغال٬ آزاد کند و اکنون در این مناطق اقدام به ساخت شهرکهای مسکونی مدرن میکند.
حکمت حاجیاف، دستیار رئیس جمهوری آذربایجان اعلام کرد که مفاهیم «شهر هوشمند» و «دهکده هوشمند» در بازسازی قره باغ مورد توجه قرار خواهد گرفت و قره باغ بر اساس مدرن ترین روشهای مدیریت شهری باسازی میشود.
همچنین از منابع غنی آب، انرژی خورشیدی و بادی قره باغ کوهستانی استفاده و به منطقه «انرژی سبز» تبدیل خواهد شد.
اولین پروژه احداث راه و فرودگاه بینالمللی در شهر فضولی است.
بیشتر مناطق مسکونی در سرزمینهای آزاد شده آذربایجان، شبیه «شهر ارواح» بوده که فقط سنگها بهجا مانده است.
شهرهایی مانند آغدام، فضولی، جبراییل و زنگیلان در دوران اشغال خسارت زیادی دیدهاند.
نیروهای ارمنی پس از اشغال این مناطق با غارت تمام خانهها تقریبا همه چیز را از بین بردند. در استانهای لاچین و کلبجر نیز وضعیت مشابهی وجود دارد.
اگرچه شوشا به عنوان شهر نمادین قره باغ، مانند شهرهای دیگر زیاد تخریب نشده است، اما آثار مذهبی و فرهنگی آذربایجانیها در این شهر نیز به طور کامل یا جزئی تخریب شده است.
اولویت آذربایجان ایمنسازی منطقه با پاکسازی مینهای کار گذاشته شده توسط ارتش ارمنستان هنگام عقب نشینی از قره باغ است. انجام پروژه های بازسازی و ارزیابی خسارت از دیگر موضوعات اولویت دار برای آذربایجان است.
دولت با کمک سازمانها و شرکتهای بینالمللی قصد دارد خسارات وارد شده توسط ارمنستان در دوران اشغال را محاسبه و سپس موضوع را در دادگاههای بین المللی پیگیری کند.
۱۳۹۹/۱۱/۱۵
اندیشکده آمریکایی کوئینزی: ایران به دنبال نقشی تازه در قفقاز پساجنگ است
تبریک وزیر خارجه ایران در باکو درباره پیروزی جمهوری آذربایجان چرخشی در بیانیههای قبلی تهران محسوب میشود. او گفت: خوشحالیم که آذربایجان سرزمینهای خود را بازگرداند، حالا که یکپارچگی ارضی محقق شد و اشغال پایان یافت، ما در موقعیتی عادی به سر میبریم.
به گزارش قره باغ سسی و به نقل از خبرگزاری تسنیم، اندیشکده آمریکایی کوئینزی در تحلیلی به بررسی سفر منطقه ای ظریف به کشورهای جمهوری آذربایجان، ارمنستان، گرجستان، روسیه و ترکیه پرداخت.
در این تحلیل آمده است:
۱- دیپلمات ارشد ایران تور قفقاز جنوبی را با دیدار با هر ۳ رئیس دولت به پایان رساند در حالی که روشن نشد تهران قرار است در نظم منطقه ای نوظهور چه جایگاهی داشته باشد.
۲- سفر محمد جواد ظریف که از ۲۵ ژانویه آغاز شد در بردارنده سفرهایی به باکو، ایروان، تفلیس، مسکو و آنکارا بود. پیروزی آذربایجان در جنگ قفقاز یک دگرش ژئوپلتیکی را سبب شده و حالا روسیه، ترکیه و ایران می خواهند جای پای خود را محکم کنند.
۳- ظریف در اولین دیدارش در باکو گفت که سفرش با الهام از فرمول "۳+۳" انجام گرفته و می تواند پلتفرم یکپارچه منطقه ای پسا جنگ باشد- سه کشور قفقاز به علاوه ایران، روسیه و ترکیه. ظریف به الهام علی اف گفت: من پیشنهاد ۳+۳ شما را قبول کرده و از هر ۶ کشور دیدار خواهم کرد. ما امیدواریم که این دیدار آغازی برای روابط صلح آمیز و عادی بین کشورهای منطقه باشد.
۴- تبریک ظریف در باکو پیرامون پیروزی جمهوری آذربایجان چرخشی در بیانیه های قبلی تهران محسوب می شود. او گفت: ما خوشحالیم که آذربایجان سرزمین های خود را بازگرداند، حالا که یکپارچگی ارضی محقق شد و اشغال پایان یافت، ما در موقعیتی عادی به سر می بریم. مردم آذربایجان می توانند به سرزمین های مادری خود برگردند و ایران می خواهد در این کار به آنها کمک کند. صحبت های ظریف در نظر باکو و ایروان به معنای چرخش تهران بود که تا پیش از این سعی می کرد جایگاه بی طرفی خود بین دو همسایه شمالی را حفظ کند.
۵- وب سایت خبری آذربایجان (minval.az) نوشت: پیروزی قاطع نظامی آذربایجان، تهران را مجبور به پذیرش باکو کرده است: با آرایش تازه، اکنون ظریف امیدوار به روابط تازه با آذربایجان است. پیروزی آذربایجان واقعیت سیاست های منطقه را بازگو می کند.
۶- اظهارات ظریف در باکو به پیروی از یک رویکرد ایرانی کاملاً منفعلانه است که در طول جنگ تلاش می کرد بین ملاحظات پیرامون دلجویی از جمعیت قوم بزرگ آذربایجان ایران و بی اعتمادی تهران از افزایش نفوذ ترکیه در قفقاز تعادل برقرار کند. تنها یک تلاش در نزدیکی های پایان جنگ توسط وزیر امور خارجه ایران در راستای پیشنهاد توافق صلح ایرانی در بدو ورود با شکست روبرو شد.
۷- از نظر ارامنه این پیشنهاد نشان می داد که ایران به سمت آذربایجان متمایل شده بود. گاریک کریان (Garik Keryan)، یک تحلیل گر سیاسی، می گوید که ایران قبلاً رویکردی طرفدار ارامنه داشت اما در جنگ قره باغ منفعلانه عمل کرد. ایران نتیجه جنگ- کنترل آذربایجان بر مناطق مورد مناقشه- را مثبت ارزیابی کرد و همین توضیح می دهد که چرا وزیر امور خارجه ایران پیروزی آذربایجان را تبریک گفت.
۸- محتوای پیشنهاد ایران علنی نشد اما تهران همواره در گذشته مایل بود که بین قره باغ- منطقه ای که قبل از جنگ اول و در دهه ۱۹۹۰ اکثریت ارمنی داشت- و مناطق اطراف آن که ارمنی ها در طول جنگ تصرف کرده بودند، تمایز گذاشته شود.
۹- ظریف در ایروان نسبت به رویکرد ایران نسبت به تقسیم سرزمینی در قفقاز گفت: خط قرمز ما تمامیت ارضی جمهوری ارمنستان است که ما به روشنی پیرامون آن صحبت کرده ایم. از یک سو این به معنی اطمینان خاطر به ارمنیان است که از تجاوز آذربایجان به خاک ارمنستان در سایه اظهارات نامعقول از سوی مقامات آذربایجان و برخی سردرگمی ها در سرزمین های مرزی ارمنستان- آذربایجان، به ستوه آمده اند. از سوی دیگر خاطر نشان می کند سرزمینی که هنور ارمنستان در ناگورنو قره باغ در کنترل دارد، از جمله پایتخت منطقه ای Stepanakert، زیر سوال است.
۱۰- الئدار ممداف، تحلیل گر مسائل ایران می گوید: صحبت های عمومی پیرامون ادغام منطقه ای نشان دهنده منافع واقعی تهران نیست. آذربایجانیها تمایل دارند که بر تمامی ارتباطات حمل و نقلی تاکید کنند، اما برای ایران مسائل مربوط به تمامیت ارضی، اقلیت آذربایجانی ایران و نفوذ اسرائیل در درجه اول اهمیت است.
۱۱- در کمال تعجب، ظریف در ایروان از اقلیت ارمنی ایران یاد کرد و از رابطه دیرینه با آنها گفت. با این حال، ظریف در باکو یادی از جمعیت قومی بسیار بزرگ تر آذربایجانی نکرد که چه بسا نشانه ای از حساسیت گروه دوم است.
۱۳۹۹/۱۱/۱۳
مجلس آذربایجان توافقنامه سیاحت با کارت شناسایی بین ترکیه و این کشور را تصویب کرد
نمایندگان مجلس ملی آذربایجان در نشست امروز توافقنامههای سیاحت با کارت شناسایی و ایجاد پلتفرم مشترک رسانه میان ترکیه و آذربایجان را تصویب کردند.
بر این اساس، شهروندان ترکیه و آذربایجان از این پس میتوانند با کارت شناسایی به کشورهای یکدیگر سفر کنند.
قنیره پاشایووا، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس آذربایجان نیز در این نشست همچنین از رسانههای ترکیه به خاطر انعکاس واقعیتهای جنگ ۴۴ روزه قرهباغ برای افکار عمومی جهان قدردانی کرد.
پاشایووا در زمینه تشکیل پلتفرم مشترک بین رسانههای دو کشور گفت: این توافقنامه متناسب با شعار «یک ملت و دو دولت» حیدر علیاف، رئیس جمهور فقید آذربایجان به امضا رسیده و بسیار مهم است.
رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس آذربایجان تاکید کرد: این توافق که از جنبه دستیابی به اهداف مشترک حائز اهمیت است، امروز به امضا رسید. مقابله با دروغ پراکنی در عرصه بینالمللی و اطلاع رسانی دقیق برای افکار عمومی جهان موضوعاتی بسیار مهم هستند.
گفتنی است ۲۵ فوریه سال ۲۰۲۰ پروتکل لغو روادید بین ترکیه و آذربایجان بین نمایندگان دولت دو کشور در باکو به امضا رسید.
۱۳۹۹/۱۱/۱۲
آیا ایران بازنده جنگ قره باغ است؟
جنگ دوم قره باغ فرصتی برای نزدیکی تهران به باکو فراهم آورد، اما فهم نادرست وزارت خارجه ایران از تحولات میدانی باعث تضعیف تهران در قفقاز گشت.
بعد از حمله ارمنستان به مواضع نظامی در مرز با آذربایجان در ٦ مهر ١٣٩٩، جنگی تمام عیار میان آذربایجان و ارمنستان در گرفت. در حالی که گروه مینسک وابسته به سازمان امنیت و همکاری اروپا بعد از گذشت ٣٠ سال نتوانسته بود راه حلی برای این بحران ارائه کند، دولت آذربایجان برای بازپس گیری اراضی خود شروع به پیشروی به سوی قره باغ کرد. بعد از آنکه ارتش ارمنستان در نتیجه عدم مداخله طرفهای ثالث در جنگ، در هفته ششم نبردها، شهر شوشا را از دست داد و به عبارت بهتر، در حالی که در آستانه فروپاشی بود، در ١٩ آبان فیمابین روسیه، آذربایجان و ارمنستان تفاهم نامه ای به امضا رسید.
بر اساس این تفاهم نامه مقرر شد تا ارمنستان سه منطقه اشغالی همجوار قره باغ را به تدریج تخلیه کند. بدین ترتیب آذربایجان موفق شد تا ضمن آزادسازی اراضی تحت اشغال خود، توازن ژئوپلتیک جدیدی را در قفقاز ایجاد کند. بی تردید روسیه نیز در میان طرفهای پیروز جنگ قرار گرفت. کما اینکه در پایان نبرد و با حل مسئله، آن هم بدون حضور دو عضو دیگر گروه مینسک یعنی ایالات متحده امریکا و فرانسه، قفقاز جنوبی را به منطقه ای امن برای خویش مبدل ساخت. بدین ترتیب، از یک سو ایالات متحده امریکا و فرانسه، یعنی دو عضو ناتو را از منطقه قفقاز بیرون ساخت و از سوی دیگر، رابطه هم پیمانی خود با آذربایجان را قطع نساخت. همچنین نیکول پاشینیان، نخست وزیر طرفدار غرب را هم به طور ضمنی تنبیه کرد. حضور مستقیم و بی واسطه ترکیه در منطقه در روزهای بعد از پایان جنگ نیز به عنوان موفقیتی در سیاست خارجی این کشور به شمار می رود.
مدیریت روند از سوی ایران
در رابطه با مسئله قره باغ، انتظار آن بود که جمهوری اسلامی ایران به طور طبیعی از آذربایجان که دارای جمعیتی با اکثریت مسلمان و شیعه است، آشکارا حمایت کند. منتهی موضع گیری دولت تهران که با هدف مهار آذربایجان و ترکیه و تداوم وضعیت قبل از آغاز نبرد صورت می گرفت، از همان ابتدا و به طور غیرمستقیم به کار ارمنستان می آمد. به محض آغاز درگیری ها ایران در صدد برآمد تا در وهله اول، همان تأکید منفعلانه در حمایت از تمامیت ارضی آذربایجان را تداوم بخشد. چراکه تداوم وضعیت موجود، آذربایجان را مجبور می کرد تا برای رسیدن به نخجوان از اراضی ایران عبور کند و بدین ترتیب وابستگی آذربایجان به ایران ادامه پیدا می کرد. به همین شکل، وضعیت موجود، سرمایه گذاران تُرک را نیز مجبور می کرد تا برای دستیابی زمینی به آسیای میانه از خاک ایران استفاده کنند. ایران سعی می کرد تا این برگ برنده را از دست ندهد. از طرفی دیگر، تهران از این بابت نگران بود که پیروزی آذربایجان در قره باغ می تواند تأثیرات روانی بر تُرکهای ایران داشته باشد و باعث تقویت جنبشهای تجزیه طلبانه گردد؛ زیرا از دعوت وزارت امور خارجه ایران در همان روزهای ابتدایی جنگ مبنی بر «توقف فوری درگیری ها» در منطقه، نمی توان برداشت دیگری کرد. بی شک در صورت توقف درگیری ها آذربایجان نمی توانست دستاوردهای امروزین را به دست آورد.
تهران نه تنها از «اشغالگر» نامیدن ارمنستان خودداری کرد، بلکه موضوع ورود گروه های جهادی از سوریه به جنگ و به نفع آذربایجان را بدون ارائه دلیل و مدرک از زبان عالی ترین مقامات کشور نیز مطرح ساخت. علاوه بر این و به ویژه در بسیاری از رسانه ها ضمن آنکه ترکیه در مظان اتهام قرار گرفت، فعالیتهای حق طلبانه آذربایجان به عنوان طرح ترکیه برای بی ثبات ساختن منطقه مطرح گردید. تعداد تجزیه و تحلیلهای منتشر شده در رسانه ها و مراکز تحقیقاتی و مبتنی بر این ادعا غیرقابل شمارش هستند. در حقیقت هدف عملی این ادعاها از نگاه ایران آن بود که افکار عمومی خود و به ویژه تُرکهای ایران درباره قره باغ را مدیریت کند. بدین ترتیب نبرد گروه های تندروی سوری در کنار آذربایجانی ها می توانست باعث زیر سؤال رفتن مشروعیت جنگ نزد تُرکان ایران گردد.
با این انگیزه ها ایران تلاش کرد تا این روند را با تکرار موضعگیری خود در جنگ اول قره باغ در سالهای ١٩٩٢-١٩٩٤ پشت سر بگذارد. اما از یک سو تُرکهای ایران دیگر به مانند سال ١٩٩٢ از نظر اجتماعی-سیاسی خسته از جنگ نبودند و از سوی دیگر، آذربایجان نیز در طی سالهای گذشته ضمن استفاده از کانالهای دیپلماتیک، از توانمند ساختن ارتش خود نیز غفلت نورزیده بود.
در چنین اوضاعی در برخی رسانه ها این موضوع مطرح شد که امارات متحده عربی و ایران از سوریه تعدادی از عناصر پ.ک.ک. را به قره باغ منتقل کرده اند؛ هرچند درستی این خبر مورد بحث است. مقامات ذیربط از ادعاهای مبنی بر وجود ارتباط ارگانیک مبتنی بر رابطه «برد-برد» میان ایران و پ.ک.ک. آگاه هستند. از این رو اگر در روزهای پیش رو از اسیران ارمنی اعترافاتی مبنی بر شرکت عناصر پ.ک.ک. در جنگ شنیده شود، نباید شگفت زده شد. همچنین اگر بخواهیم از ادعاهای منتشر شده در ایران مبنی بر ارسال گروه های تندرو به قره باغ، برداشتی روانی-سیاسی داشته باشیم، می توان گفت که تهران با استفاده از مکانیسم دفاعی فرافکنی، امیال و تفکرات نامقبول خود را به ترکیه نسبت می دهد. چراکه جا دارد یادی از منصور حقیقت پور، استاندار سابق اردبیل بکنیم که به علیاف پیشنهاد داده بود برای آزادسازی قره باغ، شبه نظامیان مسلح و متکی به توان مردم به مانند حشد شعبی، انصارالله و حزب الله در آذربایجان ایجاد کند.
اگرچه به دنبال تغییر موازنه نظامی به نفع آذربایجان، تأکیدها بر تمامیت ارضی آذربایجان از سوی ایران افزایش یافت، اما رویکرد «منتظر باش و ببین» که این کشور در آغاز روند آن را پی گرفت، به همراه ورود خودروهای نظامی از مرز ایران به ارمنستان که در فضای مجازی انعکاس یافت، باعث شد تا این دیدگاه که ایران طرفدار ارمنستان است، در افکار عمومی آذربایجان و ترکیه تقویت شود. هر چقدر امامان جمعه که در جایگاه نمایندگی رهبر انقلاب هستند، برای کاهش واکنش مردم در آذربایجان ایران، اظهاراتی به نفع آذربایجان بیان داشتند، اما این ناکافی بود. علاوه بر این، علی ربیعی، سخنگوی دولت، در واکنش به این اظهارات و گویی که امامان جمعه برای اولین بار درباره موضوعی دائر بر سیاست خارجی اظهار نظر می کنند، بیان کرد که موضع گیری رسمی کشور در این موضوع، اظهارات وزارت امور خارجه است.
محاسبات نادرست ایران درباره قره باغ
بدون شک ایران دچار یک خطای محاسباتی شده است. قبل از هر چیز ایران به دلیل آنکه گمان نمی کرد جنگ در کوتاه مدت به نتیجه برسد، به دفعات این مسئله را مطرح می کرد که جنگ باعث بی ثباتی منطقه خواهد شد. ثانیاً پیش بینی نمی کرد که تُرکهای ایران به این سرعت بسیج شوند؛ حال آنکه ملیت گرایی تُرک در ایران گاهی در ابعاد واکنشی و گاهی کنشی آشکارا در حال اوج گرفتن است. در کنار این، مسئله قره باغ فقط مسئله نسل جوان ملیت گرا نیست، بلکه موضوع حساسی است در بین تمامی نسلها. در چنین موضوعی، حمایت کم سو و دیرهنگام از آذربایجان، باعث آسیب دیدن روابط عاطفی میان تُرکان ایران با مرکز می شود. اعتراضات صورت گرفته در شهرهایی با اکثریت تُرک به رغم اتخاذ تمامی تدابیر، برای تأیید این دیدگاه کافی است.
عدم حمایت روسیه از ارمنستان به محض شروع جنگ نیز احتمالاً حرکتی بود که ایران انتظار آن را نداشت. کما اینکه گفتمان ایران مبنی بر اینکه در ابتدا طرفین را به «آتش بس» دعوت کرد و بعداً بر «تمامیت ارضی آذربایجان» تأکید نمود و هنگامی که نتیجه جنگ مشخص شد، به «بازپس گیری اراضی آذربایجان از تصرف ارمنستان» تغییر یافت، به همراه روند نبرد با توجه به موضع گیری روسیه شکل گرفت. باز مشاهده شد که به مانند بحران سوریه، روسیه در مسائل منطقه ای، اولویتهای ایران را در نظر نمی گیرد و این کشور نمی تواند هم پیمان استراتژیکی برای ایران باشد. در حالی که نبرد ادامه داشت، دیدار عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه ایران، با طرفهای درگیر برای ارائه طرح ایران درباره قره باغ نیز نتیجه ای در بر نداشت. در نهایت نیز روسیه، ایران را که همسایه هر دو طرف درگیر بود، به عبارتی از بازی خارج کرد.
از سوی دیگر، در حالی که فضای سیاسی بین المللی در مورد آذربایجان مناسب بود، دولت باکو بدون آنکه اجازه دهد تا هر نوع برخوردی با تهران صورت پذیرد، قبل از هر چیز و با ثبات تمام، مناطق هم مرز با ایران را بازپس گرفت. در حالی که ایران منتظر مشخص شدن اوضاع بود، آذربایجان در پی اجرای استراتژی جنگی ای بود که مشخص است از قبل بر روی آن کار شده بود. در کنار انتقال فناوری از سوی ترکیه به آذربایجان قبل از آغاز نبرد، سرمایه گذاری های نظامی آذربایجان نیز باعث شده بود تا کفه ترازو به نفع باکو سنگینی کند. حمایت آشکار ترکیه از آذربایجان از همان نخستین روزهای آغاز درگیری، برتری روانی را از آن آذربایجان ساخت.
در میان همه این موارد، آن هنگام که اخبار مربوط به حمایت لجستیکی ایران از ارمنستان در رسانه ها منتشر می شد، ارسال پیامهای تشکر از سوی مقامات رسمی باکو به تهران بابت موضع گیری رسمی ایران در جنگ را باید به عنوان تلاش آذربایجان برای به خطر نینداختن دستاوردهای نظامی خود تعبیر کرد. دولت باکو بدون تقابل با مسکو و تهران و مطابق حقوق بین الملل (همانطور که تهران اراضی اشغال شده در جنگ ایران و عراق را با عملیات نظامی آزاد ساخت)، موفق به آزادسازی قره باغ گشت.
نتیجه
ایران در مسئله قره باغ دیگر دارای توان تغییر معادلات نیست. اینکه این کشور به دلیل نزاکت سیاسی، خود را حامی آذربایجان نشان داد، اما هیچ گام بازدارنده ای علیه ارمنستان نیز برنداشت، باعث شد تا ناظران بین المللی این کشور را در کنار ارمنستان قرار دهند. به همین دلیل مقامات دیپلماتیک ایران در برهه ای که نبرد ادامه داشت، تلاش فراوانی کردند تا نشان دهند که از آذربایجان حمایت می کنند. اما به رغم این تلاشها نمی توان گفت که تهران توانسته باشد افکار عمومی آذربایجان و تُرک را راضی گرداند. دولت تهران همانطور که نتوانست روند جنگ را با رویکردی انحرافی از قبیل «انتقال گروه های جهادی به قفقاز» به شکل مطلوب مدیریت کند، در معادلات جدید ژئوپلتیک ایجاد شده در دوران پس از جنگ نیز به همراه ارمنستان در «باشگاه بازندگان» قرار گرفت. در حالی که جنگ دوم قره باغ که در روابط ایران با آذربایجان دارای کارکرد کاغذ تورنسل بود، فرصتی برای نزدیکی تهران به باکو فراهم آورده بود، اما فهم نادرست وزارت خارجه ایران از تحولات میدانی باعث تضعیف تهران در قفقاز گشت. در حالی که اساساً ارمنستان کشوری نیست که بتواند به اندازه آذربایجان برای ایران سود داشته باشد، نگاه امنیتی و محدود باعث شد تا ایران قادر به ابتکار عمل در قبال وضع جدید نباشد. هرچند از نگاه ایران تأسیس پستهای دیدبانی از سوی روسیه در کنار ترکیه در قره باغ می تواند کمی تسکین دهنده باشد، اما با یک محاسبه ساده سود و زیان می توان دانست که در میان مدت و بلندمدت به نفع ایران خواهد بود که با تغییر پارادایم در سیاست قفقاز، به آذربایجان و ترکیه نزدیک گردد. در غیر این صورت تأثیرگذاری ایران در قفقاز بیش از پیش کاهش خواهد یافت.
نویسنده: اومود باشار - وبسایت ایرام؛ مرکز مطالعات ایرانی آنکارا