‏نمایش پست‌ها با برچسب ‌ تحلیل. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب ‌ تحلیل. نمایش همه پست‌ها

۱۴۰۱/۰۹/۰۲

از سرگیری عملیات نظامی در قره باغ روز به روز واقع بینانه تر می شود

 توفیق ذوالفقاراف، وزیر خارجه اسبق آذربایجان در مصاحبه با یئنی صباح با ذکر نظر فوق افزود: در آستانه سال جدید هستیم و احتمال انعقاد توافقنامه صلح بین آذربایجان و ارمنستان کمتر از صفر است. حتی به‌ سرعت در حال منفی شدن است، به این معنی که از سرگیری عملیات نظامی روز به روز واقع بینانه تر می شود. وی خاطرنشان کرد که چنین نتیجه ای با تصمیم ماه سپتامبر دولت پاشینیان مبنی بر افزایش ۴۷ درصدی هزینه های دفاعی (۱ میلیارد و ۲۰ میلیون دلار) برای سال ۲۰۲۳ و اختصاص ۳۶۰ میلیون دلار برای ادامه تأمین مالی ساختارهای ضد قانون اساسی در منطقه قره باغ آذربایجان انجام شد: «پس از تصویب آن بودجه، سرنوشت تلخ همه جلساتی که در پراگ، سوچی، واشنگتن و... برگزار شد به راحتی قابل پیش بینی بود.



بنابراین، ارمنستان به جای صلح، ادامه درگیری با آذربایجان یا به بیان ساده تر، جنگ با انتخاب ادعاهای ارضی قره باغ را ترجیح داد. «میانجی ها» همانطور که انتظار می رفت از این انتخاب نخبگان سیاسی ارمنستان حمایت کردند. بله، دقیقاً نخبگان، زیرا مردم ارمنستان فقط «با پا» به این انتخاب رأی می دهند، یعنی با حرکت به جایی. کسانی که در ارمنستان می مانند، تجمعات حامیان ادامه جنگ را نادیده می گیرند و با شرکت نکردن در آن اقدامات نشان می دهند که شعارهای حاشیه نشینان سیاسی برایشان جالب نیست. با این حال، عروسک‌هایی که در پشت صحنه پنهان شده‌اند به پاشینیان روشن کرده‌اند که «طول عمر» سیاسی او مستقیماً به این بستگی دارد که آیا او همچنان با «کوبیدن بر لوله سلاح» ارمنستان را به یک فاجعه ملی کامل خواهد کشاند یا اینکه شخص دیگری این کار را انجام خواهد داد.

من مطمئن هستم که پاشینیان از قبل از نتیجه مرحله جدید درگیری با آذربایجان آگاه است. اما عروسک‌بازان خارجی همیشه به این روند علاقه‌مند بوده‌اند، نه نتیجه، زیرا به آنها فرصت نفوذ در منطقه را می‌دهد. امروز کسانی که به افزایش حدود ۵۰ درصدی بودجه دفاعی رای دادند، باید به صراحت بدانند که اگر گفته شود «این میدان شیطان است»، آذربایجان مجبور خواهد شد که درخواست های صلح را از قاموس سیاسی خود حذف کند و درخواست های واقعی را جایگزین کند. با آنچه مربوط به قبل از جنگ ۲۰۲۰ است. منطق سیاسی آذربایجان را وادار خواهد کرد تا به چالش هایی که علیه منافع ملی ما است، پاسخ مناسب و انعکاسی نشان دهد. تمایل قره باغ برای «داغ کردن دماغش» به سیاست ادغام مجدد ما به این واقعیت منجر خواهد شد که ما باید با سیاست آینه ای در جهت زنگه.زور پاسخ دهیم. برای اینکه جلوی لفاظی های تحریک آمیز همه از جمله واردانیان و بالاسانیان را بگیریم، باید کریدور لاچین را فقط در مسیر ورود از ارمنستان ببندیم و ظرف ۳ روز پس از اعلام اولتیماتوم خلع سلاح، عملیات ضد تروریستی انجام دهیم. همه موارد فوق کاملا واقع بینانه و قابل انجام هستند.

پس «رفیق ارمنی» فکر کنید، خوب فکر کنید.

۱۴۰۱/۰۸/۰۷

تکرار فریبکاری پوتین در قبال آذربایجان‌

 ولادیمیر پوتین که در حال جنگ تجاوزکارانه در اوکراین است، در سخنان خود در باشگاه والدای (۲۸ اکتبر)، سرزمین های آذربایجان را که از سوی  قوانین بین المللی به رسمیت شناخته شده است بعنوان موضوع «معامله سیاسی» با ارمنستان انتخاب و بازی مکارانه جدیدی را آغاز کرد.


 

رقابت آمریکا و غرب با روسیه در قفقاز جنوبی در شرایطی که پوتین در باتلاق اوکراین‌ فرو رفته در حال تشدید است و نتایج واقعی این امر با مداخلات خارجی در روند صلح منطقه ای آشکار می شود. از آنجا که روسیه در حال حاضر در وضعیت ضعیف قرار دارد و برای اولین بار با خطر از دست دادن قفقاز جنوبی مواجه است‌ در تلاش است تا اوضاع را به نفع خود تغییر دهد و در این‌ راستا تلاش می کند تا از همه ابزارهای ممکن استفاده کند.
نظر به اینکه ارمنستان نقش «ابزار ژئوپلیتیکی» را در طرح ایالات متحده و غرب برای بیرون راندن روسیه از قفقاز جنوبی بازی می‌کند، کرملین آشکارا در تلاش است تا ایروان را به سمت خود بازگرداند و در اظهارات اخیر ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، به وضوح قابل مشاهده است که کرملین در مقابل ایروان چقدر ناتوان است.

واقعیت این است که ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه که تاکید کرد روسیه از امضای توافقنامه صلح بین آذربایجان و ارمنستان حمایت می کند، گفت پذیرش هیچ گزینه ای را به ایروان پیشنهاد نخواهد کرد. پوتین گفت روسیه بارها پیشنهاد حل و فصل مسئله قره باغ کوهستانی  از جمله در یک مقطع زمانی پیشنهاد داده  که از ۷ منطقه آذربایجان که تحت کنترل ارمنستان است، ۵ منطقه بازگردانده شود، ۲ منطقه بزرگ برای ارتباط ارمنستان با قره باغ کافیست و ممکن بود در مرحله ای با آذربایجان بر سر این موضوع به توافق برسد. اما رهبری ارمنستان راه دیگری را در پیش گرفت و وضعیت فعلی به وجود آمد.

پوتین آشکارا اعتراف کرد که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، موضعی اتخاذ کرده است که در راستای منافع ارمنستان بوده است. بدیهی است که روسیه از سیاست اشغالگری ارمنستان در سرزمین های به رسمیت شناخته شده آذربایجان توسط قوانین بین المللی حمایت می‌کند. این رسماً نشان می دهد که روسیه در ۳۰ سال گذشته چگونه بازی های خطرناکی را در مقابل آذربایجان انجام داده است.

ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه آشکارا پنهان‌ نمی کند که روسیه به طور سنتی همیشه از ارمنستان حمایت می کند و تمام اقدامات لازم را برای امنیت کشور به اصطلاح ارمنی ایجاد شده در سرزمین های آذربایجان انجام می دهد. در واقع او حتی نمی تواند آن را پنهان کند. زیرا همه در آذربایجان به خوبی می دانند که «مشکل قره باغ کوهستانی» توسط روسیه ابداع و ایجاد شده است. در زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق، اراضی آذربایجان با مشارکت ارتش روسیه اشغال و به کنترل ارمنستان واگذار شد. در سال های بعد روسیه مقدار زیادی سلاح و تجهیزات نظامی به ارمنستان «هدیه» داد. 

حتی اگر رئیس جمهور ولادیمیر پوتین اعتراف نکند، اکنون برای همه شناخته شده است که روسیه در حال جنگ با آذربایجان است و پشت ارمنستان پنهان شده است. البته در جنگ ۴۴ روزه ارتش آذربایجان ارمنستان را شکست داد.
روسیه در ۳۰ سال گذشته موفق شد پیامدهای جنگ پشت پرده علیه آذربایجان را از بین ببرد. بنابراین علاوه بر اقدامات روسیه علیه آذربایجان، موضع کنونی کرملین از اهمیت بالایی برخوردار است و از اظهارات رئیس جمهور ولادیمیر پوتین می توان فهمید که در این زمینه تغییر چندانی نکرده است، روسیه همچنان با ارمنستان است. نکته اینجاست که مالک کرملین به طور مشخص تاکید کرد که «سند واشنگتن» در مورد توافقنامه صلح، حاکمیت آذربایجان بر «قره باغ» را به طور کامل تضمین می کند. وی با اشاره به اینکه امضای رسمی آن سند توسط ایروان غیرقابل قبول است، گفت: اگر رهبری ارمنستان تشخیص دهد حاکمیت آذربایجان بر قره باغ ضروری است، ما نیز از آن حمایت می کنیم ولی اگر پیشنهادات دیگری دارد و حتی مایل است در سند صلح در این رابطه بندی گنجانده شود آماده مشارکت‌ در مذاکره در این خصوص با دو طرف هستیم‌، البته باید آذربایجان‌ هم بپذیرد. البته این موضوع بسیار دشواری است، اما ارمنستان متحد استراتژیک روسیه است. ما سعی می‌کنیم تا حد زیادی با در نظر گرفتن منافع آذربایجان روی هر چیزی که ارمنستان ارائه دهد، بایستیم. 

روشن است‌ که نیکول پاشینیان، نخست وزیر که به روسیه خیانت کرد و تلاش کرد ارمنستان را به غرب نزدیک کند، توانست ولادیمیر پوتین، مالک کرملین را به سوی ارمنستان‌ جذب کند تا بتواند از تاثیرات آمریکا در قفقاز جنوبی بکاهد و دست کم ابزاری برای چانه زنی با غرب در رابطه با حل  مسئله اوکراین در دست داشته باشد.

ولادیمیر پوتین ظاهراً فراموش کرده است که پس از جنگ ۴۴ روزه، شخصاً اعلام کرد که طبق موازین حقوقی بین المللی «قره باغ» بخشی جدایی ناپذیر از آذربایجان است‌. او فراموش می کند که حق تصمیم گیری یا «معامله سیاسی» روی سرزمین های آذربایجان را ندارد. دولت آذربایجان اجازه نخواهد داد که سرزمین هایش  برای منافع خصوصی روسیه یا هر کشور طرفدار ارمنستان به موضوع «چانه زنی سیاسی» تبدیل شود. و شکی نیست که به زودی دولت آذربایجان به اظهارات رئیس جمهور روسیه که از «خط قرمزها» عبور می کند، پاسخ مناسبی خواهد داد.

اگرچه‌ علی اسدوف، نخست وزیر آذربایجان در نشست سران مجالس  کشورهای مستقل مشترک المنافع در سمر قند ازبکستان واکنش اولیه ای را نشان داد و با بیان اینکه باکو آماده امضای توافقنامه صلح با ارمنستان است، گفت: سرزمین های مستقل آذربایجان نمی تواند موضوع بحث باشد.
در خاک آذربایجان «قره باغ کوهستانی» وجود ندارد. ما یک اینچ هم از خاک آذربایجان به هیچ کس نمی دهیم.»

اما بنظر میرسد دولت وافکار‌ عمومی و رسانه های گروهی و احزاب سیاسی آذربایجان‌ موضع قاطعانه تری را نشان خواهند داد. ظاهرا روسیه در تلاش است تا «مسئله قره باغ» را دوباره به دستور کار بازگرداند تا ارمنستان را در مدار خود نگه دارد. کرملین با درک اینکه در صورت تسلط آمریکا و غرب بر ارمنستان روسیه قفقاز جنوبی را از دست خواهد داد مجبور شد به دولت پاشینیان 
وعده های این چنینی بدهد.

سازوکارهای فشار کرملین بر آذربایجان دیگر موثر نیست و اهمیت خود را تا حد زیادی از دست داده است. اولین واکنش رسمی باکو به اظهارات مالک کرملین قاطع و اصولی بود. محافل رسمی آذربایجان در تلاش هستند تا به صراحت توضیح دهند که اگر «معامله سیاسی» بین روسیه و ارمنستان وجود دارد، باید روی متعلقات دو کشور انجام شود. اراضی آذربایجان غیرقابل تعرض است و نمی تواند موضوع بحث «چانه زنی سیاسی» دیگران باشد. باکو رسما محدودیت خود را برای عبور از «خط قرمز» با کرملین مشخص کرده است و‌ بنظر می‌رسد در صورت ادامه بازی فریبکارانه‌‌ در آینده نزدیک واکنش تندتری نشان خواهد داد.

در این میان باید در انتظار واکنش ترکیه به اظهارات پوتین در رابطه با قره باغ و ماهیت سند صلح بود. با توجه با نیاز روسیه تحت تحریم به ترکیه از جهات اقتصادی امکان تاثیر گذاری اردوغان بر پوتین به نفع آذربایجان کم نیست.

در خاتمه باین نکته هم باید اشاره کنم که یکی دیگر از اهداف پوتین از زدن زیر میز مذاکرات صلح احتمالا به درازا کشاندن این مذاکرات تا زمان‌ تعیین تکلیف اوضاع جنگ در اوکراین باشد که از آینده روشنی برخوردار نیست.


افشار سلیمانی، سفیر پیشین ایران‌ در جمهوری آذربایجان‌


 

۱۴۰۱/۰۸/۰۵

این conjuncture برای آذربایجان است

                              "Conjuncture"

واژه‌‌ ای با ریشه لاتین بوده و در زبان سیاست به معنای هم آیی و همزمانی رویداد‌ها می باشد. برای مثال کودتا و یا یک تحول سیاسی در یک کشور در چه برهه زمانی و مکانی از جهان قرار دارد و چگونه از تحولات منطقه‌ای و سیاست کلی بین المللی 
متأثر می‌شود.





با سقوط قاجاریه و آغاز اقتدار دودمان پهلوی، ملل ساکن ایران برای اولین بار با تنش و تبعیض بی سابقه قومیتی و نژادی آشنا شدند و اساس بندی قومیت های ایران بر پایه «ایرانی و غیر ایرانی» برای اولین بار وارد ادبیات سیاسی ایران شد. مطابق این دیدگاه، اقوام غیر ایرانی می بایست در اقوام ایرانی مستحیل می شدند و طی یک برنامه نسبتاً بلند مدت «ایرانِ یک دست فارسی» زبان پدید می آمد. اما ظهور چنین گفتمان سیاسی در ایران و مورد حمایت قرار گرفتن آن از سوی اقتدار سیاسی وقت، باعث پیدایش سایر گفتمان‌ های قومیت گرا (عموما گریز از مرکز) در میان سایر ملل ساکن ایران شد و در میان آنها، تُرکان آذربایجان ایران به عنوان یکی از مهم ترین اقوام ساکن جغرافیای مذکور به حفظ و تداوم هویت خود مبادرت کردند و در دوره های متفاوت نیز این دیدگاه تبدیل به سیاست گریز از مرکز و استقلال طلبانه شد.

جدی ترین فصل تحرک سیاسی در آذربایجان را می توان حرکت جعفر پیشه وری در تشکیل حکومت آذربایجان در سالهای آخر جنگ جهانی دوم دانست. با وجود خلاء قدرت در هیئت حاکم ایران، این تحرک نتوانست به آنچه می خواهد برسد و به نوعی در نطفه خفه شد. موج دیگر حرکات استقلال طلبانه آذربایجان هفته های آغازین انقلاب بهمن ۵۷ شکل گرفت‌ اما به دلیل عدم آگاهی عمومی و همچنین فراگیر شدن گفتمان اسلام گرا در ایران و به تبع آن فضای جنگ ۸ ساله، بار دیگر به حاشیه رانده شد.

بی شک یکی از مهمترین نقاط عطف حرکات مذکور را می توان در فردای فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و تشکیل جمهوری آذربایجان در آن سوی ارس نظاره گر بود؛ چرا که باعث تشکیل گفتمان «دو سوی ارس» شد. اما این موضوع نیز نتوانست موفقیتی کسب کند چرا که هم آیی رویدادهای منطقه‌ای و بین‌المللی همخوان با تحولات سیاسی مورد انتظار نبود. جمهوری آذربایجانِ تازه استقلال یافته در یک جنگ فرسایشی و بلندمدت و در سایه کمکهای ایران و روسیه و برخی کشورهای جهان غرب، ارمنستان توانست ۲۰% اراضی جمهوری آذربایجان را اشغال کند و نابسامانی داخلی این کشور باعث فروپاشی دولت ملی‌گرای جمهوری آذربایجان شد.

اما جنگ دوم قره باغ در سال ۲۰۲۰ و تحولات فراروی آن، فرصت بی بدیلی را برای تحرکات گریز از مرکز و استقلال خواهی آذربایجان جنوبی رقم زده است. برخی از این عوامل که تسریع کننده فرایند استقلال خواهی آذربایجان می تواند باشد:

الف: ‌تقویت سیاست تُرک گرایی در ترکیه

جمهوری آذربایجان در جنگ اول قره باغ نتوانست نظر مساعد جمهوری ترکیه برای مشارکت در جنگ را جلب کند و مقامات وقت ترکیه با به پیش کشاندن گفتمان هایی مانند تفاوت میان آذری و تُرک و همچنین شیعه و سنی از هرگونه یاری‌رسانی به جمهوری آذربایجان خودداری کرده و ملی گرایی خود را در چارچوب مرزهای ملی ترکیه ادامه دادند، این در حالی است که تحولات سیاسی اخیر ترکیه به ویژه پس از کودتای نافرجام ۲۰۱۶ و همچنین ائتلاف حزب عدالت و توسعه اردوغان با جبهه حرکت ملی، این کشور را به سوی تُرک گرایی بی‌سابقه‌ای پیش برده است، به گونه‌ای که ترکیه نه تنها در جنگ دوم قره باغ به صورت فعال حضور و مشارکت داشت بلکه ریاست جمهوری این کشور طی اظهاراتی بی سابقه اظهار داشت که امنیت جمهوری آذربایجان امنیت ترکیه است و در صورت ورود کشور ثالث به جنگ، ترکیه نیز بخشی از مدافعه آذربایجان خواهد بود؛ وزرای دفاع و امور خارجه ترکیه نیز به صراحت اعلام داشتند که به هر شکل و وسیله ممکن در کنار آذربایجان خواهند بود به گونه ای که ترکیه دهها فروند از جنگنده‌های اف-۱۶ خود را در اختیار ارتش جمهوری آذربایجان قرار داد و این در حالی است که استفاده ترکیه از جنگنده های اف ۱۶ در چارچوب خارج از ناتو امری نامتعارف قلمداد می شود. از سوی دیگر ترکیه در اقدامی بی سابقه، میزبانی مجلس در تبعید آذربایجان جنوبی را بر عهده گرفته است که حاکی از عزم جدی آنکارا برای رصد و کنشگری در تحولات آذربایجان جنوب ارس می باشد. در این راستا تحرکات نظامی ترکیه در ناحیه مذکور نیز قابل ذکر بوده و ارتش این کشور به بهانه مبارزه با تحرکات احتمالی ارمنستان و گروه تروریستی پ ک ک تجهیزات نظامی پیشرفته و نیروهای واکنش سریع خود را در منطقه نگه داشته است. همچنین در امری نامتعارف دیگر، گفتمان آذربایجان جنوبی وارد رسانه های رسمی و دولتی ترکیه شده و اندیشکده‌های نظامی و سیاسی این کشور به صورت علنی و جدی به مطالعه و بررسی مسائل مربوط به آذربایجان ایران می پردازند.


ب: جمهوری آذربایجان

جمهوری آذربایجان نیز پس از بازپس گیری بخش اعظم اراضی اشغالی و لغو هر گونه امتیاز به ارامنه قره باغ، تلاش های خود نسبت به مسائل جنوب ارس را تشدید کرده است، امری که ناشی از نفرت فزاینده مقامات سیاسی نظامی این کشور در قبال حمایت مادی و معنوی جمهوری اسلامی ایران به ارمنستان در طی جنگ دوم قره باغ می باشد. در فحوای جدید سیاسی امنیتی جمهوری آذربایجان، با توجه به قراردادهای متعدد امنیتی با ترکیه و روسیه و همچنین ضعف فزاینده سیاسی و نظامی ارمنستان، چالش های امنیت ملی این کشور برپایه تهدید از سوی جمهوری اسلامی ایران تعریف شده است و اقدامات جمهوری آذربایجان در قبال برجسته سازی گفتمان آذربایجان جنوبی و آمادگی این کشور برای اتحاد دو سوی ارس بیشتر از آنکه تهاجمی باشد حالتی واکنشی و رفلکس دارد. همچنین موفقیت جنگ دوم قره باغ و مدیریت اقتصادی قابل قبول این کشور از جمله در کنترل تورم و ثبات مالی، محبوبیت ارتش و نهاد ریاست جمهوری این کشور را تقویت کرده و این امر به اعتماد روز افزون مقامات و رسانه‌های جمهوری آذربایجان در قبال پاسخ دهی جسورانه تر را در پی داشته است. ناگفته نماند که جمهوری آذربایجان پیمان دفاع مشترک میان این کشور با ترکیه موسوم به بیانیه شوشا را رکن اصلی سیاست دفاعی خود می‌بیند.

ج: ‌روسیه

طی دو نیم قرن اخیر روس ها قدرت اصلی و هژمون منطقه قفقاز بوده‌اند؛ جنگ های طولانی مدت دوره قاجاری و تحمیل دو معاهده سنگین برای جداسازی مناطق فراسوی ارس، نابودی جمهوری نوپای آذربایجان در سال ۱۹۲۰ و تبدیل این جمهوری به بخشی از جمهوری سوسیالیستی شوروی با محوریت روس گرایی، همدستی در پیروزی ارمنستان در جنگ اول قره باغ را می توان سرخط چنین تحولاتی دانست. اما پس از چندین دهه بی ثباتی اقتصادی حاصل از اقتصاد تک محصولی و همچنین چالش های جدی دموگرافیک و کاهش جدی جمعیت، ضعف روسیه آشکار تر از گذشته شده است به گونه ای که علیرغم آمادگی این کشور برای مقابله با ناتو، ارتش روسیه همواره در حال کاهش بوده است. ناگفته پیداست که روسیه هم اکنون با بزرگترین چالش امنیتی و ژئوپلیتیک خود در شرق اروپا مواجه شده است و جنگ اجتناب ناپذیر اوکراین این کشور را به باتلاقی در حال گسترش کشانده است. اگرچه که روسیه توانسته است منطقه ای بیش از هشتاد و پنج هزار کیلومتر مربع از اوکراین را تصرف کند اما این پیشروی نظامی صرفاً مرهون برتری هوایی و موشکی بوده و پیشروی نیروی زمینی این کشور در ابعاد فاجعه آمیز با مشکل مواجه شده است، به گونه‌ای که هم اکنون بیش از ۹ درصد ارتش روسیه کارایی خود را از دست داده و اعلام بسیج جزئی رئیس جمهوری این کشور برای جذب ۳۰۰ هزار نفر با واکنش های غیرمنتظره مواجه شده است، امری که نشان می دهد روسیه دیگر توانایی مطیع سازی نظامی کشورهای اطراف خود (بر خلاف دو سده اخیر) را نداشته و زیرساخت های اقتصادی نظامی این کشور تاب تحولات پرهزینه نظامی دیگر را ندارد.

د: ایران

آن چه که تقویت گفتمان استقلال خواهی آذربایجان و جنوب ارس را در پی داشته است می توان قبل و بیش از هر چیز در داخل مرزهای ملی ایران جستجو کرد. حضور و نفوذ روزافزون گروههای ایرانشهری بر پایه قومیت مرکزی در حال به حاشیه راندن گفتمان اسلام گرایی در ایران می باشد و حرکات سیاسی گریز از مرکز قومیت های مختلف ایران از جمله تُرک های آذربایجان، بلوچها، کردها و اعراب را می توان ناشی از این امر دانست. جمهوری اسلامی ایران از اجرای بندهای قانون اساسی خود طفره رفته، نه تنها در حوزه حقوقی بلکه در حوزه های اقتصادی و فرهنگی نیز قومیت گرا عمل کرده است، اقتصاد ایران به شدت قوم گرا و مرکز گرا بوده و این خط مشی سیاسی به سیاست خارجی نیز سرایت کرده است، به گونه ای که سیاست اِعلانی «ما در قره باغ شهید دادیم» جای خود را به تهدید نظامی علنی علیه جمهوری آذربایجان داده است. ایران در حالی نگران تغییر مرزهای ژئوپلتیک در شمال غرب خود می باشد که ۱۳۲ کیلومتر از این مرز به مدت ۳۰ سال به صورت غیر قانونی (مطابق قطعنامه‌های سازمان ملل) جابجا شده بود.

ت: اتحادیه اروپا

تحولات جنگ سرد و پس از آن حاکی از آن است که دوران موسوم به Euro Centrism (اروپا محوری) به پایان رسیده است و اروپا قدرت کنشگری سابق خود به عنوان مرکز اقتصاد و سیاست جهان را در اختیار ندارد. در آغاز جنگ جهانی دوم اروپا ۲۵ درصد جمعیت و بیش از نصف اقتصاد جهان را در اختیار داشت، این میزان هم اکنون به ۷ درصد جمعیت و ۲۵ درصد اقتصاد جهان رسیده است. جنگ استراتژیک دوم قره باغ نیز نشان داد که اروپا به لحاظ کنشگری سیاسی نیز از انسجام کافی برخوردار نمی باشد و این اتحادیه به عنوان یک واحد سیاسی قوی و منتظم در شکل گیری فرایند های جهانی دخیل نبوده و کنشگری این اتحادیه به تحریم های اقتصادی آن هم به صورت گزینشی محدود می باشد


ث: آمریکا

اگرچه که آمریکا هم اکنون نیز به عنوان قدرت اول سیاسی نظامی اقتصادی جهان به عنوان قدرت هژمون مطرح است اما این کشور برای پایداری و هژمونی خود در طول دوره های متفاوت به تعاریف متفاوتی از چالش و دشمن رسیده است، به گونه‌ای که در خلال جنگ جهانی دوم آلمان، در دوره جنگ سرد اتحاد جماهیر شوروی، در دوره ای کوتاه مبارزه با تروریسم و خاورمیانه به عنوان دشمنان ایدئولوژی که این کشور مطرح بودند؛  اما هم اکنون این کشور برای حفظ جایگاه خود به عنوان سردمدار اصلی تحولات جهانی با چالشی بسیار بزرگ به نام چین روبرو می باشد و عمده توجهات این کشور به مهار چین در حوزه ها آسیا پاسفیک معطوف شده است. مطابق سیاست مهار چین، آمریکا هم اکنون بیش از ۶۰ درصد توان نیروی دریای خود را به حوزه آسیا پاسفیک کشانده و در حال ایجاد ائتلاف بزرگ با کشورهای حوزه چین می باشد. همچنین این کشور نشان داده است که بنا بر دلایل مهمی مانند عدم حساسیت استراتژیک نسبت به نفت به عنوان ماده اصلی انرژی جهانی، حساسیت خود نسبت به خاورمیانه را به میزان عمده کاهش داده و سیاست های خود را از طریق پروکسی ها دنبال می کند. شایان ذکر است که در دوره حکومت جعفر پیشه وری در آذربایجانِ ایران که بنابر اعتقاد بسیاری از ناظران سیاسی سرآغاز جنگ سرد رقابت شوروی و آمریکا می باشد، آمریکا به صورت فعال در عرصه داخلی ایران حضور داشته و تیم سرکوب جنبش آذربایجان از طریق نظامیان آمریکایی با فرماندهی شوارزکوف صورت گرفته است.

بهره سخن:

جنبش استقلال طلبی در آذربایجان در دو سوی ارس با فراز و نشیب های طولانی و گاهاً خونباری مواجه بوده است، اما در کنار دینامیسم سیاسی داخلی در ناحیه مذکور، تحولات منطقه‌ای و جهانی نیز بسیار متاثر بودند به گونه ای که نقش تعیین کننده و اساسی را در تحولات داشته اند. با توجه به مطالب یاد شده عواملی مانند؛ «قدرت گیری اتحاد جمهوری آذربایجان و ترکیه بر پایه ملی‌گرایی تُرکی و به حاشیه راندن گفتمان مذهبی به عنوان عامل افتراق، اشتغال پرهزینه روسیه به اوکراین و صفحه شرق اروپا، نفرت روزافزون پروژه قومی در ایران بر پایه ناسیونالیسم پارسی، عدم توانایی تاثیرگذاری اتحادیه اروپا در معادلات جهانی و همچنین پایبندی آمریکا به اصلی‌ترین رکن سیاست خارجی این کشور یعنی محوریت آسیا بر پایه مهار چین» هم آیی تاریخی بی بدیلی را در اختیار تحولات نوین منطقه به ویژه آذربایجان گذاشته‌اند و می توان ادعا داشت که این بار Conjuncture با آذربایجان است.

۱۴۰۱/۰۶/۳۱

بحران جدید برای اقتصاد جهانی؟

 در روزهای اخیر، بار دیگر درگیری‌های خشنی بین ارتش جمهوری‌آذربایجان و نیروهای جمهوری ارمنستان در ناحیه جنوب قفقاز رخ داده است. این نوع درگیری‌ها قبلا هم بین این دو کشور رخ داده است. از اوایل دهه ۱۹۹۰ درگیری‌‌‌ها بر سر منطقه قره‌باغ که به جمهوری‌آذربایجان تعلق دارد، اما در تصرف ارمنستان است، وجود داشته است. در سال ۲۰۲۰ هم بین دو طرف جنگ رخ داد که در آن جمهوری‌آذربایجان پیروز شد، ارمنستان شکست خورد و روسیه نقش حافظ صلح را در منطقه بازی کرد. از زمان پایان جنگ در نوامبر سال ۲۰۲۰، روابط بین دو کشور پرتنش بوده؛ اما درگیری نظامی به‌ندرت رخ داده است. چند دور مذاکره برای صلح انجام شده که عموما روسیه در آن نقش بزرگی ایفا کرده است. اتحادیه اروپا و آمریکا نیز برای رفع اختلافات تلاش کرده‌‌‌اند؛ اما نتیجه معناداری از این گفت‌وگوها حاصل نشده است.

لوک کافی/ اوراسیا ریویو


هنوز جزئیات جنگ اخیر به‌طور کامل مشخص نیست و دو طرف، یکدیگر را به شروع درگیری‌ها متهم می‌کنند. بنا بر بیانیه‌های رسمی، بیش از ۱۰۰سرباز از دو طرف کشته و تعداد بیشتری زخمی شده‌اند. عکس‌های منتشرشده از سوی جمهوری‌آذربایجان   نشان می‌دهد که تجهیزات ارمنستان نابود شده است. ارمنستان اکنون با توجه به واکنشی که به جنگ نشان می‌دهد، در بحران سیاسی گرفتار شده است. تردیدی وجود ندارد که دور اخیر جنگ در قفقاز جنوبی، محدود به گوشه‌ای از جهان نبوده و باید زنگ‌های خطر را برای بسیاری از سیاستمداران در سراسر جهان به صدا درآورد. تحولات اخیر در این منطقه حائز جنبه‌‌‌های مختلف است. در مطلب حاضر به سه‌جنبه از این تحولات اشاره می‌‌‌کنیم.


نخستین جنبه این است که این‌بار جنگ بین جمهوری‌ آذربایجان و ارمنستان در زمانی رخ داده که روسیه، یعنی میانجی سنتی در این منطقه، درگیر جنگ اوکراین است. جنگ اوکراین در ماه‌های اخیر ادامه داشته و بخش اعظم انرژی روسیه صرف این جنگ شده است. این امر باید برای ارمنستان عامل مهم نگرانی باشد. ارمنستان عضو سازمان پیمان امنیت مشترک است که روسیه در آن بزرگ‌ترین عضو محسوب می‌شود. اگرچه سیاستمداران ارمنستان از روسیه و سازمان پیمان امنیت مشترک خواسته‌اند به این جنگ واکنش نشان دهند؛ اما مسکو تاکنون سکوت کرده است.


عامل اصلی جنگ اخیر بین دو جمهوری‌آذربایجان  و ارمنستان، ناتوانی روسیه یا حداقل عدم‌تمایل این کشور به اجرای مفاد توافق‌نامه نوامبر سال ۲۰۲۰ است که به جنگ دوم قره‌باغ پایان داد؛ به‌ویژه بندهایی از این توافق‌نامه که مستلزم خروج سربازان ارمنستان از قره‌باغ و ایجاد کریدور ترانزیتی از خاک ارمنستان بین جمهوری‌آذربایجان و منطقه نخجوان است، اجرا نشده است، به همین دلیل جمهوری‌آذربایجان از وضعیت کنونی ناراضی است. از سوی دیگر، جمهوری‌آذربایجان  به تمامی تعهدات خود در این توافق‌نامه عمل کرده است. به این ترتیب، طبیعی است که این کشور  از پیشرفت‌نکردن روند اجرای توافق‌نامه و اینکه روسیه تمایلی به حل مشکلات موجود نشان نداده است، به ستوه آید.


دومین جنبه از تحولات اخیر این است که جنگ جدید بین جمهوری‌آذربایجان و ارمنستان در زمان بسیار نامناسبی برای ایران رخ داده است. تا جنگ دوم قره‌باغ، ایران در مرز شمالی خود با ارمنستان رابطه‌ای مثبت داشت. اگرچه در ظاهر روابط بین جمهوری‌آذربایجان و ایران خوب و دوستانه است؛ اما در واقع روابط آنها پرتنش بوده است. در ۱۸ماه اخیر ایران، گاه موضع‌‌‌گیری‌‌‌های شدیدی علیه جمهوری‌آذربایجان داشته است. ایران همچنین مانور گسترده‌ای را در مرزهای شمالی خود برگزار کرده است. اما با توجه به وضعیت نامطلوب اقتصاد ایران و احتمال اندک به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته‌‌‌ای وین، ایران اصلا مایل نیست بی‌‌‌ثباتی و جنگ در مرزهای شمالی کشور رخ دهد.

سومین جنبه درگیری‌‌‌های اخیر این است که جنگ جدید بین دو جمهوری نشان می‌دهد، اروپا و آمریکا باید به‌منظور ایجاد صلح پایدار تلاش بیشتری برای آوردن دو طرف به پای میز مذاکره انجام دهند. به‌ویژه از آن جهت که نفوذ روسیه در این منطقه در حال کاهش است و ضروری است آمریکا و اروپا نقش بزرگ‌تری را بر عهده بگیرند. در تابستان، اتحادیه اروپا با جمهوری‌آذربایجان  به توافق جدید در حوزه گاز طبیعی دست یافت و با اجرا شدن این توافق از وابستگی اتحادیه اروپا به گاز صادراتی روسیه کاسته خواهد شد. خطوط لوله‌ای که گاز جمهوری‌آذربایجان را به اروپا منتقل می‌کنند، در نزدیکی مناطق درگیری جمهوری‌آذربایجان و ارمنستان قرار دارند؛ در نتیجه اگر جنگی بزرگ بین دو جمهوری رخ دهد، امنیت انرژی اروپا به خطر خواهد افتاد.

ارمنستان برای مدتی بسیار طولانی به حمایت و حفاظت روسیه وابسته بوده است. از سوی دیگر، این کشور برای حمایت‌های دیپلماتیک و اقتصادی در منطقه به تهران وابسته بوده، اما ثابت شده که ارمنستان نتوانست به هیچ‌یک از این دو کشور اتکا کند. به نفع منطقه است که ارمنستان و جمهوری‌آذربایجان  بر سر برنامه بلندمدت صلح به توافق برسند. در این برنامه باید مرزهای ملی دو جمهوری به رسمیت شناخته شود و به حق حاکمیت این دو کشور احترام گذاشته شود. منطقه قفقاز جنوبی، بین دریای سیاه و دریای خزر قرار دارد و از اهمیت ژئوپلیتیک زیادی برخوردار است. طی سال‌های متمادی، خصومت بین ارمنستان و جمهوری‌آذربایجان  سبب ناامنی شده و منطقه را از میلیاردها دلار سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی محروم کرده است. اگر صلح پایداری بین دو طرف حاکم شود، فرصت‌های بزرگ همکاری‌‌‌ منطقه‌‌‌ای، تجارت و توسعه اقتصادی به وجود خواهد آمد. استقرار صلح پایدار در منطقه قفقاز جنوبی سبب ایجاد ثبات، امنیت و رونق اقتصادی خواهد شد و از هر چیز مهم‌تر، سبب کاهش اثرگذاری قدرت‌های بیرونی بر منطقه می‌شود.

با توجه به آنچه بیان شد، همزمان با توجه به جنگ در شرق اوکراین که اثرات منفی زیادی بر اقتصاد جهان داشته، مذاکرات هسته‌ای ایران که نتیجه آن نامشخص است و تهدید تایوان از سوی چین، باید به منطقه جنوب قفقاز هم توجه کرد. در تصویر بزرگ ژئوپلیتیک، تمامی چالش‌ها به شکلی به هم مرتبط هستند. در سال ۲۰۲۰ بین ارمنستان و جمهوری‌آذربایجان  توافق‌نامه صلح امضا شد و در آن زمان ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه میانجی امضای این توافق‌نامه صلح بود. اکنون با توجه به درگیری روسیه در جنگ اوکراین مشخص نیست که او می‌تواند نقش سال ۲۰۲۰ را ایفا کند یا نه؛ بنابراین خطر بی‌‌‌ثباتی منطقه را تهدید می‌کند. تا وقتی که برنامه‌ای جامع و مشخص برای صلح که مورد تایید ارمنستان و جمهوری‌آذربایجان  باشد، تدوین و امضا نشود، خصومت‌ها و درگیری‌ها ادامه پیدا خواهد کرد و لطمات آن به کل منطقه وارد خواهد شد.

لوک کافی/ اوراسیا ریویو

۱۴۰۱/۰۱/۲۷

آزادسازی سرزمین‌های اشغالی چه نویدی برای اقتصاد جمهوری آذربایجان می‌دهد؟

مرکز تحلیل اصلاحات اقتصادی و ارتباطات جمهوری آذربایجان در خصوص چشم‌انداز اقتصاد این کشور در شرایط آزادسازی سرزمین‌های اشغالی تحلیلی منتشر کرده است.


در این تحلیل آمده است: اگر به پارامترهای اصلی پتانسیل اقتصادی سرزمین‌های اشغالی توجه کنیم، می‌توانیم ببینیم که قره‌باغ و اطراف آن، مانند مناطق لاچین، کلبجر، قبادلی، زنگیلان، جبرائیل، آغدام (مرکز منطقه و بخش بزرگی از سرزمین آن)، فضولی(مرکز منطقه و بخش بزرگی از سرزمین آن) که در بین سال‌های ۱۹۸۹ الی ۱۹۹۳ توسط ارمنستان اشغال شد و از تاریخ اشغال تاکنون در نتیجه بهره‌برداری ناکارآمد، زیرساخت‌های این مناطق به صفر رسیده است. بنابراین، امور بازسازی در آینده باید با ایجاد زیرساخت‌های مشترک (جاده‌ها، گاز، آب، برق، ارتباطات) و شرایط اساسی زندگی آغاز شود و در مرحله بعد به پروژه‌های توسعه اقتصادی پرداخته شود. مقاله ذیل برگردان گزارش اخیر مرکز تحلیل اصلاحات اقتصادی و ارتباطات جمهوری آذربایجان می باشد . بدیهی است مسئولیت نظرات و تحلیل های مندرج در این مقاله بر عهده نویسندگان آن می باشد.


چشم‌انداز طبیعی و ظرفیت‌های گردشگری منطقه


در مناطق اشغالی آثار مختلف طبیعی، گونه‌های نادر گیاهی و جانوری گسترش یافته است. منطقه کوهستانی قفقاز کوچک اشغال شده بزرگترین منطقه جنگلی جمهوری آذربایجان است. مساحت کل جنگل‌های منطقه، حدود 246 هزار و 700 هکتار از جمله 13هزار و 197 هکتار از مناطق جنگلی با ارزش است. مساحت مناطق طبیعی محافظت شده ویژه در آذربایجان، اکنون به 890 هزار هکتار رسیده است که 42 هزار و 997 هکتار آن تحت اشغال ارمنستان است. به منظور محافظت از طبیعت، گیاهان و جانوران نادر چند ذخیره‌گاه طبیعی در سرزمین‌های اشغالی قفقاز کوچک، از جمله ذخیره‌گاه «بسیط‌چای» و ذخیره‌گاه لاچین ایجاد شده است. ذخیره‌گاه بسیط‌چای در سال 1974 در تنگه بسیط‌چای در مناطق اخیرا آزاد شده زنگیلان در جنوب غربی  جمهوری آذربایجان ایجاد شده بود، مساحت آن 107 هکتار است. مورد محافظت شده در این منطقه درخت چنار شرقی است. جنگل چنار در امتداد رودخانه 12 کیلومتر امتداد دارد. درختان این منطقه 500 ساله هستند و درخت چنار شرقی در کتاب قرمز موجود است. ذخیره‎گاه لاچین در سال 1961 در منطقه اشغال‌شده لاچین آذربایجان تأسیس شده بود. مساحت آن 21.4 هزار هکتار است. در این ذخیره‌گاه بزهای کوهی، گوزن‌ها، گرازهای وحشی و کبک‌ها محافظت می‌شدند. طبیعت جذاب شهر شوشا در قره‌باغ برای گردشگری مطلوب است. گیاه خار بلبل فقط در منطقه شوشا در آذربایجان می‌روید و نمادی از قره‌باغ است.


ظرفیت صنعتی


در دوران اتحاد جماهیر شوروی، قره‌باغ کوهستانی روابط اقتصادی نزدیکی با قره‌باغ و سایر مناطق اقتصادی جمهوری آذربایجان برقرار کرد. جاده‌ها در همه جهات از نظر اقتصادی این دو منطقه را به هم متصل کرده است. اشغال قره‌باغ کوهستانی توسط ارامنه و جدا شدن آن از سایر مناطق جمهوری آذربایجان مشکلات بسیار جدی را برای جمعیت و اقتصاد منطقه ایجاد کرده است. برای سال‌های متمادی، اکثریت قریب به اتفاق شرکت‌های مستقر در قلمرو قره‌باغ کوهستانی بر اساس سوخت، مواد اولیه و ملزومات وارداتی از مناطق دیگر جمهوری آذربایجان فعالیت می‌کردند و بسیاری از آنها به عنوان شعبات شرکت‌های بزرگ در باکو فعالیت می‌کردند. در سال 1985 تنها 8 درصد مواد اولیه پیله موجود در کارخانه بزرگ ابریشم در خانکندی قره‌باغ، در خود قره‌باغ کوهستانی تولید می‌شد. 92 درصد باقیمانده از مناطق دیگر جمهوری آذربایجان آورده می‌شد. در حالی که در سال 1986 فقط 0.3 درصد روابط اقتصادی خارجی قره باغ و 1.4 درصد واردات آن به ارمنستان مربوط می‌شد، آذربایجان 33.3 درصد از صادرات آن را تشکیل می داد. خانکندی، مرکز منطقه خودمختار قره‌باغ سابق، زمانی مستقیما به راه‌آهن و بزرگراه‌های جمهوری آذربایجان و به طور کلی به سیستم حمل و نقل و ارتباطات جمهوری متصل بود. فاصله از خانکندی تا باکو با قطار 392 کیلومتر است. این عامل بسیار مهمی در توسعه آینده منطقه است و پروژه‌های زیرساختی می‌توانند از نقشه‌های حمل و نقل استفاده کنند که در دوران اتحاد جماهیر شوروی وجود داشته است. طبیعتا اکنون سیستم حمل و نقل و ارتباطات یکپارچه‌ای که سال‌ها در سرزمین‌های اشغالی فعالیت می‌کند، در نتیجه درگیری‌های دو طرف منازعه تخریب شده است. این مقاله از 4 زاویه پتانسیل صنعتی منطقه را بررسی می‌کند و سایر جنبه‌های موجود توسعه در آینده با تحقیقات بیشتر مورد بررسی قرار می‌گیرد. بنابراین، در نگاه اول، تأمین آب غنی، برق، فرصت‌های تفریحی صنعتی و مواد معدنی غنی ستون فقرات ظرفیت صنعتی مناطق آزاد شده را تشکیل می‌دهد.


فرصت‌های تأمین آب


تغییرات آب و هوا و در نتیجه کمبود آب یکی از مهم‌ترین مشکلات در سراسر جهان است. کمبود آب برای آذربایجان نیز مهم است. پنهان نیست که منابع آب کشور به دلایل عینی جغرافیایی کم می‌شود و منابع اصلی در کشورهای همسایه است. کمیسیون دولتی تأسیس شده با دستور رئیس جمهوری آذربایجان در تاریخ 15 آوریل 2020 برای تأمین استفاده کارآمد از منابع آب در کشور فعالیت می‌کند. در این راستا منابع غنی آب مناطق آزاد شده برای صنعت و کشاورزی کشور از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. سد آب سرسنگ سال 1976 بر روی رودخانه ترتر چای در منطقه آغدره ساخته شده است. ظرفیت کل آن 560 میلیون متر مکعب و ارتفاع سد 125 متر است. این سد یکی از بلندترین سدهای کشور است. آزادسازی کامل منطقه آغدره، از جمله سد سرسنگ، آب آبیاری حدود 100 هزار هکتار از اراضی 6 منطقه کشور (ترتر، آغدام، برده، گورانبوی، یولاخ و آغجبدی) را تأمین می‌کند. لازم به ذکر است که علاوه بر مخزن سرسنگ، مخازن دیگری نیز با ظرفیت کلی 80 میلیون متر مکعب در منطقه اشغالی باقی مانده است. مشارکت آنها در اقتصاد کشور می‌تواند شرایطی را برای آبیاری 15000 هکتار زمین اضافی ایجاد کند.

علاوه بر این، آزاد شدن مخزن خداآفرین در مناطق جبرائیل و زنگیلان به معنای آبیاری 75 هزار هکتار زمین جدید و بهبود آبیاری مناطق آبیاری موجود است. حجم این مخزن 1.6 میلیارد متر مکعب برآورد شده است. هم‌چنین تخمین زده می‌شود که 11 منبع آب زیرزمینی در منطقه وجود داشته باشد. به عبارت دیگر، این به معنای 1 میلیون و 968 هزار متر مکعب در روز تأمین آب زیرزمینی است.


منبع برق


تولید اصلی برق در منطقه در زمینه ذخیره و تأمین آب است. البته، در اینجا سخن از نیروگاه‌های برق سرسنگ و خداآفرین می‌باشد. نیروگاه برق «سرسنگ» یا «ترتر» یک نیروگاه برق‌آبی است که در سال 1976 بر روی رودخانه ترتر، در قلمرو منطقه آغدره سابق (ترتر فعلی) ساخته شده است.‌ نیروگاه برق آبی، متشکل از دو توربین، هر یک با ظرفیت 25 مگاوات، در حال حاضر در وضعیت نامناسبی قرار دارد. پس از ترمیم ایستگاه، ظرفیت تولید آن، می‌تواند بیشتر افزایش یابد و برای تأمین نیازهای برق مناطق اطراف مورد استفاده قرار گیرد.


نیروگاه خداآفرین مطابق توافقنامه امضا شده بین ایران و آذربایجان بر روی رودخانه ارس در حال ساخت است. به طوری که، در فوریه سال 2016، «توافقنامه بین دولت جمهوری آذربایجان و دولت جمهوری اسلامی ایران در مورد همکاری در زمینه ساخت، بهره‌برداری، استفاده از انرژی و منابع آبی در رودخانه ارس نیروگاه‌های «خداآفرین» و «قیز قلعه سی» امضا شده است. ظرفیت کل نیروگاه‌های بر روی رودخانه ارس می‌تواند به 280 مگاوات برسد. اجرای این پروژه‌ها می‌تواند سالانه 368 میلیون کیلووات ساعت برق برای جمهوری آذربایجان به ارمغان بیاورد. واضح است که از نیروگاه‌های برق سرسنگ و خداآفرین برای بهبود تأمین انرژی مناطق اطراف و بازسازی مناطق آزاد شده به طور فعال استفاده خواهد شد. به طور کلی، استفاده از این نیروگاه‌ها در سیستم انرژی کشور نه تنها به معنای افزایش ظرفیت، بلکه تنوع جغرافیایی منابع، یعنی کاهش بار از دوش نیروگاه‌های آبشرون، شیروان و مینگه چویر و هم‌چنین افزایش سهم تولید انرژی جایگزین (تجدیدپذیر) در کل تولید است.


فرصت تفریحی صنعتی


تخمین زده می‌شود که 39.6 درصد از کل ذخایر آب‌های معدنی آذربایجان در مناطق اشغالی می‌باشد. در سرزمین‌های اشغالی حدود 120 کانسار معدنی با ترکیبات مختلف دارای اهمیت درمانی زیادی وجود دارد. آب‌های معدنی «ایستی سو» واقع در قلمرو منطقه کلبجر با ترکیب مطلوب گاز و شیمیایی، دمای بالا و منابع طبیعی زیاد متمایز هستند. یک کارخانه بزرگ تفریحی و آب معدنی در دهه 1980 در چشمه ایستی سو ساخته شده است. این کارخانه روزانه 800 هزار لیتر آب تولید می‌کرد. چشمه آب معدنی ترش‌سو در 17 کیلومتری شهر شوشای آذربایجان واقع شده است. بیماری‌های داخلی مختلفی با چشمه ترش‌سو معالجه می‌شدند و با آب این چشمه از طریق خط لوله نیاز آب شهری شوشا تأمین می‌شد.


پتانسیل صنایع غذایی


در مجموع 1.7 میلیون هکتار از خاک آذربایجان اشغال شده است. بیشتر این زمین‌ها برای پرورش انواع محصولات کشاورزی مناسب است. پردازش این محصولات باعث ظهور نیروهای جدید در صنایع غذایی، تشکیل یک پایگاه تأمین مطمئن می‌شود.


فرصت‌های معدنی و مواد اولیه


در سرزمین‌های اشغالی 155 نوع مختلف ذخایر معدنی وجود دارد، از جمله 5 معدن طلا، 6 معدن جیوه، 2 معدن مس، یک معدن سرب و روی، 19 معدن سنگ روکش، 10 معدن سنگ اره، 4 معدن ماده اولیه سیمان، معادن 13 نوع سنگ ساختمانی، مواد اولیه برای تولید سودا، 21 پوکه و خاکستر آتشفشانی، 10 گل، 9 شن ماسه، 5 شن و ماسه ساختمانی، 9 گچ ، انیدرید و گچ، یک پرلیت، یک ابسیدین، 3 ورمیکولیت، 14 سنگ غیر آهنی و تزئینی (عقیق، یاسمن، اونیکس، کاد، پفریتویید و و غیره) و ذخایر دیگر واقع شده‌اند.

در این معادن 132.6 تن طلا، 37.3 هزار تن سرب، 189 میلیون متر مکعب سنگ اره، 1 میلیون 526 هزار تن خاک رس، 18 میلیون و 432 هزار متر مکعب سنگ روکش، 23 میلیون 243 هزار متر مکعب خاک رس، 57 میلیون و 965 هزار تن سنگ ساختمانی، 96 میلیون و 987 هزار تن شن و ماسه، 1898.4 تن جیوه، 4 میلیون و 473 هزار متر مکعب پرلیت، 2 میلیون و 144 هزار متر مکعب پوکه، 129 میلیون و 833 هزار متر مکعب سنگ آهک برای تولید سودا، 147 میلیون و 108 هزار تن مواد اولیه سیمان و سایر مواد معدنی مهم برای توسعه اقتصاد کشف شده است. ذخایر معدنی نادر و با ارزش در منطقه گسترش یافته است. ذخایر سنگ معدن مس و روی در کانسارهای مهمانا در قسمت شرقی قفقاز کوچک متمرکز شده است. ذخایر سنگ معدن آماده برای بهره‌برداری در اینجا به موقع بررسی شده است. ذخایر مهم جیوه از نظر صنعتی در شوربولاق و آغیاتاق در منطقه کلبجر واقع شده است.


سرزمین‌های اشغالی از نظر انواع مختلف مصالح ساختمانی بسیار غنی است که از اهمیت زیادی در صنعت و ساخت و ساز جمهوری آذربایجان برخوردار است. ذخایر زیادی از این مواد در چوبانداغ (ذخیره آهک 140 میلیون تن و رس 20 میلیون تن)، شاه بلاق (25 میلیون تن رس)، بوی احمدلی (45 میلیون تن رس) و سایر ذخایر واقع در منطقه آغدام واقع شده است. هم‌چنین، کانسارهای بزرگ سنگ ساختمانی در خانکندی و سنگ مرمر در هارووت قرار دارد. البته، اطلاعات مربوط به مواد معدنی فوق نسبی است و گام بعدی ارزیابی همه ذخایر، روشن شدن ارقام مربوط به دوره شوروی است. لازم به ذکر است که طی 30 سال گذشته این سرزمین‌ها به غارت رفته است. روش‌های ارزیابی جدیدی نیز پدید آمده و باید نقشه زمین‌شناسی جدیدی از منابع معدنی منطقه تهیه شود.


در نگاه اول، بهره‌برداری از مواد معدنی در آینده، می‌تواند در 3 مسیر انجام شود: فلزات غیر آهنی و متالورژی آنها، مواد ساختمانی و فلزات نادر. فلزات غیر آهنی و مصالح ساختمانی از نظر اقتصاد سنتی معمول است و منابع موجود امکان ظهور نیروهای جدید را در این مناطق فراهم می‌کنند. این کار می‌تواند بر اساس تحقیقات انجام شده در این بخش‌ها در دوران اتحاد جماهیر شوروی و زیرساخت‌های اولیه باشد. علاوه بر این، تحقیقات زمین‌شناسی می‌تواند در مورد وجود فلزات کمیاب در منطقه انجام شود که به طور گسترده‌ای در فن‌آوری نوین استفاده می‌شود.


منبع:

 https://azertag.az/xeber/Isgal_olunmus_erazilerin_azad_edilmesi_Azerbaycan_iqtisadiyyatina_ne_ved_edir___Tehlil-1628715