۱۳۹۹/۰۷/۲۲

توازن استراتژیک در قفقاز پس از دو قرن به هم خورده است (؟)

 اواخر قرن هجدهم میلادی شاهد برپایی توازن جدید در منطقه قفقاز بود. روسها با تثبیت موقعیت خود و حضور در عرصه جهانی به عنوان یک قدرت اروپایی نوین برای گسترش مناطق تحت نفوذ خود و دسترسی به آبهای گرم از کوه های صعب العبور قفقاز شمالی گذشته و وارد خانات مسلمان نشین در قفقاز شدند. پس از شروع انحطاط نسبی در حکومت قاجاریه پس از مرگ آقا محمد خان قاجار نیروهای روسی پس از از یک جنگ طولانی مدت و مشقت بار توانستند طی تعهد نامه های گلستان و ترکمنچای مناطق شمالی رود ارس را به بخشی از خاک خود ضمیمه کنند. 

با وجود این که بیش از دویست سال از عهدنامه گلستان میگذرد هنوز هم توازن استراتژیک به نفع روس ها در منطقه رقم خورده است. در پی خلع قدرت ایجاد شده پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷، سه جمهوری آذربایجان ارمنستان و گرجستان توانستند استقلال نسبی خود را در سال ۱۹۱۸ اعلام کنند. اما با تاسیس اتحاد جماهیر شوروی نظامیان روسها بار دیگر قفقاز را تحت اشغال خود درآورده و جمهوری های تازه تاسیس را تبدیل به بخشی از اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی کردند. در این راستا و در طول عمر ۷۰ ساله اتحاد جماهیر شوروی جابجایی های قومیتی و سرزمینی زیادی در داخل خاک امپراتوری سرخ صورت گرفت و یکی از مهمترین آنها جدا شدن کریدور زنگیلان در جنوب ارمنستان و جداسازی جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان بود.

روسها در طی حاکمیت دو قرن اخیر خود صرفاً بر فراسوی ارس حاکم نبوده و برای مدتی بر مناطق شمالی ایران و آذربایجان نیز حاکمیت خود را اعمال کردند. در این دوره آذربایجان ایران به مرکزیت تبریز صحنه مجاهدت مردمی علیه اشغالگری روس بود که صد البته روزهای خونین برای منطقه رقم زد. در تداوم این حاکمیت و پس از شعله ور شدن جنگ اول قره باغ در سال ۱۹۸۸ نیروهای روسیه با حضور در میادین جنگ و کمک تسلیحاتی و مستشاری توانستند نقاط استراتژیکی از جمهوری آذربایجان را جدا کرده و در اختیار ارامنه قرار دهند. پس از اعلام آتش بس در سال ۱۹۹۴ روسها در قالب تشکیلاتی موسوم به گروه مینسک سیاست‌های ضد آذربایجانی خود را ادامه داده و سی سال حالت «عدم راه حل» را به منطقه تحمیل کردند.

اما جنگ ۱۳ روزه قفقاز که با آزاد سازی نزدیک به ۱۵ درصد مناطق اشغال شده در طی جنگ اول قره باغ همراه بود معادلات استراتژیک را گویا توانسته است جابجا کند. در این جنگ نسبتاً کوتاه مدت پیشروی نیروهای آذربایجانی با کمک مستشاری و نظامی ترکیه نسبتاً چشمگیر بود اما آنچه که آن را به لحاظ ژئوپلیتیک حائز اهمیت می کند حضور نیروهای روسی در قالب مستشاری و نیروهای شرکت خصوصی واگنر در جنگ قره باغ بود. 

پس از ۲۰۰ سال آذربایجانی ها برای اولین بار به توسعه ارضی پرداختند. اگرچه که مناطق آزاد شده طبق قرارداد ها و موازین سازمان ملل بخشی از خاک جمهوری آذربایجان می‌ باشد اما در مدت یاد شده تمام آن در اختیار ارامنه بوده و منابع زیرزمینی و رو زمینی آن توسط ارامنه مورد استفاده قرار گرفته است. هم اکنون منطقه‌ای به وسعت ۲۵۰۰ کیلومتر جابجا شده است. اهمیت استراتژیک این پیشروی ها بدین معناست که نیروهای جمهوری آذربایجان نه تنها توانسته اند نیروهای ارمنستان را به عقب برانند بلکه توانستند آن را علیرغم فشارها و حضور روسیه در منطقه انجام دهند. بنابر تحلیل کارشناسان روسی پس از فروپاشی خط اول دفاعی ارمنستان و ضربات جدی به خط دوم، در صورت عدم اعلان آتش بس در طی ۳ روز مناطق آزاد شده به دست ارتش جمهوری آذربایجان می‌توانست به بیش از ۵ هزار کیلومتر مربع برسد و راه را برای ورود به عمق قره باغ هموار سازد.


بهره سخن:

هر چند که آتش بس اعمال شده در نشست مسکو تامین کننده منافع جمهوری آذربایجان نمی باشد اما مطالعه آنچه که گذشت نشان می دهد که برای اولین بار پس از دویست سال توازن استراتژیک در قفقاز «علیه روسها» رقم خورده است. مطلبی که برداشت های بسیار مهمی برای استراتژیست های منطقه ای و فرامنطقه ای خواهد داشت.....

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر