۱۳۹۹/۰۷/۲۱

ملاحظات روسیه و ترکیه در جنگ قره باغ

 اگرچه که تنش قفقاز یک تنش منجمد شده در پی آتش بس ۱۹۹۳ میان نیروهای ارمنی و آذربایجانی در قفقاز است، شعله ور شدن دوباره این تنش و رسیدن آن به صدر اخبار جهان بدون شک امری فراتر از ۲ جمهوری در جنوب قفقاز می باشد. منافع و خطوط سیاست خارجی دو کشور ترکیه و روسیه به عنوان حامیان اصلی جمهوری آذربایجان و ارمنستان نقشی تعیین کننده در مناسبات قفقاز دارد. اولین نشانه های رویارویی ترکیه و روسیه پس از فروپاشی اتحاد شوروی در سوریه مشاهده شد. دولت مسکو یکی از حامیان اصلی بشار اسد رئیس جمهور روسیه بوده و مهمترین عامل عدم فروپاشی نظامی دولت وی می باشد. در اکتبر سال ۲۰۱۵ روسیه با شلیک موشکی از یک ناو جنگی خود از دریای خزر ورود رسمی خود به میدان سوریه را آغاز کرد و توانست دولت واقع در دمشق را از سقوط حتمی نجات دهد. از سوی دیگر ترکیه حامی نیروهای جدا شده از ارتش سوری و نیروی شکل‌گرفته موسوم به ارتش آزاد سوریه بود. برآیند تحولات چهارساله به گونه ای منطقه را شکل داد که در نقطه شمالی سوریه یعنی ادلب دو کشور مذکور روسیه و ترکیه تا آستانه جنگ مستقیم نیز پیش رفتند.

بدون شک با در نظر گرفتن ملاحظات مهمی همچون عضویت ترکیه در سازمان ناتو و وزن نظامی روسیه به عنوان دومین قدرت نظامی جهان جنگ رو در رو میان دو کشور منتفی بود و دو کشور به جنگ های نیابتی روی آوردند. بخش دیگر رقابت ترکیه و روسیه در لیبی رخ داد که به دلیل جزئیات فراگیر موضوع از حوصله بحث خارج است. 

اما در این میان مهمترین بحث که می‌تواند به عنوان باز شدن زخم های دیرینه میان دو قدرت منطقه‌ای قلمداد شود تنش قفقاز می باشد. جمهوری ترکیه با سرمایه گذاری بر منابع گازی جمهوری آذربایجان وابستگی خود به گاز روسیه را از ۶۳ درصد به زیر ۳۰ درصد رساند، این امر بدون شک خوشایند مقامات مسکو نمی تواند باشد چرا که کنترل منابع گازی اوراسیا یکی از اهداف اصلی سیاست خارجی روسیه را تشکیل می‌دهد و ایفای نقش ترکیه به عنوان کریدور انرژی میان منابع انرژی قفقاز و آسیای میانه با بازار ۵۰۰ میلیارد دلاری انرژی اروپا زنگ خطری برای منافع اقتصادی و روابط سیاسی روسیه با اتحادیه اروپا می باشد.

بدون شک بحث منابع انرژی و همچنین کریدور های انتقال آن به اروپا یکی از تاثیرگذارترین عوامل در بحران اخیر می باشد چرا که هم در چهار روزه آوریل در سال ۲۰۱۶ و هم در درگیری‌های ماه آگوست سال ۲۰۲۰ مناطق نزدیک به خطوط لوله انتقال گاز جمهوری آذربایجان به ترکیه از طریق شلیک های ناشناس مورد هدف قرار گرفت.

تنش چند روزه ماه آگوست در منطقه تاووز جمهوری آذربایجان تلنگر مهمی برای سیاستمداران آنکارا بود چرا که هدف از ایجاد تنش در این منطقه که ۲۰۰ کیلومتر با منطقه بحران زای قره باغ فاصله دارد پیامی آشکار برای سیاست های انرژی ترکیه در منطقه قفقاز بود. در این راستا ترکیه در اقدامی که می توان آن را جسورانه خواند در قالب مانور مشترک نظامی با جمهوری آذربایجان دهها هزار نیرو به همراه هزاران سلاح از جمله پهپاد و سیستم های راداری پشتیبانی آن را وارد آذربایجان کرد، گفته می‌شود بخش اعظم این تجهیزات به ترکیه بازنگشته است و همانگونه که میدان نبرد نیز نشان می دهد ۲ جنگ افزار پهپاد بایراکتار ساخت ترکیه و همچنین پهپادهای انتحاری ساخت اسرائیل بخش اعظم تحولات را رقم زده اند. از سوی دیگر برخی محافل نظامیادعا دارند که موشک های شلیک شده از خاک ارمنستان به سوی عمق خاک جمهوری آذربایجان توسط تکنسین‌های روسی انجام گرفته،به نوعی فقط از خاک ارمنستان شلیک شده است و هم ساخت موشک و هم تجهیزات و نفرات پرتاب آن متعلق به روسیه می باشد. 

بهره سخن:

علیرغم تنش دیرینه میان آذربایجانی ها و ارمنی ها در منطقه قفقاز، جنگ نیابتی ترکیه و روسیه نیز در منطقه شدت یافته است و ابعاد نظامی وسیعی به خود گرفته است. به رغم خودداری روسیه و ترکیه از حمایت‌های علنی از جنگ قره باغ ناگفته پیداست که آنچه که در میدان روی می دهد ساخته و پرداخته ارتش روسیه و ترکیه است، به گونه ای که شکل تنش های آینده در منطقه نیز برپایه رقابت معین خواهد شد. از یک سو روسیه حضور پرقدرت ترکیه در منطقه قفقاز و نزدیکی به جمهوری های ترک نشین قفقاز و آسیای مرکزی را تحمل نخواهد کرد و از سوی دیگر عقب نشینی ترکیه از مواضع خود در جمهوری آذربایجان به معنای نیست و نابود کردن تمامی سرمایه‌های اقتصادی و معنوی ترکیه در انرژی و فرهنگ قفقاز می باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر