۱۳۹۹/۰۷/۲۱

موضع ایران نسبت به درگیری ‌های قره ‌باغ

 ایران موضع سی سال پیش خود را حفظ کرده و هنوز در قبال همسایه مسلمان آسیب دیده از اشغال و ارمنستان اشغالگر موضعی یکسان دارد.

حملات پیاپی ماه‌ های اخیر ارمنستان به خاک جمهوری آذربایجان، سرانجام روز یکشنبه ٢٧ سپتامبر تبدیل به درگیری نظامی شد. این درگیری که شدیدترین درگیری بین دو کشور از سال ٢٠١٦ تاکنون به شمار می رود، پس از اقدامات تلافی ‌جویانه جمهوری آذربایجان بر اساس اصل دفاع مشروع در مقابل حملات نیروهای ارمنستان به اهداف نظامی و اماکن مسکونی در قره ‌باغ کوهستانی آذربایجان به وقوع پیوست. در اواسط ماه ژوئیه گذشته نیز به دنبال اقدامات تحریک ‌آمیز ارمنستان، درگیری هایی در منطقه رخ داده بود و با توجه به اینکه حملات ارمنستان این بار متوجه منطقه تووز به عنوان کریدور انرژی و نقل و انتقال شده بود، تحلیلگران بر این عقیده اند که ارمنستان در صدد منحرف کردن افکار عمومی از مناطق تحت اشغال به سمت مناطق سوق‌ الجیشی است.

تنش فزاینده بین دو جمهوری شوروی سابق، در اصل ریشه ‌ای ٣٠ ساله در خاکهای اشغال شده آذربایجان دارد. اشغال تدریجی قره ‌باغ آذربایجان از سوی ارمنستان نهایتاً در سال ١٩٩٢ تبدیل به جنگ شد و این جنگ تا اعلام آتش‌ بس در ماه می ١٩٩٤ ادامه یافت. از آن تاریخ تاکنون منطقه قره ‌باغ شامل ٥ شهرستان خان‌ کندی، آغ‌ دره، شوشا، خوجالی و خوجاوند و مناطق پیرامون قره ‌باغ شامل ٧ شهرستان کلبجر، لاچین، قبادلی، زنگیلان، جبرائیل، فضولی و آغ ‌دام یعنی حدود ٢٠ درصد از خاکهای جمهوری آذربایجان تحت اشغال ارمنستان قرار دارد.

برای پایان دادن به این اشغال بلندمدت خاک آذربایجان از طرق مسالمت‌ آمیز اقداماتی چند از سوی جامعه بین‌ الملل صورت گرفته است. تشکیل گروه مینسک در سال ١٩٩٢ از سوی کنفرانس امنیت و همکاری اروپا از جمله این اقدامات است که در خلال این روند، تبدیل به ارگان رسمی جامعه بین ‌الملل در ارتباط با حل مسئله اشغال قره ‌باغ شده‌ است. تاکنون با میانجیگری گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا مذاکراتی صورت گرفته و راهکارهایی چون رویکرد گام به گام، بسته توافق، پیشنهاد حکومت مشترک و طرح اصول زیربنایی/ اصول مادرید توصیه شده ‌است، ولی عدم توافق طرفین در مورد این پیشنهادات سبب شده تا اقدامات این گروه نتیجه ‌ای در بر نداشته باشد. گروه مینسک اغلب به دلیل مواضع جانبدارانه خود به عنوان یک گروه میانجی ناموفق تلقی شده و گهگاه در معرض انتقادات شدید بسیاری از کشورها از جمله ترکیه قرار گرفته ‌است. با توجه به حوادث اخیر که با درگیری های نظامی، جان باختن غیرنظامیان و گسترش روزافزون ابعاد اشغال همراه است، می ‌توان گفت که ناموفق خواندن فعالیتها و انتقادات متوجه این گروه چندان هم پربیراه نیست.

اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک قره‌ باغ جهت برقراری ثبات و ممانعت از پدید آمدن یک منطقه جدید درگیری در قفقاز جنوبی آشکار است. با در نظر گرفتن اهمیت منطقه به عنوان یک کریدور انرژی باید گفت که بروز هر گونه بی ثباتی، برای امنیت انرژی اتحادیه اروپا و ترکیه در این منطقه که قابلیت گسترش به کل منطقه را نیز داراست، خطرات بی شماری را به همراه خواهد داشت. به علاوه ویژگیهای راهبردی قره‌ باغ چون نزدیکی به مرز ایران، ثروتهای زیرزمینی و دارا بودن ظرفیت تبدیل شدن به یک مسیر ارتباطی جایگزین از جمله عوامل عدم تأمین ثبات و نیاز به برقراری ثبات در این منطقه است.

در حالی که ارمنستان به اشغال خاک آذربایجان و استفاده از آن به عنوان اهرم فشار ادامه می ‌دهد، جمهوری آذربایجان با اعلام غیرقابل قبول بودن قطعی این اشغالگری و تأکید بر اینکه "قره ‌باغ بی چون و چرا متعلق به آذربایجان است و ارمنستان باید به طور کامل از منطقه خارج شود" مصمم است تا مناطق اشغال شده خود را آزاد کند. همچنین به موجب ماده ٥١ منشور سازمان ملل به عنوان یکی از دو منبع اصلی برای اصل دفاع مشروع در حقوق بین ‌الملل، آذربایجان از حق پاسخگویی به اشغالگری ها و حملات ارمنستان برخوردار است. چراکه اولین شرط حق ذاتی دفاع مشروع یعنی وقوع حمله مسلحانه محقق شده و تحقق دومین شرط آن یعنی "ضرورت و تناسب" از منظر باکو که از مدتها پیش خواهان آزادسازی مناطق تحت اشغال خود است، تبدیل به یک ضرورت شده‌ است.

از سوی دیگر، اقدام ارمنستان در ماه مارس گذشته در راستای تأسیس یک به اصطلاح حکومت در قره ‌باغ اشغالی با برگزاری یک "انتخابات ریاست جمهوری" نیز از لحاظ حقوق بین ‌الملل به معنای اشغال کامل حریم حقوق آذربایجان است. اگرچه بسیاری از کشورها از این اقدام ارمنستان به عنوان "اخلالگری" یاد کردند، ولی اخلالگری و اشغالگری های ارمنستان تنها محدود به این مورد نیست. تلاش ارمنستان برای تغییر بافت جمعیتی قره‌ باغ نیز دیگر عامل اثبات حقانیت موضع باکو در قبال قره ‌باغ است. شاهد اخیر این ادعا اعطای حق شهروندی و اسکان دائم برای ارمنی تباران لبنان پس از انفجار در بندر بیروت و اسکان آنان در مناطق تحت اشغال به ویژه قره‌ باغ است. به همراه این، ارمنستان در آمریکا، فرانسه و روسیه به عنوان رؤسای مشترک گروه میانجی مینسک لابی های بسیار فعالی دارد و این نیز امتیاز مهمی برای این کشور در روند مذاکرات به شمار می ‌آید. همین موضوع عامل اصلی نادیده انگاری اشغال قره‌ باغ از سوی جامعه جهانی است. در طول این روند ایروان از حمایت سیاسی ایران نیز برخوردار بوده ‌است. همه این موارد سبب می ‌شود تا باکو برای جلوگیری از تبدیل وضعیت دفاکتو (فعلی) به وضعیت دوژور (قانونی) موضعی کوبنده ‌تر اتخاذ کند.

باکو با آگاهی از این موضوع که اقدامات دیپلماتیک مانند گذشته در آینده نیز، ره به جایی نخواهد برد، در طول این مدت به مدرن‌ سازی بدنه قدرت نظامی کشور با استفاده از منابع انرژی خود پرداخته و با تقویت همکاری های بین ‌المللی با کشورهایی چون ترکیه، فرانسه، روسیه و ایران و جلب حمایت کشورها در رابطه با همین موضوع، برای حل مسئله تلاش به خرج داده ‌است. با این همه و با در نظر گرفتن حملات در حال تشدید اخیر، به جز انجام اقدامات مخاطره ‌آمیز، قبول مسئولیت و دفاع از خود چاره دیگری برای باکو باقی نمی‌ ماند. به دنبال ستیزه ‌جویی‌ های روزافزون ارمنستان و تلاش آذربایجان برای فرو نشاندن این سرکشی ها با استفاده از قوه قهریه و اعلام آزادسازی شش روستا از اشغال ارمنستان، به همراه اعلام وضعیت جنگی در هر دو کشور، قدرتهای منطقه ‌ای و جهانی نیز وارد عرصه شدند.

حکومت تهران که طی ماه های اخیر با معضلات بزرگی چون تحریمهای کمرشکن آمریکا و یا به قول مقامات ایرانی "جنگ و ترور اقتصادی" و پیامدهای پاندمی کرونا دست و پنجه نرم می ‌کند، واکنش ملموسی به درگیری رخ داده پس از اقدامات تلافی‌ جویانه آذربایجان نشان نداده است. با فراخواندن طرفین به خویشتن داری، تنها به اعلام آمادگی برای میانجیگری بسنده کرده است. به علاوه، با نگاهی به اخبار و تفاسیر منتشر شده در مطبوعات محلی و ملی، چنین برداشت می‌ شود که ایران هنوز جایگاه سی سال پیش خود را حفظ کرده و در قبال همسایه مسلمان آسیب دیده از اشغال و ارمنستان اشغالگر موضع یکسانی دارد. همچنان که از تصاویر موجود در شبکه ‌‌های اجتماعی نیز قابل مشاهده است، اقدام روسیه -که قادر به استفاده از خاک گرجستان نیست- به ارسال تسلیحات و تجهیزات نظامی از طریق ایران به ارمنستان مهر تأییدی بر استنباط فوق است. رویه مذکور تهران که پس از وقایع چچن و جنگ داخلی تاجیکستان وسواس خاصی برای عدم رویارویی با روسیه از خود نشان می ‌دهد، با توجه به اینکه هم اکنون در موقعیتی بغرنج ‌تر از پیش قرار دارد، چندان هم مایه تعجب نیست. با این همه، گسترش دامنه و طولانی ‌تر شدن درگیری ها در منطقه، تبدیل تنش به جنگ ترک-ارمنی و یا مسلمان-مسیحی ممکن است سبب شود تا حفظ موضع کنونی ایران که دارای مشترکات تاریخی و فرهنگی با آذربایجان بوده و حدود صد سال پیش در نتیجه حملات دسته ‌های ارمنی با رویدادهای تلخ مشابه روبرو شده بود، سخت ‌تر گردد.

نویسنده: دکتر حقی اویغور نائب رئیس مرکز مطالعات ایرانی آنکارا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر