۱۳۹۹/۰۶/۱۱

آذربایجان روسیه را به تسلیح ارمنستان پس از جنگ تووز متهم کرد

 مشاور ارشد رئیس جمهوری آذربایجان، روسیه را به تسلیح ارمنستان در درگیری‌های مرزی میان آذربایجان و ارمنستان متهم کرد.

تصویری از بازدید ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه از پایگاه نظامی این کشور در ارمنستان در دسامبر ۲۰۱۳ – سرژ سرگسیان، رئیس جمهوری ارمنستان نیز در تصویر دیده می‌شود. روسیه به تجهیز نظامی ارمنستان در مناقشه اخیر این کشور با آذربایجان متهم شده است. (عکس از ALEXEI NIKOLSKY / RIA-NOVOSTI / AFP))

به گزارش خبرگزاری رویترز، حکمت حاجی‌اف، از مشاوران ارشد الهام علی‌اف، رئیس جمهوری آذربایجان روز شنبه ۲۹ اوت/ ۸ شهریور اعلام کرد روسیه بلافاصله پس از بروز مناقشات مرزی آذربایجان و ارمنستان در ژوئیه سال جاری، «به‌شدت» مشغول تسلیح ارمنستان بوده و از ۱۷ ژوئیه/ ۲۷ تیر به بعد، هواپیماهای باری Il-76 روسیه که به انتقال مهمات و تجهیزات راهبردی اختصاص دارند، به سمت ارمنستان پرواز کرده‌اند.

روسیه در ارمنستان پایگاه نظامی دارد و به این کشور که از سوی مسکو متحدی راهبردی در منطقه قفقاز محسوب می‌شود، کمک‌های تسلیحاتی می‌کند. حاجی‌اف گفت روسیه ادعا کرده که با این هواپیماها مشغول انتقال مصالح ساختمانی بوده است اما باکو این ادعا را نپذیرفته است.

آذربایجان و ارمنستان دهه‌هاست بر سر منطقه قره‌باغ مناقشه ارضی دارند اما تلاش‌ها برای میانجیگری و حل اختلاف میان دو طرف به نتیجه نرسیده است. این در حالی‌ست که مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۲۰۰۷ قطعنامه‌ای را با ۳۵ رأی موافق، ۷ رأی مخالف و ۱۰۰ رأی ممتنع تصویب کرد که در آن حاکمیت آذربایجان بر منطقه قره‌باغ کوهستانی به رسمیت شناخته شده است.

درگیری‌های اخیر میان این دو کشور اما در فاصله ۳۰۰ کیلومتری منطقه مورد مناقشه قره‌باغ در منطقه‌ تووز رخ داد و جان ده‌ها سرباز ارمنی و آذربایجانی را گرفت.

مسکو این مناقشه را «یک مسأله بسیار حساس» خوانده بود.  

علاوه بر روسیه، ایران و ترکیه نیز به مداخله در تنش میان ارمنستان و آذربایجان متهم شده‌اند.

۱۳۹۹/۰۶/۱۰

۲۷ سال از اشغال شهر قوبادلی آذربایجان توسط ارمنستان اشغالگر گذشت

 در ۳۱ آگوست ۱۹۹۳ مطابق با ۹ شهریور ۱۳۷۲ شمسی، منطقه قوبادلی به اشغال نیروهای ارمنی در آمد و حدود سی هزار نفر از مسلمان ساکن این منطقه از شهر و دیار خود رانده شده اند. درطول مناقشه قره باغ حدود ۲۳۲ نفر از ساکنان قوبادلی شهید و بیش از ۱۴۶ نفر مجروح شده اند. ضمن اینکه در جریان اشغال این شهر ۵۴ نفر از مسلمانان تُرک آذربایجانی نیز به شهادت رسیدند.

قوبادلی نام بخشی است با وسعت ۸۰۲ کیلومتر مربع در جنوب غربی جمهوری آذربایجان که مرکز این بخش هم شهری به همین نام می باشد.

فاصله‌ی این شهر تا شهر باکو، پایتخت جمهوری آذربایجان حدودا ۴۰۳ کیلومتر می باشد.

بخش «قوبادلی» مناطق جغرافیایی و منابع طبیعی کم نظیری را دارد و رودخانه های برگوشاد و حکری نیز به این بخش تعلق دارد.

بعد از اشغال بخش های فضولی و جبراییل در ۲۳ آگوست ۱۹۹۳، هشت روز بعد یعنی در ۳۱ آگوست همان سال، این بار شهر «قوبادلی» هدف اشغال نیروهای مسلح ارمنستان قرار گرفت.

در جریان اشغال این بخش، مسکن ها، مراکز پزشکی، مهدکودک ها، کودکستانهای عمومی ،خانه های فرهنگی، کتابخانه های عمومی و تنها موزه‌ی تاریخی این شهر تخریب شدند.

۳۴۹۴۵ نفر هم از ۹۱۴۶ خانوار در این منطقه از سرزمین مادری خود رانده شدند.

این منطقه دارای آثار و اماکن تاریخی زیادی بود و کارخانه های زیادی هم در آن فعالیت می کردند.

نیروهای اشغالگر ارمنی ، ۹۴۷ روستا و شهرک، ۲۵۰ مورد اشیاء فرهنگی، ۱۲ آثار تاریخی،‌ هم چنین گیاهان غنی، مراتع و جنگل های سرسبز را سوزاندند و ثروت های منطقه را هم به تاراج بردند.

بعد از اشغال قوبادلی، نام این شهر تاریخی آذربایجان توسط ارامنه به کاشونیک تغییر نام یافته است.

خاطر نشان می شود که مناقشه قاراباغ از سال ۱۹۹۱ آغاز و در سال ۱۹۹۲ با تجاوزگری دولت ارمنستان وارد فاز نظامی و سپس اشغال ۲۰ درصد از اراضی تاریخی آذربايجان و قتل عام هزاران غیر نظامی بی دفاع آذربایجانی از سوی نیروهای نظامی ارمنستان انجامید.



۱۳۹۹/۰۶/۰۳

۲۷ مین سال اشغال فضولی و جبراییل جمهوری آذربایجان توسط ارمنستان

 بیست و هفت سال پیش در چنین روزهایی بخشهای فضولی و جبراییل در قره باغ  آذربایجان توسط نیروهای مسلح ارمنستان اشغال گردید.

به گزارش قره باغ سسی، در روز یکم شهریور سال ۱۳۷۲ شمسی مطابق با  ۲۳ آگوست سال ۱۹۹۳ میلادی، مرکز بخش فضولی و ۵۱ روستای این بخش از سوی نیروهای مسلح ارمنستان اشغال شد. ۵۵ هزار نفر از ساکنان این مناطق توسط نیروهای ارمنی از سرزمین‌های خود رانده شدند.

منطقه فضولی با مرکزیت شهر فضولی در زمینی به مساحت ۱۳۹۰ کیلومتر مربع واقع گشته است. مرکز بخش فضولی شهری به همین نام است. نام این بخش پس از اشغال از سوی ارامنه به واراندا تغییر نام یافته است.

این بخش در جنوب - شرق کوه های قره باغ و سواحل رود آراز(ارس) است. بخشهای جبراییل، خوجاوند، آغجابدی و بیلگان آذربایجان از بخشهای ساحلی رود آراز هستند.

بخش جبراییل نیز که در ساحل شمالی رود آراز قرار دارد، با ۱۰۵۰ کیلومتر مربع وسعت، قبل از جنگ قره باغ جمعیتی در حدود ۵۴۰۰۰ نفر را در خود جای داده بود. در جریان اشغال این منطقه، ۲۵۰ تن از اهالی آن کشته، ۹۱ تن مفقود و صدها تن نیز به شدت زخمی شدند. ۶۱۱۰۰ نفر از ساکنان بخش «جبراییل» نیز از سوی ارامنه به مناطق دیگر آذربایجان رانده شده‌اند.

در بخش «جبراییل» ۷۲ مدرسه، ۸ بیمارستان، ۵ مسجد، ۲ موزه، ۱۲۹ آثار باستانی و تاریخی و ۱۴۹ مرکز فرهنگی زیر اشغال مانده است.

سازمان ملل متحد در چهار قطعنامه ۸۲۲، ۸۵۳، ۸۷۴ و ۸۸۴ اشغالگری ارمنستان بر قره باغ را محکوم و خواستار رفع اشغال از اراضی آذربایجان شده است. با این حال، ارمنستان تاکنون هیچ توجهی به این قطعنامه‌ها نکرده است.

منطقه قره باغ کوهستانی و بخشهای آن که  تحت اشغال ارمنستان هستند حدود بیست درصد از کل اراضی جمهوری آذربایجان را شامل میشوند. اشغال این اراضی از سوی ارامنه، مناقشه‌ای بزرگ را آغاز کرده است که بیش از دو دهه است که ادامه دارد. علی‌رغم توافقات برای آتش‌بس، تنش‌ها و درگیری‌ها در خط جبهه در طول این سالها هرگز فروکش نکرده است.

گرامیداشت چهلم شهدای جنگ تووز جمهوری آذربایجان با ارمنستان اشغالگر در تهران

 گروهی از مردم با حضور در مقابل سفارت جمهوری آذربایجان در تهران، چهملین روز شهدای سربازان این کشور در جنگ اخیر با ارمنستان را گرامی داشتند.

به گزارش قره باغ سسی به نقل از خبرگزاری تسنیم، امروز دوشنبه گروهی از مردم کشورمان به منظور گرامیداشت چهلمین روز شهادت سربازان جمهوری آذربایجان در درگیری اخیر با نیروهای ارمنستان اشغالگر‌ در مقابل سفارت باکو در ایران تجمع و اقدام به روشن کردن شمع کردند.

در بیانیه ای که به این مناسبت از سوی تجمع کنندگان قرائت شد آمده است: اکنون که چهل روز از شهادت جمعی از بهترین نیروهای ارتش کشور دوست و برادر جمهوری آذربایجان در درگیری های منطقه تووز می گذرد، لازم دانستیم با حضور در مقابل سفارت این کشور در تهران ضمن ادای احترام به مقام شامخ شهیدان راه حق، یکبار دیگر بر تعلق قره باغ عزیز به جهان اسلام و جمهوری آذربایجان تاکید کرده و آمادگی همه جانبه خود به نمایندگی از ملت بزرگ ایران را برای هرگونه حمایت از مردم مسلمان و غیرتمند آذربایجان را اعلام داریم.

یقین داریم با شکست همه اشغالگران اراضی اسلامی، قدس شریف و قره باغ عزیز به دامان امت اسلامی باز خواهند گشت.

از خداوند متعال علو درجات شهدای اخیر جمهوری آذربایجان را مسالت و یکبار دیگر برای مردم آذربایجان مخصوصاً خانواده های این شهیدان سرافراز صبر جزیل مسالت می کنیم.


فرصت طلبی ارمنستان اشغالگر از انفجار بیروت

 ارمنستان در اقدامی فرصت طلبانه بعد از انفجار بیروت، خروج گسترده ارامنه از لبنان را به مقصد ایروان آغاز کرد.

به گزارش قره‌باغ سسی به نقل از مدرن.آذ، هواپیماهای حامل کمک های بشر دوستانه به لبنان در مسیر برگشت، ارامنه ای را که موافق بازگشت به کشور هستند، به ارمنستان می برد.

آوینیان، معاون نخست وزیر ارمنستان اظهار داشت: « ۵۶ نفر طی دو پرواز اول و ۴۵ نفر دیگر از ارمنی های مقیم لبنان در آخرین پرواز به ایروان بازگردانده شده اند.»

وی افزود: «روند مهاجرت ها ادامه خواهد یافت و مراحل اخذ پاسپورت برای ارمنی های لبنان تا حد امکان ساده شده است.»

نکته اینجاست که بخشی از ارمنی های مهاجرت کرده از لبنان، قرار است در خاک قره باغ اشغالی اسکان داده شوند.»

۱۳۹۹/۰۵/۲۲

واکنش ترکیه به تلاش ارمنستان برای مددجویی از معاهده ای که یک قرن پیش به زباله دان تاریخ انداخته شد

 ترکیه از مقامات ارمنستان خواست تا از پیروی از «سیاست های ملی گرایانه تهاجمی» خود دست بردارند.

وزارت امور خارجه ترکیه در واکنش به اظهارات مقامات ارمنستان به بهانه صدمین سالگرد امضای معاهده سور، بیانیه‌ای منتشر کرد. 

در این بیانیه آمده است: معاهده سور به تاریخ دهم آگوست سال ۱۹۲۰ که با هدف تجزیه وطن‌ و از بین بردن استقلال و حاکمیت ما در پایان جنگ جهانی اول به امضا رسید، سند نمادین و عبرت آوری است که نقشه اشغال و امحاء را بی شرمانه به نمایش می گذارد.

در این بیانیه با اعلام اینکه ملت ترکیه در پی پیروزی قهرمانانه در جنگ رهایی بخش ملی با امضای معاهده لوزان به تاریخ ۲۴ جولای ۱۹۲۳، معاهده سور را پاره کرده و آن را به زباله دان تاریخ انداخته آمده است: تلاش کسانی که به جای درس عبرت از تاریخ، خصومت به دل گرفته و به رغم گذشت یک قرن همچنان از این سند مدد می‌جویند، چندان تعجب آور نیست. 

در این بیانیه آمده است، تلاش و جرات امروز دولتی که حتی از سیرکردن شکم ملت خود عاجز است، در راستای مطرح کردن معاهده ای که صد سال پیش ملت ترکیه آن را پاره کرده اقدامی پوچ و واهی است. کسانی که این نوع رویاهای موذیانه را در سر میپرورانند باید به خوبی بدانند که در برابر قاطعیت ترکیه در حفظ یکپارچگی تجزیه ناپذیر وطن و ملت و تداوم بقای این مرز و بوم، با شکست سختی مواجه خواهند شد. ارمنستان که سالهاست یک اشغال نامشروع را در خاک های آذربایجان ادامه میدهد، مانع اصلی موجود بر سر راه برقراری صلح و ثبات در منطقه میباشد. دیگر زمان آن فرا رسیده تا مقامات ارمنستان دست از سیاست های ملی گرایانه تهاجمی برداشته و عاقلانه عمل کنند.

۱۳۹۹/۰۵/۱۹

ارامنه؛ ابزار غرب و روسیه برای کشتار مسلمانان آذربایجان و آناتولی

محمدعلی ارجمندی روزنامه نگار ایرانی به «آناتولی» اظهار داشت که کشورهای غربی و روسیه از ارامنه برای انتقام از دولت عثمانی و تغییر بافت جمعیتی، کشتار مسلمانان شمال و جنوب ارس و نیز مناطق مختلف آناتولی استفاده ابزاری می کردند.

محمدعلی ارجمندی روزنامه نگار و محقق تاریخ معاصراز اهل استان  آذربایجان غربی ایران در مصاحبه با خبرگزاری آناتولی به تشریح نقش روسیه و دول غربی در تحریک ارامنه و آشوریان در کشتار مسلمانان در شمال و جنوب ارس، فاجعه جیلولوق و سکوت این دولت ها در برابر ترورهای داشناک های ارمنی علیه مسلمانان در سراسر دنیا علی‌رغم توافقات با دولت عثمانی پرداخت.

وی عهدنامه ترکمنچای و معاهده لوزان را سندی دال بر نقشه های دولت های غربی و روسی برای تغییر بافت جمعیتی و تجزیه دنیای تُرک دانست. مشروح گفتگوی خبرنگار آناتولی با این روزنامه نگار اهل ارومیه به شرح زیر است:

- فکر تشکیل دولت مسیحی در قفقاز و جنوب ارس از چه زمانی مطرح شد؟

دولت تزار روسیه با دوپارچه کردن آذربایجان در قالب عهدنامه ترکمنچای، ایروان که شهری تُرک و مسلمان‌نشین و با نام اصلی «چوخور سعد» بود را قربانی کرد. لطفا به این نکته توجه کنید که سالگرد امضای عهدنامه ترکمنچای از سوی ارامنه به عنوان عید ملی گرامی داشته می شود.

دلیل این امر چه می‌تواند باشد؟ تنها در طول یک سال، یعنی سال ۱۸۲۸ و متعاقب ایجاد دولت ارمنی در قفقاز ۴۱۵ هزار ارمنی از سرزمین های عثمانی وارد منطقه ایروان شدند. طبق خواست دولت تزار جمعیتی مشابه نیز از ایران به ایروان و منطقه قره باغ کوچانده شدند.

- چه سازماندهی هایی در این مسیر انجام شد؟

تاریخ تشکیل احزاب سیاسی نظامی ارمنی به سال ۱۸۷۷ برمی‌گردد. در این سال حزبی با نام هیچناک در ژنو سوئیس تاسیس شد، اما حزب داشناکسیون که با حملات تروریستی خود در اروپا شهرت کسب کرده بود در سال ۱۸۹۰ در تفلیس تاسیس شد.

عقیده شخصی من این است که داشناک‌ها بیش از آنکه به علایق ارامنه توجه کنند در راستای اهداف ماسونها حرکت می‌کردند. کشورهای غربی برخلاف تعهدات خود به دولت عثمانی در مقابل ترورهای مختلف علیه مسلمانان در سراسر دنیا توسط داشناکها واکنشی نشان ندادند. این سکوت به خودی خود نشان دهنده مسیردهی فعالیت داشناک ها است.

- پراکندگی مسیحیان در سرزمین های عثمانی به چه شکلی بود؟

ارامنه به همراه کُردها و تُرک ها و تا قبل از جنگ جهانی اول در جنوب شرقی آناتولی و در اقلیت زندگی می کردند. آشوریان نیز در منطقه حکاری ترکیه امروزی و در مناطق کوهستانی موصل می زیستند. ارامنه از طریق دامداری و کشاورزی امرار معاش می کردند، ولی آشوری ها یا همان جیلولوق ها کوچ نشین و دارای تمایلات جنگ طلبانه بودند.

در طول سالیان متمادی میسیونرهای غربی در قالب مبلغان مسیحیت توانسته بودند در این مناطق نفوذ کرده و حتی کلیساهای مسیحیان محلی را تغییر دهند. بیتلیس، دیاربکر، قوم قاپی، اورفا، وان، حکاری و موش از جمله مناطقی بود که میسیونرها نقشه های خود را در آن پیاده می کردند

- چرا این جمعیت در داخل این سرزمین جابه‌جا شدند؟

دلیل اصلی این رویداد خیانت هایی بود که پشت پرده جنگ های روسیه و عثمانی اتفاق افتاد. دکترین ارمنی در این جنگ ها حمایت از روسیه بود؛ دسته های فدایی ارمنی برای واردکردن بیتلیس، کارس و مهمتر از همه وان (به عنوان پایتخت مفروض) به سرزمین در دست احداث خود به جبهه جنگ علیه عثمانی گسیل شدند. ارامنه با کمک روسیه تزاری در سال ۱۹۱۴ وان را اشغال و سی هزار شهروند، تُرک و کُرد را به طرز فجیعی قتل عام کردند و مساجد را آتش زدند.

این فجایع در زمانی رخ می داد که ارتش عثمانی در غرب و در نبرد مشهور چاناق قلعه یک تنه در مقابل قوای انگلیسی، فرانسوی، یونانی و ایتالیایی برای آزادی سرزمین های خود می جنگید. این رویکرد ارامنه باعث صدور فرمان تهجیر آنها در داخل سرزمین های عثمانی یا خروج داوطلبانه از آن شد. داستان‌سرایی غربی ها و ارامنه در خصوص کشتار سازمان یافته در خلال تهجیر بی اساس است.

- چرا آشوری ها و ارامنه رانده شده وارد ایران شدند؟

آشوریان مسیحی حکاری یا همان جیلولوق ها بعد از شورش و شکست در مقابل دولت عثمانی در خلال سالهای ۱۹۱۵-۱۹۱۸ متواری شده و به سمت اراضی غربی جنوب ارس به ویژه ارومیه و سلماس حرکت کردند. این کوچ ها در حالی رخ داد که سالیان سال اقلیت ارمنی و جیلو در ارومیه و سلماس به شکل مسالمت آمیز در کنار مسلمانان تُرک زندگی می کردند.

با این وجود شهرهای مذکور در مرکز توجهات دول غربی و روسیه تزاری قرار داشت و به فکر جداکردن ماکو، سولدوز (نقده) و خوی از آذربایجان ایران و الحاق به سرزمین ارمنی یا آشوری بودند. ارومیه؛ شهر ازلی و نورچشم سرزمین آذربایجان شهر محوری در این نقشه بود. به دلیل ضعف دولت مرکزی در ایران دولت های غربی و در راس آنها فرانسه و انگلیس با همراهی روسیه درهای شهر را به روی فراریان حکاری باز و شروع به تسلیح آنان کرد.

- قتل عام در سرزمین های آذربایجان چگونه آغاز شد؟محمدعلی ارجمندی روزنامه نگار و محقق تاریخ معاصراز اهل استان  آذربایجان غربی ایران در مصاحبه با خبرگزاری آناتولی به تشریح نقش روسیه و دول غربی در تحریک ارامنه و آشوریان در کشتار مسلمانان در شمال و جنوب ارس، فاجعه جیلولوق و سکوت این دولت ها در برابر ترورهای داشناک های ارمنی علیه مسلمانان در سراسر دنیا علی‌رغم توافقات با دولت عثمانی پرداخت.

وی عهدنامه ترکمنچای و معاهده لوزان را سندی دال بر نقشه های دولت های غربی و روسی برای تغییر بافت جمعیتی و تجزیه دنیای تُرک دانست. مشروح گفتگوی خبرنگار آناتولی با این روزنامه نگار اهل ارومیه به شرح زیر است:

- فکر تشکیل دولت مسیحی در قفقاز و جنوب ارس از چه زمانی مطرح شد؟

دولت تزار روسیه با دوپارچه کردن آذربایجان در قالب عهدنامه ترکمنچای، ایروان که شهری تُرک و مسلمان‌نشین و با نام اصلی «چوخور سعد» بود را قربانی کرد. لطفا به این نکته توجه کنید که سالگرد امضای عهدنامه ترکمنچای از سوی ارامنه به عنوان عید ملی گرامی داشته می شود.

دلیل این امر چه می‌تواند باشد؟ تنها در طول یک سال، یعنی سال ۱۸۲۸ و متعاقب ایجاد دولت ارمنی در قفقاز ۴۱۵ هزار ارمنی از سرزمین های عثمانی وارد منطقه ایروان شدند. طبق خواست دولت تزار جمعیتی مشابه نیز از ایران به ایروان و منطقه قره باغ کوچانده شدند.

- چه سازماندهی هایی در این مسیر انجام شد؟

تاریخ تشکیل احزاب سیاسی نظامی ارمنی به سال ۱۸۷۷ برمی‌گردد. در این سال حزبی با نام هیچناک در ژنو سوئیس تاسیس شد، اما حزب داشناکسیون که با حملات تروریستی خود در اروپا شهرت کسب کرده بود در سال ۱۸۹۰ در تفلیس تاسیس شد.

عقیده شخصی من این است که داشناک‌ها بیش از آنکه به علایق ارامنه توجه کنند در راستای اهداف ماسونها حرکت می‌کردند. کشورهای غربی برخلاف تعهدات خود به دولت عثمانی در مقابل ترورهای مختلف علیه مسلمانان در سراسر دنیا توسط داشناکها واکنشی نشان ندادند. این سکوت به خودی خود نشان دهنده مسیردهی فعالیت داشناک ها است.

- پراکندگی مسیحیان در سرزمین های عثمانی به چه شکلی بود؟

ارامنه به همراه کُردها و تُرک ها و تا قبل از جنگ جهانی اول در جنوب شرقی آناتولی و در اقلیت زندگی می کردند. آشوریان نیز در منطقه حکاری ترکیه امروزی و در مناطق کوهستانی موصل می زیستند. ارامنه از طریق دامداری و کشاورزی امرار معاش می کردند، ولی آشوری ها یا همان جیلولوق ها کوچ نشین و دارای تمایلات جنگ طلبانه بودند.

در طول سالیان متمادی میسیونرهای غربی در قالب مبلغان مسیحیت توانسته بودند در این مناطق نفوذ کرده و حتی کلیساهای مسیحیان محلی را تغییر دهند. بیتلیس، دیاربکر، قوم قاپی، اورفا، وان، حکاری و موش از جمله مناطقی بود که میسیونرها نقشه های خود را در آن پیاده می کردند

- چرا این جمعیت در داخل این سرزمین جابه‌جا شدند؟

دلیل اصلی این رویداد خیانت هایی بود که پشت پرده جنگ های روسیه و عثمانی اتفاق افتاد. دکترین ارمنی در این جنگ ها حمایت از روسیه بود؛ دسته های فدایی ارمنی برای واردکردن بیتلیس، کارس و مهمتر از همه وان (به عنوان پایتخت مفروض) به سرزمین در دست احداث خود به جبهه جنگ علیه عثمانی گسیل شدند. ارامنه با کمک روسیه تزاری در سال ۱۹۱۴ وان را اشغال و سی هزار شهروند، تُرک و کُرد را به طرز فجیعی قتل عام کردند و مساجد را آتش زدند.

این فجایع در زمانی رخ می داد که ارتش عثمانی در غرب و در نبرد مشهور چاناق قلعه یک تنه در مقابل قوای انگلیسی، فرانسوی، یونانی و ایتالیایی برای آزادی سرزمین های خود می جنگید. این رویکرد ارامنه باعث صدور فرمان تهجیر آنها در داخل سرزمین های عثمانی یا خروج داوطلبانه از آن شد. داستان‌سرایی غربی ها و ارامنه در خصوص کشتار سازمان یافته در خلال تهجیر بی اساس است.

- چرا آشوری ها و ارامنه رانده شده وارد ایران شدند؟

آشوریان مسیحی حکاری یا همان جیلولوق ها بعد از شورش و شکست در مقابل دولت عثمانی در خلال سالهای ۱۹۱۵-۱۹۱۸ متواری شده و به سمت اراضی غربی جنوب ارس به ویژه ارومیه و سلماس حرکت کردند. این کوچ ها در حالی رخ داد که سالیان سال اقلیت ارمنی و جیلو در ارومیه و سلماس به شکل مسالمت آمیز در کنار مسلمانان تُرک زندگی می کردند.

با این وجود شهرهای مذکور در مرکز توجهات دول غربی و روسیه تزاری قرار داشت و به فکر جداکردن ماکو، سولدوز (نقده) و خوی از آذربایجان ایران و الحاق به سرزمین ارمنی یا آشوری بودند. ارومیه؛ شهر ازلی و نورچشم سرزمین آذربایجان شهر محوری در این نقشه بود. به دلیل ضعف دولت مرکزی در ایران دولت های غربی و در راس آنها فرانسه و انگلیس با همراهی روسیه درهای شهر را به روی فراریان حکاری باز و شروع به تسلیح آنان کرد.

- قتل عام در سرزمین های آذربایجان چگونه آغاز شد؟

رهبر دینی جیلوها با نام مارشیمون به همراه رهبرنظامیشان پطروس؛ که به پطروس گوش بریده معروف بود، علی‌رغم مهمان نوازی مردم آذربایجان با ادعای ارضی در تلاش برای تاسیس حکومت مسیحی در این منطقه بودند. مسیو نیکیتین کنسول روسیه در ارومیه، مستر شت نماینده آمریکا در ارومیه و کاپیتان گرسی بریتانیایی به همراه میسیو گوژل فرانسوی در راس هیاتی با نام آمبولانس از بانیان و حامیان این نقشه به شمار می‌آمدند.

در سال ۱۹۱۸ جیلوها در مدت ۶ ماه تسلط خود بر ارومیه و سلماس بر اساس اسناد وزارت خارجه ایران ۱۵۰ هزار مسلمان را به قتل رسانده و از سرزمین های خود اخراج کردند. با این اوصاف بار دیگر قوای عثمانی و راس آنها نوری پاشا و خلیل پاشا به داد مسلمانان آذربایجان ایران رسیدند. در این راه مجدالسلطنه افشار از قهرمانان مشهور آذربایجان به همراه فدائیان خود ارتش عثمانی را یاری دادند. جیلوهای مسلح که توان مقابله نداشتند به موصل فرار کرده تحت قیمومیت بریتانیا در اردوگاه بعقوبه موصل اسکان داده شدند.

همزمان با قتل عام جیلولوق بخشی دیگر از قوای ارمنی تحت فرماندهی آندرانیک به خوی حمله کرد که با مقاومت مردم و کمک ارتش عثمانی ره به جایی نبردند. فاتحین جنگ جهانی اول در کنفرانس لوزان نماینده ایران را راه ندادند و این بار ادعای جیلولوها را از زبان پطروس مطرح و تلاش کردند سرزمین های تُرک نشین سلماس، خوی، ماکو و ارومیه را در نقشه دولت مسیحی بگنجانند. اما این توطئه با نطق تاریخی و تلاش های «رضا نور» نماینده عثمانی در مذاکرات ناکام ماند.

- آیا شمال ارس نیز در معرض کشتار قرار گرفت؟ نقش روس ها در این میان چه بود؟

تکه تکه کردن جهان تُرک یکی از اهداف جنگ جهانی اول بود. همزمان با سرزمین آناتولی شمال و جنوب ارس و قفقاز نیز در وضعیت بحرانی به سر می برد. در این بین استفاده محمدامین رسول زاده از فرصت موجود برای بنیانگذاری اولین حکومت جمهوری در جهان شرق قابل توجه است. با این وجود این دولت بار دیگر با توطئه داشناکها و اشغالگری روسها یک سال بعد سقوط کرد.

توسعه طلبی ارامنه در قفقاز بویژه بعد از سال ۱۸۲۸ و متعاقب امضای عهدنامه ترکمنچای بیشتر از سوی روس ها تشویق می شد. تفکر حاکم بر سیاست روسیه تزاری و شوروی استفاده از ارامنه در برابر مسلمانان تُرک، که احتمال قیام آنان علیه ظلم روس ها می رفت، بود.

در تمامی این سال ها ارامنه نه تنها در قره باغ و ایروان که حتی در باکو نیز اسکان داده شده و همکیشان‌شان در ایران و ترکیه تشویق به مهاجرت به قفقاز شدند. همزمان با قتل عام تُرک ها در جنوب ارس در ۳۱ مارس ۱۹۱۸ قوای روسی به فرماندهی استپان شائومانیان ارمنی در باکو، نخجوان، قره باغ، گنجه و شاماخی به پاکسازی نژادی مسلمانان مبادرت کردند.

۱۳۹۹/۰۵/۱۷

حکایت مظلومیت مسجد جمعه آغدام آذربایجان

مسجد جمعه آغدام، در شهر آغدام واقع می‌باشد در طی سالهای ۱۸۶۸-۱۸۷۰ ساخته شده است. معمار آن کربلایی صفی‌خان قره‌باغی بوده و تزئینات مسجد نیز اثر استاد محمد نقاش تبریزی می‌باشد. ساختمان مسجد از سنگ و مناره آن از آجر ساخته شده است.

مسجد جمعه آغدام، در شهر آغدام واقع می‌باشد در طی سالهای ۱۸۶۸-۱۸۷۰ ساخته شده است. معمار آن کربلایی صفی‌خان قره‌باغی بوده و تزئینات مسجد نیز اثر استاد محمد نقاش تبریزی می‌باشد. ساختمان مسجد از سنگ و مناره آن از آجر ساخته شده است.

معمار کربلایی صفی خان قره‌باغی به سال ۱۸۱۷ در شهر شوشا چشم به جهان گشود و به سال ۱۹۱۰ در این شهر دار فانی را وداع گفت. مساجدی که وی در شهرهای شوشا، آغدام، برده، فضولی و نیز شهر اودس اوکراین (مسجد تاتارها) و شهر عشق آباد ترکمنستان (مسجد قره‌باغ) بنا نموده امروزه نیز جزء نمونه‌های معماری محسوب می‌گردد. بر اساس معماری کربلایی صفی‌خان قره‌باغی سبک معماری مسجد قره‌باغ شکل گرفته است که، می توان آنرا جرئی از ترکیب معماری صفوی محسوب نمود. در آثار معماری وی از المان‌های معماری مساجد تبریز، مراغه و اردبیل نیز استفاده گردیده است.


در کتیبه نصب شده بر طاقچه محراب مسجد از محمد نقاش تبریزی به عنوان خالق تزئینات مسجد نام برده شده است. متاسفانه در منابع موجود اطلاعات چندانی از فرزند کربلایی نقاش تبریزی که با نام محمد نقاش تبریزی و یا محمد شکوهی تبریزی شناخته می‌شود در دست نیست. لیکن نقادان تزئینات بکار رفته در مسجد جامع آغدام اذعانگر وجود تاثراتی قوی از صنعت و هنر در وی می‌باشند.


شهر آغدام در یکم مرداد سال ۱۳۷۲ شمسی توسط قوای مسلح ارمنستان اشغال گردیده و مسجد جمعه آغدام به عنوان یکی از آثار برجسته معماری آذربایجان نیز به یکی از قربانیان تجاوز ارامنه بدل گشته است.


مناره‌های مسجد از درون شکافته شده، سقف آن در چند جا فرو ریخته، نقوش و نوشته‌های آن پاک شده است. این مسجد که در حال حاضر تحت اشغال قرار دارد به صورتی هدفمند و در راستای تحقیر دین اسلام به طویله بدل گشته و اخیرا نیز مشخص گردیده که توسط ارامنه به پایگاه نظامی تبدیل شده است. وضعیت امروز مسجد جمعه آغدام نقض مفاد کنوانسیون هاقا مصوب سال ۱۹۵۴ در پیرامون (حراست میراث فرهنگی در زمان جنگ) توسط ارامنه را بار دیگر تایید می‌نماید.


مساجد دیگری چون مسجد گوهرآقای بالا، مسجد گوهرآقای پایین و ساعاتلی مسجد که کربلایی صفی‌خان قره‌باغی در شهر شوشا بنا داشته از آثار بزرگ معماری وی محسوب می‌گردند. این مساجد نیز پس از اشغال شوشا به عنوان اراضی تاریخی آذربایجان توسط ارمنستان به سال ۱۹۹۲ به آثار تاریخی اسیر بدل گشته و در تحت تاراج دشمن قرار گرفته است.

 

۱۳۹۹/۰۵/۰۵

جهان عرب اطلاعات کافی در مورد مناقشه قره باغ ندارد


مصاحبه با آقای احمد طرابیک، محقق مصری


- جهان عرب تا چه حد از وحشیگریهای افراط گرایان ارمنی علیه آذرایجانی ها آگاه است؟

در مجموع، ما شاهد کمبود اطلاعات در زمینه مناقشه قره باغ هستیم. این موضوع تا بحال بازتاب مطلوبی در رسانه ها نداشته و تحقیقات لازمه در اینباره انجام نشده است. مناقشه قره باغ کوهستانی صحنه جنایات ضد بشری بوده است. مواردی چون کشتار خوجالی و اینکه یک میلیون آذربایجانی برای رهایی از وحشیگریهای ارمنی به ناچار خانه و کاشانه خویش را ترک کرده و مجبور به اسکان در شرایط اسفباری شده اند میتواند نمونه هایی از این اعمال باشند.

- دلایل فقدان اطلاعات کافی در جهان عرب در خصوص مشکل قره باغ و عدم پوشش لازمه توسط رسانه های گروهی را چگونه میشود توضیح داد؟

جهان عرب آگاهی کافی از مناقشه قره باغ ندارد و این هم دلایلی دارد. اصلی ترین علت آن، پایین بودن سطح روابط اقتصادی، تجاری، جهانگردی و سرمایه گذاری بین آذربایجان و جهان عرب میباشد. روابط دولتی به منافع متقابل اتکا دارد. وجود روابط اقتصادی قوی بین آذربایجان و جهان عرب میتواند موجبات گسترش روابط فرهنگی و رسانه ای را نیز فراهم ساخته و سطح آگاهی شهروندان عرب از مناقشه قره باغ را بالا ببرد. ذکر این نکته لازم است که آذربایجان از موضع عادلانه ای پیروی میکند که در مطابقت کامل با موازین بین المللی است. این مطالب در مورد مشکل فلسطین نیز صدق دارد. کلیه سازمانهای بین المللی و منطقه یی در قطعنامه های مصوب خود بر احیای حقوق ملتهای فلسطین و آذربایجان و عقب نشینی اسرائیل و ارمنستان از سرزمینهای اشغالی بعنوان راه حلی برای این مشکل تأکید ورزیده اند.

- شما کتاب مفصلی در خصوص قره باغ کوهستانی را تألیف کرده اید. علتی که شما را به نگارش این کتاب سوق داده چه بوده است؟

مناقشه قره باغ بمنزله یکی از صفحات دردناک در تاریخ جهان اسلام است. علیرغم وجود زخم دردناکی در قلب جمهوری آذربایجان که پاره عزیزی از پیکر جهان اسلام می باشد، سازمانهای عربی و اسلامی چه در عرصه های سیاسی و چه در عرصه رسانه های گروهای توجه کافی به این موضوع نشان نداده اند. از اینرو من علاقه دارم تا حدی که خداوند متعال برایم مقدر کرده به واکاوی مشکلی بپردازم که شهروندان معمولی و حتی نویسندگان، اسباب رسانه ها و خبرنگاران کشورهای عربی هم اطلاعات کافی از آن ندارند. مشکلی که در تهیه این کتاب مواجه شدم کمبود منابع به زبان عربی در خصوص این مناقشه بوده است.

جنایات ناشی از اشغال ارمنی که مقیاس آن فقط به اهالی آذربایجانی محدود نبوده و اماکن مقدسه دین اسلام و آثار تاریخی و فرهنگی را نیز در بر گرفته است، قرار میگیرد. هدف ارمنی ها از اشغال قره باغ نابود کردن همه چیز متعلق به ملت آذربایجان و جهان اسلام در آن منطقه است. 


توجه: این مصاحبه در سال ۲۰۱۴ میلادی انجام گرفته است و اکنون با وجود بخش‌ عربی خبرگزاری رسمی دولتی جمهوری آذربایجان «آذرتاج» و بخش عربی خبرگزاری آذویزیون، حقایق قره‌باغ و اشغالگری ارمنی و همچنین درج نوشته‌ها و حقایق قره‌باغ در مطبوعات جهان عرب به همت سفرای آذربایجان در کشورهای عربی انعکاس یافته است. همچنین درج اخبار در این خصوص در تلوزیون تی آر تی عربی رادیو تلوزیون دولتی ترکیه و بخش عربی خبرگزاری آناتولی ترکیه نیز در انعکاس حقایق قره باغ در جهان عرب تاثیر گذار بوده است.

۱۳۹۹/۰۵/۰۴

مناقشه بین آذربایجان و ارمنستان؛ آیا باید در انتظار جنگ بزرگی بود؟

سرگئی ماركدانف
عضو ارشد هیات علمی  مركز امنیت یوروآتلانتیک، انستیتوی مطالعات بین المللی مگیمو

جولای ۲۰۲۰  صحنه «جنگ چهار روزه» را بازآفرینی نمی کند


سیاستمداران و کارشناسان، دیگر به این که هر از گاهی بین آذربایجان و ارمنستان درگیری رخ دهد، هر قدر هم که چنین انتظاری وقیحانه به نظر برسد، عادت کرده اند. درگیری قومی و سیاسی بین دو جمهوری قفقاز جنوبی (بر خلاف موارد آبخازیا، اوستیای جنوبی یا دونباس) به عنوان یکی از «تقابل‌های نیابتی (پروکسی) » بین روسیه و غرب در نظر گرفته نمی شود. تا کنون، حوادث نظامی در «خط تماس» در قره باغ، مانند آنچه در اوت ۲۰۰۸ پس از «جنگ پنج روزه» روی داد، منجر به تغییر اساسی در وضع موجود منطقه نشده است.
علاوه بر این، تشدید منازعه مسلحانه معمولاً جای خود را به مذاکرات می‌داد. وضعیت پاندولی قره باغ حتی پس از وقایع آوریل ۲۰۱۶ که تا همین اواخر بزرگترین نقض آتش بس تلقی می‌شد، به خوبی کار می‌کرد و پس از چهار روز برخورد جنگی، شاهد از سرگیری روند صلح بودیم، اگرچه درباره کارایی آن می‌شود (و باید) بحث کرد.

 آیا رویارویی جولای ۲۰۲۰ صفحه جدیدی در تاریخ درگیری ارمنستان و آذربایجان باز می‌کند؟ چرا باید آن را به طور ویژه مورد توجه قرار داد؟ و اینکه افزایش تقابل فعلی باکو و ایروان چه عواقبی می‌تواند داشته باشد؟
پس از دریافت اولین اطلاعات پیرامون وخامت اوضاع در مرز ارمنستان و آذربایجان در تاریخ ۱۲ جولای و پس از آنکه معلوم شد این تشدید به یک روز محدود نمی شود، مقایسه [تنش فعلی] با «جنگ چهار روزه» سال ۲۰۱۶ شروع شد. در واقع، طبق برخی معیارها، چنین مقایسه ای امکانپذیر است. 
قبل از همه، مدت زمان درگیری‌ها جلب توجه می‌کند. در لحظه نگارش این مقاله، این درگیری‌ها، هرچند با شدت‌های مختلف، برای روز پنجم دوام داشته اند. همچنین خسارات محسوس از جمله تلفات افسران ارشد شایان توجه است. قربانیان این تنش نظامی، سرلشکر پولاد هاشم‌اف و سرهنگ ایلقار میرزایف از طرف آذربایجان، و سرگرد گاروش آمبارتسومیان و کاپیتان سوس الباکیان از طرف ارمنستان بودند.
پس از آوریل ۲۰۱۶، هیچ حادثه مسلحانه ای تا این حد موجب اقدامات گسترده چشمگیر در جمهوری آذربایجان یا ارمنستان نشده است. در منطقه قفقاز هم، «نارضایتی از کووید ۱۹» بدون هرگونه ارتباط با مناقشه وسعت زیادی داشت. اما افزایش بعدی تقابل به شکل خاصی، به چنین احساساتی مشروعیت بخشید. ساکنان باکو با برگزاری تظاهرات غیرمجاز خواستار لغو محدودیت‌های قرنطینه، بسیج و پشتیبانی از ارتش ملی شدند. اگرچه در حال حاضر چنین اقداماتی در ایروان قابل مقایسه با باکو نیست، اما این بدان معنا نیست که آرامش عمومی در ارمنستان تضمین شده است. طولانی شدن رویارویی نظامی ممکن است منجر به اقدامات اعتراضی شود. هم متهم شدن مقامات به انفعال و هم نارضایتی از مواضع سازمان پیمان امنیت جمعی به طور کلی و روسیه به طور خاص، می‌تواند به چنین اقدامات اعتراضی منجر شوند - به ویژه، به این دلیل که آنها سعی دارند از موضع بالا به نبرد نگاه کنند و خط مشی طرفدار ارمنستان را به طور جدی اتخاذ ننمایند.  
همانند سال ۲۰۱۶، ترکیه تقریباً تنها کشوری بود که حمایت آشکار و صریحی را از آذربایجان ابراز کرد. به طوری که مولود چاووش‌اوغلو وزیر امور خارجه جمهوری ترکیه از ارمنستان خواست که به خود بیاید و حواس خود را جمع کند. خلوصی آکار، وزیر دفاع این کشور، حتی واضح تر هم صحبت کرد: «ما تا حد امکان به کمک و حمایت از نیروهای مسلح آذربایجان در مقابل ارمنستان که سالهاست سیاست تجاوز را دنبال کرده و به طور غیرقانونی اراضی آذربایجان را اشغال کرده ادامه می‌دهیم». 
در عین حال، کاملا یکی شمردن وقایع سال ۲۰۱۶ و ۲۰۲۰، در درجه اول به دلیل عوامل سیاسی و جغرافیایی، اشتباه خواهد بود. در ادبیات آکادمیک و کارشناسی-تحلیلی پیرامون درگیریهای ارمنستان و آذربایجان، نام قره‌باغ کوهستانی به طور ثابت قید شده است. در واقع، قره باغ – هسته اصلی تقابل است. با این حال، مبارزه بر سر این قلمرو، وضعیت آن و همچنین امنیت و حقوق جمعیت هفت منطقه مجاور منطقه خودمختار قره باغ کوهستانی سابق، خاتمه نیافته است. درگیری همچنین در امتداد مرز دولتی ارمنستان و آذربایجان خارج از «خط تماس» در قره باغ در حال گسترش است.
به عنوان مثال، تشدید اوضاع در ماه ژوئن در خطوط تووز-تاووش در حدود ۳۰۰ کیلومتری قره باغ کوهستانی اتفاق افتاد. با این حال، به طور سنتی توجه کمتری به مرز ارمنستان و آذربایجان خارج از قره باغ جلب می‌شود، اگرچه تشدید اوضاع در اینجا علاوه بر خطوط فوق الذکر پیشتر هم رخ داده است. علاوه بر این، چنین رویارویی‌هایی گاهی اوقات موضوعات مربوط به خود قره باغ را تحت الشعاع قرار می‌دادند. 
در این رابطه می‌توان اوضاع نخجوان در ژوئن سال ۲۰۱۸ را یادآوری کرد. در آن زمان، در عملیات موسوم به «نخجوان» نیروهای مسلح جمهوری آذربایجان که به عنوان «آزادسازی ۱۱ هزار هکتار از اراضی» ارائه شد، تبادل اطلاعات گسترده ای صورت گرفت، گرچه جزئیات آن تا کنون موجب ارزیابی‌ها و تفسیرهای متناقضی شده است.
در عین حال، گره این مشکلات بعید است پیچیده تر از «خط تماس» قره باغ باشد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، مرز ارمنستان و آذربایجان علامت گذاری و تقسیم نشده بود. در همین رابطه، باکو به طور سنتی در مورد اشغال مناطق روستایی در نخجوان و منطقه قزاق آذربایجان توسط نیروهای ارمنی سخن می‌گفت و ایروان هم درباره از دست دادن قلمرو آرتسواشن، یعنی سرزمین‌هایی که هیچگونه ارتباطی با منطقه مورد بحث منطقه خودمختار قره باغ ندارند. البته در کل هم، این مرز به گونه ای تعیین شده که «اراضی بایر» [خالی از سکنه] زیادی در آن قرار دارد که طرفین می‌توانند از آن خود در نظر بگیرند. برای داوری دقیق هم هیچ امکان، اراده و  تمایلی وجود ندارد. ریشه مشکل سیستمی به خصوص در اینجاست، و اینکه «چه کسی اولین نفر باشد» مهم نیست، هر قدر هم که در باکو و ایروان آن را بزرگ کنند. بنابراین، جولای ۲۰۲۰ نباید به عنوان نوعی اتفاق غیرمنتظره تلقی شود. بحث، بیشتر، پیرامون واقعی سازی مشکلاتی است که پیشتر در ابهام  قرار داشتند (از جمله به دلیل توضیحات نه همیشه موثر کارشناسان).

منطقه مرزی خطرناک: چشم اندازهای احتمالی

در شرایطی که مرز علامتگذاری و تقسیم نشده حتی بین کشورهای دوست یعنی آذربایجان و گرجستان نیز حوادث ناخوشایندی رخ می‌دهد که مسبب مسائلی در روابط دوجانبه می‌شوند. در رابطه با ارمنستان و جمهوری آذربایجان، صحبت از کشورهای درگیر مناقشه ای است که روابط دیپلماتیک ندارند و «سیاست مبتنی بر خاطرات» بر اساس روایت‌های تقابل آمیز را می‌سازند. علاوه بر این، آنها به اتحادهای مختلف نظامی-سیاسی گرایش دارند. ایروان عضو سازمان پیمان امنیت جمعی است، و باکو اگرچه از پیوستن به اتحادهای مختلف اجتناب می‌ورزد، اما به طور جدی با ترکیه همکاری می‌کند، کشوری که خرده حساب‌های قدیمی خود را با ارمنستان دارد که دست کم در حوادث اواخر قرن نوزدهم ریشه دارند.
از آوریل ۱۹۹۳، آنکارا مرزهای زمینی با ارمنستان را بسته نگه داشته (کمی بیش از ۳۰۰ کیلومتر) و از نظر سیاسی هیچ کشوری به این صورت واضح و پی در پی از رویکردهای جمهوری آذربایجان برای احیای تمامیت ارضی پشتیبانی نمی کند. بنابراین، با توجه به وضعیت نامشخص مرزهای دولتی، مبارزه اصلی بر سر «اراضی بایر» است که هر یک از طرفین آنها را از آن خود در نظر می‌گیرد. در نتیجه، با ادبیات اقتصادی، «ارزش افزوده» مناقشه قره باغ ایجاد می‌شود، با این تفاوت که در اوضاع پیرامون قره باغ بحث یافتن امر بهینه، بین اصول بنیادینی همچون حق ملت‌ها برای خودمختاری و وحدت دولت‌ها مطرح است، در حالی که در رویارویی در طول خطوط مرزی تهدید درگیری بزرگ بین الدولی محتمل می‌شود.
 گسترش این تقابل مملو از چرخش‌های خطرناک بسیاری است که از جمله می‌توان  به فرسایش وحدت سازمان پیمان امنیت جمعی، وخیم شدن روابط روسیه و ترکیه و رشد منفی گرایی در روابط بین مسکو از یک سو، باکو و ایروان از سوی دیگر، اشاره کرد. همه این مشکلات تا سال ۲۰۲۰ وجود داشته است. اما تشدید اوضاع، اگر به موقع متوقف نشود، قادر  است آنها را بی نهایت مبرم سازد.
 به هر حال، کاهش نقش روسیه در قفقاز جنوبی که ایالات متحده و متحدان آن خواهان آن هستند، مزایای خاصی نیز برای آنها به ارمغان نخواهد آورد. ضمن آنکه برای آنها انتخاب دشواری بین دو طرف پیش می‌آید، و آنها هم درست مانند مسکو، سعی می‌کنند اتخاذ «تصمیم نهایی» را به تعویق بیاندازند. گمان نمی رود بتوان به مجاورت درگیری با خط لوله باکو - تفلیس-جیحان خوشبین بود. همچنین بعید است که افزایش جاه طلبی‌های منطقه ای ترکیه یا ایران (که همچنین سعی خواهد کرد در مهار خطرات امنیتی در قفقاز نقش خود را ایفا کند) با منافع آمریکا مطابقت داشته باشد. در نتیجه، تسامح ایالات متحده در رابطه با تلاش‌های مسالمت آمیزی که توسط مسکو انجام می‌گیرد بی همتا و در دیگر نقاط داغ و «سرد» فضای پساشوروی تکرارنشدنی است.

بزرگترین خطر تشدید تنش فعلی چیست؟ اول از همه، این که درگیری‌های مرزی به هیچ وجه در متن «اصول به روز شده مادرید» که روند صلح قره باغ پیرامون آن در حال انجام است، مورد اشاره قرار نگرفته­اند. در آنها ساز وکارهای علامت گذاری، تعیین حدود و حل و فصل مشکلات اراضی «بایر» ثبت نشده است. گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا بدین منظور ایجاد نشده است. با این حال، بدیهی است که همه اینها به خودی خود از بین نمی روند.

سناریوهای توسعه اوضاع

در حال حاضر چندین سناریو برای توسعه اوضاع قابل مشاهده است. امروز صحبت از یک جنگ تمام عیار جدید، هر قدر هم که این فرضیه منطقی باشد، فعلا نا بهنگام است. [البته] این امر نفی نمی شود، به ویژه هنگامی که فرایندهای اتخاذ تصمیم‌های خاص نه تنها به ژنرال‌ها بلکه به گروهبان‌های محلی هم بستگی دارد، اما در حال حاضر این سناریو برگشت ناپذیر نیست. هرچند به این دلیل که کانون اصلی درگیری، قره باغ باشد و نه اراضی مرزی ارمنستان و آذربایجان که در آنها قرارگاه‌ها بیشتر شده، اما مزایای آن کمتر مشهود است. برخلاف وقایع سال ۲۰۱۶، درگیری مسلحانه فعلی به نظر نمی رسد یک اقدام برنامه ریزی شده باشد. در این میان، در حقیقت، کندوکاو مواضع در همه جهات (واکنش مسکو، آنکارا، واشنگتن، سازمان پیمان امنیت جمعی) صورت می‌گیرد.
 با این حال، «جولای داغ» نه تنها ریسک‌های خطرناک، بلکه همچنین فرصتهای جدیدی را در درجه اول برای روسیه فراهم می‌کند. البته، حفظ وحدت در صفوف سازمان پیمان امنیت جمعی که در آن بسیاری از کشورها روابط با آذربایجان را که به طور رسمی عضو این سازمان نیست در اولویت قرار می‌دهند، برای روسیه دشوار خواهد بود. خود مسکو هم خواهان تبدیل باکو به چیزی شبیه تفلیس و همچنین انتقال درگیری به شکلی که [روسیه] روابط خصوصی خود با یکی از طرفین را از دست بدهد، نیست. با این حال، روسیه در «منطقه مرزی» از منابع و فرصتهای بیشتری برای تأثیرگذاری بر طرفهای درگیر برخوردار است تا مستقیماً در قره باغ که در آن تلاش‌های [روسیه] با اقدامات سایر اعضای گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا، ایالات متحده و فرانسه تکمیل می‌شود. و از این رو، بسیار مهم است که ضمن فاصله گرفتن از منافع گروه‌های لابی دو طرف به طور موثر و با دقت اقدام نماید.   
 از دست دادن ارمنستان به عنوان متحد، جمهوری آذربایجان را به عامل انتقال پیگیر منافع روسیه تبدیل نخواهد کرد. اما در عین حال، فاصله گرفتن شدید باکو از مسکو و تمرکز فوق العاده بر رویکردهای ایروان، فضای مانور را تنگ تر کرده و مواضع کسانی را که در واقع در قفقاز رقیب روسیه هستند تقویت می‌نماید.
 تنش زدایی مؤثر، همراه با از سرگیری روند مذاکره که به صورت دوفاکتو به موجب همه گیری کروناویروس متوقف شده، می‌تواند برگ برنده جدیدی حتی فراتر از روابط با جمهوری‌های قفقاز در اختیار مسکو قرار دهد. البته هنوز تا مذاکرات معنادار راه زیادی مانده است. با این حال، وظیفه حفظ کنترل اوضاع و پیشگیری کیفی از بروز حوادث (نه تنها در خود قره باغ بلکه در ورای مرزهای آن در امتداد مرز ارمنستان و آذربایجان) در اولویت قرار می‌گیرد. در این صورت، سناریوی «آونگی» پیشین (هنگامی که مذاکرات متناوبا جایگزین حوادث می‌شوند) ادامه خواهد یافت. انبوه شکایات و گلایه‌ها نسبت به آن این است که این وضعیت ایده آل نیست. همانطور که توماس دو وال قفقازشناس بریتانیایی در کتاب خود با عنوان «ارمنستان و آذربایجان در میانه جنگ و صلح» به درستی یادآور می‌شود، وضع موجود مناقشه را حل و فصل نمی کند، بلکه بسترهایی را برای از سرگیری آن ایجاد می‌نماید. با این حال، تا زمانی که طرفین، سازش معقول و منطقی پیدا نکردند، متوقف کردن خطرات ناشی از حوادث بسیار مهم است. در این خصوص، فرصتی (هرچند ناچیز) برای عبور از مدیریت مناقشه به حل و فصل آن پدیدار می‌شود.
 
ترجمه: رقیه کرامتی نیا، دانش آموخته کارشناسی ارشد مطالعات روسیه، دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران