۱۳۹۹/۰۹/۰۶

واکنش مجلس آذربایجان به مصوبه سنای فرانسه درباره قره ‌باغ

 مجلس شورای ملی آذربایجان در بیانیه‌ای با واکنش به مصوبه روز گذشته سنای فرانسه در خصوص قره‌باغ از دولت این کشور خواست تا به سازمان امنیت و همکاری اروپا درخواست خروج فرانسه از ریاست مشترک گروه مینسک را بدهد.

در این بیانیه اعلام شده است: توافقنامه میان آذربایجان، ارمنستان و روسیه که روز ۱۰ نوامبر، برای پایان مناقشه قره‌باغ امضا شده و این توافقنامه به معنای اجرای قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد است که فرانسه نیز از آنها پشتیبانی می کند. این قطعنامه‌ها بر عقب نشینی ارتش ارمنستان از خاک آذربایجان تاکید می‌کنند.

این بیانیه همچنین با تاکید بر اینکه واقعیتهای جدید باید از طرف همه طرفها پذیرفته شود، آمده است: فرانسه با نگرش و اظهارات اخیر خود بی طرفی را رعایت نکرده، به همین دلیل باید از سازمان امنیت و همکاری اروپا خواسته شود تا این کشور را از ریاست مشترک گروه مینسک خارج کند.

همچنین از دولت باکو خواسته شده تا در خصوص روابط سیاسی و تجاری با فرانسه تجدید نظر شده و اقدامات لازم در این خصوص صورت گیرد.

آیدین میرزازاده، نماینده مجلس آذربایجان در گفتگو با خبرنگار آناتولی با اشاره به اینکه فرانسه درصدد است تا اهمیت پیروزی آذربایجان را کاهش داده و فشار سیاسی به کشور وارد کند، اظهار داشت: چنین فشارهایی نمی توانند آذربایجان را بازدارند. این تصمیم فرانسه بیش از هر چیز ضربه‌ای به چهره خود این کشور است چرا که از جدایی طلبی حمایت می کند. با چنین اقدامی فرانسه در آينده نیز باید از جدایی طلبی در اسکاتلند و کاتالونیا نیز حمایت کند. تصمیم سنای فرانسه دولت فرانسه را در معرض سوظن قرار داده و غیر قابل قبول است.

گفتنی است سنای فرانسه دیروز با تصویب قطعنامه ای از دولت خواست منطقه به اصطلاح «جمهوری خودخوانده قره باغ» را به رسمیت بشناسد. این قطعنامه با انتقاد زیادی در داخل فرانسه نیز روبه رو شده است.

مناقشه میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه قره باغ، در سال ۱۹۸۸ میلادی آغاز و در سال ۱۹۹۱ به درگیری نظامی تبدیل شد. در نتیجه این درگیری‌ها، منطقه قره‌باغ کوهستانی جمهوری آذربایجان و هفت شهرستان همجوار آن به اشغال نیروهای ارمنی درآمد.

در ماه مه سال ۱۹۹۴ میلادی میان طرفین درگیر، آتش‌بس برقرار شد. اما این توافق صرفا بر روی کاغذ ماند و ارمنستان مکررا این آتش بس را نقض می‌کند.

لازم به ذکر است، قره باغ همواره منطقه‌ای تُرک‌نشین بوده و جزو اراضی تاریخی آذربایجان محسوب می‌شود. در دوره شوروی سابق نیز این منطقه جزو جمهوری سوسیالیستی آذربایجان بود اما رفته رفته بافت جمعیتی آن به نفع ارامنه تغییر یافته و پس از انحلال شوروی، با حمایت روسیه به اشغال ارمنستان درآمد.

فرانسه و آمریکا به همراه روسیه، اعضای گروه مینسک را تشکیل می‌دهند که در سال ۱۹۹۲ توسط کنفرانس امنیت و همکاری در اروپا برای حل و فصل صلح آمیز برای درگیری میان آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه قره‌باغ ایجاد شد. اما این گروه نیز پس از ۲۸ سال عملا نتوانست نقشی در پایان دادن به اشغال حدود بیست درصد از خاک آذربایجان توسط ارمنستان ایفا کند.

شورای امنیت سازمان ملل نیز در چهار قطعنامه بر لزوم خروج نیروهای ارمنستان تاکید کرده بود اما عملا اجرا نشده بود.

ارتش آذربایجان در نتیجه عملیاتی که روز ۲۷ سپتامبر و به دنبال حملات ارمنستان آغاز کرد، توانست بیشتر اراضی اشغالی را آزاد و مقرر شد بقیه مناطق اشغال شده نیز طبق توافقنامه ده نوامبر میان آذربایجان، ارمنستان و روسیه به آذربایجان بازگردانده شود.

 طرف ارمنی می‌بایست روز ۱۵ نوامبر از کلبجر، بیستم نوامبر از منطقه آغدام و اول دسامبر نیز از لاچین خارج شود. بیشتر مناطقی که اکنون به آذربایجان پس داده می‌شود توسط ارامنه کاملا تخریب و خانه‌ها و درختان باقیمانده نیز به آتش کشیده شده است.

۱۳۹۹/۰۹/۰۲

ارمنستان شهر آغدام آذربایجان را به خرابه تبدیل کرده است

 در پی استقرار ارتش آذربایجان در شهر آغدام تصاویری منتشر شده که نشان می‌دهد ارمنستان با اشغال آغدام آن را تخریب و کاملا به شهر ارواح تبدیل کرده است.

در شهر آغدام که ۲۷ سال در اشغال ارمنستان بوده، تقریبا هیچ ساختمان سالمی باقی نمانده و به خرابه‌ تبدیل شده است.

مسجدی با دو مناره که در قرن نوزدهم ساخته شده، تنها بنای آغدام است که بنای اصلی آن سالم باقی مانده اما آن نیز در وضعیت بسیار نامناسب قرار دارد.

تصاویری که از مناره‌های مشرف به این شهر ثبت شده، نشان می‌دهد که ارامنه شهر را کاملا نابود کرده‌اند و شهر به تلی از سنگ و آوار تبدیل شده است.

نابودی شهر آغدام توسط ارامنه در رسانه‌های خارجی با عنوان «هیروشیمای قفقاز» توصیف شده است.

بر اساس توافق نامه آذربایجان و ارمنستان که روز دهم نوامبر با وساطت روسیه امضا شد، نظامیان ارمنستان باید تا روز ۲۰ نوامبر شهرستان آغدام را ترک و به اشغال این منطقه پایان دهند.

تقریباً ۷۷ درصد شهرستان آغدام در سال ۱۹۹۳ توسط ارتش ارمنستان اشغال و حدود ۲۰۰ هزار نفر از مردم آذربایجانی مجبور به خروج از زادگاهشان شدند. مرکز شهر آغدام و بسیاری از روستاها آن پس از اشغال، غارت و ویران شده‌اند.

بسیاری از آوارگان آذربایجانی در انتظار بازگشت به سرزمین خود و آبادانی مجدد آن هستند.

گفتنی است طبق توافق دهم نوامبر طرف ارمنی می‌بایست روز ۱۵ نوامبر از کلبجر و اول دسامبر نیز از لاچین خارج شود. البته جمهوری آذربایجان با توجه به شرایط جوی و اقلیمی برای تخلیه کلبجر به ارمنستان ۱۰ روز دیگر مهلت داده است.




















۱۳۹۹/۰۸/۱۶

نگاهی به تاریخ شهر شوشا مرکز فرهنگی منطقه قره باغ آذربایجان

 تا چند روز آینده شهر تاریخی شوشا مرکز فرهنگ، هنر و موسیقی آذربایجان به آغوش آذربایجان باز خواهد گشت و بهتر است مروری دوباره داشته باشیم به تاریخ این شهر زیبا.

این شهر در اوایل قرن دوازدهم هجری توسط پناه علی خان، خان قره باغ دیوار کشی شده و به صورت مستحکمی درآمد. پناه خان قره باغی نخست، جارچی نادرشاه افشار بود. پناه خان پس ازقتل نادرشاه به قره باغ آمد و در آنجا ساكن شد و به تدریج قلعۀ پناه‌آباد مشهور به قلعۀ شوشا را بنا نهاد. پناه خان سپس مردم قریۀ شوشا را در داخل آن قلعه اسكان داد و سكه‌ای نقره ای نیز به نام پناه‌آباد ضرب كرد.

افراد قدیمی آذربایجان حتما پول پناباد را که ماخوذ از پناه آباد می باشد را شنیده اند. سکه های پناباد این شهر یکی از رایجترین سکه ها تا یکصد سال اهالی آذربایجان بود.

شهر شوشا دارای ۱۷ محله بود: سیدلی، جولفالار، چوخور محله، ۴ چینار، ساعاتلی، دمیرچی لر و ... از آثار مشهور شوشا می توان نام برد:

قصرهای درون قلعه، کاخ پناه علی خان، برج قارابویوک خان، دروازه گنجه ( که یکی از درازه‌های اصلی شهر بود)، خانهٔ شاعره نامی آذربایجان خورشیدبانو ناتوان، املاک کاخ مانند حاج قلی، خانه اسدبیگ، خانه مهمانداروف‌ها، خانه ظهراب‌بیگوف‌ها، مسجد جامع (یوخاری مچید (مسجد بالا) یا گوهرآغا مچیدی (مسجد گوهر آقا)، آرامگاه‌ها و چشمه‌ها (همه متعلق به سده‌های ۱۸ و ۱۹) نام برد که خود از نمونه‌های زیبای معماری شوشا به‌شمار می‌روند. کربلایی صفی خان ( تولد ۱۷۸۸ اهر- وفات۱۹۱۰ شوشا) یکی از معماران چیره‌دست آذربایجانی در نیمه سدهٔ ۱۹ به قره‌باغ آمده و کار در سبک معماری شرقی را در آنجا ادامه داد. نوسازی امامزاده بردع (۱۸۶۸)، ساخت مسجد آغ‌دام(۱۸۷۰)، ساخت آشاغی مچید (مسجد پایین) در شوشا (۵–۱۸۷۴)، ساخت مسجد گوهرآغا در شوشا و مسجد قره‌باغلیلار در عشق‌آباد (۱۸۸۰) از آثار اوست.

پس از او فرزندش ابراهیم خلیل خان، خان منطقه وسیع و آباد قره باغ شده، در استحكام قلعه شوشا و آبادانی اطراف آن كوشش كرد. در زمان وی فرهنگ و ادبیات تُرکی آذربایجانی در منطقه رشد فراوانی داشت. شاعر نامدار آذربایجان ملاپناه واقف در دربار وی بود.

بناهای برجامانده از ابراهیم خلیل خان جوانشیر در قره‌باغ به این ترتیب هستند:

الف) مسجد جامع که در سال ۱۱۸۲ ق ساخته شد و سپس به دستور دخترش گوهرآغا مرمت گردید.

ب) دیوار قلعه شوشا که در سال ۱۱۹۸ ق در عرض سه سال ساخته شد.

ج) هر دو قلعه عسکران که در ۱۲۰۳ ق ساخته شدند.

د) عمارت واقع در خزینه‌دره‌سی

و) عمارت خان باغی در یک فرسخی شوشا

ه) حصار باغ آغ‌دام و گنبدهای قبرهای پناهخان و اولادش.

استحکام دیوارهای شوشا به قدری بود که آغامحمدخان قاجار علیرغم داشتن سربازان چند ده هزار نفری به دفعات نتوانست این شهر را تصرف کند. 

در زمان فتحعلیشاه این شهر با خدعه ارامنه به تصرف روسها درآمد و برای آزاد سازی این شهر و سایر نقاط اشغالی آذربایجان کشاف الغطا، یکی از مجتهدین به نام شیعه فتوای زیر را صادر کرده بر شهید بودن این مدافعان اسلام تاکید کرد: فان المقتولین فی ثغور آذربایجان لدفع الکفر و العناد و الطغیان لحفظ الاسلام و المسلمین و اعراض المومنات و المومنین کالمقتولین طلبا لرضاء رب الارض و السماء بین یدی المظلوم الشهید فی کربلا.

با تصرف شوشا مهدی قلی خان، آخرین خان قره باغ، به تبریز عقب نشینی کرد و شمال ارس کلا به تصرف روسها درآمد. فرهنگ موثر ترکی این شهر علیرغم تلاش فراوان روسها و ارامنه تغییر پیدا نکرد و این شهر به عنوان مکتب علمی موسیقی آذربایجانی و  مخصوصا مرکز موسیقی موغام آذربایجان به حیات خود ادامه داد.

در سالهای مابین ۱۹۱۸ - ۱۹۲۰ یعنی تشکیل جمهوری آذربایجان این شهر توسط ارامنه افراطی سوزانده شد. در سال ۱۹۲۱ شوشا مرکز ولایت مختار قره باغ شد. دو سال بعد یعنی ۱۹۲۳ شهر خان کندی مرکز ولایت بزرگ و خودمختار قره باغ اعلام شد. تمام تلاشهای روسها و ارامنه از ۱۹۲۰ تا ۱۹۹۰ حذف آثار فرهنگی، اداری و اقتصادی این شهر بود تا اینک با استقلال آذربایجان از شوروی، شهر شوشا در ارديبهشت ۱۳۷۱ به اشغال قشون ارمنستان درآمد و بیش از ۱۹۵ نفر از اهالی این شهر کشته شده و بقیه اهالی شهر هم برای حفظ جان به نواحی داخلی آذربایجان کوچ کردند.


توحید ملک‌زاده

۱۳۹۹/۰۸/۱۴

پشت پرده تحرکات شبه‌نظامیان کُرد؛ در قره‌باغ، ایران و عراق چه می‌گذرد؟

 هر چند توافق بغداد-اربیل برای اخراج تروریست‌های پ.ک.ک از سنجار عراق مثبت به نظر می‌رسد، اما عدم وضوح سیاست این کشور و همچنین ایران در قبال آینده این گروه، آنها را به سمت قره‌باغ اشغالی و تعرض به مردم آذربایجان سوق داده است.

پس از توافق سنجار (شنگال) و مخالفت برخی ایزدی‌ها با ورود پیشمرگه‌های حزب دموکرات کردستان به این منطقه عراق، قره‌باغ که از سال‌ها پیش محل تاسیس کمپ‌های عناصر گروه تروریستی پ.ک.ک بوده طی هفته‌های اخیر پذیرای شمار بیشتری از آنها از سمت این کشور شده است. تشدید اختلاف حزب دموکرات کردستان عراق با برخی ایزدی‌های شنگال، موجب تزلزل پایگاه گروه تروریستی پ.ک.ک در این شهر شده و مساله قره‌باغ نیز راه فرار برای عناصر این گروه فراهم کرده است.

ارشد صالحی، نماینده مردم کرکوک و رئیس جبهه ترکمنان عراق در مصاحب با شبکه «ای.ان.تی» آذربایجان گفت: ''گزارشی درباره انتقال تروریست‌ها به قره‌باغ توسط سفارت ارمنستان در بغداد تقدیم مجلس عراق کرده‌ایم. مهمات و سلاح‌هایی آنها هم از عراق به ارمنستان منتقل شده است. تمام این موارد به اطلاع رئیس کمیسیون امنیت پارلمان عراق رسانده‌ایم''.

این نقل و انتقال طبق توافق ماه جولای میان طرفین صورت گرفته و براساس آن عناصر گروه تروریستی پ.ک.ک و «پ.ی.د» به‌عنوان شاخه سوری آن در منطقه قره‌باغ به آموزش شبه نظامیان ارمنی می‌پردازند.

هرچند توافق مذکور که به‌منظور اخراج عناصر گروهک تروریستی پ.ک.ک از عراق امضا شده، یک اقدام مثبت برای تامین امنیت همسایگان این کشور عربی به شمار می‌رود، اما بغداد هنوز به پرسش بسیار مهمی در این زمینه پاسخ نداده است؛ آنها پس از سنجار به کجا خواهند رفت؟ توافق برای خروج عناصر مسلح تروریستی از شنگال مثبت است، اما بغداد و اربیل چقدر در این امر صداقت دارند؟

تزلزل کرونیک در ساختار سیاسی عراق، باعث شده دولت الکاظمی به جای رفع نگرانی‌های آنکارا نسبت حضور تروریست ها در این کشور تنها برای بهبود روابط خود با اربیل اقدام کند و این امر را به یک مسئله داخلی تقلیل دهد. علاوه بر این، احیای بحث درباره ماده ۱۴۰ قانون اساسی عراق جهت الحاق مناطق ترکمن‌نشین این کشور همزمان با مسئله قره‌باغ و تطبیق تبصره‌های این ماده مبنی بر سرشماری نشانه تضعیف اصل دولت-ملت‌ و مشروعیت‌زدایی در قالب توافق نامه لوزان است.

برخی نظامیان ارمنی که توسط ارتش جمهوری آذربایجان اسیر شده‌اند نیز حضور مزدوران تروریستی پ.ک.ک در جنگ قره‌باغ به نفع ارامنه را تایید کرده‌اند. یکی از آنها به نام «آلبرت یرواند میکاییلیان» که اهل شهر آرتیک ارمنستان است، در این زمینه می‌گوید: ''اواخر سال ۲۰۱۹ به خدمت سربازی فراخوانده و پس از ۶ ماه به مرکز آموزش نظامی در شهر خوجاوند (مارتونی) اعزام شدیم. در این مرکز ۱۵۰۰ مزدور پ.ک.ک حضور داشتند و ماهانه ۶۰۰ دلار دستمزد دریافت می‌گرفتند. آنها به زبان کُردی سخن می‌گفتند و پس از دیدن آموزش راجع به جغرافیای منطقه، در قالب گروه‌های ده الی پانزده نفره، عازم جنگ علیه آذربایجان می‌شدند.''

اردوگاه‌های گروه تروریستی پ.ک.ک به‌عنوان کریدور لجستیکی بین ارمنستان و مناطقی از قره‌باغ در خط لاچین-کلبجر واقع شده‌اند. این مناطق دارای بیشترین منابع آب و معادن زیرزمینی در منطقه قره باغ اشغالی است. یکصد و پنجاه و پنج معدن مختلف، از جمله معادن طلا و مس وجود دارد که توسط شرکت‌های بین‌المللی اداره می‌شوند. گروه تروریستی پ.ک.ک همانند سوریه، در منطقه قره‌باغ اشغالی نیز عهده‌دار کنترل و غارت این منابع غنی است.

تلاش ارمنستان برای الگوبرداری از مدل سوریه و عراق نیازمند برخی عناصر گروه تروریستی پ.ک.ک فراتر از آسالا بود. آنها به علت داشتن پایگاه ایزدی در ارمنستان و اقدامات پارتیزانی قادر به نبرد گریلایی در قره‌باغ بوده و به علت نفرت ایدئولوژیکی نسبت به ترکیه و آذربایجان بیش از شهروند ارمنی در جنگ علیه این دو کشور به کار می‌آیند.

علا مغربی، روزنامه‌نگار تلویزیونی مصر، طی مقاله‌ای در وبسایت خبری «الغد» نوشته است: ''شمار زیادی از مزدوران لبنانی برای شرکت در جنگ به قره‌باغ اعزام شده‌اند. ماموریت آنها، هدف قراردادن غیرنظامیان و تأسیسات غیرنظامی در آذربایجان است''. حمایت برخی کشورهای عربی مانند امارات متحده عربی و عربستان سعودی از شبه‌نظامیان مذکور و سکوت معنادار ایران در این زمینه هم از سوی عراق مانیتور می‌شود. این حمایت‌ها چند روز پیش از عملیات ارتش آذربایجان جهت آزادسازی مناطق اشغالی شدت یافته بود.

مختار الموسوی، عضو کمیسیون روابط خارجی پارلمان عراق در گفتگو با وبسایت «العربی الجدید» تصریح کرده است: ''اطلاعات موثق منابع امنیتی عراق نشان می‌دهد که امارات متحده عربی کانال‌هایی را برای کمک مستمر از عناصر پ.ک.ک ایجاد کرده و یک عضو خانواده حاکم ابوظبی نیز در حمایت از عناصر گروه مذکور دست دارد. نیروهای تیپ ۸۰ پیشمرگه اربیل نیز اخیراً وسایل ارتباطی نوین، تجهیزات مکان‌یاب، دوربین‌های دید در شب و غیره را که قرار بوده است به عناصر پ.ک.ک در ترکیه داده شود در شمال عراق کشف و ضبط کرده‌اند.''

از سوی دیگر، هفته گذشته شبه‌نظامیان حزب «دموکرات کردستان ایران» وارد دو شهر اشنویه و نقده در استان آذربایجان غربی این کشور شده و نیروهای نظامی‌-امنیتی را تهدید کرده‌اند. طی چند ماه اخیر چند عضو سپاه پاسداران هم توسط شبه‌نظامیان کرد در شمال غرب ایران کشته شده‌اند.

مقامات ایران تا دیروز نسبت به انتقال عناصر تروریستی پ.ک.ک به قره‌باغ اظهار بی‌اطلاعی می‌کردند، اما این حملات و همچنین خط سیر درگیری‌ها نشان از فعالیت شدید آنها در حد فاصل بین استان آذربایجان غربی این کشور تا مرز ارمنستان دارد.

نفوذ روسیه بر پ.ک.ک هم سبب افزایش قدرت حزب دموکرات کردستان ایران و انجام مجدد عملیات در این کشور شده است. روس‌ها علی‌رغم داشتن مشکلاتی در بلاروس، قفقاز و کریمه، با تضمین محدوده مانور خود، ایران را در ورطه تنهایی فرو برده‌اند. حمله اعضای حشدالشعبی به دفتر حزب دموکرات کردستان عراق در بغداد و درگیری‌های اخیر بین پیشمرگه‌ها با سپاه پاسداران هم نشان می‌دهد که توافق چند ساله این کشور با آنها را به فراموشی سپرده شده است.

از این رو، ایران باید با توجه به حساسیت منطقه و حمایت برخی کشورها از اقدامات تروریست‌های پ.ک.ک و شاخه سوری این گروه یعنی «پ.ی.د» علیه ترکیه و اکنون آذربایجان، رویکرد خود را تغییر دهد و زمینه را پاکسازی مناطق مرزی آنها توسط این کشور فراهم کند. سیاست دوگانه دولتمردان تهران در قبال گروه‌های مذکور باعث شده تا به مرور امنیت و استقرار در مرزهای ایران، ترکیه و سوریه توسط آنها تهدید شود. بنابراین تغییر سیاست‌های ایران در منطقه ضروری به نظر می‌رسد.

نویسنده: رضا طالبی کارشناس ارشد روابط بین الملل بوده و ساکن استانبول است. وی روزنامه‌نگار و تحلیلگر حوزه قفقاز است.


۱۳۹۹/۰۸/۱۲

مرحله‌ای نوین در روند مناقشه قره‌باغ اشغالی

 یکی از دیپلمات‌های باسابقه ایرانی با اشاره به عوامل مختلف و موثر در موفقیت‌های اخیر ارتش آذربایجان، پیشنهادات مهمی را به جامعه بین‌المللی برای تثبیت مناطق آزادشده قره‌باغ و تحقق تمامیت ارضی این کشور ارائه کرد.

دکتر افشار سلیمانی، کارشناس و استاد روابط بین‌الملل و مسائل قفقاز و سفیر سابق ایران در باکو طی یک مقاله اختصاصی برای خبرگزاری آناتولی، ضمن تشریح عوامل موثر بر شکست‌های اخیر نظامیان ارمنستان از ارتش جمهوری آذربایجان، پیشنهادات مهمی را برای حفظ مناطق آزادشده این کشور در قره ‌باغ و تحقق حاکمیت ملی و تمامیت ارضی این کشور ارائه کرد که مشروح آن در ادامه می‌آید.

بیش از سه دهه از اشغال قره‌باغ و مناطق پیرامون آن که شامل بیش از بیست درصد از اراضی آذربایجان می‌شود، از سوی ارمنستان می‌گذرد. سال جدید شاهد چندین درگیری بین دو کشور در این منطقه بوده‌ایم. از تاریخ ۲۷ سپتامبر سال جاری و در پی نقض چندین باره آتش‌بس ۲۶ ساله - که برپایه قرارداد بیشکک صورت گرفته است - توسط نظامیان ارمنستان، ارتش آذربایجان با پیشروی در مناطق زنگیلان، جبراییل، فضولی، سواقوشان، قبادلی، آغدره و غیره، شهرها و روستاهای بسیاری را آزاد کرد.

بهترین دستاورد اخیر آذربایجان در این مرحله دستیابی به اراضی هم‌مرز خود با ایران در ناحیه آغبند،زنگیلان و پل خداآفرین و ارتباط مجدد مرز ۱۳۲ کیلومتری با این کشور است که ۲۷ سال در اشغال ارمنستان قرار داشت. الهام علی‌اف، رئیس‌جمهور آذربایجان نیز این موفقیت را به هموطنانش و همچنین مردم ایران تبریک گفت. این مرحله از درگیری‌ها، به دلایل زیر، مرحله جدیدی از تحولات در مناقشه قره‌باغ به شمار می‌رود.

درگیری اخیر در شرایطی آغاز شد که جامعه بین‌المللی شاهد اوضاع بحرانی بلاروس و اوکراین و مشغولیت روسیه با تحولات این دو کشور و همچنین سوریه، دل‌مشغولی‌ ترامپ به انتخابات آمریکا، شرایط ناشی از بحران کرونا در منطقه و جهان، عدم رضایت ولادیمیر پوتین از نیکول پاشینیان، نخست‌وزیر ارمنستان بود. هویت غیرقره‌باغی پاشینیان و اختلافش با ارامنه این منطقه، کاهش محبوبیت او نزد هوادارانش به دلیل عدم تحقق وعده‌های انتخاباتی نیز مزید بر علت شد.

از موارد فوق مهم‌تر؛ احیای روحیه ملی مردم جمهوری آذربایجان پس از تهاجم ماه ژوئیه ارامنه به منطقه تووز (واقع در نزدیکی مسیر عبور خطوط لوله نفت و گاز باکو-تفلیس-جیهان و باکو-تفلیس-ارزروم و تاناپ) و برگزاری میتینگ‌های مردمی در شهر باکو و درخواست آنها برای آزادسازی اراضی کشورشان بود. اعلام آمادگی بسیاری از جوانان و میانسالان آذربایجان برای عزیمت به جبهه‌های نبرد، باعث شد ارتش این کشور، فرصت را غنیمت بشمارد و برای آزادسازی قره‌باغ اشغالی از دست ارمنستان اقدامات جدی‌تری انجام دهد.

نقش حمایت ترکیه از آذربایجان در موفقیت‌های ارتش این کشور نیز انکارناپذیر است. پس از برگزاری مانور نظامی مشترک دو کشور در نخجوان و باکو و متعاقب آن تهاجم نظامیان ارمنی‌ به شهر تووز بسیاری از مستشاران و همچنین مهمات نظامی ترکیه در آذربایجان باقی ماندند. ترکیه پیشتر نیز با فروش تجهیزات، به‌ویژه پهپادهای بایراکتار به جمهوری آذربایجان سبب شد روحیه مسئولین سیاسی، ارتش و مردم این کشور نیز تقویت شود.

جمهوری آذربایجان با افزایش بودجه دفاعی در سال‌های اخیر که با بودجه سالانه کل ارمنستان برابری می‌کند، ارتش خود را از حیث پرسنلی و لجستیکی بیش از پیش تقویت و با خرید تجهیزات و تسلیحات از روسیه، اسرائیل، اوکراین، ایران، پاکستان و غیره کفه ترازوی نظامی را به نفع خود سنگین‌تر کرده است. بنابراین باید گفت که ارتش جمهوری آذربایجان با نسل پنجم سلاح‌هایی وارد نبرد شده که ارمنستان فاقد آنهاست.

مزید بر همه نکات مذکور، اقتصاد آذربایجان و شرایط عمومی این کشور نیز بسیار بهتر از ارمنستان است. مهاجرت مردم ارمنستان در سال‌های اخیر افزایش و جمعیت این کشور کاهش یافته است، تا جایی که نیکول پاشینیان در سه هفته اخیر درگیری‌ها از نیروهای احتیاط و حتی زنان این کشور درخواست کرد عازم جبهه‌ها شوند.

مولفه بسیار مهم و حائز اهمیت در این مرحله، عدم دخالت روسیه -البته تاکنون- به نفع ارمنستان بوده است که عامل موثری در پیشروی‌های ارتش آذربایجان محسوب می‌شود. ولادیمیر پوتین درخواست پاشنیان برای اجرای قرارداد دوجانبه و پیمان امنیت دسته‌جمعی بین مسکو و ایروان را رد و اعلام کرد نیروهای ارتش جمهوری آذربایجان وارد اراضی خودش شده‌اند نه ارمنستان.

حملات تحریک‌آمیز و موشکی ارمنستان به شهرهای گنجه، مینگه چویر، ترتر، قبله، کردامیر، خیزی و آبشوران نیز نتیجه نداد، چون جمهوری آذربایجان دست به عمل نظامی متقابل نزد تا فرصت ورود احتمالی ارتش روسیه به نفع رقیب ارمنی فراهم نکند. این درحالی است آذربایجان طبق ماده ۵۱ منشور سازمان ملل متحد مبنی بر حق دفاع مشروع، اجازه مقابله به مثل با این حملات ارمنستان را داشت.

هرچند ارمنستان دیگر اهمیت سابق را برای روسیه ندارد، اما هنوز نمی‌توان به پوتین اعتماد کرد که آن را به حال خود رها کند. روس‌ها براساس پیمان نظامی بلندمدت در گیومری و ایروان پایگاه نظامی و حدود 5 هزار نیروی مرزبانی روسیه مرزهای ارمنستان را با همسایگان این کشور کنترل می‌کنند. در سایر زمینه‌ها نیز ارمنستان به روسیه وابستگی دارد. اگر روسیه دست از ارمنستان بشوید، باعث همگرایی بیشتر پاشنیان و تیمش با غرب می‌شود. در این صورت آذربایجان نیز به آسانی اراضی اشغالی خود را آزاد خواهد کرد.

از سوی دیگر، مسکو نگران پیشروی ناتو و اتحادیه اروپا در کشورهای هم‌مرز روسیه نیز است. به همین دلیل، اقدام به ایجاد بحران اوکراین، گرجستان و آذربایجان کرده و می‌کند. بنابراین اگر خیال مسکو بابت نپیوستن باکو به ساختارهای غربی راحت باشد، دیگر ارمنستان برای روسیه اهمیت استراتژیک نخواهد داشت. هرچند ارمنستان مرز غیرفعال 600 کیلومتری با ترکیه دارد، اما با توجه به پیشرفت‌های تکنولوژیک نظامی و مناسبات متقابل و قوی آنکارا-مسکو (علی‌رغم اختلافات موردی) احتمال تنش بین طرفین نیز خیلی اندک است. چه بسا پیش از تحولات اخیر مذاکرات پنهانی میان آنکارا-مسکو-باکو هم انجام شده باشد.

بدین ترتیب، اگر روسیه مانع نشود جمهوری آذربایجان توان آزادسازی اراضی اشغالی خود از راه نظامی و دیپلماتیک را دارد. پس از این مرحله نیز روند بازگشت آوارگان جنگی سرزمین خود و سپس بازسازی شهرهای وروستاهای آنها آغاز خواهد شد. بدیهی است که تحقق این روند به آسانی میسر نخواهد بود. بنابراین، بهترین راه برای پایان این مناقشه، اجرای مشابه طرح مرحله‌ای موسوم به مادرید یا غازان است.

در همین راستا، موارد زیر به گروه مینسک پیشنهاد می‌شود: ۱. استقرار نیروهای نظامی آذربایجان در مناطق آزادشده ۲. توقف عملیات نظامی طرفین با ضمانت اجرایی سازمان ملل ۳. عقب‌نشینی نظامیان ارمنستان از حداقل پنج شهر آذربایجان ۴. استقرار نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در منطقه آزادشده بین آذربایجان ارمنستان و همچنین در دو شهر باقیمانده یعنی کلبجر و لاچین. البته روسیه مایل به استقرار نیرو به این منطقه حائل است. ۵. مذاکره باکو-ایروان با حضور روسای گروه مینسک، نماینده و سازمان ملل و کشورهای غیرمتعهد برای تعیین رژیم حقوقی قره‌باغ، براساس حاکمیت ملی و تمامیت ارضی آذربایجان و قطعنامه‌های شورای امنیت.

موضوع حائز اهمیت دیگر، مذاکره درباره شهر لاچین جمهوری آذربایجان، به‌عنوان کریدور اتصال میان آذربایجان و قره‌باغ است. درصورت ممانعت آذربایجان، ارامنه قره‌باغ امکان تردد به ارمنستان از طریق این محور را نخواهند داشت. از آن سو، منطقه زنگه‌زور ارمنستان، به‌عنوان کریدور میان نخجوان و آذربایجان در طول سه دهه گذشته مسدود بوده است. اهالی نخجوان و آذربایجان هنوز از طریق اراضی ایران رفت و آمد می‌کنند.

یافتن راهی برای تعیین تکلیف چگونگی تردد در این دو محور هم از موارد ضروری در مذاکرات احتمالی خواهد بود. در پایان پیشنهاد می‌کنم وزرای امور خارجه ایران، آذربایجان، ترکیه و روسیه در اولین فرصت ممکن، جهت بررسی موارد مهم و نگرانی‌های موجود در یکی از پایتخت‌های این کشورها نشستی انجام دهند. مهم، برقراری صلح و آرامش و امنیت در این منطقه و توسعه همه‌جانبه به نفع ملت‌ها براساس اصل حفظ حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشورهاست.

۱۳۹۹/۰۸/۰۲

مردود شدن رسانه ملی در جنگ قره ‌باغ

 بعد از گذشت نزدیک به یک ماه از جنگ قره‌ باغ، هنوز صدا و سیمای ملی کشورمان در پوشش اخبار بی‌طرف با توجه به واقعیات تاریخی، باورهای دینی و مذهبی و احساس مردم شمالغرب کشور نسبت به این جنگ، دو دل بوده و بعضا رسالت حمایت از مظلومین را فراموش می‌کند.

به گزارش قره باغ سسی به نقل از دورنانیوز، صدا و سیمای کشورمان سالهاست که به یکی از رسانه‌های کم‌مخاطب و کم محتوای کشور تبدیل شده است و این رسانه دیگر منبعی برای اطلاع‌رسانی و یا بالا بردن آگاهی مردم تبدیل نبوده و تنها نقش یک دستگاه سی‌دی برای برخی خانواده‌های سنتی دارد و بعضا تماشای فوتبال از سوی جوانان.

صدا و سیما با توجه به جایگاه رسانه‌ای خود، باید نقشی تبادلی فی‌مابین مردم و مسئولان باشد، دردها، نیازها و خواست مردم را به مسئولین رسانده و جوابیه و برنامه‌های آنان را بخواهد اما متاسفانه این نهاد بصورت یک‌سویه تبدیل به تربیون بی‌فروغ چندمدیر شده است و چون تریبونی برای مردم نیست پس گوشی در میان مردم نیز ندارد.

سهم اقوام غیرفارس از صدا و سیما را نیز که باید نزدیک به صفر دانست، سهم آنان از آن رسانه ملی، شبکه‌های استانی است که هر برنامه‌ای دارند جز استان؛ این شبکه‌ها در واقع تریبون مرکز هستند در استان‌ها و لاغیر.

یکی از موضوعاتی که صدا و سیمای ملی نتوانست نمره قبولی بگیرد، مسئله جنگ اخیر قره‌باغ برای آزادسازی مناطق اشغالی بود، منطقه اشغالی با هویت شیعی و تاریخی روشن که اگر از هر منظری اعم از نهادهای بین‌المللی، باورهای دینی و مذهبی، باور فرهنگی و واقعیت‌های تاریخی و امنیتی نگاه کرده و موضع بگیریم، صدا و سیما باید به عنوان تریبونی برای ارتش شیعه و مسلمانان در مسیر آزادسازی سرزمین‌های تاریخی عمل میکرد اما بعد از گذشت نزدیک به یک ماه از آن جنگ، رسانه ملی ما دو دل است که باید از کدام طرف حمایت کند، این رسانه حتی بعضا با انتشار اخباری کذب، عملا به بهانه بی‌طرفی از کشور اشغالگر حمایت می‌کند که نمونه بارز آن دعوت از کارشناسی به نام احمد کاظمی بود که قطعا مواضع سیاستمداران و خود پاشینیان بسیار معقول‌تر و بی‌طرفانه از این کارشناس می‌باشد.

از طرفی، با توجه مواضع صدا و سیما در چند دهه گذشته در راستای دفاع از مردم مظلوم فلسطین، متاسفانه این رسانه گویا در مسئله قره‌باغ این رسالت خود را فراموش کرده است، حتی جنایتکارترین فرد و نهاد نیز با دیدن تصاویر جنایات ارتش ارمنستان در سال ۱۹۹۲ ساکت نمی‌ماند و این رسالت رسانه ملی ما را چندین برابر می‌کند.

از طرفی قرابت فرهنگی مردم آذربایجان با استان‌های شمالغرب کشور است که در طول تاریخ احساس تقرب وجود داشته است و رسانه‌ ملی نیز با توجه به تعریف «ملی» خود باید نمایانگر احساس مردم شمالغرب کشور به عنوان بخشی از آن «ملت» باشد.

سخن آخر اینکه؛ از مدیران رسانه ملی خواهش می‌کنیم، همانطور که در شعار نیز بر آن مدعی‌اند، «بی‌طرف» مانده و «واقعیت‌»های رخ داده در جنگ قره‌باغ و اتفاقات تاریخی آن را به مردم گزارش کنند.

۱۳۹۹/۰۷/۲۹

ارمنستان؛ منزوی مطلق در قفقاز جنوبی

 استراتژی، تاکتیک و ترفندهای مختلف ارمنستان؛ مانند اشاعه تبلیغات دروغین علیه ترکیه و آذربایجان، استمداد سیاسی و نظامی، حملات موشکی به مناطق مسکونی مانند گنجه، اردوباد و غیره با ناکامی مواجه شده و روند آزادسازی قره‌باغ اشغالی ادامه دارد.

ارمنستان برای توجیه و ادامه اشغال قره‌باغ تاکنون، به‌ویژه در نبرد اخیر، تاکتیک‌ها و ترفندهای مختلفی مانند استمداد رسانه‌ای، سیاسی و نظامی از متحدان شرقی و غربی خود، کمپین اشاعه دروغ علیه ترکیه و جمهوری آذربایجان، حمله مذبوحانه موشکی به شهروندان و غیرنظامیان مناطق دور و نزدیک محل نزاع مانند گنجه، اردوباد و غیره به کار برده، اما شواهد دال بر موفقیت نیروهای ارتش آذربایجان در آزادسازی خاک وطن‌شان است.

گنجه، «اولین پایتخت جمهوری خلق آذربایجان» بوده و دارای موقعیت استراتژیک و بسیار مهمی است. گنجه کنونی، دومین شهر بزرگ و مهم آذربایجان و تداعی‌گر مهستی گنجوی، نظامی و جوادخان است. این شهر علی‌رغم مسافت بسیار زیاد آن با مناطق اشغالی در قره‌باغ، به علت اهمیت و نزدیکی آن به خطوط انتقال هیدروکربن آذربایجان به ترکیه و اروپا مورد هدف موشک‌های ارمنستان قرار گرفته است.

موشک «البروس» و یا «اسکاد» که زمانی برای بمباران شهرهای ایران توسط صدام حسین نیز استفاده می‌شد، با بهینه‌سازی کلاهک آن می‌تواند اهداف بسیار دور را نیز نشانه گرفت و منهدم کرد. نظامیان ارمنستان با کاربرد این سلاح روسی و حمله به مناطق مسکونی و غیرنظامیان آذربایجان قصد ترساندن مردم این کشور را دارد. ارمنستان همچنین می‌خواهد با کشاندن جنگ به داخل مناطق غیراشغالی آذربایجان، نیروهای ارتش این کشور را تحریک کند تا مواضع ارمنستان در خارج از قره‌باغ را نیز هدف قرار دهند.

علی‌رغم این تلاش مذبوحانه و غیرانسانی، ارتش جمهوری آذربایجان با اتخاذ یک استراتژی حقانیت‌محور به انهدام مواضع پدافندی-آفندی اشغالگران در قره‌باغ پرداخت. پهپادهای فوق پیشرفته «بایراکتار» پاسخی کوبنده به کشتار غیرانسانی شهروندان توسط ارامنه دادند. براساس اخبار رسانه‌های معتبر بین‌المللی، ارتش آذربایجان هرگز غیرنظامیان را هدف قرار نداده و علی‌رغم اقدام تحریک‌آمیز ارمنستان از واکنش از هرگونه اقدام غیرانسانی اجتناب کرده و تنها به پیشروی در مناطق اشغالی پرداخته است.

نظامیان ارمنستان، علاوه بر گنجه، شهر اردوباد جمهوری خودمختار نخجوان را نیز هدف قرار داده‌اند. هدف از این حمله، کشاندن پای ترکیه به میدان نبرد است، زیرا این کشور طبق عهدنامه‌های مسکو، قارص و قمری دولت «گارانتور یا ضامن» است. بنابراین، هرگونه تجاوز کشور ثالثی به نخجوان می‌تواند با واکنش و مداخله ترکیه همراه خواهد شود. این تحرک کورکورانه نیز نتوانست بهانه‌ای موثر برای ایروان به‌منظور استمداد از متحدین روس و فرانسوی خود جهت کشاندن آنها به میدان جنگ منجر شود.

از دیگر ترفندهای نخ‌نما و تکراری ارمنستان و متحدانش انتشار خبر حضور جنگجویان سوری در قره‌باغ و ایجاد جنگ روانی علیه ترکیه بوده است. هیچ سند و مدرک معتبر و بین‌المللی، جز تبلیغات کاذب رسانه‌های ارمنی، ایرانی و روسی دال بر حضور این جنگجویان برای حمایت از نیروهای مسلح آذربایجان در قره‌باغ وجود ندارد. مقامات ارمنستان در پاسخ به سوال خبرنگاران راجع به این مسئله تنها گفتند که اجساد این جنگجویان طعمه گرازهای وحشی شده است!

شاخه‌ای به اصطلاح علمی به‌نام «آقنوتولوژی» وجود دارد که وظیفه آن تولید دروغ است. امروزه در فرانسه به‌عنوان کشور مدعی آزادی و دموکراسی، آقناتولوژیست‌ها اخباری را مبنی بر حضور "نیروهای جهادی" در قره‌باغ اشغالی می‌پراکنند. این اقدام، تداعی‌گر سیاست فرانسوا میتران، رئیس‌جمهور اسبق فرانسه در قبال عناصر تروریستی پ.ک.ک است. این روش سالهاست که برای تغذیه نیروهای نیابتی در میدان استفاده می‌شود.

این بحث انحرافی درحالی مطرح شده است که خود ارمنستان با دعوت از پارتیزان‌های تروریستی «آسالا»، و «ای.پی. جی» و «پ.ک.ک» برای انجام یک نبرد نامنظم و گریلایی در قره‌باغ اشغالی تلاش می‌کند. این منطقه به علت کوه‌های صعب‌العبور و مناطق مین‌گذاری شده، بستری آماده برای فعالیت سه گروه تروریستی مذکور به شمار می‌رود.

هدف ارمنستان، فرسایشی‌کردن جنگ، تضعیف توان ارتش آذربایجان و سوریه‌سازی قره‌باغ جهت ممانعت از آزادسازی این منطقه بوده و است. با این وجود، نیروهای ویژه ارتش آذربایجان موفق شده‌اند نظامیان پیر و خسته دولت خودخوانده قره‌باغ و قوای پارتیزانی-تروریستی آسالا را شکست دهند. آزادسازی شهر «جبرائیل» از دست تروریست‌های آسالا، گواهی بر این ماجراست. حمایت متحدان شرقی و غربی ارمنستان نیز مانع شکست‌های این کشور در قره‌باغ اشغالی نشده است. با این حال، برخی رسانه‌های مشخص به تحریف رخدادهای قره‌باغ می‌پردازند.

رسانه‌های فارسی زبان در داخل و خارج از ایران نیز با تصویرسازی از این مناقشه به‌عنوان جنگ ارمنستان-ترکیه، می‌کوشند حقانیت جمهوری آذربایجان در دفاع از تمامیت ارضی کشور خود را نادیده بگیرند. گزارش‌های متعددی درباره ارسال سلاح‌های روسی از طریق خط دریایی ماخاچ قلعه و انزلی و سپس گمرک نوردوز به ارمنستان وجود دارد.

حکومت ایران علی‌رغم تاکید قانون اساسی و آرمان‌های نظام «جمهوری اسلامی» بر لزوم حمایت از مسلمانان به‌ویژه شیعیان، در قبال مسئله قره‌باغ دچار پارادوکس و چه بسا تغییر رویه شده است. این پارادوکس در مورد مسلمان تُرک اویغور در ترکستان چین نیز مشاهده می‌شود. ارمنستان علی‌رغم جمعیت کم و بازاری بسیار ضعیف، به علت واقع‌بودن در مسیر ترکیه به قفقاز جنوبی همیشه در مرکز توجه ایران بوده است. اظهارات مقامات دولت ایران و حتی ائمه‌جمعه استان‌های تُرک‌نشین مصرف داخلی داشته و جهت کنترل احساسات شهروندان تُرک‌ این کشور بوده است.

البته سکوت روسیه و تنهایی ایران تضعیف‌شده در قفقاز به علت سیاست‌های اشتباه تهران، سبب ملایمت در لحن مقامات دیپلماتیک این کشور شده است. اعتراض شهروندان تُرک‌ ایران، از جمله در تبریز، تهران و دیگر شهرهای این کشور از دیگر عوامل عقب‌نشینی کلامی مقامات ایرانی به شمار می‌رود. شورای خلیفه‌گری ارامنه ایران نیز علی‌رغم بیانات بسیار تند خود در گذشته، در پی موضع اخیر مقامات این کشور، هنوز واکنش شدیدی نسبت به آزادسازی قره‌باغ نداشته است.

فرصتی که پس از قریب به سی سال توسط نیروهای ارتش آذربایجان حاصل شده، بسیار مغتنم است. نارضایتی مسکو از دولت نیکول پاشینیان، تضعیف اقتصادی ایران، همه‌گیری کرونا و همچنین مشکلات عدیده روسیه در قبال روسیه سفید، قرقیزستان و لیتوانی (سبقه تاریخی حمله به کریمه و آبخازیا) و عاملی به‌نام ناوالنی و افت شدید روبل سبب شده است که ارتش آذربایجان بتواند با حمایت ترکیه بخش قابل توجهی از قره‌باغ اشغالی را آزاد کند. علی‌رغم دفاع برخی کشورها مانند فرانسه و غیره از ارمنستان، جمهوری آذربایجان برتری نظامی خود را به رخ همسایه ماجراجویش کشیده است.

هم‌اکنون نیز با برقراری آتش‌بس موقت جهت مبادله جنازه‌ها و اسرا، جمهوری آذربایجان می‌کوشد برخلاف دولت پاشینیان مسئله را بدون اقدام علیه غیرنظامیان حل کند. موضع رادیکال و ایدئولوژیک نخست‌وزیر ارمنستان و موشک‌باران مناطق مسکونی در گنجه با پاسخ کوبنده ارتش آذربایجان مواجه شده است.

 بنابراین می‌توان انتظار داشت در آینده نزدیک با توجه به کشته‌شدن حدود پانصد نفر از نظامیان ارمنی و ضربات مهلک نیروی هوایی آذربایجان به آنها در قره‌باغ اشغالی و افزایش فشار روسیه و فرانسه، شاهد تغییراتی در رویکرد ایروان به مساله قره‌باغ اشغالی باشیم.


رضا طالبی، روزنامه و تحلیلگر حوزه قفقاز، خبرگزاری آناتولی



۱۳۹۹/۰۷/۲۸

چرا گروه مینسک در حل بحران قره باغ به نتیجه نمی‌رسد؟

 یکی از مهمترین سوالات مرتبط با تنش تاریخی بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان در قره باغ، این است: چرا گروه مینسک تاکنون به معضل قره باغ پایان نداده است؟ آیا نتوانسته یا نخواسته است؟

احتمالاً در روزهای گذشته، بسیاری از کسانی که پیگیر اخبار قره باغ هستند، از خود پرسیده اند:  چرا این معضل حقوقی، تاریخی و جغرافیایی به یک باره حل نمی شود و هر از چندگاهی امنیت قفقاز به خاطر اختلاف قدیمی باکو – ایروان، به خطر می افتد؟ چرا سازمان ملل کاری نمی کند؟

اما از دید کسانی که با تاریخچه این اختلافات، آشنایی اولیه دارند، مساله، تا حد زیادی متفاوت است. یکی از مهم ترین سوالات مرتبط با تنش تاریخی بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان در قره باغ، این است: چرا این گروه تاکنون به معضل قره باغ پایان نداده است؟ آیا نتوانسته یا نخواسته است؟

گروه مینسک، بی اعتنا یا محتاط؟

شهر مینسک، پایتخت کشور بلاروس، یادآور نام گروهی سیاسی به نام گروه مینسک است که در آخرین دهه قرن بیستم، به منظور حل معضل قره باغ تشکیل شد.

گروه مینسک (OSCE Minsk Group) در سال 1992 توسط کنفرانس امنیت و همکاری در اروپا تاسیس شد و این کنفرانس بعدها به ساختاری به نام سازمان امنیت و همکاری اروپا تبدیل شد.

هدف از تاسیس این گروه، استفاده از ابزار مذاکره و تشویق حل و فصل صلح آمیز در جریان درگیری بر سر منطقه ناگورنو قره‌باغ بود. اگر چه در آغاز، اعضای این گروه، رای همسان داشتند اما بعدها، سیستم ریاست مشترک ایجاد شد و قدرت و ابتکار عمل آن به دست سه ریاست مشترک متشکل از فرانسه، روسیه و آمریکا افتاد.

همچنین کشورهای بلاروس، آلمان، ایتالیا، پرتغال، هلند، سوئد، فنلاند، ترکیه و همچنین ارمنستان و آذربایجان، از دیگر اعضای این گروه هستند، اما واقعیت این است که موضوع ریاست مشترک، کاری کرده که غیر از سه رئیس مزبور، اعضای دیگر، چندان، خود را درگیر نکنند.

از منظر تنازع منافع و تفاوت دیدگاه های سیاسی، گروه مینسک، در نوع خود، گروه عجیب و غریبی است. چرا که دو عضو اصلی و قدرتمند این گروه یعنی آمریکا و روسیه، هر کدام یکی از دو سر دو قطب بسیار متفاوت در معادلات قدرت و روابط بین الملل است.

فرانسه نیز، یک کشور اروپایی و یک عضو قدرتمند ناتو است که همواره پس از آمریکا، به عنوان دومین کانون مهم فعالیت لابی ارامنه و دیاسپورای ارمنی شناخته شده است.

بنابراین، می توان به خوبی انتظار داشت که کل فعالیت گروه مینسک، به راحتی قربانی جوانب پیچیده و ظریف حفظ موازنات بین روابط آمریکا و روسیه و روسیه و اروپا شود و طبیعتاً وقتی پای منافع بلندمدت و امکان تنش های گسترده به میان می آید، نمی توان از چند کشور میانجی، انتظار داشت که به عنوان مثال چند کشور تابع مساله حقوقی قره باغ باشند و تماماً از جمهوری آذربایجان حمایت کنند و چند کشور دیگر نیز در صف ارمنستان و روسیه قرار بگیرند.

این معادله، نتیجه و معنای تلخی برای جمهوری آذربایجان دارد که عبارت است از تحمیل ایده ای به نام حفظ وضعیت موجود.

گروه مینسک، به دنبال این بود که با ارائه بسته یا پکیج صلح، در مرحله نخست، وضعیت موجود را تثبیت کند و در مرحله بعدی سراغ اصل مساله قره باغ برود.

اما جمهوری آذربایجان، چنین چیزی را نپذیرفت. چرا که علاوه بر قره باغ چند منطقه دیگر هم توسط ارامنه اشغال شده است. در فاز بعدی، پیشنهاد شد که اول، مناطق پیرامونی به آذربایجان پس داده شود و بعد، فکری به حال قره باغ شود. اما این طرح نیز عملاً مسکوت ماند.

یکی از مشکلات اساسی گروه مینسک، این است که نیروی بالفعل، امکان کار میدانی و نیروی نظامی صلح بان، در اختیار ندارد و فقط در حد صدور بیانیه، می تواند نظر خود را اعلام کند.

پیچیدگی های انسانی و اجتماعی

همچنان که اشاره شد، بخشی از دلایل لاینحل مانده مساله قره باغ، مربوط به منافع اعضای گروه مینسک، چیدمان ساختار ریاستی مشترک آن و ابعاد پیچیده موازنات جهانی قدرت ها است. اما واقعیت این است که این همه ماجرا نیست و خود مساله قره باغ، ماهیت اجتماعی، قومی و تاریخی نیز دارد، نمی توان همه مسئولیت را بر گردن اعضای مینسک انداخت.

بدون تردید و به شکلی شفاف و آشکار، منطقه قره باغ به جمهوری آذربایجان تعلق دارد و گروهی که خود را به شکل غیرقانونی و دفاکتو، به عنوان جمهوری قره باغ نامیده، فاقد رسمیت و مشروعیت قانونی است و بر اساس اصول حقوقی، سیاسی و قوانین مربوط به مرز کشورها، طبیعی ترین و بدیهی ترین راهکار، الزام ارمنستان به خروج از قره باغ و ملتزم کردن ساختار غیررسمی قره باغ به پذیرفتن حاکمیت سیاسی و اجرایی جمهوری آذربایجان است.

اما آیا بر روی ارض واقع هم، مساله به همین سادگی است؟ خیر. در میدان عمل، نه قدرت آمر و ناظری وجود دارد که به اعمال نفوذ ارمنستان بر قره باغ پایان دهد، نه می توان به سادگی تمام نیروهای مسلح  آماده پیکار ارمنی قره باغ را از میان برد.

در همین حال، در حوزه مذاکره نیز، ارمنستان تلاش می کند تا جدایی طلبان قره باغ را نیز با خود به داخل گفتگوها بیاورد اما جمهوری آذربایجان، به شکل قاطعانه با چنین چیزی مخالف است و به خوبی می داند که اگر راضی به حضور نمایندگانی از قره باغ شوند، این در آینده به معنی مشروعیت دادن به ساختار سیاسی قره باغ، تلقی خواهد شد.

جمهوری آذربایجان، پس از درگیری های اخیر، تلاش کرد تا ترکیه را نیز به داخل مذاکرات ببرد. اما روسیه به شکلی جدی با این مساله مخالفت کرد و حتی اجازه نداد که اظهار نظر در مورد این موضوع، وارد فازی شود که آمریکا و فرانسه نیز در مورد آن نظر دهند.

در شرایطی که روسیه و فرانسه به عنوان دو رئیس مشترک مهم مینسک، تا حد زیادی پشتیبان و حامی ارمنستان هستند و آمریکای ترامپ نیز دچار بلاتکلیفی کامل شده، نمی توان انتظار داشت که جمهوری آذربایجان در شرایط فعلی، به خواسته هایش برسد.

اما در عین حال، نمی توان از بیان این واقعیت گذشت که در درگیری های اخیر، مناطق قابل توجهی آزاد شد و جمهوری آذربایجان به طور نسبی، دستاورد شایان توجهی داشته است.

۱۳۹۹/۰۷/۲۷

حمایت ترکیه از آذربایجان چه تاثیری بر جنگ تبلیغاتی آغاز شده علیه این‌کشور گذاشت؟

 آیا احتمال دارد بحران بین آذربایجان و ارمنستان به یک بحران منطقه‌ای تبدیل شود؟

سیاست خارجی ترکیه طی سالهای اخیر توجه کل جهان را به خود جلب کرده است. به ویژه در دوران حاکمیت حزب عدالت و توسعه، رویکرد "تنش صفر با همسایگان" که طی ده ساله‌ی اول از آن پیروی شد و نیز سیاست‌های ایده‌آلیست دولت ترکیه در بحبوحه درگیری‌ها و جو آشفته‌ای که در پی بهار عربی در منطقه ایجاد شد، در کانون توجه بسیاری از کشورها و محافل قرار گرفت. اگرچه این سیاست‌ها، در دهه اول با استقبال وسیعی مواجه ‌شد، ولی با آغاز دوره دوم با کلماتی نظیر "توسعه طلبانه، اسلام گرایانه و حامی جنبش اخوان المسلمین" توصیف گردید که دلیل آن نیز در مقیاس وسیعی به شخصیت و جهان بینی رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه نسبت داده می‌شود. در بسیاری از محافل، از مراکز مطالعاتی نزدیک به لابی‌های اسرائیلی در آمریکا گرفته تا ارگان‌های مطبوعاتی فعال با بودجه سعودی، حتی رسانه‌های محافظه‌کار در تهران، هر روز می‌توان با این نوع تحلیل‌ها روبه‌رو شد.

اگر بخواهیم پاسخ صریحی به سوالات مربوط به منشاء این تحلیل‌ها بدهیم، باید بگوییم که در اصل این یک جنگ تبلیغاتی است. به ویژه شکاف به‌وجود آمده در روابط ترکیه و اسرائیل در پی حادثه "مرمره آبی"، سرآغاز بروز این نوع گفتمان‌ها در محافل سیاسی مختلف گردید. همچنین در پی کودتای نافرجام 15 جولای، تصمیمات عقلانی و استراتژیکی اتخاذ شده از سوی کلیه عناصر دولتی ترکیه، نه تنها به این تبلیغات پایان نداد، بلکه باعث افزایش آنها با ظن کاربردی بودنش، از سوی محافل مختلف شد. در واقع تحولاتی که در پی کودتای نافرجام در داخل و خارج از کشور به وقوع پیوست، نشان داد که آنکارا، یکی از مهمترین تصمیمات قرن اخیر را اتخاذ کرده و در همین راستا نیز هزینه‌های احتمالی آن را به جان خریده است.

گام‌های برداشته شده در راستای تغییر ساختار دولت، تغییرات ایجاد شده در نظام بسیار مهم بروکراسی، تاسیس سازمان‌های راهبردی جدید و استفاده از قدرت سخت نظامی در صورت نیاز و در جای لازم، بازتابی از تصمیمات استراتژیکی مذکور است.

در پی کودتای نافرجام، ترکیه به رغم کلیه ضعف‌های ناشی از روند پاکسازی، در ماهیت اعلام مواضع ترکیه در برابر نیروهایی که علیه منافع امنیت ملی ‌کشور و بقای آن گام برداشته‌اند، عملیات‌های موفقیت‌آمیزی علیه سازمان‌های تروریستی مختلف به ویژه داعش و ی پ گ در سوریه انجام داد و در جریان عملیات سپر فرات در ماه فوریه، کشورهای پشت پرده این سازمان‌ها و نیز عناصر مرتبط با این سازمان‌های تروریستی را در عراق بدون توجه به درجه نظامی آنها مورد هدف قرار داد. ترکیه به خوبی می‌داند که از پایتخت‌های کشورهای فروپاشیده و شکست خورده‌ای که با سازمان‌های تروریستی احاطه شده‌اند نباید انتظار همکاری داشته باشد، بنابراین خودش دست به کار شده است.

تحولات در یونان، قبرس و شرق دریای مدیترانه نشان می‌دهد که قاطعیت ترکیه در دفاع از منافع خود تنها به کشورهای مشخصی محدود نمی‌شود. این‌طور به نظر می‌رسد که کشورهای عضو اتحادیه اروپا به رهبری آلمان و فرانسه تصور می‌کنند که با پیش راندن یونان می‌توانند ترکیه را مهار کرده و سطح مطالبات آن را کاهش دهند. از این‌ رو بیانات و مباحثاتی را در مقابل رسانه‌ها مطرح می‌کنند که در طول تاریخ دیپلماسی سابقه نداشته است. ترکیه، طی ماه‌های گذشته نشان داد که چگونه بدون دست کم گرفتن قدرت اتحادهایی که در مقابلش هستند و با تلاش برای عدم خدشه دار کردن روابط سازنده‌ و تاریخی‌ای که با کل اروپا دارد، می‌تواند از منافع ملی خود که تعریف مجددی از آن به‌عمل آورده، محافظت کند.

آسیبی که ممکن است این وضعیت در صورت عدم ارزیابی صحیح موقعیت جدید ترکیه توسط تصمیم‌گیرندگان اصلی قاره پیر و در راس برلین، به اتحادیه اروپا وارد کند، کمتر از خروج انگلستان از این اتحادیه و توسعه طلبی روزافزون روسیه در اوکراین و منطقه بالتیک  نخواهد بود.  در دنیای آشفته‌ای که دستیابی به یک ثبات پایدار در آن دور از انتظار است، تصمیمات دولت ترکیه، سرنوشت مرزهای جنوبی و جنوب شرقی اروپا را تحت تاثیر قرار خواهد داد.

در اصل اروپا نیز به خوبی این را می‌داند. تلاش این اتحادیه برای توسعه روابطش با قاهره و اعزام نمایندگان عالی رتبه به مصر جهت حمایت از سیسی بلافاصله پس از  کودتای خونین در این‌کشور، از این هدف نشات می‌گیرد. با این حال این واقعیت که دولت مصر قادر به حل هیچ‌یک از مسائل ساختاری ناشی از بهار عربی و انقلاب 25 ژانویه نمی‌باشد و با وجود کمک‌های مالی و تسلیحاتی همچنان با مشکل مشروعیت مواجه بوده و موفق به اصلاح شکنندگی ساختاری به جای مانده از دهه اخیر نیست، سبب گردیده است تا مصر قادر به ایفای نقشی نباشد که برخی انتظارش را داشتند.

در نتیجه تحولات به وقوع پیوسته طی سالهای اخیر این طور به نظر می‌رسد که دولت مسکو متاثر از ساختار تصمیم گیرنده متمرکزی که دارد، سریع‌تر از دیگران خود را با موقعیت جدید آنکارا سازگار کرده است. از این رو در سخت‌ترین شرایط درگیری، کانال های ارتباطی بین دو کشور، عملکرد فوق العاده خوبی داشته و این دو قدرت منطقه‌ای، در منطقه وسیعی از لیبی گرفته تا سوریه و از شرق دریای مدیترانه گرفته تا دریای سیاه، بدون مداخله مستقیم به منافع یکدیگر رقابت متعادلی با یکدیگر دارند. همانگونه که درگیری‌های اخیر قره‌باغ نیز نشان داد، مکانیزم‌های ارتباطی نزدیک بین ترکیه و روسیه می‌تواند مکانیزم همکاری جدیدی در قالب روند آستانه همانند مکانیزم همکاری سه‌گانه‌ای که با مشارکت ایران و سایر کشورها ایجاد شده بود را به وجود بیاورد. این وضعیت ممکن است در آینده‌ای نزدیک، در منطقه قفقاز، آسیای میانه و دیگر مناطق نیز مشاهده شود. چرا که تغییر اولویت‌های سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا و موقعیت ضعیف فرانسه در مقایسه با سی سال گذشته، ثابت می‌کند که مکانیزم‌هایی مشابه گروه مینسک سازمان همکاری و امنیت اروپا که محصول دنیای قدیم هستند، فاقد عملکرد می‌باشند.

ضدحمله آغاز شده در برابر اشغال قره‌باغ، آخرین نمونه از چگونگی از بین رفتن جنگ تبلیغاتی است که در ابتدای این مقاله به آن اشاره کرده و به طور خلاصه در مورد بی معنی بودن آن  توضیح دادیم. تکرار ادعاهایی که از ده‌ها سال پیش در همه پلاتفرم ها علیه ترکیه مطرح می‌شود، این‌بار در مورد کشور آذربایجان که هیچ نوع رابطه تاریخی و فرهنگی با عثمانی، خلافت و اسلام گرایی نداشته و حتی به عنوان یکی از سکولارترین دولت‌های دنیای اسلام شناخته می‌شود، نشان می‌د‌هد که محافل مخالف ترکیه در برابر این بحران از نظر لفاظی آمادگی نداشتند. همان‌گونه که درگیری‌ها نیز نشان می‌دهد، درخواست کمک ارتش مجهز و آموزش دیده‌ای نظیر آذربایجان از جنگجویان 300 نفره سوریه ادعایی پوچ بوده و تکرار این ادعای بی اساس از سوری برخی محافل معنی و مفهومی ندارد. عدم پایان بخشیدن به این اشغال در کوتاه مدت و تلاش ارمنستان برای گسترش درگیری‌ها، ابتدا در دو کشور و سپس در مناطق مختلف از جمله قفقاز شمالی، می‌تواند همانند آنچه که در سوریه اتفاق افتاد، منطقه را به مرکز حضور کشورها و سازمان‌های مختلف تبدیل کند. همان‌گونه که افزایش حملات اخیر پ ک ک و شاخه های آن در آغری و مناطق مرزی ایران نیز به همین امر مربوط می‌شود. استفاده مکرر روسیه از عبارت "سرزمین‌های آذربایجان" در مورد قره‌باغ کوهستانی و درخواست هرچند ناکافی ایران مبنی بر پایان فوری به این اشغال، احتمال پایان این بحران قبل از تبدیل آن به یک بحران منطقه ای را تقویت می‌کند.

به‌طور خلاصه می‌توان گفت، نیروهای منطقه‌ای یا نظام جدید و عادلانه‌ای را در این منطقه تشکیل خواهند داد و یا به اصراف منافع فوق العاده محدود خود در داخل یک حلقه معیوب ادامه خواهند داد.

نویسنده: دکتر حقی اویغور نائب رئیس مرکز مطالعات ایرانی آنکارا

مصاحبه اختصاصی با رئیس جمهور آذربایجان درمورد قره‌ باغ

 دیمیتری کیسلف،‌ مدیرکل آژانس خبری بین المللی روسیه مصاحبه‌ای با الهام علی‌اف انجام داده است.

جناب آقای رئیس جمهور، من صمیمانه از شما برای این فرصت سپاسگزارم که در چنین شرایط سختی برای آذربایجان و برای همه جهان از شما سوالاتی می پرسم.

- نتایج درگیری ها از ۲۷ سپتامبر را چگونه ارزیابی می کنید؟ بر اساس برآوردهای شما، ضرر طرفین چقدر است و آیا در این بین زندانیان زیادی وجود دارد؟

الهام علی‌اف: در ۲۷ سپتامبر، آذربایجان مورد حمله دیگری از سوی نیروهای مسلح ارمنستان قرار گرفت، این اولین حمله در سه ماه گذشته نبود. چیزی مشابه، اما در مقیاس کوچکتر، در ماه ژوئیه در مرز کشوری رخ داد، سپس این حمله دفع شد، سپس در ماه آگوست، هنگامی که یک گروه خرابکار از طرف ارمنستان به منظور انجام حملات تروریستی علیه مردم غیرنظامی و علیه ارتش و رئیس این گروه اعزام شد بازداشت شد، گروه در حال ارائه شهادت است.

در پایان ماه سپتامبر، شهرک های ما نیز مورد حملات توپخانه ای قرار گرفتند و در همان ساعات اولیه هم در بین غیر نظامیان و هم در ارتش تلفات داشتیم. تا به امروز، ما ۴۳ کشته در میان جمعیت غیرنظامی داریم و بیش از ۲۰۰ زخمی، حدود دو هزار خانه در روستاها و شهرهای مجاور خط تماس یا به طور کامل تخریب شده یا آسیب دیده اند.

متأسفانه، پس از توافق در مورد پارامترهای آتش بس، از جمله بمباران وحشیانه شهر گنجه، که در نتیجه آن ۱۰ غیرنظامی کشته و حدود چهل نفر زخمی شدند، حملات توپخانه ای از ارمنستان ادامه دارد. در مورد تلفات در میدان جنگ، طبق داده های ما، تلفات طرف ارمنی بسیار بیشتر از تلفات ما است. ما پس از مرحله داغ درگیری، خسارات خود را در میان نیروهای نظامی اعلام خواهیم کرد.

در مورد نتایج درگیری ها، که برای ارتش آذربایجان بسیار موفق هستند، ما توانستیم دیوار دفاعی عمیق دشمن را بشکنیم. در بعضی مناطق، حتی چهار خط دفاعی وجود داشت. البته زمین کوهستانی، دفاع را بسیار راحت تر از ضد حمله می کند.

تاکنون دهها سکونتگاه از اشغال آزاد شده است، از جمله شهر جبرائیل و بیشتر روستاهای منطقه جبرائیل، اکثریت قریب به اتفاق روستاهای منطقه فیضولی و روستای سوگووشان که از اهمیت استراتژیک برخوردار است.

ما اشغالگران را از ارتفاعات استراتژیک رشته کوه مورُوداغ بیرون راندیم و همچنان با موفقیت تمامیت ارضی کشور خود را بازیابی می کنیم.

- ما از طرف های مختلف در مورد مشارکت مزدوران سوریه یا لیبی در کنار ارتش آذربایجان می شنویم، تا چه حد می توانیم این موضوع را باور کنیم؟

الهام علی‌اف: من قبلاً بارها در مورد این موضوع صحبت کردم. دیگر نیازی به مشارکت نظامی خارجی در آذربایجان نیست. ارتش ما متشکل از بیش از صد هزار رزمنده است و در صورت لزوم با بسیج می توان این رقم را چندین برابر کرد.

امروز، تشکیلات مسلحی که در اختیار داریم کاملاً قادر به انجام هر وظیفه محوله هستند. فیلم تخریب تجهیزات نظامی ارمنستان در اینترنت موجود است. البته هیچ مزدوری از چنین شرایط و توانایی های فنی بالایی برخوردار نیست. ما فقط با استفاده از هواپیماهای تهاجمی بدون سرنشین و بدون احتساب سایر ابزارهای موجود، تجهیزات نظامی دشمن را به ارزش بیش از ۱ میلیارد دلار منهدم کرده ایم.

پتانسیل ارتش آذربایجان مشخص است و بر کسی مخفی نیست. بنابراین، ما نیازی به نیروهای نظامی اضافی نداریم. آذربایجان همیشه یک مبارز ثابت علیه تروریسم بین المللی بوده است، ما هرگز به هیچ سازمان تروریستی اجازه نخواهیم داد که در خاک ما لانه بسازد، حتی بیشتر اینکه آنها تهدیدی برای مردم و همسایگان ما باشند.

ما هرگز اجازه این کار را نخواهیم داد. هیچ کس مدرکی مبنی بر حضور تشکیلات مسلح خارجی در خاک آذربایجان، که در درگیری های فعلی شرکت می کنند، به ما ارائه نداده است. موضع رسمی ما این است که هیچ مزدور خارجی نداریم.

- در توافق نامه های مسکو در ۱۰ اکتبر، اصول اساسی حل و فصل ذکر شده است، لطفاً این اصول را واضح بیان کنید، شما این اصول را چطور درک می کنید؟

الهام علی‌اف: این اصول طی سالها تدوین شده است. می گویم بیش از ۱۰ سال. در روند کار من با رهبری قبلی ارمنستان، ما بسیار فعال در روند هماهنگی مواضع پیش رفتیم. خیلی سخت بود.

مذاکرات در هر صورت فرآیند دشواری است و حتی بیشتر در مورد چنین مسئله مهمی. با این وجود، هر دو طرف تمایل داشتند که مسیر حل و فصل سیاسی را دنبال کنند. اما متأسفانه پس از روی کار آمدن دولت فعلی ارمنستان، هر آنچه قبلاً انباشته شده بود توسط طرف ارمنی به زباله انداخته شد. همچنین تلاش برای تغییر قالب مذاکرات، مشارکت دادن مقامات به اصطلاح جمهوری قره باغ در مذاکرات بود که هم توسط ما و هم توسط روسای مشترک گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا رد شد.

در مورد اصول اساسی، همه چیز در آنجا به وضوح بیان شده است. آزادسازی مناطق اشغالی آذربایجان در یک برنامه مرحله ای برنامه ریزی شده است. در مرحله اول، این قسمت جنوب شرقی مناطق اشغالی است، که شامل پنج منطقه می شود. در مرحله دوم، این مناطق واقع در بین قره باغ و ارمنستان - مناطق لاچین و کلبجر است. افتتاح کلیه ارتباطات، از جمله ارتباطاتی که در سایر قسمتهای مرز ارمنستان و آذربایجان واقع شده است. بازگشت پناهندگان و آوارگان داخلی به محل تولد خود، که به معنای بازگشت پناهندگان آذربایجانی به خاک شوشا و دیگر مناطق منطقه خودمختار قره باغ کوهستانی سابق است و مذاکرات در مورد وضعیت نهایی قره باغ کوهستانی، که باید با توافق طرفین انجام شود.

اساساً، به طور خلاصه، این اصول اساسی است که آذربایجان همیشه به آنها احترام گذاشته و آنها را توسعه داده ایم. اما دولت جدید ارمنستان بارها اظهار داشت که غیر قابل قبول است، آنها حتی یک سانتی متر زمین را پس نخواهند داد. نخست وزیر این حرف را زد. وزیر دفاع ارمنستان گفت، که ارمنستان در حال آماده سازی برای جنگی جدید برای سرزمین های جدید است. تهدیدها و توهین های مداوم متوجه ما بود که منجر به چنین رویارویی شد. من فکر می کنم طرف ارمنی باید هوشیارانه شرایط جدید را ارزیابی کند و به آتش بس متعهد شود، که چند ساعت بعد به صورت وحشیانه ای آتش بس را با بمباران شهر آرام گنجه نقض کرد.

- آقای رئيس جمهور، اگر درمورد سازش بگوییم، شما تا چه حد برای سازش آماده اید؟ و آیا خطی وجود دارد که شما در هیچ شرایطی از آن عبور نخواهید کرد؟

الهام علی‌اف: موضع ما همیشه بسیار سازنده و سازگار بوده است. موضع ما از نظر اجرای چهار قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل، که خواستار خروج کامل، فوری و بدون قید و شرط نیروهای ارمنستان از سرزمین‌های ما بود، به هنجارهای حقوق بین الملل متکی بوده است. موضع ما همیشه مبتنی بر رویکرد عملی است و من فکر می‌کنم تحولاتی که در میز مذاکره وجود دارد به وضاحت این را نشان می‌دهد. آنچه مربوط به خط‌های قرمز می‌شود، ما آنرا بسیار واضح اعلام کردیم و روسای مشترک گروه مینسک آنرا به خوبی می‌دانند: در هیچ شرایطی نباید تمامیت ارضی آذربایجان نقض شود، آذربایجان تحت هیچ شرایطی با استقلال قره‌باغ کوهستانی، موافقت نمی‌کند. اما در عین حال، پیشنهاد ما از این واقعیت ناشی شد که در آینده، جامعه ارمنستان و جامعه آذربایجان باید در خاک قره‌ باغ کوهستانی به صورت مسالمت آمیز زندگی کنند. مثل مناطق دیگر آذربایجان منجمله باکو که در آنجا جامعه چندین هزاری ارمنستانی‌ ها زندگی می ‌کنند، در روسیه، در گرجستان، در کشورهای دیگر که ارمنستانی‌ها و آذربایجانی‌ها در یک روستا باهم زندگی و کار می ‌کنند و بین شان هیچ اختلافی وجود ندارد. چرا ما نتوانیم به این دست یابیم؟ ما خواستار این می ‌باشیم، اما البته که باید پیامدهای پاکسازی قومی باید از بین برود و همه آوارگان داخلی ما باید به خانه ‌های خود بازگردند. در واقع من کمی بیشتر از اصول اساسی، رویکرد ما به سازش‌ های احتمالی را برای شما توضیح دادم.

- آقای رئيس جمهور، خشونت این جنگ در تاریخ ثبت شده است و شما بخشی از این جنگ هستید. شما می ‌خواهید چگونه ثبت تاریخ شوید؟

الهام علی‌اف: می‌دانید، هر جنگ – خشونت، قربانی، رنج مردم است، از دست دادن عزیزان است، اما تفاوت در این است که برای مردم آذربایجان این یک جنگ آزادسازی اما برای ارمنستان یک جنگ اشغالگرانه است. این برای کسی راز نیست و یک واقعیت است، که میانجی ‌گرهای بین‌المللی از قبل می‌دانند که ارتش موسوم به قره باغ کوهستانی وجود ندارد. امروز در انجمنی که جناح ارمنستانی آنرا چنین می‌نامد، ۹۰ درصد نظامیان – شهروندان ارمنستان اند، آنها توسط دفاتر ثبت نام ارتش ارمنستان به خدمت سربازی می ‌روند و به مناطق اشغالی آذربایجان فرستاده می‌شوند: به آغدام، فضولی، جبراییل، کلبجر، قوبادلی، لاچین، زنگیلان. سوال اینست که آنها در آنجا چه می‌کنند؟ امروز در قلمرو آذربایجان که توسط جامعه جهانی به رسمیت شناخته شده اند، نیروهای اشغالگر ارمنستان قرار دارند و هیچ چیز نمی‌تواند این را توجیه کند: نه از نظر حقوق بین ‌الملل و نه از نظر اخلاق انسانی. غیرممکن است که در طول ۳۰ سال سیاست جلوگیری از ورود آذربایجانی ‌ها به سرزمین ‌های اجدادی خود را دنبال کنید. اینها همان سرزمین‌هایی هستند که جمعیت ارمنستانی هرگز در آنها زندگی نکرده اند.

سوال دیگر این است که همه چیز در آنجا نابود شده است و برای بازگشت به آنجا، نیاز به صرف وقت و تلاش زیاد است، اما چنین موضع به هیچ وجه قابل توجیه نیست. بنابراین، ما و سربازهای ما در خاک آذربایجان می ‌جنگیم و می ‌میریم و سربازان ارمنستان، آنها در سرزمینی می‌میرند که دولت آنها می‌خواهد آنها را تحت اشغال خود حفظ کند. آنچه مربوط به تاریخ می ‌شود، شما بدانید که من قبلا هم درمورد آن فکر نکرده ام، حالا که هیچ. ماموریت اصلی من تحقق اعتماد مردم آذربایجان و عمل‌ کردن به وعده‌ هایی است که من در طول سال‌هایی که در این مقام قرار دارم داده ام، می‌ باشد و کشور را در مسیر توسعه هدایت کرده و تمامیت ارضی آنرا تامین کنم، و اینکه چگونه نقش من در آینده ارزیابی خواهد شد به اراده ملت آذربایجان بستگی دارد، به آنچه که ما به دست خواهیم آورد. لذا من فکر می‌ کنم که این موضوع باید به آنهایی واگذار شود که دیدگاه شان در تصمیم های من در موارد مختلف منجمله قره ‌باغ کوهستانی، غالب بوده است.

- تشکر آقای رئيس جمهور، من تمام سوالاتی را که می‌خواستم پرسیدم، شاید شما بخواهید چیزی از خود اضافه کنید؟

الهام علی‌اف: من می‌خواهم از این فرصت استفاده کنم، ضمناً، من از این فرصت قدردانی می‌کنم و سخنان خود را به مخاطبان چند میلیون روسی خطاب می‌کنم، فقط می‌خواهم درک بیشتری از موضع آذربایجان داشته باشند. زیرا گاهی اوقات نظرات متفاوتی در رابطه با درگیری، با تاریخ آن و وضعیت امروزی وجود دارد. بر اساس حقایق، می‌خواهم آنچه را که واقعاً اتفاق افتاده و اتفاق می‌افتد، مورد توجه بینندگان قرار دهم. در آغاز قرن نوزدهم، خان قره ‌باغ و ​​شوشا ابراهیم خلیل با روسیه تزاری به نمایندگی ژنرال تسسیانوف توافقنامه ‌ای در مورد ورود خانات قره ‌باغ به روسیه را امضا کردند. متن این توافقنامه که توافقنامه کیورکچایسکی نامیده می ‌شود در اینترنت است و هر کسی می ‌تواند آنرا مطالعه کند. در این توافقنامه هیچ کلمه ‌ای درمورد جمعیت ارمنستانی در خانات قره‌ باغ، وجود ندارد. جابجایی گسترده مردم ارمنستان به این منطقه پس از دو جنگ روسیه و ایران در سال‌ های ۱۸۱۳ و ۱۸۲۸ آغاز شد و از آن زمان، اسکان مجدد گسترده ارمنستانی ‌ها به منطقه قره ‌باغ از خاک ایران کنونی و تا حدودی آناتولی شرقی آغاز شده است. این درمورد تاریخ اینکه این سرزمین متعلق به چه کسی است.

پس از فروپاشی امپراتوری روسیه در سال ۱۹۱۸، جمهوری دموکراتیک آذربایجان و دولت مستقل ارمنستان تاسیس شدند. جمهوری دموکراتیک آذربایجان در تمام این مناطق ایجاد شد و علاوه بر این، روز بعد پس از اعلام تاسیس جمهوری دموکراتیک آذربایجان، تصمیم گرفته شد تا شهر ایروان به ارمنستان به عنوان پایتخت در نظر گرفته شود. این نیز یک واقعیت تاریخی است.

در سال ۱۹۲۱، دفتر قفقاز تصمیم گرفت قره ‌باغ کوهستانی به عنوان بخشی از آذربایجان بماند و آن را انتقال ندهد، در حالیکه برخی مورخان آنرا نادرست حکایت می ‌کنند. این تاریخ این منطقه است. خوب، فکر می ‌کنم اتفاقاتی که در اواخر فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی رخ داده است، بر همگان معلوم است. از این گذشته، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی نیز با جدایی طلبی در قره‌ باغ کوهستانی آغاز شد. این به عنوان یک ماشه بود. بسیاری از مردم این تجمعات را فراموش کرده اند، کسانی که آنها را سازماندهی کرده اند، چه کسی پشت آنها بوده است. من اغلب می ‌گویم پاشینیان محصول سوروس است و فکر می‌کنم همه با من موافق خواهند بود.

اما سوروس دیگر حتی یک شخص نیست، او یک مفهوم است. من به هیچ وجه استثنا نمی‌دانم که حتی در آن زمان، برای از بین بردن کشور بزرگ، از چنین ابزارها استفاده صورت گرفت. منفجر کردن از درون، ایجاد کردن اختلافات، بازی ‌دادن مردم و نابودی دولت و در واقع چنین اتفاق افتاد. بنابراین، من فقط می‌ خواهم این واقعیت ‌های تاریخی را به گوش افکار عمومی روسیه برسانم و بگویم که آذربایجان و روسیه با پیوندهای دوستی، همکاری و درک متقابل قرن ‌ها پیوند دارند و من مطمئن هستم که هیچ نیرویی نمی‌ تواند روی این مسئله تأثیر بگذارد. اگرچه شاهد تلاش ‌هایی از جهات مختلف برای ایجاد اختلاف و بی ‌اعتمادی هستیم. اما به لطف سیاست مداوم رهبری روسیه و آذربایجان، ما نه تنها به عقب نمی‌ رویم، بلکه به جلو حرکت می‌ کنیم.

امروز روسیه و آذربایجان یکدیگر را شرکای استراتژیک می ‌نامند. سطح تعامل بین کشورهای ما می ‌تواند مثالی برای همسایگان باشد و من مطمئن هستم که پس از پایان مرحله نظامی درگیری و رفتن به یک توافق سیاسی که ما آماده ایم حتی فردا این کار را انجام دهیم، در صورتی که ارمنستان تلاش خود را برای بازگرداندن آنچه از دست داده است و آنچه متعلق به آن نیست با زور را کنار بگذارد، پس من اطمینان دارم که روسیه به نقش اصلی در ثبات منطقه ما ادامه خواهد داد.