‏نمایش پست‌ها با برچسب روسیه. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب روسیه. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۹/۰۷/۲۱

ملاحظات روسیه و ترکیه در جنگ قره باغ

 اگرچه که تنش قفقاز یک تنش منجمد شده در پی آتش بس ۱۹۹۳ میان نیروهای ارمنی و آذربایجانی در قفقاز است، شعله ور شدن دوباره این تنش و رسیدن آن به صدر اخبار جهان بدون شک امری فراتر از ۲ جمهوری در جنوب قفقاز می باشد. منافع و خطوط سیاست خارجی دو کشور ترکیه و روسیه به عنوان حامیان اصلی جمهوری آذربایجان و ارمنستان نقشی تعیین کننده در مناسبات قفقاز دارد. اولین نشانه های رویارویی ترکیه و روسیه پس از فروپاشی اتحاد شوروی در سوریه مشاهده شد. دولت مسکو یکی از حامیان اصلی بشار اسد رئیس جمهور روسیه بوده و مهمترین عامل عدم فروپاشی نظامی دولت وی می باشد. در اکتبر سال ۲۰۱۵ روسیه با شلیک موشکی از یک ناو جنگی خود از دریای خزر ورود رسمی خود به میدان سوریه را آغاز کرد و توانست دولت واقع در دمشق را از سقوط حتمی نجات دهد. از سوی دیگر ترکیه حامی نیروهای جدا شده از ارتش سوری و نیروی شکل‌گرفته موسوم به ارتش آزاد سوریه بود. برآیند تحولات چهارساله به گونه ای منطقه را شکل داد که در نقطه شمالی سوریه یعنی ادلب دو کشور مذکور روسیه و ترکیه تا آستانه جنگ مستقیم نیز پیش رفتند.

بدون شک با در نظر گرفتن ملاحظات مهمی همچون عضویت ترکیه در سازمان ناتو و وزن نظامی روسیه به عنوان دومین قدرت نظامی جهان جنگ رو در رو میان دو کشور منتفی بود و دو کشور به جنگ های نیابتی روی آوردند. بخش دیگر رقابت ترکیه و روسیه در لیبی رخ داد که به دلیل جزئیات فراگیر موضوع از حوصله بحث خارج است. 

اما در این میان مهمترین بحث که می‌تواند به عنوان باز شدن زخم های دیرینه میان دو قدرت منطقه‌ای قلمداد شود تنش قفقاز می باشد. جمهوری ترکیه با سرمایه گذاری بر منابع گازی جمهوری آذربایجان وابستگی خود به گاز روسیه را از ۶۳ درصد به زیر ۳۰ درصد رساند، این امر بدون شک خوشایند مقامات مسکو نمی تواند باشد چرا که کنترل منابع گازی اوراسیا یکی از اهداف اصلی سیاست خارجی روسیه را تشکیل می‌دهد و ایفای نقش ترکیه به عنوان کریدور انرژی میان منابع انرژی قفقاز و آسیای میانه با بازار ۵۰۰ میلیارد دلاری انرژی اروپا زنگ خطری برای منافع اقتصادی و روابط سیاسی روسیه با اتحادیه اروپا می باشد.

بدون شک بحث منابع انرژی و همچنین کریدور های انتقال آن به اروپا یکی از تاثیرگذارترین عوامل در بحران اخیر می باشد چرا که هم در چهار روزه آوریل در سال ۲۰۱۶ و هم در درگیری‌های ماه آگوست سال ۲۰۲۰ مناطق نزدیک به خطوط لوله انتقال گاز جمهوری آذربایجان به ترکیه از طریق شلیک های ناشناس مورد هدف قرار گرفت.

تنش چند روزه ماه آگوست در منطقه تاووز جمهوری آذربایجان تلنگر مهمی برای سیاستمداران آنکارا بود چرا که هدف از ایجاد تنش در این منطقه که ۲۰۰ کیلومتر با منطقه بحران زای قره باغ فاصله دارد پیامی آشکار برای سیاست های انرژی ترکیه در منطقه قفقاز بود. در این راستا ترکیه در اقدامی که می توان آن را جسورانه خواند در قالب مانور مشترک نظامی با جمهوری آذربایجان دهها هزار نیرو به همراه هزاران سلاح از جمله پهپاد و سیستم های راداری پشتیبانی آن را وارد آذربایجان کرد، گفته می‌شود بخش اعظم این تجهیزات به ترکیه بازنگشته است و همانگونه که میدان نبرد نیز نشان می دهد ۲ جنگ افزار پهپاد بایراکتار ساخت ترکیه و همچنین پهپادهای انتحاری ساخت اسرائیل بخش اعظم تحولات را رقم زده اند. از سوی دیگر برخی محافل نظامیادعا دارند که موشک های شلیک شده از خاک ارمنستان به سوی عمق خاک جمهوری آذربایجان توسط تکنسین‌های روسی انجام گرفته،به نوعی فقط از خاک ارمنستان شلیک شده است و هم ساخت موشک و هم تجهیزات و نفرات پرتاب آن متعلق به روسیه می باشد. 

بهره سخن:

علیرغم تنش دیرینه میان آذربایجانی ها و ارمنی ها در منطقه قفقاز، جنگ نیابتی ترکیه و روسیه نیز در منطقه شدت یافته است و ابعاد نظامی وسیعی به خود گرفته است. به رغم خودداری روسیه و ترکیه از حمایت‌های علنی از جنگ قره باغ ناگفته پیداست که آنچه که در میدان روی می دهد ساخته و پرداخته ارتش روسیه و ترکیه است، به گونه ای که شکل تنش های آینده در منطقه نیز برپایه رقابت معین خواهد شد. از یک سو روسیه حضور پرقدرت ترکیه در منطقه قفقاز و نزدیکی به جمهوری های ترک نشین قفقاز و آسیای مرکزی را تحمل نخواهد کرد و از سوی دیگر عقب نشینی ترکیه از مواضع خود در جمهوری آذربایجان به معنای نیست و نابود کردن تمامی سرمایه‌های اقتصادی و معنوی ترکیه در انرژی و فرهنگ قفقاز می باشد.

۱۳۹۹/۰۷/۱۷

برگی از تاریخ هزار ساله قره باغ

 در اینجا برآنم به درخواست دوستان، تاریخ قره باغ را به صورتی فشرده بنویسم البته در حد یک صفحه تلگرامی!


قره باغ از دو کلمه تُرکی به معنای باغِ بزرگ ترکیب یافته که به روسی به آن ناگورنو کاراباخ و به ارمنی ارتساخ گویند اما منابع بی شماری بیشتر از هزار سال پیش، نام تُرکی قره باغ را بکار برده اند. 

قره باغ پس از فتح توسط مسلمانان، بدست خزران اداره میشد. در زمان خوارزمشاهیان در دست جلال الدین بود و در حمله مغول به تصرف آنان درآمد. سپس، تیمور لنگ در حمله به گرجستان، زمستانها را در قره باغ سپری میکرد. بعد میرسیم به آق قویونلو و سپس در دوره شیروانشاه که بمدت ۳۸ سال بر آن حکم راندند.

 سرانجام بدست صفویان می افتد و این منطقه از سوی شاه صفوی به ایل قاجار داده میشود که مدت زیادی در دست خاندان زیاد اوُغلوی قاجار بود.

بعد از سقوط اصفهان به دست افغانها، نیروهاي عثمانی و روسی قسمتهایی از خاک ایران از جمله قره باغ را تصرف کرده و شهرهاي ایران را بین خود تقسیم می‌کنند و ۱۳ سال قره باغ را در تصرف خود نگه میدارند. تا اینکه در ۱۷۳۶میلادی نادرشاه قدرت را به دست گرفته و بر طبق قرارداد ۱۷۳۶میلادی با باب عالی عثمانی، این مناطق را دوباره به ایران برمی گرداند...

تمام تاریخ ایران عبارت است از بریدن و پیوستنِ دوباره این مناطق به ایران...!

اما در تمام دوران، مسلمان‌نشین و تُرک‌ نشین بوده و اکثریت مردم آن و تمام حکمرانانش مسلمانان بوده. 

وقتی سرداری بزرگ در ایران ظهور می کند قره باغ و بقیه خان نشین‌ها به ایران وصل میگردد اما با مرگش، از ایران جدا می‌گردد به عنوان مثال:

در اوج قدرت صفویه، جزو ایران است اما با زوال صفویه و حمله محمودافغان، روسیه و عثمانی هر کدام بر بخشهایی از ایران چنگ انداخته و عثمانی قسمتهایی از ایران از جمله کرمانشاه، همدان، اردبیل، تبریز، ایروان، نخجوان، گنجه و قراباغ را تصرف می‌کند و اشرف افغان بر طبق قرارداد در ۱۷۲۷ میلادی این نواحی را به عثمانی واگذار می‌کند، اما با ظهور سرداری نابغه چون نادر، دوباره جزو ایران میگردد و با کشته شدن نادرشاه در ۱۷۴۷ میلادی دوباره جدا می‌گردد و پناه خان به مدت ۱۲ سال بر قره باغِ مستقل حکومت می‌کند و قلعه تسخیرناپذیر شوشی را بر فراز صخره های آن می سازد.

در دوره کریم خان زند، پناه خان به همکاری نزدیک با کریم خان پرداخته و ابراهیم خلیل خان پسر پناه خان بجای پدر قدرت را در قره باغ بدست می گیرد.

با مرگ کریم خان، قره باغ بار دیگر مستقل می‌گردد اما وقتی آقامحمدخان ظهور کرده دوباره ایران را یکپارچه می‌کند، آقامحمدخان در ۱۷۹۷ میلادی به آنسوی ارس حرکت کرده تا قره باغ و خان نشینهای جدا شده را به ایران وصل کند اما در همین قلعه شوشا کشته می‌شود، وقتی در نیمه های شب، دو نوکر خائن برای کشتن اش وارد اتاق خوابش شدند و عباس بيگ اولين ضربه خنجر را بر قلب آقامحمدخان زد قبل از اينكه آخرين نفس را بركشد خطاب به قاتلش گفته بود:

«خدا خانه‌‏ات را ويران كند تو با كشتن من ايران را ويران كردى!»

چنین نیز شد، روسها یک دختر زیبای ارمنی(به زبان امروزی پرستویی)را به سراغ حاکمِ قره‌باغِ متمایل به فتحعلی شاه فرستادند و او را با تمام خانوده اش قتل و عام کردند و بدنبال آن، ایران با شکستهای سهمگینش از روسها، با قرارداد گلستان و سپس ترکمنچای برای همیشه چشمش را بر قره‌باغ و تمامی خانشین های آنسوی ارس بست!

یکصدسال در دست تزاری بود که با انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ میلادی و استقرار بولشویکها در مسکو، تلاشهای شخصیت پرقدرت آذربایجانی یعنی نریمان نریمانف موجب شد قره باغ جزو پیکره آذربایجان باشد اما از زمان تسلط خرس بزرگ، چه در دوران تزاری و چه در دوران بلشویکها تلاش کردند ارامنه را از نقاط مختلف کوچانده و در منطقه قره باغ اسکان دهند. آنان به مدت دویست سال تلاش کردند تا یک منطقه مسلمانِ تُرک نشین را مبدل به ارمنی نشین کنند آمارهای زیر به اندازه کافی گویاست:

بر اساس اولین سرشماری در ۱۸۰۵ جمعیت قره باغ ۱۰ هزار خانوار بود این تعداد در ۱۸۲۳ از ۲۰۰۹۵ گذشت. از سال ۱۸۹۶ تا سال۱۹۰۸ میلادی طی ۱۳ سال حدود۴۰۰ هزار ارمنی را به مناطق قفقاز کوچاندند که بخش اعظم آنها در قره باغ متوطن شدند.

هنگام فروپاشی خرس بزرگ، توازن جمعیتی که با دستهای مغرضانه روسی به نفع ارامنه تغییر یافته بود ثمر داد و در نتیجه، در ۱۹۹۴ میلادی از بیرون با کمک روسیه و ارمنستان و از درون با کمک ستون پنجم ارامنه که در طول دویست سال در قره باغ انباشته شده بودند، قره باغ را از پیکره و مادر خود جدا ساختند...

(آنچه آمد برگرفته از کتاب سالهای زخمی و همچنین منابع متعددی بود که بخاطر زیادی منابع و طولانی نشدن نوشته از آوردن منابع صرف نظر کردیم..

تصویر روی جلد کتاب که  دوستان می‌پرسند مربوط است به فتح قلعه ی خان نشین مسلمان ایروان توسط قوای روسی و شکست قوای عباس میرزا...)


علی مرادی مراغه‌ای

۱۳۹۹/۰۷/۱۴

سیاست یک بام و دو هوای برخی کشورها درباره قره‌باغ اشغالی

 مردم جمهوری آذربایجان ضمن اعتراض به سیاست سی ساله برخی کشورها در قبال قره‌باغ اشغالی و عدم تعهد آنها به چهار قطعنامه شورای امنیت در این زمینه، عزم خود را برای آزادسازی خاک وطن شان جزم کرده‌اند.

علی آردی، کارشناس مسائل فرهنگی و حوزه قفقاز، طی یک مقاله اختصاصی برای خبرگزاری آناتولی به بررسی سیاست‌های روسیه، آمریکا، فرانسه و ایران در قبال بحران قره‌باغ و عزم دولت و ملت جمهوری آذربایجان برای آزادسازی این قطعه از وطن خود پرداخته که مشروح آن در ادامه می‌آید.

- سیاست مشروع و منطبق با حقوق بین الملل آنکارا در لیبی، اهداف مسکو در این کشور را عقیم گذاشت و نیز حضور ترکیه در سوریه و عراق برای مقابله به گروه‌های تروریستی، همچون سدی در برابر جاه‌طلبی‌های روسیه در این مناطق بود. روسیه طی سال‌های اخیر حمایت‌های آشکار و پنهان زیادی از گروه تروریستی پ.‌ک‌.ک و ایجاد و سازماندهی شاخه سوری آن یعنی ی‌.پ.‌گ و غیره داشته است .لذا به قول مقامات روسی باید به نحوی، ترمز ترکیه را می‌کشیدند و چه بهانه‌ای بهتر از مناقشه ارمنستان و آذربایجان.

کشاندن درگیری به منطقه‌ بسیار حساس «تووز»؛ یعنی ۳۰۰ کیلومتر دورتر از محل اصلی مناقشه و به‌عبارتی شاهرگ انتقال اصلی انرژی به بازارهای اروپایی از طریق ترکیه در دو ماه پیش، نتوانست موفقیتی برای روس‌ها در پی داشته باشد. نیکول پاشینیان نخست‌وزیر ارمنستان نتوانسته به وعده‌های اقتصادی خود عمل کند و فشارهای داخلی بر وی رو به افزایش است. حمایت عمومی از پاشینیان رو به کاهش بوده و او برای ایجاد جو جدید در داخل و نوشتن یک داستان قهرمانانه در دام افتاد و با چراغ سبز مسکو حمله دیگری از سمت قره‌باغ اشغالی آغاز کرد. روسیه قصد داشت با اینکار خود، ترکیه را در جبهه دیگری مشغول کند.

بدین‌ترتیب، قره‌باغ مظلوم بار دیگر دستاویز روسیه و برخی از دولت‌ها برای پیشبرد اهداف‌شان شده است. دولت جمهوری آذربایجان بیش از 30 سال برای آزادسازی قره‌باغ از اشغال ارمنستان مذاکره کرده است. درگیری اخیر و حمایت بی‌سابقه مردم این کشور نشان داد که آنها از مذاکره خسته شده‌اند و حتی اگر دولت هم ناچار به این امر شود، خود مردم برای آزادسازی خاک آبا و اجدادی‌شان اقدام خواهند کرد.

تمام مجامع بین‌المللی، از جمله شورای امنیت، سازمان ملل، اتحادیه اروپا، سازمان کنفرانس اسلامی و غیره، قره‌باغ را متعلق به جمهوری آذربایجان دانسته‌اند. علی‌رغم اینکه سازمان ملل با صدور چهار قطعنامه شفاف بر لزوم خروج بدون قید و شرط نیروهای ارمنستان از اراضی اشغالی آذربایجان تاکید کرده است، فرانسه، آمریکا، آلمان و روسیه وضعیت را خلاف میل و انتظار خود دیده و خواهان آتش‌بس و مذاکره شده‌اند.

این کشورها سی سال برای اجرای آنچه که زیر آن امضا کرده‌اند، فرصت داشته‌اند. بنابراین می‌دانند که دیگر درخواست مذاکره معنی ندارد و تنها با خروج ارمنستان از قره‌باغ اشغالی، امکان حل مشکل وجود دارد. قطعا قدرت نظامی و اقتصادی جمهوری آذربایجان به مراتب بیشتر از ارمنستان است و از طرفی مردم به هر طریقی حمایت خویش را از حاکمیت جهت باز پس‌گیری خاک کشورشان اعلام کرده‌اند.

چرا باید بعد از سی سال بدون مشاهده هیچ اقدام مثبتی از طرف سران گروه مینسک؛ یعنی روسیه، فرانسه و آمریکا، باز به دام دور باطل مذاکره مورد خواست این کشورها افتاد؟ چه تضمینی وجود دارد که مذاکرات بار دیگر به خاطر منافع این سه کشور سی سال دیگر بی نتیجه نماند؟ سازمان ملل خواهان اجبار ارمنستان به خروج از سرزمین‌های اشغالی قره‌باغ است، اما کشورهای مذکور با انواع حیله در مقابل این خواسته مانع‌تراشی می‌کنند. هنوز که هنوز است، آنها در برابر نسل‌کشی ارامنه در خوجالی سکوت اختیار کرده‌اند. جنایتی که در طول تاریخ بسیار کم شاهد چنین توحشی بوده ایم.

Add caption

کسانی که در قلب جهان اسلام کشوری به‌نام اسرائیل را به وجود آوردند، در قلب منطقه‌ای مسلمان و شیعه‌نشین نیز ارمنستان را ساختند تا یهودیان را صاحبان اصلی آن منطقه و ارامنه را صاحبان اصلی این منطقه معرفی کنند. شاهد این مدعا اینکه؛ در همه ارمنستان و قره‌باغ حتی یک اثر تاریخی قدیمی‌تر از 70 سال متعلق به ارمنی‌ها، یافت نمی‌شود، ولی درمقابل آثار بیش از هزار سال متعلق به ترکان آذربایجانی به وفور موجود است.


به این حد هم کفایت نکردند و قصد دارند در راستای سیاست‌های استعماری خود در آینده، دولت نفاق دیگری هم در منطقه‌ بسیار استراتژیک قره‌باغ در قلب جمهوری آذربایجان تاسیس کنند. روسیه و حتی فرانسه طی سه دهه گذشته هر بار در برابر سیاست‌ها و نفوذ ترکیه کم ‌آورده‌اند، به ارمنستان دستور داده‌اند درگیری جدیدی را در منطقه علیه آذربایجان به راه اندازد.

آنچه که در این میان قابل درک نیست، بی‌تفاوتی و سکوت سنگین و عجیب برخی مسلمانان، از جمله جمهوری اسلامی ایران در قبال اشغال قره‌باغ است. آیا شنیده نشدن صدای اذان از مناره‌های مساجد منطقه قره‌باغ برای مقامات جمهوری اسلامی اهمیتی ندارد؟ مگر ارامنه در کمال وقاحت، برخی مساجد این منطقه از جمله مسجدی در آغدام را به طویله‌ خوک تبدیل نکرده‌اند؟! دریغ از یک اعتراض، از طرف مدعیان اسلام!

آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران می‌گوید "قره‌باغ خاک اسلام است"، اما زمانی که جوانان آذربایجانی در تهران و دیگر شهرهای ترک‌نشین ایران علیه ارمنستان اشغالگر به پا می‌خیزند، با دستگیری و ضرب‌وشتم و زندان توسط ماموران جمهوری اسلامی مواجه می‌شوند. ادعای حاکمان ایران مبنی بر مخالفت اسلام با هرگونه تبعیض، گوش‌ها را کر کرده، اما گویی در مناطق مسلمان‌نشین چنین سیاستی رواست. از نظر برخی، فلسطین پاره تن اسلام و قره‌باغ فرزند ناتنی محسوب می‌شود! بنابراین همانطور که سیاست‌بازی را نوعی حقه و کلک می‌نامند، به این نوع دیپلماسی نیز نامی دیگر نمی‌توان داد.

۱۳۹۹/۰۷/۰۵

ترکیه به دنبال معامله با روسیه در قفقاز است

 آندری آرِشف، مدیر مسئول انجمن علمی مطالعات قفقاز روسیه 

ترکیه خود را به عنوان یک رهبر منطقه ای در خاورمیانه، شمال آفریقا، تا حدی در بالکان و قفقاز معرفی می کند، و در این ضمن قبل از هر چیز منافع خود را دنبال می کند، از جمله منافع اقتصادی. احتمالاً هدف از فعال سازی سیاست خارجی ترکیه، آنهم نه تنها در قفقاز جنوبی، ایجاد بستری جدید برای معامله در سیاست خارجی با مسکو در مورد موضوعات مورد علاقه آنکاراست.

۱۵ سپتامبر سال ۲۰۲۰ در صد و دومین سالگرد تصرف باکو توسط ارتش اسلامی قفقاز نوری پاشا، هواپیماها و هلی کوپترهای نیروهای هوایی آذربایجان و ترکیه پروازهای نمایشی را در فضای هوایی این جمهوری حاشیه خزر، و بر فراز دومین شهر بزرگ آذربایجان یعنی گنجه انجام دادند. الهام علی‌اف، رئیس جمهور آذربایجان در همان روز با ارسال نامه تبریکی به همتای تُرک خود رجب طیب اردوغان، گفت: "برادری و دوستی" بین آذربایجان و ترکیه نمونه ای برای کل جهان است. در این نامه علاوه بر تبریک و اشاره به رویداد تاریخی، از رهبری ترکیه بخاطر حمایت از باکو در درگیری های ماه ژوئیه در مرزهای آذربایجان و ارمنستان قدردانی شده است.

در سفر رسمی رئیس جمهور ترکیه به باکو در اواخر ماه فوریه، توافق نامه های مهمی، و از جمله اختصاص ۲۰۰ میلیون لیره ترکیه (حدود ۳۰ میلیون دلار) برای خرید کالاها و خدمات نظامی از شرکت های صنایع دفاع ترکیه که اخیراً پیشرفتهای خود را در حوزههای مختلف نشان داده اند، منعقد شد. آنکارا همکاری های فنی و نظامی با باکو را به عنوان مبنایی برای همکاری های تجاری و اقتصادی در نظر گرفته است. لیست قراردادهای همکاری های دوجانبه در حوزههای انرژی و معدن با مشارکت شرکت های دولتی و خصوصی در حال گسترش است. در سال ۲۰۱۹ حجم تجارت بین ترکیه و آذربایجان تقریباً ۴.۵ میلیارد دلار بوده است. بر طبق هدف‌گذاری‌های بلند پروازانه قرار است تا سال ۲۰۲۳ آن را به ۱۵ میلیارد دلار برسانند.

بطوریکه الهام علی‌اف گفت آذربایجان تاکنون ۱۷ میلیارد دلار در اقتصاد ترکیه سرمایه گذاری کرده است و سرمایه‌گذاری‌های ترکیه در آذربایجان ۱۲ میلیارد دلار بوده است. شرکت ملی نفت آذربایجان (SOCAR) برنامه ها و پروژه های سرمایه‌گذاری جدیدی دارد. در نتیجه اجرای آنها، حجم سرمایه‌گذاری های آذربایجان در ترکیه به ۲۰ میلیارد دلار خواهد رسید. در سال ۲۰۱۹ ساخت خط لوله گاز سراسری آناتولی به پایان رسید که باعث شد آذربایجان بتواند موقعیت خود را در بازار گاز ترکیه به طور قابل توجهی تقویت کند. بر اساس نتایج نیمه اول سال ۲۰۲۰ این آذربایجان بود که در عرضه «سوخت آبی» به ترکیه بالاترین جایگاه را بدست آورد (تقریبا ۵.۵ میلیارد متر مکعب، ۲۳.۴ درصد افزایش نسبت به مدت مشابه سال قبل). یک اتحادیه مشترک رسانه‌ای بین دو کشور در حال شکل‌گیری است که بدنبال همگرایی عمیق و مقابله با آنچه که باکو و آنکارا آن را «تبلیغات سیاه» می دانند است.

باکو اطمینان دارد که اتحاد استراتژیک و مشارکت دو جانبه آذربایجان و ترکیه، مطابق با اصل «یک ملت - دو کشور» که توسط حیدر علی‌اف پایه‌گذاری شده است، یک عامل مهم در تأمین صلح و امنیت است که به توسعه همکاری های منطقه کمک می کند. برعکس، ایروان نگرانی خود را از تقویت کیفی همکاری‌های نظامی سیاسی بین دو کشور همسایه در شرایطی که مناقشه قره باغ حل نشده است و هر لحظه بیم درگیری جدیدی می رود، پنهان نمی کند. علی رغم این که درگیریهای ژوئیه از نظر شدت درگیری و تعداد قربانیان از جنگ «چهار روزه» آوریل ۲۰۱۶ ضعیفتر بود اما «انعکاس» آنها در سیاست خارجی بسیار بلندتر بود.

اسماعیل دمیر، رئیس دپارتمان صنایع دفاعی ترکیه، در ملاقات با یک هیئت عالی رتبه نظامی باکو در ۱۶ ژوئیه گفت: صنایع نظامی ما، اعم از هواپیماهای بدون سرنشین، موشک، سیستم های الکترونیکی و سایر فن آوری ها همه در اختیار آذربایجان است. علاوه بر انتقال سیستم های تسلیحاتی جدید به آذربایجان، ما آماده مدرن سازی مدل های موجود و تولید مشترک آنها هستیم. و تقریباً بلافاصله پس از آن تعدادی از سرویس های نظارت بر حریم هوایی، پروازهای هواپیماهای ترابری A400 ارتش ترکیه را به آذربایجان ثبت کردند. احتمالاً این هواپیماها محموله های نظامی داشته اند.

باكو با تكيه بر پشتيباني تركيه، بيش از پيش از بالا گرفتن مناقشه صحبت مي كند. همزمان با استعفای المار مامدیارف (وزیر امور خارجه آذربایجان تا ژوئیه ۲۰۲۰)، آذربایجان ادبیات تهاجمی تر در تماسهای سیاسی و دیپلماتیک با طرف روسی اتخاذ کرد، به ویژه در خصوص همکاری های نظامی سیاسی روسیه و ارمنستان. کار آنقدر بالا گرفته است که مسکو را متهم می نمایند تلاش دارد با کمک دیگران، خطوط لوله صادراتی آذربایجان را از کار بیندازد تا این کشور را از بازار انرژی ترکیه بیرون نماید.

در اینجا لازم به ذکر است که یکی از قالبهای همکاری که ترکیه فعالانه با جمهوری آذربایجان و گرجستان به پیش می برد حفاظت از تاسیسات زیرساختهای انرژی است. در مفاد یادداشت تفاهمی که در سال ۲۰۱۸ بین دولت جمهوری آذربایجان، دولت گرجستان و دولت جمهوری ترکیه در زمینه همکاریهای دفاعی امضا شد طیف گسترده ای از اقدامات پیش بینی شده است و از جمله تبادل اطلاعات محرمانه.

برخی از رویدادها و روندهای اخیر نشان می دهند که کانون بعدی تنشها می تواند خط تماس بین ارمنستان و برون بوم (Exclave) نخجوان باشد که توسط استان زنگزور ارمنستان و مناطق جنوبی جمهوری قره باغ (که به رسمیت شناخته نشده و در مجاورت رود ارس قرار دارند)، از قلمرو اصلی آذربایجان جدا شده است.

این واقعیت که این سرزمین دارای مرز مشترکی با ترکیه است تعامل دو جانبه را بسیار ساده می کند و در مجموعه تمرینات مشترک اخیر که با مشارکت حجم قابل توجهی از نیروهای انسانی و تجهیزات، و از جمله تانک، وسایل نقلیه زرهی سنگین، سیستم های موشکی و توپخانه ای، هواپیماهای بدون سرنشین و هواپیماهای جنگی انجام شد توجه به این واقعیت بوضوح دیده شد. به عنوان مثال، هواپیماهای ترابری نظامی بالگردهای تهاجمی T-129 ATAK را برای شرکت در این تمرینات، به نخجوان رساندند.

رسانه های ترکیه به صراحت از موضوع استقرار یک پایگاه نظامی کامل در نخجوان و شبه جزیره آب شوران صحبت می‌کنند چرا که حضور آنها در این منطقه از یک سو با عضویت ترکیه در ناتو مغایرتی ندارد و از سوی دیگر برنامه های بلندپروازانه آنها در سیاست خارجی (یعنی "جهان عثمانی") این مناطق را در بر می گیرد و حتی به خارج از آنها هم گسترش می یابد (به عنوان مثال، در آفریقا). دلایلی وجود دارد که باور کنیم پس از تمرینات فوق، ترکیه برخی از نیروهای خود، و از جمله جنگنده های چندمنظوره F-16 با خدمه، و همچنین تعدادی از هواپیماهای بدون سرنشین تهاجمی Bayraktar TB2 خود را که امتحان خود را در سوریه و لیبی پس داده اند در آذربایجان گذاشته است.

ایروان با برگزاری تمرینات و بهبود خطوط دفاعی خط مقدم خود و فعال نمودن سیاست خارجی خود در محور "خاورمیانه" به این اقدامات واکنش نشان داد. علاوه بر تشدید تماس های دیپلماتیک با یونان و جمهوری قبرس می توان به سفر کاری اخیر وزیر امور خارجه ارمنستان زهراب مناتسکانیان به مصر اشاره کرد که رهبرانش از رشد جاه طلبی های منطقه ای آنکارا نگران هستند.

فعال شدن سياست خارجي تركيه (که به هيچ وجه فقط به قفقاز جنوبي محدود نمی شود) احتمالاً به منظور ايجاد بستری جدید براي چانه زنی در سياست خارجي با مسكو در مورد موضوعات مورد علاقه آنكارا صورت می گیرد. علاوه بر تعامل دو جانبه با آذربایجان و کشورهای آسیای میانه، همکاری های سیاسی، اقتصادی و انسانی در چارچوب «شورای تُرک» تقویت می شود. در این ضمن، ترکیه خود را به عنوان یک رهبر منطقه ای در خاورمیانه، شمال آفریقا، تا حدی در بالکان و قفقاز مطرح می کند و منافع خود را دنبال می کند، از جمله منافع اقتصادی.

منبع مقاله

این نوشته بیان‌کننده‌ی دیدگاه وبلاگ قره باغ سسی نیست و صرفا انتشار تحلیل یک موسسه تحقیقاتی در روسیه می‌باشد که از سایت ایراس باز نشر می‌شود.

چرایی ایجاد کشور ارمنستان در میان سه کشور مسلمان از دیدگاه معاون حزب آذربایجان نوین

 علی حسن اف، معاون حزب آذربایجان نوین گفت: ارمنستان به دلیل وجود سه کشور مسلمان (ایران، ترکیه و جمهوری آذربایجان) در منطقه ایجاد شده است.

به گزارش قره باغ سسی به نقل از پایگاه خبری شبکه تلویزیونی رئال.تی وی، علی حسن اف، معاون حزب حاکم آذربایجان نوین در مصاحبه با مجری این شبکه در خصوص تحرکات اخیر ارمنستان در منطقه تووز و چرایی تشکیل دولت ارمنستان در جغرافیای کنونی این چنین اظهار نظر کرده است:

«طبیعتاً این دومین تحریک نیروهای مسلح ارمنستان در منطقه تووز طی دو ماه اخیراست. این تحریکات تحت رهبری مستقیم پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان و وزیر دفاع ارمنستان در حال انجام است. از دو ماه قبل این سوال برای من پیش آمده است. چرا تووز؟ چرا جای دیگری نه! یقینا به این دلیل که دو خط استراتژیک ما از آنجا عبور می کند. خط لوله نفت باکو- تفلیس – جیهان و راه آهن باکو- تفلیس – قارص. ظاهراً آنها نقشه های حیله گرانه ای دارند.

از طرف دیگر، همه تحریکات اخیر آنها با هدف وادار کردن آذربایجان به جنگ است. این هم با منظور و هدف خاصی صورت می گیرد و نمی تواند اتفاقی باشد. آنها می دانند که اگر جمهوری آذربایجان جنگی را آغاز کند، ممکن است با ارتش روسیه مواجه شود و احتمال درگیری با روسیه وجود دارد. به نظر من، هدف آنها همین است.

وی افزود: یک سوال همیشه در ذهنم بوده و فکر می کنم شخصا طی ۵۰ سال گذشته بحثی درباره این موضوع نشنیده ام. چرا ارمنستان در این منطقه ایجاد شده است؟ ارمنستان می توانست در مناطق دیگر ایجاد شود. برخی از ارامنه به صورت کاملا فشرده در جنوب روسیه و در چندین شهر منطقه کراسنادار زندگی می کنند. آنها به طور فشرده در فرانسه، خاورمیانه، لبنان، کالیفرنیا و سایر ایالت های آمریکا زندگی می کنند. اما چرا این کشور در این منطقه ایجاد شده است؟ جواب سوال این است: چون سه کشور مسلمان در این منطقه وجود دارد. یعنی کشورهای ترکیه، ایران و جمهوری آذربایجان. دولت ارمنستان به همین منظور در نزدیکی سه دولت مسلمان ایجاد شده است.»

۱۳۹۹/۰۶/۱۱

آذربایجان روسیه را به تسلیح ارمنستان پس از جنگ تووز متهم کرد

 مشاور ارشد رئیس جمهوری آذربایجان، روسیه را به تسلیح ارمنستان در درگیری‌های مرزی میان آذربایجان و ارمنستان متهم کرد.

تصویری از بازدید ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه از پایگاه نظامی این کشور در ارمنستان در دسامبر ۲۰۱۳ – سرژ سرگسیان، رئیس جمهوری ارمنستان نیز در تصویر دیده می‌شود. روسیه به تجهیز نظامی ارمنستان در مناقشه اخیر این کشور با آذربایجان متهم شده است. (عکس از ALEXEI NIKOLSKY / RIA-NOVOSTI / AFP))

به گزارش خبرگزاری رویترز، حکمت حاجی‌اف، از مشاوران ارشد الهام علی‌اف، رئیس جمهوری آذربایجان روز شنبه ۲۹ اوت/ ۸ شهریور اعلام کرد روسیه بلافاصله پس از بروز مناقشات مرزی آذربایجان و ارمنستان در ژوئیه سال جاری، «به‌شدت» مشغول تسلیح ارمنستان بوده و از ۱۷ ژوئیه/ ۲۷ تیر به بعد، هواپیماهای باری Il-76 روسیه که به انتقال مهمات و تجهیزات راهبردی اختصاص دارند، به سمت ارمنستان پرواز کرده‌اند.

روسیه در ارمنستان پایگاه نظامی دارد و به این کشور که از سوی مسکو متحدی راهبردی در منطقه قفقاز محسوب می‌شود، کمک‌های تسلیحاتی می‌کند. حاجی‌اف گفت روسیه ادعا کرده که با این هواپیماها مشغول انتقال مصالح ساختمانی بوده است اما باکو این ادعا را نپذیرفته است.

آذربایجان و ارمنستان دهه‌هاست بر سر منطقه قره‌باغ مناقشه ارضی دارند اما تلاش‌ها برای میانجیگری و حل اختلاف میان دو طرف به نتیجه نرسیده است. این در حالی‌ست که مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۲۰۰۷ قطعنامه‌ای را با ۳۵ رأی موافق، ۷ رأی مخالف و ۱۰۰ رأی ممتنع تصویب کرد که در آن حاکمیت آذربایجان بر منطقه قره‌باغ کوهستانی به رسمیت شناخته شده است.

درگیری‌های اخیر میان این دو کشور اما در فاصله ۳۰۰ کیلومتری منطقه مورد مناقشه قره‌باغ در منطقه‌ تووز رخ داد و جان ده‌ها سرباز ارمنی و آذربایجانی را گرفت.

مسکو این مناقشه را «یک مسأله بسیار حساس» خوانده بود.  

علاوه بر روسیه، ایران و ترکیه نیز به مداخله در تنش میان ارمنستان و آذربایجان متهم شده‌اند.

۱۳۹۹/۰۵/۱۹

ارامنه؛ ابزار غرب و روسیه برای کشتار مسلمانان آذربایجان و آناتولی

محمدعلی ارجمندی روزنامه نگار ایرانی به «آناتولی» اظهار داشت که کشورهای غربی و روسیه از ارامنه برای انتقام از دولت عثمانی و تغییر بافت جمعیتی، کشتار مسلمانان شمال و جنوب ارس و نیز مناطق مختلف آناتولی استفاده ابزاری می کردند.

محمدعلی ارجمندی روزنامه نگار و محقق تاریخ معاصراز اهل استان  آذربایجان غربی ایران در مصاحبه با خبرگزاری آناتولی به تشریح نقش روسیه و دول غربی در تحریک ارامنه و آشوریان در کشتار مسلمانان در شمال و جنوب ارس، فاجعه جیلولوق و سکوت این دولت ها در برابر ترورهای داشناک های ارمنی علیه مسلمانان در سراسر دنیا علی‌رغم توافقات با دولت عثمانی پرداخت.

وی عهدنامه ترکمنچای و معاهده لوزان را سندی دال بر نقشه های دولت های غربی و روسی برای تغییر بافت جمعیتی و تجزیه دنیای تُرک دانست. مشروح گفتگوی خبرنگار آناتولی با این روزنامه نگار اهل ارومیه به شرح زیر است:

- فکر تشکیل دولت مسیحی در قفقاز و جنوب ارس از چه زمانی مطرح شد؟

دولت تزار روسیه با دوپارچه کردن آذربایجان در قالب عهدنامه ترکمنچای، ایروان که شهری تُرک و مسلمان‌نشین و با نام اصلی «چوخور سعد» بود را قربانی کرد. لطفا به این نکته توجه کنید که سالگرد امضای عهدنامه ترکمنچای از سوی ارامنه به عنوان عید ملی گرامی داشته می شود.

دلیل این امر چه می‌تواند باشد؟ تنها در طول یک سال، یعنی سال ۱۸۲۸ و متعاقب ایجاد دولت ارمنی در قفقاز ۴۱۵ هزار ارمنی از سرزمین های عثمانی وارد منطقه ایروان شدند. طبق خواست دولت تزار جمعیتی مشابه نیز از ایران به ایروان و منطقه قره باغ کوچانده شدند.

- چه سازماندهی هایی در این مسیر انجام شد؟

تاریخ تشکیل احزاب سیاسی نظامی ارمنی به سال ۱۸۷۷ برمی‌گردد. در این سال حزبی با نام هیچناک در ژنو سوئیس تاسیس شد، اما حزب داشناکسیون که با حملات تروریستی خود در اروپا شهرت کسب کرده بود در سال ۱۸۹۰ در تفلیس تاسیس شد.

عقیده شخصی من این است که داشناک‌ها بیش از آنکه به علایق ارامنه توجه کنند در راستای اهداف ماسونها حرکت می‌کردند. کشورهای غربی برخلاف تعهدات خود به دولت عثمانی در مقابل ترورهای مختلف علیه مسلمانان در سراسر دنیا توسط داشناکها واکنشی نشان ندادند. این سکوت به خودی خود نشان دهنده مسیردهی فعالیت داشناک ها است.

- پراکندگی مسیحیان در سرزمین های عثمانی به چه شکلی بود؟

ارامنه به همراه کُردها و تُرک ها و تا قبل از جنگ جهانی اول در جنوب شرقی آناتولی و در اقلیت زندگی می کردند. آشوریان نیز در منطقه حکاری ترکیه امروزی و در مناطق کوهستانی موصل می زیستند. ارامنه از طریق دامداری و کشاورزی امرار معاش می کردند، ولی آشوری ها یا همان جیلولوق ها کوچ نشین و دارای تمایلات جنگ طلبانه بودند.

در طول سالیان متمادی میسیونرهای غربی در قالب مبلغان مسیحیت توانسته بودند در این مناطق نفوذ کرده و حتی کلیساهای مسیحیان محلی را تغییر دهند. بیتلیس، دیاربکر، قوم قاپی، اورفا، وان، حکاری و موش از جمله مناطقی بود که میسیونرها نقشه های خود را در آن پیاده می کردند

- چرا این جمعیت در داخل این سرزمین جابه‌جا شدند؟

دلیل اصلی این رویداد خیانت هایی بود که پشت پرده جنگ های روسیه و عثمانی اتفاق افتاد. دکترین ارمنی در این جنگ ها حمایت از روسیه بود؛ دسته های فدایی ارمنی برای واردکردن بیتلیس، کارس و مهمتر از همه وان (به عنوان پایتخت مفروض) به سرزمین در دست احداث خود به جبهه جنگ علیه عثمانی گسیل شدند. ارامنه با کمک روسیه تزاری در سال ۱۹۱۴ وان را اشغال و سی هزار شهروند، تُرک و کُرد را به طرز فجیعی قتل عام کردند و مساجد را آتش زدند.

این فجایع در زمانی رخ می داد که ارتش عثمانی در غرب و در نبرد مشهور چاناق قلعه یک تنه در مقابل قوای انگلیسی، فرانسوی، یونانی و ایتالیایی برای آزادی سرزمین های خود می جنگید. این رویکرد ارامنه باعث صدور فرمان تهجیر آنها در داخل سرزمین های عثمانی یا خروج داوطلبانه از آن شد. داستان‌سرایی غربی ها و ارامنه در خصوص کشتار سازمان یافته در خلال تهجیر بی اساس است.

- چرا آشوری ها و ارامنه رانده شده وارد ایران شدند؟

آشوریان مسیحی حکاری یا همان جیلولوق ها بعد از شورش و شکست در مقابل دولت عثمانی در خلال سالهای ۱۹۱۵-۱۹۱۸ متواری شده و به سمت اراضی غربی جنوب ارس به ویژه ارومیه و سلماس حرکت کردند. این کوچ ها در حالی رخ داد که سالیان سال اقلیت ارمنی و جیلو در ارومیه و سلماس به شکل مسالمت آمیز در کنار مسلمانان تُرک زندگی می کردند.

با این وجود شهرهای مذکور در مرکز توجهات دول غربی و روسیه تزاری قرار داشت و به فکر جداکردن ماکو، سولدوز (نقده) و خوی از آذربایجان ایران و الحاق به سرزمین ارمنی یا آشوری بودند. ارومیه؛ شهر ازلی و نورچشم سرزمین آذربایجان شهر محوری در این نقشه بود. به دلیل ضعف دولت مرکزی در ایران دولت های غربی و در راس آنها فرانسه و انگلیس با همراهی روسیه درهای شهر را به روی فراریان حکاری باز و شروع به تسلیح آنان کرد.

- قتل عام در سرزمین های آذربایجان چگونه آغاز شد؟محمدعلی ارجمندی روزنامه نگار و محقق تاریخ معاصراز اهل استان  آذربایجان غربی ایران در مصاحبه با خبرگزاری آناتولی به تشریح نقش روسیه و دول غربی در تحریک ارامنه و آشوریان در کشتار مسلمانان در شمال و جنوب ارس، فاجعه جیلولوق و سکوت این دولت ها در برابر ترورهای داشناک های ارمنی علیه مسلمانان در سراسر دنیا علی‌رغم توافقات با دولت عثمانی پرداخت.

وی عهدنامه ترکمنچای و معاهده لوزان را سندی دال بر نقشه های دولت های غربی و روسی برای تغییر بافت جمعیتی و تجزیه دنیای تُرک دانست. مشروح گفتگوی خبرنگار آناتولی با این روزنامه نگار اهل ارومیه به شرح زیر است:

- فکر تشکیل دولت مسیحی در قفقاز و جنوب ارس از چه زمانی مطرح شد؟

دولت تزار روسیه با دوپارچه کردن آذربایجان در قالب عهدنامه ترکمنچای، ایروان که شهری تُرک و مسلمان‌نشین و با نام اصلی «چوخور سعد» بود را قربانی کرد. لطفا به این نکته توجه کنید که سالگرد امضای عهدنامه ترکمنچای از سوی ارامنه به عنوان عید ملی گرامی داشته می شود.

دلیل این امر چه می‌تواند باشد؟ تنها در طول یک سال، یعنی سال ۱۸۲۸ و متعاقب ایجاد دولت ارمنی در قفقاز ۴۱۵ هزار ارمنی از سرزمین های عثمانی وارد منطقه ایروان شدند. طبق خواست دولت تزار جمعیتی مشابه نیز از ایران به ایروان و منطقه قره باغ کوچانده شدند.

- چه سازماندهی هایی در این مسیر انجام شد؟

تاریخ تشکیل احزاب سیاسی نظامی ارمنی به سال ۱۸۷۷ برمی‌گردد. در این سال حزبی با نام هیچناک در ژنو سوئیس تاسیس شد، اما حزب داشناکسیون که با حملات تروریستی خود در اروپا شهرت کسب کرده بود در سال ۱۸۹۰ در تفلیس تاسیس شد.

عقیده شخصی من این است که داشناک‌ها بیش از آنکه به علایق ارامنه توجه کنند در راستای اهداف ماسونها حرکت می‌کردند. کشورهای غربی برخلاف تعهدات خود به دولت عثمانی در مقابل ترورهای مختلف علیه مسلمانان در سراسر دنیا توسط داشناکها واکنشی نشان ندادند. این سکوت به خودی خود نشان دهنده مسیردهی فعالیت داشناک ها است.

- پراکندگی مسیحیان در سرزمین های عثمانی به چه شکلی بود؟

ارامنه به همراه کُردها و تُرک ها و تا قبل از جنگ جهانی اول در جنوب شرقی آناتولی و در اقلیت زندگی می کردند. آشوریان نیز در منطقه حکاری ترکیه امروزی و در مناطق کوهستانی موصل می زیستند. ارامنه از طریق دامداری و کشاورزی امرار معاش می کردند، ولی آشوری ها یا همان جیلولوق ها کوچ نشین و دارای تمایلات جنگ طلبانه بودند.

در طول سالیان متمادی میسیونرهای غربی در قالب مبلغان مسیحیت توانسته بودند در این مناطق نفوذ کرده و حتی کلیساهای مسیحیان محلی را تغییر دهند. بیتلیس، دیاربکر، قوم قاپی، اورفا، وان، حکاری و موش از جمله مناطقی بود که میسیونرها نقشه های خود را در آن پیاده می کردند

- چرا این جمعیت در داخل این سرزمین جابه‌جا شدند؟

دلیل اصلی این رویداد خیانت هایی بود که پشت پرده جنگ های روسیه و عثمانی اتفاق افتاد. دکترین ارمنی در این جنگ ها حمایت از روسیه بود؛ دسته های فدایی ارمنی برای واردکردن بیتلیس، کارس و مهمتر از همه وان (به عنوان پایتخت مفروض) به سرزمین در دست احداث خود به جبهه جنگ علیه عثمانی گسیل شدند. ارامنه با کمک روسیه تزاری در سال ۱۹۱۴ وان را اشغال و سی هزار شهروند، تُرک و کُرد را به طرز فجیعی قتل عام کردند و مساجد را آتش زدند.

این فجایع در زمانی رخ می داد که ارتش عثمانی در غرب و در نبرد مشهور چاناق قلعه یک تنه در مقابل قوای انگلیسی، فرانسوی، یونانی و ایتالیایی برای آزادی سرزمین های خود می جنگید. این رویکرد ارامنه باعث صدور فرمان تهجیر آنها در داخل سرزمین های عثمانی یا خروج داوطلبانه از آن شد. داستان‌سرایی غربی ها و ارامنه در خصوص کشتار سازمان یافته در خلال تهجیر بی اساس است.

- چرا آشوری ها و ارامنه رانده شده وارد ایران شدند؟

آشوریان مسیحی حکاری یا همان جیلولوق ها بعد از شورش و شکست در مقابل دولت عثمانی در خلال سالهای ۱۹۱۵-۱۹۱۸ متواری شده و به سمت اراضی غربی جنوب ارس به ویژه ارومیه و سلماس حرکت کردند. این کوچ ها در حالی رخ داد که سالیان سال اقلیت ارمنی و جیلو در ارومیه و سلماس به شکل مسالمت آمیز در کنار مسلمانان تُرک زندگی می کردند.

با این وجود شهرهای مذکور در مرکز توجهات دول غربی و روسیه تزاری قرار داشت و به فکر جداکردن ماکو، سولدوز (نقده) و خوی از آذربایجان ایران و الحاق به سرزمین ارمنی یا آشوری بودند. ارومیه؛ شهر ازلی و نورچشم سرزمین آذربایجان شهر محوری در این نقشه بود. به دلیل ضعف دولت مرکزی در ایران دولت های غربی و در راس آنها فرانسه و انگلیس با همراهی روسیه درهای شهر را به روی فراریان حکاری باز و شروع به تسلیح آنان کرد.

- قتل عام در سرزمین های آذربایجان چگونه آغاز شد؟

رهبر دینی جیلوها با نام مارشیمون به همراه رهبرنظامیشان پطروس؛ که به پطروس گوش بریده معروف بود، علی‌رغم مهمان نوازی مردم آذربایجان با ادعای ارضی در تلاش برای تاسیس حکومت مسیحی در این منطقه بودند. مسیو نیکیتین کنسول روسیه در ارومیه، مستر شت نماینده آمریکا در ارومیه و کاپیتان گرسی بریتانیایی به همراه میسیو گوژل فرانسوی در راس هیاتی با نام آمبولانس از بانیان و حامیان این نقشه به شمار می‌آمدند.

در سال ۱۹۱۸ جیلوها در مدت ۶ ماه تسلط خود بر ارومیه و سلماس بر اساس اسناد وزارت خارجه ایران ۱۵۰ هزار مسلمان را به قتل رسانده و از سرزمین های خود اخراج کردند. با این اوصاف بار دیگر قوای عثمانی و راس آنها نوری پاشا و خلیل پاشا به داد مسلمانان آذربایجان ایران رسیدند. در این راه مجدالسلطنه افشار از قهرمانان مشهور آذربایجان به همراه فدائیان خود ارتش عثمانی را یاری دادند. جیلوهای مسلح که توان مقابله نداشتند به موصل فرار کرده تحت قیمومیت بریتانیا در اردوگاه بعقوبه موصل اسکان داده شدند.

همزمان با قتل عام جیلولوق بخشی دیگر از قوای ارمنی تحت فرماندهی آندرانیک به خوی حمله کرد که با مقاومت مردم و کمک ارتش عثمانی ره به جایی نبردند. فاتحین جنگ جهانی اول در کنفرانس لوزان نماینده ایران را راه ندادند و این بار ادعای جیلولوها را از زبان پطروس مطرح و تلاش کردند سرزمین های تُرک نشین سلماس، خوی، ماکو و ارومیه را در نقشه دولت مسیحی بگنجانند. اما این توطئه با نطق تاریخی و تلاش های «رضا نور» نماینده عثمانی در مذاکرات ناکام ماند.

- آیا شمال ارس نیز در معرض کشتار قرار گرفت؟ نقش روس ها در این میان چه بود؟

تکه تکه کردن جهان تُرک یکی از اهداف جنگ جهانی اول بود. همزمان با سرزمین آناتولی شمال و جنوب ارس و قفقاز نیز در وضعیت بحرانی به سر می برد. در این بین استفاده محمدامین رسول زاده از فرصت موجود برای بنیانگذاری اولین حکومت جمهوری در جهان شرق قابل توجه است. با این وجود این دولت بار دیگر با توطئه داشناکها و اشغالگری روسها یک سال بعد سقوط کرد.

توسعه طلبی ارامنه در قفقاز بویژه بعد از سال ۱۸۲۸ و متعاقب امضای عهدنامه ترکمنچای بیشتر از سوی روس ها تشویق می شد. تفکر حاکم بر سیاست روسیه تزاری و شوروی استفاده از ارامنه در برابر مسلمانان تُرک، که احتمال قیام آنان علیه ظلم روس ها می رفت، بود.

در تمامی این سال ها ارامنه نه تنها در قره باغ و ایروان که حتی در باکو نیز اسکان داده شده و همکیشان‌شان در ایران و ترکیه تشویق به مهاجرت به قفقاز شدند. همزمان با قتل عام تُرک ها در جنوب ارس در ۳۱ مارس ۱۹۱۸ قوای روسی به فرماندهی استپان شائومانیان ارمنی در باکو، نخجوان، قره باغ، گنجه و شاماخی به پاکسازی نژادی مسلمانان مبادرت کردند.

۱۳۹۹/۰۵/۰۴

مناقشه بین آذربایجان و ارمنستان؛ آیا باید در انتظار جنگ بزرگی بود؟

سرگئی ماركدانف
عضو ارشد هیات علمی  مركز امنیت یوروآتلانتیک، انستیتوی مطالعات بین المللی مگیمو

جولای ۲۰۲۰  صحنه «جنگ چهار روزه» را بازآفرینی نمی کند


سیاستمداران و کارشناسان، دیگر به این که هر از گاهی بین آذربایجان و ارمنستان درگیری رخ دهد، هر قدر هم که چنین انتظاری وقیحانه به نظر برسد، عادت کرده اند. درگیری قومی و سیاسی بین دو جمهوری قفقاز جنوبی (بر خلاف موارد آبخازیا، اوستیای جنوبی یا دونباس) به عنوان یکی از «تقابل‌های نیابتی (پروکسی) » بین روسیه و غرب در نظر گرفته نمی شود. تا کنون، حوادث نظامی در «خط تماس» در قره باغ، مانند آنچه در اوت ۲۰۰۸ پس از «جنگ پنج روزه» روی داد، منجر به تغییر اساسی در وضع موجود منطقه نشده است.
علاوه بر این، تشدید منازعه مسلحانه معمولاً جای خود را به مذاکرات می‌داد. وضعیت پاندولی قره باغ حتی پس از وقایع آوریل ۲۰۱۶ که تا همین اواخر بزرگترین نقض آتش بس تلقی می‌شد، به خوبی کار می‌کرد و پس از چهار روز برخورد جنگی، شاهد از سرگیری روند صلح بودیم، اگرچه درباره کارایی آن می‌شود (و باید) بحث کرد.

 آیا رویارویی جولای ۲۰۲۰ صفحه جدیدی در تاریخ درگیری ارمنستان و آذربایجان باز می‌کند؟ چرا باید آن را به طور ویژه مورد توجه قرار داد؟ و اینکه افزایش تقابل فعلی باکو و ایروان چه عواقبی می‌تواند داشته باشد؟
پس از دریافت اولین اطلاعات پیرامون وخامت اوضاع در مرز ارمنستان و آذربایجان در تاریخ ۱۲ جولای و پس از آنکه معلوم شد این تشدید به یک روز محدود نمی شود، مقایسه [تنش فعلی] با «جنگ چهار روزه» سال ۲۰۱۶ شروع شد. در واقع، طبق برخی معیارها، چنین مقایسه ای امکانپذیر است. 
قبل از همه، مدت زمان درگیری‌ها جلب توجه می‌کند. در لحظه نگارش این مقاله، این درگیری‌ها، هرچند با شدت‌های مختلف، برای روز پنجم دوام داشته اند. همچنین خسارات محسوس از جمله تلفات افسران ارشد شایان توجه است. قربانیان این تنش نظامی، سرلشکر پولاد هاشم‌اف و سرهنگ ایلقار میرزایف از طرف آذربایجان، و سرگرد گاروش آمبارتسومیان و کاپیتان سوس الباکیان از طرف ارمنستان بودند.
پس از آوریل ۲۰۱۶، هیچ حادثه مسلحانه ای تا این حد موجب اقدامات گسترده چشمگیر در جمهوری آذربایجان یا ارمنستان نشده است. در منطقه قفقاز هم، «نارضایتی از کووید ۱۹» بدون هرگونه ارتباط با مناقشه وسعت زیادی داشت. اما افزایش بعدی تقابل به شکل خاصی، به چنین احساساتی مشروعیت بخشید. ساکنان باکو با برگزاری تظاهرات غیرمجاز خواستار لغو محدودیت‌های قرنطینه، بسیج و پشتیبانی از ارتش ملی شدند. اگرچه در حال حاضر چنین اقداماتی در ایروان قابل مقایسه با باکو نیست، اما این بدان معنا نیست که آرامش عمومی در ارمنستان تضمین شده است. طولانی شدن رویارویی نظامی ممکن است منجر به اقدامات اعتراضی شود. هم متهم شدن مقامات به انفعال و هم نارضایتی از مواضع سازمان پیمان امنیت جمعی به طور کلی و روسیه به طور خاص، می‌تواند به چنین اقدامات اعتراضی منجر شوند - به ویژه، به این دلیل که آنها سعی دارند از موضع بالا به نبرد نگاه کنند و خط مشی طرفدار ارمنستان را به طور جدی اتخاذ ننمایند.  
همانند سال ۲۰۱۶، ترکیه تقریباً تنها کشوری بود که حمایت آشکار و صریحی را از آذربایجان ابراز کرد. به طوری که مولود چاووش‌اوغلو وزیر امور خارجه جمهوری ترکیه از ارمنستان خواست که به خود بیاید و حواس خود را جمع کند. خلوصی آکار، وزیر دفاع این کشور، حتی واضح تر هم صحبت کرد: «ما تا حد امکان به کمک و حمایت از نیروهای مسلح آذربایجان در مقابل ارمنستان که سالهاست سیاست تجاوز را دنبال کرده و به طور غیرقانونی اراضی آذربایجان را اشغال کرده ادامه می‌دهیم». 
در عین حال، کاملا یکی شمردن وقایع سال ۲۰۱۶ و ۲۰۲۰، در درجه اول به دلیل عوامل سیاسی و جغرافیایی، اشتباه خواهد بود. در ادبیات آکادمیک و کارشناسی-تحلیلی پیرامون درگیریهای ارمنستان و آذربایجان، نام قره‌باغ کوهستانی به طور ثابت قید شده است. در واقع، قره باغ – هسته اصلی تقابل است. با این حال، مبارزه بر سر این قلمرو، وضعیت آن و همچنین امنیت و حقوق جمعیت هفت منطقه مجاور منطقه خودمختار قره باغ کوهستانی سابق، خاتمه نیافته است. درگیری همچنین در امتداد مرز دولتی ارمنستان و آذربایجان خارج از «خط تماس» در قره باغ در حال گسترش است.
به عنوان مثال، تشدید اوضاع در ماه ژوئن در خطوط تووز-تاووش در حدود ۳۰۰ کیلومتری قره باغ کوهستانی اتفاق افتاد. با این حال، به طور سنتی توجه کمتری به مرز ارمنستان و آذربایجان خارج از قره باغ جلب می‌شود، اگرچه تشدید اوضاع در اینجا علاوه بر خطوط فوق الذکر پیشتر هم رخ داده است. علاوه بر این، چنین رویارویی‌هایی گاهی اوقات موضوعات مربوط به خود قره باغ را تحت الشعاع قرار می‌دادند. 
در این رابطه می‌توان اوضاع نخجوان در ژوئن سال ۲۰۱۸ را یادآوری کرد. در آن زمان، در عملیات موسوم به «نخجوان» نیروهای مسلح جمهوری آذربایجان که به عنوان «آزادسازی ۱۱ هزار هکتار از اراضی» ارائه شد، تبادل اطلاعات گسترده ای صورت گرفت، گرچه جزئیات آن تا کنون موجب ارزیابی‌ها و تفسیرهای متناقضی شده است.
در عین حال، گره این مشکلات بعید است پیچیده تر از «خط تماس» قره باغ باشد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، مرز ارمنستان و آذربایجان علامت گذاری و تقسیم نشده بود. در همین رابطه، باکو به طور سنتی در مورد اشغال مناطق روستایی در نخجوان و منطقه قزاق آذربایجان توسط نیروهای ارمنی سخن می‌گفت و ایروان هم درباره از دست دادن قلمرو آرتسواشن، یعنی سرزمین‌هایی که هیچگونه ارتباطی با منطقه مورد بحث منطقه خودمختار قره باغ ندارند. البته در کل هم، این مرز به گونه ای تعیین شده که «اراضی بایر» [خالی از سکنه] زیادی در آن قرار دارد که طرفین می‌توانند از آن خود در نظر بگیرند. برای داوری دقیق هم هیچ امکان، اراده و  تمایلی وجود ندارد. ریشه مشکل سیستمی به خصوص در اینجاست، و اینکه «چه کسی اولین نفر باشد» مهم نیست، هر قدر هم که در باکو و ایروان آن را بزرگ کنند. بنابراین، جولای ۲۰۲۰ نباید به عنوان نوعی اتفاق غیرمنتظره تلقی شود. بحث، بیشتر، پیرامون واقعی سازی مشکلاتی است که پیشتر در ابهام  قرار داشتند (از جمله به دلیل توضیحات نه همیشه موثر کارشناسان).

منطقه مرزی خطرناک: چشم اندازهای احتمالی

در شرایطی که مرز علامتگذاری و تقسیم نشده حتی بین کشورهای دوست یعنی آذربایجان و گرجستان نیز حوادث ناخوشایندی رخ می‌دهد که مسبب مسائلی در روابط دوجانبه می‌شوند. در رابطه با ارمنستان و جمهوری آذربایجان، صحبت از کشورهای درگیر مناقشه ای است که روابط دیپلماتیک ندارند و «سیاست مبتنی بر خاطرات» بر اساس روایت‌های تقابل آمیز را می‌سازند. علاوه بر این، آنها به اتحادهای مختلف نظامی-سیاسی گرایش دارند. ایروان عضو سازمان پیمان امنیت جمعی است، و باکو اگرچه از پیوستن به اتحادهای مختلف اجتناب می‌ورزد، اما به طور جدی با ترکیه همکاری می‌کند، کشوری که خرده حساب‌های قدیمی خود را با ارمنستان دارد که دست کم در حوادث اواخر قرن نوزدهم ریشه دارند.
از آوریل ۱۹۹۳، آنکارا مرزهای زمینی با ارمنستان را بسته نگه داشته (کمی بیش از ۳۰۰ کیلومتر) و از نظر سیاسی هیچ کشوری به این صورت واضح و پی در پی از رویکردهای جمهوری آذربایجان برای احیای تمامیت ارضی پشتیبانی نمی کند. بنابراین، با توجه به وضعیت نامشخص مرزهای دولتی، مبارزه اصلی بر سر «اراضی بایر» است که هر یک از طرفین آنها را از آن خود در نظر می‌گیرد. در نتیجه، با ادبیات اقتصادی، «ارزش افزوده» مناقشه قره باغ ایجاد می‌شود، با این تفاوت که در اوضاع پیرامون قره باغ بحث یافتن امر بهینه، بین اصول بنیادینی همچون حق ملت‌ها برای خودمختاری و وحدت دولت‌ها مطرح است، در حالی که در رویارویی در طول خطوط مرزی تهدید درگیری بزرگ بین الدولی محتمل می‌شود.
 گسترش این تقابل مملو از چرخش‌های خطرناک بسیاری است که از جمله می‌توان  به فرسایش وحدت سازمان پیمان امنیت جمعی، وخیم شدن روابط روسیه و ترکیه و رشد منفی گرایی در روابط بین مسکو از یک سو، باکو و ایروان از سوی دیگر، اشاره کرد. همه این مشکلات تا سال ۲۰۲۰ وجود داشته است. اما تشدید اوضاع، اگر به موقع متوقف نشود، قادر  است آنها را بی نهایت مبرم سازد.
 به هر حال، کاهش نقش روسیه در قفقاز جنوبی که ایالات متحده و متحدان آن خواهان آن هستند، مزایای خاصی نیز برای آنها به ارمغان نخواهد آورد. ضمن آنکه برای آنها انتخاب دشواری بین دو طرف پیش می‌آید، و آنها هم درست مانند مسکو، سعی می‌کنند اتخاذ «تصمیم نهایی» را به تعویق بیاندازند. گمان نمی رود بتوان به مجاورت درگیری با خط لوله باکو - تفلیس-جیحان خوشبین بود. همچنین بعید است که افزایش جاه طلبی‌های منطقه ای ترکیه یا ایران (که همچنین سعی خواهد کرد در مهار خطرات امنیتی در قفقاز نقش خود را ایفا کند) با منافع آمریکا مطابقت داشته باشد. در نتیجه، تسامح ایالات متحده در رابطه با تلاش‌های مسالمت آمیزی که توسط مسکو انجام می‌گیرد بی همتا و در دیگر نقاط داغ و «سرد» فضای پساشوروی تکرارنشدنی است.

بزرگترین خطر تشدید تنش فعلی چیست؟ اول از همه، این که درگیری‌های مرزی به هیچ وجه در متن «اصول به روز شده مادرید» که روند صلح قره باغ پیرامون آن در حال انجام است، مورد اشاره قرار نگرفته­اند. در آنها ساز وکارهای علامت گذاری، تعیین حدود و حل و فصل مشکلات اراضی «بایر» ثبت نشده است. گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا بدین منظور ایجاد نشده است. با این حال، بدیهی است که همه اینها به خودی خود از بین نمی روند.

سناریوهای توسعه اوضاع

در حال حاضر چندین سناریو برای توسعه اوضاع قابل مشاهده است. امروز صحبت از یک جنگ تمام عیار جدید، هر قدر هم که این فرضیه منطقی باشد، فعلا نا بهنگام است. [البته] این امر نفی نمی شود، به ویژه هنگامی که فرایندهای اتخاذ تصمیم‌های خاص نه تنها به ژنرال‌ها بلکه به گروهبان‌های محلی هم بستگی دارد، اما در حال حاضر این سناریو برگشت ناپذیر نیست. هرچند به این دلیل که کانون اصلی درگیری، قره باغ باشد و نه اراضی مرزی ارمنستان و آذربایجان که در آنها قرارگاه‌ها بیشتر شده، اما مزایای آن کمتر مشهود است. برخلاف وقایع سال ۲۰۱۶، درگیری مسلحانه فعلی به نظر نمی رسد یک اقدام برنامه ریزی شده باشد. در این میان، در حقیقت، کندوکاو مواضع در همه جهات (واکنش مسکو، آنکارا، واشنگتن، سازمان پیمان امنیت جمعی) صورت می‌گیرد.
 با این حال، «جولای داغ» نه تنها ریسک‌های خطرناک، بلکه همچنین فرصتهای جدیدی را در درجه اول برای روسیه فراهم می‌کند. البته، حفظ وحدت در صفوف سازمان پیمان امنیت جمعی که در آن بسیاری از کشورها روابط با آذربایجان را که به طور رسمی عضو این سازمان نیست در اولویت قرار می‌دهند، برای روسیه دشوار خواهد بود. خود مسکو هم خواهان تبدیل باکو به چیزی شبیه تفلیس و همچنین انتقال درگیری به شکلی که [روسیه] روابط خصوصی خود با یکی از طرفین را از دست بدهد، نیست. با این حال، روسیه در «منطقه مرزی» از منابع و فرصتهای بیشتری برای تأثیرگذاری بر طرفهای درگیر برخوردار است تا مستقیماً در قره باغ که در آن تلاش‌های [روسیه] با اقدامات سایر اعضای گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا، ایالات متحده و فرانسه تکمیل می‌شود. و از این رو، بسیار مهم است که ضمن فاصله گرفتن از منافع گروه‌های لابی دو طرف به طور موثر و با دقت اقدام نماید.   
 از دست دادن ارمنستان به عنوان متحد، جمهوری آذربایجان را به عامل انتقال پیگیر منافع روسیه تبدیل نخواهد کرد. اما در عین حال، فاصله گرفتن شدید باکو از مسکو و تمرکز فوق العاده بر رویکردهای ایروان، فضای مانور را تنگ تر کرده و مواضع کسانی را که در واقع در قفقاز رقیب روسیه هستند تقویت می‌نماید.
 تنش زدایی مؤثر، همراه با از سرگیری روند مذاکره که به صورت دوفاکتو به موجب همه گیری کروناویروس متوقف شده، می‌تواند برگ برنده جدیدی حتی فراتر از روابط با جمهوری‌های قفقاز در اختیار مسکو قرار دهد. البته هنوز تا مذاکرات معنادار راه زیادی مانده است. با این حال، وظیفه حفظ کنترل اوضاع و پیشگیری کیفی از بروز حوادث (نه تنها در خود قره باغ بلکه در ورای مرزهای آن در امتداد مرز ارمنستان و آذربایجان) در اولویت قرار می‌گیرد. در این صورت، سناریوی «آونگی» پیشین (هنگامی که مذاکرات متناوبا جایگزین حوادث می‌شوند) ادامه خواهد یافت. انبوه شکایات و گلایه‌ها نسبت به آن این است که این وضعیت ایده آل نیست. همانطور که توماس دو وال قفقازشناس بریتانیایی در کتاب خود با عنوان «ارمنستان و آذربایجان در میانه جنگ و صلح» به درستی یادآور می‌شود، وضع موجود مناقشه را حل و فصل نمی کند، بلکه بسترهایی را برای از سرگیری آن ایجاد می‌نماید. با این حال، تا زمانی که طرفین، سازش معقول و منطقی پیدا نکردند، متوقف کردن خطرات ناشی از حوادث بسیار مهم است. در این خصوص، فرصتی (هرچند ناچیز) برای عبور از مدیریت مناقشه به حل و فصل آن پدیدار می‌شود.
 
ترجمه: رقیه کرامتی نیا، دانش آموخته کارشناسی ارشد مطالعات روسیه، دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران

۱۳۹۹/۰۴/۲۹

‏چرا ارمنستان از جبهه‌ی تووز به آذربایجان حمله کرد؟

هدف ارمنستان اشغال ارتفاعات تووز بود؛ نقطۀ مشرف بر باریکۀ پنجاه کیلومتری که رگ حیاتی انتقال انرژی آذربایجان است.


این باریکه محل عبور راه‌ها و لوله‌هاست: راه‌آهن و شاهراه باکو - تفلیس، لوله‌های نفت باکو - سوبسا و باکو جیهان، و لولۀ گاز باکو -ارزروم. به عبارت دیگر، تمام شاهرگ‌های حیاتی جمهوری آذربایجان از طریق این باریکه به ترکیه و اروپا متصل است.

‏حمله چرا اکنون؟

احتمالا انتخاب این زمان به روابط روسیه با ترکیه مربوط است. زمستان گذشته با سفر اردوغان به کیف روابط ترکیه و اوکراین بازهم ارتقا یافت. آندو در زمینه‌هایی چون تولید هواپیما همکاری دارند و اوکراین موتورهای توربوپراپ و توربوجت موردنیاز ترکیه را تأمین می‌کند. هرچند که این موتورها اخیرا به تولید داخلی رسیده‌اند.

جواب روسیه به این سفر، حملۀ مرگبار رژیم بشار به ادلب بود. ‏اما برخلاف دفعات قبل که رژیم با چنین حملاتی امتیاز می‌گرفت، این‌بار محاسبات پوتین-اسد اشتباه از آب در آمد.

ترکیه که پیشتر به دلیل نگرانی از سقوط هواپیماهای اف‌شانزده‌ با موشک‌های روسی مماشات می‌کرد اینبار ناچار از ریسک و پاسخ شدید بود. چرا که سی‌وپنج سربازش کشته شده بودند.

پهبادهای ارتش چاره‌ی کار بودند. این پهبادها که سقوطشان ضایعه‌ی بزرگی به شمار نمی‌رفت، به دوهزار موضع نظامی سوریه حمله و سامانه‌های موشک پانتسیر روسی را نابود کردند.

‏جواب آهنین ترکیه موجب عقب‌نشینی سوریه بدون نازوغمزه‌های همیشگی شد و نوبت لیبی پیش آمد. 

با ورود جدی ترکیه به صحنه‌ی جنگ لیبی، خلیفه حفتر نصف کشور را از دست داد؛ شکست تحقیرآمیزی برای روسیه، مصر و امارات.

پوتین باید این شکست را جایی تلافی می‌کرد. در لیبی و سوریه زمینه و فرصت مناسبی برای  تلافی وجود نداشت. و سرسختی ترکیه در مسئله‌ی لیبی که موجب لغو سفر همزمان وزرای خارجه و دفاع روسیه به آنکارا شده بود، نشان داد که پوتین نمی‌تواند با مذاکره از اردوغان امتیاز بگیرد. 

پوتین جواب را در ارمنستان یافت که دولتش سرسپرده‌ی مسکو است. احتمالا حمله به تووز، هم جواب شکست لیبی است و هم تضعیف ترکیه از طریق درگیرکردنش در چند جبهه‌.


‏پی‌نوشت:
پهبادهای ترکیه را شرکت‌های دولتی توساش و شخصی بایکار می‌سازند.
پهبادهای آنکا، آک‌سونگور و بایراقدار درحال پرواز هستند و آکینجی که به اندازۀ اف‌شانزده مهمات حمل میکند آمادۀ تحویل به ارتش است. سریعترین پهباد ترکیه با عنوان گو‌ک‌سونگور نیز با دوموتور توربوجت داخلی تا آخر سال پرواز خواهد کرد. سرعت این پهباد هزاروششصد کیلومتربرساعت سریعترین پهباد خواهد بود.

ایواز طاها