دیپلماسی یا روابط دیپلماتیک به دانش ارتباط میان سیاست ورزان و سران کشورها که توسط رهبران سیاسی همان کشورها که به فراخور منافع ملی شان اعلام میگردد، گفته میشود.
منافع ملی اصلی ترین عنصر تعیین کننده روابط دیپلماتیک یک کشور با کشورهای دیگر است.
منافع ملّی، مفهوم وسیعی است که تنها به معنای حفظ استقلال ملّی و تمامیّت ارضی نیست و ممکن است حیطه وسیعی مثل منافع اقتصادی و ثبات سیاسی، و حوزه ی نفوذ سیاسی و... را شامل گردد.
در تبیین منافع ملی اصولا علمای سیاست وحدت ملی را مبنا قرار داده و اصول دیپلماتیک خود را پایه گذاری مینمایند.
البته عکس این سخن نیز صادق است
ساختار جمعیتی یا به عبارتی دقیق تر ساختار ملی و قومی یک کشور اصلی ترین عنصر تعیین کننده ی وحدت ملی آن کشور است. بدین گونه که ایجاد وحدت ملی در جامعه ای که دارای ساختار تک قومی و تک ملتی است، بسی سهل تر از جامعه ی کثیر المله و کثیر الاقوام است. البته کشورهایی هستند که با رعایت حقوق تمام ملل و اقوام ساکن در جغرافیای سیاسی شان وحدت ملی قویتری از بسیاری کشورهای با ساختار جمعیتی تک قومی دارند.
در کشورهایی که شکاف اجتماعی به دلیل عدم رعایت حقوق شهروندی شان زیاد است و یا رنگ غلیظ سیاسی گرفته اند، میزان وحدت ملّی ضعیف تر است. وحدت ملّی از جمله منافع مهم ملّی است که هر ملّتی برای بقا و حیات خود، و یا دستیابی به اهداف دیگر خود، سخت به آن نیازمند است؛ زیرا جامعه متشتّت و پراکنده و جامعه ای که در آن هر کسی به دنبال منافع قومی، سیاسی و نژادی خود باشد و در آن منافع عموم ملّت، پاس داشته نشود، به ناچار از هم فروپاشیده خواهد شد.
آنچه روشن است که منافع ملی یک کشور کثیرالمله و کثیر الاقوامی مثل ایران لزوماً به معنای مجموعه منافع یک «قوم خاص» نیست؛ آنچه منافع ملی را مشخص میکند، ساختار جمعیتی و نوع نظام سیاسی و نیز فرهنگ و ارزشهای تک تک افراد و کلیهی اقوام جامعه است؛ نه علایق و ارزشهای نخبگان یک قومی خاص!!! اگر چنین باشد قافیه را خواهیم باخت همچنان که در حال باختن قافیه نیز هستیم.
جمهوری ها و کشورهای تازه استقلال یافتهی قفقاز از شوروی کمونیستی، منطقه ای بکر جهت سرمایهگذاریهای اقتصادی و فرهنگی و سیاسی بود که میبایست مورد توجه تصميم گیرندگان حوزهی سیاست ایران قرار میگرفت.
جمهوری آذربایجان جزو کشورهایی هست که ملتشان دارای تنیدگی فرهنگی و اجتماعی و تاریخی عمیقی با ملت ایران هست.
مردم جمهوری آذربايجان همزبان با چند ده میلیون شهروند ایران و دارای اکثریت شیعه و قرابت دینی با ایرانیان اند. با علایقی فرهنگی و هنری و موسیقی و آداب و رسوم مشترک که ایجاد روابط دیپلماتیک عمیق، ماندگار و استراتژیک امری ضروری و حیاتی مینمود. ولی باکمال تاسف چنین نشد و به آسانی این حوزه ی نفوذ را به رقبا واگذار کرده و صرفا به خرده گیری رقبای سیاسی بسنده کردیم!
متاسفانه در همان ابتدای اعلام استقلال، بخش اعظمی از اراضی آنها توسط رژیم وقت ارمنستان اشغال گردید.
در این میان دولت وقت ایران یعنی دولت هاشمی رفسنجانی در این فاجعه سنگ بنای روابط دیپلماتیک ایران و جمهوری آذربایجان را کج نهاد.
جمهوری اسلامی ایران که یک نظام سیاسی بر پایه ی اصول دینی پایه گذاری شده بود و خود را اُم القرای کشورهای اسلامی میدانست و در اکثر کشورهای جهان در حمایت از مسلمانان جهان آشکارا تا مداخله ی نظامی نیز پیش میرفت، در قبال اشغال اراضی جمهوری آذربایجان توسط ارامنه موضع درستی اتخاذ نکرد و البته استناد به گفته های اخیر دکتر علی مطهری نایب رئیس مجلس شورای اسلامی سابق ایران؛ در جنگ قره باغ سران دولت به خاطر «ملاحظات قومی» جانب ارمنستان را گرفتند!
این سخنان در کشور سبب تعجب فعالان سیاسی تُرک نگردید چرا که این ملاحظات قومی نه تنها در جنگ قره باغ بلکه بعدها نیز در رفتارهای سیاسی سیاستمداران و دولتمردان فعلی در داخل نیز هویدا بود و البته سخنان دکتر مطهری یکی از اسناد بر اثبات حمایت برخی از دولتمردان از ارامنه ی اشغالگر بود که برخی منکر آن بودند.
با وجود اشغال سرزمینهای اسلامی و تخریب اماکن مذهبی در مناطق اشغالی و تبدیل مساجد به گاودارى و خوک دانی با کمال تعجب همچنان برخی دولت های روی کار آمده و سیاستمداران به روابط عمیق دیپلماتیک با کشور ارمنستان ادامه داده، روز به روز نزدیک تر گشته و روابط تجاری و اقتصادی و سیاسی عمیقی با ارامنه ایجاد نمودند.
آنان پا را فراتر نهاده و در سالروز ادعاهای کذایی نسل کشی ارامنه توسط تُرک های ترکیه در پایتخت کشور اسلامی به ارامنه مجوز تظاهرات علیه ترکیه ی مسلمان صادر می کردند.
در سالروز اشغال منطقه خوجالی و قتل عام صدها نفر از شیعیان مظلوم خوجالی نخست وزیر ارمنستان در تهران
مورد استقبال رئیس جمهور کشورمان قرار گرفت و دست در دست عکس یادگاری گرفتند.
پاشینیان در باشگاه آرارات در حضور ارامنه ی ایران به غلط پلاکارد «قره باغ خاک ارمنستان است» را برافراشت!
جای تعجب است که چگونه چنین اقدامی از دیدگان نیروهای امنیتی کشور میتواند مغفول ماند!!؟
این مقوله مورد اعتراض فعالان مدنی تُرک ایران قرار گرفت که برخی از نمایندگان وقت مجلس نیز به این امر اعتراض کردند.
آنچه برداشت می شود، دولت های ایران از انرژی واقعی خویش جهت حل مناقشه ی قره باغ بهره ی کافی نمیگیرند و تقریبا به گفته ی دکتر مطهری انگیزه ی کافی برای حل مناقشه ی قره باغ از خود نشان نمیدهند!
آنچنانکه توان و انگیزه ی اصلی ایران را در سوریه و عراق و یمن میتوان مشاهده کرد.
بالاخره بعد از گذشت سه دهه جنگ قره باغ مجددا شروع شد. کشورهایی چون ترکیه و ازبکستان آشکارا در کنار آذربایجان قرار گرفتند. روسیه و فرانسه نیز تقریبا از ارمنستان حمایت نمودند.
در ابتدای شروع جنگ ۴۴ روزهی قره باغ ائمهی جمعهی چهار استان تُرک نشین کشور به درستی از ارتش آذربایجان حمایتی آشکار کردند و رهبر معظم انقلاب نیز در طول جنگ از آزاد سازی اراضی اشغالی جمهوری آذربایجان به حق حمایت نمودند.
در این میان دولت ایران رسما اعلام بی طرفی نمود. این درحالی بود که خودروهای کاماز روسی از مرز نوردوز ایران به سمت ارمنستان ترانزیت میشد!
درحالیکه تجمعات طرفداران و حامیان شیعیان آذربایجان در شهرهای ایران توسط نیروهای امنیتی به بیراهه کشیده شد و تعداد کثیری از جوانان دستگیر شدند که البته با پادرمیانی ائمه ی جمعه و برخی نمایندگان مجلس بخشی از این اشخاص آزاد گردیدند.
در این ایام اصلاح طلبانی چون جلایی پور و تاج زاده تلویحا از ارامنه حمایت کردند!
سخن بسیار است!
جنگ تمام شد و اراضی اشغالی در مدت کوتاهی از اشغال آزاد گردید.
فرستاده ی ایران جهت حل مناقشه قره باغ از ارمنستان و آذربایجان دست خالی برگشت!
قره باغ به خاطر اشتراکات زبانی با شهروندان تُرک ایرانی مورد بی مهری و بیتوجهی و غفلت سیاستمداران قرار گرفت و آشکارا منافع ملی ایران بخاطر ملاحظات قومی در آذربایجان ذبح گردید.
نمود عینی این کلام را در سخنان آقای احمدی بیغش نماینده ی مجلس ایران می توان مشاهده نمود! وی خواستار حمایت آشکار از ارامنهی اشغالگر در مقابل جمهوری آذربایجان گردید!
مسابقهی تبریک سال جدید بر رهبران دولت ارمنستان از سوی دولتمردان از رئیس جمهور و معاون و وزیر جای تعجب داشت!
البته در عرف دیپلماتیک تبریک ایام خاص امری مرسوم و پسندیده ای هست اما نه اینگونه که «اصل بی طرفی» را در نگاه بین المللی زیر سوال برد!
موضوع دیگری که از سوی مقامات و مدیران شهری شهرداری تهران و اصفهان عجیب تر نمود «نامگذاری» کوچه های تهران واصفهان به نامهای «کشته شدگان» ارمنی در جنگ قره باغ است!
زمانیکه مقام معظم رهبری دولت ارمنستان را به حقیقت آشکارا متجاوز واشغالگر میخواند نامگذاری کوچه های تهران به نام دشمنان ومتجاوزان خاک اسلام در این شرایط چه مفهومی میتواند داشته باشد؟!
آذربایجان برای آزاد سازی اراضی خود سالها منتظر ماند، راههای بسیاری را آزمود و حتی سیاست مداران ایران را نیز بسیار سنجید!
سایه ی شوم نگاه ایرانشهری بر تارک سیاست خارجی ایران اجازه ی حمایت عمیق و ایجاد رابطه ی عمیق دیپلماتیک با جمهوری آذربایجان را نداد!
نهایتا آذربایجان ناچارا برای آزاد سازی اراضی خویش با ترکیه هم پیمان شد.
کشورهایی مثل ترکیه و شخصی چون رجب طیب اردوغان سعی دارد از بحرانها برای خود و کشورش فرصتی سازد و شاید جنگ اخیر قره باغ برای ترکیه برگ برنده ای شد و ای بسا کارت برنده ی بازی را سیاست مداران ناشی ما تقدیم اردوغان نمودند!
سایه جریان انحرافی ایرانشهری بر سیستم سیاست خارجی نه تنها منافع ملی کشور ما را در جمهوری آذربایجان بلکه در کشور ترکیه و کشورهای بسیاری به خطر خواهد انداخت!
همانگونه که از یک بیت شعر حسرت رجب طیب اردوغان در رژه ی پیروزی ارتش جمهوری آذربایجان، وزیر امور خارجه ی کشورمان یک بحران ساخت و چه مسائل امنیتی و سیاسی میان دو کشور که به بار نیامد!
تا زمانیکه چنین نگاه غلطی بر سیاست خارجی کشور حاکم است، قطعا دشمنان ما از این خلأهای ما بهره خواهند گرفت.
تغییر نگاه حاکم بر سیاست خارجی کشور یک امر حیاتی و البته ضروريست.
طاهر نقوی