۱۳۹۹/۰۷/۲۳

مسعود اوزیل: قره‌باغ کوهستانی به طور قانونی بخشی از آذربایجان است

 مسعود اوزیل ستاره تیم فوتبال آرسنال انگلیس در حمایت از آذربایجان اعلام کرد که جهان باید بداند قره‌باغ کوهستانی به طور قانونی بخشی از آذربایجان بوده و اشغال شده است.

مسعود اوزیل، ستاره سرشناس آلمانی و تُرک‌تبار تیم فوتبال آرسنال انگلستان طی پیام توییتری با اشتراک گذاری سخنی از مصطفی کمال آتاتورک بنیان‌گذار جمهوری ترکیه مبنی بر «مشکلات آذربایجان، مشکلات ما و خوشحالی آن‌ها نیز خوشحالی ماست» گفت: تمامی دنیا باید بداند که منطقه قره‌باغ کوهستانی به طور قانونی و از لحاظ بین‌المللی بخشی از آذربایجان بوده و به طور غیرقانونی اشغال شده است.

وی ترکیه و آذربایجان را «یک ملت و دو کشور» دانست و گفت: در مارس ۲۰۰۸ مجمع عمومی سازمان ملل متحد تصمیمی مرتبط با تمامیت ارضی آذربایجان و خروج نیرهای ارمنی را تصویب کرد. این تصمیم همچنان معتبر بوده و همه باید آن را به رسمیت بشناسد.

اوزیل با تاکید بر ضرورت برقراری صلح ادامه داد: درگیری‌های مسلحانه در منطقه قره‌باغ کوهستانی آذربایجان بسیار نگران کننده است. با دیدگاه اکثریت و سازمان ملل در مورد تهدید صلح و امنیت بین‌المللی توسط این درگیری‌ها هم نظر هستم. با حمایت از صلح برای یک آینده‌ای بدون تنش تلاش کنیم. تلفات هر دو طرف، متعلق به همه ما است.



۱۳۹۹/۰۷/۲۲

معاون سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: قره باغ متعلق به شیعیان و جمهوری آذربایجان است

 سردار یدالله جوانی گفت: اسناد و مدارک تاریخی نشان می دهد منطقه «قره باغ» متعلق به جمهوری آذربایجان و مردم مسلمان آذربایجانی خصوصا شیعیان در این منطقه است. بدون تردید، پایان یافتن اختلافات و مناقشه در این منطقه، مستلزم این است که این منطقه از حالت اشغالی خارج شود.

به گزارش قره باغ سسی به نقل از دیدبان ایران، سردار یدالله جوانی اظهار کرد: در دوران حدود ۳۰ ساله مناقشه، می بینیم که چندین بار جنگ بی حاصل بین دو کشور جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر مسئله «قره باغ» رخ داده است و هیچ یک از طرفین به خواسته های خودشان نرسیده‌اند.

وی معتقد است که قطعنامه های شورای امنیت می تواند یک مبنای محکمی برای حل بحران «قره باغ» باشد؛ چرا که در این قطعنامه ها منطقه «قره باغ» از سوی شورای امنیت متعلق به آذربایجان شناخته شده است و شرایط کنونی نشان می دهد که ارمنستان این مناطق را به نوعی اشغال کرده است.

معاون سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: مطابق با حقوق بین‌الملل و مبتنی بر چهار قطعنامه صادره از سوی شورای امنیت سازمان ملل در اوایل دهه ۹۰میلادی، ‌جمهوری آذربایجان مُحق برای باز پس‌گیری این مناطق است اما نه از طریق جنگ و درگیری بلکه از طریق مذاکره باید رسیدن به این خواسته را دنبال کند.

جوانی ادامه داد: به هر حال اسناد و مدارک تاریخی نشان می دهد منطقه «قره باغ» متعلق به جمهوری آذربایجان و مردم مسلمان آذربایجانی خصوصا شیعیان در این منطقه است. بدون تردید، پایان یافتن اختلافات و مناقشه در این منطقه، مستلزم این است که این منطقه از حالت اشغالی خارج شود.

این مقام بلندپایه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اظهار داشت: ایفای نقش میانجی گری فعال از سوی جمهوری اسلامی به طور قطع به نفع صلح و ثبات و آرامش در منطقه است و ادامه جنگ هم به طور قطع یک پدیده خسارت بار برای این منطقه و حتی خود کشورهای درگیر است.

چاووش اوغلو: جامعه جهانی بر خروج ارمنستان از اراضی اشغالی آذربایجان تاکید کند

 وزیر امور خارجه ترکیه اعلام کرد که در صورتی می‌توانیم درخواست آتش‌بس جامعه جهانی را باور کنیم که بر خروج ارمنستان از اراضی اشغالی آذربایجان نیز تاکید کنند.

مولود چاووش اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه در مصاحبه مطبوعاتی مشترک با «آن لینده» همتای سوئدی خود با اشاره به اینکه جامعه جهانی از آتش بس اعلامی در قره‌باغ اشغالی استقبال کرده و اظهار داشت: اگر علاوه بر درخواست آتش‌بس، شاهد فراخوان جامعه جهانی برای خروج ارمنستان از اراضی اشغال شده آذربایجان باشیم، آن وقت حسن نیت آنان برای حل مساله (قره‌باغ) را باور خواهیم کرد.

وی با تاکید بر اینکه ترکیه در هر فرصت و بستری مواضع خود در رابطه با قره‌باغ را بیان می‌کند، افزود: قطعنامه‌های شورای امنیت و همچنین سازمان امنیت و همکاری اروپا(OSCE) در رابطه با اشغال قره‌باغ مشخص است. اگر غیر از آتش بس در خصوص خروج ارمنستان از اراضی اشغالی نیز فراخوان داده شود، آن وقت می‌توانیم به حسن نیت آنان باور کنیم.

چاووش اوغلو با اشاره به واکنش جامعه جهانی به اشغال بخشهایی از اوکراین و گرجستان٬ گفت: درخصوص اوکراین نیز گفتگو کردیم. ماموریت سازمان امنیت و همکاری اروپا نیز در گرجستان فعال است. وقتی از تمامیت ارضی اوکراین یا گرجستان سخن می‌گوییم همه بر خروج ارتش روسیه یا دیگر عناصر تاکید می‌کنند. اما در مورد قره‌باغ چنین تاکیدی صورت نمی‌گیرد.

توازن استراتژیک در قفقاز پس از دو قرن به هم خورده است (؟)

 اواخر قرن هجدهم میلادی شاهد برپایی توازن جدید در منطقه قفقاز بود. روسها با تثبیت موقعیت خود و حضور در عرصه جهانی به عنوان یک قدرت اروپایی نوین برای گسترش مناطق تحت نفوذ خود و دسترسی به آبهای گرم از کوه های صعب العبور قفقاز شمالی گذشته و وارد خانات مسلمان نشین در قفقاز شدند. پس از شروع انحطاط نسبی در حکومت قاجاریه پس از مرگ آقا محمد خان قاجار نیروهای روسی پس از از یک جنگ طولانی مدت و مشقت بار توانستند طی تعهد نامه های گلستان و ترکمنچای مناطق شمالی رود ارس را به بخشی از خاک خود ضمیمه کنند. 

با وجود این که بیش از دویست سال از عهدنامه گلستان میگذرد هنوز هم توازن استراتژیک به نفع روس ها در منطقه رقم خورده است. در پی خلع قدرت ایجاد شده پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷، سه جمهوری آذربایجان ارمنستان و گرجستان توانستند استقلال نسبی خود را در سال ۱۹۱۸ اعلام کنند. اما با تاسیس اتحاد جماهیر شوروی نظامیان روسها بار دیگر قفقاز را تحت اشغال خود درآورده و جمهوری های تازه تاسیس را تبدیل به بخشی از اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی کردند. در این راستا و در طول عمر ۷۰ ساله اتحاد جماهیر شوروی جابجایی های قومیتی و سرزمینی زیادی در داخل خاک امپراتوری سرخ صورت گرفت و یکی از مهمترین آنها جدا شدن کریدور زنگیلان در جنوب ارمنستان و جداسازی جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان بود.

روسها در طی حاکمیت دو قرن اخیر خود صرفاً بر فراسوی ارس حاکم نبوده و برای مدتی بر مناطق شمالی ایران و آذربایجان نیز حاکمیت خود را اعمال کردند. در این دوره آذربایجان ایران به مرکزیت تبریز صحنه مجاهدت مردمی علیه اشغالگری روس بود که صد البته روزهای خونین برای منطقه رقم زد. در تداوم این حاکمیت و پس از شعله ور شدن جنگ اول قره باغ در سال ۱۹۸۸ نیروهای روسیه با حضور در میادین جنگ و کمک تسلیحاتی و مستشاری توانستند نقاط استراتژیکی از جمهوری آذربایجان را جدا کرده و در اختیار ارامنه قرار دهند. پس از اعلام آتش بس در سال ۱۹۹۴ روسها در قالب تشکیلاتی موسوم به گروه مینسک سیاست‌های ضد آذربایجانی خود را ادامه داده و سی سال حالت «عدم راه حل» را به منطقه تحمیل کردند.

اما جنگ ۱۳ روزه قفقاز که با آزاد سازی نزدیک به ۱۵ درصد مناطق اشغال شده در طی جنگ اول قره باغ همراه بود معادلات استراتژیک را گویا توانسته است جابجا کند. در این جنگ نسبتاً کوتاه مدت پیشروی نیروهای آذربایجانی با کمک مستشاری و نظامی ترکیه نسبتاً چشمگیر بود اما آنچه که آن را به لحاظ ژئوپلیتیک حائز اهمیت می کند حضور نیروهای روسی در قالب مستشاری و نیروهای شرکت خصوصی واگنر در جنگ قره باغ بود. 

پس از ۲۰۰ سال آذربایجانی ها برای اولین بار به توسعه ارضی پرداختند. اگرچه که مناطق آزاد شده طبق قرارداد ها و موازین سازمان ملل بخشی از خاک جمهوری آذربایجان می‌ باشد اما در مدت یاد شده تمام آن در اختیار ارامنه بوده و منابع زیرزمینی و رو زمینی آن توسط ارامنه مورد استفاده قرار گرفته است. هم اکنون منطقه‌ای به وسعت ۲۵۰۰ کیلومتر جابجا شده است. اهمیت استراتژیک این پیشروی ها بدین معناست که نیروهای جمهوری آذربایجان نه تنها توانسته اند نیروهای ارمنستان را به عقب برانند بلکه توانستند آن را علیرغم فشارها و حضور روسیه در منطقه انجام دهند. بنابر تحلیل کارشناسان روسی پس از فروپاشی خط اول دفاعی ارمنستان و ضربات جدی به خط دوم، در صورت عدم اعلان آتش بس در طی ۳ روز مناطق آزاد شده به دست ارتش جمهوری آذربایجان می‌توانست به بیش از ۵ هزار کیلومتر مربع برسد و راه را برای ورود به عمق قره باغ هموار سازد.


بهره سخن:

هر چند که آتش بس اعمال شده در نشست مسکو تامین کننده منافع جمهوری آذربایجان نمی باشد اما مطالعه آنچه که گذشت نشان می دهد که برای اولین بار پس از دویست سال توازن استراتژیک در قفقاز «علیه روسها» رقم خورده است. مطلبی که برداشت های بسیار مهمی برای استراتژیست های منطقه ای و فرامنطقه ای خواهد داشت.....

آذربایجان: ارمنستان با موشک بالستیک میان‌برد البروس شهر گنجه را هدف قرار داد

 مدیر آژانس ملی پاکسازی مین آذربایجان اعلام کرد که ارتش ارمنستان روز گذشته محل مسکونی در گنجه را با موشک بالستیک میان‌برد البروس که بسیار مخرب و کشنده است هدف قرار داد.

حکمت حاجی‌اف، مشاور رئیس‌جمهور، غضنفر احمداف، مدیر آژانس ملی پاکسازی مین آذربایجان و نیازی بایرام‌اف، فرماندار گنجه به همراه جمعی از سفرای کشورهای خارجی در آذربایجان از محل اصابت موشک شلیک شده از سوی ارتش ارمنستان در گنجه بازدید کردند.

غضنفر احمداف اظهار داشت: با توجه به تحقیقاتی که بر روی موشکی که دیروز توسط ارمنستان به محل مسکونی در شهر گنجه پرتاب شده بود انجام دادیم، مشخص شد که این موشک از نوع موشک‌های البروس است که حدود ۱۴ متر طول داشته و حاوی ۷۰۰ کیلوگرم مواد منفجره و ۳۰۰ کیلومتر برد است.

وی افزود: این موشک به خانه‌ای در گنجه اصابت کرده و تلفات و خسارت سنگینی به جا گذاشت.

حکمت حاجی‌اف نیز با بیان اینکه موشک البروس معادل موشک اسکاد در ناتو است، گفت: اسکاد یک موشک بالستیک میان‌برد است که قابلیت نصب کلاهک‌های هسته‌ای را دارد. اگر نگاهی به جنگ‌های جهان بیندازیم می‌بینیم که پرتاب موشک بالستیک و مخرب اسکاد به شهری که حدود ۵۰۰ هزار نفر جمعیت دارد بسیار نادر است.

مردم گنجه با گذاشتن اسباب‌بازی و گل میخک در کنار آوارهای این حمله، جنایات ارمنستان را محکوم کردند.

گفتنی است بامداد روز ۱۹ مهرماه ۱۳۹۹ در پی نقض آتش‌بس توسط ارمنستان و شلیک چندین موشک به مناطق مسکونی جمهوری آذربایجان و اصابت موشک به یک خانه مسکونی در شهر گنجه ۹ غیرنظامی از جمله زنان و کودکان جان باخته و ۳۴ نفر مجروح شدند.



براساس اعلام مقامات جمهوری آذربایجان، این کشور تاکنون از هدف قرار دادن اهداف غیرنظامی در قره باغ اشغالی و هرگونه هدف نظامی و غیرنظامی در خاک ارمنستان خودداری کرده است.





۱۳۹۹/۰۷/۲۱

موضع ایران نسبت به درگیری ‌های قره ‌باغ

 ایران موضع سی سال پیش خود را حفظ کرده و هنوز در قبال همسایه مسلمان آسیب دیده از اشغال و ارمنستان اشغالگر موضعی یکسان دارد.

حملات پیاپی ماه‌ های اخیر ارمنستان به خاک جمهوری آذربایجان، سرانجام روز یکشنبه ٢٧ سپتامبر تبدیل به درگیری نظامی شد. این درگیری که شدیدترین درگیری بین دو کشور از سال ٢٠١٦ تاکنون به شمار می رود، پس از اقدامات تلافی ‌جویانه جمهوری آذربایجان بر اساس اصل دفاع مشروع در مقابل حملات نیروهای ارمنستان به اهداف نظامی و اماکن مسکونی در قره ‌باغ کوهستانی آذربایجان به وقوع پیوست. در اواسط ماه ژوئیه گذشته نیز به دنبال اقدامات تحریک ‌آمیز ارمنستان، درگیری هایی در منطقه رخ داده بود و با توجه به اینکه حملات ارمنستان این بار متوجه منطقه تووز به عنوان کریدور انرژی و نقل و انتقال شده بود، تحلیلگران بر این عقیده اند که ارمنستان در صدد منحرف کردن افکار عمومی از مناطق تحت اشغال به سمت مناطق سوق‌ الجیشی است.

تنش فزاینده بین دو جمهوری شوروی سابق، در اصل ریشه ‌ای ٣٠ ساله در خاکهای اشغال شده آذربایجان دارد. اشغال تدریجی قره ‌باغ آذربایجان از سوی ارمنستان نهایتاً در سال ١٩٩٢ تبدیل به جنگ شد و این جنگ تا اعلام آتش‌ بس در ماه می ١٩٩٤ ادامه یافت. از آن تاریخ تاکنون منطقه قره ‌باغ شامل ٥ شهرستان خان‌ کندی، آغ‌ دره، شوشا، خوجالی و خوجاوند و مناطق پیرامون قره ‌باغ شامل ٧ شهرستان کلبجر، لاچین، قبادلی، زنگیلان، جبرائیل، فضولی و آغ ‌دام یعنی حدود ٢٠ درصد از خاکهای جمهوری آذربایجان تحت اشغال ارمنستان قرار دارد.

برای پایان دادن به این اشغال بلندمدت خاک آذربایجان از طرق مسالمت‌ آمیز اقداماتی چند از سوی جامعه بین‌ الملل صورت گرفته است. تشکیل گروه مینسک در سال ١٩٩٢ از سوی کنفرانس امنیت و همکاری اروپا از جمله این اقدامات است که در خلال این روند، تبدیل به ارگان رسمی جامعه بین ‌الملل در ارتباط با حل مسئله اشغال قره ‌باغ شده‌ است. تاکنون با میانجیگری گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا مذاکراتی صورت گرفته و راهکارهایی چون رویکرد گام به گام، بسته توافق، پیشنهاد حکومت مشترک و طرح اصول زیربنایی/ اصول مادرید توصیه شده ‌است، ولی عدم توافق طرفین در مورد این پیشنهادات سبب شده تا اقدامات این گروه نتیجه ‌ای در بر نداشته باشد. گروه مینسک اغلب به دلیل مواضع جانبدارانه خود به عنوان یک گروه میانجی ناموفق تلقی شده و گهگاه در معرض انتقادات شدید بسیاری از کشورها از جمله ترکیه قرار گرفته ‌است. با توجه به حوادث اخیر که با درگیری های نظامی، جان باختن غیرنظامیان و گسترش روزافزون ابعاد اشغال همراه است، می ‌توان گفت که ناموفق خواندن فعالیتها و انتقادات متوجه این گروه چندان هم پربیراه نیست.

اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک قره‌ باغ جهت برقراری ثبات و ممانعت از پدید آمدن یک منطقه جدید درگیری در قفقاز جنوبی آشکار است. با در نظر گرفتن اهمیت منطقه به عنوان یک کریدور انرژی باید گفت که بروز هر گونه بی ثباتی، برای امنیت انرژی اتحادیه اروپا و ترکیه در این منطقه که قابلیت گسترش به کل منطقه را نیز داراست، خطرات بی شماری را به همراه خواهد داشت. به علاوه ویژگیهای راهبردی قره‌ باغ چون نزدیکی به مرز ایران، ثروتهای زیرزمینی و دارا بودن ظرفیت تبدیل شدن به یک مسیر ارتباطی جایگزین از جمله عوامل عدم تأمین ثبات و نیاز به برقراری ثبات در این منطقه است.

در حالی که ارمنستان به اشغال خاک آذربایجان و استفاده از آن به عنوان اهرم فشار ادامه می ‌دهد، جمهوری آذربایجان با اعلام غیرقابل قبول بودن قطعی این اشغالگری و تأکید بر اینکه "قره ‌باغ بی چون و چرا متعلق به آذربایجان است و ارمنستان باید به طور کامل از منطقه خارج شود" مصمم است تا مناطق اشغال شده خود را آزاد کند. همچنین به موجب ماده ٥١ منشور سازمان ملل به عنوان یکی از دو منبع اصلی برای اصل دفاع مشروع در حقوق بین ‌الملل، آذربایجان از حق پاسخگویی به اشغالگری ها و حملات ارمنستان برخوردار است. چراکه اولین شرط حق ذاتی دفاع مشروع یعنی وقوع حمله مسلحانه محقق شده و تحقق دومین شرط آن یعنی "ضرورت و تناسب" از منظر باکو که از مدتها پیش خواهان آزادسازی مناطق تحت اشغال خود است، تبدیل به یک ضرورت شده‌ است.

از سوی دیگر، اقدام ارمنستان در ماه مارس گذشته در راستای تأسیس یک به اصطلاح حکومت در قره ‌باغ اشغالی با برگزاری یک "انتخابات ریاست جمهوری" نیز از لحاظ حقوق بین ‌الملل به معنای اشغال کامل حریم حقوق آذربایجان است. اگرچه بسیاری از کشورها از این اقدام ارمنستان به عنوان "اخلالگری" یاد کردند، ولی اخلالگری و اشغالگری های ارمنستان تنها محدود به این مورد نیست. تلاش ارمنستان برای تغییر بافت جمعیتی قره‌ باغ نیز دیگر عامل اثبات حقانیت موضع باکو در قبال قره ‌باغ است. شاهد اخیر این ادعا اعطای حق شهروندی و اسکان دائم برای ارمنی تباران لبنان پس از انفجار در بندر بیروت و اسکان آنان در مناطق تحت اشغال به ویژه قره‌ باغ است. به همراه این، ارمنستان در آمریکا، فرانسه و روسیه به عنوان رؤسای مشترک گروه میانجی مینسک لابی های بسیار فعالی دارد و این نیز امتیاز مهمی برای این کشور در روند مذاکرات به شمار می ‌آید. همین موضوع عامل اصلی نادیده انگاری اشغال قره‌ باغ از سوی جامعه جهانی است. در طول این روند ایروان از حمایت سیاسی ایران نیز برخوردار بوده ‌است. همه این موارد سبب می ‌شود تا باکو برای جلوگیری از تبدیل وضعیت دفاکتو (فعلی) به وضعیت دوژور (قانونی) موضعی کوبنده ‌تر اتخاذ کند.

باکو با آگاهی از این موضوع که اقدامات دیپلماتیک مانند گذشته در آینده نیز، ره به جایی نخواهد برد، در طول این مدت به مدرن‌ سازی بدنه قدرت نظامی کشور با استفاده از منابع انرژی خود پرداخته و با تقویت همکاری های بین ‌المللی با کشورهایی چون ترکیه، فرانسه، روسیه و ایران و جلب حمایت کشورها در رابطه با همین موضوع، برای حل مسئله تلاش به خرج داده ‌است. با این همه و با در نظر گرفتن حملات در حال تشدید اخیر، به جز انجام اقدامات مخاطره ‌آمیز، قبول مسئولیت و دفاع از خود چاره دیگری برای باکو باقی نمی‌ ماند. به دنبال ستیزه ‌جویی‌ های روزافزون ارمنستان و تلاش آذربایجان برای فرو نشاندن این سرکشی ها با استفاده از قوه قهریه و اعلام آزادسازی شش روستا از اشغال ارمنستان، به همراه اعلام وضعیت جنگی در هر دو کشور، قدرتهای منطقه ‌ای و جهانی نیز وارد عرصه شدند.

حکومت تهران که طی ماه های اخیر با معضلات بزرگی چون تحریمهای کمرشکن آمریکا و یا به قول مقامات ایرانی "جنگ و ترور اقتصادی" و پیامدهای پاندمی کرونا دست و پنجه نرم می ‌کند، واکنش ملموسی به درگیری رخ داده پس از اقدامات تلافی‌ جویانه آذربایجان نشان نداده است. با فراخواندن طرفین به خویشتن داری، تنها به اعلام آمادگی برای میانجیگری بسنده کرده است. به علاوه، با نگاهی به اخبار و تفاسیر منتشر شده در مطبوعات محلی و ملی، چنین برداشت می‌ شود که ایران هنوز جایگاه سی سال پیش خود را حفظ کرده و در قبال همسایه مسلمان آسیب دیده از اشغال و ارمنستان اشغالگر موضع یکسانی دارد. همچنان که از تصاویر موجود در شبکه ‌‌های اجتماعی نیز قابل مشاهده است، اقدام روسیه -که قادر به استفاده از خاک گرجستان نیست- به ارسال تسلیحات و تجهیزات نظامی از طریق ایران به ارمنستان مهر تأییدی بر استنباط فوق است. رویه مذکور تهران که پس از وقایع چچن و جنگ داخلی تاجیکستان وسواس خاصی برای عدم رویارویی با روسیه از خود نشان می ‌دهد، با توجه به اینکه هم اکنون در موقعیتی بغرنج ‌تر از پیش قرار دارد، چندان هم مایه تعجب نیست. با این همه، گسترش دامنه و طولانی ‌تر شدن درگیری ها در منطقه، تبدیل تنش به جنگ ترک-ارمنی و یا مسلمان-مسیحی ممکن است سبب شود تا حفظ موضع کنونی ایران که دارای مشترکات تاریخی و فرهنگی با آذربایجان بوده و حدود صد سال پیش در نتیجه حملات دسته ‌های ارمنی با رویدادهای تلخ مشابه روبرو شده بود، سخت ‌تر گردد.

نویسنده: دکتر حقی اویغور نائب رئیس مرکز مطالعات ایرانی آنکارا

ملاحظات روسیه و ترکیه در جنگ قره باغ

 اگرچه که تنش قفقاز یک تنش منجمد شده در پی آتش بس ۱۹۹۳ میان نیروهای ارمنی و آذربایجانی در قفقاز است، شعله ور شدن دوباره این تنش و رسیدن آن به صدر اخبار جهان بدون شک امری فراتر از ۲ جمهوری در جنوب قفقاز می باشد. منافع و خطوط سیاست خارجی دو کشور ترکیه و روسیه به عنوان حامیان اصلی جمهوری آذربایجان و ارمنستان نقشی تعیین کننده در مناسبات قفقاز دارد. اولین نشانه های رویارویی ترکیه و روسیه پس از فروپاشی اتحاد شوروی در سوریه مشاهده شد. دولت مسکو یکی از حامیان اصلی بشار اسد رئیس جمهور روسیه بوده و مهمترین عامل عدم فروپاشی نظامی دولت وی می باشد. در اکتبر سال ۲۰۱۵ روسیه با شلیک موشکی از یک ناو جنگی خود از دریای خزر ورود رسمی خود به میدان سوریه را آغاز کرد و توانست دولت واقع در دمشق را از سقوط حتمی نجات دهد. از سوی دیگر ترکیه حامی نیروهای جدا شده از ارتش سوری و نیروی شکل‌گرفته موسوم به ارتش آزاد سوریه بود. برآیند تحولات چهارساله به گونه ای منطقه را شکل داد که در نقطه شمالی سوریه یعنی ادلب دو کشور مذکور روسیه و ترکیه تا آستانه جنگ مستقیم نیز پیش رفتند.

بدون شک با در نظر گرفتن ملاحظات مهمی همچون عضویت ترکیه در سازمان ناتو و وزن نظامی روسیه به عنوان دومین قدرت نظامی جهان جنگ رو در رو میان دو کشور منتفی بود و دو کشور به جنگ های نیابتی روی آوردند. بخش دیگر رقابت ترکیه و روسیه در لیبی رخ داد که به دلیل جزئیات فراگیر موضوع از حوصله بحث خارج است. 

اما در این میان مهمترین بحث که می‌تواند به عنوان باز شدن زخم های دیرینه میان دو قدرت منطقه‌ای قلمداد شود تنش قفقاز می باشد. جمهوری ترکیه با سرمایه گذاری بر منابع گازی جمهوری آذربایجان وابستگی خود به گاز روسیه را از ۶۳ درصد به زیر ۳۰ درصد رساند، این امر بدون شک خوشایند مقامات مسکو نمی تواند باشد چرا که کنترل منابع گازی اوراسیا یکی از اهداف اصلی سیاست خارجی روسیه را تشکیل می‌دهد و ایفای نقش ترکیه به عنوان کریدور انرژی میان منابع انرژی قفقاز و آسیای میانه با بازار ۵۰۰ میلیارد دلاری انرژی اروپا زنگ خطری برای منافع اقتصادی و روابط سیاسی روسیه با اتحادیه اروپا می باشد.

بدون شک بحث منابع انرژی و همچنین کریدور های انتقال آن به اروپا یکی از تاثیرگذارترین عوامل در بحران اخیر می باشد چرا که هم در چهار روزه آوریل در سال ۲۰۱۶ و هم در درگیری‌های ماه آگوست سال ۲۰۲۰ مناطق نزدیک به خطوط لوله انتقال گاز جمهوری آذربایجان به ترکیه از طریق شلیک های ناشناس مورد هدف قرار گرفت.

تنش چند روزه ماه آگوست در منطقه تاووز جمهوری آذربایجان تلنگر مهمی برای سیاستمداران آنکارا بود چرا که هدف از ایجاد تنش در این منطقه که ۲۰۰ کیلومتر با منطقه بحران زای قره باغ فاصله دارد پیامی آشکار برای سیاست های انرژی ترکیه در منطقه قفقاز بود. در این راستا ترکیه در اقدامی که می توان آن را جسورانه خواند در قالب مانور مشترک نظامی با جمهوری آذربایجان دهها هزار نیرو به همراه هزاران سلاح از جمله پهپاد و سیستم های راداری پشتیبانی آن را وارد آذربایجان کرد، گفته می‌شود بخش اعظم این تجهیزات به ترکیه بازنگشته است و همانگونه که میدان نبرد نیز نشان می دهد ۲ جنگ افزار پهپاد بایراکتار ساخت ترکیه و همچنین پهپادهای انتحاری ساخت اسرائیل بخش اعظم تحولات را رقم زده اند. از سوی دیگر برخی محافل نظامیادعا دارند که موشک های شلیک شده از خاک ارمنستان به سوی عمق خاک جمهوری آذربایجان توسط تکنسین‌های روسی انجام گرفته،به نوعی فقط از خاک ارمنستان شلیک شده است و هم ساخت موشک و هم تجهیزات و نفرات پرتاب آن متعلق به روسیه می باشد. 

بهره سخن:

علیرغم تنش دیرینه میان آذربایجانی ها و ارمنی ها در منطقه قفقاز، جنگ نیابتی ترکیه و روسیه نیز در منطقه شدت یافته است و ابعاد نظامی وسیعی به خود گرفته است. به رغم خودداری روسیه و ترکیه از حمایت‌های علنی از جنگ قره باغ ناگفته پیداست که آنچه که در میدان روی می دهد ساخته و پرداخته ارتش روسیه و ترکیه است، به گونه ای که شکل تنش های آینده در منطقه نیز برپایه رقابت معین خواهد شد. از یک سو روسیه حضور پرقدرت ترکیه در منطقه قفقاز و نزدیکی به جمهوری های ترک نشین قفقاز و آسیای مرکزی را تحمل نخواهد کرد و از سوی دیگر عقب نشینی ترکیه از مواضع خود در جمهوری آذربایجان به معنای نیست و نابود کردن تمامی سرمایه‌های اقتصادی و معنوی ترکیه در انرژی و فرهنگ قفقاز می باشد.

۱۳۹۹/۰۷/۱۷

برگی از تاریخ هزار ساله قره باغ

 در اینجا برآنم به درخواست دوستان، تاریخ قره باغ را به صورتی فشرده بنویسم البته در حد یک صفحه تلگرامی!


قره باغ از دو کلمه تُرکی به معنای باغِ بزرگ ترکیب یافته که به روسی به آن ناگورنو کاراباخ و به ارمنی ارتساخ گویند اما منابع بی شماری بیشتر از هزار سال پیش، نام تُرکی قره باغ را بکار برده اند. 

قره باغ پس از فتح توسط مسلمانان، بدست خزران اداره میشد. در زمان خوارزمشاهیان در دست جلال الدین بود و در حمله مغول به تصرف آنان درآمد. سپس، تیمور لنگ در حمله به گرجستان، زمستانها را در قره باغ سپری میکرد. بعد میرسیم به آق قویونلو و سپس در دوره شیروانشاه که بمدت ۳۸ سال بر آن حکم راندند.

 سرانجام بدست صفویان می افتد و این منطقه از سوی شاه صفوی به ایل قاجار داده میشود که مدت زیادی در دست خاندان زیاد اوُغلوی قاجار بود.

بعد از سقوط اصفهان به دست افغانها، نیروهاي عثمانی و روسی قسمتهایی از خاک ایران از جمله قره باغ را تصرف کرده و شهرهاي ایران را بین خود تقسیم می‌کنند و ۱۳ سال قره باغ را در تصرف خود نگه میدارند. تا اینکه در ۱۷۳۶میلادی نادرشاه قدرت را به دست گرفته و بر طبق قرارداد ۱۷۳۶میلادی با باب عالی عثمانی، این مناطق را دوباره به ایران برمی گرداند...

تمام تاریخ ایران عبارت است از بریدن و پیوستنِ دوباره این مناطق به ایران...!

اما در تمام دوران، مسلمان‌نشین و تُرک‌ نشین بوده و اکثریت مردم آن و تمام حکمرانانش مسلمانان بوده. 

وقتی سرداری بزرگ در ایران ظهور می کند قره باغ و بقیه خان نشین‌ها به ایران وصل میگردد اما با مرگش، از ایران جدا می‌گردد به عنوان مثال:

در اوج قدرت صفویه، جزو ایران است اما با زوال صفویه و حمله محمودافغان، روسیه و عثمانی هر کدام بر بخشهایی از ایران چنگ انداخته و عثمانی قسمتهایی از ایران از جمله کرمانشاه، همدان، اردبیل، تبریز، ایروان، نخجوان، گنجه و قراباغ را تصرف می‌کند و اشرف افغان بر طبق قرارداد در ۱۷۲۷ میلادی این نواحی را به عثمانی واگذار می‌کند، اما با ظهور سرداری نابغه چون نادر، دوباره جزو ایران میگردد و با کشته شدن نادرشاه در ۱۷۴۷ میلادی دوباره جدا می‌گردد و پناه خان به مدت ۱۲ سال بر قره باغِ مستقل حکومت می‌کند و قلعه تسخیرناپذیر شوشی را بر فراز صخره های آن می سازد.

در دوره کریم خان زند، پناه خان به همکاری نزدیک با کریم خان پرداخته و ابراهیم خلیل خان پسر پناه خان بجای پدر قدرت را در قره باغ بدست می گیرد.

با مرگ کریم خان، قره باغ بار دیگر مستقل می‌گردد اما وقتی آقامحمدخان ظهور کرده دوباره ایران را یکپارچه می‌کند، آقامحمدخان در ۱۷۹۷ میلادی به آنسوی ارس حرکت کرده تا قره باغ و خان نشینهای جدا شده را به ایران وصل کند اما در همین قلعه شوشا کشته می‌شود، وقتی در نیمه های شب، دو نوکر خائن برای کشتن اش وارد اتاق خوابش شدند و عباس بيگ اولين ضربه خنجر را بر قلب آقامحمدخان زد قبل از اينكه آخرين نفس را بركشد خطاب به قاتلش گفته بود:

«خدا خانه‌‏ات را ويران كند تو با كشتن من ايران را ويران كردى!»

چنین نیز شد، روسها یک دختر زیبای ارمنی(به زبان امروزی پرستویی)را به سراغ حاکمِ قره‌باغِ متمایل به فتحعلی شاه فرستادند و او را با تمام خانوده اش قتل و عام کردند و بدنبال آن، ایران با شکستهای سهمگینش از روسها، با قرارداد گلستان و سپس ترکمنچای برای همیشه چشمش را بر قره‌باغ و تمامی خانشین های آنسوی ارس بست!

یکصدسال در دست تزاری بود که با انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ میلادی و استقرار بولشویکها در مسکو، تلاشهای شخصیت پرقدرت آذربایجانی یعنی نریمان نریمانف موجب شد قره باغ جزو پیکره آذربایجان باشد اما از زمان تسلط خرس بزرگ، چه در دوران تزاری و چه در دوران بلشویکها تلاش کردند ارامنه را از نقاط مختلف کوچانده و در منطقه قره باغ اسکان دهند. آنان به مدت دویست سال تلاش کردند تا یک منطقه مسلمانِ تُرک نشین را مبدل به ارمنی نشین کنند آمارهای زیر به اندازه کافی گویاست:

بر اساس اولین سرشماری در ۱۸۰۵ جمعیت قره باغ ۱۰ هزار خانوار بود این تعداد در ۱۸۲۳ از ۲۰۰۹۵ گذشت. از سال ۱۸۹۶ تا سال۱۹۰۸ میلادی طی ۱۳ سال حدود۴۰۰ هزار ارمنی را به مناطق قفقاز کوچاندند که بخش اعظم آنها در قره باغ متوطن شدند.

هنگام فروپاشی خرس بزرگ، توازن جمعیتی که با دستهای مغرضانه روسی به نفع ارامنه تغییر یافته بود ثمر داد و در نتیجه، در ۱۹۹۴ میلادی از بیرون با کمک روسیه و ارمنستان و از درون با کمک ستون پنجم ارامنه که در طول دویست سال در قره باغ انباشته شده بودند، قره باغ را از پیکره و مادر خود جدا ساختند...

(آنچه آمد برگرفته از کتاب سالهای زخمی و همچنین منابع متعددی بود که بخاطر زیادی منابع و طولانی نشدن نوشته از آوردن منابع صرف نظر کردیم..

تصویر روی جلد کتاب که  دوستان می‌پرسند مربوط است به فتح قلعه ی خان نشین مسلمان ایروان توسط قوای روسی و شکست قوای عباس میرزا...)


علی مرادی مراغه‌ای

۱۳۹۹/۰۷/۱۶

مسئله قره‌باغ و سیاست‌ خارجی دوگانه ایران

اینکه مردم معترض آذربایجانِ ایران به این سیاست و رفتار دوگانه را با اتهاماتی چون جدایی‌طلب و پان‌ترک شیعه و وابسته به آن‌سوی مرزها و... برانیم؛ صرفا یک فرافکنی و فرار از واقعیت رفتار دوگانه خودمان است. و بی‌شک اثرات مخربی در پیوندهای ملی خواهد گذاشت و به گسترش شکاف‌های قومی-ملی منجر خواهد شد.

مسئله به‌نظر می‌رسد واضح باشد. مطابق قطعنامه‌های سازمان‌ملل قریب ۳۰ سال است که کشوری ۲۰ درصد از خاک کشور دیگر را اشغال کرده است و در طی یک نسل‌کشی و کشتار وسیع حدود یک میلیون نفر را جلای وطن داده و آواره کرده است.

سال‌ها مذاکره برای پایان اشغال بی‌سرانجام مانده است و اکنون مدتی است که مجددا درگیری‌ها آغاز شده است؛ برای تداوم یا اتمام اشغال.

اما آنچه که محل تعجب است، مواضع عجیب فعالین و تحلیلگران داخل کشور است در بافتن آسمان به انواع ریسمان برای توجیه یک و بام و دو هوای مواضعشان و عدم حمایت از تلاش برای پایان یک اشغالگری آشکار.

کسانی که به محض وقوع کوچکترین افعال غیرانسانی در اقصی نقاط جهان، برای تحلیل و محکومیت آن از هم پیشی می‌گرفتند، به‌یک‌باره نسبت به وقوع یک اشغالگری ٣٠ ساله در همسایگی‌شان، سکوت اختیار کرده‌اند و در بهترین حالت آن را مربوط به مسائل داخلی کشورهای بیگانه و بی‌ارتباط با ما قلمداد می‌کنند! بگذریم از انواع تحلیل‌های عجیب و غریب در حمایت از اشغالگری آشکار ارمنستان!

حال آنکه پرسش واضح است، اگر اشغالگری و تجاوز و کشتار و نسل‌کشی محکوم است؛ چرا این محکومیت در قبال تجاوزگری آشکار ارمنستان صورت نمی‌گیرد؟

اگر سیاست خارجی کشور ما اولویت منافع ملی و تنظیم سیاست خارجی بر اساس مصالح ملی است؛ پس چرا در سوریه و لبنان و فلسطین حضور داریم و حمایت مالی و نظامی انجام می‌دهیم؟

و اگر چنین نیست و سیاست اصولی کشور ما، حمایت از مظلومین و ستمدیدگان و مخالفت با اشغالگری و تجاوز و تضییع حقوق‌بشر است؛ چرا در مساله قره‌باغ موضع بیطرفی اتخاذ شده است‌ و افزون بر این و برخلاف موضع رسمی اعلامی، به صورت ضمنی از اشغالگری ارمنستان حمایت می‌شود؟

اینکه مردم آذربایجان ایران نسبت به هم‌زبانان و هم‌کیشان خود درآن‌سوی ارس احساس تعلق خاطر دارند، امری پوشیده‌ای نیست. همچنان که اعراب یا فارس‌زبان‌ها و یا کردها نسبت به هم‌زبانان خود در دیگر کشورها تعلق خاطر دارند و احساس پیوند می‌کنند و امری مذموم نیست.

با وجود گذشت سالیان دراز از جدا شدن آن سوی ارس از ایران، پیوندهای خانوادگی و عاطفی و فرهنگی میام دو سوی ارس همچنان حفظ شده و قلب مردم آذربایجان نیز از آن نسل‌کشی و اشغال ٣٠ ساله جریحه‌دار است.

سیاست دوگانه دولت در قبال مساله اشغال قره‌باغ و ۲۰درصد از خاک آذربایجان و حمایت ضمنی از تداوم اشغالگری ارمنستان، نمک بر این زخم پاشیدن است!

حداقل انتظار این است که حتی اگر به ‌واسطه فشار روسیه امکان حمایت از طرف مظلوم مقدور نیست، حداقل بیطرفی واقعی خود را حفظ کنند و با حمایت ضمنی از ارمنستان و ایجاد زمینه برای تداوم اشغالگری، نمک بر این زخم نپاشند.

اینکه مردم معترض آذربایجان ایران به این سیاست و رفتار دوگانه را با اتهاماتی چون جدایی‌طلب و پان‌ترک شیعه و وابسته به آن‌سوی مرزها و… برانیم؛ صرفا یک فرافکنی و فرار از واقعیت رفتار دوگانه خودمان است. و بی‌شک اثرات مخربی در پیوندهای ملی خواهد گذاشت و به گسترش شکاف‌های قومی-ملی منجر خواهد شد.

تحلیل‌هایی نظیر دست‌های پشت‌پرده ترکیه و اردوغان برای مستدل کردن این اتهامات نیز توجیهاتی بیش نیست.

سالیانی دراز است که ارمنستان مستظهر به حمایت روسیه، قره‌باغ و ۲۰ درصد از خاک جمهوری آذربایجان را تحت اشغال خود دارد و ایران نیز هم‌داستان با روسیه به‌صورت ضمنی از اشغالگری ارمنستان حمایت می‌کند. پس قاعدتا هم‌اکنون نیز حمایت ترکیه از جمهوری آذربایجان برای پایان اشغالگری هم نباید اشکالی داشته باشد…


مرتضی اکبری

۱۳۹۹/۰۷/۱۴

سیاست یک بام و دو هوای برخی کشورها درباره قره‌باغ اشغالی

 مردم جمهوری آذربایجان ضمن اعتراض به سیاست سی ساله برخی کشورها در قبال قره‌باغ اشغالی و عدم تعهد آنها به چهار قطعنامه شورای امنیت در این زمینه، عزم خود را برای آزادسازی خاک وطن شان جزم کرده‌اند.

علی آردی، کارشناس مسائل فرهنگی و حوزه قفقاز، طی یک مقاله اختصاصی برای خبرگزاری آناتولی به بررسی سیاست‌های روسیه، آمریکا، فرانسه و ایران در قبال بحران قره‌باغ و عزم دولت و ملت جمهوری آذربایجان برای آزادسازی این قطعه از وطن خود پرداخته که مشروح آن در ادامه می‌آید.

- سیاست مشروع و منطبق با حقوق بین الملل آنکارا در لیبی، اهداف مسکو در این کشور را عقیم گذاشت و نیز حضور ترکیه در سوریه و عراق برای مقابله به گروه‌های تروریستی، همچون سدی در برابر جاه‌طلبی‌های روسیه در این مناطق بود. روسیه طی سال‌های اخیر حمایت‌های آشکار و پنهان زیادی از گروه تروریستی پ.‌ک‌.ک و ایجاد و سازماندهی شاخه سوری آن یعنی ی‌.پ.‌گ و غیره داشته است .لذا به قول مقامات روسی باید به نحوی، ترمز ترکیه را می‌کشیدند و چه بهانه‌ای بهتر از مناقشه ارمنستان و آذربایجان.

کشاندن درگیری به منطقه‌ بسیار حساس «تووز»؛ یعنی ۳۰۰ کیلومتر دورتر از محل اصلی مناقشه و به‌عبارتی شاهرگ انتقال اصلی انرژی به بازارهای اروپایی از طریق ترکیه در دو ماه پیش، نتوانست موفقیتی برای روس‌ها در پی داشته باشد. نیکول پاشینیان نخست‌وزیر ارمنستان نتوانسته به وعده‌های اقتصادی خود عمل کند و فشارهای داخلی بر وی رو به افزایش است. حمایت عمومی از پاشینیان رو به کاهش بوده و او برای ایجاد جو جدید در داخل و نوشتن یک داستان قهرمانانه در دام افتاد و با چراغ سبز مسکو حمله دیگری از سمت قره‌باغ اشغالی آغاز کرد. روسیه قصد داشت با اینکار خود، ترکیه را در جبهه دیگری مشغول کند.

بدین‌ترتیب، قره‌باغ مظلوم بار دیگر دستاویز روسیه و برخی از دولت‌ها برای پیشبرد اهداف‌شان شده است. دولت جمهوری آذربایجان بیش از 30 سال برای آزادسازی قره‌باغ از اشغال ارمنستان مذاکره کرده است. درگیری اخیر و حمایت بی‌سابقه مردم این کشور نشان داد که آنها از مذاکره خسته شده‌اند و حتی اگر دولت هم ناچار به این امر شود، خود مردم برای آزادسازی خاک آبا و اجدادی‌شان اقدام خواهند کرد.

تمام مجامع بین‌المللی، از جمله شورای امنیت، سازمان ملل، اتحادیه اروپا، سازمان کنفرانس اسلامی و غیره، قره‌باغ را متعلق به جمهوری آذربایجان دانسته‌اند. علی‌رغم اینکه سازمان ملل با صدور چهار قطعنامه شفاف بر لزوم خروج بدون قید و شرط نیروهای ارمنستان از اراضی اشغالی آذربایجان تاکید کرده است، فرانسه، آمریکا، آلمان و روسیه وضعیت را خلاف میل و انتظار خود دیده و خواهان آتش‌بس و مذاکره شده‌اند.

این کشورها سی سال برای اجرای آنچه که زیر آن امضا کرده‌اند، فرصت داشته‌اند. بنابراین می‌دانند که دیگر درخواست مذاکره معنی ندارد و تنها با خروج ارمنستان از قره‌باغ اشغالی، امکان حل مشکل وجود دارد. قطعا قدرت نظامی و اقتصادی جمهوری آذربایجان به مراتب بیشتر از ارمنستان است و از طرفی مردم به هر طریقی حمایت خویش را از حاکمیت جهت باز پس‌گیری خاک کشورشان اعلام کرده‌اند.

چرا باید بعد از سی سال بدون مشاهده هیچ اقدام مثبتی از طرف سران گروه مینسک؛ یعنی روسیه، فرانسه و آمریکا، باز به دام دور باطل مذاکره مورد خواست این کشورها افتاد؟ چه تضمینی وجود دارد که مذاکرات بار دیگر به خاطر منافع این سه کشور سی سال دیگر بی نتیجه نماند؟ سازمان ملل خواهان اجبار ارمنستان به خروج از سرزمین‌های اشغالی قره‌باغ است، اما کشورهای مذکور با انواع حیله در مقابل این خواسته مانع‌تراشی می‌کنند. هنوز که هنوز است، آنها در برابر نسل‌کشی ارامنه در خوجالی سکوت اختیار کرده‌اند. جنایتی که در طول تاریخ بسیار کم شاهد چنین توحشی بوده ایم.

Add caption

کسانی که در قلب جهان اسلام کشوری به‌نام اسرائیل را به وجود آوردند، در قلب منطقه‌ای مسلمان و شیعه‌نشین نیز ارمنستان را ساختند تا یهودیان را صاحبان اصلی آن منطقه و ارامنه را صاحبان اصلی این منطقه معرفی کنند. شاهد این مدعا اینکه؛ در همه ارمنستان و قره‌باغ حتی یک اثر تاریخی قدیمی‌تر از 70 سال متعلق به ارمنی‌ها، یافت نمی‌شود، ولی درمقابل آثار بیش از هزار سال متعلق به ترکان آذربایجانی به وفور موجود است.


به این حد هم کفایت نکردند و قصد دارند در راستای سیاست‌های استعماری خود در آینده، دولت نفاق دیگری هم در منطقه‌ بسیار استراتژیک قره‌باغ در قلب جمهوری آذربایجان تاسیس کنند. روسیه و حتی فرانسه طی سه دهه گذشته هر بار در برابر سیاست‌ها و نفوذ ترکیه کم ‌آورده‌اند، به ارمنستان دستور داده‌اند درگیری جدیدی را در منطقه علیه آذربایجان به راه اندازد.

آنچه که در این میان قابل درک نیست، بی‌تفاوتی و سکوت سنگین و عجیب برخی مسلمانان، از جمله جمهوری اسلامی ایران در قبال اشغال قره‌باغ است. آیا شنیده نشدن صدای اذان از مناره‌های مساجد منطقه قره‌باغ برای مقامات جمهوری اسلامی اهمیتی ندارد؟ مگر ارامنه در کمال وقاحت، برخی مساجد این منطقه از جمله مسجدی در آغدام را به طویله‌ خوک تبدیل نکرده‌اند؟! دریغ از یک اعتراض، از طرف مدعیان اسلام!

آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران می‌گوید "قره‌باغ خاک اسلام است"، اما زمانی که جوانان آذربایجانی در تهران و دیگر شهرهای ترک‌نشین ایران علیه ارمنستان اشغالگر به پا می‌خیزند، با دستگیری و ضرب‌وشتم و زندان توسط ماموران جمهوری اسلامی مواجه می‌شوند. ادعای حاکمان ایران مبنی بر مخالفت اسلام با هرگونه تبعیض، گوش‌ها را کر کرده، اما گویی در مناطق مسلمان‌نشین چنین سیاستی رواست. از نظر برخی، فلسطین پاره تن اسلام و قره‌باغ فرزند ناتنی محسوب می‌شود! بنابراین همانطور که سیاست‌بازی را نوعی حقه و کلک می‌نامند، به این نوع دیپلماسی نیز نامی دیگر نمی‌توان داد.